اگر از ما بپرسند «هنر چیست؟»، معمولاً نمیتوانیم آن را به نحوی جامع تعریف کنیم. اما فرض کنید فردی که تابلوی نقاشی «لبخند ژکوند» را در دست دارد، جلوی شما سنگی از روی زمین برمیدارد. او از شما میخواهد بگویید کدام یکی هنر است؟ سنگ هنر است یا نقاشی لبخند ژکوند؟
کسی که در رشتهای هنری تحصیل نکرده یا هرگز فعالیت هنری انجام نداده است، شاید نتواند هنر را تعریف کند اما معمولاً مصداق آن را به درستی تشخیص خواهد داد؛ همان طور که شما تابلوی لبخند ژکوند را به درستی، در دسته بندی هنر قرار دادید. البته این نکته را هم باید در نظر بگیریم که حتی در بین هنرمندان هم تعاریف متعددی از هنر وجود دارد و حتی میتوان گفت تأمل در باب هنر بیشتر کار فیلسوف است تا هنرمند. بنابراین بیشتر هنرمندان هم هنر را به شیوهای متفاوت از تعریف کردن آن میشناسند. تا اینجا، به این موضوع پی بردیم که شناختن هنر از روی مصداقهای آن راحتترین راه برای شناخت آن است. برای شناختن مصداقها، نیاز داریم بفهمیم در درون دنیای هنر چه هنرمندان و شاخه های هنر به مفهوم هنر شکل دادهاند. در این مقاله، چند شاخه هنری مشهور و هنرمندان پرچمدار آنها را معرفی میکنیم.
معروفترین جنبش ها و شاخه های هنر
اگر هنر صحبت کردن به خودی خود به نظرتان یکی از شاخههای هنر است، در اینجا ما اصطلاحات اصلی جنبشها و شاخههای هنری را از کلاسیک تا فوتوریسم، از باروک تا آوانگارد به شما ارائه میدهیم.
اگر شما به مباحث هنری علاقه دارید، مطلب زیر معرفی شده از سایت فرادرس را مطالعه کنید:
آرت دکو (هنر نو)
«آرت دکو» یکی از شاخه های هنر است که اولین بار در فرانسه و کمی قبلتر جنگ جهانی اول ظهور پیدا کرد. در سال ۱۹۲۵ در پاریس نمایشگاهی به نام «نمایشگاه بینالمللی هنرهای تزئینی و صنعتی مدرن» برگزار شد. این نام بلند اول تبدیل به «آرت دکوراتیف» و سپس تبدیل به آرت دکو شد.
بیایید کمی قبلتر از برگزاری این نمایشگاه را ببینیم. اصلاً چرا این نمایشگاه برگزار شد و چرا ار دل آن سبک جدیدی بیرون آمد؟ نمیتوان گفت آرت دکو بدون هیچ پیشینه خاصی ناگهان متولد میشود. سبکهای هنری پیشین و تمدن غرب همانند دو ستون محکم آرت دکو را در اوج قرار دادند. کوبیسم که قبلتر از آرت دکو وجود داشت، استفاده خاص خود را از اشکال هندسی به آرت دکو داد. فرهنگ غرب هم آن روزها به آینده خود امیدوار بود زیرا همان تمدنی بود که انقلاب صنعتی را به راه انداخت و حلا داشت به سمت و سوی تولید بیشتر و استفاده از تکنولوژی میرفت. این غرور فرهنگ غرب و تمایلش برای نشان دادن مظاهر پیشرفتش روی آرت دکو اثر گذاشت.
اگر بخواهیم این سبک هنری را توصیف کنیم، میتوانیم بگوییم بیشک هنری است که دقت بالا و استفاده از مواد اولیه گران قیمت را با عناصر مدرن ترکیب میکند و اثری کاملاً نو از خود به جای میگذارد. استفاده از رنگهای روشن و دیدی مثبت اندیشانه هم از خصایص این سبک هنری بود. آرت دکو که از ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۰ در اوج خودش بود، آثار خود را روی خیلی چیزها باقی گذاشت. آرت دکو در فرانسه نماند و به کشورهای زیادی سفر کرد. هنوز هم خیلی از ساختمانهای آمریکایی به سبک آرت دکو ساخته میشوند و از همان سالها هم آثار معماری زیادی برجای مانده است.
آوانگارد
«آوانگارد» یکی از شاخه های هنر و در لغت به معنی پرچمدار ارتش است. پرچمدار ارتش کسی است که شجاعانه و بدون ترس حمله میکند. هنر آوانگارد هم در چنین وضعیتی قرار دارد. هنجارهای فرهنگی یا حتی باورهای ما که هنجار فرهنگی ما را شکل میدهند، بنیادی هستند. یعنی نه میتوان به راحتی آنها را تغییر داد و نه به راحتی میتوان حرف از تغییرشان زد. هنر آوانگارد تلاش میکند، فرهنگ و چیزهای عادی جامعه خودش را به چالش بکشد. آنری سن سیمون هم که نویسندهای سیاسی است، برای اولین با آوانگارد را برا وصف هنرمندانی به کار برد که در جنبشهای عمومی اصلاحات رادیکال، بیشتر از سایر اقشار جامعه حضور داشتند.
هنر آوانگارد در اصل، تاریخچهای طولانیتر از دو قرن پیش دارد. در فلورانس خاندانی بانکدار به نام «مدیچی» با پول فراوانی که از حاکمیت بر شهر به دست آورده بودند، به حمایت از هنرمندان دست زدند. مجسمه سازان در دوران قرون وسطی به ندرت مجسمههایی با بدن برهنه میساختند و این کار تا قبل از قدرت گرفتن خاندان مدیچی در فلورانس امری ناممکن بود. دوناتلو، هنرمند فلورانسی با حمایت کازیمو مدیچی مجسمه برنزی از داوود ساخت. شاید این اولین اقدام آوانگارد پس از دوره رنسانس باشد که بعدتر در فرمهای دیگری هم خودش رو بروز داد.
باروک
در گرایش آوانگارد گفتیم که رنسانس با کنار زدن برخی هنجارهای اجتماعی فرم جدیدی از هنر را معرفی کرد. بداعت رنسانسی تا جایی پیش رفت که از حالت نو بودن خودش درآمد و فرم و نظمی برای هنر تعریف کرد. کسانی که در سبک باروک هنر خود را ارائه میدادند، مخالف فرم دوره رنسانس بودند و میخواستند آزادانهتر هنرورزی کنند.
باروک را میتوان ملغمهای متناقض از مادهگرایی و معنویت دانست. سبک باروک نشانی از ثروت و تضاد با خود داشت. پرجزئیات و این جهانی به تصویر کشیده میشد اما باز هم راه خود را به کلیسا پیدا کرد. کلیسا که در دوره افول خودش قرار داشت، چارهای جز این نمیدید که به دستان هنرمندان اعتماد کند. اما چرا باروک را سبکی مادهگرایانه مینامیم؟
هنرمندان این دوره شیفته دستاورهای علمی جدید بودند. برای اولین بار در طول تاریخ، بشر آن قدر تواناست که کار خدا را بفهمد، اندازه بگیرد و استخدامش کند. ارمغان نیوتون و گالیله برای هنرمندان این بود که خودشان و خردشان را در هنر متبلور کنند. هنری که این چنین بتواند با دنیایی که در آن قرار دارد ارتباط برقرار کند، یک جا نشین نمیشود. سبک باروک به روسیه، ایتالیای شمالی، اسپانیا، پرتغال، اتریش، جنوب آلمان و روسیه سفر میکند و این تضاد ار با خودش به بخش بزرگی از اروپا میبرد.
باهاوس
باهاوس یکی از شاخه های هنر و واژهای آلمانی به معنی خانه معماری است. خانه معماری نام یک مدرسه معماری و هنرهای کاربردی آلمانی بود که از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۳ به آموختن به معماران جوان پرداخت. این مدرسه با روی کار آمدن حزب نازی در آلمان منحل شد. شخصی به نام گروپیوس، بنیان این مدرسه را نهاد و همواره تلاش میکرد تا سیساتهای مدرسه به گونهای پیش برود که صنعت و هنر را با هم آشتی دهد.
با پایان جنگ جهانی اول، گروپیوس به این نتیجه رسید که وقایع جدیدی در حال رخ دادن هستند و باید خودمان را برای تاریخ جدیدی آماده کنیم. او تصور میکرد که پس از جنگ جهانی اول، مردم جنگ زده نیاز به خانه دارند و جمعیت هم افزایش خواهد یافت. بنابراین خانههایی که ساخته میشوند باید بتوانند در مقیاسهای بزرگ ساخته شوند و از طرفی زیبا هم باشند. تحقق این زیبایی جز با پیوند هنر با صنعت پدید نمیآمد. سبک باهاوس روی کارکردگرایی، استفاده بهینه و مناسب از مصالح صنعتی و استفاده نکردن از تزئینات مجلل در نمای ساختمانها و محصولات صنعتی تاکید داشت.
کلاسیسیم (کلاسیک گرایی)
کلاسیکیسم در قرن هفدهم در اروپا رخ میدهد. اروپا همواره شاهد بازگشتهای تاریخی به یونان است. تمدن ظفرمند یونان با فرهنگ غنی خودش، همواره راهنمایی برای تمدن غرب است. کلاسیک گرایی نیز تلاشی برای بازگشت به شکوه آن دوره است. پس اگر بخواهیم کلاسیسیسم را تعریف کنیم، میگوییم: تقلید از نویسندگان و هنرمندان یونان باستان یا روم است. این مکتب را در مقابل باروک و رمانتیسم میگذراند.
اگر بخواهیم معنی کلاسیسم را از لحاظ لغوی بررسی کنیم، این کلمه کلمه صفتی است که ریشه آن واژه لاتین کلاسیکوس و به معنی رده اول است. به تدریج این واژه برای سخن گفتن از نویسندگان درجه یک استفاده شد، یعنی کسانی که نوشتههایشان به عنوان متن مرجع در کلاسهای درس تدریس میشد. بعدتر، اثر کلاسیک به این معنا به کار رفت که به عنوان نمونه و مظهر کامل مورد قبول همگان باشد. بنابراین وقتی میگوییم یا هنر کلاسیک، منظورمان هنری است که تمام ادوار آنها را پسندیده و نمونه شناختهاند.
کلاسیسم به دنبال نزاکت، هماهنگی، ظرافت، نجابت، تعادل و تقارن میرود. مهمترین خصیصه آن عمومیت داشتن آن است. در هنر یونان باستان نوعی از اومانیسم در جریان است که به انسان اصالت میبخشد. این اصالت بخشی در کلاسیسم هم مشهود است. در این سبک همه چیز تا حد ممکن به ایدئال زیبایی نزدیک میشود.
برای این که یک نقاش یا کارگردان یا هر فرم دیگری از هنر شوید، باید مبانی هنرهای تجسمی را فرا بگیرید. برای این منظور آموزش زیر را مشاهده کنید:
هنر مفهومی
هنر مفهومی یکی از انواع هنر است که که مفهوم یا ایده پشت کار از خود محصول نهایی مهمتر و چگونکی خلق آن تلقی میشود. این نوع هنر از سالهای 1960 میلادی پدیدار شد. کارهای مربوط به این شاخه هنر بیشتر در سالهای 1960 تا 1970 خلق شدند.
هنر مفهومی یا کانسپت محور، یکی از شاخه های هنر است که برای خلق آن از ابزارهای معتدد و گاهاً نامربوط استفاده میشود تا مفهومی به مخاطب انتقال داده شود. همه چیز میتواند برای انگاشت هنرمند از چیزی فدا شود. شاید بتوان گفت هنر مفهومی شورشی علیه فرم هنر است تا مخاطب فقط بتواند روی محتوای آن تمرکز کند.
کانستراکتیویسم (سازه گرایی)
سازه گرایی به دنیای مدرن گره خورده است و به دنبال این است که در دنیای هنر جایی برای صناعت باز کند. نام سازه گرایان با جنبشهای اجتماعی و شوروی گره خورده است. هر جا نامی از بلشویکها، آوانگاردهای روسی و سوسیالیسم میشنویم، نام سازه گرایی هم به گوشمان میخورد. سازه گرایی روح کمونیستی و برابری خواهانه در درونش دارد. مشخصه آن در معماری ساختمانهایی با رنگهای نیمه روشن و هم شکل هستند که در آن دوره رایج بود.
کوبیسم
کوبیسم سبکی هنری است که در آن واقعیت به نحوی دیگر بازنمایی میشود. شاید مشهورترین هنرمند سبک کوبیسم یعنی پیکاسو را بشناسید. او و ژرژ براک سبک کوبیسم را به وجود آوردند و شکل اولیه آن را به وجود آوردند. شاید مشخصترین خصیصه کوبیسم، زاویههای تیز و نورپردازی ناصحیح آن است. ممکن است نور در جایی تابانده شود که الزاماً باعث میشود نور در جای دیگری هم کشیده شود اما این اتفاق نمیافتد زیرا هنرمند است که تصمیم میگیرد واقعیت را چگونه ببیند. کوبیسم بیشتر از آن که نمایش واقعی واقعیت بیرونی باشد، نمایش واقعیت بیرونی در دید هنرمند است.
دادائیسم
یک جنبش هنری و ادبی در طول جنگ جهانی اول به عنوان پاسخی منفی به ارزشهای اجتماعی سنتی و شیوههای هنری متعارف و انواع شاخه های هنر در آن زمان شکل گرفت. هنرمندان دادا نماینده یک جنبش اعتراضی با مانیفست ضد تشکیلات بودند، سعی کردند قراردادهای مورد قبول و اغلب سرکوبگرانه نظم و منطق را با تلنگر زدن به خودآگاهی مردم آشکار کنند.
اکسپرسیونیسم
اکسپرسیونیسم یک جنبش هنری بین المللی در هنر، معماری، ادبیات و نمایش است که بین سالهای 1905 تا 1920، به ویژه در آلمان و اتریش، شکوفا شد و بیشتر به دنبال بیان معنای تجربه احساسی بود تا واقعیت فیزیکی. ویژگیهای بارز سبک اکسپرسیونیستی شامل تحریف، اغراق، تخیل، وکاربرد زنده، تکان دهنده، خشن یا پویا برای بیان احساسات یا ایدههای درونی هنرمند است.
آیا به مبحث عکاسی علاقه دارید؟ آیا دوست دارید که بتوانید عکسهای هنری و زیبا بگیرید؟ در این صورت آموزش زیر معرفی شده از سایت فرادرس را مشاهده کنید:
فوویسم
فاویسم توسط منتقد ادبی لوئیس واکسل، از جنبشهای هنری اوایل قرن 20 است. فاویسم به عنوان یکی از شاخههای هنر به صورت تخصصی با هنری ماتیس و آندره درین مرتبط است. آثار آنها با رنگهای قوی، پر جنب و جوش و تصاویری با تاکید بر ویژگیهای واقع گرایانه یا نمایشی مشخص میشود.
فوتوریسم (آینده پژوهی)
این هنر در بین انواع مختلف شاخه های هنری بسیار منحصر به فرد است. یک پیشرفت ایتالیایی در هنر و ادبیات انتزاعی است که در سال 1909 توسط فیلیپو توماسو مارینتی تاسیس شد و هدف آن پویایی، سرعت و انرژی دنیای مکانیک مدرن است.
امپرسیونیسم
امپرسیونیسم یکی از شاخه های هنر متعلق به قرن 19 است. این سبک به خصوص با هنرمندان فرانسوی مانند کلود مونه، پیر آگوست رنوار، کامیل پیسارو و آلفرد سیسلی سرپاست که سعی کردند با استفاده از تصاویر کوچک، نازک و قابل مشاهده که به هم میپیوندند، تصورات بصری را به طور دقیق و عینی ثبت کنند. برای ایجاد یک صحنه واحد و تأکید بر حرکت و ویژگیهای متغیر نور. امپرسیونیستها که در جنبههای رسمی خود ضدمکتب بودند، به سنتهایی که اخیراً آنها را از نمایشگاههای سالانه تحت عنوان سالن تحت حمایت دولت حذف کرده بودند، با ایجاد نمایشگاههای مستقل در خارج از مکانهای تعیین شده آن روز، پاسخ دادند.
اینسالیشن (هنر نصب و راه اندازی)
هنر نصب جنبشی در هنر است که همزمان با هنر پاپ در اواخر دهه 1950 توسعه یافت و با ساخت وسایلترکیبی در مقیاس بزرگ، اغلب برای یک مکان خاص یا برای یک دوره زمانی موقت مشخص میشود. غالباً، هنر نصب شامل ایجاد یک تجربه زیباشناختی یا حسی در یک محیط خاص است، که اغلب باعث مشارکت فعال یا غوطه ور شدن توسط تماشاگر میشود.
لند آرت (هنر زمینی)
هنر زمینی، همچنین به عنوان هنر زمین، هنر محیطی و کارهای زمینی شناخته میشود، یکی از شاخه های هنر ساده است که در دهه 1960 و 1970 ظهور کرد و با آثاری که مستقیماً در منظره ساخته شده اند، مجسمه سازی خود زمین به کارهای خاکی یا ایجاد سازههایی در منظر با استفاده از عناصر طبیعی مانند سنگها یا شاخهها شناخته میشود.. میتوان آن را یک نسخه طبیعی از هنر نصب دانست. هنر زمینی تا حد زیادی با بریتانیای کبیر و ایالات متحده مرتبط است، اما نمونههایی از بسیاری از کشورها را شامل میشود.
مینیمالیسم
این یکی دیگر از شاخه های هنر دهه 1960است که متشکل از هنرهای ساده، مانند اشکال هندسی و فاقد محتوای بازنمایی است. حداقل واژگان فرمهایی که از مواد صنعتی متناسب ساخته شده اند، مفاهیم سنتی هنرهای دستی، توهم عمق فضایی در نقاشی و این ایده را که یک اثر هنری انتزاعی باید بی نظیر باشد، به چالش کشید.
نئو امپرسیونیسم
این اصطلاحی است که به جنبش هنری آوانگارد اطلاق میشود که عمدتاً در فرانسه از سال 1886 تا 1906 شکوفا شد. نئو امپرسیونیستها با هدایت ژرژ سئورات و پل سیگناک، خودانگیختگی امپرسیونیسم را به نفع یک تکنیک نقاشی منظم و مرتب که به آن معروف است، کنار گذاشتند. پوینتیلیسم، مبتنی بر علم و مطالعه اپتیک است.
نئوکلاسیسم
این سبک تقریباً از نظر منبع الهام برعکس هنر پاپ است، این سبک سبکی است که در نیمه دوم قرن هجدهم در اروپا بوجود آمد و از هنر و فرهنگ کلاسیک یونان باستان و روم باستان الهام گرفت، که برای جنبشهای هنری غیر معمول نیست.
اپ آرت
Op Art مخفف هنر نوری است که شکلی از هنر انتزاعی هندسی است که با استفاده از جلوههای بصری مانند تکرار اشکال ساده،ترکیب رنگهای ارتعاشی، الگوهای مویرایی، سردرگمی پیش زمینه و پس زمینه و حس اغراق آمیز، احساسات نوری را بررسی میکند. از عمق به طور رسمی، همه نقاشیها و آثار آپ آرت ازترفندهای ادراک بصری مانند دستکاری قوانین دیدگاه برای ایجاد توهم فضای سه بعدی استفاده میکنند و رنگها را با همترکیب میکنند تا جلوه ای از نور و سایه ایجاد شود.
هنر اجرا
اصطلاحی که در دهه 1960 برای توصیف انواع مختلف هنر ایجاد شد که از طریق اقدامات انجام شده توسط هنرمند یا سایر شرکت کنندگان ایجاد میشود که ممکن است زنده یا ضبط شده، خود به خودی یا فیلمنامه باشد. عملکرد با پذیرفتن انواع سبکها مانند اتفاقات، هنر حرکات بدن، اعمال و رویدادها، قراردادهای اشکال سنتی هنر های تجسمی مانند نقاشی و مجسمه سازی را به چالش میکشد.
هنر پاپ
جنبش هنر پاپ در دهه 1950 شکل گرفت. این جنبش متشکل از هنرمندان بریتانیایی و آمریکایی که از تصاویر “مردمی” و محصولات از فرهنگ عمومی و تجاری الهام میگیرند، در مقابل هنرهای زیبا “نخبه گرایانه” است. هنر پاپ در دهه 1960 به اوج فعالیت خود رسید و بر عناصر پیش پا افتاده یا کیتی زندگی روزمره در اشکال مختلف مانند ابریشم که به صورت مکانیکی تولید میشوند، نماهای فاکس در مقیاس بزرگ و مجسمههای نرم پاپ آرت تاکید کرد.
اگر به سینما علاقه دارید، با کلیک روی لینک زیر مبانی کارگردانی سینما را فرا خواهید گرفت و اولین قدم در کارگردانی فیلم خود را برخواهید داشت:
پست امپرسیونیسم
پست امپرسیونیسم واژه ای است که در سال 1910 توسط راجر فرای منتقد هنری و نقاش انگلیسی برای توصیف یکی از شاخه های هنر مبتنی بر عکس العمل در برابر تصویر ناتورالیستی نور و رنگ در امپرسیونیسم مطرح شد. هنرمندانی مانند پل سزان، پل گوگن و وینسنت ون گوگ یک سبک شخصی و متمایز را ایجاد کردند، هرچند که علاقه آنها به بیان پاسخهای احساسی و روانی خود به جهان از طریق رنگهای جسورانه و تصاویر گویا و غالباً نمادین یکپارچه بود.
پرسیژنیسم
پریسیزنیزم اولین جنبش واقعی هنر مدرن بومی در ایالات متحده بود و به ظهور مدرنیسم آمریکایی کمک کرد. با توجه به نشانههای کوبیسم و فوتوریسم، پریسیزنیزم با تمایل به بازگرداندن ساختار به هنر هدایت شد و چشم انداز جدید آمریکا از آسمان خراشها، پلها و کارخانهها را ستایش کرد.
روکوکو
روکوکو جنبشی در هنر، به ویژه در معماری و هنرهای تزئینی است که در فرانسه در اوایل دهه 1700 ایجاد شد. ویژگیهای هنری روکوکو شامل تزئینات پیچیده و سبک وحساس است، از جمله طومار کاری، شاخ و برگ و اشکال حیوانات.
سوررئالیسم
سوررئالیسم توسط شاعر آندره برتون در پاریس در سال 1924 تأسیس شد. یک جنبش هنری و ادبی بود که در جنگ جهانی دوم فعال بود. هدف اصلی نقاشی سوررئالیسم و آثار هنری سوررئالیسم رهایی اندیشه، زبان و تجربیات بشری از مرزهای ظالمانه خردگرایی با حمایت از غیرمنطقی، شاعرانه و انقلابی بود.
سوپرماتیمسم (برتری گرایی)
این هنر عضوی نسبتاً ناشناخته از انواع مختلف شاخه های هنر انتزاعی، خارج از دنیای هنر است. سوپرماتیزم اصطلاحی است که توسط هنرمند روس کازیمیر مالویچ در سال 1915 برای توصیف سبک انتزاعی نقاشی است که مطابق با اعتقاد وی هنر بیان شده در سادهترین اشکال هندسی وترکیبات پویا بر اشکال قبلی هنرهای نمایشی برتری دارد و منجر به “برتری احساس خالص” یا ادراک در هنرهای تصویری” میشود.
نمادگرایی
نمادگرایی در نیمه دوم قرن نوزدهم که عمدتا در کشورهای اروپایی که جمعیت آنها عمدتا کاتولیک بود و صنعتی شدن تا حد زیادی توسعه یافته بود، ظاهر شد. نمادگرایی که از جنبش ادبی آغاز شد، به سرعت با نسل جدیدی از نقاشان که میخواستند هنر منعکس کننده احساسات و ایدهها باشد و نه نماینده جهان طبیعی به صورت عینی، که با بدبینی مشترک و خستگی انحطاط در جامعه مدرن متحد شده بود، شناخته شد.
در این مطلب ما 28 مورد از جنبش ها و شاخه های هنر را به شما معرفی کردیم. با توجه به این که شما به مباحث هنری علاقه دارید، بد نیست که روی لینک زیر کلیک کنید و مطالب آموزشی در مورد جنبههای مختلف رشته هنرا را در سایت فرادرسفرا بگیرید: