بیش از ۲۱ سال از انتشار بازی رزیدنت اویل (که در ژاپن به نام Biohazard شناخته میشود) و تولد یکی از مشهورترین و نمادینترین سری بازیهای تاریخ سرگرمی میگذرد. این بازی که زادهی ذهن خلاق و متفاوت شینجی میکامی افسانهای بود، توانست تحولی در ژانر وحشت در دنیای بازی ایجاد کند و به یکی از الگوهای بازیهای این سبک تبدیل شود. شاید بتوان یکی از دلایل هجوم همهجانبهی زامبیها به مدیومهای مختلف دنیای سرگرمی را نیز بازیهای Resident Evil دانست. البته تمامی عناوین این سری بازیهایی دوستداشتنی و خاطره انگیز نبوده و برخی از آنها چون Resident Evil 6 منجر به دلسردی عدهی قابل توجهی از طرفداران آن شدهاند. در این مطلب سعی میکنیم تاریخچهای از این سری ارائه داده و با آغاز از عمارت نفرین شدهای اسپنسر، به راکون سیتی بازسازی شده سفر کنیم. با ایستگاه بازی همراه باشید.
مطلب مرتبط: بهترین بازی های ترسناک تاریخ
کمتر عنوانی در تاریخ بازیهای رایانهای را میتوان یافت که چنین تاثیر عمیقی بر صنعت سرگرمی گذاشته باشد. بازی Resident Evil به دور از اصول طراحی بازی مدرن و با استفاده از المانهایی چون محیط و دوربین ثابت، پسزمینههای از قبل رندر شده و کنترلهای محدود، توانسته به شاهکاری ماندگار و یکی از نمادهای بازیهای سبک وحشت تبدیل شود، به طوری که در طول این سالها تعداد زیادی عنوان فرعی، رمان، عروسک، تیشرت و حتی آثار سینمایی متعددی با الهام از آن ساخته شدهاند. تمامی این موارد توانستهاند نام Resident Evil را به یکی از پولسازترین و شناختهشدهترین موارد در دنیای بازی تبدیل کنند. عرضهی بازی Resident Evil را میتوان نقطهای کلیدی برای ژانر وحشت و به کلی دنیای بازی دانست. این بازی که با الهام از آثار سینمایی جورج رومروی افسانهای و بازیهای اولیهی این ژانر چون Sweet Home و Alone in the Dark ساخته شده بود، توانست ژانر Survival Horror را به سبکی محبوب تبدیل کرده و به موفقیت تجاری بالایی دست یابد.
در ادامه فهرستی از مطالب این قسمت را قرار دادهایم که شما با کلیک روی هر مورد به بخش مورد نظر هدایت میشوید:
- اولین نخسه از سری بازی رزیدنت اویل
- بازی Resident Evil Dash؛ نخستین دنبالهی سری
- بازی Resident Evil 1.5
- نسخه Director’s Cut بازی Resident Evil
- بازی رزیدنت اویل 2
- بازی رزیدنت اویل 3
- بازی Resident Evil Survivor
- بازی Resident Evil Code Veronica
- بازی رزیدنت اویل ریمیک
- بازی رزیدنت اویل زیرو
- مجموعه بازیهای آزمایشی Resident Evil 3.5
- بازی رزیدنت اویل 4
- رزیدنت اویل 5
- افتضاحی به نام Operation Raccoon City
- بازی رزیدنت اویل 6
- بازی Resident Evil Revelations
- بازی رزیدنت اویل 7
- بازی رزیدنت اویل 2 ریمیک
شاید بتوان یکی از دلایل هجوم همهجانبهی زامبیها به مدیومهای مختلف دنیای سرگرمی را نیز بازیهای Resident Evil دانست
بیداری مردگان؛ اولین بازی از سری رزیدنت اویل
بازی رزیدنت ایول (Resident Evil) در سال ۱۹۹۶ و به صورت انحصاری برای پلتفرم Playstation منتشر شد. کارگردانی این اثر بر عهدهی شینجی میکامی (Shinji Mikami) بود که در آن دوران شهرت چندانی نداشت. این بازی که در ابتدا به صورت یک شوتر سومشخص بود، در طول مدت زمان ساخت طولانی خود بارها تغییر و شکلهای متفاوتی پیدا کرد. حتی در یک زمان سازندگان قصد عرضهی این بازی را به صورت عنوانی چند نفره داشتند. میکامی دلیل عدم تحقق این ایده را محدودیتهای تکنیکی آن زمان میداند. او و دیگر همکارانش پس از ارزیابی تعدادی از ایدههای اینچنینی، سرانجام به مفهوم اثر ترسناکی که امروزه آن را میشناسیم، رسیدند.
داستان بازی رزیدنت اویل در روز بیست و چهارم جولای سال ۱۹۹۸ و در شهر خیالی راکون سیتی اتفاق میافتد. در آغاز بازی، تیم آلفای سازمان S.T.A.R.S (مخفف Special Tactics and Rescue Service) با هدف جستجو به دنبال اعضای گمشدهی تیم براوو و نجات آنها، به نواحی کوهستانی جنگل راکون فرستاده میشوند. هدف تیم براوو جستجوی ناحیهای بود که برای مدتی توریستها و دیگر افراد بر اثر قتلهایی خشن که نشانههایی از آدمخواری در آنها دیده میشد، در آن کشته شده بودند.
تیم آلفا (متشکل از کریس ردفیلد، جیل ولنتاین، بَری بِرتون، جوزف فارست و بِرَد ویکِرز) به رهبری آلبرت وسکر موفق میشوند هلیکوپتر گمشدهی تیم براوو را پیدا کنند، اما متوجه میشوند که اثری از اعضای آن تیم مشاهده نشده و کوچکترین نشانهای از حضور یارانشان در آن محدوده موجود نیست. این گروه پس از جستجوی این منطقه، مورد حملهی موجوداتی بزرگ و سگگونه قرار میگیرند. در این درگیری فراست کشته شده و ویکرز نیز فرار میکند. اعضای باقیماندهی تیم آلفا عمارتی مرموز را در میان جنگل یافته و تصمیم به پناهگیری در آن میگیرند.
بازی Resident Evil تجربهای کامل از سبک Survival Horror را ارائه میدهد. این بازی شامل عناصری چون معماهای متعادل و متنوع، مبارزات و جستجوی محیط و ترکیب پسزمینههای از پیش طراحی شده با مدلهای سه بعدی شخصیتها شده که منجر به غرق شدن مخاطبان و ایجاد حس ترس در آنها میشود. مخاطب در ابتدای بازی میتواند کنترل کریس یا جیل را بر عهده گرفته و با مبارزه با ارتشی از سلاحهای بیولوژیکی چون زامبیها، مارهای عظیمالجثه و سگهای آلودهشده، از رازهای پیچیدهی عمارت و امور مرموز و خطرناک کمپانی داروسازی فاسدی به نام Umbrella پرده بردارد.
مخاطبان در طول بازی رزیدنت اویل باید به حل مجموعهای از معماهای مختلف و مدیریت دقیق منابع درمانی و مهمات خود برای زنده ماندن در آن بپردازند. این اثر در کنار ارائهی تجربهای ترسناک و هیجانانگیز، با برخورداری از مواردی چون پایانهای چندگانه، لباسها و سلاحهای اضافی ارزش تکرار بالایی نیز داشت. شاید تنها ضعف این اثر جاودانه را بتوان دیالوگهای سطحی آن دانست. در هر صورت شاهکار کپکام توانست مخاطبان را در سراسر دنیا درگیر خود کند و به یکی از موفقترین بازیهای کنسول Playstation تبدیل گردد.
پس از موفقیت این بازی، طبیعی بود که دنبالهای برای آن منتشر شود. یک سال پس از عرضهی اولیهی بازی Resident Evil، کپکام آن را برای پلتفرمهای PC و Sega Saturn پورت کرد. نسخهی PC این بازی از گرافیکی بهتر، سکانسهایی متفاوت و تعدادی اسلحهی جدید بهره میبرد. نسخهی Sega Saturn بازی نیز شامل گونهی جدیدی از دشمنان به نام Tick، نبردی دیگر با Tyrant در بخش داستانی کریس، لباسهای اضافه و حالتی به نام Battle Mode میشد. مخاطبان در این حالت باید با منابعی محدود و در زمانی مشخص، با امواج دشمنان مقابله میکردند.
در سال ۲۰۰۶ نیز نسخهای از بازی با زیرعنوان Deadly Silence برای کنسول دستی DS پورت شد که از ویژگیهای میکروفون و صفحهی لمسی آن بهره گرفته و معماها و مبارزات اولشخص جدیدی را ارائه میداد. نسخهی بلندپروازانهای از بازی برای کنسول GameBoy Color نیز در دست ساخت بود که به دلیل رسیدن به سطح کیفیتی مطلوب، کنسل شد.
بازی Resident Evil تجربهای کامل از سبک Survival Horror را ارائه میداد
نخستین دنبالهی سری رزیدنت اویل
بازی Resident Evil Dash نخستین تلاش کپکام در عرضهی دنبالهای بر بازی اصلی بود که ساخت آن پیش از معرفی بازی Resident Evil 2 آغاز شده بود. متاسفانه، غول بازیسازی ژاپنی از ارائهی اطلاعات جزیی در مورد این پروژهی لغو شده، منتشر نکرده است، با این حال باید آن را جزئی جذاب از تاریخچه سری رزیدنت اویل دانست. بر اساس سخنان یوشیکی اوکاموتو، این بازی عنوانی فرعی بود که مخاطبان در آن در نقش دو شخصیت جدید به جستجوی خرابههای عمارت اسپنسر میپرداختند.
این بازی علاوه بر معرفی گونهای از دشمنان گیاهگونهی عجیب (که نمونههای کاملشدهی آنها در بازی Resident Evil 2 مشاهده شدند)، شامل مجموعهای از نواحی جدید میشد. بسیاری از اتاقهای عمارت، به دلیل گذر زمان، نسبت به بازی اصلی دچار تغییرات زیادی شده بودند (ماجراهای بازی یک سال پس از قضایای آن عنوان رخ میدادند). اوکاموتو یکی از موارد این چنینی قابل توجه را آغاز بازی میداند. بازی از ناحیهای مخفی در زیر اتاق نگهداری Tyrant در آزمایشگاه، شروع میشد. بازی Resident Evil Dash از ایدهای جالب برخودار بود، اما مشخصا عرضهی بازی دوم را به عقب میراند و این مسئله منجر به لغو ساخت آن شد.
Resident Evil Dash عنوانی فرعی بود که مخاطبان در آن در نقش دو شخصیت جدید به جستجوی خرابههای عمارت اسپنسر میپراختند
نیمهی گمشده؛ بازی Resident Evil 1.5
در جریان رویداد Tokyo Game Show در سپتامبر سال ۱۹۹۶، کپکام سرانجام از بازی Resident Evil 2 (یا به عبارت بهتر، نخستین صورت آن) رونمایی کرد. ساخت این بازی در اوایل سال ۱۹۹۷ لغو شد و از آن زمان از آن به نام Resident Evil 1.5 یاد میکنند. این بازی مملو از ویژگیهایی چون تغییرات در گیمپلی و مسیرهای داستانی و مکانهای فرعی بود که در محصول نهایی وجود نداشتند. به طرز عجیبی، بسیاری از طرفداران این سری خواستار عرضهی این بازی بوده و بارها فرمهای اینترنتیای را جهت انتشار آن امضا نمودهاند.
جریانات این بازی همچون محصول نهایی در راکونسیتی زامبیزده و چند ماه پس از عنوان اصلی جریان داشت. با این حال بین داستان این پروژه و محصول نهایی تفاوتهایی نیز وجود داشت؛ کمپانی Umbrella از بین رفته و اعضای باقیماندهی S.T.A.R.S پس از تجربهی وحشتناکشان در عمارت مخوف اسپنسر بستری شده بودند. مخاطبان میتوانستند از بین دو شخصیت یکی را انتخاب کنند. لیان اسکات کندی، پلیسی تازه کار و جوان یا الزا واکر، دانشجویی با علاقهای بیش از حد موتورسیلکتها. همانطور که میدانید لیان به رزیدنت اویل 2 راه پیدا کرد اما الزا با کلیر ردفیلد جایگزین شد.
برخلاف بازی نخست، شخصیتها در این عنوان کنسل شده از مکانهایی مختلف بازی را آغاز میکردند. بخش لیان از سقف ادارهی پلیس و بخش واکر از طبقهی همکف آن شروع میشد. در هر صورت، ادارهی پلیس را میتوان یکی از بزرگترین وجه تمایزهای بین این پروژه و بازی نهایی دانست. ایستگاه پلیس بازی Resident Evil 2 پیش از تبدیل به وضعیت کنونی خود، موزهای قدیمی بود اما ادارهی موجود در بازی ۱٫۵ از معماری و دکوراسیون مدرنی بهره میبرد که شامل مواردی چون ماشینهای فکس، فنجانهای قهوهخوری استفاده شده و سایر عناصر مربوطه شده و با تالارها و راهروهای قدیمی بازی نهایی تفاوت زیادی داشت. با این حال لوکیشنهایی چون سردخانه، انبار سلاحها در زیرزمین و سلولهای زندان راه خود را به نسخهی نهایی پیدا کردند. دیگر نواحی بازی همچون فاضلاب و کارخانه به کلی در نسخهی نهایی بازی متحول شده و تنها لوکیشن دیگری که اندک شباهتی به نمونهی اولیهی خود در بازی ۱٫۵ داشت، آزمایشگاه بیرکین بود.
نوریتاکا فونامیزو، بازیساز ژاپنی که آن زمان عضوی از کپکام بود، در مورد این عنوان کنسل شده گفته است:
بازی رزیدنت اویل 2 حدود یک و نیم برابر بازی اصلی است. تعداد اتاقهای بازی و دشمنان حاضر در آنها افزایش قابل توجهی یافتهاند.
بازی ۱٫۵ همچنین شامل شخصیتهای آشنایی بود که در بازی نهایی نیز حضور داشتند، اما نقششان دچار تغییرات فراوانی شده بود. افرادی چون برایان آیرنز (رییس پلیس)، خانوادهی بیرکین، رابرت کندو (اسلحه فروشی که با نام جان نیز شناخته میشد)، افسر پلیس ماروین برانا و ایدا وانگ (که در ابتدا لیندا نام داشت) از جمله این شخصیتها بودند که برای مثال کندو دیگر به دست زامبیها در ابتدای بازی کشته نشده و در کنار شری بیرکین، به الزا کمک میکرد.
در طرف دیگر ماروین برانا یکی از اعضای کلیدی بخش داستانی لیان و حتی برای بخش کوچکی قابل بازی بود. رییس پلیس آیرنز نیز برخلاف شخصیت زخمی و ناپایدار بازی نهایی، فردی خوشبرخورد بود که مخاطبان او را آسیبدیده در دفترش مییافتند. آخرین شخصیت مهم این بازی روی بود که اطلاعات چندانی از او در دسترس نیست.
بازی Resident Evil 1.5 علاوه بر امواج پرتعداد و شلوغ زامبیها، شامل مجموعهای قابل توجه از هیولاهای ترسناک بود. از این دشمنان میتوان به سگهای زامبی شده، کلاغهای آلوده شده و عنکبوتهای عظیمالجثه اشاره کرد. لازم به ذکر است که بسیاری از دشمنان این بازی چون گوریلهای جهشیافته، ترکیبی از انسان و عنکبوت به نام Man Spider و برداشتی نسبتا متفاوت از دکتر بیرکین تغییریافته از اثر نهایی حذف شدند. فونامیزو در این مورد اذعان کرده است:
در بازی رزیدنت اویل تمامی زامبیها در یک جهت و با یک سرعت حرکت میکنند. در این بازی هر کدام از آنها الگوهای مخصوص به خود را دارند. برخی از آنها آرام حرکت کرده و برخی دیگر با مشاهدهی شما به سرعت به سمتتان خواهند آمد. این مکانیزم به دلیل ایجاد حس هیجان و ناامنی دائمی در مخاطب طراحی شده است. اما از آنجایی که مجبور شدهایم ششضلعیهای مخصوص به شخصیتها را نصف کنیم، در طراحی مناسب و جزیی بسیاری از شخصیتها با مشکل روبرو شدیم.
یکی از تواناییهای شخصیتهای اصلی در این بازی، توانایی استفاده از انواع مختلفی از لباسها برای افزایش مقاومتشان در برابر حملات دشمنان بود، برخی از این لباسها میزان آیتمهای قابل حمل توسط مخاطب را محدود کرده یا افزایش میدادند. علاوه بر این، ۱٫۵ تاکید بیشتری بر نشان دادن آثار ناشی از درگیری بر شخصیتها داشت؛ به طوری که خون دشمنان بر روی شخصیتهای اصلی بازی میپاشید و یا اگر آنها مقادیر مشخصی صدمه دریافت میکردند، لباسهایشان پاره میشد. این بازی شامل سلاحهایی چون نارنجک و تفنگهای اتوماتیک نیز میشد که از بازی نهایی حذف شدند. فونامیزو در این مورد گفته است:
ما لباسهای مختلفی را برای دو شخصیت اصلی بازی طراحی کردیم که از آنها میتوان به لباسهای ضد آتش اشاره کرد. بسته به لباس مورد استفاده توسط مخاطب، تعداد سلاحهای در دسترس آنها نیز تغییر میکرد. تعداد معماهای بازی نیز تقریبا با عنوان اصلی برابر است، اما معماهای این بازی بسیار واقعگرایانهتر و مشخصتر هستند. البته این به معنی آسانتر بودن آنها نیست.
ادارهی موجود در بازی ۱٫۵ از معماری و دکوراسیون مدرنی بهره میبرد
در هر صورت، کپکام در اوایل سال ۱۹۹۷ اعلام کرد که تاریخ عرضهی بازی به دلیل دورهی تولید طولانی به عقب رانده خواهد داشت. در این نقطه تیم سازندهی بازی تصمیم به لغو نسخهی ۱٫۵ و شروعی دوباره گرفتند. بعدهها مشخص شد که میکامی عقیده داشت که این بازی و بازی رزیدنت اویل بیش از حد به هم شبیه بودند. لو رفتن متن داستانی بازی نیز در لغو آن بیتاثیر نبود.
بازگشت؛ نسخه Director’s Cut بازی رزیدنت اویل
با رسیدن به فاصلهی شش ماهه از انتشار بازی Resident Evil 2، کمپانی کپکام میخواست هر طور که شده عنوانی از این سری را در کریسمس آن سال منتشر کند و در این راستا تصمیم گرفت تا نسخهای بهبود یافته از بازی اصلی را با زیرعنوان Director’s Cut به همراه دمویی بیست دقیقهای از بازی دوم عرضه کند. این بازی سه حالت مختلف را به مخاطبان ارائه میداد. حالتهای Standard و Training تفاوت چندانی با بازی اصلی نداشتند، اما حالت Advanced از زوایای دوربینی جدید و لباسهایی تازه برای ربکا چمبرز، کریس ردفیلد و جیل ولنتاین بهره میبرد.
علاوه بر این قدرت سلاح Beretta M92F به میزان قابل توجهی افزایش یافته بود. حالت Advanced همچنین شامل دشمنی جدید در قالب یکی از اعضای کشته شدهی تیم براوو به نام فارست اسپیر میشد. علاوه بر این، جایگاه آیتمها و برخی از معماهای بازی در این حالت تغییر میکردند. در هر صورت این نسخه از بازی با استقبال مخاطبان روبرو شد و توانست پلی مطلوب بین بازی رزیدنت اویل و دنبالهی آن باشد.
شهر مردگان؛ بازی رزیدنت اویل 2
سرانجام پس از روند ساختی طولانی و طاقتفرصا، کپکام دنبالهی مستقیم عنوان مشهور و محبوب خود را در ژانویهی سال ۱۹۹۸ منتشر کرد. رزیدنت ایول 2 (Resident Evil 2) توانست به تمامی انتظارات بالای مخاطبان و منتفدان پاسخ داده و به یکی از بهترین بازیهای تاریخ و پرفروشترین بازیهای کپکام بدل شود. داستان بازی چند ماه پس از اتفاقات بازی و در شهر راکون سیتی جریان داشت. بازی با سکانسی سینمایی آغاز شده و به سرعت مخاطب را با دو شخصیت اصلی خود، لیان کندی، پلیسی تازهکار که اولین روز کاری خود را در ادارهی راکون سیتی میگذراند و کلیر ردفیلد، دانشجویی که پس از ناپدید شدن برادر خود، کریس (یکی از قهرمانان بازی نخست)، برای بررسی قضایا به این شهر میآید، آشنا میکند. داستان هرکدام از این دو شخصیت از نقطهی متفاوت و با حملهی زامبیای به آنها آغاز میشود. این دو در ادامه پس از ملاقات با یکدیگر، به ناچار از هم جدا شده و باید در طی دومین فصل بازی، به مقصدشان برسند.
اگر بازی Resident Evil 2 را در کنار عنوان اصلی بگذاریم، متوجهی دلایل پیشرفت آن خواهیم شد. با وجود نبود تغییرات فراوانی در فرمول پایهای بازی اصلی، بازی رزیدنت اویل 2 از هر نظر ارتقایی قابل توجه بود؛ از لوکیشنهای زیبا و متنوع گرفته تا تعداد دشمنانی که در یک لحظه در تصویر حاضر میشدند تا ویژگیهای فنی عالی و داستان بلندپروازانهی آن، همگی نشان از وسواس سازندگان بازی در ساخت آن داشتند. تفاوتهای بین محیطهای این بازی و اثر اصلی بسیار مشهود بودند و راهروهای خاکگرفتهی عمارت دورافتادهی اسپنسر جای خود را به بقایای متروک و آخرالزمانی شهری مدرن داده بودند.
بازی، دشمنانی جدید و ترسناکی چون The Skinless، موجوداتی انسان مانند به نام Lickers، هیولایی غولپیکر و بیرحم به نام Mr. X و کروکودیلی جهشیافته را شامل میشد. در عین حال، زامبیهای بازی نیز در گروههایی دهنفره یا بیشتر به مخاطب حمله کرده و جمع شدن آنها در راهروهای تنگ یا اتاقهای شلوغ منجر به خلق لحظاتی دشوار و البته هیجانانگیز میشد. علاوه بر این مجموعهای از سلاحهای جدید، چون تفنگ اتوماتیک و Bow Gun، در کنار قابلیت ارتقای آنها با استفاده از قطعات یافته شده در محیط به بازی اضافه شده بود. هر کدام از شخصیتها نیز آیتمهای مخصوص به خود را داشتند. لیان از فندکی کاربردی و کلیر از وسیلهای برای باز کردن قفلها بهره میبرد. همچنین امکان قابلیت کولهپشتی شخصیتها برای افزایش تعداد آیتمهای قابل حمل نیز وجود داشت. همانطور که میدانید، بسیاری از این ویژگیها در بازیهای بعدی سری نیز وجود داشته و به قالبی برای بازیهای Resident Evil بدل گشتند. شخصیتهای فرعی چون ایدا وانگ و شری بیرکین نیز برای مدتی محدود به ترتیب در بخشهای داستان لیان و کلیر قابل بازی بودند.
سازندگان بازی رزیدنت اویل 2 در آن سیستمی به نام Zapping را پیاده کرده بودند که به مخاطبان اجازهی باز کردن دو سناریوی مختلف را برای هر کدام از شخصیتهای بازی داده و حجم محتوای بازی را به میزان قابل توجهی افزایش میداد. همچنین سیستم درجهبندیای به بازی اضافه شده بود که بسته به زمان صرف شده، سلاحهای ویژهی استفاده شده، تعداد سیوها و آیتمهای درمانی استفاده شده عمل میکرد. مخاطبان با صرف زمانی بیشتر در این بازی، مجموعهای از محتوای اضافی چون لباسهای مخفی و مینیگیمهایی تحت عنوان The Fourth Survivor را نیز میتوانستند پیدا کنند. برای تبلیغات این بازی در ژاپن، کپکام با به کار گیری جورج رومروی افسانهای، فیلمی کوتاه با حضور آدرین فرانتس و برد رنفرو در نقش کلیر و لیان تهیه کرد.
بازی Resident Evil 2 از هر نظر ارتقایی قابل توجه نسبت به عنوان اصلی بود
با وجود کنسل شدن نسخهی سگا سترن بازی، کپکام از پورت آن برای دیگر پلتفرمها غافل نشده و در طی چند سال بعد از انتشار اولیهی آن، بازی Resident Evil 2 برای PC، Nintendo 64، Dreamcast و GameCube نیز در دسترس بود. هر کدام از این نسخهها، بسته به سختافزارشان، جلوههای بصری و دموهایی بهتر داشتند. برخی از آنها نیز شامل مواردی چون حالت Extreme Battle Mode، درجات سختی جدید و بخش Gallery میشدند. ساخت نسخهی نینتندو ۶۴ بازی بر عهدهی استودیوی The Angel بود. این نسخه با وجود گرافیک پایینتر نسبت به نسخهی منتشر شده بر پلتفرمهایی که از CD استفاده میکردند، از فایلهایی انحصاری بهره میبرد که اطلاعت فراوانی در مورد برخی از شخصیتهای سری چون ربکا چمبرز و برد ویکرز میدادند.
نمسیس، کابوس یک نسل!
سومین نسخه از سری ابتدا به نام Biohazard 1.9 شناخته میشد. بازی رزیدنت اویل 3 نمسیس هم نقش یک دنباله و هم نقش یک پیشزمینه را برای بازی دوم ایفا کرده و به اتفاقات افتاده در ۲۴ ساعت قبل و ۴۸ ساعت پس از داستان آن اثر میپردازد. این بازی به عنوان آخرین قسمت از این سری که بر پلتفرم Playstation منتشر میشد، مخاطبان را در نقش مامور سابق S.T.A.R.S، جیل ولنتاین قرار میداد و آنها را به شهر راکون سیتی میبرد. جایی که مخاطبان کنترل او را در جریان فرارش از این شهر آلوده به ویروس تی بر عهده میگرفتند.
جیل در حالی در شهر راکون سیتی مانده بود که سایر همرزمانش برای مبارزه با آمبرلا به اروپا رفته بودند. او به سرعت درگیر شلوغیهای ناشی از حملهی مردگان متحرک به این شهر شده و تصمیم میگیرد که آخرین تلاش خود را در راستای پردهبرداری از اسرار آمبرلا انجام دهد. بازی با سکانسی خیرهکننده از آخرین مقاومت ماموران پلیس در ایستگاه آنها آغاز شده و سپس کنترل جیل را در کوچههای شهر راکونسیتی به دست مخاطبان میسپرد.
با وجود شباهت بازی Resident Evil 3 Nemesis به قسمت پیشین، میکامی و همکارانش در ساخت آن تغییرات متعدد مهمی را در فرمول سری ایجاد کردند که تنوع بیشتری به آن میافزود. علاوه بر قابلیت چرخش ۱۸۰ درجه که در مواقع خطر بسیار کاربردی بود، این بازی مکانیزم جاخالی دادن جدیدی را خلق کرد که به جیل اجازهی گریز از حملهی دشمنان را با فشردن یک دکمه میداد. تغییرات دیگر شامل همزمان شدن سکانسهای بالا رفتن از نردبانها و اضافه شدن قابلیت ساخت مهمات با جمعآوری باروت و ابزاری به نام Reloading Tool میشدند. علاوه بر این مخاطبان برای مدتی محدود در اواخر بازی کنترل شخصیت دیگری به نام کارلوس اولیویرا را بر عهده میگرفتند. وظیفهی کارلوس یافتن واکسنی برای ویروس تی، پس از آلوده شدن جیل به آن به دست نمسیس بود.
با وجود کاهش تعداد حالات داستانی در این دنباله به یک مورد، بازی Resident Evil 3 Nemesis شهر راکون سیتی را بسیار گسترش داده و با اضافه کردن کوچههای پشتی، خیابانهای تخریب شده و ترکیب آنها با مواردی چون برج ساعت و بیمارستان شهر، نقشهای متنوع و بزرگ را ارائه میداد. بازی از ویژگیهای سمعی فوقالعادهای بهره میبرد و صدای زامبیهای گرسنه و زوزهی باد در کوچههای تنگ و تاریک آن موقعیتی ترسناک و تاثیرگذار را به وجود میآوردند. شینجی میکامی در این مورد میگوید:
نقشهی بازی با استفاده از مکانهای شهری، گسترش قابل توجهی پیدا کرده و علاوه بر این، امکان استفاده از محیطهای مختلف نیز در آن وجود دارد.
حتی اگر این بازی را تجربه نکرده باشید، با توجه به نام آن میتوانید حدس بزنید که نمسیس نقشی مهم در آن دارد. سلاح بیولوژیکی عظیم و نامیرایی که در طول بازی تهدیدی دائمی برای جیل به حساب میآید. این هیولای ترسناک و کابوسوار پس از کشتن یکی از شخصیتهای قدیمی سری، برد ویکرز، در بخشهای مختلفی از بازی با نعرهی «S.T.A.R.S» به سمت جیل حملهور میشود. حضور این موجود در بازی منجر به آغاز رویدادی به نام Live Selection در آن میشود که طی آن بازی، مخاطب را مجبور به گرفتن تصمیمهای آنی چون فرار از دست آن یا مبارزه میکرد. هر کدام از این تصمیمها بر روند بازی تاثیر داشته و مسیرهای جدیدی را باز میکردند.
این بازی، همچون عناوین قبلی، شامل مجموعهای از موارد فرعی و اضافی چون لباسها، پایانبندیهای مخصوص شخصیتها و مینیگیم Mercenaries میشد. در این مینیگیم مخاطب با کنترل یکی از شخصیت های بازی با امواج بیپایان دشمنان مقابله کرده و با کسب پول میتواند سلاحهای قویتری خریداری کند. بازی Resident Evil 3 Nemesis نتوانست به فروش بازی دوم برسد، اما به راحتی عنوان اصلی را پشت سر گذاشته و به موفقیتی دیگر تبدیل شد. این بازی در ادامه برای پلتفرمهای PC، Dreamcast و GameCube نیز پورت شد.
بازی Resident Evil 3 Nemesis هم نقش یک دنباله و هم نقش یک پیشزمینه را برای بازی دوم ایفا میکرد
بازماندگان؛ بازی Resident Evil Survivor
کپکام با بازی Resident Evil Survivor تصمیم گرفت از فرمول کلاسیک بازیهای پیشین سری فاصله گرفته و تجربهای متفاوت را ارائه دهد. در این بازی اول شخص، مخاطبان کنترل شخصیتی به نام آرک تامپسون را در جزیرهی دورافتادهی Shena Island بر عهده میگرفتند. آرک از آشنایان لیان کندی بوده و پس از سقوط هلیکوپترش در اوایل بازی به بیماری فراموشی مبتلا میگردد. او که هیچ اطلاعی از گذشته یا وضعیت کنونی خود ندارد، به خیابانهای پیش روی خود قدم گذاشته و با ارتشی از زامبیها و دیگر سلاحهای بیولوژیکی روبرو میشود.
این بازی از پسزمینههای سه بعدی بهره میبرد و بسیاری از عناصر گرافیکی خود را از بازی رزیدنت اویل 2 قرض گرفته بود. به همین دلیل، نمیشد آن را زیباترین بازی سری دانست. علاوه بر این دوربین اول شخص بازی نیز با سختافزار کهنه و قدیمی کنسول Playstation همخوانی چندانی نداشت. بازی شوتری معمول بوده و شامل چندین باسفایت میشد. با این حال عنصر Item Box به کلی از این بازی حذف شده و تامپسون در حمل آیتمها و مهمات محدودیتی نداشت. بازی شامل دشمنان جدیدی میشد که برجستهترین آنها Sweeperهای مجهز به MP-5 و باس نهایی بازی (که یادآور خاطرات وحشتناک Tyrant بود) بودند. بازی تلاش زیادی برای پرداختن به جنبههای جهانی آمبرلا کرده و در این راه موفق نیز بود.
بازی Resident Evil Survivor با واکنش سرد مخاطبان و منتقدان روبرو شد. با این حال این اثر نیز جزیی از سری اصلی بوده و کپکام این مسئله را در طی وقایع بازی Resident Evil Zero اثبات کرد. با وجود ساخته نشدن دنبالهای بر این بازی، کپکام سبک آن را در ساخت بازیهای Gun Survivor 2 Code Veronica و Resident Evil Dead Aim به کار گرفت.
Survivor تلاش زیادی برای پرداختن به جنبههای جهانی آمبرلا کرده و در این راه موفق نیز بود.
ورونیکا؛ بازی Resident Evil Code Veronica
بازی رزیدنت اویل کد ورنیکا اولین قسمت از این فرنچایز بود که بر پلتفرمی غیر از Playstation عرضه میشد. کپکام از این بازی در انتهای سال ۱۹۹۸ به صورت انحصاری برای کنسول دریمکست پردهبرداری نمود. ماجراهای این بازی سه ماه پس از اتفاقات بازیهای دوم و سوم جریان داشته و به کلیر ردفیلد و تلاش او مبنی بر ورود به ساختمان تحقیقاتی آمبرلا در شهر پاریس و ادامهی جستجوی او به دنبال کریس میپرداخت.
کلیر، پس از درگیری کوتاهی با نیروهای مسلح آمبرلا، دستگیر شده و در جزیرهی راکفورت محبوس میگردد. این جزیره محل سکونت یکی از ستونهای آمبرلا، خانوادهی اشفورد، است. همانطور که انتظار میرود، در ادامه سازمانی دیگر به این عمارت حمله کرده و بار دیگر ویروس تی پخش میگردد. قهرمان ما باید با فرار از زندان خود، راه فراری از این عمارت و جزیرهی راکفورت پیدا کند.
این بازی از منظر ظاهری پیشرفتی مناسب نسبت به بازیهای اصلی داشت که شامل مواردی چون پسزمینههای سه بعدی میشد. تواناییهای سختافزاری کنسول سگا، امکان وجود ویژگیهایی چون انیمیشنهای صورت شخصیتها، بافتهای بهتر و سایههای همزمان را میداد. در کمال تعجب در این بازی خبری از مکانیزمهای قطع عضو بازیهای پیشین نبوده و خشونت آن تا حدی کاهش یافته بود.
متاسفانه، بازی Resident Evil – Code Veronica از خلاقیتها و ویژگیهای جدید بازی سوم استفاده نکرد. با این حال از ویژگیهای جدیدی چون استفادهی همزمان از دو تفنگ بهره میبرد و برخی تغییرات جالب چون توانایی پوشیدن ماسک تنفسی در بخشهایی مشخص از بازی و تغییر زاویهی دوربین به اول شخص در هنگام استفاده از اسلحهی تکتیرانداز، راه خود را به بازی نهایی پیدا کرده بودند. همچنین کلیر در این ماجراجویی خود تنها نبوده و جوانی ۱۷ ساله و مغرور به نام استیو برنساید نیز او را همراهی کرده و در بخشی کوتاه از بازی قابل کنترل بود.
سازندگان بازی تایید کردهاند که ایدههایی مبنی بر قرار دادن بخش چند نفره در این اثر داشتهاند، اما نبود قابلیت پشتیبانی از شبکه از آن جلوگیری میکرد. بازی رزیدنت اویل کد ورونیکا طولانیترین بخش داستانی (تا آن زمان) در سری را ارائه داده و تکمیل آن بیش از ۱۰ ساعت به طول میانجامید. علاوه بر این، این بازی بازگشت شخصیت محبوب کریس را شامل میشد و مخاطبان در اواسط بازی کنترل او را بر عهده میگرفتند. با وجود ثابت بودن لوکیشنهای بازی، کریس توانایی دسترسی به برخی نواحی جدید را داشته و علاوه بر این میتوانست از آیتمهای به دست آمده توسط کلیر نیز استفاده کند.
در بخشهای مربوط به کریس است که یکی از بزرگترین شگفتیهای داستانی سری اتفاق میافتد. آلبرت وسکر که پس از ماجراهای بازی نخست مرده فرض میشد، باز میگردد و به نظر قدرتمندتر از همیشه میرسد. این بازی همچنین شامل مجموعهای از دشمنان جدید چون Bandersnatcher، خفاشهای آلوده و سمندری جهش یافته به نام The Albinoid میشد. سلاحهای جدیدی چون مسلسلهای دوگانه، Linear Launcher و مسلسل AK-47 نیز به بازی اضافه شده بودند.
خوشبختانه بازی Code Veronica سنت سری در ارائهی محتوای پس از تکمیل بخش داستانی را فراموش نکرده و مخاطبان با تمام کردن داستان بازی، میتوانند به تجربهی بخش Battle Mode و استفاده از سلاحهای مختلف بپردازند. یکی از جالبترین ویژگیهای بخش Battle Mode امکان بازی در نقش آلبرت وسکر (برای اولین بار در سری) بود. در نهایت بازی با وجود موفقیت هنری مناسب، از منظر تجاری خوب عمل نکرد. یکی از دلایل این شکست نسبی را میتوان استقبال پایین مخاطبان از کنسول دریمکست دانست.
کپکام به مناسبت پنجمین سالگرد تولد سری، نسخهای گسترش یافته از بازی Resident Evil Code Veronica را برای پلتفرم Playstation 2 عرضه نمود. این نسخهی به روز شده، شامل محتوای جدیدی چون صحنههایی با حضور وسکر و نقش او در بازی و یک DVD مخصوص که به ماجراهای او میپرداخت، میشد. سازندگان بهبودهایی در گرافیک بازی نیز داده بودند. یکی از عجیبترین المانهای اضافه شده به نسخهی PS2 این بازی، مدل موی جدیدی برای شخصیت استیو برنساید بود که ظاهرا برای رد مقایسههایی که بین او و لئوناردو دیکاپریو! انجام میگرفت، طراحی شده بود. کپکام این نسخهی کاملتر بازی را در سال ۲۰۰۴ برای پلتفرم GameCube نیز پورت نمود.
بازگشت به عمارت؛ بازی رزیدنت اویل ریمیک
یکی از موارد اعلام شده در راستای قرارداد انحصاری کپکام با نینتندو، بازی رزیدنت اویل ریمیک بود که در ششمین سالگرد خلق این سری منتشر شد. این بازی تغییرات فراوانی با نسخهی عادی و اولیهی بازی داشت. کارگردانی این اثر انحصاری کنسول GameCube بر عهدهی شینجی میکامی بود. این بازسازی همچون اثر اصلی شامل پسزمینههای استاتیک و از پیش پردازش شده بود و به لطف تواناییهای سختافزاری بالای کنسول GameCube، چشمنوازترین بازی سری تا آن زمان بود. محیطهای بازی دیگر حالت مردهی عناوین پیشین را نداشتند و به لطف افکتهایی برای مواردی چون آبهای جاری و شاخههای درختان، با عنوانی مدرن روبرو بودیم. طراحی شخصیتها و دشمنان نیز به بهترین نحو ممکن انجام گرفته بود.
میکامی و همکارانش تصمیم گرفتند که تغییرات زیادی در این بازسازی ایجاد نکرده و بر فرمول اثباتشدهی بازی اصلی تکیه کنند. این امر با استقبال طرفداران حرفهای سری و البته انتقاد رسانهها مواجه شد. با این حال، این نسخهی بازسازی شده عاری از تغییران نیز نبود و سازندگان بهبودهایی در کنترل بازی ایجاد کرده و بر این سلاحهای دفاعی نیز به مبارزات بازی عمق بیشتری بخشیده بودند. این بازی همچنین شامل لوکیشنهای جدیدی چون قبرستان، اتاقهای اداری و جنگل نیز میشد. داستان فرعی جدیدی نیز به بازی اضافه شده بود که به لیزا ترور، فرزند معمار این عمارت و آزمایشهای وحشتناک انجام گرفته بر روی او که منجر به کشف ویروس G شدند، میپرداخت.
علاوه بر این، در صورت کشته نشدن صحیح زامبیهای بازی، آنها به شکل موجوداتی قدرتمندتر به نام Crimson Head درمیآمدند که برای شکست آنها باید از آتش یا شلیک به سر استفاده میکردید. با وجود ثابت ماندن معماری کلی عمارت و نواحی اطراف آن، معماهای بازی از ابتدا طراحی شده بودند. از منظر صوتی نیز بازی بهبود قابل توجهی پیدا کرده و شامل افکتهای محیطی جدیدی میشد. با وجود نبود تغییری قابل توجه در سبک دیالوگهای بازی، کپکام متن داستان را دستخوش ویرایشی مجدد کرده و برای بهبود بخش روایی بازی، صداپیشگان جدیدی را به کار گرفته بود. کپکام این بازی را در سال ۲۰۰۸ برای کنسول Wii و در سال ۲۰۱۵ برای Xbox One و PS4 پورت نمود.
نقطهی صفر؛ بازی رزیدنت اویل زیرو
بازی رزیدنت اویل زیرو در ابتدا برای عرضه در سال ۲۰۰۰ برای کنسول نینتندو ۶۴ برنامهریزی شده بود، اما با عرضهی کنسول GameCube، کپکام تصمیم گرفت تا آن را برای این کنسول منتشر کند. پس از وقفهای طولانی، بازی Resident Evil Zero در کنار بازسازی عنوان نخست در پاییز ۲۰۰۱ برای GameCube منتشر شد. داستان این بازی ۲۴ ساعت پیش از بازی نخست آغاز شده و به ماجراهای تیم براوو در عمارت اسپنسر میپردازد. اعضای این تیم (انریکو مارینی، فارست اسپیر، ریچارد آیکن، کنث سالیوان، ادواری دویی، ربکا چمبرز و کوین دوولی) پس از خرابی هلیکوپترشان در جنگلهای مجاور راکونسیتی، متوجه ماشینی نظامی و اجسادی که به طرز وحشتناکی درآمدهاند، میشوند.
بررسیهای اعضای گروه مشخص میکند که این ماشین در حال انتقال یک زندانی به نام بیلی کوئن، به پایگاهی نظامی برای اعدام بود. کوئن عضو سابق نیروی دریایی بود که به جرم قتل ۲۳ شهروند آمریکایی محکوم شده بود. دویی نتیجه میگیرد که کوئن مسئول این فاجعه بوده و در ادامه، اعضای تیم برای یافتن این مجرم فراری به دو گروه تقسیم میشوند. مخاطبان کنترل ربکا را بر عهده میگیرند. او که از همرزمان خود جدا شده، متوجه قطاری متروکه در میان جنگل میشود و تصمیم به بررسی آن میگیرد.
این اثر زیبا، برای نخستین بار در سری، المان تغییر شخصیت به صورت همزمان را به آن اضافه نمود. این مکانیزم به مخاطب اجازهی تعویض بدون وقفه شخصیتهای ربکا و کوئن را تنها با فشردن یک کلید میداد. علاوه بر این، دیگر خبری از جعبههای آیتم قدیمی نبود و مخاطبان باید آیتمهای اضافی خود را رها میکردند. هیجان و فشار ناشی از برداشتن کلیدها، مهمات و آیتمهای درمانی، به مسئلهای کلیدی در زنده ماندن در این بازی تبدیل شده و درجهی سختی و حس واقعی بودن آن را به میزان قابل توجهی افزایش میداد. این بازی سلاحهای دفاعی و دشمنان Crimson Head را که در Resident Evil Remake به کار رفته بودند را نیز نادیده میگیرد.
بازی بازی رزیدنت اویل زیرو مجموعهی جدیدی از دشمنان چون زالوهای انسانمانند، Lurkerها و Proto-tyrant را شامل میشود. سلاحهایی چون کوکتل مولوتوف و تفنگ شکاری نیز به بازی اضافه شده بودند. Resident Evil Zero همچون دیگر بازیهای سری از موارد اضافی چون لباسهای مختلف، سلاحهای بینهایت و مینیگیم جدیدی به نام Leech Hunter هم بهره میبرد. در ساخت این بازی از همان موتور بازسازی بازی نخست استفاده شده و به همین دلیل شاهد مدلهای چشمنواز شخصیتها، بافتهای جذاب محیطها و دشمنان بودیم. با این حال مخاطبان واکنش چندان خوبی به داستان بازی نشان ندادند. بازی حقایق مهمی را در مورد آمبرلا عنوان میکند که یکی از آنها ساخت ویروس تی به دست دکتر جیمز مارکوس بود. بر طبق این بازی، او این کار را از طریق ترکیب ویروس مادر با DNA زالوها انجام داده بود. در ادامه نیز ازوالد اسپنسر، موسس آمبرلا، او را در مقابل چشمان آلبرت وسکر و ویلیام برکین جوان به قتل رساند.
بازی Resident Evil Zero را میتوان یکی از دشوارترین عناوین سری دانست که با دشمنان سرسخت و معماهای وقتگیر خود، طرفداران حرفهای خود را راضی کرد. علاوه بر این، Zero آخرین عنوان از سری است که از فرمول کلاسیک آنها استفاده کرد. این موضوع انتقادهای زیادی را از جانب مخاطبان مدرنتر به دنبال داشت، هر چه باشد، سال ۲۰۰۲ بود و بازیهای روان و پیشرفتهای چون Halo بازار را تسخیر کرده بودند. این بازی در سال ۲۰۰۹ برای کنسول Wii و در سال ۲۰۱۶ برای PS4 و Xbox One پورت شد.
این اثر زیبا، برای نخستین بار در سری، المان تغییر شخصیت به صورت همزمان را به آن اضافه نمود
آزمایشهای فراموش شده
پیش از معرفی نسخهی رسمی بازی رزیدنت اویل 4 چندین نمونهی آزمایشی و اولیه در کپکام ساخته شدند که هر کدام به دلایل مختلفی کنسل گشتند. در این میان سه نمونهی قابل توجه وجود داشتند که بازی نهایی از بهترین عناصر به کار رفته در آنها بهرهمند بود. این سه نسخه مجموعا به نام Resident Evil 3.5 شناخته میشوند.
اولین نسخه از این پروژههای کنسل شده Castle نام داشت. این نسخه توسط استودیوی چهار کپکام ساخته شده و به نامهای Fog و Mist نیز شناخته میشد. داستان این نسخه نیز در اروپا جریان داشت. لیان اسکات کندی ماموریت نفوذ به کاخی متعلق به آزول ای. اسپنسر (Oswell E. Spencer) را بر عهده داشت. در همین زمان آلبرت وسکر نیز به این عمارت حمله کرده و در میان این شلوغیها ویروس جدیدی آزاد میشود. تنها بازماندهی این درگیریها (دست کم در ظاهر) لیان بوده که البته آلوده به ویروس مذکور است. در ادامهی داستان لیان به اسرار پشت ویروس Progenitor پی برده و مشخص میشود که در جسد انسانی باستانی که در حال گشت و گذار در این عمارت بوده کشف شده و انگیزهی اسپنسر از آغاز تحقیقات خطرناکش را ایجاد کرده است. این نسخه داستانی فرعی را نیز شامل میشد که در آن زنی ناشناس به ناگهان در قلعه از خواب برخواسته و با سگی جهشیافته به جستجو در آن میپردازد. یکی از برجستهترین لوکیشنهای نشان داده شده از این نسخه کشتی هوایی و مرموزی بود که به نظر میرسید متعلق به آمبرلا باشد. گیمپلی Castle طبق پیشنهادهای هیدکی کامیا ساختاری سه بعدی داشت.
دومین نسخهی کنسل شده Hallucination بود که در بین هواداران انگلیسی بازی به نام Hookman نیز شناخته میشود. این نسخه جزییات داستانی چندانی نداشت و ساخت آن پیش از رسیدن به آن مرحله کنسل شده بود. اما مشابه با Castle لیان آلوده به ویروسی شده و باید با تصوراتی وحشتناک مقابله میکرد. گیمپلی بازی شامل ویژگیهایی چون هدفگیری با لیزر و استفاده از چراغ قوه میشد که هر دوی آنها در بازی نهایی نیز به کار رفتند. علاوه بر این مخاطبان میتوانستند با فشردن کلیدهایی از حملات ناگهانی دشمنان بگریزند. این نسخه هیچگونه HUD یا منویی نداشت و تنها هنگامی که سلامتی لیان به سطح خطرناکی میرسید، کلمهی خطر (Caution) بر گوشهای از صفحه نقش میبست.
آخرین نسخهی آزمایشی نیز Zombie نام داشته و بسیار مشابه با عناوین کلاسیک سری بود. میکامی به دلیل تکراری بودن ایدههای این نسخه تصمیم گرفت خود کارگردانی پروژه را بر عهده بگیرد و این گونه بود که نسخهی نهایی رزیدنت اویل 4 که انقلابی در دنیای بازی ایجاد کرد، متولد شد.
انقلابی در وحشت؛ بازی رزیدنت اویل 4
روند ساخت طولانی و پر فراز و نشیب بازی Resident Evil 4 به اوایل سال ۲۰۰۰ برمیگردد. در آن زمان قسمت جدیدی از سری برای عرضه بر کنسول PS2 برنامهریزی شده بود. ایدهی اولیهی این بازی متفاوت بود و نهایتا منجر به خلق دیگر فرنچایز ماندگار و محبوب کپکام، Devil May Cry، شد. پس از عقد قرارداد انحصاری بین کپکام و نینتندو، چهارمین Resident Evil به اثری انحصاری برای نینتندو تبدیل گشت و نخستین تصاویر از آن در اواخر سال ۲۰۰۲ به نمایش درآمدند.
داستان بازی Resident Evil 4 شش سال پس از نابودی راکون سیتی و در سال ۲۰۰۴ جریان داشت. لیان اسکات کندی که آخرین بار در انتهای بازی دوم دیده شده بود، اکنون در نقش ماموری دولتی وظیفهی نجات دختر رییس جمهور آمریکا، اشلی گراهام، را پس از دزدیده شدن او توسط سازمانی مرموز در روستایی دورافتاده در اروپا بر عهده داشت. لیان پس از کمی گشت و گذار در این روستا، مورد حملهی یکی از اهالی قرار گرفته و به ناچار او را میکشد. اندکی بعد شرایط وخامت زیادی یافته و اهالی فراوان و وحشی روستا سعی بر کشتن او دارند. دشمنان این بازی در تضادی واضح با عناوین پیشین، زامبی یا سلاحهای بیولوژیکی نبوده و انسانهایی بودند که توسط انگلی به نام Las Plagas کنترل میشدند.
این بازی با وجود بهره بردن از نام رزیدنت اویل از هر منظر اثری متفاوت نسبت به بازیهایی کلاسیک این سری بود. دیگر خبری از پس زمینههای از پیش رندر شده و دوربینهای ثابت نبود و محیطهای کاملا سه بعدی و زاویهی دید سوم شخص جای آنها را گرفته بودند. شینجی میکامی با استفاده از موتوری جدید مخاطبان را در برابر ارتشی از دشمنان انسانمانند قرار میداد که از هوش و سرعت بسیار بیشتری نسبت به نمونههای نامیرای خود برخوردار بودند. برای نخستین بار در سری حملات تن به تن و سکانسهای دکمه زنی (QTE) مورد استفاده قرار گرفته بودند. سیستم جذاب و درگیرکنندهی ارتقای سلاحهای بازی نیز حس نقشآفرینیمانندی به آن القا کرده و به مخاطبان اجازهی خرید و بهبود تفنگهای مختلفی را از فروشندهای مرموز که در مکانهای به خصوصی ظاهر میشد (با استفاده از پول یا گنجهای به دست آمده در طول روند بازی) میداد.
یکی از المانهای مهم و متفاوت بازی، وجود اشلی به عنوان همراهی آسیبپذیر بود. لیان باید مدام حواس خود را به محافظت از او معطوف کرده و در برابر انواع خطرات از او محافظت مینمود. در طرف دیگر، المانهایی چون معماها و مکانیزمهای بقا چون مهمات اندک و نیاز به بازگشت به محیطهای پیشین، به دلیل خطی بودن بازی، از بین رفته بودند. سازندگان بازی سعی کرده بودند این عناصر را با مبارزات شلوغ و باسفایتهای خاطرهانگیز (که شامل مواردی چون ترولها، ماهیای عظیمالجثه و دیگر هیولاها که برای شکستشان نیاز به استراتژیهای خلاقانهای بود) جبران کنند.
بازی Resident Evil 4 یکی از غنیترین عناوین سری در حوزهی ارائهی محتوای اضافی پس از اتمام بخش داستانی است. این محتوا شامل مواردی چون مینیگیم محبوب و سرگرمکنندهی Mercenaries، لباسهای خاص و جذاب و حتی یک حالت داستانی فرعی با محوریت ایدا میشدند. برخی سلاحهای خاص چون آرپیجی با مهمات نامحدود و تفنگ قدرتمند .۵۰ Caliber Magnum نیز تنها پس از اتمام یکبارهی بازی آزاد میگشتند.
در کمال تعجب طرفداران وفادار و متعصب نینتندو، در اواخر سال ۲۰۰۴ و پیش از عرضهی رسمی بازی برای پلتفرم GameCube، نسخهای از آن برای کنسول PS2 معرفی گشت که با مجموعهای از محتوای انحصاری در اکتبر ۲۰۰۵ منتشر شد. برجستهترین این موارد انحصاری بخش داستانی Separate Ways بود که به ماجراهای ایدا و برنامههای شرورانهی آلبرت وسکر میپرداخت. علاوه بر این مواردی چون لباسهای جدید برای اشلی و لیان و سلاحهای PRL412 و تیر و کمانی انفجاری نیز در این نسخه وجود داشتند.
داستان بازی رزیدنت اویل 4 شش سال پس از نابودی راکون سیتی و در سال ۲۰۰۴ جریان داشت
زیر آفتاب داغ آفریقا؛ بازی رزیدنت اویل 5
پنجمین نسخه از سری تنها چند ماه پس از عرضهی موفقیتآمیز بازی انقلابی Resident Evil 4 معرفی شد. این قسمت نیز روند ساختی پردردسر داشت و چند باری دستمایهی تغییرات کلی قرار گرفت. کپکام در ابتدا برنامهای برای بازگشت زامبیها و حتی Tyrant از قسمت دوم در این نسخه را داشت. برخی از این ایدههای اولیه چون حضور کریس ردفیلد مسنتر به بازی پایانی راه یافتند. سازندگان در ابتدا جیل ولنتاین را به عنوان همراه او در این ماجراجویی در نظر داشتند، اما به مرور این نقش به شخصیت جدیدی به نام شیوا آلومار رسید. البته جیل همچنان در بازی حضور داشته و نقشی کلیدی در داستان آن ایفا میکرد.
سازندگان این بازی در کپکام برای مدتی ایدههای مختلفی را برای آن در نظر داشتند، اما در نهایت تصمیم به استفاده از آفریقای آفتابی گرفتند. این تصمیم با واکنشهای متفاوتی از قالب طرفداران روبرو شد. کریس و شیوا در طول بازی با دشمنانی به نام Majini مبارزه میکردند که بیش از زامبیهای کلاسیک، به روستاییهای قسمت چهارم شباهت داشتند. بخش داستانی بازی با محوریت تجربهی چند نفره عرضه شد که مخاطبان میتوانستند به صورت Split Screen یا آنلاین به تجربهی آن بپردازند.
بازی رزیدنت اویل 5 از بسیاری از مکانیزمهای بازی چهارم بهره میبرد. همچنان امکان شلیک در هنگام حرکت وجود نداشت، تعداد سکانسهای دکمهزنی افزایش قابل توجهی پیدا کرده و بخش اکشن بازی کاملا بر بخش ترسناک آن میچربید. بسیاری از مخاطبان این بازی را نسخهی غلو شدهی بازی چهارم میدانند. این موضوع خصوصا در مورد کریس صدق میکند. او از نظر جسمانی تفاوت قابل توجهی با نسخههای پیشین پیدا کرده و از جوانی لاغر به بدنسازی عظیمالجثه و قدرتمند بدل شده بود که توانایی کشتن زامبیها را تنها با دستان خالی خود داشت. شرور اصلی این بازی آلبرت وسکر، گروهبان پیشین کریس بود که با تواناییهای جدید و متفاوت خود جنبهی سینمایی فراوانی به مبارزات بازی اضافه میکرد. شاید بتوان مبارزات کریس و وسکر در این بازی را مشابه با آثار سینماییای چون Terminator یا حتی The Matrix دانست.
کپکام علاوه بر قرار دادن بخش چند نفره در این بازی، نسخهای گسترده از مینیگیم Mercenaries را طراحی کرده بود که مملو از چالشهای مختلف بود. حضور شخصیتهای قدیمی سری چون بَری بِرتون و ربکا چمبرز (البته در قالب محتوای قابل دانلود) نیز بر جذابیت آن میافزود. شاید بتوان برجستهترین بخش قسمت پنجم را محتوای داستانی قابل دانلود Lost in Nightmares دانست. این بخش برداشتی مدرن از فرمول کلاسیک سری است که در عمارتی مشابه با عمارت اسپنسر از بازی نخست روایت میشود. تمامی این موارد در نسخهی Gold بازی که برای پلتفرمهای PS4 و Xbox One نیز در دسترس است، وجود دارند.
شرور اصلی این بازی آلبرت وسکر، گروهبان پیشین کریس بود که با تواناییهای جدید و متفاوت خود جنبهی سینمایی فراوانی به مبارزات بازی اضافه میکرد
هرج و مرج در راکون سیتی
برزیدنت اویل مأموریت شهر راکون عنوانی کاملا اکشن ساختهی استودیوی Slant Six Games بود که سعی داشت با ارائهی تجربهای نوستالژیک با بهرهگیری از لوکیشنهای بازیهای دوم و سوم نظر طرفداران سری را به خود جلب کند. راکون سیتی همچون عمارت اسپنسر یکی از مشهورترین و نمادینترین لوکیشنها در دنیای بازیهاست که پتانسیل داستانگویی فراوانی دارد. با این حال این بازی به هیچوجه آن چیزی که طرفداران امیدش را داشتند نبود. Operation Raccoon City اثری شوتر و آنلاینمحور بود که شباهت چندانی به دیگر عناوین سری نداشت. این اثر نتوانست نظر مخاطبان و منتقدان را جلب کرده و در میان همهمهی بازیهای زیبای نسل گذشته، به فراموشی سپرده شد.
در این بازی مخاطبان کنترل یکی از اعضای نیروی حفاظتی آمبرلا (Umbrella Security Service یا به اختصار U.S.S) را در هنگام شیوع ویروس تی بر عهده میگرفتند. آنها در طول بازی به مبارزه با ارتشی از زامبیها و دیگر سلاحهای بیولوژیکی کلاسیک چون Hunters، Cerberus و حتی نمسیس میپرداختند. با این حال برای اولین بار در سری شاهد حضور دشمنان انسانی بودیم که سازندگان برای مقابله با آنها از سیستم اکشن سوم شخص بر پایهی سنگرگیری استفاده کرده بودند. در بازی ۱۲ شخصیت مختلف وجود داشت که هر کدام تواناییهای منحصر به فرد خود را داشتند.
Operation Raccoon City اثری شوتر و آنلاینمحور بود که شباهت چندانی به دیگر عناوین سری نداشت.
داستان این بازی فرعی Non Cannon (به این معنی که وقایع آن در داستان کلی بازی به رسمیت شناخته نمیشوند) بود و این مسئله منجر به خلق موارد جالبی چون امکان کشتن لیان و کلیر میشد. مخاطبان توانایی کنترل این دو شخصیت را در کنار دیگر شخصیتهای محبوب سری چون جیل در یکی از حالتهای بخش چند نفرهی بازی به نام Heroes داشتند. این بازی با وجود شکست هنری، از منظر تجاری چندان بد عمل نکرد و توانست بیش از ۲ میلیون نسخه فروش داشته باشد.
جهان در چنگ زامبیها؛ بازی Resident Evil 6
با وجود شایعاتی مبنی بر علاقهی کپکام به بازگرداندن سری به ریشههای خود، بازی رزیدنت اویل 6 اثری تماما اکشن بود به طوری که حتی تیم تبلیغاتی بازی نیز از اصطلاح Survival Action در مورد آن استفاده میکردند. این بازی نقطهی اوج فرمول اکشن سریع و پر زد و خوردی بود که نقطهی آغازش آن از نسخهی چهارم زده شده و در نسخهی پنجم نیز تکامل یافت. این بازی عظیمترین پروژهی کپکام تا آن زمان بود. بازی بر پایهی المانهای co-op بازی پیشین ساخته شده و شامل سه بخش داستانی طولانی میشد که هر کدام بر شخصیتهای لیان اسکات کندی، کریس ردفیلد و جیک میلر تازه وارد، که مشخص شد فرزند آلبرت وسکر است، تمرکز داشتند.
داستان بازی در سال ۲۰۱۲ جریان داشت و در نبردی در وسعت جهانی به درگیری قهرمانان ما با ویروس سی و فرد شرور پشت آن، درک سی. سیمونز میپرداخت. هر کدام از بخشهای داستانی بازی ویژگیهای مخصوص به خود را داشتند؛ بخش لیان بازگشت زامبیها را شامل میشد و ریتمی کند داشت که تا حدی یادآور عناوین قدیمیتر سری بود؛ بخش کریس کاملا اکشن و مشابه با بازیهایی چون Gears of War بود که شامل المانهایی چون سنگرگیری و سکانسهای سینمایی حماسی میشد؛ بخش جیک نیز ترکیبی از عناصر شوتر و مبارزات تن به تن بود که مخاطبان در آن دشمنان جهشیافتهی خود را قلع و قمع میکردند.
همچون دیگر عناوین سری، این بازی نیز شامل محتوای اضافی قابل توجهی میشد. بار دیگر شاهد بازگشت بخش Mercenaries، این بار با شخصیتها و لباسهای بیشتر و متنوعتر بودیم. بخش داستانی به خصوصی با محوریت ایدا وانگ نیز در بازی وجود داشت که به ماجراهای او در طول اتفاقات داستان بازی میپرداخت. روایت داستان بازی شامل ۶ ماه میشد و ماجراهای هر کدام از شخصیتها، به سبک فیلمهای هالیوودی، در یک نقطهی مشترک ادغام میشد. داستان قسمت ششم با واکنشهای متفاوتی از جانب مخاطبان روبرو شد، مسئلهای که در مورد نظر منتقدان در مورد بازی نیز صدق میکرد.
بازی Resident Evil 6 نقطهی اوج فرمول اکشن سریع و پر زد و خوردی بود که استارت آن از نسخهی چهارم زده شده و در نسخهی پنجم نیز تکامل یافت.
کابوسهای بیپایان جیل ولنتاین؛ بازی Resident Evil Revelations
بازی رزیدنت اویل افشاگریها که در ابتدا به عنوان اثری انحصاری برای پلتفرم محبوب ۳DS منتشر شده بود، بار دیگر مخاطبان را در نقش کریس ردفیلد و جیل ولنتاین قرار میداد. ماجراهای این بازی بین نسخههای چهارم و پنجم اتفاق میافتادند. ایدههای اولیهی بازی شامل زامبیها میشدند، اما در نهایت سازندگان تصمیم گرفتند تا دشمنان جدیدی به نام Ooze را معرفی کنند؛ دشمنانی لزج و انسانمانند که علاقهی فراوانی به خوردن گوشت انسانها داشتند. علاوه بر این دشمنان جدید، برخی نمونههای قدیمی چون Hunterها برای نخستین بار در بازی حضور داشتند. باسفایتها و محیطهای بازی نیز به خوبی طراحی شده و این بازی از دیدگاه بسیاری از مخاطبان، بازگشتی مناسب به ریشههای سری بود.
مطلب مرتبط: لیست کامل بازی های پلی استیشن ۵ | تمام بازی های PS5 که انتشارشان برای این کنسول تایید شده (کلیک کنید)
سیستم همکاری در این بازی هم حضور داشت، اما خبری از حالت چند نفره نبود. مخاطبان در ابتدای بازی از بین کریس و جیل یکی را انتخاب کرده و بسته به این انتخاب، هوش مصنوعی بازی کنترل شخصیتهای پارکر یا جسیکا را بر عهده میگرفت. همچنین در قسمتهایی از بازی، ماجراهای شخصیتهایی به نام Grinder و Jackass! روایت میشود؛ مامورانی از سازمان BSAA که در حال انجام ماموریت مخصوص به خود هستند. از بسیاری جهات، بخش جیل یادآور بازیهای کلاسیک سری است و مبارزات نسخههای جدیدتر را با معماهای هوشمندانه و اتمسفر گیرای آنها ترکیب میکند. بخش کریس نیز مشابه با بازیهای پنجم و ششم بوده و بر عناصر اکشن تمرکز دارد.
این بازی علاوه بر بخش داستانی، شامل مینیگیمی جدید به نام Raid Mode میشد که مخاطبان را در مقابل امواج متعددی از دشمنان قرار میداد. مخاطبان با کسب امتیاز در این بخش میتوانستند سلاحهای جدیدی خریداری کنند.
کپکام در دنبالهی این بازی، برای نخستین بار در تاریخ این فرنچایز، از استراتژی انتشار جدیدی استفاده کرد. بازی رزیدنت اویل افشاگریهای 2 ساختاری اپیزودیک داشت که منجر به ایجاد جنجالهایی از جانب مخاطبان سری شد. وقایع این بازی بین بازیهای پنجم و ششم جریان داشتند. این اثر را میتوان نامهای عاشقانه به طرفداران قدیمی سری دانست که شخصیتهایی چون کلیر ردفیلد و بَری بِرتون را پس از مدتی طولانی به این سری بازگرداند.
هستهی گیمپلی این بازی مشابه با عناوین مدرن سری بود. البته ایدههای جدیدی نیز در آن وجود داشتند که مهمترین آنها حضور متفاوت همراهان بود که به طور مستقیم در مبارزات بازی نقش نداشتند؛ مویرا برتون (همراه کلیر) و شخصیت مرموزی به نام ناتالیا (همراه بَری) با استفاده از هوش و زکاوتشان مخاطب را در طول بازی یاری میکردند. برای مثال، همراه بری به نقاط مهم در محیط اشاره و حضور دشمنان را به بری اطلاع میداد. مویرا نیز میتوانست با استفاده از مشعل خود آیتمهای مخفی و دیگر موارد را به کلیر نشان داده و با استفاده از میلهای فلزی دشمنان را برای مدتی محدود گیج کند.
مطلب مرتبط: ترسناک ترین بازی های پلی استیشن 5 (کلیک کنید)
زامبیها بار دیگر در این بازی بازمیگردند، هر چند اکنون به Rottens تغییر نام داده بودند. شکست دادن دشمنان در این بازی تا حدی یادآور بازی پنجم است که در آن مجبور بودید برای کشتن دشمنان نقاط ضعف آنها را هدف قرار دهید. باسهای بازی نیز بسیار خلاقانه طراحی شده و مبارزه با آنها بسیار هیجانانگیز بود. سازندگان از بخش co-op نیز غافل نشده بودند و مخاطبان میتوانستند علاوه بر مینیگیم Raid Mode در بخش داستانی بازی در کنار یک دیگر به سلاخی زامبیها بپردازند. برخلاف آن چه که تصور میشد، ساختار اپیزودیک بازی بسیار موفق عمل کرده و کشش و گیرایی دو چندانی را به آن میافزود.
بازی Resident Evil Revelations 2 ساختاری اپیزودیک داشت که منجر به ایجاد جنجالهایی از جانب مخاطبان سری شد
شروعی دوباره؛ بازی رزیدنت اویل 7
کپکام در ساخت بازی رزیدنت اویل 7 به کلی فرمول بازیهای مدرن فرنچایز را دور ریخت و با تغییر زاویهی دوربین به اول شخص، توانست یکی از ترسناکترین تجربیات سالهای اخیر در دنیای بازیها را ارائه داده و در عین حال نفسی تازه به این فرنچایز محبوب تزریق کند.
داستان بازی حول جستجوی شخصیت جدیدی به نام Ethan Winters به دنبال نامزد گمشدهی خود میگشت. محیطهای وحشتناک بازی از مزرعهای خطرناک گرفته تا کشتیای متروک و دیگر موارد تاثیر فراوانی در خلق اتمسفری به یاد ماندنی و گیرا داشتند. سکانسهای درگیری با اعضای مختلف خانواده را باید از تاثیرگذارترین و دلهرهآورترین سکانسهای سالهای اخیر دنیای بازی بدانیم.
قسمت هفتم علاوه بر ارائهی ساختار و زاویهی دیدی جدید، معماها، سکانسهای جستجو و مبارزات استرسزایی را شامل شده و بیشک یادآور بازیهای قدیمیتر فرنچایز است. این بازی را میتوان ترکیبی موفق و ماندگار از آن عناوین و المانهای اکشن بازی Resident Evil 4 دانست. علاوه بر این، RE 7 یکی از بهترین تجربیات در زمینهی واقعیت مجازی (Virtual Reality) است.
کپکام با ساخت بازی Resident Evil 7 توانست یکی از ترسناکترین تجربیات سالهای اخیر در دنیای بازیها را ارائه دهد.
یک بار دیگر، راکون سیتی؛ بازسازی بازی Resident Evil 2
آخرین بازی منتشر شده از محبوبترین فرنچایز زامبیمحور هنر هشتم، بازسازی بازی رزیدنت اویل 2 است. اثری موفق که به خوبی توانست یکی از عناوین کلاسیک دنیای بازی را با چهارچوبهای مدرن زنده کرده و به یکی از ترسناکترین، زیباترین و بهترین عناوین سری تبدیل شود. این بازی توانست نظر تمامی مخاطبان و منتقدان را جلب کرده و چه از منظر تجاری و چه از منظر هنری، به عنوانی بزرگ و مهم تبدیل شود. سازندگان این بازی توانسته بودند بهترین المانهای بازی اصلی را با بهترین المانهای نسخههای مدرن سری ترکیب کرده و هم برای مخاطبان قدیمی و هم برای تازهواردان، تجربهای وحشتناک، بینظیر و به یاد ماندنی ایجاد کنند. بازسازی بازی Resident Evil 2 را باید یکی از بهترین عناوین سبک Survival Horror بدانیم.
دیدار مجدد با بدریخت مشهور سری؛ بازسازی بازی Resident Evil 3
نسخه اصلی اویل ۳ تحت عنوان Resident Evil 3: Nemesis در سال 1999 توسط Capcom منتشر شد و نسخه Remake این بازی در سال 2020 عرضه شد. این بازی قرار بود ارتباط میان رزیدنت اویل 2 را با Resident Evil 4 منطقی کند و اذهان را برای داستان رزیدنت اویل 4 آماده کند. در واقع اسپین آفی برای رزیدنت اویل 2 باشد اما سران کپکام تصمیم گرفتند آن را به عنوان قسمتی اصلی از فرانچایز رزیدنت اویل روانه بازار کنند.
بعد از موفقیت بازسازی RE2، نوبت به بازسازی سومین نسخه اصلی این سری رسید و این بازسازی تغییرات زیادی نسبت به نسخه اصلی به خود دیده بود از جمله تغییر زاویه دوربین، قابلیت شخصیسازی اسلحهها و اضافه کردن درجه سختی نام برد. اما ویژگیهای زیادی هم از بازی اصلی حذف شدند و در Resident Evil 3 Remake وجود نداشتند و داستان بازی نیز تا حدی تغییرات داشت. جدای از حذف بیشتر پازلها، حذف برخی از محیطها و دشمنها، بزرگترین تغییری که بازسازی رزیدنت اویل ۳ به خود دید حذف سیستم تصمیمگیری داستانی یا Live Selections بود. حدف همین سیستم باعث شد که Resident Evil 3 Remake بخش داستانی کوتاهتری داشته باشد و صرفا یک پایان در این بخش نصیباش شود.
اما یکی از بارزترین ویژگیهای هر دو نسخه Resident Evil 3 معرفی و حضور نمسیس در آنهاست که حضور و قابلیتهای او در نسخه بازسازی بیشتر از نسخه اصلیست. در بازسازی اویل ۳ او خطرناکتر شده و جدای از اینکه یک اسلحه دارد، میتواند زامبیها را به دنبال شما بیاندازد و حین تعقیبتان بپرد و به سمتتان شیرجه بزند. ناگفته نماند که Nemesis در Resident Evil 3 Remake یک حالت ترسناکتر و خطرناکتری نیز دارد که دیگر درباره آن صحبتی نمیکنیم که هیجان روبهرویی با او را برایتان لوث نکنیم. ما بهطور کامل تمام آموزشهای این بازی را پوشش دادیم. برای مطالعه این آموزشها میتوانید روی این لینک کلیک کنید.
مطلب مرتبط: لیست کامل بازی های ایکس باکس سری ایکس
در این مطلب ما تمامی بازیهای منتشر شده و منتشر نشده از سری رزیدنت اویل را معرفی و کمی هم بررسی کردیم. در قسمت نظرها نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید.
تهیه این مقاله بسیار سخت و نفسگیر بوده ، دمتون گرم خدا قوت با قدرت ادامه بدید
مقالتون عالی بود،همش. خ.ندم،هیفم اومد نظر ندم
ایکاش رزیدنت اویل 3 ریمیک رو هم اضافه کنید
خدا قوت
ممنون از مقاله جامعی که تهیه کردید
من در نوجوانی از طرفداران این بازی بودم
مخصوصا ایول 3
با تمام احترام به جمع آوران مقاله…اما هنوز رزیدنت اویل هست که مطرح نکردید…مثل رزیدنت اویل دد ایم…رزیدنت اویل اوتبریک و….
سلام این دوستمون راست میگه قشنگ ۵-۶ عنوان رو جا انداختین
مقاله خوب و کاملی بود دست مریزاد 🙂