شاید بتوان گفت سریال فرندز (Friends) یکی از مشهورترین سیتکامهای (کمدی موقعیت) تاریخ تلوزیون است. این سریال توسط دیوید کرین (David Crane) و مارتا کافمن (Marta Kauffman) ساخته و در ۱۰ فصل از شبکهٔ انبیسی ارائه شد. پخش آن از سال ۱۹۹۴ شروع شد و در سال ۲۰۰۴ به پایان رسید. برایت/کافمن/کرین پروداکشنز با همکاری وارنر برادرز تهیهکنندگان اصلی این سریال و کوین اس برایت، مارتا کافمن و دیوید کرین تهیهکنندگان اجرایی اصلی آن بودند.
سریال فرندز توجه زیادی از منتقدان جلب کرد. قسمت آخر که در ۶ مهٔ ۲۰۰۴ پخش شد حدود ۵۲.۵ میلیون بیننده آمریکایی داشت و پربینندهترین قسمت آخر دهه و پنجمین در تاریخ تلوزیون بود. این سریال ۶۲ نامزدی جایزهٔ امی را در کارنامه دارد و در سال ۲۰۰۲ برای فصل هشتم به عنوان بهترین سریال کمدی انتخاب شد. در ادامه فهرستی از مطالبی که در این مقاله خواهید خواند را لیست کردهایم:
- داستان سریال Friends
- تولید سریال Friends
- سریال Seinfeld و ارتباطش با سریال Friends
- تاریخچه و عوامل ساخت سریال Friends
- شخصیتها و بازیگران سریال Friends
- نقشهای فرعی سریال Friends
- فصلهای مختلف سریال Friends و بهترین اپیزود هر فصل
- سریال جویی Joey
- تاثیرات فرهنگی سریال Friends
سریال فرندز را مجلهٔ TV Guide در ردهٔ ۲۱ لیست پنجاه فیلم برتر تاریخ و مجلهٔ امپایر در ردهٔ هفتم قرار دادند. اپیزود ویدیوی جشن آخر سال در لیست ۱۰۰ اپیزود برتر تاریخ از نظر TV Guide قرار گرفت. در سال ۲۰۱۳ انجمن نویسندگان آمریکا آن را در رتبهٔ ۲۸ بهترین سریالهای قرار داد.
داستان سریال فرندز
ریچل از مراسم عروسی خود فرار میکند و به کافه سنترال پرک (central perk) میرود. او آنجا دوست دوران مدرسهاش، مانیکا را میبیند. آنها باهم همخانه میشوند و ریچل به گروه دوستان مانیکا میپیوندد. داستان حول محور این گروه دوستی شش نفره در منهتن نیویورک است. «ریچل گرین» پولدار، لوس و عزیزکردهٔ پدر، که یاد میگیرد چگونه به تنهایی زندگی کند. همخانهاش «مانیکا گلر» آشپز وسواسی و تمیز. «فیبی بوفِی» ماساژور عجیب، بیمسئولیت، خوشبین، خواننده و نویسندهٔ اشعار فولک. هنرپیشهٔ ساده لوح «جویی تریبیانی». کارمند باهوش و خوش مشرب «چندلر بینگ» و دیرینه شناس بدشانس «راس گلر» که سه ازدواج ناموفق را میگذراند. وقتی که داستان شروع میشود، ریچل نامزد خود «بری» را در کلیسا رها کرده و پیش بهترین دوست دوران کودکی خود، مانیکا میرود. بین خانهٔ این دو و خانهٔ چندلر و جویی فقط یک راهرو وجود دارد و برادر مانیکا، راس که به تازگی از همسر لزبین خود جدا شده هم مرتب به آنجا رفتوآمد دارد. فیبی روح آزاد و عجیب این گروه، هماتاقی قدیمی مونیکا است. محل اتفاقات این مجموعه شامل آپارتمان مانیکا، آپارتمان چندلر و جویی، آپارتمان راس، آپارتمان فیبی و یک کافهٔ محلی به نام سنترال پرک است (که در فلشبک معلوم میشود این کافه، در ابتدا بار بودهاست).
سریال فرندز در حین روایت داستان این شخصیتها مدام از شوخیهای اغراقشده استفاده میکند. به زوایای روابط این گروه دوستی باهم و با دیگران میپردازد و گاه طعنههایی به سیاست و جامعه میزند. مشکلات عاطفی و شغلی آنها را نشان میدهد و با زبان طنز به استهزا میکشد. مهمترین مسئله در طول تمام این اتفاقات همان طور که از اسم سریال پیداست دوستی است. با وجود اینکه سریال کمدی است در بعضی قسمتها که عموما هم بر دوستی تاکید دارند با لحظات دراماتیک مواجهیم، لحظاتی که ما را با شخصیتها همراه میکند. هرکدام از شخصیتها دارای ویژگیهایی هستند که مخاطب را دچار حس همذاتپنداری میکند. با آنها ناراحت و خوشحال میشویم.
جذابترین وجه دوستی این شش نفر، شخصیتها و دنیاهای متفاوت آنهاست. آنها با وجود این تفاوتها یکدیگر را پذیرفتهاند و دوست دارند. به هم کمک میکنند و با هم شادی و ناراحتی را تجربه میکنند. مثلا فیبی گیاهخوار است و شخصیتی هیپیگونه دارد اما دوستانش به راحتی با او کنار میآیند و با وجود تفاوت او را دوست دارند. یا مانیکای منظم و سختگیر با ریچل که کاملا شلخته و بینظم است همخانهاند. روابط عاطفی بین خودشان و مشکلاتی که پیش میآید خللی در دوستیشان ایجاد نمیکند.
تولید سریال فرندز
داستان سریال فرندز در محلهٔ گرین ویچ نیویورک میگذرد ولی هیچ سکانسی که شامل بازیگران هم باشد در نیویورک فیلمبرداری نشده است. لوکیشنهای سریال در کالیفرنیا بودند و به جز نماهای بیرونی بقیه در کالیفرنیا ضبط شدهاند. حتی تیتراژ سریال (که هیچکدان از بازیگران آن را دوست نداشتند) در کنار فوارهای در کالیفرنیا فیلمبرداری شد. تقریباً برای کل سری اول مجموعه، خیابان بیرونی کافه سنترال پرک وجود نداشته و فقط یک پس زمینهٔ نقاشی شده بود. طراحان، پنجره را کمی مات کردند و گیاهان بسیاری پشت آن گذاشتند تا آن را پنهان کنند.
در فصل اول به ازای هر قسمت بازیگران ۲۲٬۵۰۰ دلار دریافت میکردند. برای فصل دوم هر کدام دستمزد متفاوتی بین ۲۰٬۰۰۰ تا ۴۰٬۰۰۰ دلار دریافت میکردند. برای فصل سوم بازیگران تصمیم گرفتند تا به صورت گروهی مذاکره کنند و دستمزدی یکسان دریافت کنند، با وجود این که وارنر برادرز ترجیح میداد قراردادها به صورت جداگانه باشد. در فصل سوم برای هر قسمت ۷۵٬۰۰۰ دلار، فصل چهارم ۸۵٬۰۰۰ دلار، فصل پنجم ۱۰۰٬۰۰۰ دلار، فصل ششم ۱۲۵٬۰۰۰ دلار، فصل هفتم و هشتم ۷۵۰٬۰۰۰ دلار و فصل نهم و دهم برای هر قسمت ۱ میلیون دلار دریافت کردند که این موضوع آنیستون، کاکس و کودرو را به گرانترین بازیگران زن تاریخ تلویزیون تبدیل کرد. همچنین بعد از سال ۲۰۰۰، بازیگران به خاطر بازپخش مجموعه دستمزد دریافت کردند. پیش از این تنها بازیگرانی به خاطر بازپخش دستمزد میگرفتند که از خالقین سریال نیز بودند.
بیرون از صحنهٔ بازی، این سریال به خاطر به هم پیوستگی نامعمول هنرمندانش شناخته میشد. شش بازیگر اصلی از اول تلاشهای هوشیارانه و دقیقی کردند تا اتحاد گروه حفظ شود و اجازه ندادند کسی از آنها مسلط بر دیگران شود. این موضوع شامل این درخواست بود که یا همگی نامزد یک کلاس از جایزه (بیشتر «هنرمند نقش مکمل») شوند یا هیچکدام نامزد نشوند. بهعلاوه در مذاکرات مالی در مورد دستمزد همگی با هم حاضر میشدند (کودرو گفته، «شش نفر ما بسیار قویتر از فقط یک نفر است»). این هنرمندان به قدری با یکدیگر صمیمی شدند که «تام سلک» بازیگر نقش ریچارد، یکی از ستارههای مهمان گفت که گاهی احساس عدم تعلق به این گروه را داشت.
سریال Seinfeld و ارتباطش با سریال فرندز
سریال ساینفلد یک سیتکام آمریکایی است که در سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۸ از شبکهٔ انبیسی پخش میشد. این مجموعه توسط لری دیوید (Larry David) و جری ساینفلد (Jerry Seinfeld) در نه فصل ساخته شد.
سریال Seinfeld حول محور کمدینی به همین نام است که در نیویورک زندگی میکند و از طریق اجرا در بارها و کلابهای شبانه امرار معاش میکند. او به همراه سه دوست دیگرش، کازمو کریمو (همسایهاش)، جرج کاستنزا (همکلاسی قدیمیاش) و این بنس ماجراهایی را رقم میزنند. داستان این مجموعه ما را به یاد سریال فرندز و سیتکامهای دیگری مثل how I met your mother و the big bang theory میاندازد. حقیقت این است که در دو دههٔ اخیر چیدن روابط و موقعیتهای این چنینی در سیتکامها از سریال ساینفلد تاثیر زیادی گرفتهاند.
ساینفلد را برخی به عنوان موفقترین و بهترین سیتکام جهان میشناسند. قسمت the contest این سریال از نظر مجله TV Guide بهترین قسمت سریالهای تلویزیونی جهان انتخاب شده است.
تاریخچه و عوامل ساخت سریال فرندز
پشت صحنهٔ تولیدات سینمایی و تلوزیونی دنیای گستردهایست که شناخت آن و آشنایی با روند تولید هم جالب توجه است. در این بخش میتوانید با افراد و اتفاقات پشت صحنهٔ سریال فرندز آشنا شوید.
سازندگان
مارتا کافمن و دیوید کرین در سال ۱۹۹۳ بر روی این سریال با عنوان کافه بیخوابی کار کردند. آنها ایدهشان را با برایت در میان گذاشتند و باهم پیشنویسی به شبکهٔ انبیسی ارائه کردند. اسم سریال به دوستانی مثل ما تغییر داده شد و نهایتا نام دوستان انتخاب شد. برایت/کافمن/کرین پروداکشنز با همکاری وارنر برادرز تهیهکنندگان اصلی این سریال و کوین اس برایت، مارتا کافمن و دیوید کرین تهیهکنندگان اجرایی اصلی آن بودند.
اما کارگردانهای زیادی قسمتهای مختلف این سریال را کارگردانی کردهاند که دو نفر از آنها را میشناسید، دیوید شویمر (David Schwimmer) بازیگر نقش راس و متیو پری (Matthew Perry) بازیگر نقش چندلر.
کافمن و کرین قبلا در پروژهای یا دیوید شویمر (David Schwimmer) کار کرده بودند و وقتی نقش راس را مینوشتند او را در ذهن داشتند. او اولین بازیگری بود که انتخاب شد. کورتنی کاکس (Courteney Cox) را ابتدا برای نقش ریچل در نظر گرفته بودند اما او میذخواست نقش مانیکا را بازی کند چون شخصیت قوی او را دوست داشت، کافمن با او موافقت کرد.
وقتی مت له بلانک (Matt LeBlanc) برای بازی در نقش جویی تست داد باعث چرخش متفاوتی در این شخصیت شد. او خیلی «جوییتر» از آنچه بود بازی کرد. کافمن و کرین ابتدا نمیخواستند این نقش را به او بدهند اما از طرف شبکه و گروه تحت فشار قرار گرفتند.
جنیفر آنیستون (Jennifer Aniston)، متیو پری (Matthew Perry) و لیزا کوردو (Lisa Kudrow) هم با تست بازیگری برای نقشهای ریچل، چندلر و فیبی انتخاب شدند.
نویسندگان
چند هفته بعد از اینکه طرح سریال فرندز توسط انبیسی انتخاب شد، کرین،کافمن و برایت یک تیم هفت نفره از نویسندههای جوان استخدام کردند. تولیدکنندهها میخواستند شش شخصیت برابر بسازند به جای اینکه بار بر روی دوش یک یا دو کاراکتر اصلی باشد. آنها معنقد بودند که اینطور میتوانند ایدههای بیشتری را به نمایش بگذارند.
اکثر ایدههای داستان توسط نویسندهها نوشته میشد اما بازیگران هم ایدههایی به آن اضافه میکردند. اول قرار بود ماجرای عشقی بزرگ بین مانیکا و جویی اتفاق بیفتد اما ماجرای عاشقانهٔ راس و ریچل در طول نوشتن فیلمنامه به ذهن کافمن و کرین رسید.
در حین ساختن قسمت آزمایشی (pilot) انبیسی درخواست کرد که نویسندهها یک خط داستان اصلی و چند خط داستان فرعی بنویسند اما نویسندهها نپذیرفتند و خواستند که هر سه خط داستانی وزن برابر داشته باشند. همچنین یکی دیگر از درخواستهای انبیسی این بود که یک شخصیت مسنتر هم وارد داستان شود و همهی شخصیتها جوان نباشند و کرین و کافمن را وادار به این کار کرد. آنها هم اپیزود Pat the Cop را نوشتند اما کرین معتقد بود که این ایده افتضاح است.
هر تابستان، داستان فصل بعدی نوشته میشد و قبل از تولید هر قسمت کافمن و کرین نوشتهٔ نویسندگان دیگر را بازبینی میکردند. سختترین بخش، نوشتن اولین و آخرین قسمت هر فصل بود. برخلاف ایدههای دیگر داستان ایدهٔ رابطه جویی و ریچل در نیمههای فصل هشتم شکل گرفت. سازندهها نمیخواستند و راس و ریچل به این زودی به هم برگردند، یکی از نویسندهها پیشنهاد ایجاد علاقه بین جویی و ریچل را داد و این داستان در فصل هشتم گنجانده شد. بازیگرها مینرسیدند که این داستان شخصیتها را منفور کند اما در پایان فصل همه چیز دوباره به حالت قبلی برگشت. فصل نهم نویسندگان در مورد مقدار اهمیتی که بچهدار شدن ریچل داشت مطمئن نبودند. از طرفی نمیخواستند بیش از حد به آن بپردازند و کل داستان را بر محوریت آن بنویسند و از طرفی هم مسئلهٔ بیاهمیتی نبود.
کرین گفته ایت که مدتی طول کشید تا ایدهٔ ساخت فصل دهم را بپذیرند اما تصمیم گرفتند این کار را بکنند چون به اندازه کافی قصه برای ساختن این فصل داشتند اما کافمن و کرین گفتند به هیچوجه فصل یازدهم را نخواهند ساخت حتی اگر همهٔ بازیگران و گروه این را بخواهند.
شخصیتها و بازیگران سریال فرندز
سریال فرندز شش بازیگر اصلی و چندین بازیگر فرعی دارد که شیوهٔ انتخاب بازیگران اصلی را گفتیم. شش بازیگر اصلی در خارج از دنیای سریال هم روابط دوستانهای بین خودشان داشتند و حتی خواسته بودند که حقوقشان باهم برابر باشد تا به دلیل اختلاف دستمزد مشکلی بینشان پیش نیاید.
در این بخش شخصیتها و بازیگران سریال فرندز را معرفی میکنیم.
جنیفر آنیستون در نقش ریچل گرین
جنیفر آنیستون ۲۵ساله با شرکت در تست بازیگری توسط سازندگان سریال فرندز برای نقش ریچل گرین (Rachel Green) انتخاب شد. آنیستون برای بازی در این نقش برندهٔ جایزه امی، جایزهٔ انجمن بازیگران فیلم و جایزهٔ گلدن گلاب شد.
ریچل گرین، بهترین دوست زمان کودکی مانیکا است. آنها با راس در یک مدرسه درس میخواندند. او همیشه شخصیتی لوس و وابسته به پدر داشته اما در روز عروسیاش با بری فاربر به این دلیل که به او علاقه نداشت از عروسی فرار میکند و به کافه سنترال پرک میرود و با مانیکا همخانه میشود. حالا شخصیتی که همیشه با حمایت پدرش زندگی میکرده زندگی مستقلی را شروع میکند. او به مد و فشن علاقه دارد اما چون هیچ تجربهٔ کاری ندارد ابتدا به عنوان پیشخدمت در سنترال پرک مشغول به کار میشود اما در فصل سوم به عنوان دستیار فروشنده در بلومینگدیلز و در فصل پنجم به عنوان فروشنده در رالف لورن استخدام میشود.
او در طول سریال روابط زیادی را عوض میکند اما رابطهاش با راس رابطهای ویژه است. راس که از زمان مدرسه به ریچل علاقه داشت هنوز هم دارد. آنها به هم علاقهمندند اما نمیتوانند رابطهٔ طولانیمدت و بدون بحث با هم داشته باشند به همین دلیل مدام از هم جدا میشوند و به هم برمیگردند. بعد از پخش سریال اصطلاح «راس و ریچل» برای روابطی که به هم علاقه دارند اما مدام با هم بحث میکنند، جدا میشوند و به هم برمیگردند در ادبیات عامه رواج پیدا کرد. در فصل نهم ریچل از راس بچهدار میشود و در قسمت آخر سریال آنها به علاقهشان به یکدیگر اعتراف میکنند و ریچل از فرصت شغلی که در پاریس برایش پیش آمده میگذرد تا در کنار راس باشد.
کورتنی کاکس در نقش مانیکا گلر
کورتنی کاکس ابتدا برای نقش ریچل انتخاب شد اما او معتقد بود که مانیکا شخصیت قویتری دارد و خواست که این نقش را بازی کند. مانیکا گلر در سریال سرآشپزی است که نقش مادر گروه را دارد. خانهٔ او مرکز اصلی تجمع دوستان است. او دارای نوعی وسواس فکری و عملی است و شخصیتی کمالطلب و ریاستی دارد. یکی از شوخیهای رایجی که با او میشود چاقی مفرطش در زمان مدرسه است.
اولین رابطه مانیکا در سریال با ریچارد برک است که ۲۱ سال از او بزرگتر است و وقتی ریچارد به او میگوید که نمیخواهد بچهدار شوند جدا میشوند. در فصل چهارم وقتی که همه برای عروسی دوم راس به لندن رفتهاند مانیکا و چندلر بعد از گذراندن شبی در لندن با هم وارد رابطه میشوند و در فصل هفتم با هم ازدواج میکنند. آنها متوجه میشوند که نمیتوانند بچهدار شوند و در انتهای سریال دوقلویی را به فرزندی قبول میکنند.
لیسا کودرو در نقش فیبی بوفی
لیسا کودرو با شرکت در تست بازیگری برای نقش فیبی بوفی انتخاب شد. او برای بازی در این نقش نامزد یک جایزه گلدن گلاب و چندین جایزه مثل جایزه امی ساعات پربیننده، جایزه انجمن بازیگران فیلم، جایزه ستلایت و جایزه کمدی آمریکا شده است. مجلهٔ انترتینمنت ویکلی هم در سال ۲۰۰۸ نقش فیبی بوفی را بهترین نقش لیسا کودرو دانست.
فیبی بوفی شاید عجیبترین شخصیت سریال فرندز باشد. او دوران کودکی و نوجوانی سختی را گذرانده است. وقتی بچه بود پدرش آنها را ترک کرده و مادرش خودکشی کرده است و او به همراه خواهر دوقلویش، اورسلا بوفی کودکیشان را در خیابانها گذراندهاند. او برخلاف خواهر شرورش رفتاری معصومانه و کودکانه دارد. فیبی از ماجراهایی که در کودکی برایش اتفاق افتاد برای برانگیختن ترحم دیگران استفاده میکند. حالا او ماساژور است و موسیقی را هم خودآموخته یاد گرفته است و آهنگهایی که میسازد را معمولا در سنترال پرک اجرا میکند. معروفترین آهنگی که ساخته است به اسم «گربهٔ بوگندو» را مدام اجرا میکند، او تلاش دارد با تکرار آهنگش آن را شناختهشده کند.
فیبی در روابط دوستیاش بسیار صادق است. حقایق را گرچه تلخ بیپرده به دوستانش میگوید اما در عین حال که ممکن است این رفتارش ناراحتکننده باشد در مواقع حساس حسابی از دوستانش حمایت میکند و گاهی دست به کارهای عجیب و غریب میزند مثلا قبول میکند که بچهٔ برادرش را به دنیا بیاورد یا وقتی ریچل باردار میشود و میخواهد بقیه این موضوع را ندانند به دروغ میگوید که خودش باردار است.
فیبی بوفی در طول سریال سه رابطهٔ جدی دارد، گری (پلیس) در فصل پنج، مایک هنیگان در فصل نه و ده و دیوید در فصل دهم. بعد از این که دیوید برای انجام کار تحقیقاتی به مینسک میرود رابطهشان به پایان میرسد. البته او در مواقع مختلف به نیویورک برمیگردد و دوباره پیش هم برمیگردند. تا این که در فصل نه هم مایک و هم دیوید از او خواستگاری میکنند و فیبی درخواست دیوید را رد میکند و در فصل ده با مایک ازدواج میکند.
مت له بلانک در نقش جویی تریبیانی
وقتی مت له بلانک برای نقش جویی تربیانی تست داد باعث تغییراتی در این شخصیت شد و ابتدا کافمن و کرین نمیخواستند او را برای این نقش انتخاب کنند اما بعد او تبدیل به یکی از دوستداشتنیترین شخصیتهای سریال شد. بعدها اسپینآفی به اسم «جویی» با تمرکز بر این شخصیت ساخته شد. شخصیت جویی با ۱۷درصد رای بعد از چندلر بامزهترین و محبوبترین شخصیت سریال فرندز شناخته شد. در سال ۲۰۱۱، له بلانک در سریال اپیزودها یک نقش خیالی از شخصیت خودش را بازی کرد که توسط دیوید کرین و جفری کلرک ساخته شده بود. پس از سه بار نامزدی گلدن گلاب برای نقش جویی در سریال فرندز، له بلانک موفق به دریافت این جایزه برای نقشش در سریال اپیزودها شد.
جویی تریبیانی بازیگری دسته چندم است که برای رسیدن به شهرت خود را به آب و آتش میزند و برای بازی در نقش دکتر راموری در سریال روزهای زندگی ما مشهور میشود. او عاشق غذا (مخصوصا پیتزا) است. جویی ساده لوح و البته دخترباز است که البته با این وجود معصومیت و خوشنیتی خاص خودش را دارد. تکیه کلام او برای اغوای دخترها «حالت چطوره؟» How you doin؟ است. چندلر همخانه و بهترین دوست جویی است. آنها با هم در آپارتمان روبهرویی ریچل و مانیکا زندگی میکنند. او مدت کوتاهی با ریچل همخانه میشود و در فصل هشتم عاشق ریچل میشود اما ریچل میگوید که به او حسی ندارد. آنها در فصل دهم مدت کوتاهی باهم وارد رابطه میشوند اما بعد از مدت کوتاهی متوجه میشوند نمیتوانند برای هم چیزی بیشتر از یک دوست باشند.
متیو پری در نقش چندلر بینگ
متیو پری کمدین آمریکایی-کانادایی با تست بازیگری برای نقش چندلر بینگ انتخاب شد. او تا کنون چهار بار نامزد دریافت جایزهٔ امی و دو بار موفق به دریافت آن شده است. او در سال ۱۹۹۶ برای نخستین بار به خاطر بازی در سریال فرندز نامزد دریافت جایزهٔ بهترین کمدین آمریکایی شد. شخصیت چندلر بینگ با بیشترین آرا به عنوان محبوبترین و بامزهترین شخصیت سریال شناخته شده است.
چندلر بینگ تحلیلگر ارشد آمار در شرکتی چندملیتی و بزرگ است اما به کارش علاقه ندارد، او در فصل نهم به دنبال شغل موردعلاقهاش میذرود و در شرکتی تبلیغاتی کارآموزی میکند. چندلر خلاهای روانی بزرگ بخاطر مشکلات خانوادگی دارد. مادرش نویسندهٔ رمانهای شهوانی است و پدرش همجنسگرا و بدلپوش. او از کارهای پدر و مادرش خجالت میکشد و همچنین به دلیل مشکلات آنها خودش هم دچار مشکلات ارتباطی با زنها شده است.
مطلب مرتبط: بیوگرافی متیو پری | افول ستاره سریال Friends
چندلر شخصیتی بذلهگو و طناز دارد و مدام همه را به خنده وامیدارد اما این شوخطبعی او نوعی مکانیزم دفاعی دربرابر مشکلاتی است که دارد. شخصیت چندلر به شوخطبعی و ناتوانی در برقراری ارتباط عاطفی مشهور است. او قبل از ارتباط با مانیکا یک رابطهٔ فرسایشی با جنیس دارد و با اینکه علاقهای به او ندارد نمیتواند با او تمام کند و مدام با او به هم میزند و باز به هم برمیگردند.
او به همراه جویی در آپارتمان روبهرویی مانیکا و ریچل زندگی میکند. چندلر و مانیکا بعد از شبی که در لندن با هم دارند و حدود یک فصل رابطهٔ مخفیانه بالاخره در فصل هفتم با هم ازدواج میکنند و در فصل آخر دوقلویی را به سرپرستی میگیرند.
دیوید شویمر در نقش راس گلر
دیوید شویمر تنها بازیگر سریال است که نقشش از اول برای خود او نوشته شده است. کافمن و کرین با توجه به تجربهٔ همکاری قبلی با شویمر وشباهتش با چیزی که از راس گلر در ذهن داشتند نقش را برای او نوشتند.
راس گلر برادر بزرگ مانیکا و دیرینهشناس است و در موزه تاریخ طبیعی کار میکند و بعدها به عنوان استاد دیرینهشناسی در دانشگاه نیویورک سیتی به تدریس میپردازد. راس گلر باهوشترین فرد گروه آنهاست. او مردی خوش طینت و شوخ طبع است اما در برقراری ارتباط با زنان معمولا ناشیانه عمل میکند. او که از دوران مدرسه از ریچل خوشش میآمده حالا در طول سریال مدام با او وارد رابطه میشود و دوباره جدا میشوند.
کمدیهایی گه حول محور شخصیت راس هستند معمولا داستان بدبیاریهای او هستند. او در طول سریال سه بار ازدواج میکند. اولین بار با کارول که متوجه میشود همجنسگرا بوده و از هم جدا میشوند. راس و کارول پسری به نام بن دارند. در فصل چهارم با امیلی ازدواج میکند اما در مراسم عروسی اسم امیلی را به اشتباه ریچل صدا میکند و همین دلیل جداییشان میشود. در فصل ششم در لاس وگاس وقتی مست هستند با ریچل ازدواج میکند اما باز هم طلاق میگیرند. در فصل نهم ریچل از او بچهدار میشود و در انتهای فصل ده دوباره باهم ازدواج میکنند. همین طلاقهای متعدد راس دستمایهٔ بسیاری از شوخیها با شخصیت اوست.
نقشهای فرعی سریال فرندز
شش بازیگری که معرفی کردیم هستهٔ اصلی سریال را تشکیل میدهند اما شخصیتهایی هستند که نقش کمتری دارند اما جذابیتهای خاص خودشان را در مجموعه دارند.
جیمز مایکل تیلور در نقش گانتر
گانتر صاحب کافه سنترال پرک است. او از ریچل خوشش میآید اما نمیتواند حسش را به او بگوید. او به خاطر این حسش ریچل را باوجود بیاستعدادیاش در کافه استخدام میکند. به جز راس او با بقیهٔ اعضای گروه رابطهٔ خوبی دارد. او در همهٔ فصلهای سریال حضور دارد اما نقش چندان پررنگی ندارد.
الیوت گولد و کریستینا پیکلز در نقش جک و جودی گلر
جک و جودی گلر پدر و مادر راس و مانیکا هستند. آنها در بعضی مهمانیها دعوت میشوند یا در فلشبکها حضور دارند. آنها خیلی واضح بین راس و مانیکا تفاوت قائل میشوند و همیشه به راس توجه بیشتر داشتند. ویژگی رقابتی مانیکا هم احتمالا از رفتار پدر و مادرش با او نشأت میگیرد. راس هرکاری هم بکند آنها باز تاییدش میکنند ولی موفقیتهای مانیکا ابدا به چشمشان نمیآید.
مگی ویلر در نقش جنیس
جنیس دختریست که چندلر مدام با او دوست میشود و دوباره به هم میزند. آنها هیچ شباهتی به هم ندارند اما چندلر به دلیل ناتوانیاش در ارتباط این رابطهٔ فرسایشی را کش میدهد. مهمترین ویژگیهایی که جنیس را با آن میشناسند صدای بسیار زیرش و تکیه کلام oh my god است که با لحن خاص خودش ادا میکند. او واقعا چندلر را دوست دارد و تلاش میکند با هم در رابطه باشند.
لری هانکین در نقش آقای هکلز
همسایهٔ طبقهٔ پایین مانیکا و ریچل آقای هکلز پیرمردی بیاعصاب و غیرعادی است که وقتی از آپارتمان مانیکا صدا میرود با عصایش به سقف خانه میزند، او مدام از سر و صدا شکایت دارد. او به عنوان «مرد عجیب» شناخته میشود.
دیگر نقشها
نقشهای فرعی جالب دیگری هم در سریال فرندز هستند مثلا برادر فیبی یا خواهر دوقولویش که خود لیسا کوردو نقشش را بازی میکند. پسر راس و همسر اولش هم در قسمتهایی از سریال حضور دارند. همچنین کسانی که این شش دوست با آنها وارد رابطه میشوند. میمونی به اسم مارسل هم در بعضی قسمتها حضور دارد که حیوان خانگی راس است.
فصلهای مختلف سریال فرندز و بهترین اپیزود هر فصل
در این بخش داستان سریال فرندز با جزییات بیشتر و اتفاقات مهمی که در هر فصل میافتد را بررسی و بهترین اپیزود هر فصل را معرفی میکنیم.
فصل یکم
فصل یکم سریال فرندز هم مثل سریالها و سیتکامهای دیگر به معرفی شخصیتها و فضای کلی سریال میپردازد. معمولا شخصیتها و سبک کلی سریال هنوز در فصل یکم کاملا تثبیتشده نیستند.
فصل یکم سریال فرندز شش دوست و شش شخصیت اصلی را معرفی میکند: ریچل، مانیکا، فیبی، جویی، چندلر، راس. در قسمت اول سریال ریچل از مراسم عروسیاش با بری فرار میکند و به دنبال دوست بچگیاش مانیکا و برادرش راس که از همان موقع ریچل را دوست داشت میرود. او آنها را در کافهٔ سنترال پرک به همراه دوستان دیگر پیدا میکند. او که دختری نازپرورده بوده حالا زندگی مستقلی را شروع میکند.
راس بعد از دیدن ریچل دوباره به یاد علاقهٔ قدیمیاش میافتد و در طول فصل مدام میخواهد این قضیه را به او بگوید اما از طرفی منتظر به دنیا آمدن پسرش از همسر سابق همجنسگرایش است. جویی هم به عنوان هنرپیشهای مجرد و خوشگذران معرفی میشود و فیبی به عنوان عجیبترین فرد گروه، دختر ماساژوری است که به دلیل کودکی سختش حالا رفتارهای عجیب و غریب دارد. چندلر هم بذلهگوی گروه است، او به طور اتفاقی و ناخواسته در آخر فصل از علاقهٔ راس پیش ریچل میگوید و ریچل هم متوجه احساساتی درون خودش میشود و برای استقبال از راس که از همایشی برمیگشته به فرودگاه میٰرود.
قسمت هفتم The One With The Blackout
اعضای گروه در آپارتمان مانیکا جمع شدند تا شبی که شهر در تاریکی است را در کنار هم بگذرانند و همسایه هم به آنها میپیوندد اما این قسمت بیشتر متعلق به چندلر است که با «جیل» مدل ویکتوریا سیکرت در یک اتاق خودپرداز گیر میافتند و خندهدارترین اتفاقات اپیزود را رقم میزنند.
فصل دوم
فصل دوم سریال فرندز نسبت به فصل یکم پیشرفت زیادی کرد. در این فصل شخصیتها و روابط پخته شدند و زواید حذف شدند گرچه سریال هنوز لحن خودش را پیدا نکرده بود. بخش عمدهٔ این فصل به شکلگیری و هدایت رابطهٔ راس و ریچل پرداخت.
این فصل با برگشتن راس به آمریکا شروع میشود. ریچل برای استقبال از او به فرودگاه رفته است تا احساسش را به او بگوید اما راس درحالیکه با جولی دوست قدیمیاش وارد رابطه شده برگشته است. حالا ریچل در گیر و دار این است که احساسش را به راس بگوید یا نه. بالاخره او این کار را میکند. راس تصمیم میگیرد برای اینکه متوجه شود بین ریچل و جولی کدام را بیشتر دوست دارد و انتخاب برایش ساده شود لیستی از مشکلات آن دو بنویسد اما در حین نوشتن لیست متوجه میشود که او واقعا ریچل را دوست دارد. راس نوشتن را رها میکند میکند و با جولی به هم میزند اما ریچل وقتی قضیهٔ نوشتن لیست را میفهمد پیشنهاد راس را رد میکند اما بعد از دیدن احساس واقعی راس با او وارد رابطه میشود.
جویی برای بازی در نقش دکتر راموری در نسخهٔ تخیلی سریال روزهای زندگی ما تست میدهد. او برای نقش انتخاب میشود اما موقع بازی دیالوگها را از خودش میگوید و نویسندگان سریال را نقد میکند و به همین دلیل کنار گذاشته میشود. مانیکا هم با دوست قدیمی پدرش ریچارد که چشمپزشکی بود ۲۱ سال بزرگتر از خودش، وارد رابطه میشود اما وقتی ریچارد پیشنهاد مانیکا برای بچهدار شدن را قبول نمیکند از هم جدا میشوند. چندلر هم در این فصل دوباره با جنیس، دوستدختر قبلیاش، وارد رابطه میشود.
قسمت چهاردهم The One With The Prom Video
این قسمت با تکیه بر فلشبکهایی که به دوران مدرسه راس و مانیکا و ریچل میزند خندهدارترین لحظات فصل دوم را خلق میکند. آنها وقتی برای دیدن رقص مانیکا و ریچل به سراغ ویدیوهای قدیمی میروند متوجه احساس واقعی راس به ریچل میشوند.
فصل سوم
با وجود محبوبیت فصل یکم و دوم سریال فرندز، در فصل سوم بود که تبدیل به سریالی ماندگار شد. در این فصل الگوریتم سریال مرتبتر میشود و اپیزودهای به یادماندنی ساخته میشود که بازیگران به خوبی استعداد خود را در آن نشان دادهاند.
این فصل با آغاز کار ریچل در فروشگاه لباسفروشی بلومینگدِیل شروع میشود. او با همکار جدیدش مارک آشنا میشود اما حسادت راس به مارک باعث میشود که ریچل از راس فاصله بگیرد اما راس نمیتواند تحمل کند و در مستی شبی را با دختر مغازه زیراکس خانه میگذراند و همین دلیل جداییشان با ریچل میشود. بعد از ماجراهای راس و ریچل و خیانتی که جنیس به چندلر میکند او شروع به سیگار کشیدن میکند زیرا این قضایا او را به یاد ارتباط پدر و مادرش میاندازد. چندلر در طی این ماجراها سیگار را به زودی ترک میکند. فیبی در حالیکه فکر میکند دیگر کسی را در زندگی خود جز خواهرش اورسلا را ندارد، مطلع میشود که برادری ناتنی به نام فرانک جونیور (جیووانی ریبیسی) دارد. همچنین در ادامهٔ سریال درمییابد که مادری که بزرگش کرده، مادر اصلیاش نبوده و در طول سریال با مادر اصلیاش که همنام اوست آشنا میشود. جویی با فردی به نام کیت آشنا میشود و مانیکا هم با پیت بکر که مهندسی میلیونر است وارد رابطه میشود اما تا پایان فصل رابطهٔ آنها هم به اتمام میرسد.
قسمت دوم The One Where No One’s Ready
اپیزود «جایی که هیچکس حاضر نیست» یک ایدهٔ بسیار ساده دارد. راس دوستانش را برای شرکت در همایشی که قرار است سخنرانی کند دعوت میکند اما هیچکدام تلاشی برای حاضر شدن و به موقع رسیدن به برنامه نمیکنند، حتی ریچل که دوستدختر اوست. زمان این قسمت مثل زمان واقعی میگذرد و ۲۲ دقیقهای که قرار است آنها حاضر شوند را نشان میدهد.
فصل چهارم
فصل چهارم پر از اتفاقات بزرگ برای شخصیتهای سریال فرندز است اما میتوان گفت که این فصل متعلق به فیبی است. لیسا کودرو برای بازیاش در این فصل برندهٔ جایزه امی شد.
در این فصل ریچل نامهای به راس مینویسد و از او میخواهد تمام مسئولیتها را قبول کند تا رابطهشان بهبود یابد. راس که در حین خواندن نامه خوابش میبرد به دروغ میگوید که نامه را خوانده است و رابطهٔ آنها دوباره به مشکل میخورد و از هم جدا میشوند. جویی با کثی، دختری که چندلر به او علاقهٔ زیادی دارد وارد رابطه میشود و بعد از اینکه چندلر احساسات خود را به کثی میگوید و جویی باخبر میشود، چندلر را مجبور میکند تا یک روز کامل را در یک جعبه سپری کند تا توسط جویی بخشیده شود. فرانک جونیور (برادر فیبی) و همسرش بعد از آزمایشهایی متوجه میشوند که نمیتوانند بچهدار شوند و به دنبال کسی هستند که به عنوان رحم اجارهای عمل کند و فیبی این مسئولیت را میپذیرد. مانیکا و ریچل پس از شرط بستن سر آپارتمانشان و باختن به چندلر و جویی مجبور میشوند تا آپارتمانهایشان را تعویض کنند اما دختران آپارتمان را در ازای یک دقیقه بوسه با جویی و چندلر پس میگیرند. راس با دختری انگلیسی آشنا میشود و وقتی برای مراسم عروسی به لندن رفتهاند مانیکا و چندلر شبی را با هم میگذرانند. راس در حین مراسم امیلی را به اشتباه ریچل صدا میزند.
قسمت چهاردهم The One with the Embryos
در این قسمت مانیکا و ریچل در مقابل جویی و چندلر مسابقهای را شروع میکنند و در نهایت با باخت مانیکا و ریچل مجبور میشوند آپارتمانهایشان را عوض کنند. در طول این قسمت ماجراهای دیگری درمورد آپارتمانها پیش میآید که لحظات خندهداری را رقم میزند. در این اپیزود فیبی مسئولیت به دنیا آوردن بچههای برادرش را قبول میکند.
فصل پنجم
این فصل از وسط عروسی راس و امیلی شروع میشود. امیلی بعد از عروسی به راس میگوید که تنها راه ادامهٔ رابطهشان این است که او با ریچل قطع رابطه کند اما راس در نهایت این شرط را نمیپذیرد و از امیلی جدا میشود. فیبی هم سهقلوی برادرش را به دنیا میآورد. مانیکا و چندلر که در لندن رابطهی مخفیانهای را شروع کردهاند وقتی با دوستانشان به لاس وگاس رفتهاند تصمیم به ازدواج مخفیانه میگیرند اما وقتی وارد دفتر ازدواج میشوند راس و ریچل را میبینند که با هم ازدواج کردهاند.
قسمت چهاردهم The One Where Everybody Finds Out
وادار کردن دو شخصیت که هیچ نشانهای از علاقه به هم نداشتند به رابطهٔ عاشقانه کار پر ریسکی است اما سریال فرندز نه تنها به خوبی از پس این چالش برآمد بلکه ماجراهای مانیکا و چندلر برای مخفی کردن رابطهشان کمدیهای جذابی را ایجاد کرد. قسمت چهاردهم فصل پنجم جایی است که بالاخره همه از رابطهٔ این دو خبردار میشوند.
فصل ششم
در ابتدای فصل ششم راس و ریچل میپذیرند که ازدواج کردنشان تنها به دلیل مستیشان بوده است و تلاش میکنند که آن را باطل کنند . از طرفی راس نمیخواهد که در کارنامهاش سه طلاق داشته باشد اما بهرحال این کار را انجام میدهد. جویی برای بازی نقش یک ربات در سریال مک و چیز انتخاب میشود. چندلر و مانیکا تصمیم میگیرند در یک آپارتمان زندگی کنند و رابطهشان را به مرحلهٔ جدیدی ببرند. راس که برای تدریس در دانشگاه نیویورک استخدام میشود رابطهای عاطفی با یکی از شاگردانش به نام الیزابت را آغاز میکند.
در آخر فصل ریچارد دوباره به سریال برمیگردد و به احساسش به مانیکا اعتراف میکند. از طرفی هم چندلز از مانیکا خواستگاری میکند. مانیکا هم خواستگاری او را میپذیرد و نامزد میشوند.
قسمتهای بیستوچهارم و بیستوپنجم The One With The Proposal
دو قسمت پایانی فصل ششم داستان مثلث عشقی است که بین مانیکا، چندلر و ریچارد ایجاد میشود و در نهایت مانیکا و چندلر با هم نامزد میکنند. در حین این ماجرا اتفاقات احساسی و کمیکی رخ میدهد که این دو اپیزود را دیدنی کرده است.
فصل هفتم
در فصل هفتم سریال Friends مانیکا و چندلر در حال برنامهریزی مراسم عروسیشان هستند و به مشکلاتی برمیخورند. آپارتمان فیبی تعمیر میشود اما ریچل دیگر پیش او نمیرود و با جویی زندگی میکند. برنامه تلوزیونی جویی کنسل میشود اما پیشنهادی از مجموعهٔ تلوزیونی قدیمی به او داده میشود و قبول میکند.
این فصل با مراسم عروسی مانیکا و چندلر تمام میشود که در آن فیبی یک تست بارداری مثبت پیدا میذکند و فکر میکند تست برای مانیکا است درحالی که صاحب تست ریچل است.
قسمت بیست و چهارم The One with Monica and Chandler’s Wedding
این قسمت ماجرای عروسی مانیکا و چندلر و ماجرای تست بارداری است که پیدا میشود. عروسی این دو پر از لحظات عاطفی و کمیک است مثل اینکه راس بخاطر جلب توجه دختری در عروسی با همهٔ بچههای حاضر در عروسی میرقصد تا نشان دهد که چقدر مهربان است یا اینکه جویی لباس مناسب ندارد و در طول مراسم اول لباس سربازی و بعد لباس تنیس تنش است.
فصل هشتم
سریال فرندز برای فصل هشتم موفق شد جایزهٔ بهترین سریال کمدی را از جشنواره امی دریافت کند. همچنین جنیفر آنیستون هم در آن سال جایزهٔ بازیگری را دریافت کرد.
بعد از عروسی مانیکا و چندلر مشخص میشود که تست بارداری متعلق به ریچل بوده و پدر بچهٔ او راس است. فصل هشتم سریال حول محور بچهدار شدن راس و ریچل میگذرد. آنها تصمیم میگیرند بدون داشتن رابطهٔ عاطفی بچه را نگه دارند. بچه به دنیا میآید و دختری است که اسم او را «اما» میگذارند. مادر راس وقتی برای دیدن نوهاش به بیمارستان میرود حلقهای به راس میدهد تا با آن از ریچل خواستگاری کند اما راس که میلی به این کار ندارد انگشتر را در جیب ژاکتش میاندازد و ژاکت را در اتاق ریچل میگذارد. جویی که برای دیدن و احوالپرسی از ریچل پیش او آمده بود، اشتباهاً وقتی میخواهد ژاکت راس را بگردد انگشتر را پیدا میکند و ریچل که فکر میکند جویی از او خواستگاری کرده، قبل از اینکه مهلت توضیج دادن به جویی بدهد، جواب مثبت میدهد.
قسمت نهم The One with the Rumor
شاید حضور برد پیت در این قسمت به عنوان بازیگر مهمان آن را ویژه کرده باشد اما موقعیتهای دیدنی طنزی در این قسمت رخ میدهد که میتوان آن را بارها دید. در این اپیزود مانیکا دوست دوران مدرسهشان «ویل» را برای شام روز شکرگزاری دعوت میکند اما بیخبر از اینکه او خیلی از ریچل خوشش نمیآید و همین دستمایهای برای خلق موقعیتهای کمیک میشود.
فصل نهم
فصل نهم قرار بود فصل آخر سریال فرندز باشد اما با مذاکراتی که شبکه با بازیگران انجام داد قرار شد یک فصل دیگر ساخته شود، به همین دلیل تغییراتی در داستانی که ابتدا قرار بود پیش برود ایجاد شد.
در این فصل راس و ریچل برای نگهداری از دخترشان اما با هم زندگی میکنند. مانیکا و چندلر هم بعد از تلاشها و آزمایشهای زیادی متوجه میشوند که نمیتوانند بچهدار شوند. فیبی وارد رابطهای با مایک هانیگان میشود و تصمیم میگیرد او را به جای دوستپسر قبلیاش دیوید انتخاب کند. راس در آخرین قسمت باید در یک سخنرانی خارج از شهر سفر کند و به خاطر آبوهوای خوب آنجا، تمامی گروه با به باربِیدُوز سفر میکنند و در هتل آنجا مستقر میشوند. جویی و دوستدخترش چارلی رابطهشان را به هم میزنند و چارلی وارد رابطهای با راس میشود. پس از اینکه جویی چارلی و راس را در حال بوسیدن میبیند، به اتاق ریچل رفته و آخرین صحنه فصل با بوسهٔ ریچل و جویی به پایان میرسد.
قسمت هشتم
در این قسمت خواهر ریچل برای شام روز شکرگزاری پیدایش میشود و دعوای بزرگی را با خودش به همراه میآورد. اینکه اگر روزی راس و ریچل نتوانند از اما مراقبت کنند سرپرستی او به عهدهٔ کیست؟
فصل دهم
سریال فرندز یکی از بهترین پایانبندیها را در بین سیتکامها دارد. در این فصل علاوه بر مشخص شدن تکلیف همهٔ شخصیتها و لحظات پر از احساسی که رخ میدهد تا آخرین لحظه از کمدی دست نمیکشند.
فصل دهم چند داستان قدیمی را پایان میدهد. چارلی با راس به هم میزند تا به دوستپسر قبلیاش برگردد. ریچل و جویی راجع به احساسشان با راس حرف میزنند و وقتی راس واکنش خوبی نشان نمیدهد آنها تصمیم میگیرند فقط دوست بمانند و رابطهشان را به هم میزنند. فیبی و با مایک ازدواج میکند. چندلر و مانیکا سرپذستی بچهٔ زنی باردار را به عهده میگیرند تا وقتی به دنیا آمد از او نگهداری کنند. اما اریکا دوقلویی به دنیا میآورد و آنها صاحب یک دختر و یک پسر میشوند. ریچل از کارش اخراج میشود اما شغلی در پاریس به او پیشنهاد میشود اما موقع رفتن راس در فرودگاه نظر ریچل را عوض میکند. چندلر سریال را با یکی از جوکهای خودش به اتمام میرساند. افراد گروه برای آخرین بار به کافیشاپ سنترال پرک میروند و آخرین صحنهٔ سریال، آپارتمان خالی مانیکا و چندلر است.
قسمت هفدهم و هجدهم The Last One
قسمتهای پایانی سریالی با این محبوبیت همیشه حساس و به یادماندنی است. قسمت آخر سریال Friends به عنوان پنجمین قسمت آخر پربیننده در تاریخ و اولین در دهه انتخاب شد. در این قسمت ریچل از رفتن به پاریس منصرف میشود و از هواپیما پیاده میشود و به آپارتمان راس میرود.
سریال جویی Joey
اسپین آفی از سریال Friends برگرفته از شخصیت جویی با همین نام ساخته شد. این سریال از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶ از شبکهٔ انبیسی در دو فصل منتشر شد. شخصیت اصلی این سریال جویی تریبیانی با بازی مت له بلانک است. سازندگان این سریال، اسکات سیلوری و شنا گلدبرگ میهان هستند.
جویی در این سریال برای ادامهٔ بازیگری از نیویورک به لسآنجلس مهاجرت میکند، او در آنجا ماجراهایی با خواهر و خواهرزادهاش دارد. جویی با زمانی که دوستانش خانوادهاش بودند خداحافظی میکند و به خانوادهاش این شانس را میدهد که دوستش باشند. او با خواهرزادهٔ ۲۰ سالهاش بهترین رابطهٔ دوستی که با یک خواهرزاده ممکن است را ایجاد میکند.
تاثیرات فرهنگی سریال فرندز
سریال فرندز تاثیرات زیادی بر فرهنگ عامه خصوصا بر مد و زبان داشت. کاربرد “so” به معنای «خیلی» یا «واقعاً» توسط نویسندگان این سریال اختراع نشد اما استفادهٔ زیاد این عبارت در سریال باعث استفادهٔ زیاد آن در مکالمات روزمرهٔ مردم شد. همچنین استفاده عبارت «I Know» به معنای «میدانم» توسط مانیکا با لحنی تأکیدی باعث به کار رفتن بیش از پیش آن شد. مدل موی جنیفر آنیستون در سریال Friends مورد تقلید خیلیها قرار میگرفت.
این سریال بر صنعت قهوه و کافه هم تاثیر زیادی گذاشت. کافههای زیادی با دکوراسیونی شبیه به سنترال پرک ساخته شدند و از مبل نارنجی معروف آن استفاده کردند. برند استارباکس هم بعد از پخش این سریال شناختهشدهتر شد.
عبارت «راس و ریچل» هم برای روابط دارای سابقه که قطع و وصل میشوند استفاده میشود. هنوزهم برای کسانی که واقعاً همدیگر را دوست دارند اما دائم با هم بحث میکنند یا حسادت میکنند این اصطلاح را استفاده میکنند.
قسمت ویژه سریال Friends در راه است
طبق خبرهای منتشر شده قرار است شبکه HBO max قسمت جدیدی از سریال فرندز را بسازد. این مجموعه هنوز درحال تولید است گرچه شیوع ویروس کرونا ساخت آن را به تعویق انداخته است. متیو پری بازیگر نقش چندلر بینگ با ساخت دوبارهٔ سریال فرندز مخالف است. او میگوید:
من یک کابوس تکراری دارم و وقتی این را میگویم شوخی نمیکنم، واقعا کابوس میبینم. شبها که میخوابم گاهی این کابوس را دارم که ما دوباره رفتهایم به سراغ فرندز اما برای هیچکس دیگر اهمیتی ندارد. ما یک فصل کامل و جدید میسازیم و برمیگردیم اما گویا برای هیچکس مهم نیست. اگر از من بپرسند جوابم منفی است. موضوع این است که ما خیلی خوب کارمان را در بهترین حالت تمام کردیم و دیگر نمیتوانیم از آن بهتر فرندز را پیاده کنیم. پس چرا اصلا دوباره به سراغش رفت؟
بیشتر مطالعه کنید:
اون بالا یه تیتر بزرگ بزنین: خطر اسپویل!
اما خود مقاله بسیار جذاب و شیرین بود، مچکر
هیچوقت دوست نداشتم فرندز رو و به نظرم خیلی بی نمکه، به جاش the office و sinfield رو پیشنهاد میکنم خیلی خیلی بهترن
فرندز خداست