باوجوداینکه مردم آمریکای شمالی حداقل دو بار هر قسمت سریال Friends را تماشا کردهاند، ولی شبکه HBO مبلغ نجومی 500 میلیون دلار را بابت حقوق استریمینگ سریال پرداخت کرد. چرا؟ چون سریال Friends بهقدری تماشایی است که شما میتوانید بارها و بارها آن را تماشا کنید، بدون اینکه خسته شوید. بله درست است، بعضی از شوخیها بسیار قدیمی شدهاند؛ اما وقت گذراندن با جویی و ریچل و سایر اعضای گروه دوستان مانند این است که به ملاقات دوستان قدیمی خود بروید. ما در این مقاله این پرسش را مطرح میکنیم که بهترین قسمت های سریال فرندز کدام است و 25 قسمت از بین 236 قسمت این سریال را بهعنوان بهترین قسمتها انتخاب کردهایم. ممکن است نام بعضی از قسمتهای مورد علاقهی شما در این لیست نباشد؛ ولی امیدواریم با برخی از انتخابهای ما موافق باشید. البته ممکن است!
25. قسمت آخر (فصل 10، قسمتهای 17 و 18)
بهتر است از آخر شروع کنیم. در قسمت آخر سریال Friends میبینیم که بالاخره راس و ریچل به یکدیگر میرسند و رابطهٔ حماسی خود را تبدیل به پایانی عاشقانه میکنند. مطمئناً همه چیز بهراحتی پیش نمیرود؛ چرا که در طول داستان میبینیم که همزمان دو مرد به ریچل ابراز علاقه میکنند (گانتر بیچاره)، راس و ریچل به دو فرودگاه متفاوت میروند، و یک عدد فلنجی هواپیما که به طرز اسرارآمیزی گم میشود. اگر این موضوعات کافی نیستند تا این قسمت به یکی از بهترین قسمت های سریال فرندز تبدیل شود، باید بگوییم که اریکا، مادر جایگزین فرزند چندلر و مانیکا، در طول زایمان متوجه میشود که دوقلو باردار است. قسمت آخر این سریال با خداحافظی این گروه دوستداشتنی از آپارتمان مانیکا به پایان میرسد؛ آپارتمانی که ده فصل میزبان آنها بوده است. این صحنه پایانی برای همه، بهخصوص برای ما، بسیار ناراحتکننده بود و به همراه آن کلی گریه کردیم.
بهترین دیالوگ
اریکا: «من خستهام»
دکتر: «خیلی وقت برای استراحت نداری، نوزاد بعدی تا چند دقیقه دیگه به دنیا میاد.»
24. ماجرای فوتبال (فصل 3، قسمت 9)
تعداد زیادی از قسمتهای سریال Friends مربوط به مراسم جشن شکرگزاری است و این قسمت یکی از آنهاست. قسمت «ماجرای فوتبال» ازاینجهت قابلتوجه است که به رقابت دیرینه و عمیق راس و مانیکا میپردازد. آنها پس از تماشای بازی لیگ ملی فوتبال تصمیم میگیرند فوتبال آمریکایی بازی کنند. بااینوجود، خیلی زود شوق و اشتیاق آنها محو میشود و جای خود را به مشاجرهٔ راس و مانیکا میدهد. این دو خواهر و برادر از هر حقه کثیفی استفاده میکنند تا بتوانند برنده بازی شوند. در طرف دیگر داستان چندلر و جویی هستند که میخواهند توجه دختری هلندی را جلب کنند. این قسمت را میتوان یکی از بهترین قسمت های سریال فرندز محسوب کرد.
بهترین دیالوگ
مانیکا: «داریم فوتبال بازی میکنیم یا چی؟ بجنبین دیگه، پسرای پشمالو»
23. ماجرای عبور چندلر از خط قرمز (فصل 3، قسمت 7)
حس چندلر به کتی (که ظاهراً دوطرفه بود) بیننده را به چالش میکشد. شما میدانید که هر دو به جویی خیانت میکنند، ولی همچنان میخواهید که آنها به یکدیگر برسند. در این قسمت میبینیم که چندلر و کتی با یکدیگر خو میگیرند، سپس کتی موهای چندلر را کوتاه میکند و سرانجام، آنها به یکدیگر ابراز علاقه میکنند. طرح داستان، موضوع دیگری را نیز شامل میشود که به ما کمک میکند کمتر برای این گناه عذاب بکشیم. در راستای این طرح، راس متوجه میشود که عاشق موسیقی است و متعاقبا «صدای» خود را کشف میکند. طبیعتاً فیبی تنها کسی است که استعداد راس را درک میکند. او باور دارد که ترکیب ناموزون صدای پارس سگها، انفجار و دکمههای کیبورد بسیار زیبا و دلنشین است و راس را بااستعداد میخواند. ریچل نیز به بهترین شکل ممکن استعداد راس را توصیف میکند: «باورم نمیشه که بهش اجازه دادم با این انگشتها بهم دست بزنه!»
بهترین دیالوگ
چندلر: «اوه، تلفنه! صدای تلفنه!»
22. ماجرای دختری از پوکیسی (فصل 4، قسمت 10)
اغلب، این قسمت به عنوان یکی از بهترین قسمت های سریال Friends در نظر گرفته میشود؛ انگار که «ماجرای دختری از پوکیسی» مانند جواهری خالص است. کارکنان رستوران با مانیکا بدرفتاری میکنند و به او زور میگویند؛ مانیکا احساس میکند به کسی احتیاج دارد که به او کمک کند. به همین منظور، او جویی را استخدام میکند تا بتواند با اخراج کردن او، قدرتش را به کارکنان رستوران نشان دهد. در ابتدا، جویی نمیخواهد که رستوران را ترک کند؛ زیرا انعامهای خوبی گرفته و پول خوبی دریافت کرده است (او خودش را اژدها معرفی میکند). از طرف دیگر، راس همزمان با دو دختر خانم قرار ملاقات دارد، یکی از آنها در شهر زندگی میکند، و دختر دیگر کسی است که راس او را در قطاری به مقصد پوکیسی ملاقات میکند. مطمئناً همه چیز برای راس به خوبی تمام نمیشود. او در قطار خوابش میبرد و در آخر، خودش را در ایستگاه مونترئال پیدا میکند. نهایتاً بعد از این موضوع، راس مجبور میشود با هر دو دختر خانم قطع رابطه کند. شوخیهای این قسمت از سریال بسیار قوی و کمدی موقعیت آن بسیار هوشمندانه است.
بهترین دیالوگ
جویی: «من میخواستم این کار رو انجام بدم! اما من اونجا وایساده بودم، در حالیکه 327 دلار تو یک دستم، و 238 دلار تو دست دیگرم داشتم؛ و داشتم فکر میکردم: واو، خیلی وقته 327 دلار به علاوه 238 دلار نداشتم.»
21. ماجرای بعد از سوپربول (فصل 2، قسمتهای 12 و 13)
این قسمت از سریال دو بخش دارد (دو قسمتی که بیشتر از سایر قسمتها دیده شدهاند). در این قسمت، راس دوباره به مارسل، میمون عزیزش، برمیگردد. مارسل به عنوان یکی از عوامل فیلم Outbreak 2 در شهر نیویورک مشغول به فعالیت است. «ماجرای بعد از سوپربول» اولین قسمت دو بخشی و پرستاره سریال Friends است. این قسمت با حضور تکجلوه ژان کلود ون دام (Jean Claude Van Damme) و جولیا رابرتس (Julia Roberts) همراه است. ژان کلود ون دام به ریچل و مانیکا به ژان کلود ون دام علاقه دارد؛ مانیکا و ریچل بر سر این موضوع با یکدیگر دعوا میکنند و خب ماجرا اینگونه تمام میشود که ژان کلود از مانیکا دعوت میکند تا به رابطه سهنفره با درو بریمور (Drew Barrymore) بپیوندد. جولیا رابرتس نیز نقش دختری را بازی میکند که دوست دبیرستانی چندلر است و تصمیم دارد انتقام دبیرستانی خود را از او بگیرد؛ به همین منظور، چندلر را درحالی که در رستوران لخت است، ترک میکند. فیبی با کریس آیزاک (Chris Isaak) قرار ملاقات دارد؛ و دن کستلانتا (Dan Castellaneta)، صداپیشهی انیمیشن سیمپسونها (The Simpsones) نقش نگهبانی را بازی میکند که به راس میگوید مارسل کجاست. همچنین جویی به ملاقات اولین تعقیبکننده خود میرود. این قسمت یکی از بهترین قسمت های سریال فرندز است که هر بازیگر صحنه خندهدار مخصوص به خود را دارد.
بهترین دیالوگ
سوزی: «تو دامن منو کشیدی بالا و همه بچهها به من خندیدند. منو تا 18 سالگی«سوزی زیرشلواری» صدا میزدند»
چندلر: «این قضیه مربوط به سال چهارم دبستانه. چطوری میتونی هنوز بابت این قضیه ناراحت باشی؟»
سوزی: «خب چطوره بیست سال دیگه بهم زنگ بزنی و بگی هنوز بابت امشب ناراحتی یا نه؟»
20. ماجرای وگاس (فصل 5، قسمتهای 23 و 24)
«ماجرای وگاس» یک قسمت دو بخشی دیگر و یکی از بهترین قسمت های سریال Friends است که بر نقش چندلر و مانیکا تمرکز میکند. آنها در وگاس قماربازی میکنند و گویی آن شب، شب شانس مانیکا است؛ زیرا میتواند موفقیتهای پی در پی در بازی کسب کند. برای آخرین دور بازی، چندلر شرط میبندد که اگر مانیکا بتواند این دور هم موفق شود فوراً با او ازدواج میکند. آنها در محضر هستند و میخواهند ازدواج کنند؛ ولی ناگهان راس و ریچل مست را میبینند که از محضر بیرون آمده و با یکدیگر ازدواج کردهاند. این موضوع باعث میشود آنها ازدواج خود را عقب بیاندازند. نقش آدم مست را بازی کردن به قدری سخت و دشوار است که به راحتی نمیتوان آن را انجام داد؛ ولی صحنه مستی دیوید شویمر (David Schwimmer) و جنیفر انیستون (Jennifer Anniston) در اتاق هتل بسیار باورکردنی و خندهدار است. داستان فیبی و جویی نیز بسیار سرگرمکننده است. فیبی سعی دارد با پیرزنی رقابت کند که لرکر است (کسی که منتظر میماند تا بازیکننده تسلیم بازی شود و ماشین سکهای را ترک کند؛ سپس بدون اینکه پولی بپردازد، سراغ ماشین سکهای آنها میرود و رایگان با آن بازی میکند). جویی نیز متوجه میشود که دستش شبیه دست مسئول بازی است؛ او لقب «دستهای دوقلو» را به خود و مسئول بازی میدهد و میخواهد او را متقاعد کند که میتوانند با استفاده از «دستهای دوقلو» پولدار شوند.
بهترین دیالوگ
ریچل: «سلام، وگاس؟ بله، میخواستم الکل سفارش بدم، مشروب هم میخواهم. الو؟؟ اوه، صبر کن! من هنوز شمارهگیری نکردم»
19. ماجرای اوناگی (فصل 6، قسمت 17)
در این قسمت، راس با تعهد به اوناگی (حالت آگاهی کامل)، شخصیت عصبی و مضحک خود را به بهترین شکل ممکن نشان میدهد. زمانی که ریچل و فیبی به طور ناگهانی از پشت پردههای خانهی راس بیرون میآیند و او را میترسانند، راس خرد میشود و فریاد میزند. این موضوع یکی از خطوط اصلی این قسمت است. داستان دیگر مربوط به جویی است که مردی را استخدام میکند تا نقش برادر دوقلویش را بازی کند، در حالیکه این مرد اصلاً شبیه جویی نیست! طرف دیگر داستان، چندلر و مانیکا هستند. چندلر در کمدش نواری پیدا میکند که تلفیقی از چندین آهنگ است. او تصمیم میگیرد این نوار را به مناسبت روز ولنتاین به مانیکا هدیه دهد. چندلر ژستی رمانتیک دارد و همه چیز به خوبی پیش میرود تا اینکه…. بله، صدای جنیس پخش میشود. این قسمت یکی از هترین قسمت های سریال Friends است.
بهترین دیالوگ
ریچل: «آهااا….. حرکت ماهی قزلآلا»
18. ماجرای ستاره دریایی (فصل 4، قسمت 1)
بانی یا ریچل، بانی یا ریچل؟ دو دهه میگذرد و هنوز نمیتوانیم اشتیاق تماشاگران برای دیدن این قسمت را توصیف کنیم. همه مشتاق بودند تا ببینند راس تصمیم میگیرد با دوستدختر کچل و جدیدش بماند یا اینکه به سمت خانم گرین برود. البته که ریچل برنده میشود. ریچل هجده صفحه پشت و رو نامه مینویسد و به راس میدهد تا بخواند. راس موقع خواندن نامه خوابش میبرد و وقتی ریچل نظرش را درباره نامه میپرسد، او تظاهر میکند که نامه را خوانده و نظرش مثبت است. پس از اینکه راس نامه را کاملاً میخواند، متوجه میشود که ناخواسته قبول کرده مقصر است و چون نمیتواند این موضوع را تحمل کند، برای بار هزارم دیالوگ معروفش «ما از هم جدا شده بودیم» را با فریاد تکرار میکند. این دیالوگ یکی از تکراریترین دیالوگهای این سریال است. همچنین، اولین حرکت محبتآمیز چندلر و مانیکا در این قسمت شکل میگیرد که بعدها منجر به رابطهای بزرگتر میشود. ستارهدریایی مانیکا را نیش میزند و چندلر مجبور میشود روی زخم او ادرار کند تا زخمش بهبود یابد.
بهترین دیالوگ
جویی: «درست است … من تندروی کردم. مانیکا دوست من است. اگر مجبور شوم، روی همه شما ادرار میکنم.»
17. ماجرای حسادت (فصل 3، قسمت 12)
روز اول کاری ریچل در شرکت بلومینگدیلز (Bloomingdales) است. راس نسبت به مارک، همکار خوشتیپ ریچل حسودی میکند. این قسمت اینگونه ادامه پیدا میکند که راس کلی هدیه برای ریچل میخرد و بهتر است که بگوییم او را در هدیه غرق میکند. او همچنین گروه موسیقی چهار نفره Barbershop را استخدام میکند تا نمایش موسیقی خود را در شرکت ریچل و برای او اجرا کنند. در واقع، راس میخواهد به مارک بفهماند که ریچل دوستپسر دارد و نباید با او بیش از حد صمیمی شود. در این قسمت میبینیم که راس در مهمانی پسرعموی چندلر با زنی استریپر آشنا میشود. او مانند راس بچه دارد؛ به همین منظور راس و استریپر تصمیم میگیرند تا دوباره یکدیگر را ملاقات کرده تا فرزندانشان باهم بازی کنند. حالا نوبت ریچل است که بخواهد حسودی کند. بخش خندهدار این قسمت زمانی است که جویی باید در نمایشی موزیکال ایفای نقش کند. او باید در این نمایش برقصد؛ درحالیکه در رزومه خود، درباره مهارت رقصش دروغ نوشته است. در نهایت جویی مجبور میشود از تمرین نمایش فرار کند. در پایان این قسمت، مانیکا گروه موسیقی Barbershop را استخدام میکند تا برای پسری که در محل کارش به او خیانت کرده است، نمایش موسیقی اجرا کنند.
بهترین دیالوگ
یکی از اعضای گروه Barbershop: «آقای ادعا … فکر میکنی کسی نیست که از تو بهتر باشه؟… خب شعرهای تو هنوز منتشر نشده…. داری تو غذاخوری کار میکنی…»
کل گروه Barbershop: «تو واسه زنها همچین مالی هم نیستی که فکر میکنی… تو فقط یک آدم بیشعوری»
عضو دیگر گروه Barbershop: «هیچکس یک آدم بیشعور رو دوست نداره»
16. وقتی چندلر داخل جعبه است (فصل 4، قسمت 8)
این قسمت که یکی از بهترین قسمت های سریال فرندز محسوب میشود، کلید ورود به داستان چندلر و کتی است. جویی دوست بیوفای خود را تنبیه میکند و او را به مدت شش ساعت در جعبه بزرگی حبس میکند. به همین ترتیب، این قسمت نشان بزرگی در داستان مانیکا و ریچارد محسوب میشود؛ زیرا مانیکا با پسر ریچارد قرار ملاقات میگذارد. لحظه جالب داستان زمانی است که چندلر انگشت اشاره خود را از سوراخ جعبه خارج میکند و بدون اینکه چیزی بگوید از کتی خداحافظی میکند. او گمان میکند که رابطهاش به پایان رسیده است. با دیدن این صحنه، احساسات جویی برانگیخته میشود و فوراً چندلر را میبخشد. جویی میگوید: «حالا برو، تو هنوز هم میتونی به دست بیاریش! کریسمس مبارک، از طرف بابانوئل محرمانهات.»
بهترین دیالوگ
جویی: «خب، چه کسی چندلر را انتخاب کرده است؟ چون من باید باهاش عوض کنم!»
15. وقتی که راس مواد مخدر مصرف کرده بود (فصل 6، قسمت 9)
سریال Friends توانست از داستان عاشقانه چندلر و مانیکا بیشترین بهره را ببرد. این قسمت وارد بخشی از رابطه میشود که باید حقایق رابطه را برای پدر و مادرتان آشکار کنید. بیان کردن این حقایق میتواند ترسناک یا خندهدار باشد. چندلر مجبور میشود چاپلوسی خانم و آقای گلر را بکند، چون پدر و مادر مانیکا او را دوست ندارند. قضیه از این قرار است که راس در نوجوانی مواد مخدر مصرف میکند و پدر و مادرش متوجه این موضوع میشوند. راس برای اینکه بتواند خودش را بیگناه جلوه دهد، چندلر را مقصر میخواند. داستان این قسمت درباره جروبحث خانوادگی است که بسیار خندهدار طراحی شده و رقابتجویی و تزلزل خانواده گلر را به رخ تماشاچی میکشد. با اینکه فریادهای بسیاری را در طول داستان میشنویم؛ ولی این قسمت همچنان مفرح و پر از حس خوب و یکی از بهترین قسمت های سریال Friends است. رابطه چندلر و مانیکا در طول این داستان محکمتر میشود.
بهترین دیالوگ
چندلر: «هی، میتونم خیلی دلربا باشم، عزیزم. دل تو را که بردم، نه؟»
مانیکا: «فکر نکنم پدر و مادرم انقدر مست باشند.»
14. ماجرای چیزکیک (فصل 7، قسمت 11)
چندلر و ریچل مشغول خوردن چیزکیکی هستند که اشتباهاً در جلوی در خانه خود پیدا کردهاند… و این بهترین چیزکیکی است که تا به حال خوردهاند. علاقه آنها به این چیزکیک استثنائی شروع میشود و زمانی که چیزکیک دومی روی زمین میافتد و نابود میشود، آنها قاشق برمیدارند و چیزکیکهای روی زمین را میخورند. این صحنه یکی از پرطرفدارترین صحنههای سریال فرندز و این قسمت یکی از بهترین قسمت های سریال فرندز است. از طرفی دیگر، مانیکا به عروسی دخترخالهاش دعوت نشده است؛ به همین دلیل، او به راس اصرار میکند تا همراه او به عروسی برود. او در مراسم عروسی متوجه میشود که داماد یکی از دوستپسرهای قبلیاش است؛ و حالا میفهمد که چرا به عروسی دعوت نشده! برای بعضی از مردم، این صحنه یکی از ناجورترین صحنههای تلویزیون محسوب میشود.
بهترین دیالوگ
درحالیکه چندلر و ریچل مشغول خوردن چیزکیک از روی زمین هستند؛ جویی آنها را میبیند و کنار آنها مینشیند، چنگالی از جیبش درمیآورد و میگوید: «خیلی خوب، بگین ببینم چی داریم برای خوردن؟»
13. ماجرای برنزه شدن راس (فصل 10، قسمت 3)
بی برو برگرد، قسمت «ماجرای برنزه شدن راس»، یکی از بهترین قسمت های سریال فرندز و نمایشی خندهدار و نوعی کمدی درباره بدن است. مانیکا بدنش را برنزه میکند؛ راس از این کار خوشش میآید و مشتاق میشود تا این کار را انجام دهد، اما در عملیات برنزهکردن دچار اشتباه میشود و نصف بدنش قهوهای رنگ میشود. بخش دیگر داستان مربوط به ریچل و جویی است که با رابطه فیزیکی و تازه خود دست و پنجه نرم میکنند. اما عمدتاً، این قسمت از سریال درباره راس و ماجرای احمقانه برنزه کردن بدنش است که باعث خنده تماشاچی میشود. گاهی اوقات همین موضوع تنها چیزی است که واقعاً به آن احتیاج داریم.
بهترین دیالوگ
راس: «من رفتم جایی که زنت برای برنزه کردن پیشنهاد داده بود!»
چندلر: «اون مکان خوشید بود؟»
12. تصمیمهای جدید (فصل 5، قسمت 11)
دیوید شویمر باتوجه به اجرای مضحک و خندهداری که در این نمایش تلویزیونی داشت، دستمزد کمی دریافت کرد. با اینکه دیوید شویمر نقش پدری کسلکننده و مطلقه را بازی میکند؛ اما نسبت به سایر نقشهای نمایش، شخصیت وی محکم به نظر میرسد. او همچنین، نسبت به سایر بازیگران سریال، بهترین زمانبندی و دریافت را دارد. اجرایی که از شویمر در قسمت «شلوار چرمی» میبینیم کاملاً بیانکننده این موضوع است. در جشن سال نو، راس در دستشویی دوستدخترش گیر میکند و نمیتواند شلوارش را بالا بکشد. قضیه از این قرار است که او تصمیم میگیرد تا در اولین ملاقات با دوستدخترش، شلوار چرمی و قدیمی خود را بپوشد. در خانه دوستدخترش، متوجه میشود شلوارش بسیار تنگ و آزاردهنده است، گویی پاهایش خارش گرفته و اصلاً راحت نیست؛ به همین منظور به دستشویی میرود تا پاهایش را کمی خیس کند و خنک شود اما غافل از اینکه چرم با آب سازگاری ندارد و حالا راس نمیتواند شلوارش را بالا بکشد. او به جویی زنگ میزند تا از او کمک بگیرد. جویی میگوید از انواع پودرها و مرطوبکنندههای موجود در دستشویی استفاده کند ولی هیچکدام از آنها تاثیرگذار نیست؛ شلوار چرمی بالا نمیآید که نمیآید. نتیجه کار این میشود که راس با پاهایی لخت و بدون شلوار از دستشویی خارج شده و حسابی جلوی دوستدختر جدیدش شرمنده میشود. ماجرای راس یکی از داستانهای این قسمت بود. ماجرای دیگر مربوط به رابطه چندلر و مانیکا است که بالاخره دست آنها برای ریچل رو میشود و میفهمد که آنها با یکدیگر رابطه دارند. این قسمت قطعا یکی از بهترین قسمت های سریال Friends است.
بهترین دیالوگ
مانیکا مشغول صحبت کردن با اسپیکر تلفن است؛ غافل از اینکه ریچل مخفیانه صدای او را میشنود: «نمیتونم صبر کنم تا ببینمت، الان به ریچل میگم که برای چند ساعت میرم لباسها رو بشورم»
چندلر: «لباس شستن! آها! اسم مستعار جدید من اینه؟»
مانیکا: «خودت میدونی اسم مستعارت چیه! آقای بیگ»
ریچل: «نه نه نه»
11. ماجرای عروسی راس (فصل 4، قسمتهای 23 و 24)
«من، راس، ریچل را به همسری خود انتخاب میکنم» جملهای بود که کل جهان را برای لحظهای متوقف کرد. «ماجرای عروسی راس» یکی از مشهورترین و بهترین قسمت های سریال فرندز است و حضور افتخاری بازیگرانی چون ریچارد برانسون (Richard Branson)، جنیفر ساندرز (Jennifer Saunders)، سارا دوشس یورک (Sarah, The Duchess of York) را به همراه داشت؛ اما بهتر از همه آنها هیو لوری (Hugh Laurie) است که نقش مسافر کناری ریچل در هواپیما را دارد. او فردی رک و روراست است که به ریچل گوشزد میکند کارش بسیار اشتباه و احمقانه است؛ او میگوید ریچل نباید به عروسی راس برود و شادترین روز زندگیاش را خراب کند و به منظور حمایت از راس در پایان دیالوگش اضافه میکند: «بله، درست است! شما از هم جدا شده بودید». این قسمت از سریال Friends پایه و اساس همهی اتفاقات بعدی در نمایش را تنظیم میکند. حال که راس به عهد عروسی خود و امیلی گند زده است، میتوانیم بفهمیم که داستان عاشقانه راس و ریچل هنوز ادامه دارد. همچنین در این قسمت میبینیم که چندلر و مانیکا به یکدیگر میپیوندند. این حرکت به قدری برای تماشاچیان محبوب بود که کورتنی کاکس (Courteney Cox) و متیو پری (Matthew Perry) مجبور شدند حالت خود را حفظ کنند و تا آخر سریال با یکدیگر بمانند. در واقع، قرار نبود رابطه مانیکا و چندلر تا اخر ادامه پیدا کند، ولی رابطه آنها بهقدری دوستداشتنی بود که احساسات تماشاگران را برانگیخت و به خاطر حمایت از تماشاگران، آنها به رابطه خود ادامه دادند.
بهترین دیالوگ
فیبی بعد از اینکه ریچل را در طول درمان کتک میزند: «خب، حالا چه احساسی داری؟»
ریچل: «الان احساس میکنم کمتر دوست دارم»
10. ماجرای پورشهی جویی (فصل 6، قسمت 5)
در این قسمت که یکی از بهترین قسمت های سریال Friends است میبینیم که جویی، شهروند نیویورک مورد علاقه ما کلید ماشین پورشه را پیدا میکند و چون صاحب آن را نمییابد، تظاهر میکند که پورشه مال خودش است. جویی متوجه میشود که پورشه به او کمک میکند تا بتواند دل خانمها را بدست آورد. بالاخره صاحب ماشین پیدا میشود و کلید آن را پس میگیرد؛ اما جویی هنوز نمیتواند از آن شرایط دل بکند. به همین دلیل، با تعدادی جعبه، ماشین درست میکند و روکش پورشه را روی آنها میکشد؛ لباسهای اسپرت میپوشد و دوباره تظاهر میکند که راننده پورشه است. این صحنه باعث خنده بسیاری از تماشاچیان شد.
بهترین دیالوگ
ریچل: «من خیلی عصبانیام، راس. فکر میکنم هیچ وقت انقدر عصبی نشده بودم»
راس: «حتی اون موقع که میگفتم…. ما از هم جدا شده بودیم؟»
9. وقتی راس مشکلی نداره (فصل 10، قسمت 2)
حال راس خوب نیست؛ گویی رابطه جویی و ریچل دارد او را به آرامی نابود میکند. اوج ماجرا زمانی است که او، جویی و ریچل را برای شام دعوت میکند. چارلی، دوستدختر جدید راس نیز حضور دارد. راس به قدری مست میشود که ظرف داغی را بدون دستکش از فر بیرون میآورد. او تظاهر میکند که با این قضیه مشکلی ندارد ولی در پایان به این نتیجه میرسد که شاید وقت آن رسیده است که به زندگی خود ادامه دهد و دیگر به ریچل فکر نکند. بخشی از این قسمت از سریال مربوط به چندلر و مانیکا است که به ملاقات خانوادهای میروند تا از تجربیات آنها استفاده کنند؛ زیرا میخواهند سرپرستی کودکی را قبول کنند و به راهنمایی احتیاج دارند. اما ماجرا به این خوبی تمام نمیشود! چراکه چندلر سوتی میدهد و به پسر آن خانواده میگوید که فرزند واقعی آنها نیست و در واقع پدر و مادرش او را به فرزندخواندگی قبول کردهاند؛ و خب مسلما او از این موضوع خبر نداشته است و به همین دلیل بهتزده میشود. دیالوگ بعدی چندلر درباره بابانوئل فوقالعاده است. این قسمت را میتوان بهترین قسمت های سریال فرندز خواند.
بهترین دیالوگ
چندلر: «من واقعا متاسفم. اما شما باید تابلویی، چیزی بیرون از خونه بذارین. یا حداقل تو گوش افرادی که میان تو خونه، یواشکی بگین: اون نمیدونه که به فرزندی قبول شده، و یا اون فکر میکنه بابانوئل واقعیه!»
8. ماجرای پلیس (فصل 5، قسمت 16)
در پایان فصل 9 میبینیم که جویی و ریچل به یکدیگر میرسند و تبدیل به زوجی دوستداشتنی میشوند. اما «ماجرای پلیس» مختصرا به زوج شدن آنها در فصل 9 اشاره میکند (در این صحنه، ریچل با پیشنهاد جویی بهتزده میشود. پیشنهاد جویی بر اساس رویایی درباره مانیکا است. در واقع، او به صمیمیت بین چندلر و مانیکا غبطه میخورد و مانیکا به او پیشنهاد میدهد که بهتر است این دفعه با یکی از دوستانش ارتباط برقرار کند). در این قسمت، مسئله عشق برای فیبی نیز مطرح میشود. او نشان پلیس شهر نیویورک را در سنترال پرک (Central Perk) پیدا کرده و از آن استفاده میکند تا مردم را اصلاح کند. گری، صاحب نشان، فیبی را نشان به دست میبیند؛ فیبی وحشت کرده و فرار میکند. در پایان داستان میبینیم که گری به فیبی علاقهمند میشود و با استفاده از اثرانگشت فیبی، خانهاش را پیدا میکند و به او پیشنهاد شام در یکی از رستورانهای شهر نیویورک را میدهد. جدا از همه این ماجراها، میتوان گفت که کلمه «بچرخید» به تنهایی این قسمت را تعریف میکند.
بهترین دیالوگ
راس: «بچرخید… بچرخید… بچرخید!»
چندلر: «خفه شو، خفه شو، خفه شو!»
7. ماجرای لیست (فصل 2، قسمت 8)
اگر بخواهیم به ظاهر این قسمت نگاه کنیم، «ماجرای لیست» قسمتی ظالمانه و دردناک است. پسرها راس را تشویق میکنند تا لیستی تهیه کند و خوبیها و بدیهای ریچل و جولی را بنویسد. ظاهرا قصد آنها این است که به راس کمک کنند تا راحتتر تصمیم بگیرد؛ زیرا راس نمیداند بین جولی و ریچل کدام یک را انتخاب کند. برخلاف سایر قسمتهای سریال Friends، نوع کمدی موجود در این قسمت کمی ناراحتکننده به نظر میرسد و گویی با تراژدی ترکیب شده است؛ مخصوصا زمانی که صفحه پرینتشده لیست از دستگاه خارج میشود و ریچل شروع به خواندن آن میکند. این صحنه برای طرفداران سریال Friends ظالمانه به نظر میرسد؛ چرا که آنها به مدت یک فصل و خوردهای منتظر بودند تا راس و ریچل به یکدیگر برسند، و حالا که زمانش فرا رسیده است، ماجرا بدینگونه خراب میشود. این قسمت به طرز هوشمندانهای به پایان میرسد؛ و در عین حال سعی نمیکند غیرقابلقبول بودن این حرکت زننده را بپوشاند. در طرف دیگر داستان مانیکا قرار دارد که قبول میکند در شرکت ماکلت (Mockolate) کار کند و نتیجه این کار یکی از خندهدارترین داستانهای فرعی در تاریخ سریال و یکی از بهترین قسمت های سریال Friends را رقم میزند.
بهترین دیالوگ
چندلر: «این مسئله میتونه خیلی سخت باشه. اوه، نه! دو خانم منو دوست دارند. هر دوی آنها بسیار جذاب و خوشگل هستند. کیف پولم برای یک چک پنجاهی بسیار کوچک است و کفشهای الماسدار من بسیار تنگ.»
6. ماجرای خاموشی (فصل 1، قسمت 7)
«ماجرای خاموشی» یکی از قسمتهای کلاسیک سریال Friends است. برق نیمی از خانههای شهر نیویورک میرود و گروه دوستان مجبور میشوند در تاریکی بمانند. چندلر در غرفه خودپرداز با جیل گودکر (Jill Goodacre)، مدل معروف آمریکایی، گیر میکند. بقیه گروه دوستان نیز در آپارتمان مانیکا هستند و با تعدادی شمع، زمان خاموشی خود را به سر میبرند. حضور چندلر در این قسمت بسیار پررنگتر از سایر شخصیتها است؛ مخصوصا زمانی که جیل با شوخیهای احمقانه او گرم میگیرد یا زمانی که چندلر را از خفگی نجات میدهد. قضیه از این قرار است که چندلر آدامسش را بیرون میآورد و به زیر میز میچسباند، سپس دوباره آن را برمیدارد و شروع به جویدن میکند. ناگهان متوجه میشود که آدامس خودش نیست، فورا حالش بد میشود و آدامس در گلویش گیر میکند. جیل فورا او را از خفگی نجات میدهد و آنها با یکدیگر صمیمی میشوند. در طرف دیگر داستان، ریچل برای اولین بار پائولو آشنا میشود. پائولو اهل ایتالیا است و ریچل هیچکدام از حرفای او را نمیفهمد؛ با این حال پائولو به قدری جذاب است که ریچل را مجذوب خودش کرده. پائولو و ریچل با یکدیگر صمیمی میشوند و این موضوع راس را اذیت میکند. راس بیچاره. این قسمت یکی از بهترین قسمت های سریال فرندز است.
بهترین دیالوگ
راس: «معنی کلمه Crapweasel (کسی که معشوقه فرد دیگری را میدزدد) رو میدونی؟»
پائولو: «نه!»
راس: «جالبه! چون تو یک Crapweasel واقعی هستی!»
5. وقتی همه میفهمند (فصل 5، قسمت 14)
قسمت «وقتی همه میفهمند» خیلی ماهرانه از نقش چندلر و فیبی استفاده میکند. ماجرا زمانی شروع میشود که فیبی میفهمد چندلر و مانیکا با یکدیگر رابطه دارند و تصمیم میگیرد از آنها انتقام بگیرد. جویی و ریچل او را تشویق میکنند تا با چندلر لاس بزند. چندلر به مانیکا میگوید و آنها تصمیم میگیرند به شیوه خود بازی کنند. مانیکا به چندلر پیشنهاد میکند که به صحبتهای اغواگرانهی فیبی عکسالعمل نشان دهد. نتیجه چیزی نیست جز دعوا و خروس جنگی که بین آنها به وجود میآید. ناجورترین صحنهی سریال در این قسمت رقم میخورد و تماشاچیان با هر مرحله از این صحنه از خنده منفجر میشوند. «اوه، چندلر از من میخواهد که به آپارتمانش بروم و بازویش را بیشتر لمس کنم». یکی از ماندگارترین دیالوگهای این سریال در این قسمت بیان میشود: «اونا نمیدونن که ما میدونیم که اونا میدونن که ما میدونیم”. در پایان این قسمت، راس نیز از رابطه چندلر و مانیکا باخبر میشود و… .
بهترین دیالوگ
راس: «چیکار داری میکنی؟ از خواهرم دور شو!»
4. ماجرای فیلم پرام (فصل 2، قسمت 14)
«ماجرای فیلم پرام» لحظهای را نشان میدهد که عشق یکطرفه راس به ریچل به یکی از خطوط داستانی نمایش تبدیل میشود. در واقع، ستاره اصلی این قسمت چیزی نیست جز ویدئوی رقص پرام دبیرستان. بازیگران گریم میشوند تا شخصیت نوجوان خود در دهه 80 را به نمایش بگذارند. برای اولین بار میبینیم که مانیکا چاق است، ریچل دماغی بزرگ دارد و موهای راس فرفری است. ریچل بسیار مشتاق است تا بداند در پایان ویدئو چه اتفاقی میافتد. آنها در ویدئو میبینند که راس آماده میشود تا ریچل را با خود به مراسم پرام (مراسم رقص دبیرستانیها) ببرد؛ زیرا دوست پسرش به دنبال او نیامده است. دقیقا لحظهای که راس میخواهد اعلام آمادگی کند، دوستپسر ریچل از راه میرسد و به مراسم رقص میروند. در پایان ویدئو، راس با ناراحتی به اتاقش میرود. تماشای این ویدئو دل ریچل را نرم میکند و راس و ریچل به یکدیگر میپیوندند. رابطه آنها یکی از موضوعات هشت فصل بعدی است.
بهترین دیالوگ
فیبی: «دیدی؟ اون خرچنگشه!»
3. ماجرای ساندویچ راس (فصل 5، قسمت 9)
شاید خندیدن به شکستهای یکی از شخصیتهای داستان کمی ظالمانه به نظر برسد، البته شاید. تنها چیزی که میدانیم این است که دیدن شخصیت راس در این شرایط بسیار خندهدار و مضحک است. او متوجه میشود یکی از همکارانش (که بعدا معلوم میشود همکارش نیست و در واقع رئیسش است) ساندویچ او را دزدیده است، به همین دلیل کنترل خود را از دست میدهد و عصبانی میشود. گویی راس بابت طلاقش از ریچل بسیار عصبانی شده ولی صلاح میداند که عصبانیت خود را سرکوب کند. حالا وقت آن رسیده تا احساساتش را تخلیه کند، به همین دلیل برای موضوع کماهمیتی چون از دست دادن ساندویچش عصبانی میشود و کنترل خود را از دست میدهد. در پایان این قسمت، جویی اعتراف میکند که معتاد به رابطه جنسی است تا رابطه پنهانی چندلر و مانیکا آشکار نشود. او با استفاده از این روش، هم مانع از بروز خشم راس میشود و هم خودش را بابت اتفاقات اخیر تبرئه میکند. اتفاقاتی که باعث شده بود دوستان جویی به او شک کنند و او را عوضی بخوانند. این قسمت یکی از بهترین قسمت های سریال Friends است.
بهترین دیالوگ
فیبی: «خیلی خوب، صبر کنید، فقط صبر کنید. همگی آرامش خودتونو حفظ کنید. باشه؟ بیایید به دوستمون، جویی این شانس رو بدیم که برای ما توضیح بده چرا انقدر عوضی است!»
2. وقتی هیچکس آماده نیست (فصل 3، قسمت 2)
به دلیل کمبود بودجه، نویسندگان سریال Friends داستان بعضی از قسمتهای نمایش را طوری طراحی کردهاند که نمایش فقط در آپارتمان مانیکا جریان دارد؛ و خب «وقتی هیچکس آماده نیست» یکی از بهترین قسمت های سریال فرندز است. این قسمت بسیار هوشمندانه است و در زمان واقعی بازی میشود: راس بیست دقیقه زمان دارد تا دوستانش را متقاعد کند برای مراسمی رسمی که مربوط به کارش است، آماده شوند. این ماجرا تنش خاصی به این قسمت از سریال میبخشد که به تعادل خنده آن کمک میکند. ماجراهای دیگری نیز پیش میآید: جویی و چندلر به خاطر یک صندلی با یکدیگر دعوا میکنند؛ چندلر لباسزیرهای جویی را مخفی میکند و جویی نیز به منظور تلافی، تمام لباسهای چندلر را میپوشد و ادای او را در میآورد. یکی دیگر از ماجراهای این قسمت این است که راس برای اثبات عشق خود به ریچل تصمیم میگیرد چربیهای باقیماندهی غذاهای مانیکا را بنوشد. این بخش به قدری زیبا و تاثیرگذار است که رضایت و خرسندی تماشاچیان را جلب میکند.
بهترین دیالوگ
جویی: «منو نگاه کن، من چندلرم! به نظرت میتونم بیشتر از این لباس بپوشم؟ شاید اگه لباس زیر نپوشیده بودم…»
1. ماجرای جنین (فصل 4، قسمت 12)
«ماجرای جنین» یکی از بهترین قسمت های سریال Friends است که عنوان آن با محتوایش خیلی همخوانی ندارد. یک طرف داستان فیبی است که میخواهد جنین برادرش را در رحم خود پرورش دهد. ماجرای فیبی هم باعث خنده تماشاچیان و هم مایه دلگرمی آنها میشود. داستان دیگر این قسمت مربوط به پنج نفر باقیمانده گروه دوستان است. قرار است گروه چندلر و جویی با گروه ریچل و مانیکا مسابقه بدهند تا بفهمند تا چه حد یکدیگر را میشناسند. طراح سوالهای آزمون راس است که با حرکات و تن صدای خاص خود به جریان مسابقه هیجان میبخشد. در پایان بازی، گروه چندلر و جویی برنده مسابقه میشوند و مانیکا مجبور میشود آپارتمانش را به عنوان جایزه به آنها تحویل بدهد. «خانم چنندلر بانگ»، «او نقل… نقل… نقلدهنده است»، «پاهایش جدا از بدنش تکان میخورد»، «باورم نمیشود که اینجا زندگی میکنیم» و خیلی دیالوگهای دیگر که باعث ایجاد لحظات شاد و خندهداری در این قسمت از سریال میشوند. «ماجرای جنین» اوج سریال Friends است.
بهترین دیالوگ
راس: «شغل چندلر بینگ چیست؟» و سپس سکوت حکم فرما میشود.
در این مطلب ما 25 عدد از بهترین قسمت های سریال فرندز را برای شما قرار دادیم. شما از کدام قسمتهای این سریال بیشتر خندیدید؟ به نظرتان کدام قسمت دیگر است که لیاقت حضور در این لیست را دارد؟ نظر خود را با ما در قسمت کامنتها به اشتراک بگذارید.
هیچوقت با این سریال حال نکردم نمیدونم چی راجع بهش جذاب و خنده داره برای دیگران؟!
چ اشکالی داره ؟!
ب سلیقه شما نمیخوره
فدا سرتون😅
باید اول یه فصل از سریالو ببینید کم کم منم مثل شما بودم حتی بعد از دیدن فصل یک و دو هم زیاد حال نمیکردم ولی به یه جا میرسونه سریال که عاشقش میشین البته بازم سلایق متفاوته!
سلام چون به فارسی شوخیاشون مسخره میشه من خیلی زمان پیش خواستم ببینم زبان بلد نبودم و خیلی به فارسی مسخره بود حالا که میتونم با زبان اصلی ببینم متوجه حالت شوخی و لحن و حرفاشون میشم خیلی باحاله بایدم اون زمان غوغا میکرد از طرفی بزرگ شدنشون کنار همدیگه هم قشنگه
مطلبتون بسیار عالی بود.
این سریال برای آموزش زبان خیلی توصیه می شود.