انیمیشن رویا شهر که در این دوره از جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد، پس از《بنیامین》دومین اثر استودیو آینده نگار بود.
داستان این انیمیشن، روایت تاریخی شکلگیری شهری خیالی به نام رویاشهر است، شهری که به قهرماناناش تکیه کرده است. این افراد برای رشد و شکوفایی شهرشان تلاشهای بسیار میکنند، اما در ادامه این تلاشها منجر به ناپدید شدن قهرمان افسانهای رویاشهر میشود. حال آرات، پسر قهرمان افسانهای یاد شده میخواهد همانند پدرش برای رشد رویاشهر وارد ارتش قهرمانان شود و ماجراجویی او از همینجا آغاز میشود.
داستان با فرمی کاریکاتوریستی و بسیار جذاب، از تاریخ رویاشهر آغاز میشود؛ جایی که یک فرد پس از سفر به سرزمینی دوردست و خوردن میوهای جادویی، شاخ در آورده، قدرتمند شده و پس از بازگشت، با در اختیار قرار دادن میوه جادویی به سایر افراد، لشکری از قهرمانان ایجاد میکند. حال او با این ارتش به دنبال منابع دیگر در جهت شکوفایی شهر خود عازم ماجراجوییهای دیگر میشود. در ادامه ماجرا، شاهد ظهور قهرمانی محبوب هستیم که در آخرین ماجراجویی خود مفقود شده و بنای یادبودی برایش احداث میگردد.
به محض شروع داستان اما، کیفیت نازل انیمیشن من جمله حرکات نامتناسب و ناموزون شخصیتها، حال و هوای اسطورهای-تخیلی را از مخاطب گرفته و پس از آن قصه با ریتمی سریع اما حوصلهسربر، آرزوی تماشای یک داستان تر و تمیز را بر باد میدهد.
آرات، پسر قهرمان افسانهای، که فاقد شاخ است در پی ظهور یک بحران که موجب قطع انرژی شهر میشود، تلاش میکند به نجات شهرش برود اما مکررا درخواست او برای پیوستن به قهرمانان رد میشود. خود بحران داستان پس از وقوع، موضوعیتش را از دست داده و تبدیل به یک خاطره میشود؛ زیرا نه دلیلی دارد و نه پیامد خاصی. سپس آرات که موفق شده شاخی مصنوعی برای خود مهیا کند، توسط مادرش و رهبر شهر، که با یکدیگر رابطهای نامانوسی دارند، دستگیر شده اما با بیپروایی سوار وسیله پرنده میشود. او سپس در جریان یک تعقیب و گریز بدون هیجان، راهی ماموریت مخاطرهانگیز دستیابی به گوی انرژی میشود. حال در مجاورت رویاشهر یک سرزمین دیگر به نام شینشهر وجود دارد که مردماش بارها مورد غارت قهرمانان قرار گرفتهاند. آنها مایوس از خاطرات گذشته و ناامید از قهرمانی منجی، با ورود آرات در پی دستگیری او رفته اما با کمک یک پسربچه و حیوان دست آموز عجیبش، که در تمام بزنگاههای مهم به داد قهرمانان میرسد، او را فراری داده و به شرط بازگشت با آرات به رویاشهر، او را به محل نگهداری گوی انرژی راهنمایی میکند.
در ادامه انیمیشن رویا شهر شاهد حجم بالای اتفاقاتی هستیم که هرکدام به تنهایی توانایی تبدیل شدن به یک قصه مستقل را داشته اما در خلال این داستان، فقط بار را سنگین میکنند و هیچ برداشتی ندارند. از قهرمان افسانهای رویاشهر گرفته که متنبه شده و در شینشهر مشغول برنامهریزی برای انتقام است تا موارد استفاده متعدد گوی انرژی، مخمصه اخلاقی بین شهردار و قهرمان سابق، دزدیدن گوی توسط آرات و دوستش، باخبر شدن از خواهرش و سیل عظیم اطلاعات دیگر که از حوصله بحث خارج است. باز هم شاهد سیر سریع و در عین حال کند اتفاقات هستیم؛ بازگشت بدون دردسر و راحت آرات به رویاشهر، با خبر شدن از این که رهبرشان شخصیتی متقلب و دروغگوست، افشای زنده بودن پدرش توسط مادر، برگرداندن برق به شهر بدون نیاز به گوی، چند پرده درگیری با نگهبانان و اژدهای محافظ شهر! حمله پدر آرات به رویاشهر و کشتن آرات، رستگاری دوباره پدر آرات، سر رسیدن منجی، که هیچ کاشت و هویتی ندارد و فقط ظاهر میشود تا همه چیز با حضورش گل و بلبل شود، و نهایتا زنده شدن آرات.
همانطور که ملاحظه کردید حجم بالای اتفاقات، که از ذکر همهشان با جزئیات سرباز زدم، موجب سرگیجه مخاطب که اکثرا کودکانند شده و حوصله مخاطب را سر میبرد. جای تاسف بسیار است که انیمیشن رویا شهر از پلات بسیار خوب و آغاز کوبندهاش استفاده نکرد و تبدیل به یک آش شلم شوربای اتفاقات شده و تمام پتانسیل کار را نابود میکند.
چهل و دومین جشنواره فیلم فجر:
نقد و بررسی انیمیشن شمشیر و اندوه
نشست خبری انیمیشن رویاشهر، حسن ختام روز پنجم جشنواره فجر
نشست خبری انیمیشن Sword and Sorrow در جشنواره فجر برگذار شد
نشست خبری انیمیشن ساعت جادویی، حسن ختام روز چهارم جشنواره فجر
تریلر این انیمیشن زیبا رو از دست ندین میتونید از لینک زیر بهش دسترسی پیدا کنید: https://oke.io/aoqXc