ارنست همینگوی (1899-1961) نویسنده مشهور آمریکایی و یکی از مهمترین چهرههای قرن بیستم است که بر ادبیات پس از خود تاثیری عمیق گذاشت. در این مطلب به معرفی این نویسنده و آثار مطرح او میپردازیم.
زندگینامه
ارنست میلر همینگوی (Ernest Miller Hemingway) که نخستین پسر کلرنس ادموند همینگوی (Clarence Edmonds Hemingway) و گریس هال همینگوی (Grace Hall Hemingway) بود، در حومه شهر شیکاگو به دنیا آمد. پدر او پزشکی سختگیر و مادرش کاتولیکی متعصب بود که باعث میشد تا فضای خانهشان با روح آزاد و پرشور همینگوی چندان هماهنگ نباشد. او نوشتن را از دوران دبیرستان آغاز کرد، و از همان زمان رویای تبدیل شدن به یک نویسنده بزرگ را در سر میپروراند. پس از اتمام دوران دبیرستان، خوی ماجراجوی او، کار در روزنامهای در شهر کانزاس به اسم استار را به دانشگاه ترجیح داد. با شروع جنگ جهانی، همینگوی بارها برای ورود به ارتش ثبتنام کرد، اما ضعف چشم مانع از پذیرش او شد. تا اینکه سرانجام، به عنوان راننده اتوبوس به نیروی صلیب سرخ آمریکا در جنگ پیوست. وقتی تنها 19 سال داشت، در جبهه ایتالیا-اتریش زخمی شد و دل به پرستاری بست که حاضر نشد با او ازدواج کند. در نتیجه همینگوی با پایی مجروح و دلی شکسته به خانه بازگشت.
پس از بازگشت به خانه، همینگوی که حالا در نظر مردم شهر قهرمانی حقیقی به نظر میرسید، با هدلی ریچاردسون (Hadley Richardson) آشنا شد و طولی نکشید که آنها با یکدیگر ازدواج کردند. سپس هردو، راهی پاریس شدند تا همینگوی به عنوان روزنامهنگار برای تورنتو استار مشغول به کار شود. پاریس در آن سالها محفل نویسندگان، هنرمندان و روشنفکران جهان، به خصوص آمریکاییها بود. آمریکای پس از جنگ آزادی بیان لازم را در اختیار هنرمندان قرار نمیداد، به همین دلیل بسیاری از آنها به فرانسه مهاجرت میکردند که حال و هوای جنبش رمانتیک در آن بیشتر جریان داشت. همینگوی در پاریس از محضر گرترود استاین (Gertrude Stein) و جیمز جویس (James Joyce) بهرهمند شد و با دوستانی چون اسکات فیتزجرالد (F. Scott Fitzgerald) و ازرا پاوند (Ezra Pound) اوقات خود را میگذراند. استاین که خود از نویسندگان مطرح آمریکایی ساکن پاریس و از پیشتازان جنبش نسل گمشده (اصطلاحی که همینگوی بعدها از آن استفاده کرد) بود، خیلی زود به استعداد همینگوی پی برده و او را زیر پر و بال خود گرفت. در همین زمان او نخستین کتاب خود را با عنوان در زمان ما (1924) و سه داستان و ده شعر (1923) که مجموعهای از داستانهای کوتاه بود، منتشر کرد. البته ارزش ادبی این اثر در مقایسه با آثار بعدی او پایینتر است اما استعداد و سبک نویسندگی شاخص او، یعنی نوشتن بیپرده از واقعیات جنگ و زندگی، در آن هویداست.
اولین رمان همینگوی به نام خورشید همچنان میدمد (1926) تبدیل به اولین اثر موفق او نیز شد که شهرت قابل توجهی را برایش به ارمغان آورد. او این کتاب را بر اساس تجربیات سفرهای خانوادگی خود با همسر و فرزندش جان، به اسپانیا نوشت. همینگوی در آن سالها بیشتر وقت خود را به سفر، اسکی، تماشای مسابقات گاوبازی، ماهیگیری و شکار میگذارند، تفریحاتی که بعدها درونمایه بسیاری از داستانهای او را تشکیل داد. در سال 1926 همینگوی به روزنامهنگار ثروتمندی به نام پائولا فایفر (Pauline Pfeiffer) دل باخت و پس از جدایی از همسر اول خود، با او ازدواج کرد؛ آنها صاحب دو فرزند با نامهای پاتریک و گرگوری شدند. در همین سالها او کتابهای مشهور خود مردان بدون زنان (1927)، وداع با اسلحه (1929)، مرگ در ساعت یک بعدازظهر (1932)، برنده هیچ نمیبرد (1933)، تپههای سبز آفریقا (1935)، داشتن و نداشتن (1937) و برفهای کلیمانجارو (1936) را منتشر کرد و جایگاه خود را به عنوان یکی از اساتید رمان کوتاه و یکی از بهترین نویسندههای قرن بیستم، تثبیت کرد.
عشق همینگوی به اسپانیا باعث شد تا در دوران جنگ داخلی چهار بار به آنجا سفر کند. او به جمعآوری کمکهای نقدی برای جمهوریخواهان علیه ژنرال فرانکو پرداخت و حتی نمایشنامهای با عنوان ستون پنجم را به رتشه تحریر درآورد، که در سال 1938 همراه با 49 داستان دیگر در یک کتاب منتشر شد. البته ماحصل اصلی تجربیات همینگوی در جنگ اسپانیا در کتاب زنگها برای که به صدا درمیآیند (1940) گردآوری و منتشر شد، کتابی که از دیدگاه منتقدان بهترین اثر همینگوی بود. در همین سال او برای بار دوم از همسر خود جدا شده تا با روزنامهنگار دیگری به نام مارتا گلهورن (Martha Gellhorn) ازدواج کند. پیوندی که کمتر از پنج سال به طول انجامید و با آشنایی همینگوی با فینکا ویخییا (Finca Vigía) به طلاق و ازدواجی مجدد انجامید.
با آغاز جنگ جهانی دوم، همینگوی که علاقهای ویژه به جنگ داشت، به لندن رفت تا به عنوان روزنامهنگار در این شهر حضور داشته باشد. او با نیروی هوایی سلطنتی چندین ماموریت را از سر گذراند، در روز دی (D Day) از کانال انگلیسیها گذر کرد و در بخش اعظیمی از جنگ در ساحل نرماندی حضور داشت. همینگوی حتی در آزادسازی پاریس نیز شرکت داشت و از تجربیات نظامی و اطلاعاتی خود در این زمینه کمک گرفت. پس از پایان جنگ به خانه خود در کوبا بازگشت و بعد از چندین سفر ماجراجویانه دیگر در یک سانحه سقوط هواپیما زخمی شد. در همین زمان برای کتاب پیرمرد و دریا (1952) برنده جایزه پولیتزر شد، اثری که در کنار کتاب قبلی او در امتداد رودخانه به سمت درختان (1950) جایزه نوبل ادبیات را برای همینگوی به همراه آورد.
در دهه 1960، همینگوی در آیداهو ساکن شد و با افسردگی و اضطراب دست و پنجه نرم میکرد. درمانهای متعدد در کلیکنیک مایو روچستر و حتی الکتروشوک به بهبودی او کمکی نکرد تا اینکه سرانجام در روز 12 خرداد 1340 (دوم ژوئیه 1961) با اسلحه به زندگی خود پایان داد.
- تصویر ارنست همینگوی پس از صید یک ماهی غولپیکر
سبک نگارش
نثر همینگوی سه خصلت اصلی داشت؛ اول نوعی اختصار و سادهنویسی که خود در تئوری آیسبرگ از آن یاد میکند، یعنی نوشتن تنها 1/8 اطلاعات و پنهان کردن مابقی آن به نحوی که خواننده در جریان داستان به آنها پی ببرد. این موضوع باعث میشد تا کتابهای او به اختصار و با قلمی ساده که به دور از تفننهای ادبیات کلاسیک بود، نوشته شوند. دوم بهرهگیری او از تجربیات زیسته خود که درونمایه اصلی بسیاری از کتابهایش را تشکیل میدادند. به عنوان مثال کتاب پیرمرد و دریا بر اساس تجربه زندگی و ماهیگیری او در کوبا نوشته شده است. و سوم اهمیت گفتگو که میتوان آن را از بارزترین شاخصههای نثر همینگوی به حساب آورد. مکالمهها میان شخصیتها حاوی مفاهیم و مقولاتی است که در ذهن نویسنده اهمیتی اساسی دارند و چنان دقیق و بیپیرایه بیان شدهاند، که تاثیری عمیق بر مخاطبین خود خواهند گذاشت.
همینگوی بخش زیادی از زندگی خود را در جنگ گذراند و به همین دلیل جنگ تبدیل به یکی از اصلیترین مفاهیم داستانهایش شد. مفهومی مبهم و چندبعدی که طیفی گسترده از پوچی و رنجی که جنگ به بار میآورد تا رفاقت و شجاعتی که در آن شکل میگیرد را در بر میگرفت. تصاویر جنگ در آثار همینگوی، خشن، سرد و منطبق بر واقعیت است و همین موضوع ارزشی تاریخی به آنها میبخشد. از طرف دیگر در جهان همینگوی که سرشار از جنگ و اندوه است، انسان برای زنده ماندن باید به افتخار، شجاعت، استقامت و عزت تکیه کند، مجموعه اصولی که آن را کد همینگوی (the Hemingway code) میخوانند و در کتاب پیرمرد و دریا به خوبی بیان شده است.
از دیگر آثار این نویسنده میتوان به بهترین داستانهای جنگ تمام زمانها، مجموعه اشعار، پاریس جشن بیکران، داستانهای کانزاس سیتی استار، جزایر در طوفان، حقیقت در اولین تابش و تابستان خطرناک اشاره کرد.
- تصویر بسیار مشهور از ارنست همینگوی در دوران پیری
جمعبندی
ارنست همینگوی بیشک یکی از بزرگترین نویسندههای تاریخ است که ادبیات پس از خود را به نحو بیسابقهای دگرگون کرد. او شخصیتی ماجراجو و قوی داشت که باعث میشد زندگی هیجانانگیزی را از سر بگذراند. آثار او طرحی ساده و بیآلایش از دنیای واقعی با تمام سختیها و مشقتهایی که به همراه دارد را به تصویر میکشند و شخصیتهای او انسانهای شجاعی هستند که حتی در زیر سنگینترین فشارها اصول اخلاقی خود را فراموش نمیکنند. همینگوی از جمله نویسندههایی است که شهرت و محبوبیتش تا سالها پس از عصر و زمان خود باقی مانده و همچنان به عنوان الگویی بیبدیل برای نویسندگان جوان در سراسر جهان شناخته میشود.