سریال خانه کاغذی (مانی هیست) ساختهی نتفلیکس، در فصل چهارم ما را با تعلیق و پرسشهایی بیپاسخ رها کرد. این سریال در فصل پنجم باید به این پرسشها پاسخ دهد. هر فصل از سریال خانهی کاغذی ما را با یک سری پرسشها و تعلیق در فرجامها ترک میکند و فصل چهارم این سریال هم از این قاعده مستثنا نبود. در این مطلب، 10 سوال اساسی وجود دارد که ما میخواهیم فصل پنجم سریال مانی هیست به آنها پاسخ دهد:
10- آیا شخصیتهای ریو و توکیو رابطهشان را از سر خواهند گرفت؟
در طول سه فصل نخستین این سریال، بار عاطفی و عاشقانه سریال بر دوش زوج ریو و توکیو بود. در پایان فصل دوم این زوج در جزیرهای ناپدید شدند تا اینکه توکیو دیوانهوار ریو را تنها گذاشت. همین امر منجر به دستگیری ریو به عنوان یکی از عوامل دستبرد بانک اسپانیا شد.
ریو نجات یافت ولی رابطهاش را با توکیو به هم زد. ولی ما در پایان فصل چهارم این زوج را در وضعیتی عاشقانه دیدیم که یکدیگر را در آغوش میکشند. آیا این صحنه به این معناست که ما در فصل پنجم سریال مانی هیست شاهد از سرگیری رابطهی این زوج خواهیم بود؟
9- آیا آلیسیا به گروه خواهد پیوست؟
در پایان فصل چهارم، آلیسیا پروفسور را دستگیر کرد. او از پروفسور چه میخواهد؟ آیا از پروفسور میخواهد که به او در پاک کردن نامش کمک کند؟ آیا او را میکشد یا حرکت راکل را انجام میدهد و به تیم ملحق میشود؟
پیوستن او به تیم قابل پیشبینی است. ولی سریال خانهی کاغذی، تنها چیزی که نیست، قابل پیشبینی بودن است. بنابراین نقشهی او چه خواهد بود؟ او تحت تعقیب قانون است و از طرفی هم هیچکسی را ندارد که به او مراجعه کند. به یقین میتوان گفت که آن دو در این فصل به توافقی خواهند رسید ولی بازگشت آلیسیا به تیم خیلی بعید به نظر میرسد.
8- آیا دوباره نایروبی را خواهیم دید؟
در پایان فصل دوم، گروه برلین را که یک عضو بسیار ارزشمند بود از دست داد. ما در طول فصل سه و چهار سریال، پیشداستان واقعی برلین، برادرش پروفسور و سرنا را مشاهده کردیم. آیا همین ماجرا برای شخصیت نایروبی هم اتفاق خواهد افتاد؟ البته بازیگر نقش نایروبی، آلبا فلورس، اعلام کرده که کارش با تیم فیلمبرداری تمام شده و این بدان معناست که دیگر در این سریال نقش آفرینی نخواهد کرد.
اگر قرار است در فصل پنجم سریال مانی هیست فلشبکهایی وجود داشته باشند، مخاطبان قطعا ترجیح میدهند که آنها در مورد نایروبی و پسرش باشد تا برلین و راهب ها!
7- آیا کسی پالرمو را به خاطر انتقام خون نایروبی میکشد؟
شخصیت پالرمو احتمالا بزرگترین اشتباه سریال خانهی کاغذی را مرتکب شد. او به دلیل رنجی که احساس میکرد، به گاندیا کمک کرد تا بتواند فرار کند و همین امر باعث شد تا نایروبی درد زیادی را متحمل شود و در آخر کشته شود.
با این وجود، چرا کسی او را نکشت؟ چرا کسی به سر او شلیک نکرد؟ به گفتهی پروفسور، پالرمو هم به اندازهی نایروبی برای گروه عضوی حیاتی است. جدا از دستورات پروفسور، نگرفتنِ انتقامِ نایروبیای را که از اول با گروه است بعید به نظر میرسد.
6- چرا اعضای تیم نقشهی فرار با هلیکوپتر را اجرا نکردند؟
تیم یک نقشهی فرار ایدهآل داشت اما شاید خیلی زود آن را عملی کردند. بعد از کشته شدن نایروبی و داشتن گاندیا به عنوان گروگان، پروفسور یک هلیکوپتر ارتشی برای گمراه کردن پلیسها داشت. اما با درنظر گرفتن سوابق، اجرای نقشه قبل از آماده شدن آن کمی عجیب به نظر میرسد. رکب زدن به پلیسها به قصد وارد کردن راکل به بانک بود اما این نوع از هلیکوپتر میتوانست برای خارج کرده همهی افراد و همچنین طلاها بسیار مفید باشد. آیا دست تیم خیلی زود رو شد؟
5- آیا واقعا پروفسور عاشق راکل است؟
آیا همهی اینها برای پروفسور حکم یک بازی را دارد؟ او باهوش، حسابگر، کینهای و پر از نیرنگ است. در طول فصل سوم، پروفسور بارها استفادهی ابزاری از راکل را انکار میکرد. راکل گمان میکرد که عشق حقیقی را در پروفسور پیدا کردهاست. ولی پروفسور در طول سریال بارها به عنوان دیوانهای ظاهر شده که حاضر است هرکاری را برای تحقق خواستههایش انجام دهد. او بارها از انجام کاری زشت یا حرفی ناپسند از راکل عذرخواهی میکند ولی دوباره همان کارها و حرفها را تکرار میکند. آیا پروفسور واقعا او را دوست دارد؟
4- چه کسی کشته خواهد شد؟ نفر بعدی کیست؟
مرگ یکی از عناصر کلیدی هر فصل از سریال خانهی کاغذی است. از دست دادن یکی از اعضای تیم موضوع تازهای نیست. بعد از مرگ نایروبی، حالا مرگ هیچکس دور از انتظار نیست. بنابراین، چه کسی در این فصل خواهد مرد؟ اسلحهای به مغز پروفسور نشانه رفته است، توکیو خارج از کنترل است و ریو بسیار عصبانی است و همه انتقام میخواهند.
از دست دادن برلین، مسکو و نایروبی به حد کافی بزرگ بود ولی طرفداران باید منتظر مرگ فاجعهبار تری در فصل پنجم سریال مانی هیست باشند.
دنور تسکین کمیکی به گروه اضافه میکند و پروفسور با مرگ راکل به مرز جنون میرسد و سرونوشت سرنا، هلسینکی، و بوگاتو نامعلوم است. تنها با شانس میتوان قربانی بعدی را حدس زد.
3- آیا دنور و مونیکا مشکلاتشان را حل میکنند؟
متحد شدن این دو نفر برای همه غیرقابل پیشبینی بود. دنور مشغول سرقت از بانک بود که مونیکا عاشق او شد. او در گذشته با مردی متاهل در ارتباط بوده و شاید همین سندروم قهرماندوست در او باعث شده تا این اتفاق رقم بخورد.
رابطهی او و دنور که در ابتدا بینقص به نظر میرسید، با گذشت زمان کمرنگ شد.
در آغاز فصل سوم، آنها شاد به نظر میرسیدند اما همینکه سرقت جدید شروع شد، این تنش بود که در رابطهی این زوج به چشم میخورد. دنور از ابتدا دلش نمیخواست مونیکا درگیر این سرقت شود اما خود او برای انجام این کار مصمم بود. با این حال در فصل ۵ چه خواهد افتاد و رابطهشان به کجا خواهد کشید؟
2- آنخل رنگ عوض میکند؟
آنخل چه کاری انجام خواهد داد؟ او میداند که دولت فاسد است. آیا تصمیم میگیرد که رنگ عوض کند و به دوستش راکل کمک کند؟ صحبتهای آنخل و راکل در فصل سوم نشان داد که آنها هنوز باهم رابطهی صمیمیای دارند پس میتوان به این موضوع امیدوار بود. بعد از مرگ نایروبی و انتقال جنازهاش توسط نگهبانان، این آنخل بود که به راکل دقیقا در مقابل همه افسران پلیس دیگر تسلیت گفت.
پیوستن آنخل به جبهه مخالف مسئله بزرگیست چرا که تماشای آنخل طی تعقیب دوست سابق خود و همچنین مرد جدیدش سرگرم کننده است. چرا باید این سرگرمی را از مخاطبان گرفت؟
1-چرا آرتورو رومان هنوز زنده است؟
حضور او در فصل اول و دوم ضروری بود اما چرا او در فصلهای سوم و چهارم دوباره وارد ماجرا شد؟ گذران وقت کنار مونیکا میتواند مقدمات درگیری دنور با او را فراهم سازد هرچند که دو سال بیخبری از پسرش به اندازه کافی عادلانه بودهاست.
آرتورو رومان در فصل ۴ طی اقدامی ناباورانه گروگانی را قرصی کرد و سپس به او تعرض کرد. این عمل آرتورو برای تماشاگران بسیار تعجبآور بود و آنها به سرِعقل بودن آرتورو شک کردند. اگر کسی قرار بود کشته شود، درواقع کسی جز آرتورو رومان نبود. با وجود بیاحترامی و اعمال غیرانسانی که از او سر زد، آرتورو رومان مستحق یک مرگ وحشتناک بود!
در این مطلب ما 10 سوالی که فصل پنجم سریال مانی هیست (خانه کاغذی) باید به آنها پاسخ دهد را مطرح کردیم. نظر شما چیست؟ به نظر شما جواب این سوالات چیست؟ نظرتان را با ما در بخش کامنتها به اشتراک گذارید.