بیشتر از یک سال از زمانی که WHO (سازمان بهداشت جهانی) بازی کردن یا به اصطلاح گیمینگ را در لیست اختلال/بیماریهایش به ثبت رساند میگذرد. هماکنون در دایرهالمعارف این سازمان لغتی به نام اختلال گیمینگ یا Gaming Disorder به چشم میخورد که برای تعریف استفاده بیش از حد از بازیها انتخاب شده؛ به عبارت دیگر، اعتیاد به بازی های ویدیویی. قبل و بعد از ثبت رسمی این اختلال، کمتر پزشک، دانشمند و متخصصی موافق این کار بود، به دلیل اینکه WHO به اندازه کافی در این رابطه تحقیق نکرده و مدرک کافی برای ثبت چنین اختلالی نداشته است. WHO با تکیه بر این که در بازیها بستری برای قمار وجود دارد (بحث شانس در باز کردن جعبهها/Loot Boxها و پول خرج کردن برای باز کردنشان است) اقدام به ثبت اختلال گیمینگ به عنوان یک بیماری کرد. اول اینکه همه بازیها (اکثر آنها) دارای چنین بستری نیستند و از آن دوری میکنند، زیرا طی دو سال اخیر با فشار مصرفکنندگان (گیمرها) و سازمانهای مختلف دولتی، خصوصی و رسانهها همان بازیهایی که نیز از این مکانیزم در بازیهایشان استفاده میکردند، دچار محدودیتهایی شدند و الان دیگر میتوانیم بگوییم که بازی های ویدیویی از قمار و متعلقاتاش بهطور کامل پاک هستند. اما بحث اعتیادآور بودن بازیها محدود به همین موضوع نمیشود و سالهاست که درباره آن میخوانیم و میشنویم. هفته گذشته مطلبی در رسا نیوز منتشر شد که بازی های ویدیویی را به موارد مخدر و البته جلادهایی خوش برورو تشبیه کرد! در ادامه همراه ما باشید تا بیشتر به مساله «تخدیر!» در ویدیو گیم بپردازیم و ببینیم رسا نیوز حرف درستی در باب بازی های ویدیویی زده یا خیر.

جدای از اینکه اعتیاد به بازیها وجود دارد یا خیر، از این نظر که بازیها واقعا چه هستند و چقدر رایج هستند نمیتوان گفت که آنها اعتیادآور هستند، همانطور که نمیتوان گفت خوردن غذا شما را چاق میکند. واضح است که چاق شدن شما به نوع غذایی که میخورید و میزان آن بستگی دارد. بازیهای مختلف نیز در نوع خود و به شکلهای متفاوتی جذاب هستند.
_ پیتر اچل، استاد روانشناسی و علوم ارتباطات در دانشگاه Bath Spa بریتانیا
برگرفته از مقاله Video game addiction is now being recognized—what happens next?
جدای از اینکه از آن موقع تا الان WHO اطلاعات کافی و قانعکنندهای بابت ثبت اختلال گیمینگ ارائه نداده، بلکه بسیاری از محققها و دانشمندان نیز معتقدند که WHO میبایست خیلی بیشتر در این زمینه تحقیق کند و فقط به چند تحقیق نهچندان معتبر از نظر علمی بسنده نکند. همانطور که استاد دانشگاه Bath Spa در کنار بسیاری محقق دیگر گفته است، نمیتوان گفت بازی های ویدیویی به خودی خود اعتیادآورند و اگر کسی به بازی کردن معتاد میشود، مشکلات عمیقتری وجود دارد که نشات گرفته از خود فرد است و نه یک عامل بیرونی و آن هم یک عامل مجازی. ناگفته نماند که کمی بعد از شیوع کرونا و آغاز قرنطینه در کشورهای مختلف، سازمان بهداشت جهانی با انتشار پست و توییتهایی در شبکههای اجتماعیاش مردم را تشویق به سرگرم شدن به بازی های ویدیویی کرد تا از خانه بیرون نزنند، چرا؟ زیرا هیچ نوع دیگری از هنر، سرگرمی و رسانه به اندازه بازی های ویدیویی درگیرکننده نیست و به این اندازه تجربهشان رضایتبخش نیست. درباره فواید تجربه بازی های ویدیویی نیز آنقدر تحقیق شده و با سندیت کافی این فواید ثابت شدهاند که بازگویی آنها تکرار مکررات است. جدای از بهانهای بودن برای گذراندن اوقات فراغت در قالب تفریحی سالم و بیضرر و ارتباط برقرار کردن با دیگران به واسطه بازی کردن آنلاین و آفلاین، بازیها بهترین وسیله برای تخلیه اضطراب و استرس هستند؛ چیزی که WHO نیز بر آن واقف است وگرنه به انتشار چنین محتوایی در دوران قرنطینه تن نمیداد.
اما از این بحثها که گذر کنیم، میرسیم به مقالهای که تحت عنوان «قتلگاهی با ۳۲ میلیون قربانی» در رسا نیوز منتشر شده است. در این مقاله ادعا میشود که بازیهای ویدیویی چون مواد مخدر هستند که جوانان ایرانی را به تخدیر وا میدارند. به رسم دیگر مطالب مشابه که کم نیز از آنها طی این سالها ندیدهایم، این مطلب نیز سرشار از لغات و برچسبهایی بزرگ و دهان پرکن است که در عمق آنها، با خواندن بیشتر متن، مفهومی پیدا نمیشود. البته، ناگفته نماند که حداقل این مقاله تلاش میکند محتوایی را به خوانندهاش ارائه دهد که کمی درباره آن فکر کند، مثل کاریکاتور سایت تسنیم نیست که بیجا و بیخبر منتشر شود و تمام! بیهدف و بیمحتوا. مقاله مورد بحث ما یک دغدغه دارد و آن هم فرهنگسازی بهتر از طریق بازیهاست، اما چگونه این دغدغهاش را به سمع و نظر ما میرساند؟ با شعارهایی که پشت آنها فکر و اندیشه کافی وجود ندارد.

بزرگترین مشکل این مطلب این است که بازیها را به مواد مخدر تشبیه میکند و از بنیاد ملی بازیهای رایانهای (البته امروزه اسم این بنیاد به بازیهای ویدیویی تغییر کرده) میخواهد جلوی توزیع این مواد مخدر گرفته شود. سپس در ادامه از بنیاد و دیگر سازمانها و نهادها میخواهد که به ساخت بازیهای ایرانی اسلامی توجه کنند و بها بدهند. در همین دو خط، حرفهای زیادی برای زدن وجود دارد و از تناقضهای محتوای ارائه شده میتوان ساعتها صحبتها کرد. در ادامه تعدادی از این تناقضها را میخوانید:
- یک: اگر بازیها چون موارد مخدرند و اعتیادآور، ما بر چه اساسی داریم چنین ادعایی را مطرح میکنیم؟
- دو: اگر بازیها باعث تخدیر میشوند و قتل جوانهای کشور و باید به هر قیمتی جلوی آنها گرفته شود، اگر بازی با استانداردهای گفته شده، ایرانی اسلامی، ساخته شود چه فرقی به حال مصرفکنندگاناش میکند؟ مگر بازیها ذاتا باعث اعتیاد و فساد و غیره و غیره نیستند؟؟ پس دیگر چرا زحمت بکشیم برای ساختنشان و دنبال حمایت بنیادها و ارگانها باشیم؟
- سه: بنیاد ملی بازیهای ویدیویی آخر دست از نظر شما باید حامی باشد یا جلوی «توزیع کوپن مواد مخدر» را بگیرد؟
جدای از موارد بالا، برچسبهایی به انواع بازی در این مقاله زده شده و بازیها با صفاتی توصیف شدهاند که هیچ مثالی برای آنها آورده نشده تا بدانیم این بازی با چنین صفتی وجود خارجی دارد یا نه. در ادامه به چیستی این لغات و برچسبها فکر میکنیم!
- بازیهای منفی: لطفا بگویید چه نوع بازیهای ویدیویی از نظر شما منفی هستند و بازی مثبت از نظر شما چه نوع بازی است.
- داستان درست: در قسمتی از مقاله از گرشاسپ و شبگرد نام برده شده و گفته میشود که اینها روایتگر داستان درستی نیستند و دغدغه ملی مذهبی ندارند. تعریفتان از داستان درست را ارائه دهید و اگر گرشاسپ دغدغه ملی ندارد، پس کدام بازی دارد؟
- در ضمن، چرا بهطور عمد در مقاله مذکور بازیهایی چون مبارزه در خلیج عدن و میرمهنا نادیده گرفته شدهاند؟
در ادامه مقاله و پاراگرافهای پایانیاش نیز صحبت از شبکه ملی اطلاعات شده که هیچ ربطی به تیتر و موضوع انتخابی متن نداشته و تلاشی هم برای ربط دادناش با باقی مباحث نشده… . یکبار برای همیشه از تمامی افراد و رسانههای کشور به عنوان فعالان و متخصصان حوزه بازی های ویدیویی تقاضامندیم که اگر میخواهید درباره این هنر/صنعت از هر طریقی صحبت کنید و محتوایی تولید کنید، حداقل درباره آن تحقیق کنید و مطالعه. شعار ندهید که با این شعار دادنها به هیچکجا نرسیدهایم و نخواهیم رسید.

درود 👏👏👏👏👏
درود بر شما که خوندین
عالی بود واقعا. شاید اینکه نمیتونن جایگاه خوبی توی صنعت داشته باشن یا درک کافی ندارن به خودشون اجازه نوشتن همچین مقالهای میدن 😐
ممنون عرفان جان
دلایل زیادی میتونه داشته باشه نوشتن اینجور مقالات و تولید اینجور محتوا و به قول خودت یکیش «نتونستن»