مجموعه بازی GTA: The Trilogy – The Definitive Edition نسخههای ریمستر سه بازی خاطره ساز GTA از مهمترین بازیهای تاریخ بازیهای کامپیوتری بوده که این صنعت را برای همیشه تغییر دادند. در ادامه با نقد این مجموعه بازی که شامل نسخههای ریمستر سه بازی GTA 3، GTA: Vice City و GTA San Andreas است همراه ما باشید.
کمپانی راک استار (Rockstar Games) توسعه این مجموعه بازی را به استدیوی گروو استریت (Grove Street Games) سپرد. استودیویی که پیشتر وظیفه پورت بازیهایی نظیر اولین نسخه Max Payne، سه بازی GTA و بازی Bully به اندروید و iOS را بر عهده داشت. حالا وظیفه زنده کردن این مجموعه بازی که تاثیر بزرگی بر صعنت بازیهای کامپیوتری و خاطر بازیکنها در سراسر جهان داشتهاند بر عهده این استدیو گذاشته شدهاست. وظیفهای خطیر که میتواند اعتبارتان را از بین برده یا شما را به محبوب قلب بازیکنهای دوستدار مجموعه بازی GTA تبدیل کند.
هنگامی که با شوقی فراوان مجموعه بازی GTA: The Trilogy را نصب میکنیم و هر کدام با علاقه یکی از سه نسخه این سه گانه را باز کرده و آماده مرور خاطرات میشویم، ترکیبی از احساسات مختلف ذهن و قلبمان را درگیر میکند. انگار به خاطرهای قدیمی با کیفیتی بسیار بالا وارد شدهایم. با این تفاوت که بهجای چهره کسی که در آن خاطره وجود داشته، چهره فردی که از او متنفر بودهایم را میبینیم. تمام لحظات تجربه این سهگانه سرشار از احساسات متضاد است. گویی که سرمان را در تشتی از آب یخ فرو برده و بلافاصله زیر دوش آب گرم میرویم.
اولین عنصری که نظرمان را در ریمسترهای سه بازی GTA: The Trilogy جلب میکند، گرافیک پیشرفته بازی بوده که مدیون نسخه چهارم موتور Unreal است. توسعهدهندگان بازی ضمن حفظ فیزیک بازی به مدل سابق، با استفاده از هوش مصنوعی بافتهای نسخههای قدیمی بازی را مطابق موتور جدید بهبود دادهاند. همچنین ویژگیهای جدیدی نظیر نورپردازی پیشرفته، وضعیت هوای جدید و… نیز اضافه و روی آن نام نسخه قطعی یا Definitive Edition گذاشته شدهاست. اما آیا واقعا این اثر نسخهای قطعی از این مجموعه است؟

بافتهای بازی که کیفیتشان به کمک نسخه چهارم موتور Unreal افزایش یافته، بیشتر از اینکه نام «نسخه قطعی» را یدک بکشند، شبیه رنگی جدید بوده که روی زنگ زدگی کشیده شدهاست. گویی نسخههای قدیمی را برداشته و با استفاده از مادهایی که به رایگان در اینترنت یافت میشود تغییر دهیم. البته بازی GTA: The Trilogy در ارائه بازی با فریم ریت مناسب نیز ناموفق عمل کرده و در جای جای بازی شاهد افت فریم هستیم. مجموعه بازی GTA: The Trilogy بیشتر از آنکه نسخهای قطعی باشد، شبیه مادی عظیم است که توسط طرفداران این مجموعه بازی ساخته شده و روی آن برچسبی شصت دلاری خورده است.
بلافاصله در اولین میانپرده بازی GTA 3 و مشاهده بارش باران، یکی از مزاحمترین باگها که در هر سه بازی GTA: The Trilogy مشترک است، مانند زنگ ساعت از خواب شیرین بیدارمان کرده و رویایمان را قطع میکند. باران در این سه گانه پتانسیل این را داشت که به یکی از لذتبخشترین عناصر آن تبدیل شده و در کنار نورپردازی پیشرفته، لذت رانندگی یا حتی قدم زدن در شهرهای بازی را دو چندان کند. اما در عوض این عنصر به یکی از عذابآورترین تجارب بازی تبدیل شدهاست.
هنگامی که در نسخه GTA: San Andreas از این مجموعه، سوار اتوموبیل خود میشویم و ایستگاه رادیوی مورد علاقه خود را انتخاب کرده تا در جادههای بیرون شهر زیر باران رانندگی کنیم، اندکی نمیگذرد که مجبور میشویم اتوموبیل خود را در گوشهای متوقف کنیم و منتظر پایان باران شویم. هنگامی که در هر یک از سه بازی GTA: The Trilogy باران شروع به باریدن میکند، گویی که یک نفر مستقیم آبپاشی عظیم را بالای سر بازیکن گرفتهاست. شدت بارش باران به حدیاست که به سختی میتوان چند قدم جلوتر را دید. تنها نکته مثبت بارش باران در این سه بازی، این است که زود قطع میشود.

هنگامی که وارد شهر شده تا بالاخره ریمسترهای مجموعه بازی GTA: The Trilogy را تجربه کنیم، اولین نکته مثبت بازی را میبینیم و آن آسمان بهبود یافته در هر سه بازی است. دور از انتظار نیست که بیایرادترین نکته مثبت این بازی در زمین قابل مشاهده نباشد. وجود ابرها و خورشید بهبود یافته، نکته مثبتی است که در هر سه بازی چشممان را نوازش میدهد. به نوعی که دوست داریم تا زمان عرضه آپدیت از سوی تیم توسعهدهنده و اصلاح بارش باران، آسمان همیشه صاف بماند. آسمانهای زیبا در نسخههای سوم و چهارم مجموعه بازی GTA: The Trilogy بیشتر خود را نشان میدهند، اما آسمان نسخه پنجم نیز به همان اندازه زیباست.
نورپردازی پیشرفته در این سه بازی، هم میتواند عنصری مثبت تلقی شود و هم نکتهای منفی. تابش نور خورشید از میان ابرها و ساختمانها حین رانندگی، به خوبی حس و حال شهر Vice City در نسخه چهارم را نشانمان میدهد. با فرا رسیدن شب، نورهای نئونی هتلها و ساختمانها روی اتوموبیل آخرین مدل دهه هشتادیمان منعکس میشود و لذت رانندگی در خیابانهای شهر Vice City را زیر زبانمان میآورد.
این نورپردازی زیبا شاید در شهری مثل شهر نسخه چهارم مجموعه بازی GTA: The Trilogy خود را بیشتر نشان دهد، اما دو نسخه دیگر نیز از این عنصر مثبت بینصیب نماندهاند. به خصوص شهر Las Venturas در GTA: San Andreas که با وجود نورپردازی پیشرفته، حتی از گذشته نیز زیباتر شدهاست.

اما متاسفانه نورپردازی بازی نیز بیایراد نیست. نقصی که به خصوص در بازی GTA: San Andreas خود را نشان میدهد، تاثیر منفی نورپردازی در بخشهایی از بازی است. بخشهایی از بازی وجود دارد که کاملا تاریک بوده و چیز زیادی در آن قابل مشاهده نیست. از طرفی در بخشهایی نورپردازی بازی شورش را در میآورد و آنقدر منابع نور نظیر تیرهای چراغ برق با شدت میتابند که شخصیت اصلی و دوستاناش شبیه پرتقال به نظر میرسند. این نورهای شدید، به خصوص در شبهای بازی چشمها را بسیار اذیت کرده و افرادی که از سردردهای میگرنی رنج میبرند را بسیار عذاب میدهد.
مورد دیگری که توسعهدهندگان و ناشر در مجموعه بازی GTA: The Trilogy به عقیده خود پیشرفت دادهاند تا بتوان روی آن عنوان Definitive Edition گذاشته تا به قیمت شصت دلار به خورد بازیکنها بدهند، پیشرفت در مدل اتوموبیلها و شخصیتهای بازی است که نمیدانیم میشود آنرا پیشرفت نامید یا نه.
مدل شخصیتها یکی از مضحکترین نمونههایی است که تا کنون در یک بازی کامپیوتری دیدهایم. تماشای چنین مدلهایی در مجموعه بازی که نام GTA را یدک میکشد غمانگیز است. گویی توسعهدهندگان چند بسته پاستیل خریداری کرده و آنها را بدون تغییر درون مجموعه بازی GTA: The Trilogy ریختهاند.
شخصیتهای هر سه بازی مثل تکههای پلاستیکی بدون استخوان بوده که پنجههایی بزرگ با ناخنهایی مصنوعی دارند و دستها و پاهایشان را به شکلی کاملا غیر طبیعی تکان میدهند. هنگامی که به چهره شخصیتهای بازی نگاه میکنیم، گویی روح در بدنشان وجود نداشته و صرفا کالبدی خالی هستند. خون این شخصیتها نیز بیشتر شبیه مربای غلیظ آلبالو است تا خون. البته از چنین شخصیتهایی باید چنین خونی بیرون بیاید.

شخصیتهایی که مشغول دوچرخه یا موتور سواری هستند، به شکلی کاملا غیر طبیعی فرمان را میگیرند. حرکات تمامی شخصیتهای بازی از دوچرخه سواری گرفته تا ورزش بکس، یکی از خندهدارترین لحظات در هر سه بازی و از تفریحات هر بازیکنی است.
دستهای شخصیتها معمولا از نقاطی خم میشود که دست هیچ انسانی مگر در صورت شکستگی شدید استخوان، از آن قسمت خم نمیشود. هنگامی که شخصیتهای مجموعه بازی GTA The Trilogy مینشینند، کمرشان به حد زیادی خم شده و سر و گردنشان به شکلی عجیب جلو میآید. این وضعیتها به شخصیتهای اصلی نیز سرایت میکند. هنگامی که شخصیت اصلی بازی GTA: San Andreas را به دوچرخه نشانده و سریع پدال میزنیم، شاهد کج شدن کمرش که بیشتر شبیه نصف شدن از وسط است تا خم شدن میشویم.
نکته جالب اینجاست که هنگامی که اعضای بدن شخصیتهای بازی از قسمتی خم میشود، لباسهایشان نیز برای همدردی با آن عضو خم میشود. کافی است با سی جی (CJ) شخصیت اصلی بازی GTA: San Andreas سری به باشگاه ورزشی زده تا کمی دمبل بزنیم. حین دمبل زدن نه تنها کمر سی جی از وسط به شکلی غیر طبیعی خم میشود بلکه لباساش نیز صرف نظر از جنس و حجماش دقیقا از آن قسمت خم میشود. گویی که بخشی از آن عضو خم شدهاست.
چهره شخصیتهای مجموعه بازی GTA: The Trilogy نیز به همان اندازه بدنهایشان مضحک است. ابروهای زشت که شبیه دو تکه سیب زمینی سرخشده سوخته هستند، چانههایی زشت و کاریکاتور گونه، ریشهایی که گویی توسط گریمورهای مبتدی روی صورتها چسبانده شده و موهایی عجیب که بیشتر شبیه کلاه هستند تا مو نمونههایی از فاجعه چهره شخصیتهای هر سه بازی GTA: The Trilogy است.

متاسفانه چهره مضحک شخصیتها در بازی GTA: Vice City به شخصیت اصلی بازی نیز سرایت کردهاست. در ریمستر نسخه چهارم، چهره تامی ورستی (Tommy Vercetti) شخصیت اصلی این نسخه تغییر بسیاری به خود دیدهاست. به نوعی که هیچ یک از طرفداران این مجموعه در هیچ جهانی، نمیتوانستند تصور کنند که چهره تامی در صورت وضوح بیشتر چنین شکلی داشتهباشد.
هنگامی که ذهن خود را از فاجعه مدل شخصیتهای بازی آزاد میکنیم، به مدل اتوموبیلهای بازی میرسیم. مدل اتوموبیلها در مجموعه بازی GTA: The Trilogy، بسته به سه بازی که در آن قرار دارند متفاوت است. هنگامی که صحبت از مدل اتوموبیلهای دو بازی GTA: 3 و GTA: Vice City به میان میآید، با ماشینهای اسباب بازی کوچکی طرف هستیم که بافتهایشان با کیفیتتر شدهاست. (این مشکل در GTA: 3 بیشتر از GTA: Vice City به چشم میآید.) بهانه نگه داشتن حس نوستالژی این بازیها برای اتوموبیل وانتی که شبیه اسباب بازی کودکان شده، قابل قبول نیست.
خوشبختانه اتوموبیلهای GTA: San Andreas از نعمت بهبود بافتها بهره برده و زیباتر شدهاند که حتی وجود عنصر شخصیسازی اتوموبیلها را نیز در نسخه ریمستر این بازی جذابتر و لذتبخشتر کردهاست.
اما عنصری که در میان تمام باگها و ایرادات مجموعه بازی GTA: The Trilogy خود را نشان میدهد، ترسیم نقاط دوردست (Draw Distance) است. تماشای برجهای بلند و مناظر طبیعی از دور حین رانندگی یا پیادهروی سبب لذتبخشتر شدن این بخشها میشود. مناظری که Draw Distance این مجموعه بازی ارائه میدهد، درست است که کیفیت بسیار بالایی ندارند، اما در کنار آسمان بهبود یافته بازی چشمها را نوازش میدهد.
با عبور از پیشرفتها (یا عقبگردها) در بخش گرافیکی بازی، به مهمترین بخش مجموعه بازی GTA: The Trilogy میرسیم. مجموعه بازی GTA با ارائه گیمپلی انقلابی خود تحولی عظیم در صنعت بازیسازی به وجود آوردند. حالا استدیوی Grove Street Games پیشرفت گیمپلی در نسخههای بعدی GTA را به نسخههای ریشه این فرنچایز آوردهاست. خرابکاری این استدیو در بخش گرافیک باعث میشود با تردید گیمپلی مجموعه بازی GTA: The Trilogy را بررسی کنیم.

اضافه شدن مسیریابی به هر سه بازی را میتوان بزرگترین بهبود گیمپلی در این مجموعه بازی دانست. این بهبود به خصوص در GTA: San Andreas که نقشهای عظیم دارد به کار میآید. اما در بخشهایی مسیریاب بازی ما را به سمت پلی هدایت میکند و هنگامی که با سرعت به منطقه مورد نظر رسیده و در کمال تعجب پلی مشاهده نمیکنیم، اتوموبیل نازنینمان با سرعت هر چه تمامتر به درون یک رود میافتد. در چنین مواقعی چه اعتمادی به مسیریاب بازی میتوان کرد؟
مسیریاب بازی گاهی اوقات در نقشه گم میشود. به عنوان مثال در بازی GTA: Vice City اگر مسیریاب بازی به ما مسیری پیشنهاد کند که در آن باید از بین چند ساختمان بزرگ عبور کنیم، شاهد این هستیم که خط رنگی مسیریاب زیر ساختمانهایی میرود که در نقشه نشان داده شدهاند. چنین باگهای عجیب و غریبی سبب شده که این ویژگی نیز بهجای بهبود مجموعه بازی GTA: The Trilogy، تا اطلاع ثانوی به فهرست باگهای آن اضافه شوند.
عنصر دیگری که توسعهدهندگان به مجموعه بازی GTA: The Trilogy برای بهبود گیمپلی آن اضافه کردهاند، نوار انتخاب اسلحهها و رادیوهای بازی است. حالا مثل GTA IV و GTA V میتوانیم با فشردن دکمهای به تمامی اسلحههایی که در اختیار داریم دسترسی پیدا کنیم. با اضافه شدن این عنصر، دیگر انتخاب اسلحه فرآیندی کند و حوصلهسربر نخواهند بود. چنین قابلیتی یکی از پیشرفتهایی بود که مجموعه بازی GTA در طول سالیان برای بهبود تجربه بازیکنها در بازی اعمال کردهبود و مشاهده آن در نسخههای ریشه این فرنچایز، حس خوبی به ما میدهد.
بهبود کنترل بازی از دیگر بهبودهای مجموعه بازی GTA: The Trilogy به حساب میآید. اما در اینجا نیز ضعفی عجیب مشاهده میشود. از نقاط بهبود یافته در مبارزات با اسلحه این مجموعه بازی، هدفگیری اتوماتیک آسان با کنترلر و سوییچ اهداف به طور سریع است. در کمال تعجب این بخش باگ خاصی ندارد و میتوانیم بدون دردسر، نشسته یا در حال دویدن و غلت زدن به دشمنان شلیک کرده و بین اهداف مختلف سوییچ کنیم.

البته در بازی مثل GTA: Vice City اسلحههایی بود که به هیچ عنوان قابلیت هدفگیری اتوماتیک در آنها وجود نداشت و برای هدفگیری، دوربین به صورت اول شخص در میآمد. این ویژگی که در نسخه اصلی وجود داشت، به نسخه ریمستر این بازی نیز مهاجرت کردهاست. این نوع هدفگیری برای کنترلر دشوار است و میشد همان سیستم هدفگیری اتوماتیک سایر اسلحهها را برای این اسلحه نیز به کار برد. اما چنین مشکلی در مجموعه بازی GTA: The Trilogy، پس از برخوردن با مجموعه عظیمی از مشکلات و باگها چندان ما را متعجب نمیکند.
از ویژگیهای اضافه شده به گیمپلی این مجموعه، سیستم چکپوینت و سیو اتوماتیک است. دیگر در صورتی که در ماموریت دشوار این سه بازی کشته شده یا دستگیر شدیم، مجبور به ادامه بازی از بیمارستان یا اداره پلیس نبوده و بازی ما را به نقطه شروع ماموریت یا چک پوینتی در میانه ماموریت میبرد. این ویژگی یکی از نقاط مثبت اضافه شده به مجموعه بازی GTA: The Trilogy به حساب میآید. هر چند این سیستم نیز کامل نیست و بسیاری از ماموریتها به خصوص در نسخههای سوم و چهارم این مجموعه بازی، سیستم چکپوینت درستی ندارند.
ماموریتها و مینیگیمها، در نسخههای ریمستر سادهتر شدهاند. دیگر در ماموریت منفور کنترل هلیکوپتر کوچک در GTA: Vice City زندگیمان تباه نمیشود و توسعهدهندگان با افزودن زمان بیشتر و دوام بهتر به هلیکوپتر، به کمک بازیکنها آمدهاند. مکانیک مینیگیمها نیز تغییر کردهاست. دیگر برای دمبل زدن در باشگاه بازی GTA: San Andreas، مجبور به کوبیدن روی کیبرد یا کنترلر خود نیستیم و به راحتی میتوانیم در کمال آرامش از فعالیتهای ورزشی بازی، بدون صدمه زدن به وسایلمان لذت ببریم.

خوشبختانه یکی از بهترین عناصر مجموعه بازی GTA: The Trilogy دست نخورده باقی ماندهاست. عنصر رادیو، یکی از انقلابیترین ویژگیهای این فرنچایز است که با آن خاطره بسیاری داریم. بسیاری از موزیکهایی که در این مجموعه بازی با آنها آشنا شدیم، سالهاست که در پلی لیستهای محبوبمان جا خوش کردهاند. بسیاری از ما با موزیکهای محبوبمان در ایستگاههای رادیوی مجموعه بازی GTA آشنا شدیم.
در ریمستر این سه بازی شاهد بهبود در کیفیت موزیکهای ایستگاههای رادیویی هستیم. این بهبود را در دیالوگها نیز در هر سه بازی شاهد هستیم. هر چند گاهی اوقات حس میشود برخی دیالوگها بیتغییر از نسخه اصلی خود به ریمسترهایشان مهاجرت کردهاند. این را به خصوص در نسخه ریمستر بازی GTA: San Andreas میتوان حس کرد.
مجموعه بازی GTA: The Trilogy ناامیدی به ارمغان میآورد. بخشهایی که توسعهدهندگان آنها را پیشرفت میدانند آنقدر از ایرادات و باگهای کوچک و بزرگ پر شده که نمیتوان آنها را پیشرفت دانست. انتظار داشتیم Rockstar Games برای یکی از بزرگترین فرنچایزهای خود و بازیهای ریشه آن، احترام ویژهای قائل بوده و برای آن وقت بیشتری صرف کند. تجربه مجموعه بازی GTA: The Trilogy با باگهای بیشمار و ایرادات کوچک و بزرگ گرافیکیاش بیشتر از اینکه تجربهای Definitive از این مجموعه نوستالژیک باشد، تماشای خاطرات کودکی بسیاری از بازیکنهاست که به سخره گرفته شدهاند.
نتیجهگیری
ایرادات بی شمار این سه گانه در کنار پیشرفتهایی که اکثرشان پر از باگهای کوچک و بزرگ هستند، باعث شده که نتوان عنوان Definitive که راک استار روی آن گذاشته را پذیرفت. این مجموعه بازی بیشتر از حس تجربهای قطعی، حس مرور خاطرات دوست داشتنی در کابوس را میدهد.
خلاصه انگلیسی از نقد بازی
The countless flaws of this Trilogy, along with improvements most of which are full of numerous bugs, have made it impossible to accept the Definitive title Rockstar Games have put on it. Rather than a definitive experience, these games gave us the feeling of revisiting our lovely memories in a nightmare.
The Review
GTA: The Trilogy – The Definitive Edition
ایرادات بی شمار این سه گانه در کنار پیشرفتهایی که اکثرشان پر از باگهای کوچک و بزرگ هستند، باعث شده که نتوان عنوان Definitive که راک استار روی آن گذاشته را پذیرفت. این مجموعه بازی بیشتر از حس تجربهای قطعی، حس مرور خاطرات دوست داشتنی در کابوس را میدهد.
PROS
- اضافه شدن بخشهایی از بازیهای آینده نظیر مسیریاب، نوار انتخاب اسلحه و سیستم چک پوینت
- اضافه شدن آسمانی بهبود یافته با ابرهایی که آنرا زیبا کردهاند
- وجود Draw Distance بهبود یافته
CONS
- باگهای بیشمار از گیمپلی گرفته تا بخش گرافیک هر سه بازی
- افت سرعت فریم در جای جای هر سه بازی
- باران عذاب آور که جلوی دید بازیکن را میگیرد
- مدلهای افتضاح شخصیتها با حالتهای عجیب بدن و صورتشان
