کتاب در راه (On The Road) را جک کرواک (Jack Kerouac) در آوریل سال ۱۹۵۱ طی سه هفته نوشت. او کتاب را روی کاغذی رولی به طول شصت متر نوشت زیرا سبک نوشتن او (نوشتن خودانگیخته) مجالی برای عوض کردن کاغذ ماشین تحریر به او نمیداد.
تنها کاری که میخواستم انجام بدهم این بود که بزنم به دل شب و یک جا گم و گور شوم، بروم به تمام مملکت سرک بکشم و ببینم هرکس چه کار میکند.
کتاب در راه، کتاب مقدس «نسل بیت» و بهترین اثر جک کرواک است. نسل بیت گروهی از نویسندگان آمریکایی بعد از جنگ جهانی دوم بودند. آنها گروهی از رفقایی بودند که شور زندگی داشتند و برخلاف نویسندگان آکادمیک معاصرشان خودآموخته و بیقید بودند. نوشتههایشان هم راجع به اتفاقاتی بود که در همان حلقهی دوستی برایشان اتفاق میافتاد. جک کرواک، ویلیام اس.باروز و آلن گینزبرگ هستهی اصلی این گروه از نویسندگان بودند.
آنها برخلاف نویسندگان آمریکایی بعد از جنگ جهانی اول مثل همینگوی و فیتزجرالد که خود را نسل گمگشته مینامیدند، به هیچ وجه غمگسار و وجدان معذب نبودند. هیچگاه از نوشتههایشان برای حرکتی نمادین یا نشان دادن مصیبتزدگی استفاده نمیکردند. آنها مینوشتند تا سرحال شوند.

جک کرواک به موسیقی، خصوصا موسیقی جاز علاقهی زیادی داشت. تاثیر فرم این موسیقی و بداهه نوازی در جاز بر نوشتههای او کاملا مشخص است. جملات معمولا کوتاهاند و ضرباهنگی تند و خودانگیخته دارند. برخی نوشتههای او را مشابه به نقاشیهای جکسن پولاک (Jackson Pollock) میدانند.
کرواک در این کتاب داستان سفرهایش در سراسر آمریکا را روایت میکند. داستان، روایتی واقعی است و شخصیتها معادل بیرونی دارند. مهمترین شخصیت داستان یعنی «دین موریارتی» (Dean Moriarty) معادل یکی از رفقای نسل بیت کرواک، «نیل کسیدی» (Neal Cassady) است. راوی (سل پارادایز – Sal Paradise) که خود کرواک است بعد از جدایی شروع به سفرهایی میکند که پر از فراز و نشیب و ماجرا هستند. کرواک بعد از آشنایی با دین موریاتی تماما شیفتهی آشوبگری و دیوانگی او میشود و تا حدی تحت تاثیر او قرار میگیرد که به نوعی مرید او میشود.
کتاب در چهار بخش نوشته شده که آغاز هر بخش آغاز یکی از سفرهای پارادایز است. او در نیویورک (شرق آمریکا) زندگی میکند. در این سفرها سودای رفتن به غرب او را به جاده میکشاند. در هر بخش مرحله جدیدی در زندگی راوی شروع شده است. در بخش آخر که او بابت چاپ کتابش پولی به دست آورده، به همراه موریارتی به سمت جنوب و بعد مکزیک میروند. تکاندهندهترین قسمتهای کتاب در همین بخش چهارم رخ میدهند؛ جایی که در نهایت دیوانگی و شور و با رهایی تمام فقط زندگی میکنند.

کتاب در راه، شش سال پس از نوشته شدن موفق به پیدا کردن ناشر شد اما بعد از آن بهچنان موفقیتی دست یافت که آن را کتاب مقدس نسل بیت میدانند. همچنین به عنوان یکی از صد کتاب برتر به انتخاب کتابخانه مدرن هم شناخته میشود.
این کتاب در ایران هم چنان مورد اقبال قرار گرفت که چند مترجم آن را ترجمه کردند. احسان نوروزی برای نشر چشمه، یاشین آزادبیگی برای انتشارات کولهپشتی و محمد رزازیان برای انتشارات سرزمین اهورایی این کتاب را ترجمه کردهاند.
بر اساس کتاب در راه فیلمی به همین نام در سال ۲۰۱۲ توسط والتر سالس ساخته شد. این فیلم برای دریافت نخل طلای جشنوارهی کن نامزد شد.
کتاب در راه را میتوان کتاب راهنمای سفر، دیوانگی و زندگی دانست.
«تنها آدمهایی که باهاشان حال میکنم دیوانهها هستند، آدمهایی که دیوانهی زندگیاند، دیوانهی حرف زدناند، دیوانهی نجات یافتن، در یک آن خورهی همه چیز هستند، آدمهایی که هیچوقت خمیازه نمیکشند و حرفهای معمولی نمیزنند، فقط میسوزند، میسوزند، میسوزند. عین آتشبازیهای زردفامی که مثل عنکبوتهایی میان ستارهها منفجر میشوند و وسطشان نور تند آبیرنگی میبینی و همه میگویند: وای!»