از تاریخ اولین داستان کوتاه ایرانی که در ۱۳۰۰ نوشته شد تاکنون حدود یک قرن گذشته است. اما در حدود این صد سال چه کسانی توانستهاند بر ادبیات داستانی تاثیرگذار باشند؟ برای پاسخ به این سوال شاید به تعداد آدمهای انگشت شماری برسیم. عمر داستان کوتاه در ایران کم است اما با این وجود کسانی مانند صادق هدایت، صادق چوبک، عباس معروفی و… اولین داستاننویسانی که با خلاقیت و تاثیر از ادبیات دیگر کشورها توانستهاند پایهگذاران سبک و سیاقی در داستاننویسی باشند، باعث شدهاند تا در این زمان کم ادبیات غنیتری حاصل شود. البته در مورد صادق هدایت که به عنوان پدر داستاننویسی مدرن از او یاد میشود، این نکته پررنگتر است.

درخشش «هوشنگ گلشیری» در ادبیات خلاقه ایران
بیشک یکی از شاخصترین نویسندگان معاصر ادبیات ایران «هوشنگ گلشیری» است. هوشنگ گلشیری زاده اصفهان بود که در سال ۱۳۷۹ بر اثر بیماری، در سن ۶۳ سالگی درگذشت. مورخان ادبی و پژوهشگران وی را یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان بر نسلهای بعدی داستاننویسان ایرانی دانستهاند. هوشنگ گلشیری علاوه بر داستاننویسی سردبیر مجله کارنامه بود. کارش را با آموزگاری در روستاها و بعدتر در اصفهان ادامه داد و از سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ به دعوت «بهرام بیضایی» در دانشگاه تهران تدریس کرد. پس از انقلاب با تشکیل جلسات هفتگی داستانخوانی و نقد داستان از سال ۱۳۶۲ تا پایان عمرش نسلی از نویسندگان را پرورش داد که در ادبیات دهه هفتاد خوش درخشیدند. او هم چنین عضو کانون نویسندگان ایران و از بنیان گذاران «حلقه ادبی جنگ اصفهان» بود. هوشنگ گلشیری در ابتدای روی آوردنش به ادبیات شعر میسرود اما به نقل از خودش وقتی که دید در این زمینه استعدادی ندارد سرودن را کنار گذاشت و نوشتن داستان را شروع کرد. و پس از آن روزنامهنگاری و در نهایت هم سردبیری مجله کارنامه.
هوشنگ گلشیری، با خلاقیتها و نوآوریهایی که در ادبیات و داستاننویسی به وجود آورده شناخته شدهتر است. تاثیرش بر نویسندگان دهه هفتاد که اکثر آنها از شاگردان او بودهاند، نکتهای است که در کنار داستانهای خلاقه او به خوبی میدرخشد. کارگاههای داستانخوانی و جلسات نقدی که در دفتر مجله کارنامه توسط وی برگزار میشد و که تا اواخر ۱۳۶۷ ادامه داشتند، باعث ظهور نویسندگانی چون «منیرو روانی پور»، «یارعلی پورمقدم»، «محمدرضا صفدری»، «محمد محمدعلی»، «حسین سناپور»، «آذر نفیسی»، «عباس معروفی»، «منصور کوشان»، «شهریار مندنیپور»، «قاضی ربیحاوی»، «ناصر زراعتی»، «حسین مرتضاییان آبکنار»، و «ابوتراب خسروی» شد. البته فعالیتهای داستان خوانی و جلسات ادبی هوشنگ گلشیری منحصر به ایران نشد و تا کشورهایی چون هلند، انگلستان، سوئد، دانمارک، فرانسه، آلمان، آمریکا و بلژیک راه پیدا کرد. خدمتی که هوشنگ گلشیری به ادبیات داستانی ایران کرده است باعث شد تا نسلی دیگر ادبیات داستانی را ادامه دهند و امروز داستان کوتاه و رمان به این جایی که باید برسد.

سروصدای انتشار کتاب «شازده احتجاب» در دهه چهل
شاخصترین اثر هوشنگ گلشیری رمان «شازده احتجاب» است. کتابی کم حجم، که از تکنیک قطور است. در صورتی که از این کتاب به عنوان یکی از قویترین داستانهای ایرانی یاد شده است اما این کتاب در میان ادبیات عامه آنطور که باید و شاید فهمیده نشده است که البته این ناشناختگی به دلیل سبک و سیاق خلاقهای است که کتاب در قالب آن نوشته شده است. «شازده احتجاب» برای اولین بار در سال ۱۳۴۸ منتشر شد. در آن سالهایی که تقریبا داستاننویسی با گذشت حدود ۴۰ تا ۵۰ سالی هنوز در نیمه راه بود، هوشنگ گلشیری با چاپ این کتاب از این نیمه با فاصله زیادی عبور کرده بود. چاپ این کتاب تبدیل به یکی از جریانهای بحثساز در ادبیات شد. ظهور این کتاب در فضایی که سرشار از رئالیسم افراطی آن هم از نوع سوسیالیستیاش و البته تقلید از نویسندگان نسل اولی چون صادق هدایت و چوبک، یک انقلاب تمام عیار بود.
«مهدی یزدانیخرم» در مورد این کتاب نوشته است:
شازده احتجاب یکی از خوانده شدهترین کتابهای تاریخ ادبیات ایران است. اغراق نیست اگر بگوییم بین سه کتاب ادبیات نخبهگرای ایران از حیث میزانِ خوانش قرار دارد. حداقل از دهه شصت به این طرف به ندرت نویسنده و مخاطب و منتقدی بوده که کارش را آغاز کرده باشد و این کتاب جزو نخستین خواندههایش نباشد. کتاب قصهای مشهور دارد. یک شاهزاده قاجاری از نفس افتاده و در حال مرگ که در زمان میچرخد و به واسطه انگارههایی معناساز به تماشای آن چه اجدادش کردهاند و آنچه رقم زدهاند میرود. نسخههای متفاوتی، با سانسور و بدون سانسور از این کتاب توسط نشرهای مختلف به چاپ رسیده است. طبق امار دقیقتری تا سال ۱۳۵۸، دقیقا با گذشت ده سال پس از چاپ اولیه کتاب توسط نشر نیلوفر، این کتاب به چاپ چهاردهم رسید و بعد از آن به زبانهای انگلیسی و فرانسوی ترجمه شده است.

داستان شازده احتجاب از خود و خاندانش
داستان «شازده احتجاب»، داستان فروپاشی نظام شاهی و خانی در سنت فرهنگی ایران است. شخصیت اول رمان که «شازده احتجاب» نامیده میشود، در اوهام و بازنمایی گذشته به روایت قسمتی از استبداد و بیداد خود و خانوادهاش میپردازد. این کتاب با شیوه سیال ذهن نوشته شده است. با ساختاری پیچیده و پر از ابهام، نه تنها روایتگر زندگی یک شخص نیست بلکه نویسنده محور اصلی داستان را فروپاشی نظام خاندان قاجار قرار داده است و اطلاعات بسیاری دربارهی خاندان قجری به خواننده میدهد.
خرده داستانها و خرده روایتها در این رمان بسیار زیاد است. شخصیتها با این که تعداد زیادی دارند اما به سطح عمیقی در داستان رسیدهاند. با وجود پیچیدگی داستان و روایتهایی که در داستان به دنبال هم میآیند، شخصیتپردازی در این کتاب آنقدر دقیق و عمیق است که با شخصیتها و روایتهای حول آنها میشود داستان را ادامه داد. تک گوییها و دیالوگهای بینظیری که در این کتاب نوشته شده، سطح پردازش شخصیتها را به عمق بسیاری رسانده است. شخصیتهای داستان «شازده احتجاب» انسانهایی بحران زده، مردد، بیهویت و در جستوجوی هویتی تازه و تا حدی مسخ شده هستند، خسته و درمانده و مرگاندیش و مایوساند. در این میان شازده احتجاب آخرین بازماندهی خاندانی اشرافی آخرین شب زندگی خود را میگذراند.
داستان از نشستن «شازده احتجاب» روی صندلی شروع میشود و انگار که با شیوه سیال ذهن تمام داستان در یک آن از ذهن شازده احتجاب عبور میکند و در همان شب چندین و چند سال میگذرد و برای ما روایت میشود. داستان در همان شب با مرگ شازده احتجاب همراه با صدای جویدن موشها که نشانهای از زوال است به پایان میرسد. سفر شازده احتجاب در رویا و تاریخش، در واقع داستان کتاب است. «فخر النسا»، همسر درگذشته شازده احتجاب مهمترین خاطرات را در ذهن او دارد و در حقیقت وجود او بیشترین دلیل برای رفتن شازده به گذشته است. چرا که تنها وسوسه ذهنی شازده، شناخت «فخر النسا» است. گذشته در ذهن شازده احتجاب به شکل کابوسهایی هولناک و گاهی در ابهامی تاریک، بدون ترتیب زمانی مشخص بر شازده ظاهر میشود.
شیوه سیال ذهن، قالبی که در آن داستان روایت میشود
شیوه سیال ذهن شکل خاصی از روایت داستان است که مشخصههای اصلی آن پرشهای زمانی پی در پی، درهم ریختگی دستوری و نشانهگذاری تبعیت از زمان ذهنی شخصیت داستان و گاه نوعی شعرگونگی در زبان است که به دلیل انعکاس ذهنیات مرحله پیش از گفتار شخصیت اتفاق میافتد. از دیگر کتابهای ایرانی که به شیوه جریان سیال ذهن نوشته شدهاند میتوان به «جای خالی سلوچ» اثر «محمود دولت آبادی»، «سنگ صبور» اثر «صادق چوبک»، «شب هول» اثر «هرمز شهدادی» و «سمفونی مردگان» نوشتهی «عباس معروفی» اشاره کرد. نسخه سینمایی این کتاب نیز توسط «بهمن فرمان آرا» در دهه پنجاه ساخته شد که یکی از اقتباسهای مهم تاریخ سینمای ایران است.
این کتاب را با هر سطح سوادی میتوان خواند
با وجود گفته هوشنگ گلشیری در مورد این که استعداد شعر گفتن نداشته است اما نثر کتاب سرشار از شاعرانگی، نشانه و تکنیک نوشتاری و خلاقیت است. اگر به تازگی خواندن یا نوشتن ادبیات جدی را شروع کردهاید، خواندن این کتاب تمرینی برای شماست. آن کسی هم که خیلی طرفدار ادبیات جدی نباشد و کتاب را فقط به قصد سرگرم شدن بخواند، قطعا از تصاویر ناب و نثر قوی کتاب و علیالخصوص داستان آن لذت خواهد برد. شیوه روایت این کتاب به دلیل سیال ذهن بودن آن ممکن است تمرکز زیادی را برای خواندن از شما بگیرد اما خط به خط این کتاب لذت بخش خواهد بود.




