اگر عاشق انیمههای رباتی (mecha) هستید، حتما با انیمههای هیرویوکی ایمایشی (Hiroyuki Imaishi) بنیانگذار استودیوی Trigger آشنایی دارید. کارگردانی که در خلق صحنههای اکشن و نفسگیر رباتی حرف اول را میزند و سبکی منحصربهفرد، جسورانه و کاملا متفاوت را به نمایش میگذارد. ما در این نوشته با معرفی بهترین انیمه های هیرویوکی ایمایشی و بررسی سبک آثارش، قصد داریم تا دریچهی جدیدی از دنیای انیمه را به روی دوستداران این مدیوم باز کنیم، پس با ما همراه باشید.
ایمایشی در 4 اکتبر سال 1971، در شهر توکیو متولد و در همانجا بزرگ شد. او از خانوادهای متوسط بود و ازهمان کودکی به مانگا و انیمه علاقه داشت. زمانیکه کلاس سوم ابتدایی بود و فقط 10 سال داشت، انیمه Mobile Suit Gundam را دید و عاشقش شد، و از آنبهبعد تمام فکر و ذکرش رباتهای غولپیکر شده بودند. او در دبیرستان وارد کلوپهای سینمایی شد و در همانموقع کشیدن مانگای خودش را آغاز کرد. او پس از دبیرستان تصمیم گرفت که در دانشگاه در رشتهی انیمیشن تحصیل کند. او درنهایت در یک کالج هنری، در رشتهی فیلمبرداری قبول شد و ادامهی تحصیل داد. اما آموزشهای آنجا با اهداف ایمایشی در یک راستا نبود و او مجبور شد تا خودش برای یادگیری انیمیشن دستبهکار شود. او که مدام به دنبال کار در حیطهی انیمیشن بود، روزی با آگهی تبلیغاتی برای ساخت انیمه Neon Genesis Evangelion روبهرو شد و برای آن درخواست داد. به این ترتیب او کارش را به عنوان انیماتوری ساده در استودیوی Gainax آغاز کرد.
۱. انیمه DEAD LEAVES
این انیمهی سینمایی یکی از اولین تجربیات کارگردانی او است، که در سال 2004 توسط شرکت Production I.G تولید شده. انیمه «برگهای مرده» داستان دو نفر است؛ یکی از آنها رترو (Retro)، پسری پرانرژی با کلهای به شکل تلویزیون و دیگری پندی (Pandy) دختری بیاحساس، یک نیهیلیست پوچگرا با تیپ و ظاهر امروزی. داستان از آنجایی شروع می شود که این دو نفر لخت و عریان درحالیکه حافظهشان را از دست دادهاند، در حومهی شهر از خواب بیدار میشوند؛ اما آنها با این حال بهراحتی با این وضعیت کنار آمدهاند، بهطوریکه گویا اصلا اتفاق خاصی نیفتاده است. رترو و پندی یک ماشین میدزدند، رانندهاش را میکشند و ناگهان متوجه میشوند که در یک صحنهی تعقیبوگریز با پلیس آن شهر قرار گرفتهاند. آنها سپس توسط پلیس دستگیر شده و به زندانی با سطح امنیتی بالا به نام برگهای مرده فرستاده میشوند. تمام اتفاقات ذکرشده، تنها در 3 دقیقهی آغازین این انیمه اتفاق میافتد. در نهایت این انیمه شما را به نقطهای میرساند که ذهنتان پر از سوالاتی میشود که امیدوارید در پایان، جواب سرنوشتساز مورد انتظارتان را بگیرید…اما گویا از این جواب خبری نیست! زیرا در پشت همهی این اتفاقات، هیچ معنایی وجود ندارد و همهی اینها نقشهای است که ایمایشی آگاهانه کشیده. او به شما نشان میدهد که چیزی که اهمیت دارد، پوستهی زیبایی است که در آخر باقی میماند، سبک بصریای خیرهکننده که نتیجهی بهرهگیری ماهرانه ایمیایشی از زوایای غیرمعمول و تیز، رنگهای تیرهوتار با کنتراست بالا و شخصیتهایی با عکس العملهای اغراقآمیز است.
۲. انیمه TENGEN TOPPA GURREN LAGANN
این اثر اولین انیمهی سریالی ایمایشی است، که در سال 2007 و در استودیوی Gainax کارگردانی شده و از سوی منتقدان مورد تحسین فوقالعادهی قرار گرفته. این انیمه که نتیجهی برنامهریزیهای استودیوی گاینکس با هدف ساخت انیمهای برای شنبه صبحها بود، به شهرتی پیشبینی نشده رسید، که حدود 10 سال ادامه داشت. این انیمه داستان پسری خجالتی به نام سایمون را دنبال میکند، که در دهکدهای زیرِ زمین زندگی میکند و علاقهی زیادی به حفاری زمین و کشف مصنوعات قدیمی دارد. برادرش کامینا پسری خودمختار و کلهخراب است، که آرزو دارد تا روزی به سطح زمین برود، جایی که بهگفتهی ریشسفیدان آنجا وجود خارجی ندارد. روزی سایمون در مکاشفات خود، یک کلید به شکل دریل پیدا میکند، که باعث فعال شدن ربات کوچکی به نام لاگان میشود. سایمون و برادرش ابتدا توسط ریشسفیدان مجازات میشوند، اما کمی بعد با نازل شدن فاجعهای از دنیای بالای سرشان، حالا وظیفهی او و برادرش است تا به همراه دختری تازهوارد به نام یوکو با اسلحهای بزرگ، دنیا را نجات دهند. راز شهرت این انیمه در داستان پیچیده و سبک بصری منحصربهفرد ایمایشی که امروزه به امضای کارش بدل شده، نهفته است. طراحیهای سریع با خطوط درهمتنیده و ناپایدار در صحنههای نبرد، بهخصوص هنگام انفجار یک نیروی مخرب در داستان، حسی را منتقل میکند که گویی شخصیتها هرلحظه در شرف فروپاشی هستند و این یکی از دلایل متفاوت و خاص بودن امضای زیباییشناختی هیرویوکی ایمایشی است.
۳. انیمه KILL LA KILL
ایمایشی در سال 2010 استودیوی Gainax را ترک و در آگوست سال 2011 استودیو Trigger را تاسیس میکند. انیمه سریالی kill la kill اولین پروژهی تلویزیونی این استودیو بود، که در سال 2013 توسط او کارگردانی شده است. داستان این انیمه دربارهی دبیرستانی به نام آکادمی هونوجی (Honnōji) است، که تحت فرمانروایی شورای دانشآموزی ترسناکی به رهبری ساتسوکی کیریویین (Satsuki Kiryūin) قرار دارد. اعضای این شورا یونیفرمهای خاصی بهنام گوکو به تن دارند که به آنها قدرتهای فرابشری میبخشد و آنها با استفاده از این قدرت، بر سایر دانشآموزان ظلموستم میکنند. دراینمیان دختری به نام ریوکو ماتوی (Ryūko Matoi) به این دبیرستان انتقال مییابد که شمشیری به شکل نصف یک قیچی با خود حمل میکند و در جستجوی کسی است که نصف دیگر قیچیاش را به همراه دارد و پدرش را کشته. ریوکو یونیفرمی پیدا میکند که میتواند به او قدرتی بدهد که بتواند دبیرستان را از زیر سلطهی شورای ظالم دانشآموزی رها سازد و حقیقت پشت قتل پدرش را کشف کند. طراحی و سبک بصری فوقالعاده، شخصیتهای بهیادماندنی، محیط عجیب و جالب، ایدهی ناب یونیفرمهای سخنگو و رباتمانند و از همه مهمتر نبردهای پیدرپی شگفتانگیز، دلایل محکمی بر محبوبیت این انیمه سریالی هستند.
۴. انیمه Space Patrol Luluco
این انیمه، داستانی در فضا و در منطقهای به نام اوگی کوبو را بیان میکند؛ جایی که انسانها و موجودات بیگانه کنارهم زندگی میکنند. در این دنیای عجیب، دختری به نام لولوکو همراه با پدرش یک زندگی معمولی را میگذرانند، اما روزی با ورود دانشآموز انتقالی به کلاس لولوکو، زندگی او دچار تغییر میشود. لولوکو تنها میخواهد که زندگی عادی داشته باشد، اما چنین مسالهای در مدرسهی او که مملو از موجودات فضایی است، آسان نخواهد بود. پدر او نیز تصادفا طی حادثهای یخ میبندد و او مجبور میشود تا در روزهای آزادش به عنوان عضو گشتفضایی، به شکار مجرمان فضایی بپردازد. هیرویوکی ایمایشی با وجود ساخت انیمههای پرسروصدایی مانند Gurren Lagann و Kill La Kill و همکاری با پروژههای قدرتمند دیگر در استودیو Gainax از جمله: انیمه Neon Genesis Evangelion و FLCL، حالا برخلاف انتظار و شخصیت همیشگیاش، به کارگردانی یک انیمه سریالی کوتاه دربارهی اولین تجربهی عاشقی یک دختر مدرسهای پرداخته است. اگرچه این انیمه به غیر از جوکهای تازه و کیفیت بالای انیمیشن در قسمتهای پایانی، به اندازهی پروژههای قبلی او چیز جدیدی ارائه نمیدهد، اما پرداختن ایمایشی به چنین موضوعی میتواند تنوعی در کارنامهی درخشان او محسوب شود.
۵. انیمه PROMARE
انیمه سینمایی Promare آخرین انیمهی ایمایشی تا به امروز است، که داستان آن در آیندهای نزدیک اتفاق میافتد. آیندهای که درآن انسانهایی جهش یافته وجود دارند که وقتی عصبانی میشوند و از حد صبر و تحمل خود فراتر میروند، به طرز مرگباری منفجر میشوند. از طرف دیگر، گروهی از آتشنشانهایی وجود دارند که در چنین مواقعی سوار بر رباتهای مخصوصشان برای خاموش کردن شعلههای آتش حاصل از انفجار به میدان نبرد میشتابند. گروه جدیدی از جهشیافتهها که خود را «افروختههای شوریده» مینامند، به رهبری لیو فوتیا، نبرد بزرگی با تیم ضدافروختهها که همان آتشنشانها هستند، آغاز میکنند و عضو جدید گروه ضدافروختهها به نام گالو تیموس به عنوان قهرمان داستان در این نبرد ظاهر میشود. در این انیمه ما باری دیگر با امضای زیباییشناختی و سبک بصری خاص این کارگردان روبهرو میشویم: زوایای تند و نامعمول، رنگهای پرکنتراست و ضربآهنگ سریع نماها که فرصتی برای پلکزدن به شما نمیدهند. انیمه Promare دارای نشانهها و عناصری از آثار قبلی این کارگردان نیز هست؛ شخصیت گالو که مشابه کاراکتر کامینا در Gurren Lagann است، عینکآفتابیهای رنگی و زاویهدار، صحنههای کمدی مشابه آنچه در انیمههای Kill La Kill و Space Patrol Luluco شاهد آن هستیم و در نهایت خط داستانی پیچیدهای که به شما یادآوری میکند: «همه چیز آنگونه که بهنظر میرسد نیست». اما این انیمه سینمایی یک تفاوت مهم با پروژههای قبلی او دارد و آن هم استفادهی زیاد از سبک انیمیشن سهبعدی CG در رباتها و پسزمینهها است. همانگونه که خود هیرویوکی ایمایشی میگوید:
این چیزی بود که مدتها میخواستم آن را امتحان کنم….من تابهحال نبردهای زیادی را بهصورت دستی طراحی کردهام تا جایی که نمیدانستم چه کار جدیدی میتوانم انجام بدهم، اما با CG animation توانستم تجربههای جدیدی بهدست بیاورم.
نتیجهی این تغییر، سبکی است که هم حس تازگی میدهد و هم امضای ایمایشی در آن وجود دارد. با تکنیک انیمیشن CG، دوربین و شخصیتها آزادانه میتوانند در فضا حرکت و در عین حال کیفیتشان را حفظ کنند و همچنان باورپذیر باشند.
هیرویوکی ایمایشی علاوه بر انیمههای نام برده، کارگردانی آثار دیگری مانند قسمت اول انیمه Re: Cutie Honey و Panty & Stocking with Garterbelt را نیز برعهده داشته و همچنین به عنوان انیماتور یا طراح شخصیت در پروژههای دیگری مثل DieBuster، برخی قسمتهای Fullmetal Alchemist ،Black Rock Shooter و Darling in the Franxx همکاری داشته است. یکی از نقاط عطف کاری او آشنایی با فیلمنامهنویسی به نام کازوکی ناکاشیما (Kazuki Nakashima) در همان ابتدای دوران کارگردانیاش بود، که آنها را به دو همکار خلاق همیشگی بدل کرد. خود ایمایشی در این رابطه میگوید:
معمولا وقتی با یک نویسنده کار میکردم، عادت داشتم تا فیلمنامهاش را از اول به هم بریزم و بعد به شیوهی خودم آن را سرهم کنم. وقتی همین کار را با فیلمنامهی ناکاشیما انجام دادم، متوجه شدم که در آخر به همان نتیجهای رسیدم، که ناکاشیما رسیده بود. با خودم فکر کردم که عجب! من و این فرد دقیقا مشابه همدیگر عمل میکنیم…من قطعا میخواهم که با او کار کنم!
شاید نتیجهی این همکاری یکی از دلایل موفقیت انیمه Gurren Lagann بود. حساسیت مشابهی که این دو نفر در ساخت انیمه به خرج میدادند، اختلافاتی را میانشان به وجود آورد، که ایمایشی با خنده دربارهی آن چنین توضیح میدهد:
ناکاشیما به نوشتن و شرحدادن بیشازحد یک صحنه علاقهی زیادی دارد که حوصلهي مرا سر میبرد. به همین دلیل، من در چنین موقعیتهایی نشان میدهم که شخصیت داستانم در انیمه خوابش برده است، فکر نکنم ناکاشیما چندان از این کار من خوشش بیاید.
این شیطنت ایمایشی در یکی از صحنههای انیمه Promare، کاملا گویای ماجرا است. اما اینکه چه چیزی باعث میشود تا او همیشه انیمههایی پر زدوخورد و پرسروصدا بسازد، هنوز جای سوال بود. بنابراین وقتی از او پرسیده شد که آیا علاقه دارد تا در آینده انیمههایی واقعگرایانهتر و آرامتر بسازد، او پاسخ میدهد:
کارکنان من هم معمولا این سوال را از من میپرسند. من همیشه چیزهای عجیبوغریب، هیجانانگیز، با آبوتاب و افراطی را دوست داشتهام. معمولا وقتی دیگران چنین چیزی را میشنوند، میخندند، ولی من عاشق مایکل بِی (Michael Bay) کارگردان فیلمهای Armageddon و Transformers هستم.
هیرویوکی ایمایشی و استودیوی Trigger تاکنون به خوبی توانستهاند که در صنعت انیمیشن ژاپن دوام آورند و به موفقیتهای بسیاری دست پیدا کنند. همانطور که خود او بیان کرده است، هدف از ساخت این استودیو پر کردن آن با تعداد زیادی انیماتور نبوده و او قصد نداشته که تنها خودش کارگردانی پروژهها را برعهده بگیرد. تنها خواستهی او تاسیس استودیویی بوده است که به ساخت انیمههای باکیفیت و خلاقانه وفادار باشد. درحالحاضر این استودیو طرفداران زیادی پیدا کرده، که چشمبهراه انیمههای رباتی و هیجانانگیز بعدی این کارگردان هستند.
شما دربارهی این کارگردان و انیمههایش چه فکر میکنید؟ نظراتان را با ما درمیان بگذارید.
بسیار سپاس گزاریم بابت اطلاعات خوبتان..اگه امکانش هست منبعی که ازش در خصوص پیشینه کارگردان، اطلاعات رو گذاشتید قرار بدهید خیلی عالی می شود زیرا ما می توانیم برای اطلاعات بیشتر به سایتی که شما معرفی می کنید مراجعه کنیم
با سلام. ممنونیم نظر لطف شماست…. بله منابع مربوط به پیشینه کارگردان از سایت forbes و japantimes هستش که با جستجوی نام کارگردان در گوگل، مقاله مربوط به این دو سایت را میتوانید بیابید. البته برای اطلاعات بیشتر نیز می توانید به سایت animenewsnetwork نیز مراجعه کنید.