فیلم Shang-chi And The Legend of The Ten Rings (شانگ چی و افسانه ده حلقه) فیلمی جدید از دنیای سینمایی مارول است که این بار، مخاطبین را با فضایی جدید و کمتر پرداخته شده مواجه میکند: ابرقهرمانی چینی در فضایی شرقی و آسیایی. با بررسی این فیلم توسط پی اس آرنا همراه باشید.
آنچه که در نگاه اول، فیلم «شانگ چی و افسانه ده حلقه» را متفاوت از فیلمهای پیشین خود جلوه میدهد، تغییر قومیت و موقعیت داستان است؛ این بار دیگر با نیویورک و لس آنجلس یا تکهای دست نیافتنی از آفریقا یا سیارهای دوردست متعلق به بیگانگان مواجه نیستیم، بلکه قهرمانی چینی را میبینیم در سرزمینی از جنس افسانههای شرقی.
حال با مواجهه چنین وضعیتی، سوالی که پیش میآید این است که آیا این فیلم همانقدر که در ظاهر و ادعای خود متفاوت و پیشرو به نظر میآید، در باطن و عملکرد نیز به حرف و ادعایش وفادار است یا خیر.
«شان/ شانگ-چی» مرد جوانیست که همراه با دوست خود، از وضعیت ساده و عادی زندگیاش لذت میبرد و نظم حاضر را پذیرفته تا اینکه روزی در اتوبوس مورد حمله گروهی قرار میگیرد و هنگامی که در مبارزه با آنها، تواناییهای رزمی و نبردش لو میروند، راهی ماجرایی به زندگی گذشته خود میشود؛ خواهری که سالهاست او را ندیده و پدری که رهبر گروهی از قاتلان است و قصد ربایش آنها را دارد تا مادرش را زنده کند.
مطابق قبل، این بار هم قهرمانی را با ویژگیهای مشابه شخصیتهای پیشین مارول میبینیم؛ نبود پدر یا رابطه و تعامل با او (تونی استارک/ مرد آهنی، پیتر کوئیل/ استار لرد)، امپراتوریای در انتظار او و سرزمینی دستنخورده و جادویی و مخفی (تچالا/ پلنگ سیاه)، مصیبتها و زخمهای دوران کودکی (ناتاشا رومانوف/ بیوه سیاه) و از این قبیل تشابهات که در مدیوم کتابهای کمیک بسیارند.
پس در آغاز باید پذیرفت که فیلم «شانگ چی و افسانه ده حلقه» از هیچ بداعت، تازگی یا جسارتی برخوردار نیست و تنها تفاوتش با پیشینیان دنیای داستان، ظاهر و نژاد اوست. البته که این به معنای ضعف در شخصیت یا نقص او نیست، چرا که شانگ-چی با تمام پیش پا افتادگی و تکراری بودنش در مقیاس شخصیتی در فیلمی اکشن و مبارزهای کارآمد است و به نوعی، تیپی مناسب و کارآمد به نظر میرسد.
با این حال، دغدغه پوشالی و عقده آزاردهنده «شیالینگ» (همان خواهر پروتاگونیست داستان که در تبدیل شدن به تیپ نیز باز میماند) را شاید بتوان سادهلوحانهترین و غیرمنطقیترین نکته فیلم شانگ چی و افسانه ده حلقه دانست؛ شانگ-چی از کودکی تعلیم میبیند تا به قاتلی مخوف و قدرتمند و بیرحم بدل گردد و همین منجر به دشمنی و تقابل او با پدرش میشود اما جالب اینجاست خواهرش از آنجایی که به جمع قاتلین و مزدوران پدرش راه نیافته و از کودکی برای این هدف تعلیم ندیده، با او خصومت دارد. و جالبتر آنکه بعدتر، هنگام ورودش به روستای جادویی، حضور زنان درکنار مردان در نبرد به عنوان عاملی برای نفرتورزی و اثبات شرار آنتاگونیست داستان مورد استفاده قرار میگیرد.
اما وخامت این مورد تا چه حدی پیش میرود؟ «ماندارین»، آنتاگونیست فیلم یا همان پدر «شیالین» و «شانگ-چی» از کمشمار آنتاگونیستهاییست که در دنیای مارول با دغدغهای انسانی، قابل درک و شاید حتی عمیق به تصویر کشیده شدهاند و صرفا نیروی شری به دنبال قدرت یا نابودی نیست که بیشمار از آنها را در طول این چند سال دیدهایم.
«ماندارین» مردیست در آرزوی بازگشت همسرش به زندگی و بازیابی خانوادهاش. او همانطور که «بن کینگزلی» دوستداشتنی و کار درست در آغاز حضورش در فیلم نیمچه اشارههایی میکند، ورسیونی از مکبث است که همانند پادشاه مجنون صداهایی میشنود و در آز و جاهطلبی و امیال و قدرتش خود و خانوادهاش را گم کرده (صد البته که اینجا هدف، برابر دانستن سردار اسکاتلندی در تراژدی ماندگار شکسپیر با دیگری نیست و حتی سخن از مقایسهای نسبی یا کیفی هم به دور از منطق است).
حال، با وجود چنین پتانسیلی در این شخصیت، مارول و سازندگان فیلم تصمیم میگیرند با تزریق مورد غیرمنطقی و به شدت غیرضروری عدم حضور زنان در ارتش ماندارین، او را از تبدیل شدن به یکی از برترین آنتاگونیستهای دنیای مارول بازدارند.
اینجاست که اصرار بر فریاد شعار تنوع و اتحاد و همبستگی و انساندوستی -و از این قبیل مفاهیمی که امروزه با فریاد زدنشان، ستایش جریانهای روز را به همراه خواهید داشت- به ضرر خود محصول عمل میکنند (مانند دیگر لحظه پایان فیلم که دو ارتش در حال نبرد با لحظهای نه چندان بامزه یا حتی بدیع، تصمیم میگیرند ناگهان جنگ و تفرقه را کنار بگذارند و به نبرد با «لولوخورخورهها» بروند).
اما تنها این مورد منجر به نقصان آنتاگونیست نیست و جنون او برای بازیابی همسرش –مانند شنیدن صدای همسر و دیدن فلشبکهایی از خاطراتشان- جز در چند صحنه و آن هم به سادهترین و سطحیترین و پیش پاافتادهترین تمهیدات ممکن نشان داده نمیشود؛ نماها و حرکت دوربین در نشان دادن توهمات او یا نمایش زاویه دیدش بازمیمانند و صداهای وهمآلود نیز عاری از هرگونه تاثیر یا حساند.
شخصیت کتی نیز در طول فیلم «شانگ چی و افسانه ده حلقه» بیشتر از هر عامل دیگری –حتی شوخیهای زورکی و سطحی معمول مارول- خودش را به اجبار وارد موقعیتهای مختلف میکند تا با شوخیهایش، لحن را تلطیف کند (موردی که تقریبا در اکثر آثار مارول با یکی از شخصیتها اجرا میشود).

کتی حتی مانع پرداخت کافی به رابطه خواهر و برادری فیلم میشود تا جای خالی صحبتهای جدی و تعاملی سرشار از تعمق و تامل میان این دو شخصیت را بگیرد. اما در انتها تاریخ انقضای این کاربرد او به سر میرسد و اوست که تنها با حداکثر چند روز تمرین تیر و کمان، تیری بر گلوی غول تاریکی و پلیدی میزند. او با این کار نشان میدهد که آن دختر سر به هوا و بازیگوش آسیایی اهل سانفرانسیسکو که در تصمیمهای زندگیاش مورد شماتت خانواده قرار میگرفت، در نهایت منجی بشریت میشود، نه خواهر و برادری که از کودکی برای رزم و قتل تعلیم و تمرین دیدند و حریف ارتشی از قاتلان مخوف و حرفهای میشوند و حلقههایی جادویی و شکستناپذیر دارند و با اژدهایی افسانهای پرواز میکنند!
اما هرچقدر که شخصیتها و موقعیتها و عناصر داستان و تجسم به ظاهر عرفانی- روحانی شرق در نگاه غرب (همانند مفهوم خانواده در این فیلم) از تازگی یا حتی ظرافت برخوردار نیستند، اکشن پرهیاهو و شلوغ فیلم و کوریاگرفی سرشار از انرژی و نبردهای سریع و پر زد و خورد آن از اتوبوس در حال حرکت در سانفرانسیسکو تا مقری مخفی در کوهستان و جنگلی جادویی جذاب و سرگرمکننده عمل میکنند تا تمام ضعفهای فیلم را تحمل کرد و با آنها همراه شد. البته طبیعتا در مقایسه با نمونههای اصیل و ماندگار شرقی هیچ حرفی برای گفتن ندارند اما میتوان دور شدن نسبی از فضاهای پیشین آثار مارول و روی آوردن به مبارزات شرقی را با روی خوش پذیرفت و لذت برد.
مطلب مرتبط: ترتیب فیلم های مارول
در این مطلب به فیلم Shang-chi And The Legend of The Ten Rings (شانگ چی و افسانه ده حلقه)، جدیدترین محصول دنیای سینمایی و تلویزیونی مارول پرداختیم. برای دسترسی به بررسی، معرفی یا نقد سایر فیلمها و سریالها میتوانید به اینجا مراجعه کنید. نظر شما کاربران پی اس ارنا درباره این فیلم چیست؟ آیا از آن لذت بردید یا خیر؟ با ما همراه باشید.
The Review
شانگ چی و افسانه ده حلقه
«شانگ چی و افسانه ده حلقه» هرچند که از کلیشههای رایج و لحظات قابل پیشبینی و ایرادات بسیاری برخوردار است، اما میتواند در طول مدت زمان خود، با اکشنهای پرانرژی و مبارزات درگیرکنندهاش برای آن دسته از مخاطبان که با فرمولهای معمول و معروف دنیای سینمای مارول آشنا هستند و از آن لذت بردهاند، سرگرمکننده و جذاب باشد.
نقد منصفانه ای بود دقیقا مشکل اکثر فیلم های مارول(شوخی های بیمزه و زورکی_دلایل احمقانه شخصیت ها_پیام های کلیشه ای و ….)رو داره