فصل چهارم و پایانی انیمه کسلوانیا چند وقتی میشود که منتشر شده و پایان راضیکنندهای را رقم زده است. در این فصل، سه پروتاگونیست داستان، ترور، سایفا و آلوکارد در مقابل نیروهای شیطانیای قرار میگیرند که قصد از بین بردن بشریت را دارند. در طول ده قسمت فصل آخر، ایستراگ هایی به چشم میخورند که طرفداران بازیها، احتمالا آنها را بشناسند و پیدا بکنند. در ادامه به یک سری از ایستراگ های انیمه کسلوانیا اشاره خواهیم کرد.

وارنی | ایستراگ های فصل پایانی انیمه کسلوانیا
شخصیت وارنی (که صداپیشگی آن برعهده مالکوم مکداول بود) در آغاز یک خونآشام بهدردنخور به نظر میآمد. با اینحال، رفتهرفته و در قسمتهای پایانی متوجه میشویم که شرور (ویلن) اصلی فصل آخر، کسی جز خود وارنی نیست. با اینکه وارنی در بازیها حضور ندارد، او یکی از خونآشامهای قدیمی در ادبیات محسوب میشود. وارنی نخستین بار توسط «جیمز مالکوم رایمر» (James Malcolm Rymer) در داستانی با عنوان عنوان «Varney the Vampire; or, the Feast of Blood» معرفی شد. این داستان ۸۷۶ صفحه و ۲۳۲ بخش دارد که در سالهای ۱۸۴۵ تا ۱۸۴۷ به صورت هفتگی و در کتابچههای «پنی مخوف» منتشر میشدند.
امروزه از این داستان به عنوان یک اثر خونآشامیِ خواندنی یاد نمیشود، اما نمیتوان تاثیر آن را بر آثاری چون «دراکولا» اثر برام استوکر و دیگر آثار کلاسیک انکار کرد. بسیاری از ویژگیهای داستانی مانند دندانهای نیش که گردن قربانیشان را سوراخ میکردند و خونشان را از آن طریق مینوشیدند و حتی هیپتونیزم و افسون کردن قربانیان از داستان جیمز رایمر و وارنی گرفته شده است. در طول فصل چهارم، وارنی همیشه در حال غر زدن در این مورد است که آنطور که باید و شاید شناخته شده و مشهور نیست و این موضوع اشارهای مستقیم به ناشناخته ماندن داستان وارنیِ خونآشام دارد.

دروگر مرگ | ایستراگ های فصل پایانی انیمه کسلوانیا
یکی دیگر از ایستراگ های انیمه کسلوانیا مربوط به به مرگ و حضورش در انیمه و بازیهاست. در قسمتهای پایانی انیمه، یک توییست (پیچش) داستانی بزرگ به روایت فصل پایانی کسلوانیا داده شد و آن هم این بود که وارنی، تجسمی از خود «دروگر مرگ» است؛ موجود خونآشاممانندی که از روح مردگان تغذیه میکند. دروگر مرگ که به صورت عامیانهتر «مرگ» نام دارد، از شروع بازیهای کسلوانیا نقش پررنگی در روایت داستانشان داشته است.
در بازی Castlevania (1986)، مرگ یکی از نوچههای دراکولا و بعدتر یکی از Bossهای بازی بود که رفتهرفته تبدیل به یکی از ویلنهای اصلی مجموعه شد. نقشه مرگ برای بازگرداندن دراکولا نیز به صورت مستقیم از بازیها گرفته شده است؛ در بازی Curse of Darkness (2005)، مرگ، هکتور و آیزاک را بازیچهی دست خود کرد و آنها را فریب داد تا دراکولا را به زندگی بازگرداند.
زید (Zead) | ایستراگ های فصل پایانی انیمه کسلوانیا
استفادهی مرگ از وارنی برای پنهان کردن هویتش نیز شبیه به یکی از اتفاقات داستانی در بازی Curse of Darkness است. در طول آن بازی، مرگ خودش را به ظاهر یک کشیش درآورد که با نام زید شناخته میشد. مرگ با اینکار هکتور را به کشتن آیزاک ترغیب کرد تا بتواند دراکولا را با استفاده از بدن آیزاک به زندگی بازگرداند.

گرتا | ایستراگ های فصل پایانی انیمه کسلوانیا
یکی دیگر از ایستراگ های انیمه کسلوانیا، گرتا است. یکی از شخصیتهای اوریجینال انیمه که احتمالا طرفداران بازیها را به یاد گرنت (Grant Danasty) بیاندازد. گرنت یکی از چهار شخصیت قابل بازی در Castlevania III: Dracula’s Curse بود؛ یک دزد دریایی که در استفاده از چاقو و خنجر مهارت زیادی داشت. شخصیت گرتا در انیمه، رئیس روستای Danesti بود که اشارهای کاملا واضح به گرنت است.

کریستوفر بلمونت | ایستراگ های فصل پایانی انیمه کسلوانیا
در قسمت پایانی فصل مشخص شد که سایفا باردار است. در داستان بازی و تایملاین اصلی، ترور و سایفا دو فرزند دارند که یکی از آنها، پدر کریستوفر بلمونت است. کریستوفر بلمونت، پروتاگونیست بازیهای Castlevania: The Adventure و Castlevania II: Belmont’s Revenge است.
در یک تایملاین کاملا متفاوت در بازی Lords of Shadow سایفا و ترور، فرزندی به اسم سایمون بلمونت دارند که پروتاگونیست بازی Mirror of Fate است. اما در سمت دیگر و باز هم در تایملاین اصلی، سایمون بلمونت پروتاگونیست دو بازی Castlevania (1986) و (1987) Castlevania II: Simon’s Quest است که دو بازی نخست مجموعه هستند.
تراگوشیته | ایستراگ های فصل پایانی انیمه کسلوانیا
شهر تراگویشته یکی از مکانهایی است که در فصل آخر به آنجا میرویم. شهری که در انیمه کسلوانیا، پس از درگیری با نیروهای دراکولا تقریبا به نابودی کشیده شده است. باید بگوییم که تراگوشیته یک شهر واقعی در کشور رومانی است و خوشبختانه وضع بسیار بهتری نسبت به وضعیتش در انیمه دارد. شهر تراگویشته در قرنهای پانزدهم و شانزدهم پایتخت والاچیا بود.
دنستی | ایستراگ های فصل پایانی انیمه کسلوانیا
اگر روی نقشه دنبال دنستی بگردید، متوجه میشوید که آن نه تنها یک مکان واقعی است، بلکه چند روستا با همین نام در کشور رومانی وجود دارند. با این حال، ممکن است که این نام (Danesti) اشارهای به خاندانی با همین عنوان داشته باشد که یکی از دو خانوادهی اشرافزادهی والاچیا محسوب میشود. دومین خاندان اشرافزاده منطقه نیز Draculesti نام دارد. خاندان شخصیت تاریخیای که اصلیترین منبع الهام دراکولا بوده است: ولاد سوم.

ریبس | ایستراگ های فصل پایانی انیمه کسلوانیا
یکی دیگر از ایستراگ های انیمه کسلوانیا، نقشهی مرگ برای بیرون آوردن روح دراکولا و لیسا تِپِش و در مرحلهی بعد، قرار دادن هردویشان در ریبس است که ریشه در کیمیاگری دوران باستان دارد و با نام هرمافرودیت الهی شناخته میشود. ریبس، سمبل «شاهکار» کیمیاگری است و هدف نهایی تمامی کیمیاگران محسوب میشود. هدفی که شامل «دگرگونی روحانی، آلایشزدایی، پیوند قطبهای مخالف و تهذیب مصالح» است. در کیمیاگری باستان، ریبس نشاندهندهی تلفیق روح و بدن است و هم ویژگیهای فرد مونث را دارد، هم فرد مذکر را. شاهکار کیمیاگری را میتوان در مورد «سنگ فلاسفه» و هدف کیمیاگران برای خلق آن نیز استفاده کرد. سنگ فلاسفه چیزی بود که میتوانست فلزات ساده را به طلا یا نقره تبدیل کند.
ریبس توسط سنت ژرمین به فصل نهایی انیمه کسلوانیا ارتباط پیدا میکند. سنت ژرمین یک کیمیاگر است که از راه و مسیر اصلی خود جدا شد و برای یافتن عشق زندگیاش به راهروی بینهایت رفت. با اینحال، وقتی سنت ژرمین یک کیمیاگر دیگر را در راهروی بینهایت پیدا میکند (که در اصل خود مرگ بود)، آن کیمیاگر به سنت ژرمین میگوید که تنها راه برای پیدا کردن دوباره عشق زندگیاش، رسیدن به آن «شاهکار» است. شاهکاری که در اینجا، ایجاد یک ریبس به عنوان پوستهای برای روحهای دراکولا و لیسا تپش است.

رُزا | ایستراگ های فصل پایانی انیمه کسلوانیا
یکی دیگر از ایستراگ های انیمه کسلوانیا که شاید نسبت به بقیه کوچکتر محسوب شود، ظاهر کارمیلا در قسمت ششم است. رزا یکی از شخصیتهای فرعی در Castlevania 64 و Legacy of Darkness بود. با اینکه او در انیمه کسلوانیا حضور ندارد، اما ظاهر کارمیلا در قسمت ششم با لباس قرمز رنگ و شمشیربهدست، یادآور باسفایت رزا در آن بازیهاست. اتاق و خوابگاه کارمیلا نیز کاملا غرق در خون بود که باز هم میتواند اشارهای به گلهای شخصیت رزا داشته باشد.
گولمها | ایستراگ های فصل پایانی انیمه کسلوانیا
قبل از درگیری نهایی با مرگ، گولمها به قلعهی آلوکارد حمله میکنند. به صورت خیلی ساده، موجودات عظیمالجثهی شبیه به انسان که از سنگ ساخته شدهاند را گولم مینامند. موجوداتی که برای هر بلمونتی دشمنانی خطرناک محسوب میشوند. گولمها در بازیهای زیادی حضور داشتهاند، چه به عنوان Bossها و چه به عنوان دشمنان معمولی و سادهتر.

اسکلتها | ایستراگ های فصل پایانی انیمه کسلوانیا
یکی از سادهترین دشمنان در بازیهای کسلوانیا، اسکلتها هستند و ما آنها را برای اولین بار در انیمه کسلوانیا، در همان قسمت نخست میبینیم. ترور و سایفا در مسیرشان به سمت تراگویشته با این اسکلتهای شمشیر و سپر بهدست روبهرو میشوند. در طول این سالها، کونامی بارها نمونههای مختلفی از اسکلتها را به عنوان دشمنان معرفی کرد. با اینحال، پروتاگونیستهای انیمه با سادهترین آنها مبارزه میکنند.
گرگاث | ایستراگ های فصل پایانی انیمه کسلوانیا
این موجود یکی از خطرناکترین موجوداتی بود که پروتاگونیستهای انیمه کسلوانیا در این فصل با آن روبهرو شدند. این موجود که نخستین بار به عنوان یک Boss در بازی Dawn of Sarrow معرفی شد را میتوان یک دایناسور پوسیده و ازهمپاشیده توصیف کرد که از دهان خود پرتویی از انرژی بیرون میدهد. گرگاث با گوشت و پوست پوسیده و فاسد شدهاش، توسط جادو زنده نگه داشته شده است.
دو مورد آخر از ایستراگهای کسلوانیا، سلاحهایی هستند که ترور آنها را در فصل آخر پیدا میکند.
بومرنگ/صلیب
ترور در این فصل از انیمه کسلوانیا سلاحی را پیدا میکند که عملا یک بومرنگ به شکل صلیب است. این سلاح که چهار تیغه دارد، اشارهای به یکی از سلاح مشهور بلمونت است. از نخستین بازی مجموعه، شکارچیها از این بومرنگ/صلیب (عنوان سلاح بسته به بازی تغییر میکند) استفاده میکنند تا هیولاهای مختلف داخل قلعهی دراکولا را از بین ببرند.
خنجر
بلمونت به علاوهی اسلحه قبلی، یک خنجر هم پیدا میکند که در اواخر داستان برای از بین بردن مرگ از آن استفاده میکند. این خنجر هم یکی دیگر از سلاحهایی است که میتوانید در بازیهای کسلوانیا پیدا کنید. حتی با ارفاق میتوان گفت که مانند بازیها، ترور باید این خنجر را بهروز کند تا بتواند از پس مرگ بر بیاید و ضربهی نهایی را به او وارد کند.
آیا فصل آخر سریال کسلوانیا را تماشا کردهاید؟