یکی از جذابیتهای فصل چهارم سریال سرگذشت ندیمه (The Handmaid’s Tale) که هم اکنون از شبکه Hulu پخش میشود، کارگردانی تعدادی از اپیزودهای مهم توسط «الیزابت ماس» (Elisabeth Moss) است. این هنرمند که در نقش «جون آزبورن» (June Osborne) در این سریال ساخته شده از روی رمانی با همین اسم نوشته «مارگارت اتوود» (Margaret Atwood) ظاهر شده است، تصمیم گرفته که در فصل چهارم برای اولین بار کارگردانی را تجربه کند. او برای این کار قسمت سوم فصل چهار را انتخاب کرد، چرا که به دنبال چالشی بود تا با آن بتواند شخصیت «جون» را هم از نظر فیزیکی و هم ذهنی، به فضای تازهای منتقل کند.
اما کار «الیزابت ماس» تنها به کارگردانی یک اپیزود محدود نشده است و او وظیفه کارگردانی اپیزود هشتم به اسم «شهادت» (Testimony) را هم به عهده گرفت. او به دنبال چالشی متفاوت از قسمت سوم این فصل بود و اپیزود هشتم گزینه مناسبی برای او به نظر میآمد. همانطور که در مصاحبهای اعلام کرده بود: «من احساس کردم که جایگاه خودم به عنوان یک کارگردان را در قسمت سوم پیدا کردم، اما این کار به اتمام رسید. پس به دنبال موقعیتی بودم که این کار را تکرار کنم.»
در نتیجه این تصمیم این بازیگر، او توانست باری دیگر در قسمت هشتم فصل چهار سریال سرگذشت ندیمه پشت دوربین برود. این اپیزود منتشر شده است، اما به کسانی که از دیدن نام «ماس» به عنوان کارگردان این قسمت شگفتزده و خوشحال شدند باید بگوییم که او قسمت نهم را نیز کارگردانی کرده که در تاریخ 9 ژوئن منتشر خواهد شد.
در اپیزود «شهادت»، شخصیت «الیزابت ماس» یعنی «جون» در کاناداست. او دوباره شوهرش «لوک» (Luke) با بازی «او تی فگبنلی» (O-T Fagbenle)، دوستش «مویرا» (Moira) با بازی «سمیرا وایلی» (Samira Wiley)، دخترش «نیکول» (Nicole) و «امیلی» (Emily) با بازی «الکسیس بلدل» (Alexis Bledel) که دخترش را از «گیلیاد» (Gilead) نجات داده است را ملاقات کرده است. اما همانطور که «ماس» اشاره کرده است، «جون هنوز جایگاه خود در کانادا را نمیداند.»
تنها کمی بعد از ورود «جون» به کانادا، او متوجه میشود که «سرینا» (Serena) با بازی «ایوان استراهاوسکی» (Yvonne Strahovski) حامله است و این مساله او را بسیار عصبانی میکند. در نتیجه او تصمیم میگیرد که شخصا در دادگاه علیه «فرد» (Fred) با بازی «جوزف فاینس» (Joseph Fiennes) حضور پیدا کند تا شاید به مجازات واقعی اعمالش در «گیلیاد» برسد. در ادامه خشمش، «جون» حتی عمهای که پیش از این «امیلی» را مورد آزار و اذیت قرار داده بود را هم به جمعشان دعوت میکند، تا شاید او بتواند با گذشته خود روبهرو شده و احساس خود را بروز دهد.
«الیزابت ماس» دربارهی تصمیمات و احساسات «جون» میگوید:
با توجه به تمام تجربیاتی که او داشته است و چیزهایی که در طول این سالها دیده است، اگر هر کس دیگری هم جای «جون» باشد، احساس خشم و عصبانیت میکند. و به همین دلیل است که او در قسمت هشتم میگوید: «چرا نمیشود ما عصبانی باشیم؟ چرا باید احساسات خود را در دفترچه خاطراتمان بنویسیم؟ چرا نباید فریاد بزنیم که لعنت به این وضعیت؟» و به نظر من استدلال او درست است.
با این وجود، هنگام شهادت دادن «جون» اجازه نمیدهد که خشمش او را مقلوب خود کند. در مدتی که او از روی نطق از پیش آماده شده میخواند، «جون» کاملا در کنترل است. اما همانطور که «الیزابت ماس» یادآور میشود، تنها هنگامی که حرف از دیگر زنانی که او از «گیلیاد» میشناخت میشود، احساسات بر او غلبه میکنند:
من به خاطر این تصمیم گرفتم که به این صورت شهادت را کارگردانی کنم، چون شخصیت «جون» یک بازیگر نیست که قرار است یک سخنرانی آتشین کند. او این متن را نوشته و آماده کرده است، آن را حفظ کرده است و میداند برای آنکه بتواند اطلاعات لازم را منتقل کند، باید آرامش خود را حفظ کند.
این سکانس بدون کات انجام شده است و دوربین از قابی عریض شروع شده و به مرور به شخصیت اصلی سریال سرگذشت ندیمه در حالی که دارد صحبت میکند، نزدیک میشود. «ماس» در این باره گفت که علاوه بر این سکانس پلان بدون کات، او از واکنش دیگر شخصیتهای حاضر در صحنه نیز تصویربرداری کرده بود، تا در صورتی که صحنه بدون کات تاثیری که او به دنبالش بود را نداشت، بتواند در مرحله تدوین آن را اصلاح کند. اما تصمیم ابتدایی او برای ضبط بدون کات صحنه درست بود و همین سکانس وارد نسخه نهایی اپیزود شد.
دلیل این تصمیم را «الیزابت ماس» اینگونه توضیح میدهد:
من نمیخواستم به مخاطبان فرصتی بدهم که چشم از شخصیت اصلی بردارند، همانطوری که «جون» دادگاه قرار گرفته است. من میخواستم که شما از زاویه دید قاضی به صحنه نگاه کنید و این موقعیت را نداشته باشید که حواس خود را از «جون» و داستانی که تعریف میکند پرت کنید یا حتی نفس بکشید.
در تضاد با این سکانس، صحنههای دیگر این اپیزود از سریال سرگذشت ندیمه که به همین اندازه احساسی هستند، به شکلی تکهتکه کارگردانی شدهاند. وقتی «امیلی» برای ملاقات عمه میرود و او را حلقآویز میبیند، برای اینکه «ماس» تصاویر از زاویه دید او به تصویر بکشد، تنها صحنههای کوتاهی را نمایش میدهد. او میگوید که به این شکل، صحنه «امپرسیونیستی» شده است.
همینطور در سکانسی که «فرد» و «سرینا» صحبت میکنند و سپس در خارج از ساختمان با گروهی از طرفدارانش روبهرو میشوند، «ماس» از عمد بین این زوج و طرفدارانشان کات میزند. «ماس» یادآور میشود که وجود طرفدار برای چنین افرادی در کشور همچون کانادا مو به تن آدم سیخ میکند. با این حال او مراقب این مساله بود که گروه طرفداری آنها چندان بزرگ نباشد. علاوه بر محدودیتهای کرونا در زمان فیلمبرداری، «ماس» به این موضوع اشاره میکند که «خبر حاملگی به تازگی منتشر شده است و غیرقابلباور است که گروهی بزرگ هواداری شکل گرفته باشد. به هر حال آنها به یکباره تبدیل به جاستین بیبر نشدهاند.»
قوانین سلامتی و پروتکلهای مربوط به شرایط کرونا و قرنطینه محدودیتهایی برای فیلمبرداری در کانادا برای سریال سرگذشت ندیمه همچون دیگر پروژههای سینمایی به وجود آورده است. با این وجود این مساله مانع فیلمبرداری این سکانس نشد. «الیزابت ماس» در این باره گفته است که برای فیلمبرداری قانون حداکثر ده نفر در سکانس وجود دارد و برای این صحنه در اپیزود «شهادت»، آنها مجبور شدند که با استفاده از تکنیک فیلمبرداری و جلوههای ویژه، تعداد افراد را بیشتر کرده و صحنه را پر کنند. علاوه بر این سکانس، «ماس» تنها یک سکانس را به یاد میآورد که از نو نوشته شد تا با قوانین جدید همخوان باشد:
صحنهای که بین «مویرا» و «لوک» در قسمت سوم سریال اتفاق میافتد، در ابتدا قرار بود که در یک مراسم مذهبی فیلمبرداری شود. یک کشیش در آن صحنه حضور داشت و در حال سخنرانی بود و این دو شخصیت روی صندلی نشستهاند و با یکدیگر صحبت میکنند. اما از تغییری که در این صحنه اتفاق افتاد راضی هستم و تبدیل به یکی از سکانسهای موردعلاقه من شد. «او تی» در آن فوقالعاده و زیبا بازی میکند و مطمئن نیستم اگر آن سکانس در جایی دیگر و بدون نوزاد فیلمبرداری میشد، نتیجه مشابهی میگرفتیم.
برای کارگردانی قسمت سوم فصل چهار سریال سرگذشت ندیمه، «الیزابت ماس» از کمک گروههای فیلمبرداری و طراحی صحنه و لباس سریال بهرهمند شد تا به خوبی ورود او از گیلیاد به کانادا را به تصویر بکشد. اما در اپیزود «شهادت» دیگر همه چیز به سرعت اتفاق نمیافتد و باید نشان داده میشد که چگونه «گیلیاد». تاثیرات آن به همراه «جون» وارد کانادا شدهاند. اما این مساله تنها محدود به تصاویر و لباسها نمیشدند و راه و روش آن کشور و طریقه رفتاری «جون» هم به همراه او سفر کرده است.
«ماس» درباره تأثیر گذشتهی شخصیت میگوید:
چگونه میتوان یک شخصیت جدید شد؟ چطور میشود همانطور که سالها پیش با دیگران ارتباط برقرار میکردی، دوباره رابطهای شکل بدهی؟ من احساس میکنم «جون» تمام تلاش خود را میکند تا گذشته خود را پنهان کند و آن را درون خود دفن کند. اما من مطمئن نیستم که او در انجام چنین کاری موفق باشد. یا شما مخاطبان دوست داشته باشید که او چنین کاری بکند!
این احساس من است و «جون» هم نظری مشابه در اپیزود «شهادت» دارد. برای او سوال پیش میآید که این کاری است که دیگران انجام میدهند؟ آیا این روش دولت کانادا و جنبش مقاومت، فایدهای هم دارد؟ این سوالاتی است که «جون» با آنها دستوپنجه نرم میکند.
در ادامه این اپیزود، قسمت نهم که آن هم توسط «الیزات ماس» کارگردانی شده است گفتگویی سخت میان «جون» و «لوک» را به تصویر میکشد. او پیش از این درباره دخترشان به او دروغ گفته بود، اما حال میخواهد که این مساله را درست کند. تمرکز قسمت نهم بیشتر بر روی عشق خواهد بود و اینکه چطور با تغییرات، میتوان روابطی تازه و غیرقابلانتظار شکل داد.