ارنست همینگوی (1899-1961) یکی از مشهورترین نویسندگان تاریخ ادبیات آمریکا بوده که نامش جلوهی خاصی به قرن بیستم بخشیده است. از وی کتابهای متعددی منتشر شده که در این مطلب به معرفی ده اثر از بهترین کتاب های ارنست همینگوی که شهرت و محبوبیت زیادی را برایش به ارمغان آوردند، میپردازیم.
بسیاری از نویسندگان پس از همینگوی وامدار سبک نگارشی او هستند که خود آن را تئوری آیسبرگ میخواند. در این سبک همچون آیسبرگ شناور در آب که تنها یک هشتم آن قابل مشاهده است، نویسنده تنها اطلاعاتی را در داستان میگنجاند که در روند آن ضروری هستند و هفت هشتم اطلاعات را حذف میکند. این تکنیک تحولی شگرف در داستاننویسی معاصر ایجاد کرد و داستانها را از حاشیهها و اطناب پیشین رها ساخت. همینگوی معتقد بود که نویسنده معنای حقیقی را نباید در لایههای رویی بیان کند، بلکه خواننده باید آن را از لابهلای داستان و درونیترین اعماق آن کشف کند. برخلاف سبک نویسندگی مینیمالیستیاش، همینگوی زندگی پرماجرایی را سپری کرده بود، که حضور در جنگ جهانی و زخمی شدن در آن،تجربهی زندگی در آفریقا و ماهیگیری در کوبا بخشی از آن است. شاید به همین دلیل باشد که عمدهی مضامین داستانهایش را زندگی و مرگ شکل میدهد.
رمان پیرمرد و دریا

مشهورترین اثر همینگوی که جایزهی نوبل را از آن او کرد، کتاب پیرمرد و دریا، در سال 1951 منتشر شد. این کتاب محصول روزهایی است که نویسنده به ماهیگیری در کوبا میپرداخت و آخرین رمان مهمی است که در دوران حیات او به چاپ رسید. شخصیت اصلی داستان، پیرمردی ماهیگیر به نام سانتیاگوست که 84 روز متمادی را بدون هیچ صیدی به خانه بازمیگردد و تبدیل به بدشانسترین ماهیگیر شهر میشود، تا جایی که والدین شاگردش، مانولین، او را از همراهی با سانتیاگو منع میکنند. مانولین طبیعتی پرشور و مهربان دارد، از پیرمرد نگهداری کرده و به او امید میدهد که روزهای بدشانسیاش به زودی به پایان میرسند. در روز 85 ام سانتیاگو بی آنکه بداند چه ماجرایی در پیش دارد و قرار است در بزرگترین نبردی شرکت کند که تا ابد زندگیش را تغییر خواهد داد.
داستان پیرمرد و دریا، برخلاف دیگر کتابهای همینگوی از آرامش خاصی برخوردار است، حتی نبرد پیرمرد و ماهی نیز در سکون و سکوت نسبی رخ میدهد. دیالوگهای پیرمرد با طبیعت و نحوه ارتباط او با دریا از زیباترین بخشهای داستان است. همین موضوع و پختگی نویسنده در به تصویر کشیدن داستانی ساده و پرمعنا از دلایل شهرت و موفقیت این کتاب است. این کتاب در ایران با ترجمه نازی عظیما توسط انتشارات افق منتشر شده است.
رمان خورشید همچنان میدمد

رمان خورشید همچنان میدمد که یکی از کتابهای مشهور همینگوی است، در سال 1926 چاپ شد. کتاب به سه بخش اصلی تقسیم شده و به طور کلی داستان سفر گروهی از انگلیسیها و آمریکاییهای مقیم فرانسه به اسپانیاست تا در فستیوال گاوبازی پامپلونا شرکت کنند. این کتاب داستان یک رقابت عشقی است، عشقی زنانه و قدرتی زنانه که در قرن بیستم در حال ظهور بود، مفهوم مردانگی را روایت میکند و ریشههای یهودستیزی را نشان میدهد. این کتاب حکایت نسل گمشدهای است که در قرن بیستم در پاریس جمع شده و افسوس رویاها و امیدهای از دست رفته خود را میخورند، اما از دیدگاه همینگوی آنها هرگز گم نشدهاند، زیرا خورشید همچنان طلوع میکند. این کتاب که نخستین رمان و یکی از بهترین کتاب های ارنست همینگوی به حساب میآید. این کتاب در ایران بارها ترجمه شده که یکی از مشهورترینِ آنها ترجمهی اسدالله امرایی بوده که با عنوان «زیر آفتاب هیچ چیز تازه نیست» توسط انتشارات افق منتشر شده است.
رمان زنگها برای که به صدا در میآیند

این رمان که یکی از بهترین کتاب های ارنست همینگوی بوده و در سال 1940 منتشر شد، داستان سربازی آمریکایی به نام رابرت جردن را روایت میکند که داوطلبانه به جنگ داخلی اسپانیا پیوسته و وظیفه دارد پلی را در جریان حمله دشمن به شهر سگوبیا منفجر سازد. تجربیات شخصی همینگوی جلوهای واقعی به توصیفات کتاب بخشیده است. عنوان آن هم که در احترام به کشتهشدگان جنگ است، برگرفته از شعر جان دان بوده و به ناقوس کلیسا اشاره دارد که در مراسم تشییع جنازه نواخته میشود. درونمایهی اصلی کتاب، مرگ است که با تصویرسازی قوی نویسنده همراه شده. این کتاب در ایران با ترجمههای متعددی منتشر شده که از بهترین آنها میتوان به نسخه نشر افکار اشاره کرد که پرویز شهدی ترجمه آن را برعهده داشته و با عنوان «ناقوس عزا برای که به صدا درمیآید» چاپ شده است.
رمان وداع با اسلحه

این کتاب روایتی از جنگ جهانی اول از نگاه جوانی آمریکایی به نام فردریک هنری بوده که در خلال جنگ در بخش آمبولانسهای ارتش ایتالیا مشغول به خدمت است. شخصیتهای این کتاب و وقایع آن همگی الهام گرفته از واقعیت و تجربهی زیستهی همینگوی هستند و درامی عاشقانه در جنگ را بیان میکند. این کتاب در سال 1929 چاپ و به اولین رمان پرفروش همینگوی تبدیل شد. در ایران با ترجمه نجف دریابندری و به همت انتشارات نیلوفر و علمی فرهنگی عرضه شده است.
رمان داشتن و نداشتن

رمان داشتن و نداشتن که داستانی از دوران رکود اقتصادی را بیان میکند، در سال 1937 منتشر شد. این رمان که یکی از بهترین کتاب های ارنست همینگوی محسوب میشود، داستان ناخدایی به نام هری مورگان را روایت میکند که برای سیر کردن خانواده خود مجبور به قاچاق میشود. این کتاب با ظرافتی تمام، چالشهای مسائل اخلاقی و زندگی واقعی را به تصویر کشیده و ویژگیهای زمان خود را بازتاب میدهد. رمان داشتن و نداشتن در ایران نیز بارها ترجمه شده که یکی از آنها ترجمه خجسته کیهان است و توسط انتشارات افق چاپ شده.
کتاب مردان بدون زنان

علاوه بر رمان، همینگوی در زمینهی داستان کوتاه نیز از شهرتی جهانی برخوردار است. کتاب مردان بدون زنان دومین مجموعهی داستانهای کوتاه اوست که در سال 1927 منتشر شد. این کتاب از 14 داستان مختلف تشکیل شده که حول مضامینی چون گاوبازی، مشتزنی حرفهای، خیانت، طلاق و مرگ میچرخند. در ایران این اثر را اسدالله امرایی ترجمه و انتشارات افق منتشر کرده است.
کتاب آنسوی رود میان درختان

این کتاب که در سال 1950 منتشر شد روایتی دیگر از جنگ جهانی اول است که اینبار از زبان کلونل «ریچارد کانت ول» روایت شده که در ابتدای داستان، به شکار اردک رفته اما خاطرات عشق جوانی خود را در ایتالیای زمان جنگ به یاد میآورد. عنوان این کتاب آخرین کلماتی است که استون وال جکسون، ژنرال ارتش ایالات موتلفه در جریان جنگهای داخلی آمریکا به زبان آورده است. اسدالله امرایی و نشر افق در ایران این کتاب را منتشر کردهاند.
کتاب برفهای کلیمانجارو

این کتاب که در واقع نام داستانی کوتاه از همینگوی است اولین بار در سال 1936 در نشریه اسکوآیر منتشر و سپس در سال 1961 به همراه چند داستان کوتاه دیگر در یک مجموعه چاپ شد. برفهای کلیمانجارو داستان نویسندهای به نام هری است که به علت ابتلا به قانقاریا در حال مرگ است و از دردها و افسوسهای زندگیاش برای همسفر خود هلن میگوید. کلیمانجارو نام کوهی در آفریقاست که قلهی غربی آن به خانهی خدایان مشهور است و جنازهی یخزدهی پلنگی در آنجا رها شده، بی آنکه کسی بداند چرا در چنین ارتفاعی بوده است. این توصیف ابتدایی کتاب به نوعی بازتاب آرزوها و اهدافی است که هری در زندگی داشته، زیرا هری نیز همچون آن پلنگ به قلهی پوشیده شده از برف کلیمانجارو تعلق دارد. این کتاب را، در قالب مجموعهی داستان کوتاه، شجاعالدین شفا ترجمه و نشر مصدق منتشر کرده است.
کتاب در زمان ما

این کتاب نحستین مجموعهی داستانهای کوتاه همینگوی است که در سال 1925 چاپ شد. کتاب «در زمان ما» مشتمل بر 14 داستان کوتاه با مضامین بیگانگی، فقدان، جدایی و اندوه است. این مجموعه به علت استفاده همینگوی از تکنیک آیسبرگ خود مشهور است. در ایران «شاهین بازیل» این کتاب را ترجمه و انتشارات افق آن را منتشر کرده است.
کتاب تپههای سبز آفریقا

میتوان تپههای سبز آفریقا را موفقترین کتاب غیرداستانی همینگوی دانست که در سال 1935 منتشر شد. این کتاب که ماجرای سفر همینگوی و همسرش به آفریقاست، در چهاربخش «تعقیب و گفتگو»، «به یاد تعقیب»، «تعقیب و ناکامی» و «تعقیب به عنوان شادمانی» تدوین شده است. این کتاب را رضا قیصریه ترجمه و انتشارات کتاب خورشید عرضه کرده است.
ارنست همینگوی را بسیاری بزرگترین نویسنده قرن بیستم دانستهاند. داستانهای او به کاوش در زندگی واقعی انسان، رنجها و معانی آن میپردازد. آنچه او را از دیگر نویسندگان متمایز میسازد، نحوه به تصویر کشیدن احساسات آدمی به صورت غیر مستقیم و درونی است. خواندن آثار همینگوی، بهویژه این ده کتاب، از ضروریاتی است که به هر دوستدار کتابی پیشنهاد میشود.
تئوری آیسبرگ، تئوری خیلی جالبی در داستان نویسی هست. به غیر از همینگوی کدام نویسندههای شناخته شده از این شیوه استفاده کردن؟
به طور کلی تاثیر این تئوری رو کلیت داستاننویسی در قرن بیستمه. یعنی تا قبل از اون کتابها رو اگر بخونید مثل تولستوی توصیف و شرح زیادی دارند، مثلا دربارهی یه صحنه جنگ چندین صفحه نوشته شده، اما بعد از همینگوی این سبک اختصارنویسی رایج شد و اکثر نویسندههای قرن بیست به بعد از این تکنیک استفاده کردند. برندون سندرسون، سلینجر و بتی از نویسندههایی هستند که خیلی تاثیر گرفتن از این روش همینگوی.