شوکی بزرگ همراه با صدای سوت نافذی، شما را با خود برای چند لحظه به خلاء میکشاند. رویدادها یکی پس از دیگری جلوی چشمانتان اتفاق میافتند، اما زمان برای شما متوقف شده است. برخورد بمب اتم و نابودی یکباره هرآنچه روزی سرزمین مادریتان بوده است، صدای جیغ دلخراش میلیونها انسان بیگناه و پرپر شدن تدریجی کودکانی که تا دیروز لبخند بر لب داشتند، از خودتان میپرسید: «چه شد که به اینجا رسیدیم؟ آیا ارزش جنگیدن را داشت؟» انیمه سینمایی مدفن کرم های شب تاب (Grave of the Fireflies) از آثار درخشان استودیو جیبلی (Studio Ghibli)، محصول سال 1988 و به کارگردانی ایسائو تاکاهاتا (Isao Takahata) است که در مقابل تمام آثار رنگین و کودکانه این استودیو قرار میگیرد تا پیام بزرگی را به گوش جهان برساند؛ آن هم به شیوهای بسیار متفاوتتر و تاثیرگذارتر از دیگر فیلمهایی که به ژانر جنگی اختصاص یافتهاند. اینبار ما تصمیم گرفتیم تا به معرفی و بررسی دقیقتر انیمه مدفن کرمهای شب تاب بپردازیم و به احترام آن کمی سکوت کنیم و بیاندیشیم. پس اگر درباره دلایل اهمیت این انیمه کنجکاو هستید، با ما همراه شوید.
داستان انیمه بر پایه داستان کوتاه نیمه-حقیقی

جنگ جهانی دوم، 21 سپتامبر 1945 و اندکی پس از پایان جنگ، پسر نوجوانی به نام سیتا در ایستگاه قطار کوبه درگذشت. دربان ایستگاه همانند دیگر افرادی که در آنجا مردهاند، وسایل سیتا را بررسی و یک قوطی آبنبات به ظاهر خالی پیدا میکند. او آن را به بیرون پرت کرده و بقایای سوخته چندین استخوان کوچک از آن قوطی به بیرون میریزد. روح خواهر کوچکتر سیتا به نام ستسوکو از قوطی بیرون میآید و روح سیتا نیز به او میپیوندد. آنها توسط نورهای زیبای کرم های شب تاب احاطه میشوند و سیتا رو به دوربین، داستان خود را شرح میدهد. داستان این انیمه، ماجرای سیتا و خواهر 5 سالهاش ستسوکو را نشان میدهد که پس از بمباران شهر کوبه در جنگ جهانی، خانه و خانوادهشان را از دست دادهاند و پس از آن تلاش میکنند تا به هر طریقی زنده بمانند.
انیمه مدفن کرم های شب تاب، درواقع اقتباسی از داستان کوتاه نیمه-بیوگرافی به همین نام است که در سال 1967 توسط آکیوکی نوساکا (Akiyuki Nosaka)، درباره تجربه شخصی خودش از جنگ نوشته شده. آکیوکی نوساکا در بمباران شهر کوبه در سال 1945 یکی از خواهرانش را به دلیل بیماری، ناپدریاش را همزمان با بمباران و خواهرناتنی کوچکتر خود به نام کیکو را به دلیل سوءتغذیه در شهر فوکویی از دست داد. او درنهایت این داستان کوتاه را از روی احساس گناه و به عنوان یک عذرخواهی شخصی از خواهرش کیکو، درباره مرگ او نوشته است.

آکیوکی نوساکا خود اظهار داشته بود که پس از نوشتن این داستان کوتاه پیشنهادهای زیادی به او شده بود تا از روی داستانش، نسخهای لایواکشن تولید کنند. اما نوساکا ساختن فیلمی را که بتواند فضای جنگزده و زمینهای سوخته و خشکشده شهر را نشان دهد، غیرممکن میدانست. به نظر او بعید بود که بازیگران کودک هم بتوانند آنگونه که باید نقش شخصیتهای داستان را ایفا کنند. زمانی که ایسائو تاکاهاتای کارگردان، ساخت نسخه انیمیشنی از این داستان را به نوساکا پیشنهاد داد، او بسیار شگفتزده شد. نوساکا پس از مشاهده استوریبوردها به این باور رسیده بود که هیچ مدیومی به غیر از انیمیشن نمیتواند به خوبی فضای داستان را نشان دهد. او بسیار از نحوه بهتصویر کشیدن شالیزارهای برنج و منظره شهر تعجب کرده بود.
دلایل اهمیت انیمه مدفن کرم های شب تاب

انیمه Grave of the Fireflies مورد تحسین منتقدان زیادی قرار گرفته و به عنوان یکی از بزرگترین فیلمهای جنگی تاریخ رتبهبندی شده است و اثری بزرگ از انیمیشن ژاپن به حساب میآید. این انیمه برخلاف سایر فیلمهای جنگی، تمرکز خود را بر روی بمبگذاریها و صحنههای خشونتبار نمیگذارد. آن در عوض توجه شما را تنها به لایههای عمیقتر رابطه شیرین و دوستداشتنی بین سیتا و ستسوکو جلب میکند؛ به اینکه چهطور این دو زیر فشار جنگ و بیرحم شدن انسانها، مراقب هم هستند و سعی میکنند با وجود تمام سختیها یکدیگر را خوشحال کنند. فیلم همچنین با صبر و حوصله و در سکوت، در نمایی باز به تماشای لحظات خصوصی و استراحت سیتا و ستسوکو مینشیند و به آنها زمان میدهد تا کمی به آرامش برسند. در این میان ما نیز میتوانیم شاهد عمق و صمیمیت رابطه بین این دو خواهر و برادر باشیم. بنابراین این انیمه نه به خود جنگ، بلکه به تاثیرات جانبی و عمیقی که آن بر زندگی معمولی انسانها میگذارد، پرداخته و با انتخاب شخصیتهای کودک به عنوان شخصیتهای اصلی، تاثیرگذاری بار عاطفی حاصل از این تراژدی را دوچندان کرده است.

درونمایه انیمه مدفن کرم های شب تاب حول مفهوم مرگ و نکوهش جنگ شکل گرفته است. بنابراین با وجود شخصیتهای کودکانه آن، این اثر یکی از دارکترین و دلخراشترین انیمهها و چهبسا تاریکترین سینمایی حتی در میان دنیای فیلمها محسوب میشود. این انیمه مفهوم مرگ را به صورت استعاری در مرگ زود هنگام کرم های شب تاب منعکس کرده است، شاعرانه، زیبا و دلخراش! مرگی که به تدریج چنگالهای بیرحمش را به دور گردن سیتا و ستسوکو میفشارد و در جامه گرسنگی و سوءتغذیه، قلبهای کوچکشان را از حرکت باز میدارد. همانطور که میبینید پایان این انیمه از آغاز مشخص است، اما مسیر داستان با تمام سختیها و زیباییهایش، تکاندهنده است و شما را با اشکهای جاری شدهتان، ساعتها به فکر فرو میبرد.
درونمایه انیمه مدفن کرم های شب تاب حول مفهوم مرگ و نکوهش جنگ شکل گرفته است.
اما با پررنگ شدن مفهوم مرگ، طبیعتا در نقطه مقابل بر ارزش مفهوم زندگی تاکید بیشتری میشود. زیرا که این انیمه لحظات بسیاری را به نمایش زیباییهای طبیعت و درخشش خیرهکننده کرم های شب تاب در دل شب اختصاص داده است و از زاویه دید معصومانه و مشتاق شخصیتهای داستان به آنها نگاه میکند. این امر به ما نشان میدهد که در کنار تمام جنایاتی که در این جنگ به وقوع پیوستهاند، طبیعت و چرخه زندگی بیتوجه به همه آنها، روال عادی خود را به آرامی ادامه میدهد و همچنان به زیبایی در جریان است؛ حقیقتی که هم میتواند حماقت ما را برای کشتار بیهوده یکدیگر نشان دهد و هم میتواند امیدوارکننده باشد. بنابراین تمام این ویژگیها باعث شدهاند تا با وجود مضمون جنگی حاکم بر کل اثر، این انیمه به اثری متفاوت و منحصربهفردی تبدیل شود که امروزه هم با توجه به افزایش تنشهای سیاسی و اقتصادی موجود در زندگی ما، بر ارزش و اهمیت آن افزوده شده است.

همانطور که از یکی از طرفداران این انیمه میشنویم:
بدانید که این فیلم استعارهای از جنگ جهانی دوم است و چیزی بیشتر از مرگ این دو شخصیت برای گفتن دارد. مدفن کرمهای شب تاب درباره امیال ملیگرایانه کنترل نشده و کورکورانه و پایان تلخ کسانی است که آن را دنبال میکنند. این فیلم به دلیل میزان زیاد غمناک بودنش به شاهکار تبدیل نشده، این انیمه شاهکار است به خاطر درسی که میآموزد!
اگرچه خود کارگردان، ایسائو تاکاهاتا بارها وجه ضدجنگ بودن این انیمیشن را انکار کرده و بیان داشته که قصد او از ساخت این فیلم، نمایش تصویری از خواهر و برادری بوده است که به دلیل انزوا از جامعه، زندگی سخت و ناموفقی را سپری میکنند. اما از آنجایی که این انیمیشن در زمینهای جنگی روایت میشود، برداشت مفاهیم ضدجنگی از سوی منتقدان و چه بسا مخاطبان عام، امری گریزناپذیر است.
شخصیت پردازی انیمه مدفن کرم های شب تاب

همانطور که داستان اقتضا میکند، شخصیتپردازیها در انیمه مدفن کرم های شب تاب بسیار رئالیستی و دارای جزئیات دقیقی هستند. شخصیت اصلی داستان، سیتا پسری است که زندگی معمولیاش ویران میشود و مجبور است همانند یک سرباز کوچک از خواهرش محافظت کند. او با اینکه خود کودکی است که هنوز به بلوغ نرسیده، اما وارد دنیای بزرگسالان میشود و برای نجات یافتن از فقر و گرسنگی به اجبار با مسائل بزرگسالانه بسیاری روبهرو میشود. با این حال، او همانند یکی از اعضای خانوادههای اصیل ژاپنی در مقابل سواستفادههای دیگران غرورش را حفظ میکند و سعی میکند به هیچکس متکی نباشد. او با وجود سن کمش، تا آخرین نفس برای زندگیاش میجنگد و از هرکاری برای خوشحال کردن خواهرش دریغ نمیکند.

ستسوکو خواهر کوچکتر سیتا، کودک معصوم و شیرینی است که بهنظر میرسد حدود 4 یا 5 سال سن داشته باشد. او مظلومانه با تلخیهای روزگار روبهرو و ناجوانمردانه با مفهوم مرگ آشنا میشود. حضور او در داستان، هم به زیبایی و دلانگیزی فیلم میافزاید و هم پذیرش تراژدی پایان اثر را برای مخاطب دردناک مینماید.

یکی از شخصیتهای مهم دیگر داستان، خالهی سیتا و ستسوکو است که ویژگی خودخواهانه و سودجویی خاصی دارد. شخصیتی که قشری از مردم را نشان میدهد که کمتر انیمهای به آن اشاره کرده است. خاله سیتا شخصیتی خاکستری دارد و با وجود اینکه دلش به حال سیتا و ستسوکو میسوزد اما از طرفی با فشار اقتصادی و کمبود غذا، از پذیرایی آندو به ستوه آمده است، از داشتههای آنها در جهت هزینه زندگی خودش استفاده میکند و درنهایت باعث میشود که سیتا غرورش را بر منتهای خالهاش ترجیح دهد و خانه او را ترک کند.
سبک بصری انیمه مدفن کرم های شب تاب

این سینمایی به دلیل داستان رئالی که دارد، برخلاف سینماییهای فانتزی و ملودرام استودیو جیبلی در محیطی جنگزده و با طراحی شخصیتهایی واقعگرایانه به تصویر درآمده است. نتیجه آن، شاید کمی به انیمه سینمایی The Wind Rises اثر هایائو میازاکی شباهت داشته باشد اما در نسخهای بسیار دارکتر و با پالت رنگی تیرهتری که تم رنگ قهوهای در آن غالب است، ساخته شده. با وجود همه اینها، ما شاهد مناظر طبیعی بسیار غنی و زیبایی نیز هستیم که شخصیتهای اصلی در آن قرار میگیرند؛ به خصوص در پناهگاه رهاشده بمبی که در انزوا و به دور از جامعه شهری، توسط دریاچهای زیبا، مناظر سرسبز و کرمهای شب تاب احاطه شده است. به طور کلی گرافیک و سبک بصری این انیمه همانطور که از استودیوی جیبلی انتظار میرود، در نوع خود بسیار دلنشین است و از استاندارد بالایی برخوردار است که تماشای این انیمه را لذتبخشتر میکند.
موسیقی انیمه Grave of the Fireflies

موسیقی انیمه Grave of the Fireflies نیز تاثیر بسیاری بر تراژیکتر شدن این اثر دارد و همانند موسیقی اکثر انیمههای استودیو جیبلی، آرامشبخش و تاثیرگذار است. موسیقی انیمه مدفن کرم های شب تاب توسط میچیو مامیا (Michio Mamiya) ساخته شده است، آهنگسازی که در زمینه موسیقی کلاسیک و موسیقی باروک متخصص است. آهنگ پایانی و غمانگیز Home Sweet Home از این انیمه توسط خواننده اپرای ایتالیایی به نام آملیتا گالی کورچی (Amelita Galli-Curci)، یکی از معروفترین خوانندگان اپرای قرن بیستم، اجرا شده است. قطعه Home Sweet Home نیز اقتباسی از آهنگی به همین نام، ساخته آهنگساز انگلیسی به نام هِنری بیشاپ (Henry Bishop) است.
سخن پایانی

به طور کلی انیمه Grave of the Fireflies یا مدفن کرم های شب تاب، دارای مفاهیم غمانگیز و تاریکی است که با وجود آوازهای که برای خود کسب کرده است، کمتر کسی برای تماشای آن حوصله و زمان میگذارد. اما کافی است تا یکبار عزم خود را جزم کنید و به تماشای لحظات ابتدایی آن بنشینید تا ناخودآگاه تا پایان انیمه به صفخه نمایش خود خیره بمانید. این انیمه در خلال داستان دلخراش خود، دارای صحنههای شاعرانه، قابهای درخشان و لحظات شادیبخشی است که میتوانند حتی برای ما ایرانیها نیز حس نوستالژی داشته باشند و باعث شوند با شخصیتهای داستان همذاتپنداری کنیم. این انیمه به خوبی شادیهای کوچکی را که در بحبوحه جنگ کمتر به چشم میآیند را شکار میکند و از کوچکترین فرصتی برای نشاندادن ارزش و زیبایی زندگی غافل نمیماند. همین امر در کنار پیام قدرتمند و تاثیرگذاری فوقالعادهی انیمه، این اثر را به شاهکاری تبدیل کرده است که تماشای آن را در این روزها ضروری مینماید. انیمه مدفن کرم های شب تاب در دو جشنواره Blue Ribbon Awards و جشنواره بینالمللی فیلم کودک شیکاگو برنده جایزه شده است. بدیهی است که این انیمه سینمایی به دلیل درونمایه تاریک خود، برای تماشای کودکان زیر 15 سال توصیه نمیشود.
آیا تابهحال به تماشای انیمه مدفن کرم های شب تاب نشستهاید؟ درباره آن چه فکر میکنید؟ تجربیات خود را با ما درمیان بگذارید.
همچنان بخوانید:
یک انیمه لذت بخش زیبا و دوست داشتنی ولی در عین حال تاریک و غم انگیز من این انیمه رو سه بار دیدم و هر سه بار اشک تو چشم من جمع میشد.
پسر و دختر کوچکی که تلاش میکنند در این دوران سخت و جنگ بیرحم که جان خیلی ها را گرفته زنده بمانند و در هر شرایطی بر لبهای خود لبخند داشته باشند و پسری که تمام تلاش خود را میکند تا از خواهر خود محافظت کند و برای غذا تهیه کند این دو لحظات تلخ و شیرینی دارند اما یکی از تلخ ترین سکانس انیمه مرگ خواهر سیتا میباشد، اینکه چه طور یک برادر باید جسد خواهر کوچک ۵ ساله خود را آتش بزند دیدن این صحنه واقعا دلخراش است و در آخر هم خود سیتا بر اثر گرسنگی و بیماری میمیرد.
شاید این انیمه میتونست پایان خوبی داشته باشه شاید اگر خاله سیتا و ستسکو مهربان تر می بود سیتا و ستسکو پیش آن ها زندگی شادی می داشتند یا شاید اگر سیتا به خاطر خواهر کوچک خود به جای ترک آنجا و رفتن به جنگل اون هم بدون هیچ پول و سر پناهی غرور خود را کنار می گذاشت و اخلاق بد خاله را تحمل میکرد اوضاع میتوانست بهتر باشد اما سازنده با این پایان تراژدیک میخواست که این انیمه را در ذهن بیننده ماندگار سازد و همچنین دوران سخت جنگ آن زمان را نشان دهد امکان ندارد کسی این انیمه را ببیند و اشک در چشمان او جاری نشود،این انیمه واقعا ارزش دیدن را دارد هر چند پایان بد هر کسی را ناراحت میکند.
اینجور نیس ک از بی رحمی و سنگدلی بسوزنه ستسکو رو ، مثلا ماها دور از جون دور باشه ازمون یه نفر ک بمیره خاکش میکنیم اونا هم رسمشونه وقتی کسی بمیره آتشش بزنن ، این رسم کشورشونه اول فیلمم دیدی مادرشونم همینجور شد اونا اصا مفهوم قبر ندارن که. ولی خوب یکمی ادم ناراحت میشه ب هرحال مخصوصا ما ایرانیا ک دفن میکنیم اونا هم رسم کشورشونه
نه اشتباه فکر نکن آنها هم دفن میکند آون که سی تا خواهرش را آتش میزند برای ویروس بود نه اینکه رسمشان باشد آنها مثل ما خاک میکند فقط هند آتیش
میزند
من… شروع داستان… ازینکه قراره چی ببینم هیچ تصوری نداشتم. یکساعت و نیم بود… یکساعت نه میتونستم چشمم رو از تلوزیون بردارم و نه میتونستم جلوی اشکام رو بگیرم. هنوز صدای خنده دخترک توی گوشمه. من فقط یکبار این انیمه رو دیدم ولی بدجور تو ذهنمه و بدجور مغزمو پکونده.
اگه فکر میکنید خیلی قوی هستید و گریه نمیکنید این انیمه رو تماشا کنید! به شما قول میدهم اشک و طاقت تماشای مجدد آن را نداشته باشید.
هیچی نمیگم
اولین انیمه یا فیلم یا انیمیشنی بود ک اشکم رو در آورد
بغضم شکست صدام گرفته بود بعد تموم شدنش🥲🥲
سلام.
این انیمه مدفن کرم های به رحمت خدا رفته فقط یک مورد واقعا من رو ناراحت کرد اونم برادر بی هرضه با اون خواهرش که از اول انیمه هی فقط گفت میخوام برینم اشهالم بابا اون داداش بیشعورش تو اون بی غذایی خب اون دختره که داشت میمرد و هی میخوردو دستشویی کارش بود راحت هم اول خواهرشو سر میبرید خوب و تمیز گوشتش رو جدا میکرد و استفاده میکرد اینجوری خدا هم راضی بود اصرافم نمیشد.احمق گرقت سوزوندش الکی اتفاقا همون اخرین روزی که خواهرش داشت جون میداد برای سرگرمی چون خب نو یه چنگ بودنو بدون سدگرمی خواهرو زنوه زنده گوشتشو جدا میکرد و سرخ میکرد و با هم میخوردن واقعا خیلی خوب میشد در کل مزخرفترین انیمه ای که فقط اموزش دستشویی و اسهال داشنت کجاش غمگین بود نمیدونم .بابا اون جگر دختر بچه من خودم دخترم ولی سنم بیشتره ولی اون داشت میمرد خب نمیگم میکشتش زنده زنده گوشتشو میکند اگه داد گریه میکرد یه کم نفت رو سرش و اتیش دیگه تا اخر اصلا حرف نمیزد.وقتی مرد اون خواهرش واقعا اون لحطظه از مزونش خیلی خوشحال شدم ولی وقتی سزوندشو اونهمه گوشتو ه در داد حالم گرفته شد.احمق
خانم الینا من در عجبم از این حجم از خوی وحشی گری که درون شما وحود داره، دلم میخواد بدترین فحشا رو نثارتون کنم ولی همینم باز نمیتونه در مقابل این حجم از بی صفتی و پستی شما قد علم کنه
خدا فقط شفاتون بده
خودتون رو نا راحت نکنید ، به این جور افراد در شبکه های اجتماعی ترول گفته میشه ، پست ها و نظرات این افراد همیشه بر خلاف نظر بقیه هست و همیشه سعی میکنند تا جای ممکن بقیه افراد رو ا عصبانی کنند ، نظرانی که میدهند خیلی ربطی به عقیدهشون نداره و فقط برای متشنج کردن جو و اصطلاحا در آوردن حرص بقیه هست . فرد ترول متن رو میزاره و از پاسخ ها و فحش های شما لذت میبره ، بی محلی و پاسخ ندادن به این افراد بهترین کاری هست که میشه انجام داد. اصطلاحا گفته میشه به ترول ها غذا ندهید .
اولا احسنت ب اون ادبت ، دوما داداش خیلی علاقه داری میتونی بری سر دسته داعشی چیزی بشی والا استعدادت هدر داره میره البته لیاقتت از داعش بیشترا بالاخره اونا مردن با حداقل خواهر و ایناشون اینکارک نمیکنن شما ماشالا مرز های وحشی گی رو جابجا کردی. خدا کنه جنگی چیزی نشه و ایشالا خواهر برادی چیزی نداشته باشی اگرم داشته باشی امیدوارم خدا از شر تو حفظشون کنه. حیف وقتم ب قول ی نفر دیگه اونقدر این سخنان وحشی گرانه و شرمنده بی شرفانه بود ک اصلا نیاز نداشت جواب بدیم خودت بفهمی ولی البته اگه شعورت ب سطح فهمیدن برسه
بچه کم شعر بگو بی پایین
چی میزنی تو انقدر مزخرف میگی یخورده کمتر فیلمای آخرالزمانی و ترسناک و زامبی ببین خل شدی فکرکنم
واقعا توصیه میکنم به روانپزشک مراجعه بفرمایید. این حجم از متصور شدن چنین صحنه هایی ، نشان دهنده این هست که جنابعالی واقعا آنرمال هستید!
جاهل نادان یک بیمصرف دیمه تو برو همون عروسک بازیتو کن
قطعا تو یه روان پریش مریض بیشتر نیستی و خودت کلا برای جامعه خطرناکی!! یه روانپزشک نشون بده خودتو!!!
تو ادمی؟
طرف میگی باید آبجی شو قطعه قطعه میکرد،تو کدوم طویله بزرگ شدی حرومزاده
ماذا فازا…؟فقط بگو فازت چیه….با همه این چیزایی که نوشتی میشه تصور کرد هرجایی بزرگ شده باشی اِلا تو جامعه انسانی…البته این حرف من به این معنی نیست که توی جامعه حیوانی بزرگ شده باشی….نه، اصلا منظورم این نیست…چون همچین شخصیتی حتی لیاقت زندگی توی جامعه حیوانی رو هم نداره…حتی حیوانات هم یه سری ارزش ها دارن که متاسفانه شما از برخورداری همونا هم محرومید…صحبت هایی که کردید حتی به شوخی هم از یک ادم سالم بعیده….امیدوارم سریع تر برای تحت برسی یک پزشک قرار گرفتن اقدادم کنید
اون اسکل که کلا تو ابرا سیر میکنه ….بهتره بره همنوعاش زندگی کنه تا ادما….البته اگر همنوعی داشته باشه
واقعاً بهترین انیمه ای است که تا به حال دیدم.
انیمه بسیار زیبا – احساسی – غم انگیز و آموزنده.
اینکه تو جنگ تر و خشک با هم میسوزن.
دشمن بی رحم به فکر قدرته اما کوره و نمیبینه که چقدر آدم بی گناه دارن تکه تکه میشن.
اینکه تو جنگ همه به فکر خودشون هستن و نمیبینن یه بچه معصوم داره از تشنگی و گرسنگی جان میده، همه به فکر جان خودشون هستن.
و این رابطه خواهر برادر که برادر در تلاشه تا جان خواهرش رو نجات بده و هر کاری که از دستش برمیاد انجام بده.
و از اون فیلم هایی که نمیشه آخرش رو پیش بینی کرد، شاید بگن خب آره دیگه حتماً آخرش پدر میاد نجاتشون میده، اما پدری وجود نداره…
مردم کمک میکنن، اما نه…
بدون پدر بدون مادر بدون آشنا بدون کمک…
همین فیلم رو معنی دار کرده و یکی از غم انگیز ترین و مفهومی ترین انیمه هاست.
موسیقی متن هم عالی، دیگه چی بهتر از این.
هر کس نبینه بدونه چیز با ارزشی از دست داده.
اصلاً هم کودکانه نیست بلکه بزرگسالان باید عبرت بگیرن، فقط بزرگسالان!!!!
الان دیدم و یک ساعته بی امان گریه میکنم. فقط میتونم بگم محشر بود.
این انیمه یک صحنه اغاز داشت که میشه گفت شاهکار تاریخ صنعت انیمیشن و سیماست بقیه انیمیشن شرح ماوقع این اغاز ویرانگر و عجیب بود.
بهترین و غم انگیز ترین انیمیشن دنیا …
خطر اسپویل
.
.
.
.
.
فقط اون لحظه ای که ستسوکو مرد و سیتا می خواد آیین سوزاندن رو اجرا کنه و وسایل ستسوکو رو می چینه کنارش و برای آخرین بار به صورت خواهر معصومش نگاه می کنه…
جنگ ، زشت ترین اعمال بشریت است …
این چی بود ساعت سه نصفه شب نشستم نگاهوکردم هنوز دارم گریه میکنم😭😭😭😭😭
تف تو روی خالش که تو دهنش گوزیده میشد یکم اونا رو نگه داره
یعنی عن سیتا تو دهن اون زنه
خاک تو سر سازندش که اینا رو میسازه حال رو حیمونو خراب کنه
اصن خاک بر سر اونی که رنج سنی نمیزاره که مته، 12 ساله نشینم اینو ببینم😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
حالا اگه رنج سنی میذاشتن تو نمیدیدی واقعا؟😂
شت بهتره نبینمش پس،همینجوریشم دپم…ببینم احتمالا خدکشی کردنم بالاعه
این انیمه برای بزرگسالان است نه تو بچه
سلام من فیلم رو ندیدم فقط توضیحات رو خوندم و با خود اندیشیدم خدا مهدی ما نزدیک به هزار و دویست سال انتظار شاهد چه حوادث دهشتناک و کشنده و غیر قابل تحمل و عذاب آوری بوده
خدایا به آه مظلومان عالم عجل لولیک الفرج
خدایا به دل مجروح مهدی ات از مصائبی که شاهد آن بوده در این دوازده قرن عجل لولیک الفرج
بندگانت با دیدن کارتون به این حال افتاده اند
مهدی ات چه می کشد که هر لحظه شاهد این جنایات و رنج های بی پایان است
خدایا ظهورش را برسان به حق عمه ی بزرگوارشان حضرت زینب سلام الله علیها
واقعا یکی از بهترین انیمه هایی بود که دیدم ولی انقدر گریه کردم باهاش که تا یه مدت افسرده بودم
من خیلی وقت پیش این انیمه را دیدم و چندین بار دوست داشتم ببینم و دانلود کردم ولی از شدت غم و درد داستان و بخصوص حرصی که بابت کمک نکردن دیگران به این دوتا طفل معصوم یا غرور سیتا که میدونی تهش چی میشه ،میخوری جرأت نکردم ببینم.
درباره انفجار اتمی هیروشیما و ناکازاکی بود که آمریکا انجام داد؟