حدود هفت سال از شروع پخش انیمه حمله به تایتان (Attack on Titan) میگذرد؛ انیمهای که از همان ابتدا مورد تحسین منتقدان و طرفداران قرار گرفت و به شهرت چشمگیری دست یافت. این انیمه درحالیکه در جذب مخاطبان جدیدتر دنیای انیمه موفق بود، توانست مخاطبان کارکشتهتر را نیز مجذوب دنیای خود کند. امروزه انیمه حمله به تایتان از پرطرفدارترین انیمههای درحال پخش است و فصل چهارم و پایانی آن نیز از موردانتظارترین انیمههای سال 2020 بود. این انیمه اقتباسی از مانگای هجیمه ایسایاما (Hajime Isayama) است که از سال 2009 فصول آن در مجله Bessatsu Shōnen به چاپ رسیده و چیزی به پایان آن باقی نمانده است. درحالحاضر، مانگای حمله به تایتان از پرفروشترین مانگاهای دنیا است و تا سال 2019، بیش از 100 میلیون جلد فروش داشته. در این مقاله به نقد و بررسی فصل 4 انیمه حمله به تایتان خواهیم پرداخت.
- نقد و بررسی قسمت اول و دوم فصل 4 انیمه حمله به تایتان
- نقد و بررسی قسمت سوم و چهارم فصل 4 انیمه حمله به تایتان
- نقد و بررسی قسمت پنجم و ششم فصل 4 انیمه حمله به تایتان
- نقد و بررسی قسمت هفتم و هشتم فصل 4 انیمه حمله به تایتان
میتوانید نقد و بررسی کامل قسمتهای نهم به بعد را در این مطلب مطالعه کنید.
نقد و بررسی قسمت اول و دوم فصل 4 انیمه حمله به تایتان
همانطور که گفتیم، فصل 4 انیمه حمله به تایتان از موردانتظارترین انیمههای سال بوده است. اما بسیاری از طرفداران با شنیدن خبر تغییر استودیوی سازنده این انیمه از ویت استودیو به استودیوی ماپا (MAPPA)، نگران سرنوشت آن بودند. ویت استودیو در اقتباس این مانگا بسیار موفق بود و طرفداران این سری، از اقتباس انجامشده توسط این استودیو راضی بودند. استودیوی ماپا نیز استودیویی قدرتمند و دارای کارنامهای درخشان است، اما نگرانی همه طرفداران این بود که آیا این استودیو میتواند اقتباس رضایتبخشی که شایستهی این داستان زیبا باشد را بسازد یا خیر.
نکته قابلتوجه این است که پس از اقتباسی عالی مانند نیمه دوم فصل سوم انیمه و قسمتهای حیرتانگیزی مانند «Perfect Game» و «Hero»، به طور کلی انتظارات مخاطبان از این انیمه بسیار بالا رفته و نگاه انتقادگر و موشکافانه همه به استودیو ماپا و فصل 4 انیمه حمله به تایتان دوخته شده است. با دیدن قسمت اول فصل میفهمیم که استودیو ماپا ما را مایوس نخواهد کرد و اقتباسی درخور داستان Attack on Titan را به ما ارائه خواهد داد.
جنگ بد است، مگر نه؟ | نقد و بررسی فصل 4 انیمه حمله به تایتان
فصل سوم انیمه Attack on Titan با یک جهش زمانی و رفتن ارن و همراهانش به ساحل پایان مییابد. شخصیت اصلی داستان، یعنی ارن یگر میخواهد بداند که آیا او و دوستانش میتوانند با نابودی دشمنانشان در آنسوی آبها به آزادی برسند؟ جهان انیمه حمله به تایتان با جلورفتن داستان پیچیده و گستردهتر شده و حالا این داستان زیبا رو به پایان است. قسمت اول فصل ۴ حمله به تایتان با آرک جدید مارلی شروع میشود؛ سرزمینی که راینر، برتولت و آنی از آن آمده بودند. ما در این آرک با داستان طرف مقابل بیشتر آشنا خواهیم شد.
قسمت اول با نشان دادن شخصیت جدیدی به نام فالکو در میان یک جنگ آغاز میشود. ما ناگهان خود را در میان جنگی میبینیم که چیزی از آن نمیدانیم و با شخصیتهای جدیدی مانند کولت، گابی، زوفیا و اودو آشنا میشویم. شاید این تغییر ناگهانی برای کسانی که مانگا را نخواندهاند، کمی گیجکننده به نظر برسد. اما فورا متوجه میشویم که این کودکان، نامزدهای الدینی برای به ارث بردن تایتان زرهپوش هستند. داستان از اواخر یک جنگ چهارساله بین مارلی و گروههای متحد Mid-East شروع میشود؛ گروهی که از پس از شکست خوردن مارلی در جزیره پارادیس و از دست دادن تایتان مونث و عظیمالجثه، سعی در سرکوبی سرزمین مارلی داشتند.
پس از گذشت دقایقی، تم اوپنینگ فصل ۴ انیمه حمله به تایتان را مشاهده میکنیم. اینبار از آهنگهای حماسی و پرشور معمول حمله به تایتان خبری نیست. آهنگ این اوپنینگ توسط گروه Shinsei Kamattechan ساخته شده است و حسوحالی مرموز و کمی دلهرهآور دارد. آنچه در این اوپنینگ میبینیم، تصاویری از جنگ، سربازان و انفجارهایی هستند که گویای داستان پیشروی فصلاند. استفاده از این اوپنینگ به ظاهر ساده، انتخاب بسیار هوشمندانهای بوده است و حتی میبینیم که تنها انفجارات و بمبارانها به صورت رنگی هستند، که بازهم نشاندهنده تمرکز این آرک بر جنگ است. البته ممکن است با جلورفتن داستان، تصاویر دیگری هم به آن اضافه شوند و نیاوردن آنها برای جلوگیری از فاشکردن نکتههای مهم داستان بوده باشد.
در قسمت اول، با وضعیت کلی جهان حمله به تایتان در این مقطع زمانی مواجه میشویم. آیا تنها با داشتن تایتانهای شیفتر میتوان بر قدرتهای دیگر پیروز شد؟ قطعا اینطور نیست و جهان با اطلاع از وجود تایتانها، برای مبارزه با آنها آماده میشود و دست به اختراع سلاح ضدتایتانی میزند. در ضمن، با اوضاع اجتماعی آن زمان و تبعیضی که علیه نژاد الدینیها وجود دارد نیز آشنا میشویم؛ تبعیضی که حتی در درون خود الدینیهای ساکن مارلی هم نهادینه شده است. کودکانی که تنها راهشان برای رهایی از انگ شیطان بودن، به ارث بردن تایتانها و فدا کردن جان خود در مبارزات مارلی است. این تبعیض نژادی، مسالهای جهانی است و میبینیم که حتی دشمن هم ترجیح میدهد بمیرد، اما دست یک شیطان (الدینی) به او نخورد.
درکل، قسمت اول به اتفاقات پایانی این جنگ چهارساله میپردازد. گابی که آرزو دارد تایتان زرهپوش بعدی شود، با طرح نقشهای خطرناک به نتیجهای مطلوب میرسد و از ریختهشدن خون ۸۰۰ سرباز الدینی جلوگیری میکند. نیمه دوم قسمت اول، نبردی پرهیجان را به ما نشان میدهد و بالاخره شخصیتهای آشنایی مانند تایتانهای زرهپوش، میمونی، ارابه و تایتان آرواره جدید هم به میدان جنگ میآیند و این جنگ چهارساله پایان مییابد.
مسالهای که بیش از هر چیز دیگری باعث نگرانی طرفداران شده بود، طراحی شخصیتها و انیمیشن این فصل بود؛ مسالهای که برای داستانی با این سبک، مسالهای بسیار مهم است. نبردهای انیمه حمله به تایتان همیشه مثالزدنی و رضایتبخش بودهاند و اگر قرار باشد که از نظر بصری خوب اجرا نشوند، به هیچوجه تجربه لذتبخشی نخواهد بود. اما استودیوی ماپا با وجود اینکه درگیر تولید انیمههای متعددی بوده است، توانسته در این کار موفق شود.
در ابتدا باید از بزرگترین نقطه قوت بصری این فصل بگوییم، یعنی طراحی شخصیتها. شخصیتهای این فصل از نظر ظاهری با جزییات بسیار دقیقتر و شبیهتر به منبع خود، یعنی مانگا طراحی شدهاند. قسمت اول، قسمتی پر از هیجان و نبرد است و یک صحنه از آن درمیان صحنههای دیگر میدرخشد: بارش الدینیها از آسمان، فریاد زیک و تایتان شدن این مردم بیچاره که همراه با موسیقی متن بینظیر هیرویوکی ساوانو، به صحنهای تاثیرگذار و بهیادماندنی تبدیل شده است.
به طورکلی، درمیان طرفداران انیمه این پیشفرض وجود دارد که استفاده از CGI، به خلق اثری بیکیفیت منجر خواهد شد. این پیشفرض شاید درباره انیمهای مانند برزرک ۲۰۱۶ درست باشد، اما همیشه هم اینطور نیست. درضمن، انیمه حمله به تایتان پیش از این نیز از CGI، مخصوصا برای نشاندادن تایتان عظیمالجثه استفاده کرده است. در فصل اول، این تایتان تحرک زیادی نداشت و این مساله خیلی به چشم نمیآمد، اما اگر بخواهیم دقیق نگاه کنیم، در فصل سوم حرکات این تایتان غیرطبیعی بود و به خوبی با پیشزمینه دوبعدی خود ترکیب نشده بود.
تایتانهای فصل جدید نیز با انیمیشن CGI طراحی شدهاند که عملی قابل درک است و از فشار ناشی از کمبود زمان بر استودیو کم میکند. در قسمت اول تایتان زرهپوش، آرواره و ارابهای به خوبی انیمیت شدهاند و در پسزمینه دوبعدی خود، طبیعی به نظر میرسند. نقطه ضعف قسمت اول تایتان میمونی در برخی فریمها است، اما این مساله آنقدر به چشم نمیآید که باعث کاهش لذت ما از این قسمت شود.
در آخر این قسمت همراه با پخش تم اندینگ زیبای فصل، جان کریستین را میبینیم که به مارلی نفوذ کرده و در حال خواندن روزنامه است. این صحنه به انیمه اضافه شده و در مانگا نیامده است؛ صحنهای جالب که سبب برانگیختن کنجکاوی مخاطب درباره اتفاقات آینده میشود. درکل، قسمت «The Other Side of the Sea» شروعی درخور برای فصل پایانی این انیمه است.
شیطانهای جزیره پارادیس | نقد و بررسی فصل 4 انیمه حمله به تایتان
قسمت دوم فصل ۴ انیمه حمله به تایتان، قسمتی آرام و دیالوگ محور است. مارلی در جنگ چهارساله خود پیروز شده، اما اکنون باید با این واقعیت روبهرو شود که دوره قدرتش با تکیه بر توانایی تایتانها پایان یافته است. دولت مارلی باید به فکر برگ برندهای برای پیروزی خود باشد و این برگ برنده چیزی جز به دست آوردن تایتان بنیادی نیست. در این قسمت هدف اصلی نفوذ راینر، برتولت و آنی به جزیره پارادیس روشنتر میشود و با پیشنهاد زیک، تلاش دوباره برای به دست آوردن تایتان بنیادی و رفتن به جزیره پارادیس مطرح میشود.
دیدن مسایل از زاویه دید کسانی که در ذهن ما شروران داستان هستند، بسیار جالب است. این قسمت به خوبی نشان میدهد که طرفین داستان اصلا درک درستی از یکدیگر ندارند، اما طرف مقابل را دشمن خود میدانند. افراد ساکن مارلی، حتی آنهایی که الدینی هستند، توسط دروغهای دولت مارلی شستوشوی مغزی شدهاند و از تمام حقیقت خبر ندارند. انیمه حمله به تایتان با مطرح کردن داستان دو طرف، نتیجهگیری خوب یا بد بودن طرفین را برعهده مخاطب میگذارد. مخاطب نیز با دیدن طرف مقابل در مارلی، به درک عمیقتری از انگیزه شخصیتهایی مانند زیک و راینر میرسد. دراینمیان، پرسش دیگری هم برای مخاطب مطرح میشود: اگر طرفین به درکی واقعگرایانه از یکدیگر برسند، چه میشود؟
صحنهی تاثیرگذار و جالب قسمت دوم در راستای مطلبی که مطرح کردیم، صحنهای است که در آن راینر در حال بازگویی تجربیات خود از جزیره پارادیس و «شیطان»های ساکن آن است؛ تعریفهایی که در صورت دانستن واقعیت داستان، خیلی عجیب بهنظر میرسند. آیا راینر با وجود گذراندن زمان طولانی با همرزمانش، واقعا آنان را چنین میبیند؟ در مانگا هنگامی که راینر مشغول توصیف شیطانهای پارادیس است، فلشبکهایی از آن افراد نشان داده میشود. انتخاب کارگردان برای عدم استفاده از فلشبکها، تمرکز بر راینر و زوم کردن روی او تا رسیدن به نمای کلوزآپ، انتخاب جالبی است که تاثیرگذاری این صحنه را بیشتر میکند. موسیقی متن این صحنه نیز اثرگذاری آن را چندبرابر میکند و واکنش خانواده راینر و گابی به داستانهای روایتشده واقعا دیدنی است.
درکل، یکی از نکات قابل توجه در قسمت دوم، استفاده از زوایای دوربین و نماهای متنوع در این قسمت دیالوگ محور است. انیمه حمله به تایتان در فصول گذشته به استفاده از زوایا و نماهای متنوع در صحنههای اکشنش مشهور بود، اما در قسمتهای آرامتر اغلب از نمای کلوزآپ استفاده میکرد و چندان تنوعی نداشت. این قسمت پر از حرکت شخصیتها و حرکت خود دوربین بود و دو صحنه (صحبت کردن اودو با گابی و بقیه بچهها و صحبت کردن زیک و کولت) انیمیشن روانی نداشتند. به گفتهی برخی از طرفداران، در این صحنهها از تکنیک روتوسکوپی (انیماتورها از روی ویدیوهای ازپیش فیلمبرداریشده از بازیگران واقعی، انیمیت کردن خود را شروع میکنند) استفاده شده است تا حرکات طبیعیتر و واقعیتر به نظر برسند. استفاده از این تکنیک مزایا و معایب خود را دارد، اما انتخاب آن با توجه به واقعیتر بودن طراحی شخصیتهای این فصل با هدف نزدیک شدن بیشتر به واقعیت، قابل درک است.
قسمت اول معرفی قویای به دنیای مارلی و شخصیتهایش بود و قسمت دوم نیز به ما اجازه میدهد تا با گذراندن زمان بیشتر با این شخصیتها، به درک بیشتری از انگیزهها و اهداف آنها برسیم. این قسمت بهخصوص در نشاندادن ذهنیت زیک، حسی که او نسبت به پدرش دارد و انگیزه نهفته پشت اعمالش موفق است. از صحبتهای زیک میتوان به این نتیجه رسید که قصد او نیز آزادکردن الدینیها از رنج و بدبختی است، اما برای رسیدن به هدفش راه عجیبی را انتخاب کرده.
پرسش دیگری که مطرح میشود، این است که آیا تایتان شدن ارزشی دارد؟ تایتانهای شیفتر پس از به ارث بردن تایتانشان، به دلیل طلسم ییمیر ۱۳ سال بیشتر زنده نمیمانند. حالا، دختر کوچکی را میبینیم که با تمام وجودش چنین حکم مرگی را میخواهد! قطعا چنین خواستهای به دلیل شرایط حاکم بر این جامعه است، زیرا تنها راه پیشرفت یک شیطان الدینی که حتی از حقوق عادی شهروندی هم بهره نبرده، تایتان شیفتر شدن و فدای جانش در راه مارلی است. در این میان تنها فالکو است که به دلیل علاقه خود به گابی و ترس از مرگ او، ارزش تایتان شدن را زیر سوال میبرد. در این قسمت به طور غیرمستقیم به تعارضات درونی راینر و اثراتی که نقشبازی کردنش در پارادیس بر او گذاشته است، هم اشاره میشود. راینر وفادار به مارلی حتی از فالکو میخواهد که گابی را از تایتان شدن نجات دهد، حرفی که فالکو را به فکر فرو میبرد و نشاندهنده تعارض گفتهشده است.
قسمت دوم فصل ۴ انیمه حمله به تایتان، اطلاعات زیادی درباره مارلی و الدینیهای ساکن در آن به مخاطبان میدهد و با بازگشت یکی از کارگردانان فصل اول انیمه، Daisuke Tokudo این کار را با ظرافت و زیبایی تمام انجام میدهد. ما با صاحبان کنونی تایتانهای آرواره و ارابهای هم آشنا میشویم و میفهمیم که احتمالا در قسمتهای آینده شاهد رقابت گابی، فالکو و بقیه برای به ارث بردن تایتان زرهپوش خواهیم بود.
نقد و بررسی قسمت سوم و چهارم فصل 4 انیمه حمله به تایتان
آن روز شوم از زاویهای دیگر | نقد و بررسی فصل 4 انیمه حمله به تایتان
در قسمت اول و دوم پس از جهش زمانی و تغییر زاویه دید، با داستان فالکو و دیگر وارثان آینده تایتانها آشنا شدیم و این قسمتها تمرکز بیشتری بر زمان حال داشتند. در قسمت سوم، سری به گذشته راینر و نسل قبلی وارثان تایتانها میزنیم. علاوه بر شخصیتهایی مانند آنی، برتولت و زیک که در فصول قبل با آنها آشنا شدهایم، با مارسل هم آشنا میشویم که برادر پورکو، صاحب کنونی تایتان آرواره است. پس از پیشروی داستان در فصول پیشین و مشخص شدن هویت واقعی برتولت، راینر و آنی، آنها را به عنوان کسانی شناختیم که از ابتدا بر سر راه قهرمانان داستان ما قرار گرفته بودند؛ کسانی که با وجود سپری کردن زمان طولانی با همرزمان خود، آنها را دشمنان خود میدانستند. این قسمت با فلشبکی به گذشته راینر و شرح داستان او و بقیه، تصویری کاملا متفاوت از آنها در ذهن ما ایجاد میکند و حتی ما را به همدردی با آنها وامیدارد.
داستان حمله به تایتان از روز شومی شروع میشود که راینر و برتولت دیوار ماریا را درهممیشکنند و مادر ارن توسط تایتان خندان (همسر قبلی پدر ارن) بلعیده میشود. مخاطب قطعا پس از فهمیدن اینکه راینر و برتولت باعث و بانی اتفاقات آن روز شوم بودهاند، شکستخوردن آنها را به دست قهرمانان داستان طلب میکند. قسمت سوم با مهارت، تمام پیشفرضهای مخاطب را درهممیشکند و راینر را در چشمان او انسانیتر جلوه میدهد؛ تا اندازهای که همانندیهایی را میان سربازان نوجوان ساکن پارادیس و مارلی مییابیم. این قسمت، هم بازگویی دردورنجهایی است که راینر متحمل شده و هم ماهیت ظالمانه جنگ را به ما یادآوری میکند.
مارلی در حال آماده شدن برای حمله به جزیره پارادیس است و پس از پخش اوپنینگ انیمه، توضیحات روشنکنندهای درباره قدرتهای تایتانهای شیفتر و دلایل انتخاب وارثان آنزمانشان داده میشود. این معرفی به طرز جالبی ما را به یاد معرفی ارن و همرزمانش در فصل اول میاندازد. تصمیم ارتش مارلی به فرستادن این کودکان برای ماموریت جزیره پارادیس، تصمیمی وحشتناک است. این کودکان که هنوز تجربه چندانی از زندگی واقعی ندارند، تنها برای بهدست آوردن حقوق یک شهروند مارلیایی معمولی مجبور به تصاحب قدرت تایتانی شدهاند؛ قدرتی که به دلیل طلسم ییمر، همانطور که پیشتر هم گفتیم، حکم مرگ این کودکان پس از ۱۳ سال است. در شهر چرخاندن و به نمایش گذاشتن این کودکان، تشویق الدینیهای ساکن مارلی که برای کسب حقوق شهروندی به این کودکان امید دارند و خانوادههایی که به حکم مرگ کودکانشان افتخار میکنند، همگی نشاندهنده عمق فاجعهی شرایط الدینیهای مارلی (و درکل این نژاد نگونبخت) هستند.
حالا دراینمیان بر داستان راینر تمرکز میکنیم. راینر پسری است که پدرش او و مادرش را رها کرده، زیرا آنها الدینی هستند. راینر آرزو دارد تا با به ارث بردن تایتان زره پوش، علاوه بر قهرمان شدن در کشورش و از میان بردن دشمنانشان یعنی شیطانهای جزیره پارادیس، قهرمان خانواده خود نیز بشود و از راه تایتان زره پوش شدن، برای خود و خانوادهاش حقوق شهروندان مارلیایی را کسب کند. آرزوی اصلی او این است که روزی او و والدینش بتوانند در کنارهم زندگی دوبارهای داشته باشند؛ آرزویی که خیلی زود نقش برآب میشود و او توسط پدرش پسزده میشود.
این اتفاقات و اتفاقاتی که در ادامه رخ میدهند، دلیل عزم راسخ او برای از میان بردن شیطانهای جزیره پارادیس را روشنتر میسازند. پس از نقش برآب شدن آرزوی شخصیاش، راینر بر هدف دیگرش تمرکز میکند: نجات دادن دنیا از دست شیطانهای جزیره و قهرمان دنیا شدن. او به طرزی افراطی غرق در پروپاگاندای مارلی علیه الدینیهای پارادیس میشود و هرکسی را که کمی شکوتردید در ماموریتشان نشان بدهد، توبیخ میکند. دراینمیان، با اعتراف مارسل به نقشی که در انتخاب راینر به عنوان تایتان زره پوش در راستای محافظت از برادرش پورکو داشته است، اوضاع بدتر هم میشود. راینر فرصتی نمیکند که این اطلاعات جدید را هضم کند، زیرا هنگام حمله یک تایتان خالص که بعدا میفهمیم یمیر بوده است، توسط مارسل نجات پیدا میکند و آن تایتان مارسل را میبلعد.
این یافته جدید و احساس گناه ناشی از مرگ مارسل، او را بیشازپیش در انجام ماموریتشان مصمم میکند. اکنون که مارسل، رهبر گروه کوچکشان دیگر زنده نیست، چه خواهد شد؟ آیا باید دوباره به مارلی برگردند؟ آیا در صورت بازگشت، تنبیه و طعمه وارثان بعدی میشوند؟ راینر با توجه به دلایل ذکرشده، برای رسیدن به هدفشان حاضر است دست به هرکاری بزند، حتی اگر نیاز باشد که نقش مارسل را بازی کند. پیش از این از تعارضات درونی راینر گفته بودیم و او هنوز، در زمان حال نیز گرفتار آنها است. شاید بتوان این نقطه را نقطه شروعی برای این تعارضها دانست: زمانیکه راینر پس از کتکخوردن از آنی، به او میگوید که راینر دیگر مرده است و اگر آنها به مارسل نیاز دارند، او مارسل خواهد شد! پس از آن، اتفاقات روز حمله به دیوار ماریا را از زاویه دید کودکان مارلیایی میبینیم و با نگاه تازهای به اتفاقات ابتدای داستان مینگریم؛ آن روز شوم، نقشه شیطانی یک گروه از مزدوران حرفهای اهل مارلی نبوده، بلکه تنها چاره این کودکان بیچاره برای دست خالی برنگشتن به مارلی و زنده ماندنشان بوده است.
پس از آن به صحنهای میرسیم که تکاندهندهترین صحنه این قسمت است؛ صحنهای که بسیاری از مانگاخوانها از حذفش میترسیدند. صحنه اقدام به خودکشی راینر، صحنهای تاثیرگذار و تکاندهنده است و مخاطب با مشاهده اتفاقات رخداده برای راینر، درد و رنج او را بیشتر درک میکند: پسزده شدن توسط پدرش، مرگ مارسل، خودکشی مرد کشاوز، نقش بازی کردن میان سربازان جزیره پارادیس و تعاملاتش با ارن که راینر را به یاد ضعفهای خودش میاندازد و حتی سعی میکند که به ارن روحیه بدهد. همه این مسایل مخاطب را به این فکر میاندازد که شاید راینر نیز قربانی شرایط موجود باشد.
خوشبختانه راینر با دیدن فالکو از خودکشی منصرف میشود. او به خاطر میآورد که باید برای نسل بعدی وارثان تایتانها زنده بماند و به آنها کمک کند. احتمالا چگونگی این کمک، در آینده مشخص شود. در آخر این قسمت هم صحبتهای ارن و فالکو را مشاهده میکنیم و دیگر مطمئن میشویم که سرباز جوانی که بازوبند الدینی خود را اشتباه بسته بود، واقعا ارن است. بسیار جالب است که چگونه ورق برگشته و همانطور که راینر، برتولت و آنی در بحبوحهی جنگ در ارتش پارادیس نفوذ کرده بودند، حالا ارن نیز همینکار را کرده. ارن صحبتهایی درباره آثار جنگ میکند و به فالکو میگوید که باید پیش برود؛ دقیقا مانند صحبتهایی که راینر در گذشته با او کرده بود.
درباره وفاداری این قسمت به مانگا، چندین پنل به صورت انیمه درنیامدهاند که اتفاق خیلی عجیبی نیست. تنها قسمت حذفشدهی گیجکننده برای کسانی که مانگا را نخواندهاند، صحبتهای راینر، آنی و برتولت پیش از نشان دادن صحنهی آنی و کنی است که جای دادن آن در انیمه میتوانست از گیجکنندگیاش کم کند. به غیر از این مورد، اکثر پنلهای ضروری برای فهم داستان با وفاداری زیاد در انیمه اقتباس یافتهاند. در قسمت سوم، تاثیرگذاری دو صحنه حتی از مانگا هم بیشتر است: یکی صحنه کتکخوردن راینر از آنی و دیگری صحنه اقدام به خودکشی راینر. به علاوه، قسمت سوم در به تصویرکشیدن افکار و تعارضات درونی راینر و قابلدرکترکردن شخصیت او عملکرد خوبی دارد.
در صحنه حمله راینر و بقیه به دیوار، میتوان به آسانی متوجه شد که استودیو ماپا از صحنههای انیمیتشده توسط ویت استودیو استفاده کرده است. این انتخاب، انتخابی بهجا بوده است، زیرا میتوانیم این صحنه را همانگونه که از قبل به یاد داریم، از زاویهای دیگر ببینیم. علاوه بر این، آنها صحنههایی را نیز به این قسمت اضافه کردهاند. عمل ترکیب ساختههای دو استودیو، به خوبی انجام شده است و طبیعی به نظر میرسد؛ به غیر از قسمتی که راینر در حال دویدن به سمت دیوار است که ناگهان از طراحی دوبعدی ویت به طراحی سهبعدی ماپا برمیخوریم و تفاوت میان آنها را حس میکنیم. نکته دیگر درباره جلوههای بصری، تایتانهای آنی و برتولت در ابتدای این قسمت هستند که برخلاف تایتانهای دیگر این فصل، به صورت دوبعدی طراحی شدهاند. احتمالا دلیل این تصمیم این است که تایتانهای ذکرشده، به اندازه تایتانهای دیگر در قسمتهای بعدی حضورشان همراه با حرکت زیادی نخواهند بود. بنابراین، بهکارگیری CGI برای آنها از نظر مالی به صرفه نبوده است.
قسمت سوم فصل ۴ انیمه حمله به تایتان، قسمتی فلشبکمحور است که بهخوبی به نکوهش جنگ پرداخته و با کامل کردن اطلاعات ما درباره طرف مقابل داستان، به وضوح نشان میدهد که هردو طرف قربانی شرایط هستند. این ایده، بسیار با لحن کلی حمله به تایتان مطابقت دارد. هیچکدام از طرفین سفید یا سیاه کامل نیستند؛ هردوطرف در طیف خاکستری قرار میگیرند و قضاوت درباره بد یا خوب بودن شخصیتها در چنین شرایطی بسیار سخت است.
آرامش قبل از طوفان | نقد و بررسی فصل 4 انیمه حمله به تایتان
قسمت چهارم، قسمتی آرام و دیالوگمحور است و با مهارت تمام، مقدمهای برای اتفاقات پیشروی داستان میشود. پیش از هرچیزی باید بگوییم که این قسمت از نظر سرعت پیشروی بدوننقص عمل کرده است. پس از تماشای این چهار قسمت میتوان گفت که استودیو ماپا توانسته است دل مانگاخوانان را نیز به دست بیاورد و از نگرانیهایشان درباره این اقتباس بکاهد. در این قسمت با شخصیت جدیدی به نام ویلی تایبر و خانوادهاش آشنا میشویم و میفهمیم که خانواده کلیدی مارلی و هدایتکننده واقعی آن، تایبرها هستند. با شرایط پیشآمده، مارلی نیاز به یک قهرمان دارد. ویلی تصمیم دارد تا در فستیوال لیبریو، راهحل خود را برای مقابله با شیطانهای جزیره با مردم به اشتراک بگذارد و نظر جهانیان را نسبت به الدینیها تغییر دهد.
حدود یک چهارم از زمان این قسمت به صحبتهای ویلی با ماگاث میگذرد، اما این صحبتها بیهدف نیستند و دید ما را درباره تاریخ و سیاست جهان حمله به تایتان وسعت میبخشند. چندین دقیقه از قسمت چهارم را نیز به تماشای سخنرانی ویلی تایبر درمیان سران کشوران مختلف مینشینیم. او آنها را به فستیوال لیبریو دعوت میکند تا راهحل مساله الدینیها را به اطلاع همگی برساند. بهنظر میرسد که همه برای ویلی کاریزماتیک احترام زیادی قایل باشند. کمی از این قسمت را هم با راینر، گابی و بقیه و گشتوگذارشان در فستیوال لیبریو میگذرانیم. نسخه انیمهای حمله به تایتان با نمایش چنین صحنههایی، تمام تلاش خود را برای دوستداشتنیتر جلوهدادن گابی، پورکو و بقیه انجام میدهد و در آن موفق است.
فالکو هنوز پیش ارن که حالا خود را کروگر (به یاد ارن کروگر، صاحب تایتان حمله پیش از گریشا) نامیده است، میرود و حتی نامههای او را پنهانی به «خانوادهاش» ارسال میکند. در یکی از روزهایی که ارن مشغول صحبت با فالکو است، شخصی به نام یگر به او هشدار میدهد که فالکو را در دردسر نندازد. طبق روالی که خیلی حمله به تایتانی است، چندین رابطه برای ما روشن میشوند و ما میفهمیم که اتفاقات داستان همگی بههم متصل هستند. یکی اینکه عموی فالکو همان گرایسی است که پدر ارن را به گروه Restorationists برده و حقیقت قتل خواهر گریشا را برایش توضیح داده است. دیگری اینکه آقای یگر درواقع پدر گریشا و پدربزرگ ارن است. به نظر میآید که ارن میداند که او پدربزرگش است و با سوال درباره خانواده او، اوضاع روحی حالحاضرش را نمایان میکند. این صحنه با موسیقی متن دلهرهآورش و زومکردن پیدرپی دوربین بر چشم و دهان لرزان او، با مهارت تمام ترومای روانی آقای یگر را که ناشی از اتفاقات رخداده در گذشته است، به نمایش میگذارد. از طرف دیگر، به نظر میرسد که این مسایل و نسبت او با ارن، خیلی برای او اهمیتی ندارد که احتمالا به دلیل دیدن خاطرات پدرش پس از کسب تایتان او باشد.
قسمت چهارم نیز وفاداری زیادی به منبع خود، یعنی مانگا دارد. تنها صحنه مهم حذفشده، صحنهی بیسبال بازیکردن دو شخصیت است که احتمالا برای ایجاد شوک بیشتر پس از روشن شدن حقیقتی در قسمتهای بعدی است. در ضمن، صحنه چهاردستوپا راه رفتن پیک نیز که حذفش باعث شکایت طرفداران شده بود، در این قسمت آورده شده است.
نکته دیگری که تاثیرگذاری این قسمت را بسیار بیشتر کرده و آن را به قسمتی فوقالعاده تبدیل میکند، انتخاب موسیقی متنهای مناسب است: از موسیقی مرموز صحنه صحبتهای ویلی و ماگاث و سخنرانی ویلی گرفته تا موسیقی متفاوت و شادیبخش صحنههای میان گابی و فالکو و صحنههای خوشگذرانی آنها در فستیوال.
امیدوارم که صحنه آخر این قسمت پس از پخش اندینگ را رد نکرده باشید و دیدار دوباره و غافلگیرکننده (حداقل برای کسانی که مانگا را نخواندهاند) ارن و راینر و حس نوستالژی ایجادشده با شنیدن آهنگ YouSeeBIGGIRL/T:T را از دست نداده باشید؛ این آهنگ در چندین صحنه از فصل دوم پخش میشود اما مهمترین آنها، زمان برملاشدن هویت راینر و برتولت روی دیوار است. گویی انیمه حمله به تایتان قصد دارد تاجاییکه میتواند، همانندیهای دو طرف داستان را به رخ ما بکشد. در آن صحنه فهمیدیم که هویت واقعی راینر و برتولت چیزی نبود که نشان میدادند و آنها خود را به عنوان ساکنان جزیره جا زده بودند. در این صحنه نیز، راینر ارن را میبیند که خود را به عنوان یک سرباز مارلیایی جا زده است. استفاده هوشمندانه از این آهنگ، به آسانی باعث ارتباط دادن این دو اتفاق در ذهن مخاطب میشود.
قسمت چهارم، قسمتی آرام است که بیشتر زمان خود را به دیالوگهای شخصیتهایش اختصاص میدهد. این قسمت، اقتباسی عالی و مقدمهچینی بینظیری برای اتفاقات پیشرو است و گویی خود شخصیتها نیز از این مساله آگاه هستند؛ همانطور که گابی پیش از پخش اندینگ میگوید که انگار قرار است تغییری بزرگ رخ بدهد و راینر نیز گفتهاش را تایید میکند. پس از ملاقات دوباره راینر و ارن پس از چهارسال، میتوان حدس زد که بدون شک طوفانی در راه خواهد بود.
نقد و بررسی قسمت پنجم و ششم فصل 4 انیمه حمله به تایتان
اعلان جنگ | نقد و بررسی فصل 4 انیمه حمله به تایتان
انیمه حمله به تایتان تا اینجای داستان در نمایش دادن ارن و راینر به عنوان قهرمانان دو طرف مقابل ماجرا موفق عمل کرده است. قسمت پنجم انیمه، قسمتی جالب است؛ با وجود اینکه بخش عمدهی آن به نمایش ویلی و گفتوگوی ارن و راینر میگذرد، استرس و دلشورهای در مخاطب ایجاد میکند که با نبردهای انیمه برابری میکند. بیشتر این قسمت، دو رخدادِ نمایش ویلی و ملاقات ارن و راینر را همزمان پیش میبرد و آنها را به هم ربط میدهد. از یک طرف، سخنرانی ویلی را درباره تاریخ ساختگی مارلی میشنویم و واکنش مردم را پس از شنیدن نسخه حقیقی وقایع تماشا میکنیم. از طرف دیگر، گفتوگوی تنشآمیز ارن و راینر را مشاهده میکنیم و راینرِ ظاهرا قوی را در آستانه فروپاشی روانی میبینیم. علاوه بر اینها، میدانیم که اگر ارن پایش به مارلی رسیده باشد، مطمئنا اتفاقات ناگواری در راه خواهد بود.
در شروع این قسمت به صورت یک فلشبک، آنی، برتولت و راینر را میبینیم که درباره خودکشی کشاورز قسمتهای پیشین صحبت میکنند. برتولت میگوید که آن کشاورز میخواست مورد قضاوت قرار بگیرد و به همین دلیل پیش از مرگش با آنها سخن گفته است. حالا این پرسش پیش میآید که آیا راینر هم میخواهد مورد قضاوت قرار بگیرد؟ پس از آن به سراغ گفتوگوی ارن و راینر میرویم. انیمه در نشان دادن وضع روانی راینر پس از دیدن ارن عالی عمل کرده است و کاملا میتوانیم ترس را در حالات چهرهای و صدای او مشاهده کنیم. صداپیشهی شخصیت راینر در قسمت پنجم فوقالعاده عمل کرده است و با مهارت تمام، حسوحال راینر را به ما نشان میدهد.
گفتوگوی ارن و راینر، قسمت مهمی از داستان است. ارن سعی میکند به راینر بگوید که دلیل اعمال او و بقیه را درک میکند و حتی به او میگوید «من هم مثل تو هستم.» راینر در آن زمان چارهای به جز ادامه ماموریتشان در جزیره پارادیس نداشته است و حالا ارن هم چارهای ندارد. راینر به خاطر تصمیمش برای ادامه ماموریت پس از مرگ مارسل، احساس گناه میکند. او در مقابل ارن خود را بر زمین میزند و از ارن میخواهد که او را بکشد. اما ارن برای کشتن راینر به مارلی نیامده است و نقشههای دیگری در سر دارد.
بار دیگر، احساسات پیچیدهی راینر درباره گذشته و اعمالش را مشاهده میکنیم، به ویژه احساس عذاب وجدان. همانطور که در قسمتهای پیش گفتیم، راینر پس از طرد شدن توسط پدرش، بر هدف بعدیاش یعنی قهرمان شدن تمرکز میکند. اما قهرمان شدن در ذهن او به معنی کشتن شیطانهای جزیره است و این طرز تفکر در باورهای غلطِ کاشته شده در ذهن او ریشه دارد. احتمالا ارن پس از آمدن به مارلی و زندگی در میان آنها به شباهتهای میان خودش و راینر پی برده است. همانطور که آن کشاورز میخواست مورد قضاوت قرار بگیرد، راینر نیز از ارن میخواهد تا او را برای گناهانش مجازات کند.
یک موضوع جالب، جابهجایی نقشهای ارن و راینر است. در فصل اول و پوستر آن، ارن از سمت راینر و بقیه مارلیاییها تهدید میشد و حالا این راینر است که در جایگاه ارنِ فصل اول قرار میگیرد. این تم از ابتدا در اولین پوستر فصل چهارم مشخص بود و آن را کاملا در این قسمت احساس میکنیم. از طرف دیگر میبینیم که این دو شخصیت، به درکی عمیق از وضعیت یکدیگر میرسند. از نظر راینر، ارن و بقیه ساکنان پارادیس شخصیتهای شرور داستان بودند و از آن طرف، ارن نیز نظر مشابهی دربارهی راینر و مارلیاییها داشت. بیرون کشیدن همانندیهای طرفین ماجرا، بازهم قضاوت را برای ما سختتر میکند و از خود میپرسیم واقعا شرور داستان کدام طرف است؟ راینری که به دلیل دروغهای مارلی و مسایل دیگر، ماموریت جزیره پارادیس را ادامه داده است، یا ارنی که در کمال خونسردی با تبدیل شدن به تایتان، خون الدینیهای بیگناه ساکن مارلی را خواهد ریخت؟ هر دو شخصیت در طیف خاکستری قرار میگیرند و این از زیباییهای حمله به تایتان است.
حمله به تایتان از ابتدا دنیایی رمزآلود را برای مخاطب ایجاد کرده و این عنصر همیشه در روند داستان نقش داشته است. در طول داستان و به خصوص آخر فصل سوم، کمکم حقایق روشنتر شدند و نمایش ویلی تایبر به صورت واضحی واقعیت جنگ تایتانها، راز دیوارها و دلیل اعمال کینگ فریتز را برای ما بازگو میکند. نمایش و مونولوگ ویلی بسیار زیبا به تصویر کشیده است. ویلی در ابتدا تاریخ ساختگی مارلی را بازگو میکند و از قهرمان دروغین مارلی یعنی هلوس، سخن میگوید. سپس، او برای نخستین بار واقعیت ماجرا را برای مردم شرح میدهد؛ اینکه هلوس اصلا وجود خارجی نداشته و کسی که صلح را برقرار کرده، کینگ فریتز بوده است. ویلی با وجود بیان حقیقت ماجرا، با زیرکی تمام مونولوگش را ادامه میدهد و دشمنی جدید را به مردم معرفی میکند: ارن یگر! اکنون خشم همگی میتواند بر این دشمن و تهدید جدید که قصد نابودی دنیا را دارد، متمرکز شود و بهانهی حمله به پارادیس هم فراهم میشود.
در آخر، دو خط داستانی به اوج خود میرسند و به هم میپیوندند: ویلی مردم را به جنگ با ارن یگر فرامیخواند و ارن تبدیل به فرم تایتانیاش میشود. تماشای این صحنه حتی برای کسانی که داستان را میدانند هم هیجانانگیز است. تبدیل شدن ارن، تخریب ساختمان و کشته شدن مردم داخلش و چهره ویلی پس از دیدن تایتان حمله به همراه موسیقیای که آرامآرام به اوج میرسد، آن را به یکی از بهیادماندنیترین صحنههای این انیمه تبدیل کرده است. طراحی تایتان حمله نیز با جزییات دقیق و عالی است. در ضمن، صحنه کشته شدن ویلی نیز سانسور نشده است و با خشونت تمام، همانند مانگا نمایش داده میشود. دیدن رشد ارن پس از جهش زمانی نیز بسیار جالب است. ارن پسری بود که در اوایل داستان بسیار هیجانی و گاهی تکانشی عمل میکرد، اما گویا اینبار کاملا با نقشه هدف خود را پیش برده است. در ضمن، به نظر میرسد که ارن کنترل زیادی بر قدرتهای تایتانی خود پیدا کرده است.
این قسمت نیز وفاداری زیادی به منبع خود دارد و تنها صحنه صحبت ویلی و ماگاث در مسیر رفتن به فستیوال، به قسمت ششم منتقل شده است. مسالهای که بیش از همهچیز باعث بحث میان طرفداران شده است، عدم استفاده از آهنگ YouSeeBIGGIRL/T:T، هنگام تبدیل شدن ارن به تایتان است. به نظر من، عدم استفاده از این آهنگ هنگام تبدیل شدن ارن انتخاب درستی بوده است، زیرا شنیدن دوباره آن از تاثیرگذاریاش کم میکرد. آهنگ استفاده شده در لحظه تبدیل شدن آهنگی موثر بود، اما شاید به اندازه برخی دیگر از موسیقیهای حمله به تایتان حماسی نبود. اما در کل، استفاده از موسیقی برای ایجاد حس کنجکاوی و دلهرهای که دایما با نزدیک شدن به آخر قسمت بیشتر میشود، به خوبی انجام شده است. تنها ایرادی که میتوان از این قسمت گرفت، اجرای صداپیشه شخصیت ویلی هنگام نمایشش است که میتوانست احساس و هیجان بیشتری داشته باشد.
در کل قسمت پنجم، قسمتی باورنکردنی است که با مهارت تمام، زمینه را برای قسمتهای اکشنتر بعدی آماده میکند. باید بگوییم که فصل چهارم انیمه حمله به تایتان در اقتباس قسمتهای دیالوگمحور بینظیر عمل کرده است و به خوبی مهارت کارگردانانش را به رخ مخاطب میکشد.
بازگشت چهرههای آشنا | نقد و بررسی فصل 4 انیمه حمله به تایتان
این قسمت با نشان دادن خداحافظی ویلی از خانوادهاش و صحبتهای او و ماگاث در راه رفتن به فستیوال شروع میشود. طی این صحبتها میفهمیم که ویلی قصد دارد از خودش و الدینیهای حاضر در فستیوال به عنوان تلهای برای رو کردن دست دشمنانش استفاده کند، حتی اگر باعث مرگ خودش و مردم بیگناه شود؛ اما این مساله برای متحد کردن مارلی و دیگر کشورها علیه ارن ضروری است و الدینیهای مارلی باید قربانی این دشمن جدید شوند.
انیمه حمله به تایتان شروعی طوفانی دارد و قسمت اول آن، از بهیادماندنیترین قسمتهای دنیای انیمه است. یکی از دلایل بهیادماندنی بودن آن، عنصر شوک و وحشت است: حمله تایتانها، صحنه بلعیده شدن مادر ارن و کشته شدن مردم شیگانشینا. قسمت ششم به نوعی، بازگشت به این عنصر آشنای حمله به تایتان است، اما آن را یک درجه بالاتر هم میبرد و بدون هیچ هراسی، خونریزیهای صحنههای مانگا را با جزییات تمام به تصویر میکشد.
تنها تفاوت اینجاست که اینبار، عامل کشتارها شخصیت اصلی داستان، یعنی ارن است. نمایش تبدیل شدن ارن در لحظات ابتدایی، کشته شدن فجیع مردم در نتیجه این تبدیل، ترس و وحشت مردم حاضر در فستیوال و خشونت بدون سانسور، همگی در راستای نشان دادن پیامدهای تصمیم ارن و تغییرهای شخصیتی رخداده در او در طول سالیان است. دیدن شخصیت او در حال حاضر، که برای رسیدن به هدفش دست به چه کارهایی میزند، حس عجیبی است. با توجه به اتفاقات رخداده در طول داستان، قضاوت درباره شخصیت او سخت است، زیرا این بلاها سر خود ارن هم آمده بودند. این ارن دیگر همان ارن ناپخته و تکانشی گذشته نیست، ارن فصل چهارم، آنقدر سرسخت شده است که برای رسیدن به هدفش حتی از کشتن کودکان بی گناه هم ابایی ندارد.
با توجه به تم تکرار شونده این فصل، حالا این گابی است که در جایگاه ارنِ فصل اول قرار میگیرد. ارنِ فصل اول با تماشای مرگ مادرش و تخریب شهرش، با خود عهد بست که تمام تایتانها را نابود کند و گابی نیز با دیدن مرگ اودو و زوفیا (آن هم به طرز بسیار فجیعی)، همرزمان ارن را هدف انتقامش قرار میدهد. باید در اینجا به نقش فوقالعاده صداپیشه گابی اشاره کنیم که به خوبی، ترومای روانی گابی در این صحنه را نشان میدهد و مخاطب را به همدردی با او وا میدارد؛ مسالهای که در مانگا کمتر احساس میشود. باید به این مساله هم اشاره کنیم که فصل ۴ حمله به تایتان، در ایجاد حس همدردی با شخصیتهایی مانند گابی، اودو، زوفیا، پورکو و ویلی تایبر و دوستداشتنیتر جلوه دادن آنها، موفقتر از مانگا عمل میکند. این مساله باعث میشود که در ادامه، مرگ ویلی، زوفیا و اودو بیشتر ما را تحتتاثیر قرار دهد. در مورد ویلی هم باید به صحنهی خداحافظی او با خانوادهاش اشاره کنیم که در مانگا نیست و در انسانیتر نمایش دادن شخصیتش بسیار موثر است.
در قسمت ششم با هویت صاحب تایتان پتک هم آشنا میشویم. خواهر ویلی با دیدن کشتوکشتاری که ارن در فستیوال به راه انداخته است، مجبور میشود به فرم تایتانیاش تبدیل شود. تبدیل شدن تایتان پتک از نظر جلوههای بصری به زیبایی اجرا شده و همراه با موسیقی جدید (موسیقیای که در تریلر فصل ۴ پخش شده بود) که احتمالا تم تایتان پتک باشد، بسیار تاثیرگذار به تصویر کشیده شده است. همیشه یک قانون نانوشته در دنیای انیمه وجود دارد که اگر شخصیتی درحال تبدیل شدن است، طرف مقابل برای تبدیل شدن کاملش صبر خواهد کرد. شکستن این رسم همیشگی و حمله ارن به تایتان پتک در حین تبدیل شدن، حمله به تایتان را از بسیاری انیمههای دیگر متمایز میکند. در اینجا باید به انتخاب موسیقی هوشمندانه قسمت ششم نیز اشارهای بکنیم. در این قسمت، هنگام تبدیل تایتان پتک و مبارزاتش، موسیقی جدید حمله به تایتان را میشنویم و هنگام نمایش لیوای و دیگر سربازان پارادیس از موسیقیهای فصل اول تا سوم استفاده شده است؛ درواقع، دو طرف ماجرا، تم موسیقی خاص خود را خواهند داشت.
تایتان پتک علاوه بر صحنه تبدیل شدنش، طراحی شخصیت زیبایی نیز دارد. افکتهای صوتی استفاده شده برای پتک و دیگر اسلحههایش نیز بسیار بهجا هستند و از همه مهمتر صدای صحبتکردن این تایتان هم افکتی مناسب دارد. برای انیمیشن تایتان پتک هم مانند دیگر تایتانهای فصل از CGI استفاده شده، حرکات آن در بیشتر فریمها طبیعی است و با دیگر عناصر صحنه به خوبی ترکیب میشود.
یکی از نقاط ضعف این قسمت، انیمیشن خودِ تایتان حمله است. در برخی فریمها، انیمیشن CGI استفادهشده خیلی مشکلی ندارد، اما دیگر فریمها بسیار غیرطبیعی به نظر میرسند، مخصوصا در صحنهای که تایتان حمله میخواهد لارا تایبر را ببلعد. باید یادآوری کنیم که استفاده از انیمیشن سهبعدی در حمله به تایتان، مختص فصل ۴ نیست. در فصل سوم نیز تایتان عظیمالجثه همینگونه طراحی شده بود و در برخی صحنهها حرکاتی غیرطبیعی داشت.
از نکات مثبت این قسمت باید به صحنه ورود میکاسا و لیوای اشاره کنیم. به نظر میرسد که برای انیمیشن یونیفورم سربازان پارادیس و وسیله مانور سهبعدی آنها نیز در برخی از صحنهها، مخصوصا نماهای دور، از CGI استفاده شده است. با این حال، انیمیشن صحنه ورود میکاسا و لیوای، نبرد میکاسا و تایتان پتک و نبرد لیوای و تایتان آرواره همگی نرم و طبیعی اجرا شدهاند؛ گویا بیشتر بودجه انیمیشن این قسمت را به شخصیتهای موردعلاقه طرفداران اختصاص داده باشند.
مطمئنا همه طرفداران از بازگشت چهرههای آشنای داستان خوشحال هستند، اما طراحی شخصیت آنها، واکنشهای گوناگونی را در طرفداران برانگیخته است. درکل، استودیو ماپا طراحی شخصیت واقعگرایانهتر، باجزییاتتر و شبیهتر به سبک خود مانگا را برای شخصیتهایش استفاده کرده است و طراحی شخصیتهای جدید مانند پیک، گابی، ویلی و بقیه بسیار رضایتبخش هستند. بسیاری از طرفداران از طراحی شخصیت پارادیسیها ناراضی هستند، اما طراحی شخصیتهای کانی، ساشا، لیوای و حتی میکاسا با توجه به جهش زمانی و بالاتررفتن سنشان انجام شده و به سبک مانگا نزدیکتر شده است. تنها طراحی شخصیت ژان و فلاک در صحنهای که مشغول صحبت هستند، غیرعادی به نظر میرسد.
این قسمت ترس پیک و پورکو را از سربازان پارادیسی به خوبی نشان داده است. یکی دیگر از نقاط قوت این قسمت، انتخاب نقطهی پایانش است. این قسمت در حالی به پایان میرسد که پورکوی وحشتزده در تاریکی، صدای وسیلههای مانور سهبعدی سربازان پارادیسی را میشنود و با خود میگوید «اینها همان شیطانهای جزیره هستند.» پس از آن، اولین صورتی که از پس تاریکی به سمت او میآید و نور بر چهرهاش میافتاد، لیوای است.
قسمت ششم، قسمتی اکشنمحور است که با وجود ایراداتی، قسمتی هیجانانگیز است و ما را برای ادامه نبرد طرفین کنجکاوتر میکند. باید در نظر داشت که با وجود مشکلات ناشی از ویروس کرونا، شرایط کاری انیماتورها و درگیر بودن همزمان استودیو ماپا با چند انیمه دیگر، نمیتوان انتظار بیشازاندازهای برای استفاده از انیمیشن دستی برای تمام صحنهها داشت.
نقد و بررسی قسمت هفتم و هشتم فصل 4 انیمه حمله به تایتان
حمله | نقد و بررسی فصل 4 انیمه حمله به تایتان
قسمت هفتم انیمه حمله به تایتان، یکی از بهترین قسمتهای اکشنمحور این انیمه است؛ قسمتی که خیلی بیشتر از قسمتهای پیشین به چیزی که از حمله به تایتان میشناسیم، نزدیکتر شده است. این قسمت و قسمت بعدی، به صورت واضحی بر این پرسش که طرف محق چه کسی است، تمرکز میکنند. قسمت هفتم پر از نبردهای نفسگیر است و ما غرق هیجان آنها میشویم، اما Attack on Titan به ما اجازه نمیدهد که پیامدهای جنگ و خشونت را فراموش کنیم. انیمه حمله به تایتان همیشه برای نبردهای جذابش معروف بوده است. مسالهای که قسمت هفتم را از قسمتهای پرنبرد فصول پیشین متفاوت میکند، ایجاد تعارض در مخاطب است؛ باوجود درک و فهم جدیدی که از مارلیاییها داریم، واقعا انتخاب طرف محق آسان نیست. در این قسمت، احتمالا هر لحظه که شخصیتی از هر طرف در خطر مرگ قرار میگیرد، ترس و دلهره را حس میکنیم و نمیخواهیم شاهد مرگ هیچکدام باشیم.
همانطور که گفتیم، این قسمت پر از نبردهای هیجانانگیز است که همگی به زیبایی انجام شدهاند. در ابتدا، باید بگوییم طراحی شخصیت پارادیسیها که در قسمت پیش باعث اعتراض بسیاری از طرفداران شده بود، در این قسمت اصلاح شده است و همه آنها با جزییات تمام و به زیبایی طراحی شدهاند. استفاده از انیمیشن CGI در این قسمت نیز به وفور دیده میشود، اما درکل، نرمی بیشتری دارد و بسیار طبیعی به نظر میرسد. طراحی خود تایتانها نیز دقیقتر و بهتر از قسمتهای پیش به نظر میرسند، مخصوصا تایتان میمونی. تایتان حمله با اینکه از قسمتهای پیشین حرکت بهتری دارد، اما بازهم در بعضی صحنهها، به خصوص در لحظات حرکت آرام، غیرطبیعی به چشم میآید.
در قسمت هفتم به خوبی از CGI بودن مدلهای برخی تایتانها استفاده شده است و با استفاده از حرکات خلاقانه، سریع و چرخشی دوربین، صحنههای نبرد بیش از پیش دیدنی شدهاند. در صحنههای نبرد تایتان آرواره با ارن و سربازان پارادیسی با تایتان میمونی و ارابه، به خوبی از CGI بودن تایتانها استفاده شده است و حرکات دوربین بهجا و متنوعی را میبینیم که ترشح آدرنالین مخاطبان را حتی بالاتر هم میبرد. یک نکته قابل ذکر این است که شاید یکی از دلایل بهتر به نظر رسیدن حرکات تایتانهای CGI، همین حرکات سریع دوربین باشد، زیرا انیمیشن گاهی در حرکات آهسته غیرطبیعی به نظر میرسد. بنابراین، استفاده از حرکات متنوع دوربین باعث بهره بردن عالی از پتانسیل انیمیشن CGI در این قسمت شده است.
قسمت هفتم، قسمتی خونین و پر از صحنههای خشن سانسورنشده است که باعث به وجود آمدن اتمسفری تاریک، خشن و رعبانگیز در این قسمت شده. خشونت این قسمت در برخی صحنهها حتی از پنلهای مانگا هم بیشتر است که احتمالا به دلیل رنگی بودن، حرکت تصاویر و اضافه شدن موسیقی متن عالی انیمه است. این مساله به نوبه خود، تاثیرگذاری قسمت هفتم را بالاتر میبرد. یکی از صحنههایی که به صورتی زیبا به تصویر کشیده شده، نمایش راینر ازهوشرفته پس از نجات فالکو است. در این صحنه راینر ناامید را در حالت بیهوشی میبینیم و متوجه میشویم که راینر آنقدر ناامید است که قدرت ترمیم تایتانیاش هم به درستی کار نمیکند. گویا کارایی این قدرت، بستگی به انگیزه و میل به زندگی صاحب تایتان شیفترش داشته باشد. این صحنه از زیبایی بصری فوقالعادهای برخوردار است و راینر در آخر این قسمت، پس از شنیدن فریادهای گابی و فالکو تصمیم میگیرد تا برای نسل بعدی وارثان تایتانها برخیزد و مبارزه کند.
حالا باید کمی از نبردهای بهیادماندنی این قسمت بگوییم. کشته شدن کارلو توسط ساشا، نشان دادن عکس پیک در اتاقکهای گروه سوار بر تایتان ارابه، سُر خوردن ژان از میان دست و پای پیک و از پای درآوردنش، همگی صحنهای به یادماندی را خلق میکنند. در لحظات بعد که پیک زخمی را میبینیم، با صحنهای بسیار خشنتر از مانگا روبهرو میشویم. در ضمن، باید بگوییم صدای تایتان ارابه هم با افکت بسیار جالبی طراحی شده که مناسب ظاهر عجیبش است.
پس از آن، باید به صحنه بازگشت آرمین اشاره کنیم. انتخاب تاثیرگذارترین صحنهی قسمت هفتم کار سختی است، اما یکی از آنها قطعا صحنه تبدیل شدن آرمین به تایتان عظیمالجثه و نابود کردن کشتی و نیروهای مارلی است. طراحی چهره آرمین و فرم تایتانیاش بدون نقص انجام شده و تایتان او برخلاف انتظار همه به صورت دوبعدی انیمیت شده، که احتمالا به دلیل زمان کم حضورش در صحنه است. تایتان عظیمالجثه آرمین بدون گوش و بینی طراحی شده که گفته میشود به این دلیل است که او صدای تخریب و بوی سوختن ایجادشده پس از تبدیلش را متوجه نشنود. نمایی که آرمین را پس از تبدیل شدن در فضایی به رنگ قرمز خونین نشان میدهد، کاملا حس نابودی و وحشت را به مخاطب منتقل میکند. انتخاب موسیقی صحنه تبدیل شدن آرمین نیز بر تاثیرگذاری آن میافزاید.
این مساله که صلحطلبترین شخصیت داستان، تایتانی که به خدای تخریبگری معروف است را به ارث برده، واقعا ناراحتکننده است. آرمین پس از تبدیل شدن به درک بهتری نسبت به صاحب قبلی تایتان، یعنی برتولت میرسد و جالب است که هردوی آنها شخصیتهایی نسبتا آرام، خجالتی و غیرتهاجمی دارند. انیمه هیچ ترسی از نشان دادن نتیجه تخریبگری تایتان عظیمالجثه ندارد و بدون سانسوری، کشتهشدگان ناشی از آن را نشان میدهد. چهره آرمین نیز به خوبی احساسش را درباره عملی که مجبور به انجام آن شده است، نشان میدهد.
حمله لیوای به تایتان میمونی نیز با وجود کوتاه بودن، به دلیل خشونت بالا و همراهی موسیقی مناسب، بسیار جالب از آب درآمده است. صحنه دیگری که واقعا شوکهکننده است، نبرد ارن و تایتان آرواره است. ارن که قصد بلعیدن تایتان پتک را دارد، با فهمیدن اینکه آروارهی پورکو میتواند کریستال لارا تایبر را بکشند، شروع به حملهای بیرحمانه به پورکو میکند. این سکانس که کمی طولانیتر از مانگا به تصویر کشیده شده و بسیار خشن است، همراه با موسیقی رعبآور و نشان دادن چهره خالی از هیجان و احساس ارن مخاطب را وحشتزده میکند و به فکر فرو میبرد. آیا ارن واقعا همان قهرمان داستان حمله به تایتان است؟ احساس همدردی با چنین ارن بیرحمی حتی با وجود دانستن تمام اتفاقات رخداده برایش، بسیار سخت است. باید در اینجا از صداپیشه شخصیت پورکو نیز برای نشان دادن احساس درماندگیاش قدردانی کرد که دیدن این صحنه را سختتر هم میکند. در آخر باید به صداپیشههای گابی و فالکو نیز اشارهای داشته باشیم. ایندو در صحنهای که در حال کمک خواستن از راینر هستند، با قوت تمام احساسات این دو شخصیت را به ما منتقل میکنند و شنیدن فریادهای آنها ما را متاثر میکند.
درکل، قسمت هفتم به دلیل کارگردانی ماهرانه، طراحی شخصیت دقیق، موسیقی متن مناسب، انیمیشن عالی، نبردهایی با کوریوگرافی قوی و مهارت صداپیشگانش به قسمتی دیدنی تبدیل شده که تقریبا تمام طرفداران حمله به تایتان را راضی کرده است. این قسمت در نشان دادن استیصال مارلیاییها و قرار دادن آنها در موضع ضعف عالی عمل کرده است و بر دیدگاه ضدجنگی خود تاکید میکند. شاید این نکته که هیچ طرفی در چنین جنگی برنده نخواهد بود، امری بدیهی باشد، اما حمله به تایتان با زبان خود و با استفاده از عنصر شوک این مساله را به ما یادآوری میکند.
خیانت | نقد و بررسی فصل 4 انیمه حمله به تایتان
قسمت هفتم با نمایش برخاستن راینر به پایان میرسد و قسمت هشتم داستان را از همان نقطه از سر میگیرد. احتمالا مخاطبانی که از داستان خبر ندارند، خود را برای نبرد مهیجی میان تایتان حمله و تایتان زره پوش آماده کرده باشند، اما نبرد میان این دو تایتان با یک مشت از سمت ارن سریعا به پایان خود میرسد. پس از دو قسمت نفسگیر و پر از نبرد، در این قسمت روند داستانی آرامتری را تجربه میکنیم.
در این قسمت با مرگ یکی از شخصیتهای موردعلاقه و یک توییست شوکهکننده مواجه میشویم و درکل، قسمت هشتم بسیار تنشآلود است. اول باید به تجدید دیدار سه شخصیت اصلی داستان اشارهای داشته باشیم. جالب است که باوجود دیدار آنها پس از این مدت طولانی، هیچکدام خوشحال به نظر نمیرسند که پس از اتفاقات ناگوار رخداده خیلی عجیب نیست.
حالا باید به سراغ گابی برویم، شخصیتی که برای بسیاری از طرفداران پس از این قسمت به شخصیتی منفور تبدیل شده است و حتی برخی از طرفداران به فرستادن پیامهای تهدیدآمیز به صداپیشه او دست زدهاند. گابی پیش از این نیز برای مانگاخوانها شخصیتی منفور بود، اما همانطور که در قسمتهای قبل گفتیم، انیمه در دوستداشتنیتر جلوه دادن او خوب عمل کرده است. گابی تنها در طول چند ساعت، هم از حقایق تاریخی جدیدی آگاه شده و هم کشته شدن دوستان صمیمیاش و تخریب شهرش را به فجیعترین حالت ممکن مشاهده کرده است. درک واکنش او به این اتفاقات با وجود سن کمش، خیلی سخت نیست. همانطور که گفتیم، میتوان او را با ارنِ فصل اول مقایسه کرد. هردوی آنها سریعا با خود عهد میبندند که عامل بدبختی خود را نابود سازند. شاید این پرسش به وجود بیاید که چرا فالکو مانند گابی چنین واکنشی ندارد. دلیل اول این است که فالکو سخنان ارن را شنیده (مخصوصا سخن او درباره بلعیده شدن مادرش توسط تایتان خندان) و مرگ زوفیا و اودو را از نزدیک ندیده است. دلیل دوم هم این است که احتمالا گابی بسیار بیشتر در خانوادهاش شستوشوی مغزی شده باشد، اما میبینیم که فالکو به دلیل علاقهاش به گابی به دنبال او میرود.
صحنه کشته شدن ساشا توسط گابی، بسیار ناراحتکننده است. ساشا از شخصیتهای اصلی داستان حمله به تایتان نیست، اما از ابتدای داستان همراه مخاطبان این سری بوده است. باید بگوییم که سکانس مرگ او تاثیرگذاری بیشتری از مانگا دارد و این ناشی از کارگردانی ماهرانه آن است. واکنش آرمین، میکاسا، کانی و حتی لیوای به زیبایی به تصویر کشیده شده است. شوک و غم را میتوان به صورت واضحی در چهرههای این شخصیتها مشاهده کرد و حتی لیوای هم که از قویترین و خونسردترین شخصیتهای انیمه است، برای لحظهای شوکه میشود. باید به انتخاب موسیقی مناسب برای این لحظات نیز اشاره داشت.
انتخاب دیگری که این صحنهها را غمانگیزتر میکند، قطع صداهای گریه و فریادهای همه و پخش موسیقی به تنهایی است. حمله به تایتان، صداپیشههای ماهری دارد که قادر هستند انواع احساسات را به مخاطبان منتقل کنند، اما گاهی با تصمیماتی اینچنینی، تاثیرگذاری یک صحنه حتی بیشتر هم میشود. شنیدن موسیقی درحال پخش و مشاهده گریه شخصیتهای موردعلاقهمان، تاثیرگذاری این صحنه را چندبرابر کرده است. استودیو ماپا حتی فلشبک ساشا در حال خوردن گوشت را نیز به سبک خود به تصویر کشیده است و با استفاده از رنگ طلایی، خوشیِ دورانی را نشان میدهد که همهچیز به اندازهی حال حاضر پیچیده نشده بوده است.
در اینجا باید کمی هم از ژان و رشد شخصیتی قابل مشاهدهاش بگوییم. ژان در ابتدا، تنها به دنبال زندگیای آرام و بدون دردسر بود. در قسمت قبل دیدیم که او هنوز آنقدر بیرحم نشده است که فالکوی غیرمسلح را بکشد. او در طول این سری به آرامی تغییر و رشد کرده است. در این قسمت هم با آمدن گابی و فالکو و کشته شدن ساشا، فورا بر احساساتش غلبه و شرایط را مدیریت میکند و جلوی کتک خوردن آن دو را میگیرد. در ضمن، صحنه کتکخوردن گابی و فالکو بسیار خشنتر از مانگا نمایش داده شده است، زیرا در مانگا در پسزمینه یکی از پنلها نشان داده میشود.
یک صحنهی جزیی دیگر که باوجود عدم اهمیتش، ازکارگردانی خوبی برخوردار است، زاویه دوربین صحنه پس از تیر خوردن ساشا و تیر گذاشتن دوباره گابی در تفنگش است. درکل، چنین ریزهکاریهایی است که فصل چهارم انیمه حمله به تایتان را مخصوصا در قسمتهای غیراکشنش دیدنی میکند.
آشکارسازی خیانت زیک نیز یک توییست عالی و شوکهکننده است که احتمالا باعث تعجب بسیاری شده باشد. رونمایی از خیانت زیک به صورت موازی با سخنان پیک درباره یلنا و حدس احتمالی او درباره خیانت زیک، نشان دادن واکنش گابی و فالکو به دیدن زیک در آنجا و سخنان هانجی به او که حاکی از همکاری پارادیسیها و زیک است، همگی این آشکارسازی را دیدنی کردهاند. این آشکارسازی و دیالوگ میان لیوای و زیک به همراهی موسیقی پخششده، قادر هستند تنش زیادی را در مخاطب ایجاد کنند.
صداپیشههای گابی و ارن در قسمت هشتم اجراهای بینظیری دارند. بهتر است درباره خنده هیستریک ارن پس از شنیدن سخن آخر ساشا پیش از مرگش هم صحبت کنیم. از اجرای عالی صداپیشهی او که بگذریم، این خنده، خندهای ناشی از شادی و خوشحالی نیست. آیا از فشار روانی واردشده بر او است یا احساس گناه به دلیل مرگ ساشا؟ یک دلیل دیگر هم میتواند این باشد که او با استفاده از قدرت تایتانیاش، آیندهای که در آن ساشا کشته میشود را دیده بوده است. او پس از خندهاش و حرف ژان که او را مقصر میداند، چهرهی نگرانکنندهای از خود نشان میدهد. حدس زدن اینکه دقیقا چه چیزی در ذهن ارن میگذرد، برای مخاطب سخت است.
در قسمت هفتم استیصال مارلی را مشاهده کردیم و در این قسمت هم تلفات پارادیسیها را میبینیم. این پرسش در ذهن مخاطب ایجاد میشود که مقصر اصلی چه کسی است؟ گابی که به ساشا تیر زده است؟ ارن که مارلیاییهای بیگناه را کشته است؟ راینر، برتولت و آنی که به شیگانشینا حمله کردند؟ یا باید حتی به پیشتر از آن اتفاق مراجعه کرد و دنبال مقصر گشت؟ همیشه گفته میشود که تاریخ تکرار میشود و این قسمت هم حول محور این ایده میچرخد. شاید در آینده فالکو یا گابی بتوانند این چرخه شوم را بشکنند و به نتیجهای متفاوت برسند.
خلاصه که، قسمت هشتم قسمتی متاثرکننده است که نمیتوان عیب خاصی در آن پیدا کرد. انتخاب موسیقی متن و پالت رنگی مناسب، نمایش هیجانات شخصیتها، انیمیشن قوی، دیالوگهای تاثیرگذار و صداگذاری حرفهای و تنش ناشی از اتفاقات این قسمت، آن را به قسمتی عالی تبدیل کردهاند. این قسمت روندی آرامتر از قسمتهای قبل دارد و نسبت به قسمتهای قبل، مقدار کمتری از مانگا را پوشش داده، اما این تصمیمی درست برای به تصویر کشیدن این نقطه از داستان است.
نظر شما درباره فصل چهارم انیمه حمله به تایتان چیست؟ آیا از قسمتهای پخششده راضی هستید؟ نظراتتان را با ما درمیان بگذارید.
اره دقیقا cgi تایتان زیک یجوریه و از ابهت و ترسناک بودنش کم کرده.. طراحی چهره ها هم با وجود اینکه سازنده ها گفته بودن سخت ترین کار بوده (بهمراه ری اکشن هاشون) ولی عالی از آب در اومده.. استفاده از روتوسکوپی هم در نوع خودش بجا و جالب بود..ولی ریتم انیمه و بخصوص اواخر قسمت دوم تند بود و یه صحنه جالب ( چهار دست و پا دویدن پیک روی پله ها) رو نشون ندادن که خب ب دلیل گنجاندن حداقل یک و نیم چپتر از مانگا توی هر قسمت هست و نهایت 24 دقیقه کردنشه و ایرادی وارد نیست..
قسمت 5 ام هم میخوره ب کریسمس و با یک هفته تاخیر پخش میشه..
مرسی از نقد و بررسی تون عالی و کامل بود..
در مورد سوال اخر هم اینکه بعله رخ نمایان کرد نکبت 🙂
سلام ببخشید شما از کجا دیدید این انیمیشن رو
اطفال بگید
و سوال آخر آیا دوبله فارسی دیدید یا نه
سلام میتونی از سایت کول دانلود هم با دوبله و زیرنویس دانلود کنی هر یکشنبه شب قسمت جدید میزارن و تا اخر شب هم زیرنویس اش رو درست میکنن
در مورد سوال آخر هم جوابش معلوم هست
وقتی فالکو رفت به کمک شخص های روانی جنگ دومین نفری که خواست کمکش کنه ریش و موهای مشکی ای داشت اون فرد ارن یگر بود که وقتی اون شخص گفت بوووم
اون نفرات روانی افتادند
ارن یگر جز اونا بود ظاهر جدید داشت
یییییعنی اون ارن بود؟؟؟
باورم نمیشه
🤣🤣🤣🤣ارن چقد بی ریخت شده
آقا اصلآ ارن اینجا چیکار میکنه مگه تو جزیزه نباید باشه چجوری سر از اینجا در آورده؟
داداش من اگه مانگا خونده باشی میفهمی. ولی من بهت توضیح میدم . ارن به عنوان حاسوس لومده بیت اینها برای نقشه حمله جزیره پارادایس به مارلی.ارن اومده بین اینها و نقشه حمله رو میکشه
بهترین نقدی که در مورد این شاهکار خوندم بسیار عالی بود همینطور ادامه بدید و قسمت های بعدی رو هم نقد کنید خیلی خواندنی بود 👌
سلام. ممنون که مطالعه کردید. دو هفته یک بار دوقسمتی نقدها رو انجام خواهیم داد.
سلام ببخشید شما از کجا دیدید این انیمیشن رو
لطفا بگید
و سوال آخر آیا دوبله فارسی دیدید یا نه
با سلام. در گوکل دانلود انیمه حمله به تایتان فصل 4 را سرچ کنید سایت های مختلفی براتون میاره. فکر میکنم دوبله هم شده باشه تا الان
باسلام من تو تلگرام با زیرنویس فارسی پیدا کردم تا حالا 8 قسمتش اومده
با اینکه مانگا رو خوندم و فک میکردم توی صحنه ملاقات راینر و ارن خیلی سورپرایز نشم ولی موسیقی شاهکاری که انتخاب کرده بودن (بر ملا شدن هویت راینر و برتولد در فصل 2 روی دیوار) واقعا بی نظیررررر بود!
قرار دادن چهار دست و پا راه رفتن پیک هم دمشون گرررم حیف میبود اگه نمیزاشتن..ماپا تا اینجا ک عالللی بوده و رضایت بخش..
مرسی بابت نقد عالی تون.
با سلام. ممنون از اینکه مطالعه کردید. بله واقعا تا اینجا که عالی بوده.
سلام.خسته نباشید عالی بود
قسمت 5 رو کی تحلیل می کینید؟
سلام. ببخشید من یه سوال داشتم. میشه بگید که تهش این میشه که عمر ارن یگر بیشتر از 13 سال بشه. خیلی دوست دارم بدونم عمرش مثل انسان ها بشه. میشه بگید عمرش مثل انسان ها میهش یا نه. اگه میشه که فصل 4 رو ببینم. اما اگه مثل قبل میمونه بگید که نبینم دیگه چون واقعا خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی ناراحت کنندست برام
مثل همیشه نقدتون بسیار عالی و کامل بود و خسته نباشید..
من بشخصه از آهنگ های قسمت شش به غیر از آهنگی که موقع ورود و حمله میکاسا به تایتان پتک (آهنگ فصل 1 هنگام حمله لیوای و میکاسا جهت پس گرفتن ارن از تایتان مونث) قرار داده شده بود، از بقیه آهنگ ها زیاد خوشم نیومد و اون حس حماسی و اکشن و البته هیجانی بودن رو بطور کامل و به نحوی که درخور یکی از حساس ترین صحنه های فصل جدید باشه، بهم منتقل نمیکرد.. ولی با قرار ندادن آهنگ YOUSEEBIGGIRL در قسمت 5 موافقم و کاهش تاثیر گذاری اش موافقم…
با وجود همه ی اینا و علی الخصوص تاثیر بلاشک کرونا در همه امور، ساخته mappa قابل تحسین و راضی کننده ست.
با سلام. خیلی ممنون که مطالعه میکنید
نقدتون عالی و منطقی بود و خسته نباشید
واقعا دلیل این همه هیت برا ماپا رو نمی فهمم . بنده خدا ها تو یه مدت زمان کم دارن انیمیشن رو درست میکنن و فشار خیلی زیادی روشونه.
همین چند وقت پیش داشتم یه نقد میخوندم طرف نوشته بود که تو انیمیشن سریع نقطه ضعف تایتان پتک رو نشون دادن و دلیلش بخاطر کم کاری استودیو ماپا بوده و میخواسته سریع تمومش کنه!!! در صورتی که این فایت رو دقیقا از روی مانگا درست کردن.
کلا میخوان هر اشتباهی رو گردن ماپا بندازن . حتی به چهره ها هم خیلی گیر میدن در صورتی اونا هم از روی مانگا درست کردن. تو فصل های قبلی هم میشد اشکالاتی که الان به ماپا رو میگیرم شبیهش رو پیدا کرد ولی متاسفانه برا ماپا خیلی بزرگنمایی میکنن.
البته خود من بیشتر برام داستانش مهمه.
ولی یه سوالی ذهن منو درگیر کرده ، اینکه آیا ۱۶ قسمت کافیه برا تموم شدن این انیمیشن؟ بنظرم که اصلا ۱۶ قسمت کافی نیست . امیدوارم که بخش دوم هم داشته باشه
با سلام. خیلی ممنون که نقد رو مطالعه کردید. بله واقعا این همه هیت به ماپا عجیبه. البته بعد از قسمت 7 و 8 دیکه فکر کنم بهانه ای برای هست دادن نمونده. 16 قسمت واقعا کافی نیست به نظر من. امیدوارم که پارت 2 داشته باشه.
اینو تو ردیت دیدم برام خیلی جالب بود. گفتم با شما هم به اشتراک بزارم
https://uupload.ir/files/szhd_zzqlu9k7fic61.png
آفرین 😨 از کجا پیدا کردی عالی بود واقعا انگار آینده رو میبینه ارن و هاجیمه ایسایاما هم که ۱۱ ساله که کل داستانو ریز به ریز میدونسته🤦♂️
نقد قشنگی بود، من با اینکه فصل ۴ برام حوصله سر بر بود اما وقتی متن رو خوندم نظرم عوض شد، هر چند قبلش هم از فضا سازی و جهش داستانی به سمت مارلی ها تحت تاثیر قرار گرفتم
قبل از شروع به دیدن کردن این فصل نظراتی خونده بودم طرفداران میگن ارن شخصیت منفی شده و جبهه اش عوض شده، اما واقعا شخصیت منفی نیست بقول شما خاکستریه، برای تموم شدن این مصیبت و جنگ چنصد ساله مجبوره همونطور که خونشون ریخته شد خون بریزه و واقعا انتخاب دیگه ای نداره.
و صد حیف که اتک تایتان با این موضوع جذاب رو به اتمامه
امیدوارم زودتر قسمت ۷ هم نقد کنید
خیلی ممنون از نظرتون. نقد قسمت 7 و 8 هم قرار گرفت.
ارن هنوز تو شوک دیدن مرگ خواهر پدرشه و فک کرده که چون یکی زده بچه ۴ ساله رو اونجوری سلاخی کرده پس همه افراد مارلی بدن
به نظر من همه چی تقصیر زیک عوضی در فصل 2 بود که باعث اعتراف رایتر شد البته رایتر خودش حقیقت رو در 5 سال فهمید که مارلی ها چه آدم های عوضی هستن و کارشون شست شوی مغز بچه الدیایی های مارلی هست
زیک هم به روشش خودش فکر میکنه که راه نجات الدیا این مدلیه. اما خب راه واقعا عجیبی رو انتخاب کرده
سلام خسته نباشید بررسی قسمت های 7و8 را کی قرار میدهید با تشکر.
با سلام. نقد قسمت 7 و 8 هم قرار گرفت
بیطرفانه بود نقدتون ممنون
اخر نميخوان اين ارن و ميكاسا رو بهم برسونن خيال من راحت كنن رو مخه كه اين دوتا اينقد بهم ميان و همش داستان مقاومت ميكنه
اینجور که به نظر میرسه حتی شاید ارن و میکاسا با هم درگیر بشن و همدیگه رو بکشن :)، بعید نیست چون کم کم داره مسیرشون جدا میشه. البته خدا اون روز رو نیاره :)))
سلام نقدتون عالی بود چیز هایی که بهش توجه نداشتیم رو گفتید ولی چرا اینقدر یه دفعه ارن تغییر شخصیت داد ؟؟؟
با توجه به چیزی که پیداست ، ارن تبدیل به یک ضد قهرمان میشه ، این از قسمت نهم کاملا قابل برداشته ، فعلا که هیچ کس پایان انیمه رو نمیدونه ، ولی به نظر من ارن وقتی که همه رو کشت از جمله بهترین و نزدیکترین افرادش و همینطور زخمی کردنشون ، اونوقت با فدا کردن خودش به این بازی پایان میده و با این کارش چرخه یومیر و خود یومیر نابود میشن و اینجاست که داستان تموم میشه.البته میگم که همش حدسه.
با سلام، بله احتمالا همینطور که میگید باشه، باید ببینیم ایسایاما چه پایانی رو برای داستان در نظر میگیره
واقعا من نمی تونم شهصیت ارن گیر رو درک کنم اون خودش قبلا درد از دست دادن عزیزان و نابود شدن شهرش رو چشیده حالا چرا می خواد این درد رو به افراد بی گناه هم تحمیل کنه
نقدتون خیلی خوب بود ممنون
ممنون که مطالعه کردید
واقعا نقد خوب و بجایی بود. نکاتی که شاید بعضیا کمتر دقت کرده بودن به خوبی بهش اشاره شده بود. اما هنوز چنتا چیز برای من مبهمه و نفهمیدم
اول اینکه چرا گروهی که ارن رو همراهی میکردن ، اونو مقصر میدونستن و میگفتن که ما دیگه بهت اعتماد نداریم و دلیل اینکه لیوای ارن رو پرتاب کرد زمین ویا اینکه ژان دلیل مرگ ساشا رو ارن میدونست چی بود؟
مورد دوم که متوجه نشدم این بود که دقیقا نقشه و هدف زیک چی بود؟ آیا به اشتباه چن سال پیشش پی برده و قصد جبران داشته؟
یه چیزایی هم در مورد خون سلطنتی بهش اشاره شد که برای من یکم گنگ بود!
مورد سوم اینکه ویلی تایبر و خاندانش در اصل کسایی بودن که به مارلی حکومت میکردن؟
و مورد اخر اینکه هدف و قصد کینگ فریتز چی بوده؟ فقط رفته مردمو و خودشو داخل دیوارای پارادایس زندانی کرده و ازونور هم صلح کرده بوده با مارلیا که کاری با هم دیگه نداشته باشن؟
بعد قدرت فریتز الان دست کیه؟ ارن؟ اون مگه فقط تایتان حمله رو نداره؟
اینا موردایی هستن ک یا نمیدونم خوب متوجه نشدم یا هنوز کامل درموردشون توضیح ندادن یکم گیج کنندس برام.
شرمنده اگه طولانی شد ولی ممنون میشم اگه حتما جواب بدید.
با سلام. مرسی که مطالعه کردید. سعی میکنم تا جایی که بتونم پاسخ بدم به سوالاتتون. دوستان ارن اون رو مقصر می دونن چون با نقشه زیک موافقت کرد و اون حمله خونین به مارلی رو انجام داد. زیک هم همون طوری که میگه قصدش آزادی الدیا هست اما راهی که برای این کار انتخاب کرده، قسمت های بعدتر مشخص میشه. خون سلطنتی هم داستانش اینه که ارن اگه تایتانی با خون سلطنتی رو لمس کنه می تونه از قدرت تایتان بنیادی استفاده کنه ( مثل کاری که با تایتان خندان کرد). خانواده تایبر هم بله از پشت صحنه میچرخوندن مارلی رو. قدرت تایتان بنیادی هم دست ارنه در حال حاضر.
انیمه خیلی خوبیه، ولی این که سازنده ها مدت زمانی فشرده ای رو برای ساخت انیمه درنظر گرفتن اشتباه خیلی بزرگی بود.
انیمیشن ها به اون کمال فصل های قبل نرسیده، قیافه ها خیلی تغییر میکنه از یک صحنه تا یک صحنه دیگه. کاملا مشخصه فرصت کافی وجود نداشته. مبارزات و حرکات فیزیکی خیلی خلاصه وار هستن. (مثلا قبلا ضربات چرخشی و پی در پی و کوبیده شدن به دیوار بیشتر دیده میشد مبارزه تایتان زن و ارن یا لیوای و تایتان زن یا قسمت هفتم فصل یک رو در نظر بگیرید و غیره و غیره ). روند و سرعت داستان هم خیلی زیاد شده و فهم و درک سریال رو سخت کرده، من که این فصل رو میبینم که ببینم چطور تموم میشه، دیگه اون هیجان و پر رمز و رازی فصل های قبل رو نداره همچنین وجود یه شخص با ابهت و کاریزماتیک مثل اروین خیلی خالیه.
تا به حال انیمه ندیده بودم فکر میکردم انیمه ها یه چیزی تو مایه های برنامه کودک هستن ولی واقعا خیلی خفن بود ،البته از آخرای فصل سوم به بعد به نظرم زیاد جذاب نبود
با درود مقاله شما بسیار خواندنی بود. نکات ریزی رو اشاره کردید که خیلی جالب بودند. مثل موسیقی متن استفاده شده یا جابجایی جایگاه کاراکترها. منتظر مقاله بعدی تون در مورد دو قسمت بعدی که تازه منتشر شده هستیم.
ممنون از نظرتون. ادامه نقد در این مطلب قرار گرفت : https://psarena.ir/aot-season-4-review/
عالیه،خسته نباشید،لطفا بررسی قسمت 9 تا 11 هم قرار بدید
ممنون که مطالعه کردید. ادامه نقد در این مطلب قرار گرفت : https://psarena.ir/aot-season-4-review/
عالی بود منتظر نقد و بررسی قسمت های جدید هستم
سلام
با تشکر از زحمات شما،
لینک نقد قسمت های نه به بعد کار نمیکند
لطفا درستش کنید
الان تست کردم و سالم بود.
من اون سکانس آنی و کنی رو نفهمیدم. آنی داشت میگفت که کنی باباشه ولی مگه بابای آنی اون طرف دیوارا تو کشور مارلی زندگی نمیکنه؟ اصن خیلی غیر منطقیه که کنی بابای آنی باشه
با سلام. آنی به دروغ این مساله رو به کنی میگه برای اینکه در حال کسب اطلاعات و دنبال کردن کنی بوده.