گیمر هستید یا نه، دیگر باید اسم Assassin’s Creed را شنیده باشید. اگر اینطور نیست، پس طی این ۱۳ سال خیلی محکم گوشهایتان را گرفته بودید تا چیزی نشنوید! از سال ۲۰۰۷ که اولین قسمت سری بازی Assassin’s Creed راهی بازار بازیهای ویدیویی شد، اگر هر سال شاهد انتشار یک نسخه جدید از این بازی نبودیم، دیگر یک سال در میان شاهد این اتفاق بودیم. جدای از بازی، Assassin’s Creed راه خودش را به عرصهها و مدیومهای دیگر نیز باز کرده و طی این سالها از کمیک و رمان اقتباسی گرفته تا انیمیشن و فیلم سینمایی، Assassin’s Creed تقریبا همه جا و در همه زمانی حضور داشته است. یوبیسافت هیچوقت فکرش را هم نمیکرد که اساسین کرید این به حد و سطح از محبوبیت برسد. در ادامه زیروبم سری بازی اساسین کرید را میخوانید که میخواهیم از بدو خلق شدن این اثر برایتان بگوییم و شما را با جزییات و ناشناختههای این فرنچایز آشنا کنیم.
از یک ایده پرخرج و ریسکی تا یک فرنچایز چند ۱۰۰ میلیون دلاری
Patrice Désilets را میشناسید؟ ایشان کارگردان اولین قسمت از سهگانه شنهای زمان شاهزاده پارسی یا همان Prince of Persia بودند. Prince of Persia Sands of Time در آن سالها به موفقیت چشمگیری رسید و هم از نظر مالی و هم از نظر فنی و هنری، Sands of Time هنوز هم یکی از موفقترین بازیهای تاریخ به حساب میآید حتی در مقایسه با بازیهای امروزی. این بازی در آن سالها آمار فروش ۱۴ میلیون نسخهای را برای خود رقم زد، آماری که بسیاری از بازیهای AAA امروزه حداقل هدف فروششان را روی چنین عددی تنظیم میکنند.
خیلی خوب مشخص شد که Patrice Désilets حسابی خودش و کارش را به یوبیسافت ثابت کرده و در نتیجه در چنین مواقعی، شرکتی که شما در آن مشغول کار هستید بیشتر به شما اعتماد میکند و حاضر است ایدههای ریسکپذیر بیشتری را از سمت شما قبول کند؛ حداقل در صنعت بازی که کارها بدین شکل پیش میرود (حداقلِ حداقل در بیشتر شرکتها)!
بعد از شنهای زمان، یوبیسافت از Désilets میخواهد تا روی یک پروژه اکشن ماجراجویی بلندپروازانه و نوآورانه کار کند. از آنجا که Désilets علاقه شدیدی به تاریخ دارد، او تصمیم میگیرد روی یک ایده خلاقانه و متفاوت تحت عنوان Prince of Persia: Assassins کار کند. او ایده اولیه این بازی را از خواندن رمان الموت، نوشته ولادیمیر بارتول، و تحقیق بیشتر درباره حشاشینها و حسن صباح میگیرد.
پروتوتایپ یا نمونهای آزمایشی از این ایده کار میشود که ویدیو آن را در زیر مشاهده میکنید. از آنجا که Sands of Time خیلی موفق بود، گویا در ابتدا قرار بوده تا این ایده در قالب نسخهای مجزا از داستان شنهای زمان و در قالب فرنچایز Prince of Persia منتشر شود، اما دو سال بعد از شروع روند توسعه این بازی، PoP Assassins از زیر پرچم شاهزاده پارسی بیرون میآید و تبدیل به یک IP جدا به نام Assassin’s Creed میشود.
توسعه تمام و کمال Assassin’s Creed نیز نیازمند موتور بازیسازی جدا و در کل بودجه و تیمی مجزا از پروژه شاهزاده پارسی بود، زیرا یوبیسافت میخواست که یک بازی ماندگار اکشن ماجراجویی برای نسل بعدی کنسولها بسازد (نسل بعدی که در آن زمان نسل ششم یعنی X360 و PS3 بود). جالب است بدانید که داستان اولیهای که برای PoP Assassins نوشته شده بود، درباره چند اساسین بود که در تلاشاند از شاهزاده پارسی محافظت کنند.
یوبیسافت کار روی Prince of Persia را بدون Désilets ادامه میدهد و او مشغول کار روی اولین بازی سری بازی Assassin’s Creed میشود. موتوری که یوبیسافت از آن برای ساخت و توسعه سهگانه PoP استفاده میکرد Jade نام داشت، اما همانطور که گفته شد برای توسعه یک IP جدید نیاز به موتور جدید با ویژگیهای متفاوتی بود و در نتیجه، موتور Anvil ساخته شد که اولین Assassin’s Creed و Prince of Persia 2008 با آن ساخته شدند؛ البته این موتور تا سال ۲۰۰۹ با نام Scimitar شناخته میشد.
اولین Assassin’s Creed که در سال ۲۰۰۷ میلادی منتشر شد، به گفته خود Désilets پر بود از ایدههایی که میخواست آنها را در Sands of Time پیاده کند اما به دلایل متفاوتی چون محدودیت سختافزاری و سبک بازی نمیتوانست. یوبیسافت از Désilets خواسته بود که برای پروژه ساخت آن بازی بزرگ و نسل بعدی که در نهایت به Assassin’s Creed تبدیل شد، از فضای فانتزی شاهزاده پارسی دور شود و بیشتر به سمت واقعگرایی برود. Désilets تا جای ممکن از آن فضا برای خلق AC دور شد، اما باز هم سفر در زمان را در داستان و ماهیت این اثر گنجاند که اینبار از طریق DNA هر فرد و بررسی خاطرات اجدادش انجام میشود. سفر در زمان در اساسین کرید از طریق دستگاهی به نام انیموس (Animus) انجام میشود که قابلیت بررسی خاطرات اجداد هر فرد از طریق ژنها و DNA او را دارد. ایده انیموس و سفر در زمانش در ابتدا به مزاق یوبیسافت خوش نیامد چون کمی دور از واقعیت بود، اما چون راه را برای ساختن نسخهها و قسمتهای متفاوت و زیادی باز میکرد، با این ایده موافقت کرد.
خیلی خوب، قاتلهای زبده داریم، سفر در زمان هم داریم، برای تضمین موفقیت بازی به چه چیزهای دیگری نیاز داریم؟
Assassin’s Creed طی سالها بزرگ و بزرگتر شد و همانطور که گفتیم، انیموس علاوه بر ایجاد پلی بین دنیای امروز و دیروز، تبدیل به بزرگراهی شد برای تبدیل کردن Assassin’s Creed به یک فرنچایز بزرگ؛ اما انیموس به تنهایی برای انجام چنین کاری کافی نیست و فقط پیشزمینهای است که میتوان بهوسیله آن ماجراهای مختلفی را روایت کرد و تجارت متنوعی را ارائه داد. زمانی که یک نویسنده، شرکت بازیسازی/ فیلمسازی و غیره میخواهد یک فرنچایز بزرگ خلق کند، نیاز به عناصر داستانی ثابتی دارد که باعث شکلگیری یک دنیا یا به اصطلاح یونیورس داستانی شوند. این عناصر یا پایههای داستانی در بازی Assassin’s Creed تقابل بین دو فرقه اساسینها و تمپلارهاست که خود این دو از بدو آفرینش که هیچ، از قبل از آن نیز در دنیای AC با هم اختلاف داشتند و ایدئولوژیهایشان ۱۸۰ درجه متفاوت است. اساسینها برای آزادی میجنگند و در خالصترین شکل ایدئولوژیشان، برای آزادی اختیار و آزادی تام انسان مبارزه میکنند. در طرف مقابل تمپلارها را داریم که معتقدند انسان باید دربند قوانین و محدودیتهایی قرار بگیرد و رهبری واحد داشته باشد تا رستگار شود، وگرنه عاقبت کار چیزی جز ویرانی و هرج و مرج نیست.
اساسین کرید تا نسخه Syndicate که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد، از زمان جنگهای صلیبی تا انقلاب صنعتی در بریتانیا و قرن ۱۸ میلادی پیش رفت و در این دوره و در تمامی بازیها تمرکز اصلی روی نبرد بین اساسینها و تمپلارها بود. بعد از عملکرد ضعیف Syndicate از نظر آمار فروش و استقبال کاربران، یوبیسافت وقفهای ۳ ساله در روند انتشار سالانه AC ایجاد کند و به فکر انجام تغییراتی اساسی در سری بازی Assassin’s Creed بازی بیافتد. بعد از این وقفه، شاهد عرضه AC Origins بودیم که در آن متوجه شدیم که اولین بار فرقه اساسینها چگونه تشکیل شد و فرقه تمپلارها در آن زمان چگونه فعالیت میکرد. Origins در بازه زمانی ۵۰ سال قبل از میلاد مسیح و در مصر باستان روایت میشد و از این طریق متوجه شدیم که نزاع بین دو فرقه مذکور قدیمیتر از این حرفهاست. تمپلارها در این دوران و حتی قبلتر از آن تحت عنوانهای مختلفی چون The Ancient Ones و The Cult of Kosmos (در یونان باستان و AC Odyssey) فعالیت میکردند، در حالی که فرقه اساسینها ۵۰ سال قبل از میلاد مسیح تحت عنوان The Hidden Ones توسط اساسین Amunet شکل گرفتند. Amunet لقبی بود که Aya همسر شخصیت اصلی AC Origins برای خودش به عنوان یک اساسین برگزیده بود.
نبرد بین این دو فرقه پایانی ندارد و حتی در زمان حال که همیشه و کمابیش بخشی از هر نسخه Assassin’s Creed را به خود اختصاص داده هم ادامه دارد. در واقع در اولین بازی Assassin’s Creed که شخصیت اصلی آن الطایر بود، ما الطایر را از طریق خاطرات اجداد شخصی به نام دزموند مایلز کنترل میکردیم. تمپلارها پس از سالها و با پیشرفت فناوری در عصر کنونی، متوجه شدند که میتوانند از طریق بررسی خاطرات اجداد اساسینها اطلاعاتی بهدست بیاورند تا قدرتمندتر بشوند و به وسیله قدرت بیشتر روی انسانها کنترل داشته باشند. در نتیجه، شرکتی تحت عنوان Abstergo Industries توسط تمپلارها تاسیس میشود که در زمینههای متفاوتی فعالیت میکند، اما در وهله اول آنها میبایست اولین محصول خود را با استفاده از میزبانی مناسب (دزموند) آزمایش کنند. درنتیجه دزموند توسط عوامل این شرکت دزدیده شده تا اولین موش آزمایشگاهی انیموس باشد. از AC IV یا Black Flag، یوبیسافت چهره جدیدی به Abstergo Industries میدهد و بخش سرگرمی یا Abstergo Entertainment را به آن اضافه میکند که دلیل خواباندن افراد روی انیموس و بررسی خاطرات اجدادشان موجهتر شود! Abstergo Entertainment در واقع به بهانه ساختن فیلم، بازی، انیمیشن و نوشتن کتاب و کمیک براساس این خاطرات افراد مختلف (اساسینها) را جذب میکند.
کمی پیشتر از حرص و طمع تمپلارها برای قدرت بیشتر صحبت کردیم، اما این قدرت بیشتر مگر چیست که میشود از طریق بررسی خاطرههای اجداد یک نفر آن را پیدا کرد؟ اشیایی بسیار قدرتمند و جادویی که توسط انسان ساخته نشدهاند! این اشیا که ممکن هر چیزی از یک شنل گرفته تا یک شمشیر یا یک سیب جادویی باشند، Pieces of Eden نام دارند یا به عبارت بهتر «قطعههایی از بهشت». این قطعهها از شهری به نام Eden روی زمین باقی مانده، شهری که توسط یک نژاد باستانی و قدرتمند از انسانها در دنیای اساسین کرید ساخته شده است. بیشتر Pieces of Eden اگر قدرت کنترل جمعی از انسان و قدرت کنترل ذهن آنها را به فرد ندهند، قدرتهای دیگری را شامل میشوند که در همان حد خطرناک هستند مثل قابلیت کشتن افرادی بسیار در یک چشم به هم زدن! نژاد قدرتمند و باستانی مذکور که مسئول ساخت این قطعات و شهر «بهشت» هستند، Isu نام دارد و حدود ۷۷ هزار سال پیش بر انسانها حکومت میکردند. در واقع ایدئولوژی تمپلارها برگرفته از نحوه و سیستم حکومت این نژاد است که داشتن اشیایی که آنها نیز ساختهاند، کمک بیشتری به هر چه نزدیک شد به ایدهآلهای یک تمپلار است.
اساسینها چه در زمان حال و چه گذشته همیشه تلاش کردهاند تا این اشیا را مخفی کنند و تا جای ممکن آنها را از دست تمپلارها دور کنند. در زمان و بعد از AC2، اساسین همیشه در تلاش بودند که به تکنولوژی انیموس بدون دخالت و وجود تمپلارها دسترسی داشته باشند؛ چت اینکه این دستگاه را بدزدند و چه اینکه خودشان یک نسخه از آن را بسازند. در جدیدترین بازیهای سری بازی Assassin’s Creed یعنی Origins و Odyssey، دیدیم که شخصیت اصلی بازی در زمان حال، لیلا حسن، یک نسخه از انیموس را خودش ساخته و در آن تغییراتی اعمال کرده است. به واسطه همین موضوع و پیشرفتهتر شدن فناوری انیموس، در دو بازی اخیر سری شاهد حضور اساطیر و افسانههای مصر و یونان باستان بودهایم. در هر دو بازی برای رفتن به دنیای اساطیر و انجام هر گونه تعاملی با آنها (که معمولا به مبارزه و باس فایت ختم میشود) اثری از یک شی بهشتی بوده و گویا اساطیر هر دنیا و فرهنگ با این اشیا ارتباط دارند. ارتباطی که هنوز نمیدانیم دقیقا چیست، چگونه برقرار شده و از چه طریق به نژاد Isu و تمدن برترشان که دیگر اثری ازش نیست، مرتبط است. البته گفته میشود که خداها و اساطیر در دنیای AC از همان نژاد Isu هستند، اما اتزیو زمانی که در AC2 با این نژاد ملاقات کرد، از آنها پرسید که آیا شما خدا هستید؟ و یکی از آنها که Minevra نام داشت گفت: «نه، ما خدا نیستیم. ما فقط قبل از شما آمدیم».
این موضوع نیز یکی از سوالهایی است که سری بازی Assassin’s Creed باید به آن پاسخ بدهند. درباره این مهم، شخصیتها و ماجراهای دنیای Assassin’s Creed در مطالب بعدی درباره این بازی خواهید خواند. امیدواریم از خواندن این زیروبم لذت برده باشید. منتظر شنیدن و خواندن نظرات شما هستیم.
برای مطالعه آخرین مقالات بازی همراه پی اس آرنا باشید.
خیلی جالب بود و خیلی خوب نوشتین
ممنون
سلام داستان و گیم پلی که واسه این مقاله نوشتید از عالی عالی تر بود
همیشه با همین قدرت ادامه بدید لطفا
ممنونم
سلام، خداقوت. دوست دارم ادامهاش رو هم ببینم.
یادش بخیر . . . اولین بار که بازی کردم واقعا کف کردم عجب گیم پلی داشت