چندان دور از واقعیت نیست که بگوییم سریال Money Heist که با نام La Casa de Papel هم شناخته میشود تا پایان فصل چهارم مخاطبان خود را میخکوب کرد. این سریال ساخته نتفلیکس پر از غافلگیری، پیچ و گره داستانی است. میتوان گفت با بستهای مواجه هستیم که در آن همه چیز وجود دارد. از کمدی گرفته تا عاشقانه و تریلر را میتوان در این سریال پیدا کرد. به همین دلیل پیشبینی قدم بعدی سریال برای مخاطبان و طرفداران سخت شده است. حالا که فصل5 سریال خانه کاغذی در حال استریم شدن است، بد نیست به مهم ترین صحنه های سریال خانه کاغذی سری بزنیم که حتی سرسختترین طرفداران این سریال هم نمیتوانستند آن را پیشبینی کنند.
در این مطلب صحنههای مهمی از سریال خانه کاغذی برایتان اسپویل میشود، پس اگر سریال را ندیدهاید پیشنهاد میکنیم که ابتدا سریال را تماشا کنید.
۱۰. بلا چاو (Bella Ciao)
«مسکو» حین دستبرد گروهیشان به ضراب خانه سلطنتی اسپانیا، طبق نقشه «پروفسور» برای فرار شروع به حفر زمین میکند. وقتی در کاری که به او سپرده شده پیشرفت قابل توجهی میکند، با خوشحالی آهنگ بلا چاو را میخواند.
بلا چاو یک آهنگ ضد فاشیستی است که در جنگ جهانی دوم در ایتالیا خوانده میشد. این آهنگ را ابتدا زنان کشاورز و کارگران به طور متفاوتی از آنچه امروز میشنویم میخواندند و بعدتر پارتیزانها با متنی متفاوت آن را خواندند. آهنگ بلا چاو با متن جدید و متفاوت تبدیل به نمادد مقاومت و آزادیخواهی شد.
خیلی زود کل اعضای گروه به «مسکو» پیوستند و با هم بلا چاو را خواندند. چه کسی تصور میکرد این صحنه باعث شود بلا چاو روزی جهانی شود؟
۹. تیر خوردن «نایروبی»

وقتی گروه «پروفسور» در بانک اسپانیا هستند و «آلیشیا سیرا» تصمیم میگیرد «نایروبی» را وارد یک بازی ذهنی کند. او میداند که نایروبی یک پسر دارد که هر کاری میکند تا بتواند ملاقاتش کند.
«آلیشیا سیرا» به «نایروبی» میگوید پسرش همراه اوست و اگر به پنجره نزدیک شود میتواند او را از دور ببیند. «نایروبی» همین کار را میکند اما همان لحظه تک تیر اندازی به او شلیک میکند. خوشبختانه این اتفاق «نایروبی» را نمیکشد.
۸. فداکاری «برلین»

«برلین» را در فصل اول سریال را به عنوان یه روان پریش خود محور میشناسیم که به دنبال دستیابی به قدرت است. اما صحنهای وجود دارد که باعث میشود همه اعمال گذشته او را ببخشیم و فراموش کنیم.
یکی از مهمترین صحنه های سریال خانه کاغذی در فصل دوم است. زمانی که همه اعضای گروه آماده فرار کردن از تونل حفر شده هستند، «برلین» منتظر میماند تا همه اعضای گروه وازد تونل بشوند. او جلوی پلیس میایستد و چندین بار گلوله میخورد که او را میکشد. اگر این شخصیت را به خوبی از فصل دوم دنبال کرده باشید، متوجه میشوید چرا نمیتوان از «برلین» انتظار داشت کاری برای کل اعضای گروه انجام دهد.
۷. انتحاری شدن «آرتورو»

حین سرقت ضرابخانه سلطنتی اسپانیا، یکی از گروگانها موفق میشود به سر «اسلو» ضربه بزند. «هلسینکی» برای جبران همراه او را میکشد. کل این ماجراها «برلین» را به شدت عصبانی میکند و در نهایت باعث میشود او تصمیم میگیرد به گروگانها درسی بدهد و یکی از شکه کنندهترین صحنه های سریال خانه کاغذی را بهوجود میآورد.
برلین به «آرتورو» یک بمب وصل میکند و جان بقیه گروگانها را در دستان او قرار میدهد. یک حرکت اشتباه از سمت او ممکن بود همه آنها را نابود کند. «برلین» همیشه از روشهای منحصر به فردی برای تنبیه کردن استفاده میکند. این طور نیست؟
۶. معرفی «جولیا»

در فصل چهارم سریال ما با فردی به نام «جولیا» یا «مانیا» مواجه میشویم که عضوی از گروه سرقت است. با فلش بکی به گذشته، «مسکو» و «دنور» را میبینیم که از «پروفسور» میخواهند جولیا را به گروه آنها اضافه کند. «برلین» پیشنهاد میدهد که کسی مثل او در گروه گروگانها ممکن است بتواند اعتماد آنها جلب کند و جو متشنج را از بین ببرد.
در بانک اسپانیا، «مانیلا» با گروگانها مینشیند اما وقتی «آرتورو» دوباره سعی در خراب کردن نقشههای تیم دارد، هویت خودر ا فاش میکند و به گروگانها میگوید او هم عضوی از تیم است.
۵. بیرون انداختن «توکیو»

یکی از مهمترین صحنه های سریال خانه کاغذی تقابل بین «توکیو» و «برلین» بود. در موقعیت و شرایطی حساس، «توکیو» رهبری «برلین» را زیر سوال میبرد و تلاش میکند علیه او هم تیمی جمع کند. او قصد داشت رهبری اعضای تیم را بر عهده بگیرد و «برلین» نمیتوانست این زیاده خواهی «توکیو» را بپذیرد.
«برلین» تصمیم گرفت به «توکیو» درسی فراموش نشدنی بدهد اما زیاده روی کرد و «توکیو» را از ضرابخانه سلطنتی بیرون کرد. بلافاصله پلیس به سمت او آمد. این قضیه مشکلات جدیدی را پیش پای «پرفسور» گذاشت که باید راه حلی برای آن پیدا میکرد.
۴. زخمی شدن «پالرمو»
مشکلات گروه سرقت بلافاصله بعد از ورود به بانک اسپانیا از کنترل خارج میشوند. «پالرمو»، رهبر جدید گروه سرقت به شدت مجروح میشود و با شیشه شکسته بخشی از بینایی خود را از دست میدهد. «نایروبی» به پالرمو کمک میکند تا سر پا بایستد. برای تیم سرقت «پروفسور» حیاتی بود که «پالرمو» زنده بماند زیرا تنها اوست که بخشی از نقشه را میداند. خوشبختانه این جراحت خوب میشود و «پالرمو» بینایی خود را باز مییابد.
۳. «دنور»، «مونیکا» را نجات میدهد
در مراحل آغازین سرقت ضرابخانه سلطنتی اسپانیا، «برلین»، «مونیکا» را در حال تماس گرفتن میبیند و این کار را غیر بخشش میخواند. اما او کشتن «مونیکا» را به «دنور» واگذار میکند.
«دنور» که شخصیتی نابالغ دارد، با «مونیکا» به توافق میرسند و با اجازه او به پایش شلیک میکند. این دو در این حین عاشق هم دیگر میشوند. این کار «دنور» بر خلاف قانون «پروفسور» است که میگوید در حین سرقت نباید هیچ احساس عاطفی به کسی داشته باشید.
۲. «راکویل» تیم عوض میکند
همان طور که قبلا گفته شد، «پروفسور» یک سری قوانین برای تیم خود چیده است که خودش به آنها عمل نمیکند. او عاشق مذاکره کننده اصلی پلیس به نام «راکویل» میشود.
«راکویل» متوجه میشود «پروفسور» مغز متفکر پشت سرقت بزرگ است و تا فرارگاه تیم او را تعقیب میکند. اما «پروفسور» میداند که در حال تعقیب است و «راکویل» را میبندد. بعد بستن او توضیح میدهد که قصد نداشته عاشق او شود. پس از آرام شدن هر دو هم دیگر را میبوسند و این جا بود که یک پلیس تبدیل به خلافکاری شد که به نام «لیسبون» میشناسیم.
۱. کشته شدن «نایروبی»
یکی از ناراحت کنندهترین صحنه های سریال خانه کاغذی مرگ شخصیت بسیار پر طرفدار «نایروبی» بود. در فصل چهارم سریال «نایروبی» تا نزدیک مرگ پیش میرود اما زنده میماند و در نهایت توسط «گاندیا» گروگان گرفته میشود.
وقتی از «نایروبی» استفاده میکند و به هدف خود میرسد، به سر «نایروبی» شلیک میکند و او را میکشد. اعضای تیم سرقت شاهد این صحنه هستند و مرگ ناگهانی «نایروبی» آنها را شوکه می کند. آنها جنازه «نایروبی» از بانک اسپانیا خارج میکنند و به او ادای احترام میکنند.
به نظر شما کدام صحنه از سریال Money Heist شوکه کنندهتر بود؟ کدام یک از این اتفاقات را میتوانستید پیشبینی کنید؟