در مقایسه با رمانهای عاشقانهای که در ادبیات وجود دارد، کتاب غرور و تعصب نوشتهی جین آستین یکی از بهترین نمونهها در این ژانر است.
زندگی جین آستین
جین آستین نویسنده انگلیسی متولد ۱۷۷۵ است که از چهرههای مهم ادبیات غرب به شمار میرود و در زمینه شناخت زندگی زنان عصر خودش شهرت جهانی دارد. جین آستین سالهای بیشتر عمر خود را در زمانی گذارند که در آن روزها زنان اجازهی نویسندگی یا دخالت در مسائل اجتماعی و سیاسی را نداشتند. به همین دلیل جین همیشه مراقب بود تا کسی از نویسنده بودنش بویی نبرد. به همین خاطر بود که روی جلد کتابهایش به جای اسم نویسنده نوشته میشد: «یک بانو»
والتر اسکات دربارهی جین آستین میگوید: «این بانوی جوان برای توصیف زندگی عادی استعدادی حیرت انگیز دارد. خودم مثل خیلیهای دیگر میتوانم مزخرفات ببافم اما عاجزم از این که یک اتفاق پیش پا افتاده را به شکل جذابی تعریف کنم.»
جین آستین زنی بود که نویسندگی را از نوجوانی آغاز کرد. قبل از این که آثارش را در جایی منتشر کند بارها آنها را میخواند و مینوشت و بازبینیشان میکرد. چهار رمان «عقل و احساس»، «کتاب غرور و تعصب»،« منسفیلد پارک» و «اما» به ترتیب در زمانی جین آستین زنده بود منتشر شدند.
انزوایی که در زندگی جین آستین وجود داشت فرصت بیشتری برای نوشتن وی فراهم کرد. او بیشتر اوقات خود را به خواندن و نوشتن میگذراند. به نظر منتقدان جین آستین نبوغی دو وجهی در نوشتن داشت. هم طنز قدرتمندی داشت و هم اخلاقیات و روحیات آدمها را خوب میشناخت. این دو وجه به تکرار و با قدرت بسیاری در کارهایش دیده میشوند.
جین آستین با تاثیرپذیری از پدرش کتابخوانی حرفهای بود و در خاطرات خود نوشته است کاش به جای نوشتن بیشتر میخواند. جین آستین هم ادبیات جدی و هم ادبیات عامهپسند آن دوران را به حد کفایت مطالعه میکرد. پدرش در ۱۸۰۱ کتابخانهای با پانصد جلد کتاب داشت و جین نوشته بود که او و خانوادهاش رمان خوانهای بسیار بزرگی هستند. جین با رمانهای قرن ۱۸ یعنی کتابهای نویسندگانی چون فیلدینگ و ریچاردسون آشنایی کامل داشت. آثاری که خویشتن داری و پایبندی اخلاقی در آنها بسیار کمتر از آثار نزدیک به دوره ویکتوریا بوده است. با این حال او نوعی وقار و آدابدانی و نزاکت را در رمانهای خود برگزید.

جین آستین در داستانهایش قهرمانانی خلق کرده که نه بدبخت و فقیرند و نه اشراف. در رمانهای او معجزه اتفاق نمیافتد و از تغییرات تصادفی خبری نیست. بیشتر گفتوگوها میان شخصیتهای داستانهای این نویسنده انگلیسی تبار در جمعهای زنانه میگذرد.
جین آستین در نوجوانی عاشق رقص بود. در عرض یک سال چهار جفت کفش رقص را پاره کرد. با این که خواستگاران متعددی داشت اما هرگز ازدواج نکرد. هیچ وقت مردی با او برخورد نکرد که هوش و تحصیلات او را تحسین کند و ازدواج برای پول هم برایش قابل تحمل نبود. پس با این وجود که زنان مجرد در آن دوران بسیار فقیر بودند بهتر بود مجرد بماند. آستین برای حل این مشکل تصمیم گرفت که هرگز از خانوادهاش جدا نشود. زندگیاش آرام و کاملا خانگی بود و خانوادهاش برای او مرکز دنیا به شمار میرفت.
جین آستین در ۴۱ سالگی از دنیا رفت و در آگهی ترحیمش از او به عنوان نویسندهی شش کتاب یاد کردند. هیچ نویسندهی دیگری مثل او به تدریج شهرت پیدا نکرد. گرچه روی سنگ قبرش در قبرستان وینچستر مطلبی دربارهي نویسندگی او نیامده است.
کتاب غرور و تعصب
کتاب غرور و تعصب برای اولین بار در ۱۸۱۳ میلادی به چاپ رسید. این کتاب همواره در لیست بهترین کتاب های عاشقانه جهان قرار دارد. داستان این کتاب یکی از پرطرفدارترین رمانهای ادبیات انگلستان محسوب میشود که بیش از ۳۰ میلیون نسخه تا به حال از آن به فروش رفته است.
جین آستین کتاب غرور و تعصب را بیشتر را دیگر آثارش دوست داشت. این اثر با یک جمله مشهور شروع میشود: «همه در سراسر دنیا قبول دارند که مردان مجرد و متمول، دنبال همسر میگردند.» الیزابت بنت به عنوان قهرمان این رمان یکی از تحسین برانگیزترین زنان در ادبیات است. آستین در مورد او گفته است: «میخواهم او جذابترین موجودی باشد که تاکنون در ادبیات بوده است».
داستان کلی این کتاب مجموعهای از چند عاشقانهی به هم پیوسته است. این کتاب ماجرای زندگی خانوادهای است که پنج دختر دارند و هر کدام از دخترها ويژگی خاص خودشان را دارند. همزمان با روایت داستان زندگی این خانوادهی هفت نفره برحسب اتفاق همسایهی جدیدی به نزدیکی خانهشان نقل مکان میکند. همسایهای که پسر جوانی است و از قشر متمول جامعه است.
مجموع ويژگیهای همسایه جدید مادر خانواده را ترغیب میکند تا به فکر سر و سامان دادن به یکی از دخترانش باشد. مسیر داستان از همین جا شکل میگیرد که مادر خانواده قصد دارد تا با شرکت در یک مراسم رقص دخترهایش را به همسایه جدید معرفی کند.
بعد از اسکان دو نجیب زادهی متمول در همسایگی آنها داستان شروع میشود. مرد ثروتمند و موجهی به نام بینگلی و دوست ثروتمندتر وی به نام آقای دارسی. آقای بینگلی که فردی اجتماعی و خوش مشرب است به زودی جای خود را در دل خانواده آقای بنت باز میکند، به سرعت به جین، یکی از دختران خانواده علاقهمند میشود و همه از این رابطهی عاطفی خبردار میشوند. در مقابل الیزابت که دختری اجتماعی و شوخطبع است در دل آقای دارسی جا باز میکند.
الیزابت در همین روزها با آقای ویکهام آشنا میشود. کسی که خود را برادرخواندهی آقای دارسی معرفی میکند و از دارسی به عنوان شخصی پلید یاد میکند که او را از خانهاش بیرون کرده است. الیزابت با شنیدن این حرفها عمیقا به فکر فرو میرود. که آیا آقای دارسی میتوانست همسر خوبی برای او باشد؟ الیزابت تصمیم میگیرد تا بیشتر در مورد آقای دارسی بداند و اخلاق و رفتار او را زیر نظر بگیرد تا او را بهتر بشناسد.
بعد از مدتی بینگلی و دارسی به همراه خانواده خود بیخبر و طور ناگهانی به لندن میروند. جین در طی این مدت از علاقهای که آقای بینگلی نسبت به او داشت کاملا ناامید میشود. در این مدت که الیزابت برای دیدن یکی از دوستانش به لندن میروند به طور اتفاقی با آقای دارسی ملاقات میکند.
بعد از گذشت چند اتفاق دیگر دارسی و الیزابت برای بار دوم یکدیگر را میبینند. در این زمان است که دارسی از الیزابت خواستگاری میکند. اما الیزابت به دلیل رفتارهای مغرورانهی او و شنیدههایش از ویکهام خواستگاری دارسی را رد میکند و رفتاری پرخشونت و توهینآمیز نسبت به او نشان میدهد. فردای آن روز دارسی با نوشتن نامهای تمام مسائل را برای الیزابت توضیح میدهد.
چیزی نمیگذرد که خواهر کوچکتر الیزابت که لیدیا نام دارد با ویکهام به لندن فرار میکند. دارسی ترتیبی میدهد که آنها بتوانند به خانه برگردند. سپس با پرداخت پول به هردو، ویکهام را وادار میکند تا با لیدیا ازدواج کند. بعد از این اتفاقات و رفتارهای متفاوتی که الیزابت از دارسی میبیند در آخرین دیداری که با آقای دارسی دارد او را متوجه عشق و علاقهی خودش میکند. به این ترتیب داستان عاشقانهی جین آستین درکتاب غرور و تعصب با ازدواج الیزابت و آقای دارسی پایان میپذیرد.
غرور و تعصب یا غرور و پیشداوری
در ابتدای کتاب مترجم به این نکته اشاره میکند و مخاطب را نسبت به ترجمهی درست عنوان کتاب آگاه میسازد: «توضیح این نکته را لازم میدانم که معادل دقیق کتاب غرور و پیش داوری است نه غرور و تعصب. و این نکتهای است که خواننده پس از مطالعه متن رمان به شکل واضح به آن پی میبرد. اما مترجم ترجیح داده است به علت معروفیت و شهرت عنوان غرور و تعصب چه در فیلمها و مقالهها و سریالها همین عنوان را حفظ کند و در عین حال به نخستین مترجم آن احترام بگذارد.»
کتاب پیشنهاد خوبی برای چه کسانی است؟
عشق تر و تمیز و کلاسیکی که در رمان غرور و تعصب شکل میگیرد به اضافهی ترسیم روند عاطفی آن طرفداران زیادی دارد. خصوصا اگر مخاطب خواندن داستانهای عاشقانه را دوست داشته باشد. همچنین به لحاظ ادبی رمان غرور و تعصب یکی از شاهکارهای ادبیات کلاسیک و مشهورترین اثر جین آستین است.
بخشی از کتاب غرور و تعصب
«مدتی قدم زدند. دو خانم جلوتر راه میرفتند و دو آقا پشت سرشان. به سمت پایین و به کنار نهر رفتند تا گیاهان قشنگ کنار آب را بهتر ببینند. در این حین جاها عوض شد زیرا خانم گاردینر که از پیادهروی آن روز خسته شده بود و دیگر تکیه دادن به بازوی الیزابت را کافی نمیدید از شوهرش خواست که بیاید کنارش تا دست او را بگیرد. آقای دارسی جای خانم گاردینر را در کنار الیزابت گرفت و به این ترتیب به راهشان ادامه دادند. بعد از سکوتی کوتاه الیزابت شروع به صحبت کرد. دلش میخواست آقای دارسی بداند که او قبل از آمدنش مطمئن شده بوده که او آن جا نیست.
به همین خاطر صحبتش را از این جا شروع کرد که آمدن آقای دارسی برایش کاملا غیرمنتظره بوده. بعد اضافه کرد: سرایدارتان به ما می گفت که شما زودتر از فردا نخواهید آمد. حتی قبل از آمدنمان از بیکول، باخبر شده بودیم که شما به این زودی به این حوالی نمیآیید.»
تاثیرات و یادبودهای جین آستین
کتاب غرور و تعصب داستان خانوادهای از قشر متوسط است. طرح آن بر اساس آداب معاشرت و طریقهی رفتار ظاهری و شخصیتهای اصلی و فرعی داستان شکل بسیار منسجم و محکم خود را یافته است. در رمان غرور و تعصب به آداب و رسوم اجتماعی، سنتها و عادات طبقات معینی از جامعه در چارچوب خاصی از زمان و مکان سهم عمدهای داده میشود. افراد داستان با ازدواج موجبات رضایت جامعه ای را- که آنها را بیپروا میدانستند- فراهم میآورند و با شعله تعصب آنان را خاموش میکنند.
رمان به شیوهی رمانهای کهن انگلیسی نوشته شده است ولی جملههایش متعادل، روشن و دقیقاند. ایجاز نویسنده در نقاشی صحنهها و خودداری از آن در جاهایی که احتمال صحنهپردازی میرود خود دلیل بر مهارت جین آستین در نویسندگی است.
راوی داستان توضیح میدهد که چگونه پیش داوریها و اولین تصورات (به ویژه آنهایی که آمیخته با غرور هستند) شخصیتهای اصلی داستان در طول رمان تغییر میکند. به ویژه شخصیت اصلی رمان یعنی الیزابت بنت از این نظر کانون توجه است. قضاوتهای الیزابت در مورد خلقوخوی دیگر شخصیتهای داستان گاهی اوقات درست از آب درمیآید. او اگرچه در مورد آقای کالینز و خودخواهی او یا بانو کاترین و مغرور و افادهای بودنش قضاوت درستی دارد ولی اولین تصوری که در مورد ویکهام و دارسی مدنظر قرار میدهد کاملا اشتباه است.
الیزابت و بسیاری از شخصیتهای دیگر داستان دارسی را فردی مغرور میپندارند. الیزابت هم در همان برخورد اول خیلی سریع او را قضاوت میکند. دارسی به این پیش داوری الیزابت پی میبرد و میگوید ایراد الیزابت این است که به انتخاب خودش دیگران را به شکل بدی قضاوت میکند. در پایان رمان الیزابت به اشتباه خود پی میبرد و میگوید چه رفتار نفرت انگیزی داشتم. این من بودم که به واسطه رفتار اشتباهم غرق در غرور شده بودم. منی که به تواناییهایم بیش از حد اطمینان کرده بودم.
این سه مضمون یعنی تصور اشتباه، پیش داوری و غرور در رمان غرور و تعصب بارها مورد بحث قرار میگیرد. علاوه بر دارسی بقیهی شخصیتها هم غرور زیادی دارند. شاید برای مخاطب امروز درک این وجهه از اثر سخت باشد که چرا برای الیزابت بنت و خواهرانش ازدواج تا این حد مسئلهی مهمی است. برای دختران امروزی ازدواج تنها راه پیش رو نیست. آنها میتوانند مسیرهای دیگری در زندگیشان پیش بگیرند و از لحاظ مالی و شیوهی زندگی مستقل پیش بروند.
زنان جوان دوران جین آستین از این امکان بهرهای نداشتند. اگرچه دختران طبقه متوسط یا مرفه میتوانستند به مدرسه بروند اما باز هم تحصیل مزیتی بود که به واسطه آن میتوانستند خواستگارهای بهتری پیدا کنند. دلیل دیگر محدودیت تحصیلی این بود که برای زنان فرصت شغلی بعد از تحصیلی وجود نداشت. بازخورد این مسائل که به صورت کلی به آنها اشاره شد در طی سالها بعد علاوه بر نشان دادن شرایط اجتماعی در آن دوران راهگشای فکری برای بسیاری از جوامع بود.
با گذشت حدودا ۲۰۰ سال از مرگ جین آستین علاوه بر آثارش، همچنان نشانی از او در میان مردم انگلستان وجود دارد. آن هم تصویر او روی اسکناس ۱۰ پوندی انگلستان. از دیگر گرامیداشتهای جین آستین میتوان به رونمایی از مجسمه برنز او در نزدیکی خانه دوران کودکیاش در دویستمین اشاره کرد. بد نیست که بدانید در جولای ۲۰۱۷ نامهای که جین آستین به خواهرزادهاش در ۱۸۱۲ نوشته بود به قیمت دویست هزار دلار در یک حراجی به فروش رفت.