تبعیض نژادی، سرکوب سیاسی، طرد شدن یا مرگ تدریجی در جبر اجتماعی تجاربی هستند که طعم تلخ آن بارها توسط مردم سراسر جهان، به انواع مختلف و در نقطههای بحرانی تاریخ چشیده شده است؛ از جنگ جهانی و فاجعهی هولوکاست گرفته تا معضل مهاجرت و مشکلات مرگبار مهاجران امروزی، قحطی غذا در برخی کشورهای آفریقایی و حتی شاید تحمل دائمی یک نگاه خاص یا یک مَتَلک کوچک در کوچه و خیابان. اما نگران نباشید! حتی اگر خودتان هم این مشکلات را تجربه نکرده باشید، انیمه 86 یا Eighty-Six آمده است تا شما را با عمق این فاجعه روبهرو سازد!
انیمه 86، انیمهای محصول بهار سال 2021 در ژانر نظامی-رباتی است که فضای سیاسی و اجتماعی به شدت تبعیضآمیزی را به نمایش میگذارد. این انیمه تلاش دارد عمق درد افرادی که مورد تبعیض قرار گرفتهاند را بازگو کند و این کار را با هنرمندی تمام و به زیبایی انجام میدهد؛ تا جایی که حرفهای تازهای را بیان و مفاهیمی را منتقل میکند که شما را شوکه کرده و قلبهایتان را به سختی میفشارد. به همین ترتیب، ما در این مقاله تصمیم گرفتیم تا به معرفی و بررسی انیمه زیبا و تراژیک 86 بپردازیم تا ببینیم چرا نباید تجربه دیدن آن را از دست بدهیم. پس با ما همراه باشید.
انیمه 86 اقتباسی از یک لایت ناول به همین نام، به نویسندگی آساتو آساتو (Asato Asato) و تصویرسازی شیرابی (Shirabii) است که در سال 2016 برنده جایگاه اول (Grand Prize) در بیست و سومین جشنواره رمان دنگکی (23rd Dengeki Novel Prize award) شده.
این انیمه که توسط استودیوی A-1 Pictures ساخته شده، تجربه اول کارگردانی کامل یک انیمه سریالی برای توشیماسا ایشی (Toshimasa Ishii) است؛ کسی که پیشتر کار طراحی استوریبورد و کارگردانیِ تک قسمتی انیمههای مشهوری همچون Beastars، ERASED، Fate/Grand Order: Zettai Majuu Sensen Babylonia و قسمتهایی از فصل اول ناکجاآباد موعود و دروغ تو در آوریل و دستیاری کارگردانی انیمه سینمایی «آینده میرای» را برعهده داشته است. او با چنین رزومه پرقدرتی، برای اولین بار مسئولیت کارگردانی یک انیمه کامل را برعهده گرفته و نه تنها عملکرد خوبی از خود نشان داده، بلکه شاهکار کرده است! چیزی که جلوتر درباره آن بیشتر صحبت خواهیم کرد.
همچنین در گروه تولید این انیمه نام بزرگ هیرویوکی ساوانو، آهنگسازی که به واسطه موسیقیمتنهایش برای انیمه حمله به تایتان به شهرت رسید، به عنوان آهنگساز به چشم میخورد که باری دیگر با کوتا یاماموتو (Kohta Yamamoto) همکار آهنگسازش در فصل چهارم حمله به تایتان، وظیفه ساخت موسیقی متن این انیمه را نیز برعهده گرفتهاند.
اما داستان انیمه 86 درباره چیست؟
انیمه 86، جهانی را به تصویر میکشد که در آن جمهوری سن مگنولیا (San Magnolia) در جنگی بزرگ علیه امپراطوری گیادیان (Giadian) قرار دارد. جمهوری سن مگنولیا با آرمانهایی کمالگرایانه از آزادی، عدالت و برابری قصد دارد علیه رباتهای خودمختار امپراطوری گیادیان که به نام لژیون شناخته میشوند، ایستادگی کند. این جمهوری برای پیروزی در جنگ، از ماشینهای جنگی بدون سرنشینی استفاده میکند که توسط سرجوخههای آلبایی (مردمانی با موهای نقرهای) از راه دور و در منطقهای امن هدایت میشوند.
ولادیلنا میلیزه (Vladilena Milizé) دختر جوان و زیبایی است که به تازگی به یکی از سرجوخهها تبدیل شده و جایگزین هدایتگر (Handler) پیشینِ یکی از قویترین جوخهها به رهبری شینه نوزن (Shinei Nouzen)، یکی از آخرین بازماندههای 86ای، میشود. اما میلیزه از راز بزرگ جمهوری باخبر است و با حسی عدالتطلبانه خواستار آگاهیبخشی به دیگر سربازان است تا بدانند ماشینهای جنگی که هدایت میکنند، در واقعیت بدون سرنشین نیستند و انسانهایی درون آنها وجود دارند که از منطقه متروکه 86 بوده و دستهدسته درحال مرگ هستند…. حقیقتی که گویا دیگران را چندان آزار نمیدهد! همچنین به نظر میرسد که جوخه جدید میلیزه نیز تجربه بسیار دشواری برای هدایتگری او باشد.
دلایل اهمیت انیمه 86
انیمه 86 از آن دسته از انیمههایی نیست که بتوانید محض سرگرمی به پای آن نشسته و به ذهنتان استراحت دهید یا با ذوق و هیجان از کار و زندگیتان دست بکشید تا با تماشای یک قسمت از آن نفسی تازه کنید. بلکه این انیمه از همان ابتدا با فضای سنگین و مفاهیم جنجالیاش به شما میفهماند که باید آن را به شدت جدی بگیرید. باید سر فرصت نفس عمیقی بکشید و با آمادگی و احترام به پای آن بنشینید تا اندکی با آن فکر کنید، احساسات زیادی را درک کنید و مفاهیم جدیدی بیاموزید.
این انیمه اگرچه در ژانر اکشن-رباتی یا علمی-تخیلی قرار میگیرد اما تمرکز کمی بر صحنههای هیجانانگیز اکشن و نبردهای پرزدوخورد رباتها یا مفاهیم پیچیده علمی-تخیلی میگذارد. بنابراین اگر از طرفداران دو آتیشه این ژانرها هستید، دلتان را زیاد به این انیمه خوش نکنید، زیرا این انیمه ساخته شده است تا مفاهیم عمیق روانشناختی و جامعهشناسی را بیان کند و به همین ترتیب زمان زیادی را به نمایش روابط شخصیتها، دیالوگهای عمیق احساسی و بخش درام داستان میگذارد. بنابراین در ژانر نظامی و روانشناختی حضور پررنگتری دارد.
درونمایههای عمیق روانشناختی و بیان سخنان تازه
بزرگترین دلیل اهمیت انیمه 86، درونمایههای عمیقی است که در خود جای داده. این انیمه اگرچه دارای شخصیتهایی جوان است اما فضای بالغانهای دارد که آن را مشابه انیمههایی همچون حماسه وینلند و فصلهای آخر انیمه حمله به تایتان میسازد. بنابراین اگر طرفدار فضای تاریک و سیاسی این انیمهها هستید، میتوانید از تماشای انیمه 86 نیز لذت ببرید. اما چیزی که انیمه 86 را از این دو انیمه متفاوت میسازد، آن است که 86، به صورت کلیشهای مفاهیم این دو انیمه را تکرار نمیکند، بلکه به شکلی هوشمندانه همه آن مفاهیم را همچون حقیقتی غیر قابلانکار میپذیرد و سپس در بالای آن میایستد تا حرف تازهای بزند!
به عنوان مثال، اگر در حماسه وینلند و انیمه حمله تایتان، شخصیتهای داستان بعد از تحمل رنج بسیار به دنبال انتقام میروند تا در نهایت درک کنند که حقایق دنیا کاملا مثبت و منفی نیستند و در میان دشمنانشان، انسانهای خوبی نیز پیدا میشوند، در این انیمه مردم جنگزده 86، به خوبی از این حقیقت آگاه هستند که تمام مردم جمهوری سن مگنولیا انسانهای بدی نیستند. آنها با وجود رفتارهای غیرانسانیای که جمهوری در حقشان انجام داده، به دنبال انتقام از جمهوری نیستند، بلکه تمام چیزی که میخواهند آن است که یا با غرور بمیرند یا از غل و زنجیرهای تحمیلی سیاست و تبعیضها آزاد شوند و با آنها همچون انسانهای معمولی رفتار شود؛ چیزی که ظاهرا برایشان غیرممکن است.
اما این همه ماجرا نیست. چراکه جبر اجتماعی و شرایطی که 86ایها متحمل آن شدند، عمیقتر از آنچیزی که به نظر میرسد، در روحیه شخصیتهای داستان ریشه دوانده و همه اینها ناشی از تاثیر جنگ و نشانههای اعتیادآور خطرناک آن در شخصیتها است که به عمق و چندجانبه شدن داستان کمک بسیاری کرده. تصور کنید که چه میشود اگر انسانها را از کودکی، به اجبار به جنگی چندین ساله بفرستید و به دستشان اسلحه بدهید؟ آیا میتوانید پس از اتمام جنگ نیز به اجبار اسلحه را از دستشان بگیرید و بگویید حالا به زندگی عادی ادامه بده؟ چه میشود اگر آن کودکان نتوانند به جز جنگ به چیز دیگری فکر کنند؟
همه اینها پرسشهایی هستند که در انیمه 86 مورد بررسی قرار میگیرند و انیمه در دو فصل خود، به زیبایی این مفاهیم را میشکافد و با چنان دقتی احساسات شخصیتهایش را به تصویر میکشد که درد آن برای کسانی که تجربه مشابهی داشتهاند، بسیار ملموس و تاثیرگذار است. دردی که شاید ما ایرانیها نیز به خوبی با آن آشنا باشیم و باید ببینیم شخصیتهای داستان چگونه با این درد روبهرو میشوند و به این پرسشها پاسخ میدهند.
داستانی غیرقابل پیشبینی و تاثیر شدید آن
اکر این مفاهیم عمیق فلسفی در فیلم در یک ساختار روایی مناسب با کارگردانی و انتخاب نماهای درست و با زمانبندی دقیق قرار نگیرند، بار معنایی آنها به صفر میرسد و به همین ترتیب نمیتوانند به تنهایی مایه ارزش بالای یک فیلم یا سریال شوند. انیمه 86 در این زمینه از موهبت یک استودیوی قوی و یک کارگردان بااستعداد برخوردار است که توانسته با عملکرد ماهرانهاش، تاثیر دراماتیک حاصل از این مفاهیم فلسفی که در رمان آساتو نهفته بود را دوچندان کند؛ کاری که جز با درک عمیق داستان و کشف درست پتانیسیل آن ممکن نمیشد. همانطور که ما علاوه بر داستان عمیق و شوکهکننده این انیمه، شاهد نماها و سکانسهای درخشانی هستیم که با وجود اینکه میتوانیم پیشبینی کنیم قرار است با مرگ یک شخصیت یا یک اتفاق ناگوار روبهرو شویم، اما با این حال با شیوه نمایش آن اتفاق باز هم جا میخوریم!
این انیمه با تعادل بسیار زیبایی، لحظههای شاد و غمانگیز شخصیتهای داستان را به تصویر در میآورد؛ به طوری که ما تنها شاهد رنج و فلاکت شخصیتها و درسهای اخلاقی و پندآموز آنها نیستیم. ما میتوانیم سکانسهایی از دورهمیها، شادیها و شوخیهای شخصیتها را ببینیم. اینکه چگونه واقعیت زندگی خود را پذیرفتهاند و از تکتک لحظات کمیاب خود، برای خوشحال بودن استفاده میکنند. توشیماسا ایشی، کارگردان این انیمه نیز از این ویژگی بهرهوری هوشمندانهای کرده و این سکانسها را همچون آرامش قبل از طوفان به صحنههای جنگ و خونریزی پیوند زده است و با احساسات مخاطب بازی عجیبی میکند.
این کارگردان همچنین در نمایش صحنههایی که قرار نیست شوکهکننده باشند و تنها قرار است احساسات غمانگیز شخصیتها را به نمایش بگذارد، نیز استفاده بسیار زیبایی از عناصر نمادین همچون گلها، رنگ و نور و همچنین سکوت میکند. او از این نظر توجه فوقالعاده ظریفی به جزییات بصری و تاثیر رواییشان دارد. ویژگی که نمونه بارز آن را در انیمههای شاهکار دیگری همچون «وایولت اورگاردن»، «صدای خاموش» و سینمایی «5 متر بر ثانیه» شاهد بودیم و با میزان تاثیرگذاری آن بر بار دراماتیک داستان آشنایی داریم.
داستان این انیمه در 4 قسمت آخر از فصل اول به اوج تاثیر دراماتیک خود میرسد و در نهایت در قسمت آخر به پایانی بسیار شوکهکننده و جسورانه منتهی میشود؛ تا جایی که شما را با این پرسش روبهرو میسازد که فصل دوم قرار است چگونه ادامهدهنده رویدادهای فصل اول باشد. علاوه بر آن، این فصل توانست به جمعبندی و نتیجهگیری کاملی به عنوان یک آرک مستقل برسد و مخاطب را به تحسین وادارد که این امر در کنار سایر نقاط قوت داستان، باعث میشود داستانپردازی این انیمه بسیار غنی و قدرتمند ظاهر شود.
ریتم کند، اما پرداخت دقیق به جزییات
پرداخت به این مفاهیم فلسفی، انیمه 86 را دیالوگمحور و روند پیشروی داستان را بسیار کند ساخته که این امر میتواند از دید برخی نقطه ضعفی بزرگ به حساب آید که قابل درک است؛ چیزی که حتی در فصل دوم این انیمه آزاردهندهتر هم میشود. اما همین امر این اجازه را به انیمه داده است تا با حوصله، به جزییات داستان بپردازد و جهان خیالی انیمه و حوادث داستان را بسیار باورپذیر و عمیق به نمایش بگذارد. بنابراین اگر از طرفداران این دسته انیمهها باشید، نه تنها از روند کند داستان خسته نمیشوید، بلکه از تماشای جزییات احساسات شخصیتها لذت هم خواهید برد.
در زمینه باورپذیری داستان نیز، اگرچه در فصل اول این انیمه سوالاتی اساسی باقی میماند که مثلا چرا ما هیچ تصویری از امپراطوری گیادیان نداریم و نمیدانیم که در حقیقت با چه دشمنی روبهرو هستیم؟ یا اصلا لژیونها توسط چه کسی و با چه هدفی ساخته شدهاند؟ اما فصل دوم این انیمه آمده تا به این پرسشها پاسخ دهد و تا اینجای کار با روند مطمئنی که پیش گرفته است، میتوان انتظار داشت در آینده تکههای پازل به درستی کنار هم قرار گیرند و حقایق عجیبی را فاش کنند.
شخصیت پردازی واقعگرایانه
انیمه 86، شخصیتهای به یادماندنی زیادی ندارد! زیرا از میان تعداد زیاد شخصیتهایی که در انیمه میبینیم، تنها تعداد محدودی از آنها از اهمیت روایی برخوردار هستند که از میان آن میتوانیم به شخصیت اصلی زن داستان به نام میلیزه، شخصیت اصلی مرد داستان به نام شینه نوزن، دوست دانشمند میلیزه به نام هنریتا پنروز (Henrietta Penrose) و 4-5 تن از یارانِ شینه، اشاره کنیم که باز هم از میان آن تنها سه نفر، میلیزه، شینه و هنریتا از بکاستوری قوی برخوردار بودند و سایر شخصیتها از این لحاظ پرداخت کاملی ندارند.
اما با این حال در همین شخصیتهای محدود، میتوان رشد شخصیتی میلیزه را به فردی با تجربهتر و قویتر، گذشته دراماتیک و مسئولیت سنگین و غمانگیز شینه نوزن به عنوان یک شینیگامی، تناقضات رفتاری و گمگشتگی روانی هنریتا پنروز و در نهایت درک بالای هر یک از یاران شینه نوزن به عنوان باقیماندههای مردم 86 را به خوبی مشاهده کرد. اما بخشی از زیبایی شخصیتپردازی انیمه، بر دوش دیالوگهای شاهکاری است که برای هرکدام از شخصیتها نوشته شده تا در زمان مناسب همچون تیری در مغز شما فرود آید و با مفهوم سنگینش شما را برای مدتی به فکر فرو ببرد و به تحسین وادارد.
یکی دیگر از ویژگیهای جالب شخصیتپردازی این انیمه، وجود ربات بازیگوشی به نام فایدو است که به طرز جالبی شخصیتی منحصربهفرد و احساساتی انسانی دارد. اگرچه این نوع از رباتهای هوشمند، پیشتر در انیمه «شبح در پوسته» نیز ظاهر شده بودند و نمک تازهای به آن انیمه بخشیده بودند، اما بازهم وجود چنین شخصیتی در انیمه 86، جلای بیشتری به داستان داده که با پرداخت به رابطه میان او و شینه، هم از خشک بودن داستان کاسته و هم بسیار آن را دوستداشتنی کرده است. این انیمه حتی از شخصیت گربه موجود در داستان که شاید در ابتدا به نظر بیاهمیت بیاید، نیز استفاده بسیار زیبایی کرده است که در پایان ما را تحتتاثیر قرار میدهد.
سبک بصری و پویانمایی زیبای انیمه 86
انیمه 86 دارای سبک بصری بسیار زیبا و پویانمایی فوقالعاده نرم و تمیزی است که جهان دو بعدی آن نیز به زیبایی با تکنیک سه بعدی CGI ترکیب شده. طراحی لژیونها و ماشینهای جنگنده جمهوری سن مگنولیا از وجه تمایز بسیار خوبی برخوردار هستند و لژیونها به طرز عجیبی رنگ خیرهکننده و طراحی زیبایی دارند. این رباتها و ماشینآلات که سهبعدی هستند، با نورپردازی، قاببندی و برداشت زاویههای مناسب، کاملا با فضای دوبعدی تلفیق شدهاند و با حرکت نرم و سریعشان، صحنههای اکشن فوقالعاده جذابی را خلق کردهاند.
اما رازی که پویانمایی و زیبایی بصری این انیمه را شاهکار میسازد، تنها به پویانمایی این انیمه محدود نمیشود. اگر به تماشای این انیمه بنشینید، اولین چیزی که توجه شما را به خود جلب میکند، نوع خاصی از زیبایی بصری است که پیش از آن، شاید به ندرت نمونه مشابه آن را دیده باشید. شما میفهمید که چیزی در این انیمه متفاوت است و با آن نورپردازیهای پررنگ و لعاب سایر انیمهها یا حرکت دوربینهای عجیب و پرطرفدار فرق دارد، اما شاید دقیقا ندانید که چه چیزی آن را خاص کرده است.
حقیقت آن است که شما با یک پرداخت هنریتر و شاعرانهتری روبهرو هستید که آن هم چیزی نیست جز تدوین ماهرانه و استفاده هوشمندانه از کاتها. پیشتر اشاره کردیم که توشیماسا ایشیِ کارگردان، استفاده استعارهآمیزی از عناصری همچون گلها، نور و رنگ کرده است. اما اینها عناصر نمادین و شناخته شدهای هستند که در سایر انیمهها نیز تکرار شدهاند و برای فهم معنای آن، باید خارج از فضای انیمه به دنبال مفهوم نمادینش بگردید. درحالیکه توشیماسا ایشی، از سایر اشیاء موجود در صحنه و اتفاقات پیشپاافتادهای همچون ریختن ظرف غذا روی زمین نیز استفاده شاعرانهای میکند و استعاره مخصوص به خودش را میآفریند که خارج از فضای داستان معنای خاصی ندارند. سپس با کات ناگهانی از آن نما به سکانس پس از خود، مفهوم موردنظرش را به بیننده منتقل میکند. چیزی که تنها از پس یک نگاه هنرمندانه و زیباییشناختی در دکوپاژ یا تدوین برمیآید.
به عنوان مثال در قسمت اول از فصل اول، ما میبینیم زمانیکه هنریتا پنروز، شیرینیای به میلیزه میدهد و ناگهان آن شیرینی از دستان میلیزه به زمین میافتد، در لحظه پخش شدن شیرینی روی زمین، به نمایی کات زده میشود که میلیزه در برقراری ارتباط با جوخه تحت هدایت خود شکست میخورد. در سکانسی دیگر نیز، افتادن کاسه سوپ از دستان یکی از 86ایها روی زمین را میبینیم که به سکانس بعدی آن که صحنه جنگ است، کات زده میشود؛ در حالیکه همان فردِ سکانس قبل، در سکانس جدید میمیرد. در نتیجه، این کات نوعی قرابت معنایی میان دو سکانس ایجاد میکند که در اینجا مفهومی از شکست یا مرگ را منتقل میکرد. بنابراین از این نوع کات، در این انیمه استفاده زیادی شده که زیبایی خاصی به آن بخشیده است.
موسیقی انیمه 86
موسیقی متن انیمه 86 توسط هیرویوکی ساوانو (Hiroyuki Sawano)، آهنگساز مطرح انیمه حمله به تایتان ساخته شده است. به همین دلیل این انیمه از تم حماسی خاصی برخوردار است که اکنون به عنوان سبک شخصی ساوانو شناخته میشود. اگرچه موسیقی متن این انیمه شباهت زیادی به موسیقی حمله به تایتان دارد، اما باز هم بهنوبهخود شنیدنی است و فضاسازی زیبایی را برای این انیمه به وجود آورده که تکمیلکننده داستان عمیق آن است.
این انیمه در دو فصل خود نیز دارای اوپنینگ و اندینگهای زیبا و پرمفهومی است که با تصاویر زیبا و معناداری به خصوص در اندینگ همراه میشوند که در هر قسمت متناسب با جریان داستان تغییر میکنند تا جاییکه شما را به دیدن همه اندینگها وامیدارد. اوپنینگ اول از فصل یک، «3-bun 29-byō» نام دارد که توسط Hitorie خوانده شده و اوپنینگ فصل دوم نیز Kyōkaisen است که به اجرای زیبای گروه راک ژاپنی Amazarashi در آمده. دو اندینگ فصل اول نیز توسط خود ساوانو ساخته شده، با نام «Avid» و «Hands Up to the Sky» و اندینگ فصل دوم نیز «Alchemila» با اجرای Regal Lily است.
نتیجهگیری
به طور کلی، انیمه 86 از داستانی غنی و مفاهیم تازهای برخوردار است که از تمام انیمههای متاخر برتری خود را حفظ میکند. آن در فصل دوم خود نیز توانسته است به خوبی انتظارات تماشاگر را برآورده سازد و به برخی سوالات آزاردهنده فصل یک پاسخی قاطع بدهد. شخصیتهای واقعگرایانه و دیالوگهای فوقالعادهشان نیز که نشان از بلوغ فکری نویسنده و درک کامل او از احساسات و رفتار شخصیتها و فضای داستانش است، مسالهای که دیگر نویسندهها به سختی قادر به انجام آن هستند و خیلی سریع در داستان خود، وارد حفرههای روایی میشوند. اما داستان این انیمه با ارائه دلایل منطقی کافی و نمایش جزییات روایی، به خوبی برخی از این حفرهها را میپوشاند و مخاطب را قانع میسازد. این انیمه همچنین بسیار دقیق و حسابشده به جزییات بصری پرداخته است؛ تا جاییکه میتوانید برای بار دوم با دقت به تماشای انیمه بپردازید و لحظات بسیار کوتاهی را شکار کنید که میتوانند سرنخهای ترسناکی برای کشف حقایق نهفته در داستان باشند! چیزی که در وهله اول متوجه آن نمیشوید.
از طرفی دیگر، این انیمه با پویانمایی نرم، کارگردانی فوقالعاده و موسیقی مناسب توانسته است به اقتباس موفقی برای لایت ناول آساتو تبدیل شود. اگرچه که این انیمه نقاط ضعف کوچکی همچون سرعت روایی کند داستان و پرداخت کم به نبردهای پرهیجان دارد، اما اگر با همین ساختار محکم بتواند اتفاقات جالبی را رقم بزند، قطعا میتواند به دور رقابت با انیمههای روانشناختی و نظامی برتر تاریخ وارد شود و جایگاه بالایی کسب کند. بنابراین اگر از طرفداران فضای سیاسی و جنگی انیمههایی همچون حمله به تایتان یا حماسه وینلند هستید یا از واقعگرایی و بار عمیق احساسی موجود در انیمههایی همچون وایولت اورگاردن و همچنین از موضوعات فلسفی لذت میبرید، تماشای این انیمه را به هیچ عنوان از دست ندهید.
شما درباره انیمه 86 چه فکر میکنید؟ آیا این انیمه را تماشا کردهاید؟ نظرات و پیشنهاداتتان را با ما درمیان بگذارید.
انیمه فوق العاده ایه حیف که برنامه پخش فصل دومش بهم خورد و دو قسمت آخر قراره ۲۸ و ۲۹ اسفند پخش شه مقاله شما هم بسیار خوب بود انیمه های نزدیک بهشم گفتین که از بزرگان دنیای انیمه اند
از انیمه های که زیاد بهش توجه نمیشه
کلا ژانر مگا همینه زیاد بهش توجه نمیشه
بعد از چند سال انیمه دیدن این یکی از بهترینها برای من بود
مدتی بود که یکم انیمه زده شده بودم و هر چی میدیدم خیلی برام جذاب نبود.
ولی وقتی این انیمه رو نگاه کردم دوباره اون حس عالی رو تجربه کردم.
واقعا خیلی انیمه عالی هستش و من منتظر ادامه شم چون واقعا شاهکاره.
من موزیک هاشو خیلی دوست داشتم ، لطفا هر وقت آلبوم کامل موزیک های متنش اومد برای دانلود قرارش بدید.
ممنون مقاله عالی بود.
سلام خواستم تشکر کنم ازتون من مقاله شما رو خوندم و خیلی مشتاق شدم این انیمه رو ببنیم و واقعاااا بسیار لذت بخش و دلپذیر بود . ممنون از شما
آقا من نفهمیدم قضیهی گوسفندهای سیاه و چوپان چیه. مربوط به اپیزود پنجه.محض رضای خدا یهنفر توضیح بده.یا حداقل بگید درآینده اینا رو قراره بفهمم یا نه؟:)))
گوسفند سفید و سیاه یه اصطلاح بود که آندرتیکر ازش استفاده می کرد و به قدرت اون لژیون ها اشاره داشت . رئیس گله هم در واقع لژیونی با مغز انسانی بود که از همه پیشرفته تر است(دقیقا به همین خاطر آندرتیکر به سر همرزم های مرده و نیمه مرده اش تیراندازی میکرد که مغز سالم شان دست لژیون نیفته و آنها تبدیل به رئیس گله نشوند) .
گوسفند سفید لژیونی ای هست که پردازنده اش از مغز حیوانات تقلید میشه . گوسفند سیاه از مغز انسان ؛ اما آندرتیکر تمام سعی اش رو میکرد مغز سالم دست لژیون نیفته چون در اون صورت لژیون ها قدرت قوی تری پیدا می کردند که به این نوع تکامل یافته می گفتن رئیس گله
سلام
شما از فصل سوم این انیمه اطلاعی دارید؟
می تونید از فصل سوم اطلاعات بدین
هنوز خبری نشده
من بخاطر این مقاله این انیمه رو دیدم
واقعا حس و حال یک انیمه خوب و عالی رو به من داد
چند بار بعضی از قسمت رو دیدم
افسوس که چنین انیمه قدرتمندی ،اینقدر گمنامه
خیلی خیلی باید معروف شده باشه
آره انیمه Underrated عیه