مانگای No Regrets اسپینآفی از داستان حمله به تایتان (Attack on Titan) است که به گذشته قویترین سرباز بشریت، یعنی کاپیتان لیوای میپردازد و دو Ova برای انیمه نیز از آن اقتباس شده است. داستان این مانگا به سالها قبل از آشنایی لیوای با ارن، میکاسا و بقیهی افراد گروهش برمیگردد. در این مقاله قصد داریم 10 حقیقت جالب که این مانگا درباره گذشته کاپیتان لیوای بیان کرده است، را لیست کنیم. در ادامه با پی اس ارنا همراه باشید.
1- زندگی لیوای در شهر زیرزمینی
در مجموعه اصلی متوجه شدیم که کنی پس از ملاقات با لیوای، برای مدتی سرپرستی او را در شهر زیرزمینی برعهده گرفته بوده است. شاید بدون وجود کنی، لیوای به قدرتمندی امروز نمیشد. تا قبل از این مانگای اسپینآف، وقایعِ بعد از رهاشدن لیوای توسط کنی تا زمان معرفی او در ارتش برای خوانندگان ناشناخته بود. مانگای No Regrets این فاصلهی زمانی را پر میکند و جزئیات زیادی در رابطه با گذشتهی لیوای و زندگی کودکی او به ما میدهد. در این مانگا متوجه میشویم که لیوای دو دوست صمیمی پیدا میکند و به همراه آنها نحوهی استفاده از تجهیزات مانور سهبعدی را فرا میگیرد. سپس، هر سه آنها برای کسب درآمد به خلاف روی میآورند؛ آنها دنبال شانسی برای زندگی خارج از شهر زیرزمینی بودند و در نهایت نیز آن را به دست آوردند.
2- دوستان صمیمی لیوای
لیوای در شهر زیرزمینی دو دوست صمیمی با نامهای Isabel و Furlan پیدا کرد و به آنها بسیار اهمیت میداد. ایزابل باانگیزه و پرانرژی بود، سرعت واکنشش بسیار بالا بود و قصد داشت تا به مردم نشان دهد که او بیشتر از یک مجرم است. او همچنین لیوای را به چشم یک الگو میدید. فورلان فردی آرام و باهوش بود و مدام استراتژیهای مختلف را در ذهن خود مرور میکرد. او باهوشترین فرد در بین این سه دوست بود و قبل از انجام هر کاری، احتمالات را به طور کامل بررسی میکرد. این سه، یک گروه عالی بودند و لیوای بسیاری از تکنیکهای خود را از تجربیاتی که با ایزابل و فورلان داشت، فرا گرفت.
3- رابطهی اروین و لیوای
اروین، لیوای و دوستانش را پیدا کرد و یک انتخاب در مقابل آنها قرار داد؛ یا از تواناییهای خود استفاده کنند و به Survey Corps ملحق شوند، و یا به دلیل جرمهایی که مرتکب شدند، مجازات شوند. اگرچه آن سه پیوستن به گروه را انتخاب کردند، اما مقصود اصلی لیوای، کشتن اروین بود. دیدن این که رابطهی این دو دوست چگونه در شروع با نفرت آغاز شده بود، به نوبهی خود بسیار جالب است.
4- مشکلات پیشِ روی Survey Corps
مانگای No Regrets زمانی اتفاق میافتد که مردم جزیره، امید خود به Survey Corps را از دست دادهاند و قصد منحل کردن این گروه را دارند. اروین از لیوای به عنوان اهرمی استفاده کرد تا مردم را باری دیگر به Survey Corps امیدوار کرده و از انحلال احتمالی آن جلوگیری کند. بسیاری از مردم و حتی دیگر سربازان، این شاخه از ارتش را حقیر میشماردند. اما آنها تا سالها بعد برای بیرون رفتن از دیوارها، خطری هماندازه با خطرات موجود در این اسپینآف را تجربه نکردند.
5- نحوهی شکلگیری یک آرایش جنگی مهم
دعوت لیوای به ارتش، تنها تصمیم هوشمندانهی اروین در No Regrets نبود. او همچنین آرایش نظامی دیدهبانی راه دور را نیز ابداع کرد تا تعداد مرگومیر را هنگام خروج از دیوار به حداقل برساند. اگرچه در ابتدا شک و شبههی زیادی در رابطه با این آرایش وجود داشت، اما اروین موفق شد تا افراد بالارتبه را مجاب به تایید استفاده از آن کند. این آرایش، پس از مدتی موفقیت خود را به نمایش گذاشت و باعث شد مرگ و میر افراد Survey Corps افت چشمگیری داشته باشد.
6- نحوهی برخورد با لیوای و دوستانش در ارتش
از آنجا که لیوای، ایزابل و فورلان از شهر زیرزمینی آمده بودند، همیشه توسط دیگر سربازان مورد تمسخر قرار میگرفتند و به آنها گفته میشد که به آنجا تعلق ندارند. رهبر گروه آنها یعنی Flagon نیز به طرزی با این سه نفر رفتار میکرد که گویی موجوداتی پست و کثیفاند. البته بعضی سربازان با لیوای و دوستانش با محبت رفتار میکردند. اما لیوای افراد گروه و جو موجود در آن را به هیچوجه دوست نداشت و تنها هنگامی که موفق به اثبات خود به آنها شد، روابطش با بقیه کمی بهتر شد.
7- اولین تایتان کشتهشده توسط لیوای
اولین بار که این سه دوست از دیوار خارج شدند، تایتانی عجیب در مقابل آنها قرار گرفت. لیوای حرکات این تایتان را تحلیل کرد و راهی برای شکست دادن آن پیدا کرد. فورلان و ایزابل نیز در مقابله با این تایتان کمک کردند و دیگر افراد Survey Corps را تحتتاثیر قرار دادند. این واکنش سربازان باعث شد که اروین از درست بودن تصمیم خود برای وارد کردن آنها به ارتش اطمینانخاطر پیدا کند. لیوای در ادامه و در داستان اصلی نیز تعداد بیشماری تایتان را سلاخی کرد و قدمهای بزرگی برای نجات بشریت برداشت.
8- ملاقات با هانجی
یکی از اولین سربازانی که به لیوای نزدیک شد و با او دوست شد، هانجی بود. او همچنین با ایزابل و فورلان نیز مهربان بود. هانجی که تحتتاثیر مهارتهای لیوای قرار گرفته بود، از او خواست تا اگر چیزی برای آموزش وجود دارد، آن را با بقیه به اشتراک بگذارد. لیوای که نمیخواست مسئولیت فردی به جز دوستانش بر گردن او باشد، خواستهی هانجی را رد کرد. اما این دو در ادامه، به دوستانی نزدیک تبدیل شدند و از یکدیگر مهارتهای بسیاری آموختند.
9- ریشهی تفکرات او
لیوای فردی بسیار باهوش و بامهارت است و موارد مختلفی را در گذر زمان به گروه خود آموخته. مهمترین چیزی که او به بقیه آموخت، این بود که هرچقدر هم که به گذشته فکر کنند، نباید برای تصمیمات خود احساس پشیمانی کنند. هرچقدر هم که فردی قبل از انجام یک کار محاسبات مختلف انجام دهد و تمام احتمالات را بررسی کند، باز هم امکان مطمئن بودن از نتیجهی نهایی آن ممکن نیست. او هنگامی به این تفکر اعتقاد پیدا کرد که برای حفاظت از دیگر سربازها از ایزابل و فورلان جدا شد. تصمیمی که منجر به مرگ ایزابل و فورلان شد. لیوای افراد مهم زیادی را در زندگی خود از دست داده است. اما او میداند که حتی اگر وقایع به طرز دیگری رقم میخوردند نیز تضمینی برای بهتر شدن اوضاع نبود. بنابراین، او همیشه به جلو پیش میرود و از تصمیمات خود احساس پشیمانی نمیکند.
10- شکلگیری دوستی میان لیوای و اروین
لیوای در ابتدا قصد کشتن اروین را داشت و پس از مرگ ایزابل و فورلان نیز بسیار عصبانی و به دنبال انتقام بود. اما اروین به او گفت که از نقشهی اصلی او خبر داشته است و همچنین او را توجیه کرد که دشمن اصلی آنها تایتانها هستند. لیوای که دچار تحول شده بود، قلب خود را وقف کمک به انسانیت کرد و برای سالیانی طولانی با اروین همکاری داشت.
نظر شما درباره مانگای No Regrets چیست؟ آیا کاپیتان لیوای از شخصیتهای مورد علاقهی شما در انیمه حمله به تایتان است؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید و با مقالات انیمهای با پی اس ارنا همراه باشید.
سلام.من عاشق اروینممممم!حتی بیشتر از لیوای!ابهت خاصی تو این دوتاکارکترهس!والبته عاشق شیپشونم(eruri)
محبوب ترین واسه من لیوایه .ب درد بخورترین شخصیت این انیمه س
کاپتان لیوای عشقه اصلا من روش کراش زدم
یه روحیه قوی داره و دربرابر مشکلات سرخم نمیکنه
امیدوارم تا آخرش زنده بمونه☹
بعد اینکه هرکاری که از نظرش درسته رو انجام میده و تاحالا فک نکنم اشتباهی کرده باشه 🤍
من عاشق لیوای ام خییییییییییییییلی دوستش دارم لیوای عالی و بی نقص هست