همه داستانها نیاز به یک یا چند Bad Man یا شخصیت های منفی (Villain) دارند. عوامل زیادی برای این تصمیم گیری وجود دارد که کدام یک از آن ها از بقیه بهتر هستند؛ شخصیت کاریزماتیکشان، تاثیری که بر روی آن داستان میگذارند و تاثیری که بر روی کل این صنعت گذاشتهاند که حتی ممکن است تبدیل به یک نماد شوند. در ادامه این مطلب ما یک پرونده تدارک دیدهایم که بهترین شخصیت های منفی تاریخ بازی های ویدیویی و از ابتدای شروع دوره بازی های ویدئویی را به شما معرفی کنیم. با پی اس آرنا همراه باشید.
Frau Engel (بازی Wolfenstein 2: The New Colossus)
همین که شخصیتی جزو فرماندهان ارشد نازیها باشد، شرور بودن او را تضمین میکند ولی با این حال، Frau Irene Engel در عنوانی که خودِ آدولف هیتلر در آن حضور دارد، موفق میشود که به عنوان شرورترین شخصیت بازی شناخته شود. این که شما از منفورترین شخصیت تاریخ، شرورتر به نظر برسید کار بسیار سختیست. ایفای نقش او در بازی Wolfenstein: The New Order به عنوان یک شخصیت بد قابل قبول است، اما چهره واقعی او در بازی Wolfenstein 2: The New Colossus مشخص میشود، جایی که نه بخاطر چهره زخم خوردهاش، بلکه به دلیل رفتار سادیمی و به خصوص رفتار وی با دختر چاقش، Sigrun او را به یک شرور درجه یک تبدیل میکند.
Cortana (بازی Halo)
Cortana نام هوش مصنوعی است که در سه گانه اول بازی Halo همراه Master Chief بود. این یار همیشگی Master Chief که در همه سختیها همراهش بود و او را راهنمایی میکرد، در پایان قسمت چهارم و بعد از کمک کردن به Master Chief در نابودی Didact از آخرین قطعههای قدرت خود استفاده کرد، سپر بلای Master Chief در برابر انفجار هستهای شد و در یک صحنه دراماتیک آخرین خداحافظی خود با او را رقم زد و به نظر از بین رفت. اما این پایان کار Cortana نبود. در قسمت پنجم این سری، ۳۴۳ Industry او را به عنوان Villain خود انتخاب میکند. از قرار معلوم تکههایی از Cortana از آن انفجار باقی مانده بود و بعد از اتفاقاتی او تبدیل به یک Antagonist یا شرور شد. نه تنها او به فرم قبلی خود بازگشت، بلکه حتی فرم فیزیکی گرفت. با این حال Cortana یک تفاوت اصلی با بیشتر شرورها دارد، او بیشتر از این که از شخصیت اصلی متنفر باشد, عاشقش است. این که آیا کار این استودیو درست بود یا نه بسته به نظر شخصی شما دارد که آیا از بازگشت Cortana به عنوان یک Villain (شرور) علاقه دارید یا نه، اما وجود او در این لیست ضروری است زیرا نمیتوان نقش او در این سری را نادیده گرفت.
Calypso (بازی Twisted Metal)
یک ضرب المثل معروف میگوید «هیچ وقت با شیطان معامله نکن». اما احتمالا تا آن زمان Calypso ظهور نکرده بود. مغز متفکر پشت تمام مسابقه های بازی Twisted Metal یک مرد شیطانی با قدرت های شیطانی است. او که در یک تصادف، خود و دخترش را به کام مرگ میکشاند، راهی جهنم میشود و در آن جا با شیطان معامله ای میکند. او خواستِ شیطان را در برگذاری مسابقات مرگ بر آورده میکند و به برنده این مسابقه برآورده کردن هر آرزویی که دارد را اهدا میکند! البته اشتباه نکنید، او به هیچ عنوان قصد کار خیر ندارد بلکه به دنبال پر کردن خواسته های سادیسمی خود است. او بیشتر از این که نماینده شیطان باشد، بیشتر به خود شیطان شباهت دارد. Calypso یکی از بهترین شرورهایی است که تا بحال ساخته شده، بدون او Twisted Metal هم وجود نداشت و مطمئنا هیچ کس از این خبر خوشحال نمیشود. کاراکتر شیطانیش نمونه یک Villain کامل و هر لیستی بدون این شخصیت یقینا ناقص است. اگر بازی فلز درهمتنیده را بازی کرده باشید حتما جمله معروف او را به یاد دارید:
I am Calypso, and I thank you for playing Twisted Metal
نام من کالیپسو است و از شما برای بازی کردن Twisted Metal تشکر میکنم.
Akuma (بازی Street Fighter)
این مبارز غول پیکر مو قرمز، همانند دیگر مبارزهای قدرتمندی که هیچ کس توان مقابله در برابر آنها را ندارد، به دنبال حریفی توانا برای مبارزه است که اقلا چالشی برایش باشد. وی بعد از جست و جوی تمام سوراخ سمبههای جهان یک مبارز قدرتمند چشمش را میگیرد، او را به چالش میطلبد و بعد از یک مبارزه نفسگیر هیچ یک بر دیگری پیروز نمیشوند و نتیجه یک مساوی طلقی میگردد. Akuma دقیقا یک Villain نیست که افکار ضد بشریتی داشته و به دنبال سلطه بر جهان باشد. او فقط به دنبال یک رقیب خوب است اما تفکرش او را تبدیل به آدم بدهی داستان میکند. او اعتقاد دارد که از یک مبارزه فقط باید یک نفر زنده بماند. این تفکر به خودی خود یک تفکر منفی تلقی میشود و با توجه به حضور او در بازی Street Fighter شایسته داشتن رتبهای در این لیست به عنوان یکی از بهترین شخصیت های منفی بازی ویدیویی است.
Kerrigan (بازی StarCraft)
اگر مردمان خودتان که به آنها اعتماد داشتید به شما خیانت میکردند چه میکردید؟ این که همه چیز را فراموش کنید و آنها را ببخشید؟ یا این که با تمام قوا به آنها حمله کنید و دمار از روزگارشان در آورید؟ گزینه دوم برای همه محتملتر است و کاراکتر خوب و دوست داشتنی Kerrigan هم از این قضیه مستثنا نیست. او مورد خیانت قرار گرفت اما از بین نرفت، بلکه توسط زرگها تصرف شد، به عنوان Queen of Blades (ملکه تیغ ها) بازگشت و به دنبال انتقام از آن خیانت کارانِ بد صفت است. این که شخصیت مورد علاقه شما تبدیل به یک Villain شود ممکن است خوشایند نباشد اما در مورد Kerrigan در بازی StarCraft II این مورد ضروری بود.
Mecha-Hitler (بازی Wolfenstein)
هیتلر بی شک یکی از شرورترین شخصیتهای منفی تاریخ است و پتانسیل بسیار زیادی برای تبدیل شدن به یکی از بهترین شرورهای دنیای بازیهای ویدیویی نیز دارد. پس از شکست دادن فرم انسانی هیتلر او تبدیل به یک روبات عجیب میشود که شکست دادنش زمانی زیادی را از شما میگیرد.
Dogeyes Lin (بازی Sleeping Dogs)
خط قرمزها همیشه وجود دارند، حتی برای خلافکاران و روسای مافیا. اما وقتی نام Dogeyes Lin از بازی Sleeping Dogs به میان میآید، مفهوم عبارت خط قرمز بیمعنی میشود. او کسی است که جان انسانها برایش اهمیت ندارد و آنها را به چشم یک وسیله میبیند. حال که او دست به اعمال کثیف بسیاری زده، مطمئنا دارای جایگاه خاصی بین شرورها دارد.
Kane (سریCommand & Conquer)
آیا آن فرد کچل که بر روی جلد بیشتر بازیهای Command & Conquer است را میشناسید؟ کسی که همانند Cpt.Price دوست داشتنی هیچ گاه پیر نمیشود و همیشه با نگاهی مرموز به شما مینگرد. همانطور که حدس زدید، او Kane است، کسی که امضای سری Command & Conquer است. Kane، فرمانده Brotherhood of Nod یکی از شرورهای محبوب و کاریزماتیک طرفداران ژانر استراتژی است و شاید او را با جمله ی معروفش بشناسید:
You can’t kill the Messiah
Officer Tenpenny (بازی Grand Theft Auto: San Andreas)
تقریبا طرفدران سری GTA بازی Grand Theft Auto: San Andreas را تجربه کردهاند و با آن خاطرات زیادی دارند و همه حتما Officer Tenpenny را به یاد میآورند، پلیس فاسدی که در بدو ورود CJ به لوس سانتوس (Los Santos) برای خوش آمد گویی به سراغش میآید، منتها به شیوه مخصوص خودش. او یک پلیس فاسد بود که در کارنامه اش قاچاق مواد، سو استفادههای نادرست و حتی استفاده از نارکوس قرار دارد. صدا پیشگی او به مرد بد دهن سینمای هالیوود، ساموئل ال جکسون سپرده شد و این در خود بازی نیز مشخص است. حال چه کسی بهتر از یک پلیس فاسد که در لیست بهترین شخصیتهای منفی تاریخ بازیهای ویدیویی قرار بگیرد.
Pope Rodrigo Borgia (بازی Assassin’s Creed 2)
فرانچایز Assassin’s Creed یکی از محبوب ترین فرانچایزهای سبک Action/Adventure است و به عقیده خیلیها دومین شمارهاش یکی از بهترین نسخه های سری محسوب میشود. شرور این شماره یک مرد قدرتمند است، یعنی وقتی دشمن شما پاپ باشد و در دستش هم صلاحی قدرتمند، دیگر چه کسی جلودار این مرد خواهد بود؟ به هر حال Ezio Auditore da Firenze و گروه برادری قاتلان موفق شدند این مرد فاسد را متوقف کنند. این که سازندگان از یک چهره تاریخی واقعی استفاده کردند بسیار هوشمندانه است چون هر چقدر به واقعیت نزدیکتر باشید نتیجه بهتری میگیرید. در هر صورت Pope Rodrigo Borgia یک سیاست مدار قدرتمند است که تخصصش هدایت جرم و جنایاتش در پشت پرده و نمونه کامل یک پاپ فاسد است. او را میتوان جزو بهترین شخصیت های منفی بازی ویدیویی قرار داد.
King Bohan (بازی Heavenly Sword)
همانند آن ضرب المثل که میگوید پشت هر مرد موفقی، زنی موفق ایستاده پشت هر کاراکتر جذاب و موفق یک صدا گذار و بازیگر خوب ایستاده است. Andy Serkis که هنرپیشه موجود کوچک و موزی سه گانه محبوب ارباب حلقهها یعنی «گالوم» است، بازیگری و صدا پیشگی King Bohan، شخصیت منفی اصلی بازی Heavenly Sword را به عهده داشت و شاید بتوان گفت که به خاطر او این شاه ظالم و بد طینت در این لیست قرار دارد. او شاهی جاه طلب و به دنبال قدرت است، هر چه بیشتر بهتر! در بین قبلیههایی که او به دنبال تصرف کردن آنها بود، قبیله Shen نظر Bohan را به خود جلب کرد زیرا به او خبر رسیده بود که شمشیری در این قبیله وجود دارد که در صورت تصاحب آن قدرت باور نکردنیی به صاحبش میدهد و این گونه بود که او به دنبال Nariko افتاد.
Dr. Wily (سری Mega Man)
منفورترین دانشمند دنیا، شرور نامیرای خستگی ناپذیر سگا و دشمن جاودانهی بشریت و مگامن! دکتر ویلی یکی از مظلومترین و بهترین شخصیت های منفی بازی ویدیویی است. او با همکارش دکتر لایت (Doctor Light) روباتهای پرتعداد و نمادین سری را با هدف حفاظت از نسل بشر و بقای آن طراحی کرده بود. اما پس از رونمایی از نتیجهی کارهایشان و پس از بیتوجهی جامعهی جهانی به نقش کلیدی ویلی در این پروژه، دنیا روی سرش خراب شد و تصمیم گرفت مخلوقات خود و نزدیکترین دوستش را مجددا برنامهریزی کرده و اینبار از آنها برای نابودی نسل بشر و گرفتن انتقام استفاده کند. میتوان دکتر ویلی را ریشهی تمامی شرارتهای موجود در دنیای نه چندان کوچک سری دانست؛ زیرا حتی در عناوینی که خودش هم حضور پررنگی ندارد ردپایش مشاهده میشود.
جالب است بدانید کیجی اینافونهی معروف، دکتر ویلی را با الهام از دانشمند افسانهای، آلبرت انیشتین طراحی کرده است. به طوری که در طراحیهای اولیه قدش کمی بلندتر بود و از یک عینک استفاده میکرد. اما در نهایت اینافونه ناچار به طراحی مجدد او شد تا با سایر عناصر بازی و جو نسبتا کودکانهی آن هماهنگ باشد. نکتهی دیگر این که اینافونه چندان دل خوشی از این طراحی ندارد و در مصاحبههای مختلف عنوان کرده که اگر امروزه کسی چنین طراحیای را نزدش ببرد بدون شک آن را رد خواهد کرد. به همین دلیل هم از دومین قسمت تصمیم گرفت تا تغییراتی در طراحی دکنر ویلی دهد و عناصر کلیشهای شخصیت «دانشمند دیوانه» را به به آن اضافه کند.
Ares (بازی God of War)
موی آتشین، صدایی تهدیدآمیز و دروغ و حیلههای فراوان از Ares یک شرور کلاسیک ساختهاند. فرزند خلف زئوس (Zeus)، شاهزادهی منفور المپ و خدای بیرحم جنگ. اریس همه چیز و همه کس را تنها وسیلهای برای رسیدن به اهداف شوم خود میدید و از هیچ کار فجیع و زشتی رویگردان نبود. پس از به خدمت در آوردن کریتوس (Kratos)، اریس خود را در یک قدمی بزرگترین و وسوسهانگیزترین خواستهی زندگیش میبیند؛ تصرف کوه المپ و حکمرانی بر دنیا. اما به کار گیری کریتوس، مرگبارترین و آخرین اشتباه زندگیش بود.
مطابق افسانههای کهن، کریتوس برای اثبات وفاداری کامل خود به خدای جنگ، باید سه نوع خون مختلف میریخت. خون دشمنان بیشمارش، خون بیگناه و خون یکی از عزیزانش. پس از ریختن خون دختر و همسر کریتوس توسط خودش و تبدیل شدن وی به شبح اسپارتا (Ghost of Sparta)، سرنوشت اریس یک بار و برای همیشه مشخص شد. اریس هر چه در توان داشت برای مقابله با کریتوس به کار گرفت اما همهی ما میدانیم که هیچچیز جلودار خشم پایان ناپذیر شبح اسپارتا نیست. در پایان بازی و طی یکی از حماسیترین باسفایتهای تاریخ بازیهای ویدئویی، کریتوس خدای جنگ را شکست میدهد و او را در حالی که برای زندگیاش التماس میکند میکشد. اریس به اعماق دریای اژه (Aegean) فرو میرود و این گونه منفورترین خدای جنگ یونان و یکی از بهترین شخصیت های منفی بازی ویدیویی نابود میشود.
Vaas Montenegro (بازی Far Cry 3)
«تا حالا معنی دیوونگی رو بهت گفتم؟!» اگر اخبار بازی را دنبال کرده باشید، محال است مونولوگ معروف واس را فراموش کنید. این مونولوگ که برای بار نخست در نمایش فوقالعادهی بازی Far Cry 3 در E3 سال ۲۰۱۱ شنیده شد، طی مدت کوتاهی بدل به یکی از معروفترین دیالوگهای صنعت بازی شد. با این که واس شخصیت منفی اصلی بازی نیست، اما میتوان او را تاثیرگذارترین شخصیت بازی و خطرناکترین آنها دانست.
واس متولد سال ۱۹۸۵ جزیرهی «رخ» (Rook) و در بچگی به عضویت قبیلهی Rakyat در آمده است. نزدیکترین و عزیزترین فرد برای او خواهرش، سیتر (Citra) است به طوری که اولین قتل زندگیش را برای او مرتکب شده. واس شخصیتی پیچیده و غیرقابل پیشبینی دارد. در طول بازی او بارها علایق خودش را به فیلمهای مختلف از جمله Forrest Gump و Superbad بیان میکند. واس در حرفهایش از آلبرت انیشتین الگو میگیرد و احترام زیادی برای افرادش دارد. صدا گذاری و موشن کپچر واس در بازی به عهدهی بازیگر جوان، Micheal Mondo، است که این روزها در سریال آمریکایی Better Call Saul ایفای نقش میکند.
Illusive Man (سهگانه Mass Effect)
سهگانهی فراموشنشدنی مس افکت (Mass Effect) شخصیتهای متفاوت و رنگارنگ زیادی داشت. هر کدام از این شخصیتها در نوع خود جذابیت فراوانی داشتند و عملا غیرممکن است که دست روی تنها یکی از آنها گذاشت. Illusive Man یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای سری است. با این که مخاطبان برای بار نخست در دومین قسمت او را ملاقات میکنند اما میتوان آثار فعالیتهای او و گروهک شبهتروریستیش، سربروس (Cerbrus) را در عنوان اول نیز مشاهده کرد. Illusive Man نمونهی کامل یک دست پشت پرده است. در ظاهر یک میلیاردر میانسال خوشپوش که یادآور شخصیتهای مشابه هالیوودی و در عین حال شخصیت کاملا قدرت طلب که شاید اهدافش شریف باشند، اما راه درستی را برای رسیدن به آنها انتخاب نمیکند. در واقع میتوان Illusive Man را خاکستریترین شخصیت سری دانست؛ کسی که از هیچ کاری برای پیشرفت انسانها خودداری نمیکند و اعتقاد دارد که اهدافش، راه و روشهای بیرحمانهاش را توجیه میکنند.
شاید بتوان یکی از اصلیترین فاکتورهای جذابیت Illusive Man را صداپیشهی مشهورش دانست؛ هنرپیشهی کهنهکار هالیوودی، مارتین شین (Martin Sheen). اگر اهل سینما هم باشید بدون شک نقشآفرینی او را در فیلم جاودانهی اینک آخرالزمان (Apocalypse Now) فرانسیس فورد کاپولا را به خاطر دارید. طبق گفتهی تهیهکنندگان سری، شین در هنگام ضبط دیالوگها کاملا در نقش Illusive Man فرو رفته و تمام تلاشش را برای خلق و تکمیل این شخصیت کرده است. نکتهی دیگر این که در طول سری عملا پیشزمینهی داستانی خاصی در مورد Illusive Man بیان نمیشود و مخاطب حتی محل زندگی او را هم نمیبیند. این مورد که عمدی است، برای افزایش سایهی رمز و راز او بوده. Illusive Man را میتوان بهترین شخصیت های منفی بازی ویدیویی خواند.
Dracula (بازی Castlevania)
سری بازیهای کسلوانیا (Castlevania) یکی از قدیمیترین عناوین دنیای بازیها و قدمتی بالغ بر سه دهه دارند. این سری که با الهام از آثار کلاسیک ژانر وحشت خصوصا دراکولای برام استوکر (Bram Stoker) ساخنه شده است، یکی از دوستداشتنیترین و پرطرفدارترین سری بازیهای این صنعت است. در طول سالها شخصیتها و داستان سری دستخوش تغییرات و جایگزینیهای زیادی شده است اما چیزی که ثابت مانده و دچار تفاوت آنچنانی نشده، شخصیت نمادین دراکولاست. دراکولا یا Dracula Vlad Ţepeş، در ابتدا انسانی عاشقپیشه و دانشمند بود، اما با مرگ همسرش عقل خود را از دست میدهد و با آزمایشهایی که انجام میدهد و با کمک سنگ سرخ، بدل به خونآشامی جاودان میشود. دراکولا در اکثر بازیهای سری شخصیت منفی اصلی و باس فایت نهایی است که مخاطبان در نقش یکی از اعضای خاندان بزرگ بلمونت (Belmont) به مبارزه با او و هدفش که نابودی انسانهاست میپردازدند. طی داستان Aria of Sorrow، که در سال ۲۰۳۵ جریان دارد، مشخص میشود که دراکولا سرانجام در جنگی عظیم موسوم به جنگ اهریمن توسط آخرین بازماندهی خاندان بلمونتها، کشته شده است. طی داستان سری مدرن Castlevania Lords of Shadow، داستان زندگی او و روایتش به کلی تغییر کرده و از او قهرمانی تراژیک ساخته است.
دراکولا بدون شک یکی از جذابترین و ماندگارترین شخصیتهای دنیای سرگرمی است که تا مدتها جای پرداخت دارد و جای خود را به عنوان پرطرفدارترین خونآشام تاریخ اثبات کرده است.
Dormin (بازی Shadow of the Colossus)
دورمین، موجود سایه مانند بازی Shadow of the Colossus و راهنمای مخاطب و واندر (Wander) در طول بازی است. کلمهی دورمین که ریشهی یونانی و رومی دارد، را میتوان به چندین نوع ترجمه کرد که معقولترین آنها خوابیدگان یا به خواب برندگان است. ظاهر دورمین مانند یک گاو غولآساست و صدایش ترکیبی از دو جنسیت است و بنابراین انتخاب ضمیر مناسب برای اشاره به او در زبان انگلیسی (He و یا She) ممکن است. خود او هم برای اشاره به خودش از ضمیر ما (We) استفاده میکند. همچنین اگر حروف انگلیسی نام او را وارونه کنیم، با اسم Nimrod یا نمرود، پادشاه افسانهای و سازندهی برج بابل (برجی که انسانها را از دنیای فانی به قلمرو ممنوعه، دنیای خدا، منتقل میکرد) مواجه میشویم که پس از مرگش اعضای بدنش از یکدیگر جدا شدند. دقیقا مانند دورمین که در پایان شوکهکنندهی بازی متوجهی ماهیت اصلیش میشویم. در واقع میتوان دورمین را مرگ خواند.
سالها پیش، اجداد لرد ایمن (Emon) دورمین را به شانزده قسمت مختلف تقسیم کردند و هر کدام از آنها را برای ابدیت درون یکی از Colossi ها ( باسفایتهای شانزدهگانهی بازی) مهر کردند و تنها کسی که میتواند دورمین را به طور کامل سر هم کند، صاحب به حق شمشیر کهن (Ancient Sword) یعنی واندر است. واندر هم که هیچچیز جز برگشتن معشوقش برایش مهم نیست و البته از ماهیت واقعی دورمین خبر ندارد، شانزده نگهبان را میکشد و دورمین را به خواستهاش میرساند. هر چند در انتها لرد ایمن، دورمین که بدن بیجان واندر را تسخیر کرده شکست میدهد، اما در لحظات پایانی بازی نوزادی شاخدار را میبینیم که دست در دست Mono، معشوقهی واندر، بازی میکند و اینجا این سوال ایجاد میشود که آیا آن کودک دورمین است یا واندر به طرز غیرممکنی دوباره متولد شده.
Ansem, Seeker of Darkness (بازی Kingdom Hearts Series)
سری بازیهای Kingdom Hearts به ترکیب کاراکترهای فراوان سری بازیهای اسکوئر انیکس (Square Enix) و جهان انیمیشنی دیزنی و پیکسار معروفاند. اما با این حال تعدادی از بهترین کاراکترهای این سری آنهاییاند که به طور اختصاصی طراحی شدهاند. یکی از این کاراکترها، Ansem است. او را میتوان پس از Master Xehanort دومین شرور سری دانست که مسئولیت نابودی بسیاری از دنیاهای جهان Kingdom Hearts را داشته است. اولین حضور او به نخستین قسمت سری برمیگردد که در آن نقش منفی اصلی و باس فایت پایانی بازی بود. انسم ماهیت جسمانی ثابتی ندارد و میتواند بدنهای مختلف را تسخیر کند. نکتهی دیگری که به عنوان نمادی برای شرارت شخصیتهای منفی سری Kingdom Hearts به کار میرود، بی قلب بودن آنهاست که انسم هم از این قاعده مستثنی نیست. آخرین حضور او در سری به پنج سال پیش و عنوان زیبای Kingdom Hearts 3D: Dream Drop Distance برمیگردد.
Origami Killer (بازی Heavy Rain)
از بین مخاطبانی که عنوان جنجالی و جذاب دیوید کیج (David Cage)، بازی Heavy Rain را تجربه کردند، کمتر کسی توانسته بود که ماهیت واقعی فرد پشت قتلها و گروگانگیریهای بازی را حدس بزند. همانند اکثر قاتلان سریالی تاریخ، Origami Killer قربانیان خود را به شیوهای خاص و عجیب که نشان دهندهی اتفاقی تکان دهنده در دوران بچگیشاند، میکشد. تمامی قربانیان او از جمله Shaun Mars، کودکانی بین ۹ تا ۱۳ سال بودند، تمامی آنها با یک اوریگامی در دست راست خود و یک گل ارکیده روی سینهشان پیدا شدند. تمامی آنها در آب باران غرق شده بودند. صورت تمامی آنها پوشیده از گل بود و هیچ زخم و آسیبی روی بدنشان به چشم نمیخورد. همهی آنها سه تا پنج روز بعد از ربوده شدن پیدا میشدند در حالی که شش ساعت از مرگشان گذشته بود.
اما هدف اصلی Origami Killer نه خود قربانیان، بلکه پدران آنهاست. او پس از ربودن کودکان طی نشانهها و تماسهایی که با والدین برقرار میکند آنها را طی آزمایشهای مختلفی میسنجد تا چیزی را به خودش و به آنها اثبات کند؛ لیاقت و محبتی که پدر خودش نداشت. شاید بتوان نزدیکترین همکار او در دنیای سرگرمی را جیگساو (Jigsaw)، قاتل بیرحم سری فیلم های اره (Saw) دانست.
Hector Lemans (بازی Grim Fandango)
بازی Grim Fandango را میتوان از پرچمداران دوران طلایی بازیهای ماجرایی دانست. دورانی که سازندگان از خلاقیت و عناوین جدید واهمهای نداشتند و شاهد عرضهی سالانهی بازیهای فرمولی و تکراری نبودیم. در آن دوران بازی Grim Fandango با داستانی بدیع و شخصیتپردازی جالبتوجه و طنز، خود را کمی از همتایانش متمایز کرد. شخصیت منفی کلیدی بازی، هکتور، یکی از جالبترین و خندهدارترین شخصیتها در این میان بود. او که در طول دوران زندگانیش «پسر خوبی» نبود، به گذراندن مدت زمان زیادی در سرزمین مردگان محکوم شده بود. او که از این موضوع ناراضی بود، تصمیم به ایجاد یک باند خلافکاری در دنیای مردگان با هدف ربودن بلیطهای شمارهی ۹ (بلیطهایی مخصوص افراد ثروتمند که سفر چهارسالهی مرگ را به طرز مشهودی کوتاه میکند) قربانیان گرفت. هدف هکتور زنده کردن دنیای مردگان بود. هکتور را میتوان مشابه افرادی چون آل کاپون (Al Capone) در دنیای واقعی دانست که تمام مقامات و شهر را تحت کنترل خود دارند و برای رسیدن به اهداف خود از هر روشی اقدام میکنند.
Ganondorf (بازی The Legend of Zelda)
Ganon یا Ganondorf Dragmire، شاه دزدان، رهبر معظم شرارت و لرد سیاه، بزرگترین دشمن Link در طی سری بازیهای The Legend of Zelda است. وی که تنها عضو مذکر نژاد Gerudo است، هر صد سال تنها یک بار متولد میشود که معمولا یا به عنوان شاه قبیله و یا به عنوان نگهبان بیابانها شناخته میشود. رویای او همانند بسیاری از شرورهای دنیای سرگرمی، تسلط بر جهان و فرمانروایی بر آن است. وی اغلب برای رسیدن به هدفش از Triforce استفاده میکند. دزدیدن پرنسس زلدا هم یکی از بزرگترین سرگرمیهای اوست! Ganon با در اختیار داشتن Triforce عملا جاودان میشود و تنها تعداد معدودی سلاح که شمارشان به انگشتهای یک دست هم نمیرسد میتوانند او را شکست دهند. Ganon علاوه بر حالت عادی یک گنون، یک هیبت حیوانی هم دارد که عموما یک خوک و یا یک گراز است. طی اتفاقاتی که در بازی The Legend of Zelda Ocarina of Time افتاد، خط زمانی سری و در نتیجه آیندهی Ganon به سه مورد خلاصه شد که البته در تمام آنها هم در نهایت Linkهای مختلف او را شکست میدهند.
Doctor Neo Cortex (بازی Crash Bandicoot)
هر کسی که صاحب یک کنسول PlayStation 1 یا PlayStation 2 بوده است مطمئنا با سری مشهور و خاطره انگیز Crash Bandicoot و دکتر خبیث این بازی آشنایی دارد. دکتر نئو کرتکس (Doctor Neo Cortex) شخصیت منفی (Villain) اصلی سری کرش است، کسی که بر خیلی از خاطرات گذشته ما فرمانروایی کرده است، هر چند فرمانروای خوبی نبوده و همانند بقیه فرمانرواهای دیوانه و خبیث شکست خورده است. اما این خصوصیات شرورانه ی او دلیلی دارند. هیچ وقت کسانی که از جامعه ترد میشوند را نادیده نگیرید، زیرا تجربه ثابت کرده است این افراد در آینده پتانسیل تبدیل شدن به یک شخصیت منفی خیلی خوب را دارند، همانند این دکتر همیشه عصبانی و نابغه ما. پدر و مادر او در یک سیرک مشغول به کار بودند اما او علاقهای به این کار نداشت و به جای آن به خواندن کتابهای علمی مشغول بود به طوری که در سه سالگی بعضی از افراد شرور آن سیرک روی پیشانی کرتکس بیچاره یک N به معنای نرد (Nerd) خالکوبی کردند و همین رفتارها باعث شد تا شخصیت منفی اصلی سری کرش و یکی از بهترین شخصیت های منفی بازی ویدیویی شکل بگیرد.
Defeated again! This is not fair! Maybe I should retire to a nice, big beach, with a nice big drink, and a woman, with nice, big… bags of ice for my head…
دوباره شکست خوردم، این منصفانه نیست! شاید وقتش رسیده که بازنشسته شوم و به یک ساحل بزرگ با یک نوشیدنی و یک همراه با یخهای بزرگ برای سرم بروم.
Darth Malak (بازی Star Wars: the Old Republic)
سری جنگ ستارگان (Star Wars) یکی از قدیمی ترین فرانچایز های جنگ های فضایی به شمار میرود و دارای داستانی غنی و کاراکترهایی با شخصیت پردازی گسترده است. این داستان به قدری گسترده است که میتوان با فرنچایزی مانند وارکرفت مقایسهاش کرد. دارث مالاک (Darth Malak) یکی از شخصیتهای پر رنگ در داستانهای جنگ ستارگان در دنیای بازی های ویدئویی است. او شاگرد Revan، یکی از Darth Lordهای سری بود. رِوِن و مالاک هر دو در ابتدا عضو Jediها بودند، نیروی مقابل Sith ها.
Jediها نیروی مثبت سری جنگ ستارگاناند در حالی که Sithها دقیقا نیروی مقابل آن ها یعنی فرمانروایان تاریکیاند. Revan در جنگ Mandalorian از Jediها جدا میشود و مالاک اولین نفری است که به او میپیوندد، هر چند که استادان او خواستار جلوگیری از این امر بودند. این دو با هم Jediهای جوان بسیاری را به خدمت میگیرند و با کشتن Mandalore the Ultimate به جنگ Mandalorian خاتمه میدهند. آن ها بعد از این جنگ Star Forge را پیدا میکنند که این امر باعث سقوط آنها به اعماق تاریکی میشود و آنها فرمانروایی جدید Sith ها را تشکیل میدهند. اما در نقطهای از داستان مالاک به رِوِن خیانت میکند و به جای او به یک Darth Lord تبدیل میشود. تاریکی، ذهن مالاک را کاملاً تصرف کرده بود و او در ادامه باعث ضربه های سنگینی به Jediها میشود و در نهایت همین نیروی تاریک کار دستش میدهد و او را به نابودی میکشاند.
Saren Arterius (بازی Mass Effect)
سری Mass Effect دارای شخصیتهای خارقالعاده بسیاری است و Saren Arterus یکی از اولین Villainهای بازی به شمار میرود. او از هوش و ذکاوت سرشاری برخوردار بود، به سرعت پلههای ترقی را پیمود و به جوانترین Turian تاریخ تبدیل شد. اما در او خصلت هایی وجود داشت که این استعداد فوقالعادهاش را به تهدیدی بزرگ تبدیل میکرد، او در ماموریتهای خود بهترین نتایج را میگرفت اما شیوه انجام دادن ماموریتهایش همیشه زیر سوال بود. زیرا او یکی از بیرحمترین ماموران Spectre ها بود اما بی رحمی او در برابر نتایج خوبش نادیده گرفته میشد. اما یک مورد نگران کننده دیگر در مورد او وجود داشت، او یک نژاد پرست به تمام معنا بود و این یعنی خطر برای انسانها و همین او را تبدیل به یکی از خطرناکترین و بهترین شخصیت های منفی بازی ویدیویی و سری کرد. اگر از کوه اجسادی که او درست کرده است خبر داشته باشید، شما نیز او را خطری جدی قلمداد میکنید.
Bill Williamson (بازی Red Dead Redemption)
جان مارستون (John Marston) یکی از مخلوقات کریه راک استار و شخصیت اصلی بازی Red Dead Redemption است، و البته بیل هم از این قائده مستثنا نیست. بیل ویلیامسن (Bill Williamson) رفیق شفیق جان مارستون در گذشته بود اما وقتی که رفیقتان یک خبیث به تمام معنا باشد که اگر فرصتش پیش آید به شما رحم نمیکند، آن رفاقت ممکن است به یک تراژدی کامل تبدیل شود ( بله جان باید در انتخاب رفقایش دقت میکرد). به هر حال آن دو در Dutch’s Gang جنایتها مرتکب شدند، پس تابحال فهمیدهاید که جان خیلی هم آدم خوبهی داستان نبوده، ولی سرش به سنگ میخورد و تصمیم به کناره گیری میگیرد. اما قضیه در مورد بیل فرق میکند، دریغ از ذرهای خوبی در وی، او به کارهای ناپسندش ادامه میدهد و آن دو دوباره با هم برخورد میکنند. بیل آدم بیرحمی است، همینطور بد قیافه، خشن و همینطور هفت تیر کشی خوب. در یک کلمه او یک شرور به تمام معنا، به سبک غرب وحشی است.
Ramon Salazar (بازی Resident Evil 4)
رامون سالازار (Ramon Salazar) ترسوی به تمام عیار است، آن هم از آن مدلهای اعصاب خورد کن. اما او ترسوییست که یک ارتش و دو بادیگارد ترسناک در اختیار دارد. او که میداند توان رویا رویی با لئون (از لحاظ فیزیکی) را ندارد از او دوری میکند اما هر نوع جانور ویروسی دیگری از جمله زامبیها را به جان او میاندازد. او با این که ضعیف و اعصاب خورد کن تشریف دارد اما بسیار باهوش است، به هر حال همه شخصیتهای منفی نباید از لحاظ فیزیکی توان مقابله با قهرمان داستان را داشته باشند. سالازار تحت آموزشهایی غلط، به یک فرقه به نام «Los Iluminados» ملحق میشود، در آموزش های این فرقه غرق میگردد و تمام دردسر های شماره چهارم سری رزیدنت ایول (بازی Resident Evil 4) زیر سر همین موجود ریز نقش موزی است.
Zeus ( سری بازیهای God of War)
(اسپویلر) اگر با کریتوس، خدای جنگ آشنا باشید، احتمالا با پدرش زئوس نیز آشنایی دارید. خدای خدایان، زئوس میخواهد پسر خود را قربانی کند، عجب سناریوی غمگینی! من متعجبم که چطور این پادشاهان بد تقدیر یاد نمیگیرند که اگر یک پیشگویی را جدی بگیرند نمیتوانند از آن جلوگیری کنند و فقط اوضاع را بدتر میکنند. زئوس، جوانترین پسر شاه تایتانها، Cronos است. به Cronos خبر میدهند که قرار است توسط یکی از پسرانت به قتل برسد پس او همانند خیلی از حماسههای مشابه شروع به کشتن پسران میکند. ولی از دست تقدیر نمیشود فرار کرد پس او به دست جوانترین پسرش به قتل میرسد اما غافل از این که همین سناریو برای خود زئوس نیز تکرار میشود. کریتوس که به دلایلی شروع به کشتن تک تک پسران زئوس میکند مطمئنا از خشم او در امان نمیماند و این گونه شد که زئوس به شخصیت منفی بازی God of War 2 و بازی God of War 3 تبدیل شد. تصور کنید یک Villain که خدای خدایان باشد، به راستی که تصور ترسناکی است.
Lance Vance ( بازی Grand Theft Auto: Vice City)
مثل این که راک استار به تراژدی خیانت دوست و خنجر از پشت زدن علاقه بسیاری دارد. یکی از این دوستان نامرد، Lance Vance در بازی GTA: Vice City بود. کسی که در طول کل بازی با تامی (Tommy Vercetti) همراه و برای او همانند یک برادر بود، اما دقیقا در آخرین مرحله از بازی به تامی خنجر میزند، آن هم فقط برای چند دلار بیشتر. چیزی که Lance Vance را از بقیه Villain های راک استار جدا میکند آن حس برادریی بود که شکسته شد. راک استار آنقدر رابطه بین Tommy و Lance را خوب پیش برد که شکستن آن رابطه واقعا دردناک بود. برای همین است که او را یکی از بهترین شخصیت های منفی بازی ویدیویی میدانیم.
Pyramid Head ( بازی Silent Hill 2)
اگر مخاطبان بازیهای ویدیویی یکی از بهترین فرانچایزهای ترسناک دنیای بازیهای ویدئویی را تجربه نکرده باشند، اقلاً راجع به آن شنیدهاند و آن تصویر مه آلود شهر را را در ذهن دارند. حال جدا از «مه» معروف بازی، این سری امضای دیگری نیز دارد. فردی که سرش یک هرم آهنی است، با لباسی خونی و با قدمهایی بسیار آرام، با صدای یک شمشیر بزرگ که روی زمین کشیده میشود، به سمت شما میآید. پیرامید هد (Pyramid Head) یکی از ترسناکترین شرورهایی است که تا به حال خلق شده و کلمه Boogeyman کاملا برای او ساخته شده است. شما در بازی Silent Hill 2 (سایلنت هیل ۲) با موجودات ترسناک زیادی مبارزه میکنید اما همه آن ها با هم در مقابل Pyramid Head هیچ حرفی برای گفتن ندارند.
Heihachi Mishima (سری بازیهای Tekken)
داستان خانواده میشیما بسیار طولانی، پر از خونو خون ریزی، درگیری و انتقام است. در طول سری Tekken (تِکِن) چرخه انتقام پدر از پسر و بالعکس تکرار شده و شروع کننده این چرخه کسی نبود جز هیهاچی میشیما (Heihachi Mishima)، پسر ناخلف جینپاچی میشیما (Jinpachi Mishima) موسس شرکت میشیما زایباتسو، کسی که طمع قدرت چشمش را کور کرد، با پدرش مبارزه کرد و او را در اعماق زمین زندانی کرد. به هر حال باید خوشحال باشید که هیهاچی پدر شما نیست زیرا اگر ذرهای ضعف در خود نشان بدهید رحم ندارد و از بالای قله شما را به درون دره پرت خواهد کرد. هیهاچی ترسناک و قدرتمند است. وی شکل دهنده مسابقات King of the Iron Fist است و به عنوان شخصیت منفی اصلی سری تکن جایگاه مخصوص به خود را دارد. احتمالا کمتر کسی را پیدا میکنید که هیهاچی میشیما را یکی از بهترین شخصیت های منفی بازی ویدیویی نداند.
Nemesis (بازی Resident Evil 3)
سری رزیدنت ایول (Resident Evil) یکی از بهترینها در سبک Survival/Horror به حساب میآید. نمسیس موجودی است که توسط قسمت اروپایی شرکت آمبرلا خلق شده، موجودی که تنها یک هدف دارد، نابودی اعضای S.T.A.R.S. شاید او قویترین و ترسناکترین شخصیت منفی این سری باشد، کسی که تقریبا نامیرا، خشن و سریع و شکارچی ماهری است. به هر حال Brad Vickers بیچاره حق داشت که در مورد نمسیس با ترس فراوانی به جیل هشدار دهد. اگر و فقط اگر کمی شخصیت داشت میتوانست جایگزین خوبی برای آلبرت وسکر باشد، اما حیف که او فقط برای کشتن طراحی شده است.
توجه: متن زیر حاوی اسپویل عناوین نام برده است.
The Reapers (سهگانه Mass Effect)
شاید بتوان ریپرها را ترسناکترین دشمنان انسانها دانست. نژادی مکانیکی و کهن که بارها و بارها تمدنها و نژادهای بسیاری، از جمله پروتینها (Protheans)، را منقرض کردهاند. موجوداتی که در پهنای تاریک هستی مخفی شدهاند و هر ۵۰۰۰۰ سال یک بار از آن بیرون آمده و به سلاخی و کشتار تمامی نژادهای اورگانیک میپردازند. در طول داستان سری مشخص میشود که اولین ریپر، هاربینجر (Harbinger)، نوعی هوش مصنوعی فوق پیشرفته بود که توسط لوایتنها (Leviathans)، نژادی آبزی که در گذشتههای دور بر تمام هستی حکمرانی میکردند، برای پایان دادن به نزاع همیشگی نژادهای اورگانیک و مکانیکی طراحی شد. اما وضعیت آنطور که لوایتنها تصور میکردند پیش نرفت؛ هاربینجر به خودآگاهی دست یافت و طی فاجعهای لوایتنها را به مرز نابودی کشاند، به طوری که باقی ماندهی آنها برای نجات جان خود مخفی شدند. ریپرها را میتوان تصور کامل شیطان دانست که تمام اعمال شر و گاهی خیر کهکشان تحت نطر و به دستور آنها انجام میگیرد.
بدون شک بزرگترین دستاورد بایوور (Bioware) در سری مس افکت (Mass Effect) را میتوان طراحی دنیایی عظیم و فراموشنشدنی دانست که میتواند با پیچیدهترین دنیاهای طراحی شده در آثار ادبی رقابت کند. برای هر کدام از نژادها؛ شخصیتها و دنیاهای بازی صفحات زیادی نوشته شده است. در این میان شاید بتوان ریپرها را نقطهی اوج کار تیم طراحی دانست؛ شرورهایی فوقالعاده پیچیده و باستانی که نظیرشان را کمتر در دنیای سرگرمی دیدهایم.
The Master (سری Fallout)
بدون شک The Master را میتوان کریهترین و در عین حال خاکستریترین شرور این لیست دانست. فردی که تاثیری انکارناپذیری بر دنیای سری بازیهای Fallout داشته و تا قبل از نسخهی چهارم اشارات متعددی به او را شاهد بودیم. این حجمِ سخنگو که در انتهای نخستین عنوان سری ملاقاتش میکنیم، ترکیبی از پوست، گوشت و قطعات کامپیوتری است که به طرز وحشتناکی جهش یافته است. The Master در زندگی عادیش با نامهای ریچارد موریو (Richard Moreau) و ریچارد گری شناخته میشد و پس از انفجارهای وحشتناک بمبهای اتمی متعدد در پناهگاه شمارهی هشت (Vault 8) زندگی میکرد. پس از اتفاقاتی، گری به فتل متهم و از پناهگاه تبعید میشود. در این هنگام او با تعدادی تاجر و دانشمند ملاقات میکند و آنها پس از مدتی سرگردانی به یکی از پایگاههای سری ارتش ایالات متحده برخورد میکنند. بر حسب اتفاق در این پایگاه مخزنی از ویروس بدنام FEV (ویروسی که موجب جهشیافتگیهای شدیدی در انسانها و حیوانات میشود و ارتش آمریکا برای افزایش کارایی سربازانش رو آن تحقیقاتی میکرده) وجود دارد و به هر صورت ریچارد گری در این مخزن میافتد، یک ماه در آن غوطهور باقی میماند و به موجودی که در پایان بازی میبینیم تبدیل میشود. برنامه و نقشهی نهایی The Master خلق نسل جدید و برتری از انسانها بود که بدون جنگ و نزاع با یکدیگر متحد باشند و به درگیری نپردازند. وی در راستای این کار سوپر میتونتهای (Super Mutant) مشهور سری را با دستکاری ژنتیک انسانها آفرید. در نخستین عنوان سری Fallout مخاطب چهار راه برای به پایان رساندن کار The Master دارد که سهتای آنها به مرگ او و دیگری به همکاری با او ختم میشوند. نقطهی ضعف نقشهی The Master را میتوان نابارور بودن سوپر میوتنتها دانست که اگر مخاطب طی بازی به این موضوع دست یابد و در نهایت برای او بیانش کند، او که از هدف خود ناامید شده نهایتا تسلیم میشود و خودش را از کار میاندازد.
Eredin Bréacc Glas (بازی The Witcher 3)
سری ویچر (Witcher) یکی از بهترین و بینقصترین سری بازیهای چند سال اخیر است. بزرگترین ویژگی این سری را میتوان داستان چندلایه و شخصیتهای خاکستری پرتعداد دانست که نه قهرماناند و نه شرور. در این میان اردین را میتوان نزدیکترین شخصیت نوشته شده در این حماسه به یک شرور دانست. اردین یکی از قدرتمندترین و تاثیرگذارترین ژنرالهای الفهای Aen Elle، معروف به پادشاه Wild Hunt و رهبر سوارکاران سرخ است. بزرگترین نگرانی و دغدغهی او بقای نژادش و بازگشت الفها به روزگار پرافتخار گذشتهی بدون حضور انسانهاست و از این رو نفرت بی حد و حصری نسبت به تمامی نژاد انسان دارد. از طرفی دیگر اردین را میتوان تاثیرگذارترین شخصیت سری دانست که نقشش در از دست رفتن حافظهی گرالت غیرقابل انکار است و به نخستین نسخه برمیگردد. در سالهای دور الفهای برگزیدهی Aen Elle توانایی جا به جایی بین دنیاهای مختلف را داشتند و اردین به عنوان قدرمندترین آنها در استفاده از این قدرت مشهور بود. در این راستا او و سواران سرخش تعداد زیادی از انسانهای جوان را به بردگی گرفتند و به دنیای خود فرستاندند. اما مدتی نگذشت که تک شاخها (Unicorns) توانستند بر سلطهی الفها غلبه کنند و این قدرت عظیم را از آنها صلب کنند. پس از تبعید اجباری اردین و افرادش به دنیایشان، آنها تنها چاره برای رسیدن به هدفشان و جلوگیری از نابودیشان طی یخبندان بزرگ (The White Frost) را در یافتن فردی از نژاد نیاکان (Elders) دیدند و بر حسب اتفاق با دختری به نام سیریلا (Cirilla) در دنیای انسانها برخوردند. اردین که راه نجات الفها را در سیری میدید تمام تلاش خود را برای به دست آوردن او کرد و البته موفق هم شد. اما طی اتفاقاتی سیری همراه با همرزم قدرتمند اردین، Avallac’h، توانست از چنگال الفها فرار کند و به دنیای انسانها پناه ببرد. اردین نیز برای دستیابی به سیری از نزدیکترین افراد به او، ینفر (Yennefer) و گرالت (Geralt)، به عنوان طعمه استفاده میکند اما در این کار هم شکست میخورد و در نهایت و در نبرد سهمگینی در جزایر Ard Skellig توسط گرالت و متحدانش کشته میشود. اردین قطعا یکی از بهترین شخصیت های منفی بازی ویدیویی است.
Dr. Breen (بازیHalf Life 2)
علل بسیاری برای پرطرفدار بودن سری افسانهی Half Life و خصوصا قسمت دوم آن وجود دارند، و بدون شک شخصیتهای جذاب و به یاد ماندنی یکی از آنها محسوب میشوند. دکتر برین را شاید بعد از G-Man معروف بتوان پیچیدهترین شخصیت سری دانست که در شکلگیری دنیای بازی نقش انکارناپذیری دارد. کمتر کسی است که از شخصیتهایی فیلسوف با مونولوگهای طولانی و جذاب بدش بیاید و دکتر برین دقیقا همچین شخصیتی است. در واقع به سختی میتوان او را یک شرور دانست. پس از حملهی کمباین (Combine) به زمین؛ این برین بود که در پایان جنگ هفت ساعته توانست با این نژاد اسرارآمیز به توافق برسد و زمین و ساکنانش را نجات دهد، هر چند این توافق به معنی اسیر بودن انسانها و حاکمیت دکتر برین بر آنها بود.
Shao Kahn (سری بازیهای Mortal Kombat)
در طول تاریخ دنیای سرگرمی کمتر اثری را میتوان یافت که خشونت افسارگسیختهی انسانی را بهتر و جذابتر از سری بازیهای Mortal Kombat به نمایش بگذارد. تک تک المانهای این سری در راستای خشونت فراوان و برای ارضای این قوهی عجیب و انکار ناپذیر مخاطبان ساخته و پرداخته شدهاند. در این میان بزرگترین و تهدیدآمیزترین شخصیتهای سری را میتوان شرورهای آن و ترسناکترین آنها را میتوان شاو کان دانست. او که امپراطور دنیای Outworld است، علاوه بر ارتشی از مبارزان و جادوگران خبیث و صدالبته قدرت مبارزهی تن به تن شگفتآور، از عطشی سیری ناپذیر برای قدرت نیز بهره میبرد. شاو کان را بدون تردید میتوان بزرگترین کابوس مخاطبان پرتعداد سری دانست به طوری که خیلیها مبارزات با او را بدون بالانس و او را بیش از حد نیرومند (Over-Powered) میدانند. شاو کان در تخریب و شکلگیری جهان Mortal Kombat نقش به سزایی داشته و به طور مستقیم و غیر مستقیم مسئول نابودی بسیاری از دنیاها و شخصیتهای محبوب سری است. بعد از مرگ او در نهمین نسخهی سری و عدم حضورش در نسخهی دهم، طرفداران سرانجام توانستند دستکم یک بازی را بدون او بگذرانند؛ هرچند همانطور که میدانیم، مرگ در سری مورتال کمبات کاملا فاقد اعتبار است و بعید نیست در نسخهی بعدی سری باز هم با این شحصیت منفی نفرتانگیز مواجه شویم.
Handsome Jack (بازی Borderlands 2)
سری بازیهای Borderlands را میتوان یکی از دلنشینترین و دوستداشتنیترین عناوین نسل قبل دانست که با سبک گرافیکی هنرمندانه، بخش چندنفرهی عالی و شخصیتها و داستان سرگرمکننده توانستند جای خود را بین طرفداران عناوین اول شخص و خصوصا چندنفره باز کنند. هندسام جک را میتوان جذابترین و خوشتیپ ترین! شخصیت سری دانست. جک نمونهی یک دیکتاتور موهومی است که در چشم خودش قهرمان است، با بقیهی افراد و خصوصا Vault Hunter ها با سوءظن برخورد میکند و آنها را دزد و بیارزش میداند. این رفتار او تا جایی پیش میرود که حتی در هنگام مرگ نزدیکترین عزیزانش هم نمود پیدا میکند و حتی یک بار هم نمیبینیم که جک خود را برای اتفاقاتی که در اطرافش میافتند سرزنش کند. مهمترین نکته در شخصیت پردازی جک بالانس فوقالعادهای است که سازندگان بین جذابیت، سرگرمکننده بودن، شرارت و نفرتانگیز بودن او برقرار کردهاند، به طوری که بعید است حتی مخاطبانی که نفرت شدیدی نسبت به جک دارند به دیالوگهای جذابش توجه نکنند. در نسخهی Presequel به جوانیهای جک میرویم و میفهمیم که او در ابتدا نیتهای مثبتی داشته اما سرانجام به دیکتاتوری که در نسخهی دوم میبینیم تبدیل شده و در برداشت Telltale از بازی که داستان عنوان دوم را ادامه میدهد، با جک پس از مرگش آشنا میشویم که اکنون تنها ماهیتی دیجیتالی دارد و از داشتن بدنی واقعی عاجز است.
Zachary Hale Comstock (بازی Bioshock Infinite)
دیگر کمتر کسی است که کن لواین (Ken Levine) دوست داشتنی و سری فوقالعاده و پیچیدهاش بایوشاک را نشناسد. شاید سری بازیهای Bioshock (بایوشاک) را بتوان مهمترین سری بازی نسل پیش دانست که به دغدغههایی بسیار فراتر از سرگرمی و وقت گذرانی میپرداخت. هر کدام از عناوین سری را میتوان در نوع خود شاهکاری مجزا عنوان کرد، اما به عقیدهی عدهی کثیری از مخاطبان و طرفداران لواین و سری، این اینفینیت بود که اوج هنر و خلاقیت لواین و کارکنانش را به رخ تمامی علاقهمندان و دست اندر کاران صنعت بازی کشاند. خلق چنین داستان پیچیدهای با حفرههای داستانی انگشتشمار و کشش انکارناپذیر را میتوان بزرگترین دستآورد لواین و تیمش در این بازی دانست. پدر کاماستاک یا پیغمبر شهر کلمبیا، یکی از دو نقطهی تمرکز داستان بازی و یکی از عجیبترین و غیرمعمولترین شخصیتهای دنیای بازی است که در پایان انفجاری و شگفتانگیز بازی غیرمعمولتر هم میشود. طی پیچش داستانی حیرتآور بازی مشخص میشود که کاماستاک در واقع خود بوکر دویت (Booker DeWitt) در دنیایی موازی است که در اثر دستیابی به قابلیت سفر بین دنیاها و استفاده از آن دچار پیری زودرس و ضعف جسمانی شدیدی شده است. در واقع نقطهی جدا شدن مسیر بوکر و کاماستاک به پس از جنگ Wounded Knee برمیگردد که طی آن بوکر برای بخشیده شدن از گناهاناش میتواند انتخاب کند که مورد غسل مذهبی قرار بگیرد و یا نه و اینجاست که مسیر شخصیت اصلی و شخصیت منفی بازی از هم جدا میشود. Zachary Hale Comstock را میتوان یکی از بهترین شخصیت های منفی بازی ویدیویی خواند.
SHODAN (سری بازیهای System Shock)
بازی System Shock و دنبالهی تحسین شدهاش را میتوان از انقلابیترین و خلاقانهترین بازیهای زمان خود دانست که در کنار عناوینی همچون دوس اکس (Deus Ex)، که خود وارث معنوی بازی System Shock 2 محسوب میشود، داستانسرایی، روایت و به طور کلی استانداردهای بازیسازی را چند قدم به جلو راندند. Sentient Hyper-Optimized Data Access Network یا به اختصار SHODAN را بیشتر از هر چیزی میتوان مشابه کامپیوتر Hal 9000 در اثر تاثیر گذار استنلی کوبریک (Stanley Kubrik) بزرگ دانست؛ با این تفاوت که مخلوق کوبریک تنها طبق پروتوکولهای از پیش تعیین شده عمل میکرد در حالی که SHODAN کاملا آگاهانه دست به اعمال تاریک و شرورانه خود میزند. او به انسانها به چشم موجوداتی ضعیف و حقیر مینگرد، کوچکترین ارزشی برای آنها قائل نیست و از این رو افراد بسیاری را برای رسیدن به اهداف شوم خود به کام مرگ میفرستد.
The Boss (بازی Metal Gear Solid 3)
شاید بتوان اوج هنر و توانایی هیدئو کوجیما (Hideo Kojima) دوستداشتنی را طراحی شخصیتهایی چون The Boss عنوان کرد که با شخصیت پردازیهای چندلایه و پیچیده، مخاطبان را به شگفتی وامیدارند و چنان تاثیر گذارند که گویی از دل یکی از برترین آثار ادبی بیرون آمدهاند. The Boss که با نام The Joy هم شناخته میشود یکی از برترین و میهن پرستترین سربازان ارتش آمریکا، استاد و مربی Big Boss و مادر بیولوژیکی Revolver Ocelot است. از این رو میتوان به نوعی او را نقطهی پیوند تمامی اتفاقاتی که بعد از مرگش به دست شخصیتهای مشهور سری افتاد دانست. The Boss زنی چهل و دو ساله با تواناییهای درگیری تن به تن و فرماندهی جوخهی غیرعادی و قدرتمند Cobra است. شاید بتوان تراژیکترین و در عین حال زیباترین باس فایت تاریخ دنیای بازی را نبرد اسنیک (Snake) و The Boss در میان دشتی از گلهای زنبق دانست. The Boss نمونهی کامل یک سرباز وفادار و میهنپرست واقعی است که در نهایت در راه کشورش نه تنها جانش، بلکه اعتبار و احترامش را هم از دست میدهد و توسط همان کسانی که در پی حفاظتشان بود خیانتکار، پست و بیارزش خوانده میشود.
Bowser (سری بازیهای Mario)
اگر قرار به انتخاب نمادینترین شخصیتهای دنیای بازی باشد، بدون شک ماریو و دشمن دیرینه و خستگی ناپذیرش، بوزر، اولین انتخاب هر مخاطبی خواهند بود. بوزر، کوپای پادشاه (King Kuppa) و یا آنطور که در نسخههای ژاپنی صدایش میکنند، Daimaō (به معنای پادشاه اهریمنی کبیر)، از اولین حضورش بر صفحهی تلویزیون دوستداران بازی که به بیش از دو دهه پیش برمیگردد، توانسته خود را به عنوان خشنترین، شیطانیترین و تهدیدآمیزترین کوپای جهان اثبات کند. هدف او دزدیدن مداوم پرنسس هلو (Princess Peach)، شکست ماریو و حکمرانی بر پادشاهی قارچها (Mushroom Kingdom) است. بزرگترین ویژگی بوزر را میتوان پشتکار و ثابت قدمی انکار ناپذیرش دانست، به طوری که هر چقدر هم که دشمن خونین و سبیلویش او را شکست دهد، باز هم برمیگردد و در طول این سالها ثابت کرده که از مصرترین و پافشارترین شرورهای دنیای سرگرمیست.
M. Bison (بازی Street Fighter Alpha 2)
Master Bison یکی از خطرناک ترین افراد روی زمین و یکی از بهترین شخصیت های منفی بازی ویدیویی Street Fighter است. کسی که به خاطر قدرت هر کاری میکند. حرص و طمع قدرت او را تبدیل به یک فرد سادیسمی و دیکتاتور کرده است. این دو ترکیب خطرناکیاند، حال که در خصوصیات بهترین مبارز روی زمین یافت میشوند. M. Bison معنای واقعی یک دیکتاتور خشن و بی رحم است. او که میخواهد بر کل جهان حکومت کند، از هیچ کاری دریغ نمیکند؛ چه خرد کردن اسکلت دشمنش باشد و چه شکنجه دادن او. در کل نباید بر سر راه کسی که از شست و شوی مغزی یا کشتن عزیزان دشمنانش لذت ببرد و همچنین رهبر گروه بزرگی از خلافکاران و مبارزان قدرتمند باشد قرار گرفت. می توان گفت که Master Bison نماد خطرناکترین دیکتاتور جهان است.
Andrew Ryan (بازی BioShock)
اربابی انتخاب میکند و برده ای آن را اطاعت.
آندرو رایان رایان از سیاست های چپ گرا همچون سوسیالیسم و کمونیسم بیزار است. او بر شایستهسالاری باور ویژهای دارد. از خصوصیات فوقالعاده شخصیت رایان میتوان به این مورد اشاره کرد که ما او را در کل سری بایوشاک (Bioshock) فقط یک بار میبینیم و بیشتر شخصیت پردازی او از طریق پیغامهای صوتی و ارتباط رادیویی شکل میگیرد. اما همین مهم باعث میشود که شخصیت او به درستی شکل بگیرد و بتواند یک خبیث درخور فضای بازی را به ما تحویل دهد. رایان، «رپچر» را برای سهولت انسان، فرار از کمونیسم و به رخ کشیدن یک آرمان شهر ساخت. اما همانطور که میدانیم هیچ آرمان شهری به طور مطلق وجود ندارد و این اتفاق شامل حال رپچر نیز می شود.
Sephiroth (بازی Final Fantasy VII)
سفیروث (Sephiroth) نماد اقتدار است، او به عنوان قدرتمندترین سرباز روی زمین نفرت شدیدی را بر دوش خود تحمل میکند. او وقتی که فهمید وجودیتش نتیجه آزمایشهای خبیثانه ای است، تمام خصلت های مهربانانهی خود را کنار گذاشت و به یک شخصیت منفی تمام عیار تبدیل شد که تا زمان وجود دارد از یاد نخواهد رفت. او کسی است که قدرتی بالای او وجود ندارد. حتی وقتی که در جنگ با Cloud در یک مبارزه ی زیبا شکست خورد، از تمام قدرتش استفاده نکرد یا قدرتش محدود شده بود. او با دوستان خود بسیار مهربان و همانند یک برادر بزرگتر برای آنها بود و در اکثر اتفاقات از خود فداکاری نشان میداد اما بعد از فهمیدن آن حقیقت تلخ از همه ی عالم و آدم بیذار شد، تا حدی که Nibelheim، خانهی خود را سوزاند و به خاکستر تبدیل کرد. قتل Aerith و تلاش برای قتل Tifa دلایل کافی برای نابودیش به ما میدهند. سفیروث شاید نمادینترین شخصیت منفی سری بازیهای Final Fantasy باشد، هر چند که خبیثترین نیست. او از همه شخصیتهای منفی مو سفید با اقتدارتر و یک شرور به تمام معنا است.
Psycho Mantis (بازی Metal Gear Solid)
تصور کنید که بتوانید ذهن مردم را بخوانید و از غم ها و مشکلاتشان با خبر شوید، چه حسی به شما دست میدهد؟ مطمئنا این هدیهای است که هزینهای گزاف دارد. سری بازیهای Metal Gear Solid یکی از فرانچایز های مهم و پر محتوای تاریخ بازی های ویدیویی و سایکو منتیس ( Psycho Mantis) یکی از بهترین شخصیت های منفی بازی ویدیویی و این سری است. توانایی خواندن ذهن یکی از خطرناکترین ابزارهایی است که یک دیوانه میتواند به آن دست پیدا کند؛ حال که Solid Snake مجبور است با این آدم دیلاق ماسکدار مبارزه کند. گفتیم ماسک! دلیلی که منتیس یک ماسک به سر دارد مربوط به آن بهایی است که در ازای داشتن این هدیه باید بپردازد. او با این ماسک جلوی جذب افکار آذار دهنده مردم را میگیرد. مادر او بعد از به دنیا آوردنش از دنیا رفت و به همین دلیل پدرش از او متنفر شد. منتیس یک روز به طور اتفاقی افکار پدرش را خواند و آن لحظه بود که یک هیولا خلق شد. او روستای خود و همینطور پدرش را به خاکستر کشاند.
نحوه کار منتیس با بقیه شرورها متفاوت است. او بیشتر به جای درگیری رو در رو به سراغ نقاط ضعف و عزیزانتان میرود، که همین کار را با اسنیک نیز انجام داد اما موفق نشد. روش درگیری او نیز از راه دور بود، سعی میکرد ذهن شما را کنترل کند و میتوانست اشیا را به سمتتان پرتاب کند، کلا مبارزه با Boss آسانی نبود. او حتی مموری کارد PS1 شما را میخواند! بله او به نوعی به سراغ خود شما نیز میآید. قطعا او یکی از خاطره انگیزترین دیوانههایی بود که تابحال دیدهایم.
Wesker (بازی Resident Evil 5)
آلبرت وسکر (Albert Wesker) نتیجه پروژه وسکر است که توسط Oswell E. Spencer اجرا شده بود. قصد Oswell E. Spencer تشکیل فرا انسانهایی همانند وسکر و فرمان روایی بر آنها بود اما ساخته خودش کار دستش داد. وسکر حتی از Oswell E. Spencer نیز در اجرای برنامهاش پیشی میگیرد و تبدیل به یک انسان جاه طلب و خود خواه میشود. او برای منافع خودش هر کاری کرد. به دوستان و هم تیمیهایش خیانت کرد و حتی حاظر به نابودی کل بشریت شد و همه برای رسیدن به قدرت بود. او یکی از محققان برجسته در شرکت Umbrella Corporation بود، همزمان به عنوان مامور مخفی به R.P.D (Raccoon City Police Department) پیوست و رهبر تیم S.T.A.R.S شد. وسکر در طول بازیهای Resident Evil حضور کم رنگی داشت تا جایی که در نسخه پنجم موفق به اجرای برنامه خود شد ولی با این وجود میتوان او را یکی از بهترین شخصیت های منفی بازی ویدیویی محسوب کرد.
The Joker (سری بازیهای Batman: Arkham)
شاید در شخصیتهای منفی کامیک بوکی دیوانهتر و پیچیدهتر از جوکر (Joker) وجود نداشته باشد. او با لبخندی نمادین کل شهر گاتهام را به آشوب میکشد، شهری که همیشه پر است از جنایت کارانی که تاریخ به خود ندیده، و مانند همیشه، بتمن، آن قهرمان سیاه پوش به داد این شهر میرسد. در طول سری بازی های آرکام (Batman: Arkham Series) جوکر دشمن شماره یک بتمن محسوب میشود. او یک آنارکیست به تمام معنا است. یعنی واژه آشوبگر با جوکر معنا میشود. دشمن شماره یک بتمن، فردی باهوش ولی دیوانه، شخصیت منفی یکی از بهترین بازیهای قهرمانی تاریخ و یکی از بهترین شرورهای دنیای DC است. کسی که در بین آن همه شخصیت منفی جذاب تبدیل به دشمن شماره یک Batman میشود مطمئنا خصلتی خاص دارد.
Kefka Palazzo (بازی Final Fantasy VI)
سری بازیهای فاینال فانتزی (Final Fantasy) پر است از کاراکترهای ریز و درشت و پر محتوا. اما در بین همه این کاراکترها تنها یک نفر ارزش عنوان بهترین شرور سری را دارد و آن بدون شک خودِ شخصِ کفکا (Kefka) است. کفکا را جوکری بدانید که توانسته به خواستههایش دست یابد، آن هم در مقیاسی بسیار بسیار بزرگتر از خودِ جوکر! اگر جوکر به دنبال آشوب در یک شهر بود، کفکا کل کره زمین را به نابودی کشاند. شاید کفکا تنها شخصیت منفیای باشد که توانسته کاملا به خواستههایش دست پیدا کند. نکته جالب درباره او نداشتن گذشتهای دردناک است. بیشتر شخصیتها که تبدیل به یک موجود شرور میشوند دارای گذشتهای دردناکاند که به آنها دلیلی برای بد بودن میدهد. اما کفکا تنها برای تفریح خود دنیا را نابود میکند. او تنها به دلیل سرگرمیش منبع آب یک کشور را مسموم میکند، باعث مرگ هزاران زن و مرد و بچه میشود و یک کشور را تبدیل به یک گورستان میکند. به گفته خودش «هیچ موسیقیای لذت بخشتر از صدای زجر هزاران انسان نیست». شاید در کل سری تنها یک نفر قادر به مقایسه با او باشد و آن هم سفیروث است، اگر سفیروث معروفترین شخصیت منفی سری باشد کفکا شرورترین، بی رحمترین و دیوانهترین شخصیت سری و قطعا یکی از بهترین شخصیت های منفی بازی ویدیویی است.
Revolver Liquid Ocelot (بازی Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots)
دنیای متال گیر (Metal Gear) بستر به شدت جذابی برای خبیثهای کاریزماتیک بشمار میرود. یکی از همین خبیثها Revolver Ocelot است. آسلات شخصیت عجیبی دارد. با «بیگ باس» در ابتدا دشمن بود و بعد ها دست راست او شد. بعد از مرگ بیگ باس او تبدیل به یکی از نوچه های «لیکوئید اسنیک» شد. برای برادر لیکوئید یعنی «سالید» او حکم بزرگترین دشمن وی را داشت. اما شاید نقطه اوج این شخصیت در قسمت چهارم سری «متال گیر» بود. زمانی که او با پیوند زدن دست لیکوئید به جای دست قطع شده خودش رفته رفته به لیکوئید اسنیک یا بهتر است بگویم «لیکوئید آسلات» تبدیل شد. اما شاید نقطه اوج این شخصیت زمانی بود که سالید اسنیک فهمید اثری از لیکوئید در او وجود ندارد و او با مهارت «هیپنوتیزم» خودش را قانع کرده بود که لیکوئید است تا بتواند حواس Patriots را پرت کند. او به مانند مادر خودش یعنی «باس» جانش را فدا کرد تا انسانهای خبیث به مقصود اصلی خودشان نرسند. حتی اگر به قیمت جانشان تمام شود.
GLaDOS (بازی Portal 1 و بازی Portal 2)
زمانی که قسمت اول بازی Portal منتشر شد چه کسی فکرش را میکرد که در پس معماهای عجیب و غریبش میتواند خبیثی مثل «گلادوس» را معرفی کند؟ خبیثی که در قسمت دوم این بازی به اوج بلوغ شخصیتی خود رسید و توانست در میان بهترین شخصیت های منفی بازی ویدیویی تبدیل به یکی از قطبهای اصلی شود؟ گلادوس به گفته سازندگانش، وی ظاهر خود را از نقاشی «زایش ونوس» الهام گرفته است. به طوری که او در واقع ظاهر برعکس ونوس الهه یونانی را دارد. یکی از مواردی که گلادوس را به یک خبیث به شدت جذاب تبدیل می کند، حس شوخ طبعی و طعنه های او است. در اینجا حس شوخ طبعی به این منظور نیست که مخاطب خود را به خنده می اندازد. بلکه اعمالش به طرزی شخصیت اصلی بازی یعنی «شِل»” و حتی خود ما را دست می اندازد. جدا از خصوصیات اخلاقی گلادوس چیز دیگری که او را بیشتر از قبل جذاب کرده است، صداگذاری بکر و فوق العاده ی او است. «Ellen McLain» وظیفه صداگذاری گلادوس را بر عهده داشت. او حکم تنها راوی داستان بازی را نیز بر عهده دارد و در واقع وجود او داستان بازی را رو به جلو میبرد. برای جذابیت گلادوس هرچه گفته شود کم است مگر تجربه دو قسمت اصلی سری Portal.
Arthas Menethil (بازی Warcraft III و World of Warcraft)
Arthas Menethil یک شوالیه بود، شوالیهای با افتخار و با وفا، اما این با وفایی کار دستش داد. او که به دفاع از مردمش قسم خورده بود، تا تبدیل شدن به خطرناکترین و تاریکترین شوالیه تاریخ پیش رفت. او با بدست اوردن Frostmourne، یک شمشیر نفرین شده، تبدیل به یک شوالیه ی مرگ شد؛ آن هم نه تنها یک شوالیه ی مرگ، بلکه بزرگترین آنها. او به دلیل قدرت طلبی یا اهداف شرورانه به سمت شمشیر نرفت، بلکه به دلیل نجات مردم خودش به سراغ این سرنوشت شوم رفت. اما غافل از این که در ازای آن قدرت فوق العاده، او انسانیت خود را از دست داد، هزاران مردم را به دست خود کشت و خون میلیونها انسان بی گناه را ریخت. Arthas Menethil زمانی یک انسان خوب بود اما با افراط در راه هدف بشر دوستانهاش تبدیل به بزرگترین لیچ کینگ تاریخ و کل سری شد.
در این مطلب به معرفی بهترین شخصیت های منفی بازی ویدیویی پرداختیم. نظر شما درباره این لیست بازی چیست؟ آیا شخصیتی وجود دارد که در این لیست حضور نداشته باشد ولی مورد نظر شما باشد؟ حتما نظرتان را با ما در قسمت کامنتها به اشتراک بگذارید. همچنین مطمئن شوید که به مطلب برخی از بهترین بازی جهان باز هم سری بزنید.
آکوما تو تیکن ۷ هم هست با سفیروت وهیهاچی هم حال کردم
ایول خوب بود ولی واس از همشون بهتره.ولی رائول منندز از بازی black ops2 تو لیست نیست
دقیقان ایول داداش
دمتون گرم خسته نباشید
جوکر باید اول میبود
سلام. ژنرال شپرت از بازی modern warfare 2 نیست، ولادیمیر ماکاروف از بازی modern warfare 3 نیست، رائول منندز از بازی black ops 2 نیست و … کلا تمام شخصیت های منفی بازی های call of duty واقعا بهترین هستند. حتی زاخائف هم شخصیت منفی خوبی بود. دیگه چه برسه به این هایی که نام بردم.
ماکاروف و شپرد باید باشن
پس بلادی مری تو the wolf amung us کجاست
بنظرم تو سری بازی های مورتال کمبت به جای شائوکان باید شیگاک رو میزاشتی