هیچ جای شک و گمانی وجود ندارد که برخی از بهترین فیلمهای سینمایی بهراستی از روی بهترین رمانهای پرآوازه و بینظیری ساخته شدهاند که کموبیش همه نامشان را شنیدهاند. فیلمهایی که برپایهی رمانها ساخته میشوند، همیشه هم نمیتوانند عملکرد خوبی از خود به جا بگذارند و میتوان گفت بیشتر آنها هیچ ویژگی خوبی بهجز یدک کشیدن نام رمانهای بزرگ تاریخ ندارند. ولی گاهی میتوانیم فیلمهایی را ببینیم که نهتنها از روی رمانهای شاهکار و بزرگی ساخته شدهاند، بلکه خودشان هم آثاری تحسینبرانگیز به شمار میروند. از این رو، در این نوشته میخواهیم بهترین اقتباس های سینمایی از بهترین رمان ها را نام ببریم؛ تا هم گزینههای خوبی برای کتابخوانها و هم پیشنهادهای مناسبی برای فیلمبازان پیاس آرنا داشته باشیم. در ادامه با ما و بهترین رمان هایی که به فیلم تبدیل شدند همراه باشید.

کشتن مرغ مقلد (1962) To Kill a Mockingbird
اقتباس سینمایی سال 1962 از رمان کلاسیک و برنده جایزه پولیتزر «کشتن مرغ مقلد» به قلم «هارپر لی»، روی شخصیتهایی تمرکز دارد که لی در شاهکار خود به بهترین شیوه آنها را آفرید. کشتن مرغ مقلد از بهترین رمان ها به شمار میرود و نسخهی سینمایی آن هم با جان بخشیدن به شخصیتهای «آتیکوس فینچ»، «اسکات» و «بو رادلی»، در کنار ساختار داستانی آهستهی رمان، فیلمی را در اختیار مخاطب قرار داده که هنوز دیدنی و شگفتانگیز تلقی میشود. کشتن مرغ مقلد بیشک در فهرست بهترین اقتباس های سینمایی و بهترین رمان هایی که به فیلم تبدیل شدند جای دارد.

زنان کوچک (Little Women (2019
از میان دیگر بهترین رمان هایی که به فیلم تبدیل شدند باید به سراغ «زنان کوچک» نوشتهی «لوییزا می الکات» برویم، که «گرتا گرویگ» با کارگردانی فیلمی برپایهی آن توانست نامزد اسکار شود و تحسین بسیاری از منتقدان را به دنبال داشته باشد. یکی از جالبترین کارهایی که گرویگ با این فیلم کرد، این بود که شخصیت «جو» را بهعنوان نویسندهی رمان زنان کوچک معرفی کرد و اکنون جو رمانش را برپایهی زندگی خود و خانوادهاش مینویسد. این موجب پیدایش خلاقیت و ناهمسانی بیشتری نسبت به رمان شد و در کنار نمایش تجربهای تازه و زنده، همچنان به رمان پایبند بود.

پدرخوانده (1972 ,1974) The Godfather
«ماریو پوزو» رمانی گیرا و هیجانانگیز نوشته که مخاطب را مجذوب، وحشتزده و سرگرم میکند. دو فیلم نخست از فیلمهای پدرخوانده، این رمان را با زیبایی ویژه به نمایش میگذارند و بهترین اقتباس های سینمایی تاریخ را در جلوی چشم بینندهها قرار میدهند. این فیلمها همچنین اسکار بهترین فیلم سال و بهترین فیلمنامه اقتباسی را هم برنده شدهاند.

پسران شگفتانگیز (Wonder Boys (2000
رمان «مایکل شیبن» دربارهی نویسندهای ست که به نظر نمیرسد بتواند رمان دوم خود را، که به هزاران برگ غیرقابلچاپ تبدیل شده، و پر از رویدادهای شگفتآور، شخصیتهای دوستداشتنی و نگارش فوقالعاده است به پایان برساند. خوشبختانه، شیبن به فیلمنامهنویس «استیو کلاوز» آزادی عمل فراوانی داد و او بخشهای بسیاری را زدود و جزئیات بسیاری را دگرگون کرد. این دگرگونیها در کنار بازیگری بینظیر «مایکل داگلاس» این فیلم را به یکی از بهترین اقتباس های سینمایی تبدیل کرد که با گذشت بیست سال هنوز تحسینبرانگیز است.

جادوگر شهر اُز (1939) The Wizard of Oz
جادوگر شهر اُز؛ یکی دیگر از بهترین رمان ها ست که فیلمی درخور و شایسته از روی آن ساخته شده است! دلیل بنیادین موفق بودن این فیلم، وفاداری آن به رمان و شیوهی جان بخشیدن به تخیل و پنداشتهای «ال. فرانک باوم» است. کموبیش هشت دهه از ساخت این فیلم میگذرد ولی هنوز نمیتوان زیبای و ویژگیهای بینظیر آن را فراموش کرد. فیلم جادوگر شهر اُز دارای نمایه و نگارههای رنگی و حیرتآوری است که بیگمان شما را حسابی سرگرم خواهد کرد! رمان جادوگر شهر از با اقتباسهای پرتعدادش قطعا در گروه بهترین رمان هایی که به فیلم تبدیل شدند جای دارد.

رنگ ارغوانی (The Color Purple (1985
«استیون اسپیلبرگ» اقتباس بینظیری از نوشتهی «آلیس واکر» ساخت که از دید طرح داستانی و شخصیتپردازی کاملا به رمان وفادار بود. اسپیلبرگ با بهرهگیری از بازیگرانش توانست احساس بیشتری را روی پرده سینما ببرد و مخاطبانش را درگیر کند، و این میتواند یکی از مزیتهای فیلم نسبت به رمان باشد. این بازیگریهای فوقالعاده، فیلم رنگ ارغوانی را به یکی از بهترین اقتباس های سینمایی تبدیل میکند.

بازمانده روز (1993) The Remains of the Day
این رمان، نوشتهی «کازوئو ایشیگورو»، یکی از بهترین رمان ها برای شخصیتشناسی ست که از زبان سرپیشخدمتی انگلیسی به نام «آقای استیونز» بازگفت میشود. با این که فیلم بازمانده روز ساختار بنیادین رمان را حفظ کرده، ولی گامی متفاوت برداشته و شخصیتها را به یک اندازه به نمایش میگذارد. بدین معنی که ما دیگر شاهد بازگویی داستان بهدست استیونز نیستیم و یک شخصیتپردازی کامل برای همهی شخصیتها داریم. این فیلم همچنین دارای پایانبندی متفاوتتری است، ولی با وجود این همچنان میان بهترین اقتباس های سینمایی قرار میگیرد تا رمان بازمانده روز را هم در فهرست بهترین رمان هایی که به فیلم تبدیل شدند جای دهیم.

فارست گامپ (Forrest Gump (1994
فیلم فارست گامپ شش جایزه اسکار از جمله «بهترین فیلم سال» را در کارنامه دارد و هنوز پس از گذشت 26 سال میان فیلمبازان تفرقه انداخته، و شماری آن را فیلمی شگفتانگیز و خردمندانه مینامند و شماری هم… دیدگاه ناهمسانی دارند! اگرچه، چیزی که هیچ تفرقهای در آن وجود ندارد این دیدگاه است که فارست گامپ توانسته از یکی از بهترین رمان ها استفاده کند و داستانِ تصویریِ بلندپروازانه و نوآفرینی را به نمایش بگذارد. رمان «وینستون گروم» نسبت به شخصیت سادهای که «تام هنکس» روی پرده سینما برده، تاریکتر و پیچیدهتر است. ولی در هر صورت فیلم فارست گامپ توانست اقتباسی درخور رمانش به شمار برود.

عقل و احساس (1995) Sense and Sensibility
فیلمنامه اقتباسی «اما تامپسون» از رمان «جین آستین»، که بهدست «انگ لی» کارگردانی شد، بسیاری از شخصیتها را به شیوهای ظریف ولی تاثیرگذار دگرگون کرده، و نتیجهاش فیلمی پویا و وفادار به کتاب، ولی مناسب با حساسیتهای مدرن و امروزی شده است. تامپسون برای فیلمنامهاش برندهی اسکار شد و فیلمی به ارمغان آورد که درخور یکی از بهترین رمان ها و نوشتههای جین آستین است.

دکتر ژیواگو (1965) Doctor Zhivago
اقتباس «دیوید لین» از شاهکار «باریس پاسترناک»، که از بهترین اقتباس های سینمایی است، به داستان و درونمایهی کتاب بسیار وفادار بوده و رویدادهای آن را به شیوهای گیرا و نفسگیر روی پرده نقرهای به نگاره درمیآورد. لین بیشتر روی بُعد عاشقانه و شاعرانهی شخصیت ژیواگو تمرکز کرده و نتیجهاش فیلمی بسیار زیبا و آرام شده که مخاطبان را بارها درگیر خود میکند؛ کاری که هر فیلمی نمیتواند از عهدهاش بربیاید!

اشخاص پنهان (Hidden Figures (2016
یکی دیگر از بهترین رمان هایی که به فیلم تبدیل شدند رمان اشخاص پنهان نوشتهی «مارگوت لی شترلی» است. این رمان، داستان واقعی ریاضیدانان «کاترین جانسون»، «دوروتی واگان» و «مری جکسون» را به نمایش میگذارد که در برنامه فضایی آمریکا کار میکردند. اقتباس سینمایی از این رمان شگفتانگیز است و مبارزهی زنان سیاهپوست برای برابری را، بهویژه برابری از دید عقل و روشنفکری، به نگاره در میآورد، و همچنین داستان مهیجتری از پیروزی در برابر سختیها را بازگو میکند.

شیطان پرادا میپوشد (The Devil Wears Prada (2006
«میراندا پریستلی» یکی از بهترین شرورهای تاریخ سینما ست و با وجود تصویرسازی خوب او در رمان، در اقتباس سینمایی توانست بهگونهی بسیار بهتری معرفی شود. این رمان، که حق ساخت اقتباس سینماییاش پیش از تکمیل شدن خریداری شد، پایانِ احساسیِ ناهمسانی دارد. ولی فیلم، شخصیت میراندا را به نقطهی بسیار تاریکتری میبرد و پایان منطقی و منسجمتری در اختیار بینندگان قرار میدهد.

رفقای خوب (Goodfellas (1990
رمان «نیکولاس پیلگی» نخست «Wiseguy» نام داشت، و او به همراه «مارتین اسکورسیزی» روی فیلمنامه کار کرد تا در پایان فیلم رفقای خوب ساخته شود. این فیلم رویدادهای توصیفشده درون رمان را میگیرد و آنها را متراکم، پراکنده و سپس آراسته میکند تا تجربهی سینمایی سریع و هیجانانگیزی را شکل دهد. سرانجامِ این کار، پیدایش دو تجربهی ناهمسان ولی بهیک اندازه هوشمندانه از شخصیتها و داستانی مشابه است.

عروس شاهدخت (1987) The Princess Bride
عروس شاهدخت یکی از بهترین رمان ها ست، ولی فیلم بهگونهای آن را دستکاری کرده و کموبیش بخشهای خوباش را به نمایش گذاشته. «ویلیام گلدمن»، نویسندهی رمان، خودش فیلمنامهی این اثر را نوشته و بیگمان خوب میدانسته دارد چه کاری انجام میدهد. گلدمن در اقتباس سینمایی، داستانی از عشقی واقعی و ماجراجوییهای افسانهای را بازگو کرده و در عین وفادار ماندن به کتاب، آن را سادهتر کرده است. عروس شاهدخت به واسطه این اقتباس بینظیر در فهرست بهترین رمان هایی که به فیلم تبدیل شدند قرار میگیرد.

فهرست شیندلر (1993) Schindler’s List
اقتباس «استیون اسپیلبرگ» از اثر «توماس کنیلی» یکی از احساسیترین و بهترین اقتباس های سینمایی است. این فیلم بهخوبی یکی از وحشیانهترین رخدادهای تاریخ را به نمایش میگذارد. با این که اسپیلبرگ رویدادهای رمان را جابهجا کرده و بخشهای بسیاری را هم زدوده، ولی همچنان فیلمی تحسینبرانگیز و درخور یکی از بهترین رمان ها ساخته است.

حالا نگاه نکن (Don’t Look Now (1973
حالا نگاه نکن، یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای ترسناک قرن بیستم و نمونهای عالی از قدرت تدوین و گمراه کردن مخاطب است. این فیلم که از بهترین اقتباس های سینمایی ست، کاملا به داستان کوتاهی که «دافنه دوموریه» نوشته وفادار است، ولی آن را گستردهتر کرده و روی درونمایههایی تمرکز میکند که در داستانِ کوتاه کمتر دیده میشد. سرانجامِ این کار، پیدایش اقتباسی قابلتوجه از داستانی غمگین و مهیج است که تا مدتها ذهن شما را درگیر میکند.

آرزوهای بزرگ (1946) Great Expectations
بهراستی اثر چارلز دیکنز از بهترین رمان ها و کلاسیکهای تاریخ است. به نگاره درآوردن نوشتههای دیکنز روی پردهی سینما همیشه چالشبرانگیز بوده؛ زیرا آنها معمولا داستانی دراز، پر از شخصیتهای گوناگون و رویدادهای پیاپی دارند. ولی فیلم سینمایی این رمان که در سال 1946 اکران شد، مورد توجه بسیاری از مردم قرار گرفت. این فیلم توانسته همهی داستان و شخصیتها را در دو ساعت جای دهد و پس از گذشت هفت دهه، همچنان اثری تحسینبرانگیز به شمار برود و رمان دیکنز را در گروه بهترین رمان هایی که به فیلم تبدیل شدند قرار دهد.

رستگاری در شاوشنک (1994) The Shawshank Redemption
از دیگر بهترین اقتباس های سینمایی ، باید به سراغ اقتباس «فرانک دارابونت» از نوشتهی «استیون کینگ» برویم. این فیلم پر از نمادها و درونمایههای گوناگون است و با این که وفاداری زیادی به رمان کینگ ندارد، بهترین اقتباس از این اثر به شمار میرود. بهگفتهی کینگ، داستان کشش تبدیل شدن به فیلم را نداشت، ولی دارابونت طرح داستان و شمار شخصیتهای آن را گستردهتر و درعینحال روح و فضای آن را حفظ کرد. نتیجهی این کار بهترین فیلم از دیدگاه امتیازهای سایت IMDb شده است.

پل رودخانه کوای (The Bridge Over the River Kwai (1957
رمان پل رودخانه کوای به قلم «پیر بول» در سال 1952 چاپ شد و اقتباس سینمایی آن در 1957 به کارگردانی «دیوید لین» توانست عنوان بهترین فیلم سال را در مراسم اسکار بهدست بیاورد. این فیلم ناهمسانیهایی با رمان دارد – از جمله معرفی شخصیتی که در رمان وجود نداشت – ولی آنچه دیوید لین روی پرده سینما آورد، نگارهای از داستانی حماسی و قهرمانانه از دل وحشیگری و شکنجهها است. این اقتباس بینظیر، نام پل رودخانه کوای را بیگمان در فهرست بهترین رمان هایی که به فیلم تبدیل شدند قرار میدهد.

جایی برای پیرمردها نیست (2007) No Country for Old Men
«کورمک مککارتی» از بهترین رماننویسها به شمار میرود و «جایی برای پیرمردها نیست» هم بیگمان از بهترین رمان ها ست. این رمان درونمایههای نیکی و شر، و بیمعنی بودن آنها را به نمایش میگذارد؛ و ساختهی «برادران کوئن» بهخوبی توانسته آنها را روی پرده نقرهای ببرد. فیلم جایی برای پیرمردها نیست، بهقدری به رمان وفادار است که خواندن هر خط رمان میتواند نگارههای فیلم را جلوی چشمانتان بیاورد و نگذارد تصور خودتان را در ذهن بسازید! پس بهتر است نخست رمان را بخوانید، سپس فیلم را ببینید.

باشگاه مبارزه (1999) Fight Club
یکی دیگر از بهترین اقتباس های سینمایی که باید در این فهرست وجود داشته باشد، «باشگاه مبارزه» است. اقتباس «دیوید فینچر» از رمان «چاک پالانیک» با این که تفاوتهای بسیاری دارد، ولی به رمان وفادار است و ساختار مرسوم و همهگیرتری به آن میدهد. رمان، فریادی خشمگین و پر از ناامیدی ست، در حالی که فیلم انتقادات بیشتری را نسبت به فرهنگ مصرفگرایی امروزی و مفهوم مردانگی در بر میگیرد. فینچر همچنین یک بازگوکننده را هم برای فیلم در نظر گرفته و آوای او منجر به نمایش لحن ترسناک و کابوسوار داستان شده است. اقتباس عجیب و منحصر به فرد دیوید فینچر از رمان باشگاه مبارزه، این اثر را در فهرست بهترین رمان هایی که به فیلم تبدیل شدند جای داده است.

شبکه اجتماعی (The Social Network (2010
اگرچه این مورد با بقیه تفاوت دارد، ولی نمیتوان آن را نام نبرد. کتاب «The Accidental Billionaires» نوشتهی «بن مزریچ»، یک کتاب غیرداستانی دربارهی «مارک زاکربرگ» و دیگر افرادی که در ساخت فیسبوک نقش داشتند، است که «دیوید فینچر» آن را به فیلم شبکه اجتماعی تبدیل کرد. داستان ساخت فیسبوک و مسایل حقوقی که زاکربرگ درگیرشان شد، بیگمان از هیجان بالایی برخوردار است و میتواند سرگرمکننده باشد. این فیلم با بهکارگیری داستانی هیجانانگیز در کنار جلوههای ویژهی بینظیر، توانست از بهترین اقتباس های سینمایی به شمار برود.

جنگیر (1973) The Exorcist
«ویلیام پیتر بلتی» خودش فیلمنامهای از روی رماناش نوشت و نتیجهی آن در کنار کارگردانی «ویلیام فریدکین»، یکی دیگر از بهترین اقتباس های سینمایی است. این فیلم بهراستی درخور رمان بود و توانست به برخی از بیرحمانهترین و وحشتناکترین بخشهای آن جان ببخشد و آن را روی پردهی سینما به نمایش بگذارد. تکیهی فیلم بر جلوههای بصری و نمایش رویدادهای ماورای طبیعی، آن را به اثری گیرا و دیدنی تبدیل کرده که با گذشت بیش از 50 سال همچنان نمادین و تحسینبرانگیز است.

اتاق (2015) Room
«اما داناهیو» پیش از آن که یکی از بهترین رمان ها را بنویسد، فیلمنامهی آن را نوشته بود، چون میدانست این داستان نظر فیلمسازان را جلب خواهد کرد. «اتاق» فیلمی متناسب و وفادار به رمان بوده، و همچنین از بازیگری خوبی برخوردار است. افزونبر این، کارگردانی و فیلمبرداری منجر شده لحن ترسناک و تنگاهراسیِ رمان بهخوبی روی پرده سینما به نگاره در بیاید.

دیوانه از قفس پرید (1975) One Flew Over the Cuckoo’s Nest
«دیوانه از قفس پرید» یا «پرواز بر فراز آشیانه فاخته»، یکی دیگر از بهترین اقتباس های سینمایی ست که از روی رمان «کن کیسی» ساخته شد. این فیلم نمونهای از عدم وفاداری به رمان است که نتیجهاش اثری شگفتآور شده و خود توانسته بهتنهایی تحسین همگان را برانگیزد. ساختهی «میلوش فورمن» بهجای آن که روی «چیف برامدون» مانور دهد، داستان را از دید «مک مورفی» با هنرنمایی «جک نیکلسون» بازگو میکند. افزونبر این، شخصیتپردازیها هم کمی متفاوت است و مورفی بهجای آن که یک جنایتکار خشن و روانی باشد، به شکل یک شوخطبعِ دیوانه به نگاره درمیآید. این فیلم پنج اسکار بهترین فیلم، کارگردانی، بازیگر مرد، بازیگر زن و بهترین فیلمنامه اقتباسی را برنده شده و کموبیش به اندازه خود رمان تاثیرگذار است.

روانی (1960) Psycho
«روانی» از بهترین اقتباس های سینمایی بوده و هنر آلفرد هیچکاک دلیلی بر این ادعاست. هیچکاک رمان «رابرت بلاک» را با شیوهای متفاوت به نگاره درآورد. او یک شخصیت کماهمیت را انتخاب و داستان را پیرامون آن بازگفت کرد، تا یکی از بهترین مکگافینهای تاریخ سینما را به نمایش بگذارد. هیچکاک همچنین دگرگونیهایی در شخصیت بیتز هم ایجاد کرد. اگرچه رمان و فیلم هر دو بسیار تحسینبرانگیزند، ولی فیلم روانی بیشتر در یاد مخاطبان باقی مانده است.

محرمانه لس آنجلس (L.A. Confidential (1997
اقتباس سینمایی برپایهی رمان کلاسیک نوآر «جیمز الروی» بیگمان نام محرمانه لس آنجلس را در فهرست بهترین رمان هایی که به فیلم تبدیل شدند قرار میدهد. این رمان یک مجموعه پیچیده از شخصیتها و داستانهای فرعی ست، و راهکار فیلمسازان برای نساختن اقتباسی هفت ساعته برپایه آن هم بسیار جالب بود! آنها بسیاری از این داستانهای فرعی را کنار گذاشتند و تنها روی سه کارآگاه پلیس لس آنجلس بهعنوان هستهی بنیادین داستان تمرکز کردند. اگرچه، همچنان روی درونمایههای رمان الروی از جمله فساد، تباهی و خیانت کار کردند و اقتباسی بهنام از یکی از بهترین رمان ها را روی پردهی سینما بردند.

آسیاییهای خرپول (Crazy Rich Asians (2018
کمدی عاشقانهی آسیاییهای خرپول به قلم «کوین کوان» که پر از طنز، کنایه و عشق است، در سال 2013 چاپ شد و تنها با گذشت پنج سال، با کارگردانی «جان ام. چو» پای خود را به سالنهای سینما باز کرد. این فیلم بهتندی به اثری موفق تبدیل شد و با چندین نامزدی در جوایز گلدن گلوب، توانست نامی درخور برای خود دست و پا کند. این موفقیت منجر شد بسیاری از مردم به سراغ رمان بروند. پس شما هم حتما رمان آسیاییهای خرپول را در نظر داشته باشید!

صبحانه در تیفانی (Breakfast at Tiffany’s (1961
اقتباس نمادین و بینظیر از رمانی تاریک و ددمنش به قلم «ترومن کاپوتی» پس از گذشت دههها همچنان اثری شگفتآور است و سنگ محکی برای محک زدن خوب یا بد بودن سایر فیلمها به شمار میرود. داستان کاپوتی دربارهی زنی که تلاش میکند زندگی تباه خود را خوب جلوه دهد و آن را بهتر کند، بسیار احساسی، غمانگیز و زیبا است. اقتباس سینمایی صبحانه در تیفانی، از شدت درونمایههای مصیبت، تنفروشی و غمی که در رمان وجود داشت کم میکند و پایانی خوش و عاشقانه برای آن در نظر میگیرد. با وجود این، هم رمان و هم فیلم آثاری فوقالعاده هستند و هر کدام بهنوعی زیبا و هوشمندانه تلقی میشوند.

روانی آمریکایی (American Psycho (2000
رمان وحشتناک و ددمنشِ «برت ایستون الیس» یکی دیگر از بهترین رمان هایی که به فیلم تبدیل شدند است. این رمان هنجارشکن در سال 1991 چاپ شد و از دید شخصیتی بازگفت میشود که یک قاتل زنجیرهای در منهتن است. فیلم روانی آمریکایی در همهی درونمایههای تاریک رمان کاوش میکند، ولی دارای طنزی تاریک است که منجر به پیدایش جنبهی پوچی شخصیتها میشود. فیلم و رمان، هر دو مخاطبان خود را آزار دادند و همچنین ستایش آنها را به دنبال داشتند. اگرچه دیدگاه مخاطبان دربارهی این داستان ناهمسان است و شماری آن را فوقالعاده، و شماری منزجرکننده مینامند، ولی نمیتوان از قدرت داستانسرایی، شخصیتپردازی و هنجارشکنی آن چشمپوشی کرد!

جکی براون (Jackie Brown (1997
«کوئتین تارانتینو» برای سومین فیلم بلند خود به سراغ رمان بینظیر «Rum Punch» از «المور لئونارد» رفت و آن را به فیلمی کنایهدار و زیرک دگرگون کرد. تارانتینو تغییر قابلتوجهای در نسخهی سینمایی این رمان به وجود آورد، و آن هم این بود که شخصیت بنیادین را به یک سیاهپوست تغییر داد. ولی جدا از این، بسیار به رمان وفادار بود. اگرچه این فیلم نتوانست مانند «عامهپسند» که پیش از آن اکران شده بود فوقالعاده باشد، ولی همچنان اثری خاطرهانگیز و لذتبخش به شمار میرود که در کنار موفق بودن، توانست جانی تازه به حرفهی بازیگری «رابرت فورستر» و «پم گریر» دهد.

سکوت برهها (1991) The Silence of the Lambs
اقتباس سینمایی از رمان «توماس هریس»، که از بهترین رمان ها ست، وفاداری زیادی به آن دارد؛ ولی برگ برندهی فیلم، دو بازیگر به نامهای «جودی فاستر» و «آنتونی هاپکینز» است. هنرنمایی این دو بازیگر بسیار خوب، بهیادماندنی و کاملا واقعگرا ست، و با گذشت کموبیش 30 سال همچنان فیلمبازها آن را به یاد دارند. البته این داستان دنبالههایی هم بهصورت فیلم و کتاب دارد، ولی سکوت برهها از همهی آنها شگفتآورتر است. رمان سکوت برهها به واسطه این فیلم تماشایی در فهرست بهترین رمان هایی که به فیلم تبدیل شدند جای دارد.

کلانشهر (1927) Metropolis
هیچ شکی وجود ندارد که فیلم «کلانشهر» جزو بهترین اقتباس های سینمایی است. «تئا فن هاربو»، رمان و فیلمنامه را نوشته و «فریتس لانگ» هم آن را کارگردانی کرده. این دو نفر برخی از بخشهای رمان را زدودند تا فیلمشان بهجای آن که فانتزی علمی تلقی شود، یک اثر علمی تخیلی به شمار برود. ولی برجستهترین نکته این است که کلانشهر از داستان و نمایهی بینظیری برخوردار بوده و هرگز نمیتوان تصور کرد نزدیک به 100 سال پیش ساخته شده است.

مزایای گوشهگیر بودن (2012) The Perks of Being a Wallflower
در سال 1999، «استیون شباسکی» یکی از بهترین رمان ها را به نام «مزایای گوشهگیر بودن» منتشر کرد تا بلافاصله توجه نوجوانان بسیاری را جلب کند. او از همان روزهای نخست به اقتباس سینمایی این رمان فکر میکرد و در نهایت توانست فیلمنامه آن را بنویسد و خودش هم بر صندلی کارگردانی تکیه دهد. این فیلم بهخوبی درونمایه مواد مخدر و دوستیهای شکستخورده را در فیلمی غمگین و تلخ به نمایش میآورد و طرفداران بسیاری دارد. اقتباس دلنشین مزایای گوشهگیر بودن این اثر را در فهرست بهترین رمان هایی که به فیلم تبدیل شدند قرار میدهد.

رگیابی (Trainspotting (1996
خواندن نسخه انگلیسی این رمان، به لطف سبک نوشتاری «اروین ولش» و استفادهی او از لهجه و اصطلاحهای عامیانه اسکاتلندی، بسیار سخت است، و نوع بازگویی داستان هم تا اندازهای چالشبرانگیز است. ولی فیلم رگیابی توانسته روح، لحن و احساس رمان را بهگونه دستنخورده روی پرده ببرد، ولی در عین حال بازگفتی سنتیتر و وابسته به تصویرسازی و رویاپردازیهای «دنی بویل» داشته باشد. رگیابی که از بهترین اقتباس های سینمایی و بهترین رمان ها به شمار میرود، داستانی گیرا و سرگرمکننده دارد، و شخصیتپردازی و بازیگری خوبی را هم به نمایش میگذارد.


با اینکه این لیست جالب توجهه، اما جای خالی اثری مثل ارباب حلقه ها واقعا خالیه…
توی این نوشته تلاش کردیم حرفی از رمانهای فانتزی و علمی تخیلی، بهجز یکی دو مورد، نزنیم. چون همیشه نام این رمانها به گوشمون خورده.
چقدر عالی که یه اثر ههم تو سینما بدرخشه هم تو ادبیات
به نظرم سکوت بره ها و رهایی از شاوشنک بهترین رمان هایی هستند که خوندم و ساخته شده اند