انیمه اسکیت: بینهایت که با نام انگلیسی SK8 the Infinity نیز شناخته میشود، داستان ساده اما اورجینالی را درباره دنیای شگفتانگیز ورزش اسکیتبوردینگ بیان میکند که میتواند کسانی که شناختی از این ورزش ندارند را نیز جذب تماشای خود کند. اسکیت بوردینگ یکی از ورزشهای خیابانی پرشوروهیجان و تقریبا نوظهور است که امروزه به محبوبیت زیادی در جهان رسیده، تا جایی که بالاخره پس از سالها، به طور جدی به بازیهای المپیک 2020 توکیو راه پیدا کرده است. در همین سالهای اوج محبوبیت اسکیتبوردینگ، به ناگهان برای اولینبار در تاریخ انیمه، انیمهای درباره این ورزش ساخته میشود که توجه تمام جوانان اسکیتبوردباز یا علاقهمند به آن را به خود جلب میکند و با نمایش جذاب ابعاد و جنبههای متنوع فرهنگی-اجتماعی این ورزش و حالوهوای باحال و خشن آن، طرفداران بسیاری را در جهان برای خود دست و پا کرده است.
حالا خبری منتشر شده است که بیان میکند فصل دوم این انیمه ساخته خواهد شد و سازندگان این انیمه باری دیگر، گردهم میآیند تا تجربه گوارای دیگری را به طرفداران تشنه لب این انیمه هدیه دهند. این خبر بهانهای را برای تیم تحریریه پی اس ارنا فراهم آورد تا به معرفی و بررسی انیمه اسکیت: بینهایت یا همان SK8 the Infinity بپردازد تا ببینیم چرا نباید فرصت تماشای این انیمه هیجانانگیز را از دست بدهیم. پس اگر در تماشای این انیمه تردید دارید، با ما همراه باشید.
یکی از اولین و اصلیترین دلایل اهمیت انیمه اسکیت: بینهایت، آن است که این انیمه برای اولینبار در دنیای اسکیتبوردینگ و طرفدارانش قدم میگذارد؛ در حالی که این ورزش سالهای سال مورد بیتوجهی و کملطفی دنیای حرفهای ورزش و مردم قرار داشته و حالا که این ورزش در سال 2020 به بازیهای المپیک توکیو راه پیدا کرده است، جای خالی آن به شدت در دنیای انیمه حس میشد.
با وجود محبوبیت بالای اسکیتبوردینگ در اواخر دهه 90 میلادی تاکنون، در انیمهها تنها شخصیتهای محدودی همراه با اسکیتبورد به تصویر در میآمدند؛ همانند شخصیت شینیچی در انیمه کاراگاه کونان (1996)، شخصیت کید (Kid) در انیمه Soul Eater (2008)، شخصیت میساکی یاتا در انیمه K (2012) یا شخصیت کیلوا در انیمه هانتر هانتر (2011). بنابراین تا قبل از انیمه اسکیت بینهایت، هیچ انیمهای به طور اختصاصی به جامعه فرهنگی اسکیتبوردرها نپرداخته بوده است و این انیمه دست روی حوزه بکر و هیجانانگیزی میگذارد که انرژی تازهای به دنیای انیمههای ورزشی میبخشد. همین دلیل کافی است تا بدانید اگر شما نیز از طرفداران این ورزش هستید، نباید حداقل فرصت یک بار تماشای آن را از دست بدهید!
ورزش اسکیتبوردینگ با اینکه در مقایسه با سایر ورزشها، تقریبا ورزشی نوظهور محسوب میشود اما تاکنون، سبک زندگی و جامعه فرهنگی بزرگ و منحصربهفردی را تشکیل داده است. این ورزش به سبب آن که در سال 1950 میلادی از دل جوانان و فرهنگ خیابانی و مردمی کالیفرنیا زاده شده، راه سختی را طی کرده است تا خود را به شکل یک ورزش حرفهای ثابت کند و جدی گرفته شود. بسیاری از اسکیتبوردرها در آمریکا، حتی امروزه نیز به عنوان جوانانی سرکش یا به اشتباه اراذل و اوباش شناخته میشوند که از درودیوار خانهها و ساختمانها بالا میروند و با تمرین تکنیکهای خطرناک، گاهی آسیبهای جدی و مرگبار میبینند یا به وسایل شهری صدمه وارد میکنند.
بنابراین، بخشی از فرهنگ اسکیتبوردینگ ناخودآگاه با خطر و یاغیگری آمیخته شده است. اما همین ذات سرکش اسکیتبوردینگ و آزادی عمل گسترده و حس پروازی که به اسکیتبوردر میدهد، است که آن را خفنتر از اسکیت سواری معمولی یا اسکوتر سواری میکند. این ورزش در اواخر دهه 90 میلادی و اوایل 2000 به اوج شکوفایی فرهنگی رسید و تا به امروز هم بیشتر با حالوهوای همان دهه و المانهایش گره خورده و به همین علت، همواره با نوعی حس نوستالژی همراه است.
همانطور که پیشتر به آن اشاره کردیم، انیمه SK8 the Infinity داستان اورجینالی را در 12 قسمت بیان میکند که در سال 2021 و در استودیوی Bones، توسط خانمی به نام هیروکو اوتسومی (Hiroko Utsumi) کارگردانی شده است. اوتسومی کسی است که به واسطه کارگردانی انیمههای مشهوری چون فری! (2013) و بنانا فیش (2018) شناخته میشود، اما این دو انیمه هر دو اقتباسی از مانگا بودند و این اولینباری است که اوتسومی به خلق انیمهای کاملا اورجینال میپردازد. شاید جالب باشد اگر بدانید که خانم اوتسومی طی مصاحبهای بیان داشته است که خود در دوران نوجوانی تجربه ورزش اسنوبوردینگ را داشته و اسکیتبورد سواری نیز میکرده؛ بنابراین، او به نوعی تجربه زندگی و احساسات خویش را در داستان این انیمه و شخصیتهایش بازتاب میدهد که پختگی بیشتری به بطن داستان بخشیده است.
او در این پروژه، نظارت بر فیلمنامه این انیمه را به ایچیرو اوکوچی (Ichirō Ōkouchi)، فیلمنامهنویس انیمههایی چون سری کدگیاس و انیمه Wolf’s Rain (2003) سپرده است. همچنین، طراحی شخصیتهای خود را به میچینوری چیبا (Michinori Chiba) طراح شخصیت انیمههای موبایل سوت گاندام و باسیلیسک (2005) سپرده است و ریو تاکاهاشی (Ryō Takahashi) نیز ساخت موسیقیمتن این انیمه را برعهده دارد.
داستان انیمه اسکیت: بینهایت، درباره رکی کیان (Reki Kyan) پسری دبیرستانی و پرانرژی است که علاقه شدیدی به اسکیتبوردینگ دارد، او شبانه به مسابقات زیرزمینی غیرقانونی «S» میرود که در داخل معدنی پرپیچ و خم برگذار میشود؛ در S، اسکیتبوردرها در موقعیتهای خطرناکی با هم به رقابت میپردازند. او در یک مسابقه دیوانهوار، از رقیب خود شکست سختی میخورد و علاوه بر اینکه اسکیتبوردش نابود میشود، دستش نیز میشکند و حالا دیگر قادر به تمرین اسکیت نیست.
او روز بعد با همکلاسی انتقالی جدید خود به نام لانگا هاسهگاوا (Langa Hasegawa) در خیابان به طور تصادفی برخورد میکند و پس از اتفاقاتی، او را با خود به پیست اسکیت خطرناک S میبرد. طبق معمول، آن دو با مشکلی تازه روبهرو میشوند که در آن، لانگا که تجربه اسکیتبورد سواری ندارد، مجبور میشود با رقیب قبلیِ رکی که دستش را شکسته بود، مسابقه بدهد. اما چالش، هیجان و لذتی که لانگا در این مسابقه تجربه میکند، او را به ادامه این ورزش مصمم کرده و فصل جدیدی از زندگیاش با رفاقت و کمکهای رکی آغاز میشود.
داستان اسکیت: بینهایت در همان قسمت اول نشان میدهد که شروعی بسیار هیجانانگیز و غافلگیرکننده دارد و به خوبی از پس دو وظیفه مهمش برمیآید: یک، القای حس نوستالژیک و سبک زندگی سرخوشانه و بیدغدغه کالیفرنیایی (حس و حال ساحلی موجود در ایالت کالیفرنیا) است که در دیزاین فضاها و وسایلی که از برچسبها و گرافیتیهای متناسب با فرهنگ پاپ و خیابانی پر شده، نمایان است و دوم، توانایی این انیمه در نمایش فضای خشن و خطرناک دنیای اسکیتبوردینگ، به خصوص در مسابقات غیرقانونی S است که گویا شخصیتهای آن با لباسها و گریمهای وحشتناک سبک پانک، شما را به مبارزهای مرگبار فرا میخوانند.
تناقض میان این دو فضا، یعنی بین دنیای آرام و زندگی معمولی شخصیتها در روز و دنیای خشن و مرگبار همان شخصیتها در شب، تعارضها و فرصتهای طنزآمیزی را برای کارگردان این انیمه فراهم میکند که او نیز با هوشمندی از آنها استفاده کرده است. شما در این انیمه با شخصیتهای متنوعی آشنا خواهید شد که در ابتدا فکر میکنید جانیان و تبهکارانی همهفنحریف باشند، اما به مرور با شخصیت معمولی آنها به هنگام روز آشنا میشوید که چگونه خارج از دنیای اسکیتبوردینگ میتوانند مهربان، آرام و حتی دستوپاچلفتی باشند و شیوه نمایش این تناقض در وهله اول آنچنان برایتان غیرمنتظره است که شما را به خنده میاندازد.
جدای از آن، انیمه اسکیت: بینهایت در ادامه داستان نیز لحظهای از طنز خود غافل نمیماند و با زمانبندی دقیق و مقدمهسازی مناسب، تقریبا اکثر شوخیهایش را به ثمر مینشاند و شما را همراه با لبخندی بزرگ به پهنای صورت خود، عاشق این انیمه و شخصیتهایش میسازد. یکی دیگر از جنبههای بامزه این انیمه آن است که به هنگام نمایش تمرین اسکیتبورد سواری شخصیتها، آزمون و خطاها و آسیب دیدن آنها را نیز با لحنی طنزآمیز و کمدی به تصویر میکشد. این امر، به خصوص اگر خودتان تجربه اسکیتبورد سواری را داشته باشید، چه بسا خندهدارتر هم میشود.
اما یکی از ضرورتهایی که باعث میشود لذت بیشتری از انیمه ببرید، آن است که از داستان آن انتظار بیش از حدی نداشته باشید. صادقانه بگوییم که داستان انیمه اسکیت: بینهایت، یک ساختار خطی ساده را در پیش میگیرد و مخاطب را به لذت بردن از مسیر داستان و تماشای رفاقت میان شخصیت لانگا و رکی دعوت میکند؛ به جای آن که مقصد یا پیام بزرگی را در پایان برای مخاطب در نظر گرفته باشد. این انیمه خودش را درگیر پیچیدگیهای روایی یا غافلگیریهای متعدد نمیکند. ماجراهای به شدت دراماتیک و فلسفی نیز در آن اتفاق نمیافتد و در میانه داستان هم ریتم یکنواختی پیدا میکند. اسکیت: بینهایت به معنای واقعی، خوراکی برای سرگرمی صرف است! کافی است که در انتهای یک روز پرکار و سخت، چیپس و پفک خود را بردارید و به دور از هر گونه دغدغه و نگرانی به تماشای آن بنشینید و از مسیر داستان لذت ببرید و بخندید.
در این میان، بزرگترین نقطه عطف داستان انیمه اسکیت: بینهایت که در نیمه دوم این انیمه اتفاق میافتد، زمانی است که به زیبایی عمق احساس ترس و حسادت را در شخصیت رکی به نمایش میگذارد و از آنجایی که در طول داستان اتفاق چندان دراماتیکی نمیافتد که احساسات عمیق شما را برانگیخته سازد، پرداختن به این احساس ساده باعث میشود که آن پراهمیت جلوه کند و به خوبی جوانب و عمق این حس را در شخصیت رکی نمایش دهد تا جایی که همذاتپنداری همه ما را با خود همراه میسازد.
از دیگر نکات مثبت این انیمه، شخصیتهای متنوع با روحیات گوناگونی است که هرکدام سبک اسکیت سواری مخصوص به خود را دارند و برای هرکدام از آنها، بکاستوریهای جالبی هم نوشته شده. اگرچه این تیپ شخصیتها را میتوانیم به وفور در انیمههای دیگر هم مشاهده کنیم اما چیزی که تماشای این شخصیتها را در این انیمه بامزه میکند، نه در بکاستوریها و نه در رشد شخصیتی هر یک از آنها، بلکه در نحوه واکنش آنها به یکدیگر و جنس روابطشان با هم نهفته است که با جنس شوخیهای هیروکو اوتسومی به تجربه جدیدی بدل شده. همانطور که خلق دو شخصیت لانگ و رکی با روحیات کاملا متضاد و در عین حال مکمل یکدیگر، چیز عجیبی در دنیای انیمه نیست اما با این حال، نوع برخورد این دو با یکدیگر و با شخصیتهای اطراف خود، تماشای ماجرای میان آنها را همچنان جالب میسازد.
این امر در شخصیتهای فرعی انیمه و نوع روابطشان با یکدیگر نیز صادق است. این شخصیتها که هر کدام دنیای منحصربهفرد و حتی تخته اسکیتهای مخصوص خودشان را دارند که به زیبایی متناسب با هر شخصیت طراحی و دیزاین شدهاند، با وجود اینکه رقیب یکدیگر هستند و گاهی چشم دیدن همدیگر را ندارند، اما به واسطه علاقه مشترکشان به اسکیتبورد سواری مشکلاتشان را فراموش میکنند و از اسکیت سواری با یکدیگر لذت میبرند.
اما آنتاگونیست انیمه اسکیت: بینهایت، ملقب به آدام (Adam) شخصیت عجیب و مجنونی است که طبق گفته خود اوتسومی، از روی گاوبازان اسپانیایی الهام گرفته شده و با توجه به تم «عشق» طراحی شده است. این شخصیت تنها عاملی است که وظیفه اصلی ایجاد تنش در داستان را برعهده دارد و شباهتهای زیادی با شخصیت هیسوکا در انیمه هانترهانتر دارد. این شخصیت، اگرچه نقدهایی همچون غیرواقعگرایانه بودن رفتارها و شیوه اسکیتبورد سواریاش بر او وارد است، اما نقش مهمی را در پررنگ شدن مضمون اصلی داستان ایفا میکند که آن هم تاکید بر ارزش رفاقت و لذت بردن از اسکیتسواری به جای تمرکز بر برد و باخت است.
انیمه اسکیت: بینهایت در زمینه سبک بصری و پویانمایی، همانطور که از استودیو Bones انتظار میرود، عملکرد فوقالعادهای دارد. از اوپنینگ و اندینگ تماشایی این انیمه گرفته تا مسابقات اسکیتبورد سواری و حتی سکانسهای معمولی انیمه، به ندرت صحنهای را میبینید که کاستی در کیفیت پویانمایی و طراحی آن وجود داشته باشد.
این انیمه با موفقیت، کیفیت پویانمایی را در همه صحنهها و نماها، بالا نگه میدارد و با پالت رنگی خوشرنگ و لعاب و نورپردازی عالی، قابهای خیرهکننده و چشمنوازی را میآفریند. در بخش طراحی و سبک بصری شخصیتها نیز، این انیمه به خوبی روحیات هر شخصیت را در ظاهرشان منعکس کرده است؛ به گونهای که همه شخصیتها به صورت نمادین از یکدیگر تفکیک میشوند و هرکدام نماینده یک رنگ خاص و یک تیپ پوشش خاص هستند.
موسیقی متن این انیمه هم هیچ حرفی برای گفتن باقی نمیگذارد و ریو تاکاهاشی توانسته با ترکیب موسیقی پاپ-راک و اندکی چاشنی هیپهاپ، فضاسازی مناسبی را خلق کند که مناسب این ورزش خیابانی است. آهنگ تم اصلی این انیمه با آن ریتم موزون و ضربات الکترونیکش، به خوبی حسوحال کلی انیمه را میرساند. ریو تاکاهاشی برای هر یک از شخصیتها نیز تم موسیقی خاصی تنظیم کرده که منحصربهفردترین آن، تم موسیقی مربوط به شخصیت آدام است که از موسیقی اسپانیایی الهام گرفته.
آلبوم موسیقیمتن این انیمه از آهنگهای غمانگیز و آرامشبخشی نیز برخوردار است که میتوانید ساعتها به آن گوش بسپارید و از آن لذت ببرید. این انیمه همچنین با موسیقی اوپنینگ و اندینگ خود، حسابی شما را هیجانزده و مشتاق میکند. موسیقی اوپنینگ این انیمه با نام «Paradise» (بهشت) توسط Rude-α و موسیقی اندینگ این انیمه به نام «Infinity» (بی نهایت) توسط Yūri خواننده ژاپنی اجرا شده است.
اگرچه انیمه اسکیت: بینهایت، نقاط ضعف متعددی هم دارد که میتوان به داستان بسیار ساده آن یا میزان غیرواقعگرایانه بودن برخی تکنیکهای اسکیتبورد سواری به خصوص در رابطه با شخصیت آدام اشاره کرد. این انیمه حتی شخصیتهای فرعی بیاهمیتی نیز دارد که دلیل حضور آنها در داستان بیمعنا به نظر میرسد؛ همچون کارآگاه زن موقرمزی که آدام را زیرنظر دارد. این انیمه همچنین در یائویی بودن یا نبودن خود هم تصمیم نهاییاش را نمیگیرد، زیرا با توجه به رزومه هیروکو اوتسومی در انیمههای یائویی همچون بنانا فیش و نوع برخورد شخصیتهای این انیمه با یکدیگر، حسی از یائویی بودن را در مخاطب برمیانگیزاند؛ اما همزمان، این امکان را در سکانسهای متعدد دیگر رد میکند. اما جدای از این نقاط ضعف، انیمه اسکیت: بینهایت، یک انیمه ورزشی فوقالعاده سرگرمکننده و طنزآمیز است که با نقاط قوت متعددی که دارد، میتواند تجربه بسیار لذتبخشی را برای اوتاکوها فراهم سازد.
آیا شما نیز انیمه اسکیت: بینهایت را تماشا کردهاید؟ درباره آن چه فکر میکنید و آیا منتظر فصل دوم آن هستید؟ نظرات و پیشنهادات خود را با ما درمیان بگذارید.
سلام میشه لطفا موسیقی متن انیمه وانیتاس و انیمه آکامه گا کیل رو هم بگذارید.