با وجود گذشت نزدیک به سه دهه از شروع پخش سریال فرندز (Friends)، این سیتکام همچنان طرفداران فراوانی دارد و یکی از محبوبترین آثار سرگرمی دنیا محسوب میشود. دلایل بسیاری را میتوان برای شهرت این سریال کمدی در نظر داشت، از جمله شخصیتهای جالب، گروه دوستی دوست داشتنی و حتی شاید داستان سرگرمکننده. اما یکی از مهمترین عوامل لذت بردن از این سریال ده فصلی، جملات و دیالوگهای بهیادماندنی شخصیتها است و همین بهترین دلیل برای مرور بهترین دیالوگ های سریال فرندز است.
از میان بهترین این دیالوگها، تعدادی وارد فرهنگ روزانه مردم در سراسر جهان شدهاند و از آنها استفاده میشود. بعضی دیگر از این دیالوگها، از لحظات کمدی فراموشنشدنی تلویزیون هستند. دلیل شهرت این دیالوگها را هر چه نظر گرفته شود، تکرار و شهرت آنها را نمیتوان نادیده گرفت.
این روزها با خبر انتشار قسمت ویژه سریال فرندز و انتشار آن از شبکه HBO Max، این سیتکام دوباره موضوع محافل شده است و هیجان برای تماشای دوبارهی آن هم سر به فلک کشیده است. به همین مناسبت، پی اس آرنا تصمیم گرفته است تا نگاهی به بیست و پنچ دیالوگ، از میان بهترین دیالوگ های سریال فرندز داشته باشد تا با هم خاطرات شیرین تماشای سریال را مرور کنیم. پس با ما همراه باشید.
«خب، شاید اصلا به پولت نیازی نداشته باشم. وایسا، وایسا، گفتم شاید!»
تا به پایان رسیدن سریال فرندز، «ریچل» (Rachel) با بازی «جنیفر انیستون» (Jennifer Aniston) پیشرفت شخصیتی چشمگیری داشت و حرفهای موفق در دنیای فشن برای خود دست و پا کرده بود. ولی هنگامی که برای اولین بار در قسمت ابتدایی سریال با او آشنا شدیم، «ریچل» این دیالوگ فراموشنشدنی را در گفتگویش با پدر پولدارش گفته بود. او نامزد دندانپزشکش را در مراسم ازدواج رها کرده بود به همین واسطه با پدرش با مشکل برخورده بود. دانستن این موضوع که او در ابتدا هیچ استعدادی در انجام هیچ کاری نداشت و نیازمند پول بود، این جمله را تبدیل به یکی از بهترین دیالوگ های سریال فرندز میکند. و البته نباید فراموش کرد که چنین گفتگو با پدرش بود که «ریچل» را بخشی از یکی از بهترین گروههای دوستی دنیا کرد.
«We were on a break!»
به قدری این جمله را از زبان «راس» (Ross) با بازی دیوید شویمر (David Schwimmer) شنیدیم که ترجمه کردن آن از جذابیت آن میکاهد! لحن و اصرار احمقانه «راس» در هر بار تکرار این جمله فراموشنشدنی، یکی از بهترین دیالوگ های سریال فرندز را ساخته است که در طول سالها مدام توسط طرفداران تکرار و یا با آن شوخی شده است. این جمله مربوط به زمانی میشود که «راس» و «ریچل» تصمیم میگیرند برای مدتی رابطهشان را متوقف کنند، اما به هم نزدند. اما «راس» به سراغ زنی دیگر میرود و همین مساله روابط میان شخصیتها را پیچیده میکند. اما همچنان «راس» به این جمله خود اصرار شدید داشت!
«دیدی گفتم؟ راس لابستر ریچله!»
جمله عجیبی است و «فیبی» (Phoebe) با بازی «لیسا کودرو» (Lisa Kudrow) استاد چنین جملههایی در سریال فرندز بود. این دیالوگ اشاره به روابط عاطفی میان لابسترها در طبیعت دارد و «فیبی» با اشاره به آن، نشان میدهد که همیشه میدانسته «راس» و «ریچل» به یکدیگر تعلق دارند. البته همه ما بینندگان هم این را میدانستیم، فقط معلوم نیست چرا برای 10 فصل سریال، این رابطه هزاران فراز و نشیب را تجربه کرد.
«جویی غذاشو با کسی شریک نمیشه!»
یکی دیگر از بهترین دیالوگ های سریال فرندز که به راحتی سر از فرهنگعامه پیدا کرده است. «جویی» (Joey) با بازی «مت لبلانک» (Matt LeBlanc) عاشق غذاست و حساسیت خاصی روی این موضوع دارد. در یکی از قرارهای «جویی» شخص مقابل تنها دو عدد از سیبزمینی های سرخشدهی او را میخورد و از همان لحظه همه دنیا میفهمند که «جویی» غذایش را با هیچ کسی شریک نمیشود!
«سلام، من چندلرم. من وقتی احساس ناراحتی بکنم، جوک میسازم.»
یکی از بهترین دیالوگ های سریال فرندز که با کمترین تعداد کلمات، میتواند به بهترین شکل یکی از شخصیتها را توصیف کند. «چندلر» (Chandler) با بازی «متیو پری» (Matthew Perry) شخصیتی خاص دارد که در بدترین لحظات ممکن، شوخیهای عجیبوغریبی میکند و همین دیالوگ از این شخصیت، این خصوصیت بهیادماندنی او را توصیف میکند.
«ای کاش میتونستم، اما نمیخوام.»
دیالوگهای کوتاه و کوبنده «فیبی» کم نیستند و این یکی از بهترینهای آنهاست. این شخصیت در رک بودن و جوابهای صادقانهاش همیشه موفق بوده و با همین دیالوگ به راحتی نشان میدهد که کاری را که دوست ندارد، انجام نمیدهد، مخصوصا اگر مربوط به درست کردن وسایل خانه باشد.
«هفت!»
«مانیکا» (Monica) با بازی «کورتنی کاکس» (Courteney Cox) همیشه شخصیتی پرهیجان و سختگیر داشته و موضوعاتی که برایش اهمیت داشته باشند را با تمام وجود دنبال میکند. در این سکانس فراموشنشدنی از فرندز، او سعی دارد که آموزشی مهم به «چندلر» بدهد، اما مثل همیشه کمی کنترل خود را از دست داده و با تکرار کلمه «هفت» یکی از بهترین دیالوگ های سریال فرندز را شکل میدهد.
«بچرخون!»
تکرار بهترین دیالوگ های سریال فرندز در طول ده فصل این سیتکام، اتفاقی معمول است، اما تکرار کلمه «Pivot!» تنها در فاصله چند لحظه آن هم از طرف «راس» بسیار اعصابخردکن است و همین مساله این دیالوگ را ماندگار کرده است. او که سعی دارد به «چندلر» و «ریچل» بگوید چگونه مبلی را از پلههای بالا ببرند، تمام سعی خود را در فریاد زدن این کلمه میکند اما آنها به هیچ نتیجهای نمیرسد. اگر شما یک طرفدار واقعی فرندز هستید، حداقل باید یکبار این اصطلاح را در اسباب کشیهای خود امتحان کنید.
«یعنی ممکنه بتونم لباس بیشتر از این بپوشم؟»
تنها «جویی» است که میتواند همزمان هم شخصیت «چندلر» را مورد حمله قرار دهد و هم با تقلید لحن صدای او، کنایهی جملهاش را به بهترین شکل منتقل کند. در یکی از بهترین دیالوگ های سریال فرندز، «جویی» هر چه لباس پیدا میکند را روی هم میپوشد و با حرکتی دراماتیک و تنها به هدف مسخره کردن دوست صمیمیاش، این جمله را فریاد میزند.
«مزه پا میده!»
برای مهمانی روز شکرگزاری «ریچل» تصمیم میگیرد که غذا آماده کند و البته نتیجه یک فاجعه است. با اینکه همه سعی دارند تا به شکلی تنفر خود را پنهان کرده تا دوست خود را ناراحت نکنند، «راس» نظر واقعیاش را درباره غذا با این دیالوگ فراموشنشدنی ابراز میکند.
«مگه چی داره که خوشم نیاد؟ کاستارد: خوبه! مربا: خوبه! گوشت: خووووبه!»
البته همه از غذای «ریچل» متنفر نبودند و «جویی» با آنالیز تک تک اجزای این مخلوط غیرقابلتحمل نشان میدهد که چقدر عاشق غذاست.
«همون نکته ماااا میشه!»
یکی دیگر از اصطلاحات عجیبوغریب «جویی» که در واقع هیچ معنی خاصی نمیدهد و همین مساله آن را یکی از بهترین دیالوگ های سریال فرندز میکند. در بحثی که او با ریچل دارد، مشخص میکند که اگر طرف مقابل علاقهای به شما نداشته باشد، فایدهای ندارد به او نزدیک شوید چرا که یک نکته و نظر ماااا محسوب میشود! یعنی علاقه شما به اندازه نظر یک گاو ارزشمند است.
«هرمانیکای کوچولوتون حسابی داغونه!»
در یکی از اپیزودهای فراموشنشدنی سیتکام فرندز، مانیکا تصمیم میگیرد درباره خصوصیات و رفتارهای سرکشانه خود به پدر و مادرش بگوید و او این کار را با یکی از بهترین دیالوگ های سریال فرندز انجام میدهد.
«نمیتونه سرش رو صاف نگه داره، ولی آره… پریده بیرون!»
«ریچل» دخترش را به اشتباه در خانه جا گذاشته است و در روی آنها بسته شده است و او از «راس» میخواهد که به هر طریقی که ممکن است، در را باز کند. «راس» اما او را دعوت به آرامش میکند چرا که دخترشان خواب است، اما «ریچل» نگران است که شاید فرزند نوزادش از جایش «بیرون پریده» باشد! همینجاست که «راس» به تمسخر این جواب را میدهد که توانسته راهش را به لیست بهترین دیالوگ های سریال فرندز پیدا کند.
« و من حالا باید با یه پسر زندگی کنم!»
در یکی دیگر از صحنههایی که «مانیکا» همه چیز را بیشازحد سخت میگیرد، او ناراحت است که چرا «ریچل» میخواهد او را تنها بگذارد و حالا «مانیکا» مجبور است با یک پسر همخانه شود!
«How you doin’؟»
یکی دیگر از بهترین دیالوگ های سریال فرندز که ترجمه کردنش، تنها به ارزش آن لطمه خواهد زد. این تکه کلام تاریخی «جویی» است که به قصد احوالپرسی با دخترها استفاده میکند. تمام بینندگان و طرفداران از جان گذشتهی سریال فرندز باید اعتراف کنند که حداقل یک بار سعی کردهاند که با همان لحن «جویی» این جمله را ادا کنند.
«Oh. My. God.»
دیالوگی از سریال فرندز که تنها خواندنش صدایی گوشخراش و تیز را در ذهن همه خوانندگان تداعی میکند. جمله «اوه… خدای… من!» که دهها بار توسط «جنیس» در طول سریال تکرار شده است، یکی از به یادماندنیترین جملههای این سیتکام است که احتمالا بسیاری هم از آن متنفر هستند.
«من حتی یک نقشه هم ندارم!»
شاید این دیالوگ «فیبی» خاطر مخاطبان عادی فرندز نمانده باشد، اما طرفداران پروپاقرص قطعا یکی از بهترین دیالوگ های سریال فرندز را که توسط «فیبی» ادا شده است را فراموش نکردهاند. در این سکانس، «فیبی» با «ریچل» و «مانیکا» دربارهی آینده صحبت میکند و بعد از اینکه «مانیکا» از «فیبی» میپرسد که آیا نقشهای برای آینده دارد یا نه، او با این جمله که تنها از شخصیتی همچون «فیبی» برمیآید، به او پاسخ میدهد.
«هر موقع حس کردی چیزی جلودارته، دیگه نباید گوش پاک کن رو بیشتر فشار بدی!»
در مصاحبهای از «متیو پری» پرسیده شد که جوک تک جملهای موردعلاقهاش از سریال فرندز چیست و او این دیالوگ را معرفی کرد. در این سکانس، جویی سعی دارد به یاد بیاورد که اولین کتوشلوارش را در چه سنی سفارش داده است ولی مدام جواب خود را تغییر میدهد. «چندلر» مثل همیشه با جملههای کنایهآمیز و بینظیرش به او پیشنهاد میدهد که از این به بعد گوش پاک کن را زیاد در گوش خود فرو نکند، چرا که به عقل و حافظهی جویی صدمه زده است.
«اوه، بیخیال ویل، پیرهنت رو دربیار و برامون تعریف کن!»
یکی از بزرگترین مهمانهای افتخاری سیتکام فرندز، «برد پیت» (Brad Pitt) بود که در زمان حضورش در سریال هنوز همسر «جنیفر انیستون» بود. او که به عنوان دشمن «ریچل» در سریال حاضر شده بود، در آن زمان به عنوان یکی از زیباترین و خوش تیپترین بازیگران هالیوود محسوب میشد. همانطور که از شیطنتهای «فیبی» انتظار میرود، او اشارهای به این مساله دارد و از «برد پیت» میخواهد که برای تعریف داستانی که دارد، پیراهنش را هم دربیاورد و البته همه میدانند «فیبی» هیچ علاقهای به شنیدن صحبتهای او ندارد.
«نسلی تولوز»
در یکی دیگر از سکانسهای فراموش نشدنی «فیبی»، او ادعا میکند که طرز پخت کوکیهای خانوادگیشان از فرانسه آمده است و مادربزرگ مادربزرگش، به اسم «نسلی تولوز»، آن را ابداع کرده است. البته جای تعجب ندارد که این تنها یک داستان دورغین است و «مانیکا» سریعاً متوجه میشود که مادربزرگ فیبی دروغ گفته و این طرز پخت از کوکیهای آمادهی برند معروف به اسم «نیلی تول هاوس» گرفته شده است. البته تا پیش از دیدن مدرک، «فیبی» همچنان معتقد است که «شما آمریکاییها گند میزنید به زبان فرانسوی!»
«اونا نمیدونن که ما میدونیم که اونا میدونن که ما میدونیم!»
«چندلر» و «مانیکا» برای مدتی طولانی بایکدیگر بودند و آن را از همه پنهان کردند. تنها کسی که اتفاقی از این ماجرا خبردار شده بود، «جویی» بود که او هم چندان در نگهداشتن راز موفق نیست. درنهایت اما «ریچل» و «فیبی» هم از این اتفاق مطلع میشوند و برخلاف خواست «جویی» همه چیز پیچیدهتر شده و این دو گروه سعی دارند تا همدیگر را اذیت کنند. قضیهی دانستن و ندانستن این داستان به قدری پیچیده میشود، که جملهی عجیبوغریب «فیبی» به بهترین شکل وضعیت را توصیف میکند و علاوه بر آن، تبدیل به یکی از بهترین دیالوگ های سریال فرندز میشود.
«تو نمیتونی همینطور بیخیالش بشی. اگه یه دایناسور بود همین کارو میکرد؟»
«جویی» در این سکانس سعی دارد «راس» را راضی کند تا حس خود را به «ریچل» بگوید و سعی دارد با اشاره به شغل دوستش، او را تشویق کند. اما با همین دیالوگ معلوم میشود که شاید «جویی» دقیقا با کار «راس» آشنا نباشد.
«زود باش راس، تو باستانشناس مایی. یکم عمیقتر بگرد!»
«فیبی» همیشه توانسته روی اعصاب «راس» برود و او را با جملههای کوتاه و فراموشنشدنیاش مسخره کند. اما اوج کار او را میشود در این دیالوگ دید که «فیبی» حتی به کار «راس» هم رحم نمیکند.
«از هواپیما پیاده شدم.»
پایان سریال فرندز، یکی از بهترین پایانهایی بود که میشد برای این سیتکام محبوب متصور شد. بالاخره بعد از 10 فصل انتظار، رابطه «راس» و «ریچل» به سرانجامی رسید و همه طرفداران را ذوق زده کرد. خلاصه این سکانس را میتوان در دیالوگ «ریچل» خلاصه کرد. یکی از بهترین دیالوگ های سریال فرندز که تنها چون همه بینندگان منتظر شنیدنش بودند، در این لیست جای گرفته است و قطعاً همه را بسیار خوشحال کرده تا سیتکام به خوبی و خوشی به پایان برسد.
بیشتر مطالعه کنید: