شرکت بزرگ انیمیشنسازی دیزنی از سال 1937 تا به امروز، 58 انیمیشن بلند ساخته و منتشر کرده است. در طول این 84 سال، چندین نسل با انیمیشن های دیزنی خاطره دارند و همین مساله، لیست کردن این آثار بر اساس کیفیت را کمی سخت میکند. فضای جادویی این آثار، یادآوری خاطرات کودکی و بازگشت به معصومیت کودکانه در بزرگسالی، تنها تعدادی از احساساتی هستند که این انیمیشنها در بینندگانشان به وجود میآورند. با این وجود، در این مقاله سعی میکنیم با نگاهی تاریخی و تا حد امکان منصفانه، به بررسی تمام انیمیشن های دیزنی بپردازیم. پس با پی اس آرنا همراه شوید و بررسی کنید که آیا با همه محصولات پویانمایی این شرکت موفق آشنا هستید یا خیر. در نهایت نیز با ما در میان بگذارید که کدام یک از انیمیشنها به نظر شما در جایگاهی نامناسب قرار گرفته است.
58. انیمیشن «جوجه کوچولو» (Chicken Little)
- کارگردان: «مارک دیندال» (Mark Dindal)
- صداپیشگان: «زک برف» (Zach Braff)، «جون کیوسک» (Joan Cusack)
- نمرات: آیامدیبی: 5.7 | متاکریتیک: 48 | راتنتومیتوز: 36%
نیمهی دهه ابتدایی قرن بیستم برای دیزنی دوران عجیبی بود. آنها تقریبا به طور کامل انیمیشنهای دوبعدی را کنار گذاشتند و بخشهای مربوط به آن را تعطیل کردند. شرکت سعی در پیشرفت به سمت جلو داشت و به دنبال راهی برای رقابت با دیگر شرکتهای روبهرشد انیمیشنسازی میگشت. به همین دلایل، این دوره یکی از بههمریختهترین دوران انیمیشن های دیزنی است و نتیجهی آن نیز انیمیشن «جوجه کوچولو» میشود. این اثر که در ابتدا قرار بود داستانی دربارهی رابطهی فرزند و پدری باشد، به قدری بیهدف و آشفته است که در میانهی راه تبدیل به روایتی علمی-تخیلی میشود. دربارهی ضعف تکنیکی و کمبودهای انیمیشنسازی سهبعدی این اثر نیز حرف برای گفتن زیاد است. در نهایت، میتوان گفت که این انیمیشن یک فاجعه از شرکت دیزنی است که بسیاری خیلی زود آن را فراموش کردهاند.
57. انیمیشن «روباه و سگ شکاری» (The Fox and the Hound)
- کارگردانان: «تد برمان» (Ted Berman)، «ریچارد ریچ» (Richard Rich)، «آرت استیونز» (Art Stevens)
- صداپیشگان: «میکی رونی» (Mickey Rooney)، «کرت راسل» (Kurt Russell)، «پرل بیلی» (Pearl Bailey)
- نمرات: آیامدیبی: 7.3 | متاکریتیک: 65 | راتنتومیتوز: 70%
اگر قرار باشد خستهکنندهترین انیمیشن های دیزنی را لیست کنیم، انیمیشن «روباه و سگ شکاری» شاید بتواند به راحتی جایگاه اول را بهدست آورد. شاید بتوان صحنهی حملهی خرس و آهنگی که «پرل بیلی» در این اثر خوانده را به یاد آورد، اما به جز این دو سکانس، چیز دیگری از این فیلم به یاد کسی نمانده است. اما با این وجود، این اثر از نظر تاریخی اثر مهمی است. شرکت دیزنی گروهی متشکل از نه هنرمند داشت که آنها به خاطر همکاریهایشان و ساخت تعدادی از بهترین آثار دیزنی شناخته میشوند. این انیمیشن، آخرین اثر شرکت است که تعدادی از این نه نفر روی آن کار کردهاند. از همین دوران بود که نسل قدیمی انیمیشن سازی کنار رفته و نسل جدیدی شکل گرفتهاند که از میان آنها نامهای بزرگی از جمله «جان لستر» (John Lasseter)، «تیم برتون» (Tim Burton)، «ران کلمنتس» (Ron Clements)، «جان ماسکر» (John Musker) و «برد بیرد» (Brad Bird) بیرون آمدهاند.
56. انیمیشن «خانهای در مزرعه» (Home on the Range)
- کارگردانان: «ویل فین» (Will Finn)، «جان سنفورد» (John Sanford)
- صداپیشگان: «روزین بار» (Roseanne Barr)، «جودی دنج» (Judi Dench)
- نمرات: آیامدیبی: 5.4 | متاکریتیک: 50 | راتنتومیتوز: 53%
تا مدتی به نظر میرسید که این فیلم، آخرین انیمیشن دوبعدی باشد که دیزنی میسازد و اگر چنین میشد، به راستی که خداحافظی تلخ با این سبک انیمیشنسازی بود. انیمیشن «خانهای در مزرعه» در ابتدا قرار بود که فیلمی وسترن با روایتی ماوراءالطبیعی باشد و با نام Sweating Bullets منتشر شود. در میانهی راه، همه چیز تغییر کرد و این اثر تبدیل به کمدی موزیکالی شد که داستان سه گاو ماده را نشان میدهد که سعی در مقابله با خلافکاری را دارند. هرچه از ضعفهای این اثر بگوییم، کم گفتهایم. داستان بیروح، طنز خشک که حتی نمیتوان نام آن را طنز گذاشت، و طراحی بد، تنها تعدادی از مشکلات این ساخته هستند. جای خوشحالی دارد که باز در میان انیمیشن های دیزنی سالهای بعد از این اثر، آثاری با طراحی سنتی و دوبعدی دیده میشدند که خاطرهی بد این فاجعه را از ذهن بینندگان پاک کنند.
55. انیمیشن «دایناسور» (Dinosaur)
- کارگردانان: «رالف زونداگ» (Ralph Zondag)، «اریک لیتون» (Eric Leighton)
- صداپیشگان: «دی بی سویینی» (D. B. Sweeney)، «آلفره وودارد» (Alfre Woodard)
- نمرات: آیامدیبی: 6.5 | متاکریتیک: 56 | راتنتومیتوز: 64%
این فیلم که در ابتدا قرار بود اثری خمیری باشد و تعدادی از بزرگترین اسمهای انیمیشنسازی در دهه 80 روی آن کار کنند، در نهایت تبدیل به پروژهای کامپیوتری شد. تکنیک استفاده شده در فیلم «دایناسور» به این صورت است که از صحنههای واقعی و فیلمبرداریشده استفاده میکند و سپس کاراکترهای کامپیوتری به آن اضافه میشوند. با وجود تغییراتی که در روند ساخت فیلم به وجود آمد، این اثر همچنان جاهطلبانه و خاص به نظر میآمد، اما نتیجهی نهایی تنها یکی دیگر از فراموششدنیترین انیمیشن های دیزنی بود. داستان خستهکننده و بیروح دربارهی مفهوم خانواده و سعی برای زنده ماندن در دنیای دایناسورها، به همراه تصاویر کامپیوتری بدشکل، این اثر را به یک انیمیشن بد تبدیل کردهاند. با این حال نمیتوان منکر شد که ده دقیقهی ابتدایی فیلم با سکانسی بدون دیالوگ که ماجرای به دنیا آمدن دایناسوری را نشان میدهد، تماشایی است، اما آن در ادامه چیز دیگری برای عرضه ندارد.
54. انیمیشن «تیزپا» (Bolt)
- کارگردانان: «کریس ویلیامز» (Chris Williams)، «بایرون هاوارد» (Byron Howard)
- صداپیشگان: «جان تراولتا» (John Travolta)، «مایلی سایرس» (Miley Cyrus)
- نمرات: آیامدیبی: 6.8 | متاکریتیک: 67 | راتنتومیتوز: 89%
افراد پشتصحنهی انیمیشن «تیزپا» یکی از مجموعههای پراستعداد انیمیشن های دیزنی را شامل میشوند. از میان آنها میتوان به کارگردان Big Hero 6، «کریس ویلیامز»، سازندگان Tangled یعنی «بایرون هاوارد» و «نیتان گرنو» و سازندهی سریال موفق This is Us، «دن فوگلمن» اشاره کرد. اما با این وجود، این اثر چیز جذابی برای عرضه ندارد، چه از نظر داستانی و چه از لحاظ فنی و تکنیکی. در زمان ساخت فیلم، شرکت دیزنی با مشکلات درونشرکتی دست و پنجه نرم میکرد و شکایتهایی که در آن زمان دچارش شده بود، تاثیر خود را بر ساخت این فیلم نیز نشان دادند. در ابتدا «کریس سندرز» (Chris Sanders)، کارگردان انیمیشن «لیلو و استیچ» در ساخت فیلم نقش داشت و نام این انیمیشن نیز American Dog بود. اما از آنجایی که «جان لستر» که به تازگی به مقام مدیریتی خود در دیزنی رسیده بود، با فیلم «لیلو و استیچ» میانه خوبی نداشت و همینطور با جزییات «سگ آمریکایی» نیز مخالف بود، «سندرز» را کنار گذاشت و نتیجهاش یکی از شکستهای این شرکت بود. حسرت ساخت ایدهی اصلی همچنان در دل طرفداران مانده است، زیرا میتوان با قاطعیت گفت که آن اثر هرطور ساخته میشد، از «تیزپا» بهتر بود.
53. انیمیشن «الیور و دوستان» (Oliver & Company)
- کارگردان: «جورج اسکریبنر» (George Scribner)
- صداپیشگان: «جویی لارنس» (Joey Lawrence)، «بیلی جول» (Billy Joel)، «ناتالی گرگوری» (Natalie Gregory)
- نمرات: آیامدیبی: 6.7 | متاکریتیک: 58 | راتنتومیتوز: 50%
ایدهی ابتدایی این انیمیشن، «داستان الیور توییست با شخصیتهای سگ» بود. حتی همین ایدهی ابتدایی نیز توسط بسیاری رد شد و شکست اثر از ابتدا قابل پیشبینی بود. با این وجود، «الیور و دوستان» ساخته شد و تبدیل به اولین انیمیشنی شد که رنگآمیزی دستی در آن کنار گذاشته و با سیستم کامپیوتری رنگ شد. شاید این اثر با این دید و از دید تاریخی، از مهمترین انیمیشن های دیزنی باشد، اما تماشای آن لذت چندانی ندارد. استفاده از هنرمندان دنیای موسیقی به عنوان صداپیشه یک اشتباه دیگر در این اثر بود که نه تنها بخش موزیکال آن را نجات نداد، بلکه در قسمت سینمایی آن نیز باعث شکست شد. تنها نکته مثبت این انیمیشن، حضور «هاوارد اشمن» (Howard Ashman) افسانهای در آن است که راه را برای یکی از موفقترین ترانهنویسهای دیزنی باز کرده و کمک به بازگشت محبوبیت انیمیشن های دیزنی در دهه 80 و 90 میکند.
52. انیمیشن «دیگ سیاه» (The Black Cauldron)
- کارگردانان: «تد برمان» (Ted Berman)، «ریچارد ریچ» (Richard Rich)
- صداپیشگان: «گرنت باردزلی» (Grant Bardsley)، «سوزان شریدان» (Susan Sheridan)
- نمرات: آیامدیبی: 6.4 | متاکریتیک: 59 | راتنتومیتوز: 53%
«دیگ سیاه» فیلم بدی است، اما حاشیههایی که آن را احاطه کردهاند، بسیار جذاب هستند! ساخت این انیمیشن 10 سال طول کشیده است؛ اولین تصویر تمام کامپیوتری شرکت دیزنی در این اثر ساخته شده، اولین ساختهای است که از صدای دالبی دیجیتال استفاده میکند، و همینطور اولین انیمیشنی است که درجهی PG گرفته. با تمام این خصوصیات، آن یکی از بدترین انیمیشن های دیزنی است. پس از مرگ دیزنی، این اثر اوج شکست و وضع نامناسب شرکت انیمیشنسازی را به تصویر میکشد. داستان این اثر به قدری به هم ریخته و نامتمرکز است که تمام خرجهای فراوانی که برای این انیمیشن شده نیز کمکی به بهتر شدن کیفیت آن نمیکند. فقط کافی است به این اشاره کنیم که این انیمیشن تدوین شده و چنین اتفاقی برای انیمیشنها امری غیرعادی محسوب میشود. با حذف بخشهای اضافه، تولید صحنههای جدید و نه چندان دیدنی، افزودن صداگذاریهای دوباره، «دیگ سیاه» باز هم اثری غیرقابلتحمل باقی ماند و همینطور در تاریخ دوران تاریک دیزنی ثبت شد.
51. انیمیشن «سلام برادران» (Saludos Amigos)
- کارگردانان: «نورمن فرگوسن» (Norman Ferguson)، «ویلفرد جکسون» (Wilfred Jackson)، «جک کینی» (Jack Kinney)، «همیلتون لاسک» (Hamilton Luske)، «بیل رابرتز» (Bill Roberts)
- صداپیشگان: «لی بلیر» (Lee Blair)، «مری بلیر» (Mary Blair)، «والت دیزنی» (Walt Disney)
- نمرات: آیامدیبی: 6.1 | متاکریتیک: 60 | راتنتومیتوز: 75%
در دوران جنگ جهانی دوم، شرکت دیزنی شروع به ساخت انیمیشنهایی کرد که متشکل از چند داستان کوتاه بودند. این انیمیشن، اولین آن مجموعه است که در سال 1942 ساخته شده و با تنها 42 دقیقه زمان، کوتاهترین انیمیشن بلند ساختهشده و کوتاهترین انیمیشن اکرانشدهی دیزنی است. مهمترین خصوصیت این اثر، معرفی شخصیت جالب «خوزه کاریوکا» (Jose Carioca) است، طوطی سیگار به دستی که به عنوان همپیمان «دونالد داک» معرفی میشود. از بین بخشهای «سلام برادران»، قسمت «پدرو» به قدری جذاب و دیدنی است که بعدها، RKO آن را به عنوان انیمیشن کوتاهی جدا از دیزنی منتشر کرده است.
50. انیمیشن «سه کابالرو» (Three Caballeros)
- کارگردانان: «نورمن فرگوسن» (Norman Ferguson)، «کلاید جرومینی» (Clyde Geronimi)، «جک کینی» (Jack Kinney)، «بیل رابرتز» (Bill Roberts)، «هارولد یانگ» (Harold Young)
- صداپیشگان: «کلرنس نش» (Clarence Nash)، «خوزه اولویرا» (José Oliveira)، «خواکین گری» (Joaquin Garay)
- نمرات: آیامدیبی: 6.4 | راتنتومیتوز: 82%
در اقدامی عجیب و خاص، وزارت امور خارجهی آمریکا از والت دیزنی میخواهد که در دوران جنگ جهانی دوم، توری در آمریکای مرکزی و جنوبی برگزار کند تا شاید بتواند نظر کشورهای دیگر را برای حمایت از آمریکا جلب کند. والت دیزنی علاوه بر پذیرفتن این مأموریت، تصمیم میگیرد که گروهی از هنرمندان را با خود همراه کند و روحی تازه در انیمیشن های دیزنی بدمد. یکی از نتایج این سفرها انیمیشن «سه کالابرو» است که میتوان آن را دنبالهی «سلام برادران» دانست که همانند آن، انیمیشنی متشکل از قسمتهای کوتاه است. با برگشتن شخصیتهای قبلی، این فیلم چند شخصیت مکزیکی و آمریکای جنوبی دیگر را نیز معرفی میکند و استفادهی موفقی از فرهنگ آنها دارد. این اثر از قسمت ابتدایی خود جذابتر و پرانرژیتر است و همینطور یکی از سورئالترین سکانسهای دنیای دیزنی را به تصویر میکشد که یادآور صحنههای بینظیر «دامبو» و «فانتازیا» است.
49. انیمیشن «ملاقات با رابینسونها» (Meet the Robinsons)
- کارگردان: «استفن اندرسون» (Stephen Anderson)
- صداپیشگان: «دنیل هنسن» (Daniel Hansen)، «جوردن فرای» (Jordan Fry)، «وسلی سینگرمن» (Wesley Singerman)
- نمرات: آیامدیبی: 6.8 | متاکریتیک: 61 | راتنتومیتوز: 67%
دیزنی در زمان ساخت این انیمیشن در دوران تغییر بود. دیزنی در حال کسب مالکیت پیکسار بود و «جان لستر»، قدرت خلاقانهی شرکت را در دست گرفته بود. در همین زمان بود که «لستر» این انیمیشن را دید و با «اندرسون» قرار ملاقاتی گذاشت تا به او در بهتر کردن فیلم کمک کند. طبق اطلاعاتی که چندان تاییدشده نیستند، این جلسه بیش از شش ساعت طول کشید و نتیجه آن شد که اکران «ملاقات با رابینسونها» یک سال به تعویق بیافتاد و حدود 60 درصد از قسمتهای طراحی شدهی اثر تا به آن لحظه، دور ریخته شود. ما هیچگاه نمیتوانیم بفهمیم که فیلم پیش از تغییرات اعمالشده بهتر بوده است یا خیر، اما نتیجهی نهایی خود چندان دیدنی نیست. جزییات خوبی در این انیمیشن پیدا میشوند، اما در نگاهی کلی، ساختهی «اندرسون» همانند ایدهی اولیه یک سریال است که ادامهاش هیچگاه ساخته نشده باشد. با وجود طنز خوب انیمیشن و تنوع شخصیتها، عمق کافی به آنها داده نشده است و همین موضوع، آن را به یکی از انیمیشنهای ضعیف دیزنی تبدیل میکند.
48. انیمیشن «معدن موسیقی» (Make Mine Music)
- کارگردانان: «جک کینی» (Jack Kinney)، «کلاید جرومینی» (Clyde Geronimi)، «همیلتون لاسک» (Hamilton Luske)، «جاشوا میدور» (Joshua Meador)، «رابرت کورمک» (Robert Cormack)
- صداپیشه: «نلسون ادی» (Nelson Eddy)
- نمرات: آیامدیبی: 6.3 | متاکریتیک: 60 | راتنتومیتوز: 70%
سومین مجموعه داستانی دوران جنگ جهانی دوم شرکت دیزنی، «معدن موسیقی» نام دارد و به طور کلی از دو ساختهی قبلی گیراتر است. این اثر در زمانی ساخته شد که دولت آمریکا شرکت را تحتسلطهی خود درآورده بود تا به ساخت تبلیغات سیاسی مشغول باشد و این انیمیشن طراحی و پخش شد تا نام دیزنی با وجود همه مشکلات زنده باقی بماند. در مجموع، همانند دو مجموعهی قبل، این اثر نیز با همه انیمیشن کوتاههای جذابی که در خود جای داده، انیمیشنی خام است؛ چرا که به نظر میآید چند ایدهی اولیه برای آثاری کوتاه در کنار هم قرار گرفتهاند و با وجود اینکه شامل 10 داستان کوتاه میشود، اما زمان آن به یک ساعت نیز نمیرسد. با این حال، آهنگها و موسیقی استفادهشده در این اثر تا حدودی یادآور خاطرات فراموشنشدنی موزیکالهای سالهای دور دیزنی هستند.
47. انیمیشن «عشق و حال مجانی» (Fun and Fancy Free)
- کارگردانان: «جک کینی» (Jack Kinney)، «همیلتون لاسک» (Hamilton Luske)، «بیل رابرتز» (Bill Roberts)، «ویلیام مورگان» (William Morgan)
- صداپیشگان: «کلیف ادواردز» (Cliff Edwards)، «ادگار برگن» (Edgar Bergen)، «لوانا پتن» (Luana Patten)
- نمرات: آیامدیبی: 6.5 | متاکریتیک: 66 | راتنتومیتوز: 67%
به جای مجموعه داستانهای کوتاه فراوان که در دیگر انیمیشنهای این دوره از آثار دیزنی دیده میشوند، Fun and Fancy Free شامل دو بخش طولانی میشود. این دو داستان در ابتدا قرار بود تبدیل به دو انیمیشن بلند شوند، اما شرایط طوری پیش میرود که تصمیم به چسباندن آنها به هم میگیرند. بخش اول به اسم «بانگو» (Bongo)، داستان خرس سیرکی را نشان میدهد که ناگهان خود را در طبیعت واقعی پیدا میکند و باید خود را با شرایط وفق بدهد. بخش دوم که قسمت بزرگتری از فیلم را شامل میشود، «میکی و لوبیای سحرآمیز» نام دارد که محبوبترین شخصیت انیمیشن های دیزنی را در داستان پریان شناختهشده قرار میدهد. اهمیت تاریخی که این انیمیشن دارد این است که برای اولین بار شخص «والت دیزنی» به جای شخصیت دوستداشتنی «میکی ماوس» صحبت نکرده است. با وجود شایعاتی که مطرح شده بود که دلیل این تغییر مشکلاتی بوده که «دیزنی» به خاطر مصرف بیشازحد سیگارهای بدون فیلتر تجربه کرده، اما این تغییر صداپیشگی انجام گرفته و «جیمی مکدونالد» (Jimmy Macdonald) این وظیفه را برای 38 سال بعد به عهده گرفته است. همانطور که در این اثر شخصیت «میکی ماوس» وارد فضای جدیدی میشود، راه برای ایجاد دنیایی تازه برای این شخصیت و دنیای دیزنی با این تغییر نیز هموار شده است.
46. انیمیشن «زمان ملودی» (Melody Time)
- کارگردانان: «جک کینی» (Jack Kinney)، «همیلتون لاسک» (Hamilton Luske)، «کلاید جرومینی» (Clyde Geronimi)، «ویلفرد جکسون» (Wilfred Jackson)
- صداپیشگان: «روی راجرز» (Roy Rogers)، «دنیس دی» (Dennis Day)
- نمرات: آیامدیبی: 6.3 | متاکریتیک: 69 | راتنتومیتوز: 80%
از میان انیمیشن های دیزنی که متشکل از داستانهای کوتاه هستند، «زمان ملودی» اگر بهترین هم نباشد، قطعا میتواند از جذابترین آثار این چنینی نام بگیرد. این مجموعه داستانی قرار بود گلچینی از افسانههای قهرمانی آمریکایی باشد، اما در نهایت تنها دو عدد از آن داستانها در نسخه نهایی باقی ماندند. هر هفت قسمتی که این انیمیشن را شکل میدهند، نه تنها جذاب هستند، بلکه بعضی از آنها را میتوان آثاری تماشایی دانست. «زمان ملودی» تا حدودی دنبالهی مدرن شدهی «فانتازیا» است که به جای موسیقی کلاسیک از موسیقیهای محلی و آشنای آمریکایی استفاده کرده. با وجود محبوبیتی که این اثر داشت، به هدف فروش دو میلیون دلاری که برای آن معین شده بود، نرسید و در نهایت ترس از فلج اطفال بود که به عنوان دلیل عدم حضور کودکان در سینماها شناخته شد.
45. انیمیشن «نجاتدهندگان» (The Rescuers)
- کارگردانان: «وولفگانگ ریترمان» (Wolfgang Reitherman)، «جان لونسبری» (John Lounsbery)، «آرت استیونز» (Art Stevens)
- صداپیشگان: «باب نیوهارت» (Bob Newhart)، «اوا گابور» (Eva Gabor)، «میشل استیسی» (Michelle Stacy)
- نمرات: آیامدیبی: 6.9 | متاکریتیک: 74 | راتنتومیتوز: 81%
انیمیشن «نجاتدهندگان» اثری است که گاهی لحظات شیرینی را به تصویر میکشد اما در کلیت، انیمیشنی بیروح و بیاحساس است. با وجود اینکه دو گویندهی اصلی فیلم اجرای بینظیری را ارائه میدهند، اما صداپیشگی خوب آنها کمک چندانی به رفع دیگر مشکلات انیمیشن نمیکند. ایدهی کلی این اثر عالی است؛ دو حیوان که در دنیای انسانها سعی به حل یک معمای کارآگاهی میکنند. تا جایی که حتی روی پوستر فیلم نیز از کلماتی چون «معمایی» و «سرگرمکننده» استفاده شده است. مشکلات فنی «نجاتدهندگان»، بر نقصهای روایی اثر میافزایند. با وجود اینکه تکنیک استفاده شده در آن، در دیگر انیمیشن های دیزنی نیز دیده شده است، اما در این اثر به شکلی عجیب حس ناتمام بودن میدهد. خطهای نقاشی، بافتی نقطهای به اثر میدهند که تماشای آن چندان دلنشین نیست. با وجود تمام این مشکلات، یک شخصیت منفی خیلی خوب، به اسم «مادام مدوسا» (Madame Medusa) در این انیمیشن وجود دارد که تماشای آن را تحملپذیر میکند. این مساله که شخصیتهای این انیمیشن قرار است در اثری بهتر ولی کمتردیدهشده بازگردند، دلیل دیگری برای دیدن آن است.
44. انیمیشن «گربههای اشرافی» (The Aristocats)
- کارگردان: «وولفگانگ ریترمان» (Wolfgang Reitherman)
- صداپیشگان: «فیل هریس» (Phil Harris)، «اوا گابور» (Eva Gabor)
- نمرات: آیامدیبی: 7.1 | متاکریتیک: 66 | راتنتومیتوز: 64%
مهمترین نکته درباره «گربههای اشرافی» این واقعیت است که آن، آخرین اثر ساخته شده به دستور مستقیم خود «والت دیزنی» بوده است. داستان اولیهی آن برای یک برنامهی تلویزیونی انتخاب شده بود، اما «دیزنی» به قدری آن را دوست داشت که پیشنهاد داد آن را تبدیل به فیلمی بلند بکنند و به اکران عمومی دربیاورند. با وجود اینکه دو سال روی بازنویسی داستان وقت گذاشته شد، اما محصول نهایی تا حدودی یادآور دیگر انیمیشنهای دیدنی دیزنی همچون 101 سگ خالدار است. صداپیشگی «فیل هریس» و «اوا گابور» در این انیمیشن تکرارنشدنی است و آهنگهایی که برادران «شرمن» (Sherman) برای این اثر نوشتهاند، عالی هستند. هرچند که این آهنگها نیز حسی تلخ با خود به همراه دارند، زیرا برادران «شرمن» بعد از «گربههای اشرافی» از شرکت جدا شدند. دلیل آنها برای این جدایی، فضای سمی محیط کار در این شرکت بعد از مرگ «والت دیزنی» بود که مشکلات فراوانی را به وجود آورد و این اثر نمایان کنندهی مشکلات پشتصحنهی موجود در دیزنی است.
43. انیمیشن «رابین هود» (Robin Hood)
- کارگردان: «وولفگانگ ریترمان» (Wolfgang Reitherman)
- صداپیشگان: «راجر میلر» (Roger Miller)، «پیتر اوستینوف» (Peter Ustinov)
- نمرات: آیامدیبی: 7.6 | متاکریتیک: 57 | راتنتومیتوز: 54%
پیش از هر چیزی، لطفا حس نوستالژیکی که از انیمیشن «رابین هود» دارید را کنار بگذارید و این موضوع را قبول کنید که این اثر از بهترین انیمیشن های دیزنی نیست. ایدهپردازی و ساخت این اثر کمی بههمریخته و مغشوش است و این مساله خود را در روایت کار نمایان میکند. «والت دیزنی» علاقه داشت که انیمیشنی دربارهی شخصیتی قرونوسطایی به نام «رینارد روباه» (Reynard the fox) بسازد، و این «کن اندرسون» بود که ایدهی بازسازی افسانهی معروف «رابین هود» با شخصیتهای حیوانی را میدهد. نتیجهی نهایی نه اثر بدی است و نه یک شاهکار. یکی از بهترین نمونههایی که با آن میتوان هرجومرج شرکت دیزنی بعد از مرگ بزرگترین شخصش را نشان داد، همین «رابین هود» است. همه درگیر این مساله بودند که اگر «دیزنی» بود چه میکرد و چه داستانی را دوست داشت و دستور ساخت آن را میداد. با این همه نمیتوان منکر طراحی شخصیتهای شاهکار «اندرسون» شد، هرچند که تعدادی از سکانسهای این اثر کپی شده از کارهای پیشین دیزنی هستند. درهرصورت، «رابین هود» اثری است که بسیاری با آن خاطره دارند و لذت تماشای آن را نباید منکر شد. علاوه بر این، تاثیری که این انیمیشن بر یکی از اثرهای خوب سالهای اخیر دیزنی، یعنی «زوتوپیا» داشته است هم نشان از اهمیت آن میدهد.
42. انیمیشن «پوکاهانتس» (Pocahontas)
- کارگردانان: «مایک گابریل» (Mike Gabriel)، «اریک گلدبرگ» (Eric Goldberg)
- صداپیشگان: «آیرین بدارد» (Irene Bedard)، «مل گیبسون» (Mel Gibson)، «کریستین بیل» (Christian Bale)
- نمرات: آیامدیبی: 6.7 | متاکریتیک: 58 | راتنتومیتوز: 55%
کسی نمیتواند منکر زیبایی بصری «پوکاهانتس» شود و زیبایی طبیعی که در آن به نمایش درآمده، در کمتر اثری تکرار شده است. ساخت این اثر نیز بر عهدهی دو نفر از بهترین کارگردانهای انیمیشن های دیزنی بوده است. تعدای از آهنگهای این انیمیشن نیز واقعاً گیرا و بهیادماندنی هستند. اما باید به کودک درون شما که درگیر نوستالژی این اثر است بگویم که متاسفانه داستانی دربارهی ریشههای تاریخی، لزوماً یک اثر سرگرمکننده نیست. ایدهی ابتدایی «پوکاهانتس» خیلی سریع مورد تأیید واقع شد، چراکه مدیران دیزنی علاقه زیادی به ساخت نسخهای از داستان «رومئو و ژولیت» داشتند. عدهای انتظار تکرار موفقیت بینظیر «دیو و دلبر» را از این اثر نیز داشتند، اما انیمیشن نهایی موفق به این کار نشد. موضوعی که انیمیشن به آن میپردازد، واقعاً سنگین و تلخ است و تلاش زیاد برای کاهش تاریکی آن باعث شده که «پوکاهانتس» دچار تناقض شود. در تمام سکانسهای انیمیشن میتوان حس کرد که سازندگان قصد مثبتی از به تصویر کشیدن مناسب فرهنگ بومیان داشته باشند، اما همین مراقبت بیش از حد و جدیت فراوان، حتی در صحنههای طنز و موزیکال، انیمیشن را خستهکننده میکند.
41. انیمیشن «ماجراهای بسیار وینی پو» (The Many Adventures of Winnie the Pooh)
- کارگردانان: «جان لونزبری» (John Lounsbery)، «وولفگانگ ریترمان» (Wolfgang Reitherman)
- صداپیشگان: «استرلینگ هالووی» (Sterling Holloway)، «جان فیدلر» (John Fiedler)
- نمرات: آیامدیبی: 7.6 | متاکریتیک: Tbd | راتنتومیتوز: 100%
این انیمیشن دیزنی که از کنار هم قرار دادن چهار داستان کوتاهتر درست شده، یکی از به یادماندنیترین نسخههای ساخته شده از روی داستانهای معروف «وینی پو» است. سه بخش از این چهار قسمت، پیش از اکران این فیلم ساخته و پخش شده بودند، و با اضافه شدن قسمت چهارم، یک فیلم بلند کامل حاصل شد که با اکرانش به این شخصیتهای دوستداشتنی شهرتی جهانی داد. این انیمیشن نیز آخرین اثری است که «والت دیزنی» در پروسهی ساخت آن دستی داشته است. شاید کمبود یک داستان بلند و یکپارچه از روی داستانهای «آلن الکساندر میلن» (Alan Alexander Milne) در این انیمیشن حس شود، اما این کمبود سالها بعد با اثری دیدنی در میان انیمیشن های دیزنی رفع میشود.
40. انیمیشن «فانتازیا 2000» (Fantasia 2000)
- کارگردانان: «دان هان» (Don Hahn)، «ماریس هانت» (Maurice Hunt)، «هندل بوتوی» (Hendel Butoy)، «اریک گولدبرگ» (Eric Goldberg)، «جیمز الگار» (James Algar)، «فرانسیس گلباس» (Francis Glebas)، «پاول و گائتان بریزی» (Paul and Gaëtan Brizzi)
- صداپیشگان: «جیمز لوین» (James Levine)، «استیو مارتین» (Steve Martin)
- نمرات: آیامدیبی: 7.2 | متاکریتیک: 59 | راتنتومیتوز: 81%
«والت دیزنی» همیشه قصد ساخت ادامهی «فانتازیا» را داشت. او به این فکر کرده بود که تا سالها میتوان این انیمیشن را دوباره پخش کرد و برای جذب بینندگان قدیمی میتوان قسمتهای جدیدی به فیلم اضافه کرد. ایدهی ساخت این دنباله در ابتدای دهه 1980 بررسی شده بود، اما در سال 1990 بود که قسمت اول برای سینمای خانگی منتشر شد و با فروش بیش از پانزده میلیون نسخه، شرکت را تشویق به ساخت «فانتازیا 2000» کرد. این انیمیشن پروسهی ساخت طولانی داشت و یکی از دلایل آن انتخاب آهنگ و سبک آنها برای فیلم بود. طولانی شدن تصمیمگیری و ساخت آن باعث شد که اثر نهایی کمی بههمریخته باشد و حتی بخشهایی کمی عجیب داشته باشد. برای مثال، میتوان به قسمتی اشاره کرد که داستان نوح بازسازی شده است و «دونالد داک» به عنوان شخصیت اصلی ظاهر میشود! در کنار افتوخیزهای کیفیت «فانتازیا 2000»، باید اعتراف کرد که قسمتهایی از این اثر واقعا بینظیر هستند. اما شاید نتوان آن را در کنار نسخه ابتدایی خود به عنوان یکی از بهترین انیمیشن های دیزنی معرفی کرد.
39. انیمیشن «سیاره گنج» (Treasure Planet)
- کارگردانان: «ران کلمنتس» (Ron Clements)، «جان ماسکر» (John Musker)
- صداپیشگان: «جوزف گوردون لویت» (Joseph Gordon-Levitt)، «برایان مورای» (Brian Murray)، «اما تامپسون» (Emma Thompson)
- نمرات: آیامدیبی: 7.2 | متاکریتیک: 60 | راتنتومیتوز: 69%
«ران کلمنتس» که یکی از بزرگترین و مهمترین کارگردانهای دیزنی در دوران رنسانس شرکت بود، در دهه 1980 نفوذ چندان زیادی نداشت. او در جلسههای ارائهی ایده برای ساخت انیمیشن، چند ایدهی اولیه داشت که موردقبول واقع نشدند و یکی از آنها ساخت «جزیرهی گنج در فضا» بود. مدتی از این اتفاق گذشت و بعد از اینکه شرکت دیزنی در ساخت بازسازی داستان اودیسه ناموفق بود و مجبور به ساخت انیمیشن «هرکول» شد، از «ران» خواست که با رفیق کارگردانش «جان ماسکر» این انیمیشن را کامل کند. به او گفته شد که بعد از آن اجازه دارند که ایدهی «جزیرهی گنج در فضا» را بسازند. این انیمیشن که در نهایت «سیارهی گنج» نام گرفت، به نسبت دیگر کارهای این دو کارگردان توانا ضعیفتر است و نشان میدهد که چرا ایدهی اولیه با آغوش باز پذیرفته نشده بود. این دو هنرمند که استاد تغییر داستانهای اقتباسی هستند، در این اثر چندان خلاقیتی نشان نمیدهند و در طراحی و شخصیتپردازی نیز کار خارقالعادهای انجام نمیدهند. شاید انتظار فراوانی که از این اثر میرفت نیز در دید منفی تأثیر داشته باشد، اما به هر حال «سیاره گنج» اثری است که ارزش دیدن را دارد.
38. انیمیشن «امدادگران: ماموریت زیرزمینی» (The Rescuers Down Under)
- کارگردانان: «هندل بوتوی» (Hendel Butoy)، «مایک گابریل» (Mike Gabriel)
- صداپیشگان: «باب نیوهارت» (Bob Newhart)، «اوا گابور» (Eva Gabor)
- نمرات: آیامدیبی: 6.9 | متاکریتیک: 70 | راتنتومیتوز: 70%
با بررسی مجموعه انیمیشن های دیزنی در طول سالهای فعالیت این شرکت، کمی عجیب به نظر میآید که اولین دنبالهی بزرگ ساخته شده، این انیمیشن باشد؛ دنبالهای بر «امدادگران» که در سال 1977 ساخته شده بود؛ «مأموریت زیرزمینی» بازگشت دوباره شخصیتهای آشنایی را نشان میدهد که برای نجات عقاب طلایی به ماموریتی هیجانانگیز در استرالیا میروند. قسمت دوم این مجموعه، دیگر موزیکال نیست و در عوض تمرکز بیشتری بر داستان و شخصیتپردازیها میکند. تا حدی که بینندهها نژاد عقاب طلایی که حتی وجود خارجی ندارد را نیز باور میکنند. با این تغییر مهم، «امدادگران: مأموریت زیرزمینی» اثری به مراتب بهتر از نسخهی ابتدایی شده است و داستانی پرهیجان و سرگرمکننده را به نمایش درمیآورد. از دیگر نکات مهم این انیمیشن نیز میتوان به این موضوع اشاره کرد که این اثر اولین انیمیشنی است که کاملاً توسط سیستم کامپیوتری طراحیشده به دست پیکسار رنگآمیزی شده است. این اثر همچنین شامل چندین صحنه میشود که به صورت کامپیوتری طراحی شدهاند، از جمله سکانس باورنکردنی ابتدای فیلم که با موسیقی تکرارنشدنی «بروس بروتون» (Bruce Broughton) جذابیت آن دو چندان شده است. این انیمیشن 77 دقیقهای، اثری تماشایی است که متاسفانه تا به امروز مورد کملطفی بسیاری قرار گرفته.
37. انیمیشن «شمشیر در سنگ» (The Sword in the Stone)
- کارگردان: «وولفگانگ ریترمن» (Wolfgang Reitherman)
- صداپیشگان: «ریکی سورنسون» (Rickie Sorensen)، «کارل سونسون» (Karl Swenson)، «جونیوس متیوس» (Junius Matthews)
- نمرات: آیامدیبی: 7.2 | متاکریتیک: 61 | راتنتومیتوز: 66%
با وجود اینکه شخص «والت دیزنی» ساخت فیلم «شمشیر در سنگ» را تأیید کرده بود، اما تعدادی از انیماتورهایی که در این پروژه نقش داشتند، احساس کردند که او اهمیتی به کار آنها نداده و این اثر را رها کرده است تا به دیگر بخشها و آثار شرکت دیزنی رسیدگی کند. همین حس بدبینانه باعث شده است که آنها تصمیم بگیرند تصویری کاریکاتورگونه از «دیزنی» را در این انیمیشن جای دهند و اگر به شخصیت «مرلین» توجه کنید، متوجه میشوید که او واقعا «والت دیزنی» است! در حالی که بودجهی «شمشیر در سنگ» بسیار محدود بود و تنها معادل چهل درصد از بودجه «صد و یک سگ خالدار» میشد، انیمیشن به هیچ عنوان از کوتاهی در ساخت و نقص رنج نمیبرد. با استفاده از داستان آرتور و افسانههای آشنا در کنار فضایی جادویی و طنزهای گاهبهگاه و شیرین، «شمشیر در سنگ» اثری قابلاحترام است که متاسفانه تا حدودی به فراموشی سپرده شده.
36. انیمیشن «یخزده 2» (Frozen II)
- کارگردانان: «کریس باک» (Chris Buck)، «جنیفر لی» (Jennifer Lee)
- صداپیشگان: «کریستن بل» (Kristen Bell)، «ایدینا منزل» (Idina Menzel)
- نمرات: آیامدیبی: 6.9 | متاکریتیک: 64 | راتنتومیتوز: 78%
انیمیشن «یخزده 2» در هنگام ساخت و اکرانش زیر فشار و توجه بسیاری بود. برخلاف «رالف اینترنت را خراب میکند» که دنبالهی اثری بود که موفقیتی نسبتاً معمولی داشت، «یخزده» تبدیل به یکی از مهمترین اتفاقات فرهنگی زمان اکران خود شده بود و با فروش بینظیرش نشان داده بود که در میان بینندگان انیمیشن جایگاه خاصی دارد. به همین دلیل، تماشای «یخزده 2» را میتوان سورپرایزی خوب دانست. این انیمیشن حس و حال پرشور قسمت اول خود را ندارد، کیفیت آهنگها به خوبی آن نیست و به اندازهی Let it Go هیچگاه بهیادماندنی نخواهند شد. اما بازگشت شخصیتهای آشنای داستان و تماشای دوبارهی آنها برای طرفداران بدون شک لذتبخش بود. داستان، شخصیت منفی مشخصی را معرفی نمیکند و در طول فیلم همه شخصیتها سعی دارند که با یکدیگر مهربان و خوب باشند. ساخت و اکران فیلم نیز همزمان شده بود با دورانی که «جان لستر» از شرکتهای دیزنی و پیکسار کنار گذاشته شده بود و «لی» با داشتن وظایف مدیریتی به دنبال اثبات تواناییهای خود بود.
35. انیمیشن «ماجراهای ایکابد و آقای تاد» (The Adventures of Ichabod and Mr. Toad)
- کارگردانان: «جک کینی» (Jack Kinney)، «کلاید جرومینی» (Clyde Geronimi)، «جیمز الگار» (James Algar)، «بن شرپستین» (Ben Sharpsteen)
- صداپیشگان: «اریک بلور» (Eric Blore)، «کالین کمپل» (Colin Campbell)
- نمرات: آیامدیبی: 7 | متاکریتیک: 74 | راتنتومیتوز: 94%
این انیمیشن هم از جمله انیمیشن های دیزنی است که از چند بخش تشکیل شده. در این مورد، انیمیشن به دو بخش تقسیم شده است. بخش اول داستان «باد در درختان بید» است که از روی رمان کودکانی به همین اسم و نوشتهی «کنت گراهام» ساخته شد. این داستان قرار بود یک انیمیشن بلند باشد اما با شروع جنگ جهانی دوم، سرعت پیشرفت ساخت آن کاهش شدیدی پیدا کرد و «دیزنی» نیز علاقهی خود را از دست داد. در نتیجه، داستان «ایکابد کرین» از داستان معروف «اسلیپی هالو» به عنوان بخش دوم انتخاب شد تا نتیجهاش فیلمی بلند شود. در این دوران، «والت دیزنی» تحت فشار شرایط جنگ بود و در همین راستا علایق دیگری جز انیمیشنسازی پیدا کرده بود. به همین دلیل، با وجود اینکه این انیمیشن اثر خوبی است اما گاهی عجله و شکل ناتمام طراحیها به چشم میآید و هر دو داستان نیز ناتمام به نظر میرسند. در همین راستا، کمی عجیب به نظر میآید که با گذشت تمام این سالها، هنوز این انیمیشن محبوبیت خاصی دارد و دلیل اصلی آن، نمایشهای جداگانهی دو داستان از تلویزیون است؛ مخصوصا در زمان هالووین که داستان «اسلیپی هالو» دوباره شهرت پیدا میکند. شاید قسمت اول فیلم کمتر دیده شود، اما همه طرفداران از ارتباط این دو داستان در این ساختهی کلاسیک دیزنی آگاه هستند.
34. انیمیشن «شش قهرمان بزرگ» (Big Hero 6)
- کارگردانان: «دان هال» (Don Hall)، «کریس ویلیامز» (Chris Williams)
- صداپیشگان: «اسکات ادسیت» (Scott Adsit)، «رایان پاتر» (Ryan Potter)
- نمرات: آیامدیبی: 7.8 | متاکریتیک: 74 | راتنتومیتوز: 89%
این انیمیشن ثابت میکند که انیمیشن های دیزنی در سالهای اخیر، هرچیزی میتوانند باشند و هر داستانی را میتوانند روایت کنند. «بیگ هیرو 6» که بر اساس داستانی از کمیکبوکهای مارول ساخته شده، نه یک انیمیشن کاملا دیزنی است و نه یک داستان تمام مارولی. بسیاری از سازندگان انیمیشن با روایت اصلی و کمیکبوک مارول هیچ آشنایی نداشتند، کمپانی مارول هم تاثیر چندانی در ساخت آن نداشت و حتی این انیمیشن بخشی از دنیای سینمایی مارول هم حساب نمیشود. در کنار حس و حال جدیدی که این اثر سوپرقهرمانی با خود به همراه داشت، پیشرفتهای تکنولوژی شرکت دیزنی که به لطف پیکسار میسر شده بود، این امکان را داد که شهری بزرگ و کامل برای این انیمیشن طراحی شود و تصاویر تازه و چشمنوازی را روی پردهی نقرهای به تصویر بکشد. بزرگترین نکته مثبت این اثر شخصیت «بیمکس» است: رباتی سفید و بانمک که هر بینندهای آرزوی بغل کردن آن را در ذهن میپروراند. شاید اگر این شخصیت در این فیلم نبود، جایگاه آن در این لیست بسیار پایینتر قرار میگرفت.
33. انیمیشن «برادر خرس» (Brother Bear)
- کارگردانان: «آرون بلیز» (Aaron Blaise)، «رابرات واکر» (Robert Walker)
- صداپیشگان: «واکین فینیکس» (Joaquin Phoenix)، «جرمی سوارز» (Jeremy Suarez)، «ریک مورانیس» (Rick Moranis)
- نمرات: آیامدیبی: 6.8 | متاکریتیک: 48 | راتنتومیتوز: 37%
پس از موفقیت چشمگیری که «شیرشاه» به دست آورد و به دلیل اینکه فیلمی با محوریت شخصیتهای حیوانی در دست ساخت نبود، «مایکل آیسنر» (Michael Eisner) مدیر وقت دیزنی، درخواست ساخت انیمیشنی دربارهی حیوانات و طبیعت در آمریکا کرد. در سال 1997، کار بر تعدادی ایدهی اولیه شروع شد. یکی از آنها Timber نام داشت و در ایدهای دیگر قرار بود که نمایشنامهی «شاه لیر» از شکسپیر با شخصیتهای خرسی بازسازی شود. در نهایت، ایدهای برای ساخت تأیید شد که داستان شکارچیای را تعریف میکرد که به شکلی جادویی تبدیل به خرسهایی میشود که همیشه به دنبال شکارشان بوده است. در ابتدا این پروژه «خرسها» نام داشت و درنهایت با نام «برادر خرس» اکران و منتشر شد. این اثر یکی از سادهترین داستانهای انیمیشن های دیزنی در دو دههی اخیر را دارد و در عین سادگی، سعی به انتقال پیام اخلاقی مهمی میکند. این فیلم سرگرمکننده و بامزه است و تصاویر بهکاررفته در این اثر نیز دیدنی و زیبا هستند. با این همه، «برادر خرس» زود به فراموشی سپرده شد و از آثار کمتردیدهشدهی این شرکت است، مخصوصاً که چند سال بعد شرکت پیکسار داستانی مشابه را در «دلیر» (Brave) به نمایش درآورد که با موفقیت خوبی هم همراه بود.
32. انیمیشن «آتلانتیس: امپراتوری گمشده» (Atlantis: The Lost Empire)
- کارگردانان: «گری تروزدیل» (Gary Trousdale)، «کرک وایز» (Kirk Wise)
- صداپیشگان: «مایکل جی فاکس» (Michael J. Fox)، «جیمز گارنر» (James Garner)، «کری سامر» (Cree Summer)
- نمرات: آیامدیبی: 6.9 | متاکریتیک: 52 | راتنتومیتوز: 49%
در طول ساخت فیلم «آتلانتیس»، خبرها و مصاحبههای فراوانی دربارهی این پروژه انجام میشد که نشان میدادند قرار است شاهد یکی از متفاوتترین انیمیشن های دیزنی باشیم. طراحی جدیدی قرار بود در این اثر انجام گیرد و هیولاهای چشمنواز و خاصی به داستان تزریق شوند. همچنین، خبرهایی از ریسکپذیری و جرات به خرج دادن سازندگان آن میرسید که حتی گفته میشد انواع مختلفی از تلهها برای کشتن شخصیتهای داستان در طول انیمیشن طراحی شدهاند. اما متاسفانه تمام این موارد از نسخهی نهایی فیلم حذف شدند و روح و بیپروایی از آن گرفته شد. در نهایت «آتلانتیس: امپراتوری گمشده» مورد توجه منتقدان قرار گرفت اما یکی از بزرگترین بدشانسیهای این اثر همزمانی اکران آن با یکی از محبوبترین انیمیشنهای دنیا، یعنی «شرک» بود. همانقدر که «شرک» تمام قواعد انیمیشنسازی دیزنی را زیر سوال میبرد و به چالش میکشید، «آتلانتیس» بر پایهی پذیرفتن آنها بود. در همین راستا بود که این انیمیشن تا حدودی نادیده گرفته شد و وقت آن است که همانند شهر آتلانتیس دوباره کشف شود.
31. انیمیشن «یخزده» (Frozen)
- کارگردانان: «کریس باک» (Chris Buck)، «جنیفر لی» (Jennifer Lee)
- صداپیشگان: «کریستن بل» (Kristen Bell)، «ایدینا منزل» (Idina Menzel)، «جاناتان گراف» (Jonathan Groff)
- نمرات: آیامدیبی: 7.4 | متاکریتیک: 75 | راتنتومیتوز: 90%
هنگامی که شرکت دیزنی کار بر روی «یخزده» را شروع کرد، به هیچ عنوان تصور نمیکرد که این اثر به چنین انیمیشن موفقی تبدیل شود. خود «والت دیزنی» دههها قبل ایدهی کار روی داستانی بر اساس داستان «ملکه برفی» نوشتهی «هانس کریستین اندرسون» (Hans Christian Andersen) را داشت، اما حتی او نیز در برابر این پروژه تسلیم شد. به قدری ایده در این داستان وجود دارد که انتخاب و ساخت آنها برای هر فیلمسازی مشکل است. برای همین میبینیم که تبلیغات ابتدایی «یخزده» کمی بههمریخته به نظر میآیند و حتی توجه بیشتر آنها روی آدمبرفی سخنگوی داستان متمرکز شده است. در هر صورت، این اثر اکران شد و به یکی از پرفروشترین انیمیشن های دیزنی و دنیا تبدیل شد. موسیقی و آهنگهای انیمیشن کمک بسیار زیادی به محبوبیت آن کردند و فضای اثر با تصاویر چشمنواز برفی آن در کمتر اثر دیگری دیده میشوند. با این حال، فیلم چندان هم بینقص نیست؛ محدودیت شخصیتهای داستان و نبود شخصیت منفی در طول داستان حس میشود. با این همه، «یخزده» حس نوستالژیکی که طرفداران انیمیشن نسبت به آثار سالهای دور دیزنی داشتند را برمیانگیزد و در عین حال، نگاهی مدرن و بهروز به مساله زنان و نقش شخصیتهای مؤنث در فیلمها میکند.
30. انیمیشن «رالف خرابکار» (Wreck-It Ralph)
- کارگردان: «ریچ مور» (Rich Moore)
- صداپیشگان: «جان سی رایلی» (John C. Reilly)، «سارا سیلورمن» (Sarah Silverman)
- نمرات: آیامدیبی: 7.7 | متاکریتیک: 72 | راتنتومیتوز: 87%
مدت زمانی که طول کشید تا ایدهی این انیمیشن شکل بگیرد و در نهایت ساخته شود، نزدیک به پانزده سال بود. تغییرات فراوانی روی ایدهی اولیهی اثر انجام گرفت، اما «ریچ مور» که به پروژه اضافه شد، آن را نجات داد. او که تا حدودی محبوبیت خود را مدیون ساخت اپیزودی از سریال «فیوچوراما» بود، تصمیم گرفت که به جای تمرکز بر شخصیت قهرمان بازی کلاسیک، داستان شخصیت منفی آن را روایت کند. همین تغییر باعث شد که «رالف خرابکار» تبدیل به اثری شود که مانندش در دوران مدرن انیمیشن های دیزنی پیدا نمیشود. روح سرزنده و شلوغ انیمیشن، طنز کنایهآمیز و هوشمندانهی آن و اشاره به موضوعاتی چون هویت، نیت و حس انسانی، از دلایلی هستند که ساختهی «مور» تماشایی است. «جان سی رایلی» هم در این اثر یکی از بهترین صداپیشگیهای تمام تاریخ دیزنی را عرضه میکند که در کمتر کاری دیده میشود. یکی از مراحل سخت ساخت فیلم، دریافت اجازهی استفاده از دهها شخصیت بازیهای کامپیوتری آشنا در فیلم بود. مطمئنا دیزنی برای مذاکرات زحمت بسیاری کشیده است تا جایی که میتوان آن را در حد تلاش پیکسار برای حضور تعداد فراوانی اسباب بازی در اولین ساختهاش دانست.
29. انیمیشن «آلیس در سرزمین عجایب» (Alice in Wonderland)
- کارگردانان: «کلاید جرومینی» (Clyde Geronimi)، ویلفرد جکسون» (Wilfred Jackson)، «همیلتون لاسک» (Hamilton Luske)
- صداپیشگان: «کترین بیومونت» (Kathryn Beaumont)، «اد وین» (Ed Wynn)، «ریچارد هیدن» (Richard Haydn)
- نمرات: آیامدیبی: 7.4 | متاکریتیک: 68 | راتنتومیتوز: 81%
یکی از ایدههایی که «والت دیزنی» قبل از ساخت «سفید برفی و هفت کوتوله» روی آن فکر میکرد، ساخت اثری نیمه سینمایی و نیمه انیمیشنی از روی داستان «آلیس در سرزمین عجایب» نوشتهی «لوییس کرول» بود. بعد از به اتمام رسیدن جنگ جهانی دوم، «دیزنی» دوباره به سراغ این ایده رفت. او این بار تصمیم به ساخت فیلمی تمام انیمیشنی گرفت و بسیاری از ایدههای اولیهی خود را کنار گذاشت؛ از جمله استفاده از طراحیهای اصلی کتاب که به نظرش بیش از حد تاریک و ترسناک بودند. او تصمیم گرفت از «آلدوس هاکسلی» (Aldous Huxley) نویسندهی کتاب «دنیای قشنگ نو» برای پروژه استفاده کند، اما او در میانه راه جدا شد. در زمان ساخت «آلیس»، «دیزنی» از پروژه بسیار تعریف میکرد اما نظر واقعی و درست او را میتوان بعد از اکران فیلم دانست که آن را اثری ناامیدکننده نامید. «آلیس در سرزمین عجایب» دیدنی، جذاب، بانمک و بیش از حد دیوانهوار است. وقتی اثری به این حد از دیوانگی برسد و هر کسی در پروژه سعی داشته باشد بیشتر از دیگری این دیوانگی را به تصویر بکشد، حتی بهترین آثار هم کمی از پتانسیل واقعی خود دور میشوند. این اثر میتوانست یکی از شاهکارترین انیمیشن های دیزنی باشد اما با هرجومرج فراوانی که روی صفحهنمایش شاهدش هستیم، از بهترین شکل ممکن خود دور میشود.
28. انیمیشن «تارزان» (Tarzan)
- کارگردانان: «کوین لیما» (Kevin Lima)، «کریس باک» (Chris Buck)
- صداپیشگان: «تونی گولدوین» (Tony Goldwyn)، «مینی درایور» (Minnie Driver)، «گلن کلوز» (Glenn Close)
- نمرات: آیامدیبی: 7.3 | متاکریتیک: 79 | راتنتومیتوز: 89%
«تارزان» با تصاویر زیبا و داستان دلنشینش، آخرین فیلم دوران رنسانس انیمیشن های دیزنی نامیده میشود. این انیمیشن که بر اساس داستانهای «ادگار رایس باروز» (Edgar Rice Burroughs) ساخته شده، چهل و نهمین اقتباس این شخصیت است و اولین اثر انیمیشنی این لیست بلندوبالا محسوب میشود. در ابتدا قرار بود این داستان به شرکت کوچکتری محول شود، اما در نهایت خود شرکت دیزنی وظیفهی ساخت را بر عهده گرفت و با اضافه شدن «فیل کالینز» که تعدادی از بهترین کارهای خود برای یک اثر انیمیشنی را عرضه کرد، اثری درخور تحسین ساخته شد. یکی از مهمترین خصوصیتهای «تارزان»، تکنیک انیمیشنسازی استفاده شده در آن است که واقعا پیشرو بود. این تکنیک که سطح دوبعدی انیمیشن طوری طراحی شود که بتواند حسی سهبعدی دهد و حرکت دوربین در آن اعمال شود، یادآور ایدههایی بود که «دیزنی» در «پینوکیو» استفاده کرده، اما این کار در «تارزان» به بهترین شکل خود انجام گرفته است. تماشای صحنههایی که در آن شخصیت «تارزان» در میان درختها و شاخهها حرکت میکند، از جذابترین و دیدنیترین سکانسهای دیزنی هستند.
27. انیمیشن «زوتوپیا» (Zootopia)
- کارگردانان: «بایرون هاوارد» (Byron Howard)، «ریچ مور» (Rich Moore)
- صداپیشگان: «جینیفر گودوین» (Ginnifer Goodwin)، «جیسون بیتمن» (Jason Bateman)، «ایدریس البا» (Idris Elba)
- نمرات: آیامدیبی: 8 | متاکریتیک: 78 | راتنتومیتوز: 98%
در سالی که آمریکا تحتتأثیر انتخابات بود و اختلافات اجتماعی و سیاسی رو به افزایش بودند، فیلمی که بیش از هر اثری دیگری به مسائل روز پرداخت و بسیاری را تحتتاثیر خود قرار داد، یک انیمیشن بود. «زوتوپیا» با دست گذاشتن بر موضوعی مهم و تاثیرگذار و نگاهی نمادین به مشکلات نژادی، اثری را در دسترس عموم قرار داد که تا سالها میتواند تازگی خود را حفظ کند. برتری این اثر نسبت به دیگر ساختههای سینمایی با موضوعات مشابه در این است که حتی اگر پیامهای سیاسی و اجتماعی آن را کنار بگذاریم، باز با یکی از بهترین انیمیشن های دیزنی در چند سال اخیر طرف هستیم. فیلم بسیار پرانرژی و خندهدار است و ماجرای دو شخصیت ناهمگون و اتحاد آنها برای رسیدن به هدفی بزرگتر، روایتی است که همواره پتانسیل دارد داستانی تماشایی شود. دو کارگردان اثر نیز از تواناییهای خود استفاده کردند و با همکاری خوبی که در ساخت «زوتوپیا» داشتند، یکی از بهترین ساختههای خودشان را در کنار هم رقم زدند.
26. انیمیشن «کارآگاه موش بزرگ» (The Great Mouse Detective)
- کارگردانان: «جان ماسکر» (John Musker)، «دیو میشنر» (Dave Michener)، «ران کلمنتس» (Ron Clements)، «برنی متینسون» (Burny Mattinson)
- صداپیشگان: «وینسنت پرایس» (Vincent Price)، «بری اینگام» (Barrie Ingham)
- نمرات: آیامدیبی: 7.2 | متاکریتیک: 73 | راتنتومیتوز: 80%
رنسانس دیزنی به دورانی گفته میشود که در آن انیمیشنهای شرکت از نظر کیفیت و محبوبیت با دورانی که شخص «والت دیزنی» زنده بود، رقابت میکنند و تعدادی از بهترین آثار انیمیشنی دنیا در این دوره ساخته شدهاند. «کارآگاه موش بزرگ» با وجود اینکه بخشی از این دورهی انیمیشن های دیزنی حساب نمیشود، اما نمیتوان تاثیرش را نادیده گرفت. «ماسکر» و «کلمنتس» که تعدادی از بهترین آثار دهه 90 را ساختهاند، در این پروژه با دو کارگردان دیگر همراه شدند و نگاهی جدید به روایتهای دیزنی اضافه کردند. این انیمیشن داستان موشی را نشان میدهد که در خانهی شرلوک هولمز در لندن زندگی میکند و همچون او کارآگاهی تواناست. «کارآگاه موش بزرگ» اثری خندهدار، هوشمندانه و هیجانانگیز است و هر بینندهای را سرگرم میکند. با این حال، به این اثر بسیار کمتوجهی شده است و کمتر کسی آن را به یاد میآورد. مهمترین دلیل آن بودجهی بسیار محدود پروژه است که گاهی تاثیرش در کیفیت اثر دیده میشود و همینطور شرکت دیزنی تبلیغات چندانی به این اثر اختصاص نداده.
25. انیمیشن «سیندرلا» (Cinderella)
- کارگردانان: «کلاید جرومینی» (Clyde Geronimi)، «همیلتون لاسک» (Hamilton Luske)، «ویلفرد جکسون» (Wilfred Jackson)، «بن شارپستین» (Ben Sharpsteen)
- صداپیشگان: «آیلین وودز» (Ilene Woods)، «النور آدلی» (Eleanor Audley)، «ورنا فلتون» (Verna Felton)
- نمرات: آیامدیبی: 7.3 | متاکریتیک: 85 | راتنتومیتوز: 97%
در حالی که امروزه «سیندرلا» به عنوان یکی از بزرگترین انیمیشن های دیزنی شناخته میشود، اما در زمان ساختش در اصل پروژهای بود تا شرکت را به مسیر اصلی خود بازگرداند. بعد از حدود یک دهه دوری از انیمیشنهای بلند یکدست و ساخت مجموعههایی از داستانهای کوتاه، «سیندرلا» اولین اثر دیزنی بعد از جنگ جهانی اول بود که یک داستان بلند را روایت میکرد. «والت دیزنی» و تمام دستاندرکاران و انیماتورها برای ساخت این اثر هیجانزده بودند. در عین حال، دیزنی در این دوران از ریشههای خود دور شده و تبدیل به شرکتی محافظهکار شده بود که علاقهی چندانی به خطر کردن ندارد. «والت دیزنی» در حین ساخت «سیندرلا» گفته بود که معتقد است این انیمیشن یا راه را برای بازگشت دیزنی هموار میکند، یا باعث نابودی شرکت میشود. به همین منظور، اثر به نسبت شاهکارهای قبل از جنگ دیزنی بیروح و معمولی است. تنها برای اینکه مطمئن باشند فیلم نتیجهی خوبی میدهد یا نه، کل داستان «سیندرلا» به صورت زنده فیلمبرداری و ضبط شده بود! حتی بسیاری از سکانسهای طراحیشده کاملا کنار گذاشته شد و بخش بزرگی از فیلم دوباره از ابتدا طراحی شده بود. نتیجهی همهی این موارد، اثری خستهکننده شده است. حتی شخصیت زن اصلی داستان نیز بسیار سنتی و غیرقابل درک است، چراکه کل دغدغهی او در طول فیلم، پیدا کردن شوهر است. با این حال، خاطرات خوب کودکی که با این اثر برای بینندگان رقم خورده است را نمیتوان فراموش کرد.
24. انیمیشن «زندگی جدید امپراتور» (The Emperor’s New Groove)
- کارگردان: «مارک دیندال» (Mark Dindal)
- صداپیشگان: «دیوید اسپید» (David Spade)، «جان گودمن» (John Goodman)
- نمرات: آیامدیبی: 7.4 | متاکریتیک: 70 | راتنتومیتوز: 85%
در میان ساختههای دیزنی ماجراهای ساخت متفاوتی را میتوان پیدا کرد، اما این اثر یکی از عجیبترینها را دارد. در ابتدا، فیلم Kingdom of the Sun نام داشت و داستانی کاملاً متفاوت را روایت میکرد. در میانهی راه طراحی و ساخت آن، مدیران آن را انیمیشنی تاریک و بیشازحد جدی تشخیص دادند. با وجود اینکه «استینگ» (Sting) 8 آهنگ برای آن نوشته و آماده کرده بود و تقریباً 25 درصد از ساخت فیلم انجام گرفته بود، پروژه کنسل شد. در نهایت، از دل این انیمیشن «زندگی جدید امپراتور» بیرون آمد که فضایی کاملا متفاوت با نسخهی اصلی خود داشت؛ اثری سطحی، بسیار شاد و پر از شوخیهای فراموشنشدنی. انرژی که در این انیمیشن وجود دارد را نمیتوان در هیچکدام از انیمیشن های دیزنی، چه قبل از «زندگی جدید امپراتور» و چه بعد از آن، پیدا کرد. با وجود اینکه روایت این اثر تکبعدی و ساده است و از اعتراف به این موضوع و شوخی با آن هیچ ابایی ندارد، اما با طراحی دوبعدی و دقیق انیمیشن است که تصویری پرنشاط به بیننده ارائه میدهد.
23. انیمیشن «هرکول» (Hercules)
- کارگردانان: «ران کلمنتس» (Ron Clements)، «جان ماسکر» (John Musker)
- صداپیشگان: «تیت داناوان» (Tate Donovan)، «دنی دویتو» (Danny DeVito)
- نمرات: آیامدیبی: 7.3 | متاکریتیک: 74 | راتنتومیتوز: 84%
«ران کلمنتس» و «جان ماسکر» دو مورد از بهترین آثار دورهی رنسانس انیمیشن های دیزنی، یعنی «علاءالدین» و «پری دریایی کوچولو»، را کارگردانی کرده بودند و بعد از موفقیت آنها، به سراغ مدیران شرکت رفتند و از آنها درخواست اجازهی ساخت انیمیشنی دربارهی جزیرهی گنج فضایی را کردند. بالاخره با شوق و اصراری که این دو داشتند، شرکت دیزنی این خواسته را پذیرفت، اما به یک شرط: ساخت یک انیمیشن دیگر، اینبار بر اساس افسانههای یونانی. در ابتدا این پروژه قرار بود بر اساس داستان هومر، «اودیسه» باشد، اما در نهایت با تغییراتی که انجام شد، نتیجهی نهایی تبدیل به موزیکالی دربارهی «هرکول» شد. این دو همکار موفق، با ورودشان به پروژهی ساخت فیلم، استعدادهای خود را در اثر تزریق کردند. آنها روایت را به سمت داستان به بلوغ رسیدن قهرمان یونانی حرکت دادند و از این فرصت استفاده کردند تا نگاهی هم به فرهنگ سلبریتیپروری دهه 1990 داشته باشند. در زمان اکران، «هرکول» به مشکل جذب بیننده برخورد. پیکسار کار خود را شروع کرده بود و طرفداران دنیای انیمیشن حس مثبتی دربارهی آثار دوبعدی و کلاسیک نداشتند. با وجود تمام تبلیغاتی که دیزنی برای فیلم انجام داد، این انیمیشن موفقیت چندانی نداشت. در هر صورت، این مساله چیزی از ارزش هنری فیلم کم نمیکند. «هرکول» موزیکالی است که گاهی سبک و سیاق آثار تجربی را به خود میگیرد. عدم هماهنگی بین آهنگهای فیلم که هرکدام سبکی جدا از دیگری دارند و تصاویر خاص و عجیب در بعضی از سکانسها تنها بخشی از دلایل ارزشمندی این فیلم هستند. شاید بتوان گفت که اگر «جک نیکلسون» که انتخاب اول برای صداپیشگی در «هرکول» بود از پروژه جدا نمیشد، این انیمیشن دیزنی با موفقیتی که مستحق آن بود، مواجه میشد.
22. انیمیشن «رالف اینترنت را خراب میکند» (Ralph Breaks the Internet)
- کارگردانان: «ریچ مور» (Rich Moore)، «فیل جانستون» (Phil Johnston)
- صداپیشگان: «جان سی رایلی» (John C. Reilly)، «سارا سیلورمن» (Sarah Silverman)، «گال گدوت» (Gal Gadot)
- نمرات: آیامدیبی: 7 | متاکریتیک: 71 | راتنتومیتوز: 88%
کار بر ساخت انیمیشن «رالف اینترنت را خراب میکند» از سال 2014 آغاز شد، ولی در مسیر ساخت به مشکلاتی برخورد. در میانهی راه دیزنی مشغول به کار بر «زوتوپیا» شد و این انیمیشن تبدیل به پروژهای شد که تمام اعضای مهم و استعدادهای اصلی شرکت مجبور به همکاری در آن شدند تا نتیجهی نهایی قابلقبولی را عرضه کنند. بعد از اکران «زوتوپیا»، پروژهی دنبالهی «رالف خرابکار» از سر گرفته شد و همانند وضع دیزنی در زمان کار بر «زوتوپیا»، این انیمیشن هم اثری پرهرجومرج و شلوغ بود، اما این مساله دقیقاً نکتهی مثبت «رالف اینترنت را خراب میکند» است. قسمت اول انیمیشن تا جایی که توانسته بود ارجاعات و نکات ریز و درشت دربارهی دنیای بازیهای ویدیویی را در خود جای داده بود و مشخص نبود که این دنباله بخواهد چه چیز جدیدی عرضه کند. اما دیزنی با ورود داستان به دنیای مجازی و گشتوگذار در «دارک وب» و انواع و اقسام سایتها و اپلیکیشنهای آشنا و بازیهای مختلف جدید، نشان داد که هنوز حرف جدیدی برای گفتن دارد. فضای شلوغ فیلم به خوبی با داستان هماهنگ است و شوخیهای انیمیشن واقعا دقیق و بهجا هستند. دیدن سکانسی که همه پرنسسهای دیزنی دور هم جمع شدهاند، همچنان لبخند به لب بیننده میآورد و با هر بار تماشای انیمیشن، نکته جدیدی کشف میشود. شاید داستان قسمت دوم انیمیشن سرراست باشد و با شاهکارهای انیمیشن های دیزنی فاصله داشته باشد، اما این اثر واقعاً تماشایی است.
21. انیمیشن «لیلو و استیچ» (Lilo & Stitch)
- کارگردانان: «کریس سندرز» (Chris Sanders)، «دین دبلوا» (Dean DeBlois)
- صداپیشگان: «کریس سندرز» (Chris Sanders)، «دوی چیس» (Daveigh Chase)
- نمرات: آیامدیبی: 7.2 | متاکریتیک: 73 | راتنتومیتوز: 86%
«لیلو و استیج» یکی از کمسروصداترین انیمیشن های دیزنی است که مراحل ساخت آن تا حد زیادی تا زمان اکران پنهان باقی ماند. این انیمیشن، داستان یک موجود فضایی آبی رنگ را روایت میکند که خود را جای یک سگ عجیب جا میزند و با دختری اهل هاوایی آشنا میشود که مشکل کنترل خشم را دارد. روایت همان داستان همیشگی زوج ناهمگون است که با انرژی بینشان، داستانی دیدنی را به وجود میآورند. در طول ساخت پروژه هم مشکل خاصی برای این اثر به وجود نیامد، به جز اتفاق یازده سپتامبر که باعث شد یک سکانس از فیلم که در آن استیچ با یک جت بر فراز هاوایی پرواز میکند (به دلیل شباهت)، حذف شود. طراحی آبرنگی فیلم، شخصیتپردازی مناسب و ارجاع دلپذیر به «الویس پریسلی» از نکات مثبت «لیلو و استیچ» هستند. با وجود اینکه بینندگان این اثر به دو گروه تقسیم میشوند و تعدادی آن را اثر ارزشمندی نمیدانند، اما این انیمیشن شایستهی توجه بیشتری است.
20. انیمیشن «گیسوکمند» (Tangled)
- کارگردانان: «نیتان گرنو» (Nathan Greno)، «بایرون هاوارد» (Byron Howard)
- صداپیشگان: «مندی مور» (Mandy Moore)، «زکری لوی» (Zachary Levi)، «دانا مورفی» (Donna Murphy)
- نمرات: آیامدیبی: 7.7 | متاکریتیک: 71 | راتنتومیتوز: 89%
این واقعیت از کسی پنهان نیست که ساخت فیلمهای انیمیشنی بسیار سخت و طاقتفرسا هستند و وقت زیادی هم میگیرند، اما آیا اثری هست که بتواند ادعا کند باعث حمله قلبی کارگردانش به علت فشار و سختی کار شده باشد؟ این موضوع دربارهی «گیسوکمند» صدق میکند. «گلن کین»، انیماتور افسانهای فیلمهایی چون «تارزان» و «علاءالدین» در اولین کار کارگردانیاش به علت مشکلی که برایش پیش آمد، مجبور به ترک پروژه شد. «آیسنر» پیشنهاد داده بود که داستان «راپونزل» در دنیای مدرن و امروزی بازنویسی و ساخته شود که آن نیز انجام نگرفت. در نهایت، با اضافه شدن «لستر» و «اد کنمول» از پیکسار به بخش مدیریتی دیزنی، این پروژه از سر گرفته شد و دوران جدید انیمیشن های دیزنی شروع شد. این فیلم شاید با شاهکار بودن فاصله داشته باشد، اما طراحی زیبا، داستان سرگرمکننده و طنز بهجایش از نکاتی هستند که فیلم را دیدنی میکنند. در کنار کیفیت هنری قابلقبول این اثر، «گیسوکمند» با پستی و بلندیهای ایجادشده در طول تولیدش و زمان طولانی ساختش، با 260 میلیون دلار بودجه تبدیل به پرخرجترین انیمیشن ساخته شده و یکی از پرهزینهترین فیلمهای تاریخ سینما شد.
19. انیمیشن «علاءالدین» (Aladdin)
- کارگردانان: «جان ماسکر» (John Musker)، «ران کلمنتس» (Ron Clements)
- صداپیشگان: «اسکات وینگر» (Scott Weinger)، «رابین ویلیامز» (Robin Williams)، «لیندا لارکین» (Linda Larkin)
- نمرات: آیامدیبی: 8 | متاکریتیک: 86 | راتنتومیتوز: 95%
بعد از موفقیت بینظیر «پری دریایی کوچولو»، هیچ کسی فکر نمیکرد که پروژههای بعدی هم بتوانند به چنین موفقیتی برسد. «آیسنر» برای پخش انیمیشنی دربارهی خاورمیانه مردد بود و به همین دلیل اکران آن را به بعد از اتمام ساخت «دیو و دلبر» موکول کرد. هر دوی این انیمیشنها تبدیل به انیمیشنهایی از دیزنی شدند که در تاریخ انیمیشنسازی ماندگار ماندند. با وجود شک و تردیدها دربارهی فضای فیلم، «علاءالدین» گروهی از بهترین استعدادهای شرکت را در بخش کارگردانی، انیمیشنسازی، نویسندگی و آهنگسازی دور هم جمع کرده و نتیجه همانطور است که از این افراد انتظار میرود. انیمیشن بسیار سرگرمکننده است، طراحیها بدون نقص انجام گرفتهاند و صداپیشگان کارشان را عالی انجام دادهاند. هیچ ایرادی نمیتوان در این انیمیشن پیدا کرد، مگر صحبتهایی که بعد از اکرانش به وجود آمده بود. «ریچارد ویلیامز» ادعا کرد که «علاءالدین» از اثر ناتمام او، The Thief and the Cobbler، استفاده کرده و همینطور شرکت با «رابین ویلیامز» به مشکل برخورده بوده است. موفقیت انیمیشن تا به امروز ادامه دارد و اقتباسهای فراوانی که از آن انجام شده، خاطرات آن را برای طرفداران زنده نگه داشتهاند.
18. انیمیشن «پری دریایی کوچولو» (The Little Mermaid)
- کارگردانان: «جان ماسکر» (John Musker)، «ران کلمنتس» (Ron Clements)
- صداپیشگان: «رنه اوبرژونوا» (René Auberjonois)، «کریستوفر دنیل بارنز» (Christopher Daniel Barnes)، «جودی بنسن» (Jodi Benson)
- نمرات: آیامدیبی: 7.6 | متاکریتیک: 88 | راتنتومیتوز: 93%
یکی از ایدههایی که در جلسههای ایدهپردازی انیمیشن های دیزنی رد شده بود، ایدهی اولیه فیلم «پری دریایی کوچولو» بود. دلیل اصلی این اتفاق، شباهت داستان به فیلم Splash بود که آن فیلم هم داستان یک پری دریایی را به تصویر میکشید. «ران کلمنتس» بعد از پایان ساخت انیمیشن «کارآگاه موش بزرگ» دوباره به سراغ این ایده آمد و با پرداخت بیشتر جزییات داستان، توانست چراغ سبز شرکت را برای ساختش بگیرد. نتیجه این مساله، نتیجهای تکرار نشدنی بود. دیزنی که مدتها بود از اوج خود فاصله گرفته بود، با «پری دریایی کوچولو» نشان داد که هنوز میتواند همان دیزنی بزرگ باشد و دوران رنسانس شرکت به راستی شروع شده است. این انیمیشن هم مورد توجه فراوان منتقدها قرار گرفت و هم طرفداران انیمیشن عاشق آن شدند. با یادآوری فضای آثار قدیمی دیزنی، «پری دریایی کوچولو» به سرعت نام خود را در میان آثار کلاسیک دیزنی جای داد و تا به امروز به عنوان یکی از بهترینهای دنیا شناخته میشود.
17. انیمیشن «بانو و ولگرد» (Lady and the Tramp)
- کارگردانان: «کلاید جرومینی» (Clyde Geronimi)، «همیلتون لاسک» (Hamilton Luske)، «ویلفرد جکسون» (Wilfred Jackson)
- صداپیشگان: «باربارا لودی» (Barbara Luddy)، «لری رابرتز» (Larry Roberts)
- نمرات: آیامدیبی: 7.3 | متاکریتیک: 78 | راتنتومیتوز: 93%
ایدهی ابتدایی این فیلم از سال 1937 شروع شد و قرار بود که این داستان برای ساخت در دیزنی آماده شود. اما به دلیل درگیریهای جنگ جهانی دوم و نقشی که شرکت دیزنی و شخص «والت دیزنی» در آن دوران ایفا میکردند، مراحل ساخت «بانو و ولگرد» به تعویق افتاد. تقریباً دو دهه بعد بود که شرکت دوباره به یاد این داستان افتاد و اینبار مراحل پروژه آغاز شدند. فیلم داستان بسیار سطحی و معمولی دارد. سگی باکلاس و پرافاده، درگیر رابطهای عاشقانه با سگی ولگرد میشود و داستانهای این چنینی در طول تاریخ سینما فراوان پیدا هستند. این اثر مخصوص پخش در سینماها و با تصاویر عریض آماده شده بود و به همین دلیل، طراحی انیمیشن آن بسیار دقیق و به زیبایی انجام گرفته است. روایت «بانو و ولگرد» با وجود سادگیاش، دیدنی و پراحساس است و لحظههای شیرین در آن کم نیستند. یکی از آنها صحنهای است که بانو در صبح کریسمس از درون جعبهای بیرون میآید. این صحنه بر اساس اتفاقی واقعی ساخته شده است که «والت دیزنی» برای همسرش سگ کوچکی هدیه میآورد و دقیقا به همین شکل آن را به او میدهد. «بانو و ولگرد» با وجود بعضی مفاهیم که با گذر زمان کمی توهینآمیز محسوب میشوند، همچنان تماشایی است.
16. انیمیشن «صد و یک سگ خالدار» (One Hundred and One Dalmatians)
- کارگردانان: «کلاید جرومینی» (Clyde Geronimi)، «همیلتون لاسک» (Hamilton Luske)، «وولفگانگ ریترمان» (Wolfgang Reitherman)
- صداپیشگان: «راد تیلور» (Rod Taylor)، «کیت باور» (Cate Bauer)، «بتی لو گرسون» (Betty Lou Gerson)
- نمرات: آیامدیبی: 7.3 | متاکریتیک: 83 | راتنتومیتوز: 98%
«صد و یک سگ خالدار» در دورانی ساخته شده است که «والت دیزنی» هم از نظر مالی و هم از لحاظ خلاقیت دچار کمبود شده بود، به همین دلیل فشار و محدودیتهای اعمال شده بر انیمیشنهای بلند بسیار زیاد بود. راه حل مشکلات در ساخت این انیمیشن، استفاده از تکنیک زیراکس بود. «صد و یک سگ خالدار» تبدیل به اولین انیمیشن این شرکت شد که خطوط طراحیشدهی انیماتورها به صورت مستقیم بر سلولویدهای انیمیشنسازی کپی شدند. به همین دلیل برای اولین بار بود که خطوط شخصیتهای انیمیشن در طول فیلم قابل دیدن بودند، چراکه در تکنیکهای پیش از این، انیماتورها باید روی خطوط را رنگآمیزی میکردند. این روش به طراحان کمک کرد که لازم نباشد تکتک خالهای سگهای داستان را دوباره بکشند و کافی بود آنها را کپی کنند؛ هرچند که این روش حسی جدید به انیمیشن های دیزنی داد که برای عدهای قابلقبول نبود. علاوه بر تکنیک جدید، داستان فیلم هم جای بحث دارد. روایتی که در انیمیشن «صد و یک سگ خالدار» دیده میشود، چندان خاص نیست و ممکن است بسیاری آن را فراموش کنند. به لطف شخصیت اصلی و منفی فیلم، «کروئلا دویل» (Cruella de Vil)، این انیمیشن چنین جایگاه ارزشمندی در این لیست پیدا کرده است. این شخصیت یکی از بهترین نقشهای منفی کل دنیای دیزنی است و هر کودکی چهرهی فراموشنشدنی و سیگار بلندش را تا سالها به خاطر میسپارد.
15. انیمیشن «شاهدخت و قورباغه» (The Princess and the Frog)
- کارگردانان: «ران کلمنتس» (Ron Clements)، «جان ماسکر» (John Musker)
- صداپیشگان: «انیکا نونی رز» (Anika Noni Rose)، «برونو کمپس» (Bruno Campos)
- نمرات: آیامدیبی: 7.1 | متاکریتیک: 73 | راتنتومیتوز: 85%
یکی از بحثبرانگیزترین انیمیشن های دیزنی در قرن جدید، یکی از بهترینهای این دوران نیز هست. «شاهدخت و قورباغه» در ابتدای معرفیاش، نام The Frog Princess را داشت و قرار بود داستان شخصیت سیاهپوستی را نشان دهد که وظیفهی خدمتکاری دختر سفیدپوست لوسی را بر عهده داشت. از همان زمان بود که اعتراضات فراوان به مسایل نژادی فیلم شروع شد و دیزنی به سرعت اقدام به تصحیح فیلم کرد. نتیجهی آن، خلق اولین پرنسس و شخصیت آفریقایی-آمریکایی شرکت دیزنی بود که در تاریخ انیمیشن ماندگار شد. فیلم دیدنی و دوستداشتنی است و با موسیقی زیبای «رندی نیومن» ارزش آن دو برابر هم میشود. شخصیت منفی داستان هم به راحتی در کنار برترین شخصیتهای منفی کلاسیک دیزنی قرار میگیرد و صداپیشگی «کیث دیوید» در نقش او واقعا دقیق و عالی است. دیزنی در سالهای دور با مسایل نژادی نه چندان خوشایندی روبهرو شده و به خاطر حل آنها، مجبور به حذف صحنههایی از فیلمهای «فانتازیا» و «دامبو» شده، اما «شاهدخت و قورباغه» به جبران تمام آن اتفاقات پرداخته است. این اثر، مسایل نژادی را به صورت پیامهای اخلاقی و سطحی به بینندگان عرضه نمیکند، اما در نمایش آن فرهنگ و احساسات مناسب، کاملا موفق عمل میکند.
14. انیمیشن «کتاب جنگل» (The Jungle Book)
- کارگردان: «وولفگانگ ریترمان» (Wolfgang Reitherman)
- صداپیشگان: «فیل هریس» (Phil Harris)، «سباستیان کبوت» (Sebastian Cabot)، «جورج سندرز» (George Sanders)
- نمرات: آیامدیبی: 7.6 | متاکریتیک: 65 | راتنتومیتوز: 88%
اقتباس از داستانهای «رودیارد کیپلینگ» (Rudyard Kipling) و تبدیل آنها به یک فیلم بلند کاری طاقتفرسا است و انیمیشن «کتاب جنگل» این مساله را به خوبی نشان میدهد. «والت دیزنی» از ماهیت تکهتکهی داستان چندان راضی نبود؛ هرچند که استفاده از چند داستان کوتاه و چسباندنشان به هم در هر صورت چنین نتیجهای را حاصل میکرد، هرچقدر هم که نویسندگان در کار خود مهارت به خرج میدادند. با این وجود، او از انتخاب صداپیشگان بسیار راضی بود و شخصیتپردازی متنوع انیمیشن را دوست داشت. تعدادی از شخصیتهای «کتاب جنگل» همچنان به عنوان بهترین کاراکترهای انیمیشن های دیزنی و حتی کل انیمیشنهای دنیا به حساب میآیند. فیلم نهایی از تکنیک زیراکسی که در «صد و یک سگ خالدار» استفاده شده بود، بهره میبرد و تصاویر طراحیشده در آن روشن و زیبا هستند. آهنگهای این انیمیشن از بهترین آهنگهایی هستند که شرکت دیزنی تا آن زمان نوشته و ضبط کرده و طرفداران بسیاری را به همخوانی با آنها واداشته است. فقط گاهی شیرینی و معصومیت داستان بیش از حد میشود، تا جایی که حتی از شرارت ببر مخوف داستان هم کاسته و ترسیدن از او کمی غیرممکن میشود.
13. انیمیشن «وینی د پو» (Winnie the Pooh)
- کارگردانان: «استفن اندرسون» (Stephen Anderson)، «دان هال» (Don Hall)
- صداپیشگان: «جیم کامینگز» (Jim Cummings)، «ترایس اوتس» (Travis Oates)
- نمرات: آیامدیبی: 7.2 | متاکریتیک: 74 | راتنتومیتوز: 91%
اگر میخواهید بدانید که چگونه میتوانید جلوی موفقیت یک فیلم را گرفته و آن را به مرز نابودی بکشانید، نگاهی به تجربیات «دیک کوک» (Dick Cook)، یکی از مدیران پیشین دیزنی بیاندازید. او که رابطهی چندان خوبی با «وینی د پو» نداشت و از این انیمیشن خوشش نمیآمد، تصمیم گرفت که اکران آن را همزمان با فیلم «هری پاتر و یادگاران مرگ – قسمت دوم» بگذارد. پس اگر تا به حال این فیلم را ندیدهاید و حتی اسمش را هم نشنیدهاید، این مساله دلیل اصلیاش است. این انیمیشن در ابتدا قرار بود یادآوری باشد از انیمیشن های دیزنی در زمان جنگ جهانی دوم و نگاهی دوباره به سبک سنتی انیمیشنسازی داشته باشد؛ اما در نهایت، این اثر تبدیل به انیمیشن بلند کاملی شد و نتیجه فیلمی جادویی است. با استفاده از تعدادی از انیماتورهای سنتی و دوبعدی شرکت، «وینی د پو» فقط یک کپی از کارهای قدیمی دیزنی نیست، بلکه اثری سرزنده و تازه است که هر کسی را جذب خود میکند. شخصیتهای آشنا و دوستداشتنی داستان، خاطرات قدیمی را زنده کرده و روایتی نو را عرضه میکنند که همه بینندگان را راضی نگه خواهد داشت. این انیمیشن از همه نظر عالی است و اگر تا به حال آن را ندیدهاید، با تماشای آن یک اثر دیدنی را به خود هدیه دهید.
12. انیمیشن «زیبای خفته» (Sleeping Beauty)
- کارگردانان: «کلاید جرومینی» (Clyde Geronimi)، «اریک لارسون» (Eric Larson)، «وولفگانگ ریترمان» (Wolfgang Reitherman)، «لس کلارک» (Les Clark)
- صداپیشگان: «مری کاستا» (Mary Costa)، «بیل شرلی» (Bill Shirley)، «النور آدلی» (Eleanor Audley)
- نمرات: آیامدیبی: 7.2 | متاکریتیک: 85 | راتنتومیتوز: 89%
تقریباً یک دهه از آخرین اثر دیزنی که بر اساس قصههای پریان ساخته شده باشد، گذشته است. با وجود اینکه «سیندرلا» در خاطرات باقیمانده است، اما آنطور که «دیزنی» توقع داشت پیش نرفت و همین مساله، کار بر داستان پرنسسی دیگر را به تعویق انداخته بود. اما شرکت به این سبک از انیمیشنها برگشت و این بازگشت یک اتفاق بینظیر در تاریخ انیمیشن های دیزنی بود. هیچکدام از ساختههای شرکت دیزنی در زمان حیات «والت دیزنی» به زیبایی و چشمنوازی «زیبای خفته» نیستند. این انیمیشن که برای اکران صفحه عریض آماده شده بود، با دقت و زحمت بسیار زیادی طراحی شده است. طبق گزارشهای «دیزنی»، انیماتورها باید نقاشیهایشان را روی صفحاتی به اندازهی روکش یک تخت میکشیدند! اما اهمیت این اثر تنها محدود به طراحی و کار انیماتورها نمیشود. داستان «زیبای خفته» نگاهی تازه به داستانهای پریان دارد و این مساله که شخصیت اصلی آن بخش زیادی از فیلم را در خواب به سر میبرد، خود بدعتی جذاب است. «زیبای خفته» همینطور یکی از مهمترین و بهیادماندنی شخصیتهای منفی انیمیشن های دیزنی را در خود جای داده که حتی تبدیل به موضوع یکی از فیلمهای سالهای اخیر این شرکت شده است.
11. انیمیشن «مولان» (Mulan)
- کارگردانان: «بری کوک» (Barry Cook)، «تونی بنکرافت» (Tony Bancroft)
- صداپیشگان: «مینگ نا ون» (Ming-Na Wen)، «ادی مورفی» (Eddie Murphy)، «بی دی وانگ» (BD Wong)
- نمرات: آیامدیبی: 7.6 | متاکریتیک: 71 | راتنتومیتوز: 86%
«مولان» سندی است که ثابت میکند همه پرنسسهای دیزنی لازم ندارند که دست روی دست بگذارند تا مردی به نجاتشان بیاید. این انیمیشن که بر اساس افسانههای قدیمی چینی ساخته شده است، داستان دختری را نشان میدهد که لباس مردانه میپوشد و برای نجات پدر و کشورش به جنگ میرود. از هر نظر که به «مولان» نگاه کنید، این اثر یکی از پیشروترین انیمیشن های دیزنی تا به امروز است. حتی این مساله که اکثریت صداپیشگان را افرادی آسیایی تشکیل میدهند هم مسالهای است که به تازگی در هالیوود مورد بررسی قرار گرفته و اهمیت آن مطرح شده. نکته مهم دیگر انیمیشن این است که از المانهای داستانی و طراحی غربی و شرقی به طور همزمان استفاده کرده است و با این وجود، هیچگونه بههمریختگی یا هرجومرجی در ساخت و روایت آن دیده نمیشود. «ادی مورفی» هم با وجود اینکه شخصیت خر در «شرک» را در کارنامهی خود دارد، بهترین صداپیشگی انیمیشنیاش را در این اثر عرضه میکند.
10. انیمیشن «گوژپشت نوتردام» (The Hunchback of Notre Dame)
- کارگردانان: «گری تروزدیل» (Gary Trousdale)، «کرک وایز» (Kirk Wise)
- صداپیشگان: «تام هولس» (Tom Hulce)، «دمی مور» (Demi Moore)، «تونی جی» (Tony Jay)
- نمرات: آیامدیبی: 6.9 | متاکریتیک: 74 | راتنتومیتوز: 71%
حتی اگر با استانداردهای امروز هم این مساله را مورد بررسی قرار دهیم، «گوژپشت نوتردام» اثری ریسکی است. اقتباس از رمان بزرگ «ویکتور هوگو» با نگه داشتن موضوعات مذهبی، استعارههای جنسی و تنها حذف بخشی از خشونتهای داستانی، پروژهای ترسناک و خطرناک است. با این حال، دیزنی دست به این کار زد و توانست انیمیشنی موزیکال و گوتیک از آن به وجود آورد. «گوژپشت نوتردام» یکی از زیباترین انیمیشن های دیزنی از نظر تصویری است و در عین حال، اثری پراحساس و زیبا نیز هست. این انیمیشن در دورهای ساخته شد که یکی از مدیران انیمیشن شرکت، به نام «جفری کتزنبرگ» (Jeffrey Katzenberg) از شرکت جدا شد و همین مساله، فضایی تازه برای طراحان به وجود آورد. در زمان حکومت «کتزنبرگ» بر دیزنی تعدادی از خصوصیات انیمیشن که ارزش هنری آن را افزایش میدهند، هیچگاه امکان ورود به نسخهی نهایی را به دست نمیآوردند. با این حال، سازندگان «گوژپشت نتردام» در طول ساخت آن خطرهای بسیاری کردند، از جمله حضور مجسمههای سخنگو و تلفیق لحظات احساسی و کمدی و در تمام این موارد، نتیجهی مطلوب و درستی دریافت کردند.
9. انیمیشن «سفید برفی و هفت کوتوله» (Snow White and the Seven Dwarfs)
- کارگردانان: «دیوید هند» (David Hand)، «ویلیام کوترل» (William Cottrell)، «ویلفرد جکسون» (Wilfred Jackson)، «لری موری» (Larry Morey)، «پرس پیرس» (Perce Pearce)، «بن شارپستین» (Ben Sharpsteen)
- صداپیشگان: «آدریانا کسلوتی» (Adriana Caselotti)، «لوسیل لاورن» (Lucille La Verne)، «هری استاکول» (Harry Stockwell)
- نمرات: آیامدیبی: 7.6 | متاکریتیک: 95 | راتنتومیتوز: 98%
تاریخچهی انیمیشن های دیزنی از این نقطه شروع میشود. تا زمان ساخت انیمیشن «سفید برفی و هفت کوتوله»، این پروژه بزرگترین ریسکی بود که «والت دیزنی» به جان خرید: ساخت انیمیشنی بلند و تماماً رنگی. هنگامی که دیزنی کار روی این اثر را که اقتباسی آزاد از داستان برادران «گریم» است، شروع کرد، منفیبافان بسیاری از این کار به عنوان «اشتباه دیزنی» یاد میکردند. دلیل این همه دید منفی، هزینه سرسامآور پروژه و طولانی بودن زمان ساخت آن بود. اما هنگامی که «سفید برقی و هفت کوتوله» در سال 1937 به اکران عمومی درآمد، همه چنین نظراتی را به فراموشی سپردند. این اثر ساختهای بینظیر بود، تا به حال هیچکسی چیزی همانند آن را ندیده و حتی کسی در حین تماشای فیلمی، دچار این همه احساسات نشده بود. این انیمیشن اثری است پر از حس، حرکت، طراحی، رنگ، موسیقی و زیبایی. به راستی که «سفید برفی و هفت کوتوله» یک فیلم انیمیشنی بلند تمامعیار است. با وجود اینکه بعضی از محتویات فیلم در مقایسه با استانداردهای امروزه مناسب نیستند، اما هیچکسی نمیتواند منکر زیبایی این انیمیشن شود. تا به امروز، هربار دیزنی پرنسس جدیدی را معرفی میکند، این شخصیت باید با «سفید برفی» مقایسه شود.
8. انیمیشن «موانا» (Moana)
- کارگردانان: «ران کلمنتس» (Ron Clements)، «جان ماسکر» (John Musker)
- صداپیشگان: «اولی کاراواهو» (Auliʻi Cravalho)، «دوین جانسون» (Dwayne Johnson)
- نمرات: آیامدیبی: 7.6 | متاکریتیک: 81 | راتنتومیتوز: 95%
در زمانی که «زوتوپیا» تبدیل به ستارهی باکس آفیس شده بود و جایزهی اسکار بهترین انیمیشن سال را دریافت کرده بود، «موانا» ساخته شد و به دور از هیاهو، تبدیل به یکی از بهترین انیمیشن های دیزنی شد. اولین انیمیشن سهبعدی «کلمنتس» و «ماسکر»، یک موفقیت بینظیر است. داستان در جزیرهای خیالی در جنوب اقیانوس آرام میگذرد که در آن دختری دست به ماجراجویی و دل به دریا میزند تا نیمهخدایی را نجات بدهد و به جزیرهی اجدادی خود بازگرداند. «موانا» دختر قهرمان و ازخودگذشته، تنها هدفش کسب تجربه و ماجراجویی است. فیلم هیچگاه خود را درگیر مسایل احساسی و عاشقانه نمیکند و این یکی از مهمترین نکات مثبت آن است. به جای آن، تمرکز انیمیشن بر سکانسهای اکشن و ماجراجویی دریایی و موجودات آبی تماشایی است که هر بینندهای را مجذوب خود میکنند. ترانههای انیمیشن واقعا شنیدنی هستند و با تصاویر زیبایی که با تکنیکهای بهروز دیزنی امکانپذیر شدند، همخوانی دارند. دو کارگردان «موانا» از تجربهی نه چندان خوبشان در انیمیشن «شاهدخت و قورباغه» درس گرفتند و این بار تمام سعی خود را کردند تا از نظر فرهنگی اثری دقیق بسازند؛ این مساله نه تنها در کیفیت «موانا» تأثیر منفی نگذاشته است، بلکه به لذت بردن بیشتر از آن هم کمک میکند.
7. انیمیشن «پیتر پن» (Peter Pan)
- کارگردانان: «همیلتون لاسک» (Hamilton Luske)، «کلاید جرومینی» (Clyde Geronimi)، «ویلفرد جکسون» (Wilfred Jackson)
- صداپیشگان: «بابی دریسکول» (Bobby Driscoll)، «کترین بیومونت» (Kathryn Beaumont)
- نمرات: آیامدیبی: 7.3 | متاکریتیک: 76 | راتنتومیتوز: 78%
بعد از موفقیت بسیار عالی «سفید برفی و هفت کوتوله»، شرکت دیزنی به دنبال خرید حق ساخت داستانهای فراوانی برای پروژههای بعدیاش رفت و در میان این داستانها، قصهی «پیتر پن» از «جیام بری» (J. M. Barrie) نیز به چشم میخورد. با این حال، پروسهی پرداخت و ساخت ایدهی این داستان، بیش از یک دهه به طول انجامید و در نهایت بعد از پایان جنگ جهانی دوم «پیتر پن» ساخته شد. این اثر پر از جادویی است که دیزنی مدتی از آن دور شده بود و نیاز داشت که کمکم آنها را بازیابد. «پیتر پن» وظیفهی خود در اینباره را به درستی انجام میدهد و به همین منظور هم در میان بهترینهای شرکت جای میگیرد. در میان شخصیتها، میتوان تصاویر نامناسب نژادی هم پیدا کرد، اما شدت آنها به اندازهی بعضی دیگر از ساختههای دیزنی نیست و در «پیتر پن» کمتر به این موضوع توجه میشود. در دنیایی که «کاپیتان هوک» هم میتواند شخصیت منفی و خشنی باشد و هم شخصیتی طناز و «تینکربل» هم پری سرسختی است و هم بانمک و دوستداشتنی، میتوان پذیرفت که بومیان آمریکایی هم تصاویری کاریکاتورشکل از خود به نمایش بگذارند و هم شخصیتپردازی مناسبی داشته باشند.
6. انیمیشن «شیرشاه» (The Lion King)
- کارگردانان: «راجر الرز» (Roger Allers)، «راب مینکاف» (Rob Minkoff)
- صداپیشگان: «جاناتان تیلور تامس» (Jonathan Taylor Thomas)، «متیو برادریک» (Matthew Broderick)، «جرمی آیرنز» (Jeremy Irons)
- نمرات: آیامدیبی: 8.5 | متاکریتیک: 88 | راتنتومیتوز: 93%
تا قبل از ساخت و اکران «شیرشاه»، تمام انیمیشن های دیزنی به شکلی اقتباسی از اثری دیگر بودند. با تصمیم به ساخت این انیمیشن، دیزنی وارد دنیایی جدید شد. ساخت دیگر انیمیشن دیزنی، یعنی «پوکاهانتس» در همان زمان، ساخت «شیرشاه» را تحتتاثیر خود قرار داده بود و معمولاً افراد کمتجربه و جوان شرکت بر روی این انیمیشن کار کردند. انتظار چندان زیادی از این فیلم نمیرفت و به همین دلیل، موفقیت بینظیر آن یک شگفتی تکرارنشدنی بود. نگاهی واقعگرایانهتر به دنیای حیوانات به نسبت انیمیشن «بامبی»، آهنگهای زیبای «التون جان» و داستانی حماسی که یادآور نمایشهای شکسپیر است، همگی دست به دست هم داده و انیمیشنی شاهکار نتیجهی آن شده. در ابتدا قرار بود که این اثر داستانی تاریکتر و تلختر داشته باشد اما با تغییراتی که در طول پروژه انجام گرفت، این اثر تبدیل به یکی از پراحساسترین انیمیشنهای شرکت شد که گاهی صحنههای طنز آن از بسیاری از فیلمهای دیگر دیزنی فراتر میرفت. با وجود اینکه انتظار زیادی از «شیرشاه» نمیرفت اما امروزه این انیمیشن از محبوبترین ساختههای انیمیشنی دنیاست و چندین سریال و حتی یک بازسازی جدید از روی آن ساخته شده.
5. انیمیشن «دامبو» (Dumbo)
- کارگردانان: «بن شارپستین» (Ben Sharpsteen)، «نورمن فرگوسن» (Norman Ferguson)، «ویلفرد جکسون» (Wilfred Jackson)، «جک کینی» (Jack Kinney)، «بیل رابرتز» (Bill Roberts)، «سموئل آرمسترانگ» (Samuel Armstrong)
- صداپیشگان: «ادوارد بروفی» (Edward Brophy)، «هرمن بینگ» (Herman Bing)
- نمرات: آیامدیبی: 7.2 | متاکریتیک: 96 | راتنتومیتوز: 98%
امروزه بسیاری اعتراض میکنند که چرا ایدههای اولیه فیلمها به چیزهای ابتدایی چون آجرهای اسباببازی یا شکلکهای گوشی تقلیل پیدا کردهاند، اما باید به آنها یادآوری کرد که چنین چیزی اتفاق جدیدی در سینما نیست. انیمیشن «دامبو» ایدهی ابتدایی خود را از روی نمونه اولیهی یک اسباببازی به اسم Roll-A-Book گرفته است که با چرخاندنش داستانی روایت میشد. با این حال، «دیزنی» با کار بر این ایده توانست انیمیشنی پرروح و بزرگ را بسازد که همانند آن کمتر اثری را میتوان یافت. روایت سرراست انیمیشن این امکان را به دیزنی میداد که با کمترین بودجهی ممکن این پروژه را به اتمام برساند و به همین دلیل، او از کسانی بود که از «دامبو» حمایت زیادی میکرد. با وجود زمان کوتاه آن یعنی تنها شصت و چهار دقیقه، «دامبو» صحنههای فراموشنشدنی کمی ندارد. تنها کافی است این سکانسها را به یاد آورید: صحنهای که مادر «دامبو» خرطومش را از میان قفس بیرون میآورد، صحنهی هیجانانگیز خاموش کردن آتش و صد البته، سکانس فیلهای صورتی که یکی از برترین سکانسهای تمام تاریخ انیمیشن های دیزنی است. طرفداران حتی از روی کلاغهای داستان نیز تفسیرهایی جدیدی کردهاند، با وجود اینکه این شخصیتهای فرعی به خاطر مفاهیم نژادیشان بسیار بحثبرانگیز بودهاند.
4. انیمیشن «دیو و دلبر» (Beauty and the Beast)
- کارگردانان: «گری تروزدیل» (Gary Trousdale)، «کرک وایز» (Kirk Wise)
- صداپیشگان: «پیج اوهارا» (Paige O’Hara)، «رابی بنسون» (Robby Benson)
- نمرات: آیامدیبی: 8 | متاکریتیک: 95 | راتنتومیتوز: 94%
خود «والت دیزنی» زمانی به فکر ساخت انیمیشنی بر اساس این داستان معروف افتاده بود، اما او بعد از ساخته شدن نسخه لایواکشن «ژان کوکتو» از انجام این پروژه منصرف شد. بعد از موفقیت فیلم «چه کسی برای راجر ربیت پاپوش دوخت»، دیزنی علاقهمند بود که «ریچارد ویلیامز» انیمیشنی برای آنها بسازد اما او نیز این پروژه را رد کرد و به جای آن، یکی دیگر از همکارانش را به شرکت معرفی کرد. «ریچارد پوردام» کار بر «دیو و دلبر» را آغاز کرد و حتی نسخهای را به شرکت داد، اما این نسخه پذیرفته نشد و درنهایت این «تروزدیل» و «وایز» بودند که وظیفهی ساخت این انیمیشن را بر عهده گرفتند. حاصل این همکاری، دست کمی از یک شاهکار سینمایی نداشت. همانطور که «پری دریایی کوچولو» و «علاءالدین» دوران طلایی دیزنی را آغاز کردند، «دیو و دلبر» این دوره را به اوج خود رساند. فیلم بهشدت زیباست و موسیقی آن فراموشنشدنی. شخصیتپردازیها به بهترین نحو ممکن انجام گرفتهاند و تعداد فراوان شخصیتها نیز شگفتانگیز است. با وجود اینکه دو شخصیت اصلی در تضاد بسیاری هستند، اما به هیچوجه رابطه آنها مسخره و عجیب نمیشود و همانند کلیت پروژه، این زوج نیز به بهترین شکل رشد میکنند. «دیو و دلبر» اولین فیلم انیمیشنی است که برای بهترین فیلم سال نامزد اسکار شده و در کنار این افتخار، یکی از محبوبترین انیمیشن های دیزنی در بین طرفداران و منتقدان است.
3. انیمیشن «بامبی» (Bambi)
- کارگردانان: «دیوید هند» (David Hand)، «جیمز الگار» (James Algar)، «سموئل آرمسترانگ» (Samuel Armstrong)، «گراهام هید» (Graham Heid)، «بیل رابرتز» (Bill Roberts)، «پل سترفیلد» (Paul Satterfield)، «نورمن رایت» (Norman Wright)
- صداپیشگان: «بابی استورات» (Bobby Stewart)، «دانی دوناگان» (Donnie Dunagan)
- نمرات: آیامدیبی: 7.3 | متاکریتیک: 91 | راتنتومیتوز: 90%
دلیل اینکه این پروژه برای مدت کوتاهی به تعویق افتاد، این بود که «والت دیزنی» هنوز مطمئن نبود که طراحان و انیماتورهای شرکتش توانایی ساخت چنین اثری را داشته باشند و این تصمیم کاملا درستی از سمت دیزنی بود. پس از موفقیت اولین انیمیشن های دیزنی، شرکت بزرگتر شد، «دیزنی» توانست استعدادهای بینظیری را در تمام حوزههای انیمیشنسازی استخدام کند و سپس به سراغ ساخت «بامبی» برود. هنگامی که ساخت این اثر از سر گرفته شد، «دیزنی» روی جزییات و دقت ساخت آن حساسیت فراوانی به خرج داد و این مساله در تکتک فریمهای انیمیشن نمایان است. تصاویر «بامبی» فوقالعاده هستند و چنین ظرافتی در دیگر ساختههای این شرکت کمتر دیده میشود. حتی روایت اپیزودیک داستان اصلی نیز به دقت و زیبایی اقتباس شده است و هرکدام در فصلی جدا به تصویر درآمدهاند که بینندگان را متحیر میسازند. شخصیتهای داستان به دقت ساخته شدهاند و خوشبختانه، لباس بر تن این حیوانات نرفته و همین مساله به واقعگرایی، که یکی از مهمترین المانهای فیلم است، کمک بسیاری میکند. با وجود اینکه این اثر موفقیت گیشهای چندانی نداشت و منتقدان نیز در زمان اکران به آن کملطفی کردهاند، اما هیچ کسی نمیتواند منکر اهمیت «بامبی» از نظر تکنیکی شود.
2. انیمیشن «فانتازیا» (Fantasia)
- کارگردانان: «سموئل آرمسترانگ» (Samuel Armstrong)، «جیمز الگار» (James Algar)، «بیل رابرتز» (Bill Roberts)، «پل سترفیلد» (Paul Satterfield)، «بن شارپستین» (Ben Sharpsteen)، «دیوید هند» (David Hand)، «همیلتون لاسک» (Hamilton Luske)، «جیم هندلی» (Jim Handley)، «فورد بیب» (Ford Beebe)، «تی هی» (T. Hee)، «نورمن فرگوسن» (Norman Ferguson)، «ویلفرد جکسون» (Wilfred Jackson)
- صداپیشگان: «دیمز تیلور» (Deems Taylor)
- نمرات: آیامدیبی: 7.7 | متاکریتیک: 96 | راتنتومیتوز: 95%
هیچ کدام از انیمیشن های دیزنی از نظر جاهطلبی به پای «فانتازیا» نمیرسند. این انیمیشن از همه نظر یک قدم بزرگ در دنیای دیزنی و حتی انیمیشنسازی بود و نمیتوان همانند آن را در هیچجایی پیدا کرد. «والت دیزنی» از همان ابتدای کار بر فیلمهای انیمیشنی بلند، آرزوی ساخت چنین پروژهای را داشت و در نهایت با همکاری با آهنگساز بزرگ، «لئوپولد استوکوفسکی» (Leopold Stokowski)، این آرزو به واقعیت پیوست. نتیجهی نهایی یک شاهکار به تمام معنی بود. تلفیق تصاویر جادویی و زیبا با موسیقیهای حماسی و کلاسیک و داستانی جذاب، «فانتازیا» همان چیزی بود که «دیزنی» در ذهن خود پرورش داده بود. این انیمیشن حتی بیشتر از «سفید برفی و هفت کوتوله» دنیای سینما را تحتتاثیر خود قرار داده است. هرچند که شرکت دیزنی در زمان ساخت آن، دچار یکی از بزرگترین اشتباهات خود شد و به اندازهی کافی به تبلیغ این انیمیشن بها نداد. در نتیجه، تا سال 1969 که «فانتازیا» دوباره به اکران سینمایی درآمد، این پروژه هیچ سودی به همراه نداشت.
1. انیمیشن «پینوکیو» (Pinocchio)
- کارگردانان: «بن شارپستین» (Ben Sharpsteen)، «همیلتون لاسک» (Hamilton Luske)، «بیل رابرتز» (Bill Roberts)، «نورمن فرگوسن» (Norman Ferguson)، «جک کینی» (Jack Kinney)، «ویلفرد جکسون» (Wilfred Jackson)، «تی هی» (T. Hee)
- صداپیشگان: «کلیف ادواردز» (Cliff Edwards)، «دیکی جونز» (Dickie Jones)
- نمرات: آیامدیبی: 7.4 | متاکریتیک: 99 | راتنتومیتوز: 100%
این شما و این بهترین انیمیشن شرکت دیزنی که حتی میتوان آن را جزو بهترین انیمیشنهای دنیا قرار داد. این ساخته به قدری بینقص و شاهکار است که گاهی فراموش میکنیم که این انیمیشن دومین پروژهی بلند دیزنی بوده است. آن افرادی که امروزه به عنوان بزرگان و اسطورههای انیمیشنسازی حساب میشوند، در آن زمان در ابتدای کار خود بودند و تنهای سعی در پیدا کردن تکنیکهای مناسب و سبک خود بودند. با وجود تازگی کار در این مدیوم، «پینوکیو» دارای قدرت تکنیکی است که تا به امروز همه را متحیر خود کرده. استفاده از سطوح مختلف در طراحی که حس سهبعدی را به بینندگان میدهد، واقعا عملی جاهطلبانه و جادویی بود. طراحی شخصیتهای انیمیشن به دقت و زیبایی انجام شده و کار روی آنها در مراحل مختلفی انجام گرفته تا بالاخره نسخه نهایی به دست طرفداران رسیده است. از نظر طراحی صحنه هم «پینوکیو» جایی برای ایرادگیری نمیگذارد. مناظر متنوع و پیشزمینههای متعدد در طول داستان، در زمان اکران فیلم واقعاً بیهمتا بودند. این انیمیشن صحنههای متعالی فروانی دارد، چه از نظر تکنیکی، چه از نظر احساسی و روایتی. شاید فروش «پینوکیو» چندان چشمگیر نبود، اما استقبال منتقدان و بردن جوایز متعدد، ارزشمندی این انیمیشن را در زمان اکرانش عیان میکند؛ همانطور که امروزه هم در میان انیمیشن های دیزنی میتوان از «پینوکیو» به عنوان بهترین اثر یاد کرد.
کدام یک از این انیمیشنها را تماشا کردهاید؟ با این رتبهبندی موافق هستید؟ نظراتتان را با ما درمیان بگذارید.
چقدر عمهشون رو دیدم و باهاشون خاطره دارم
وال ای بهترینشونه
وال ای مال پیکساره
اصلا کامل نیست لیستتون
پیکسار مال دیزنیه
بروزش کن
انیمیشن رایا و اخرین اژدها بهترینشون که دیدم
ولی تو لیست نذاشتی
لوکا هم خیلی باحاله ولی خب با پیکسار با هم بودن ولی باز دیزنی هم توش دست داشته
جدیدا افسون هم میخواد اکران بشه
فکر کنم تو ابان
ممنون از معرفی که کردی رایا و آخرین اژدها فوق العاده بود لطفا اگه انیمیشن دیگه ای دیدی که مثل این خوب بوده معرفی کن ممنون
درسته👍🏻
همشون عاااالین واقعا این بهترین لیستی بود که میشد درستش کرد برا دهه 70 و 80
انقد زحمت کشیدی اطلاعات جمع کردی از ریز و درشت رو منظور کردی ولی در عجبم که چرا تارررریخ انیمیشن رو درج نکردی
واقعا عجب
جل الخالق
عجبنااااا هُم
ممنون از شما ولی تاریخ اکران ها رو ننوشته بودید. برام جالب بود که سال ساختشون هم بدونم.بعضیهاشون رو میدونم االبته و بعضیا هم حدودی میدونم.
من به شخصه بیشتر از انیمیشن های پیکسار خوشم میاد
عاشقشم والت دیزنی
فکر کنم دشمنی خونی با دیزنی دارید ک از بیشتر آثار ب این قشنگی اینقدر بدی نوشتید نود درصد چیزایی ک نوشتید اشتباه واقعا چون خیلی از کسایی ک دیدن نظرشون منفی نبوده فکر کنم زیاده روی کردید
ممنون از معرفی که کردی رایا و آخرین اژدها فوق العاده بود لطفا اگه انیمیشن دیگه ای دیدی که مثل این خوب بوده معرفی کن ممنون
بنظرم کاملا اشتباس حتی مطمئنم چون پرفروش ترین انیمشین های دیزنی یا بهتر بگم پرفروش ترین انیمشین جهان یخ زده ۱ ۲ بودن و اینجا ۳۰ به پایین هستن و البته گیسوکمند ک ۲۰ هستش باید حداقل ۵ بود بنظرم کاملا اشتباس من پینوکیو خیلی وقت پیش دیدم و اصلا جالب نبود
السا و انا پرفروش ترین و پرطرفدار ترین انیمیشن تاریخ بت ۴ میلیارد طرفداره و دو گلدن گلوب و دو گرمی و دو اسکار برده
سلام خیلی ناقص بود{اوازخوان ۱وپزنسس بالرین و لوکا ومربی ازدها یک 2وسه عالی هستش وریو یک و2 معرکست وپاگنده .گوزپشت .تینکربل و دزدان دریایی .قلعه هاول عالی بخوام بگم بیشتز از ایناست