تعجبی نیست که فیلم جدید کریستوفر نولان، فیلم تنت هم در پایان شما را به فکر فرو میبرد و کمی گیج کننده به نظر میرسد. درست است که این فیلم هم مهیج است و هم پر از صحنههای اکشن، اما داستان فیلم Tenet (انگاشته) به سراغ سلولهای خاکستری مغزتان هم میرود و آنها را به چالش میکشد. داستان فیلم تنت این کار را با کلی از حقههای پیچاندن زمان انجام میدهد و درکل مشکل است که بفهمیم دقیقا الان چه کسی در زمان به جلو حرکت میکند، چه کسی به عقب و کِی همه چیز در زمان حال قرار دارد. میتوان گفت این فیلم بعد از Inception گیج کنندهترین فیلم بلاکباستر نولان است. البته نگران نباشید، زیرا ما هوای شما را داریم و در این مطلب تصمیم به تحلیل داستان فیلم Tenet گرفتیم.
در ادامه میتوانید گپ و گفت محمد رضا مصطفوی راد با سعید زعفرانی رو مشاهده کنید که درباره فیلم Tenet با هم صحبت میکنند و به بررسی آن میپردازند.
شما میتوانید نقد فیلم تنت را به قلم آرمین ریاضی در این مطلب بخوانید، این مطلب قصد ندارد فیلم را نقد و بررسی کند، بلکه صرفا میخواهد گرههایی از داستان فیلم Tenet را باز کند. مشخص است که در ادامه نکات مهم فیلم اسپویل میشوند، با توجه به این نکته با تحلیل داستان فیلم تنت با پی اس ارنا همراه شوید.
Tenet چیست؟
تنت (Tenet) یک کلمه و همچنین یک ژست است. اما در تحلیل فیلم Tenet (انگاشته) باید بگوییم که این کلمه در این فیلم و آنگونه که شخصیت اصلی داستان (John David Washington) به معنی این کلمه میرسد، تنت تنها یک نامی است که به یک تشکیلات سری داده شده که وظیفه دارند تا از آخرالزمان جلوگیری کنند. البته که ژست این کلمه اشارهای به بازی با زمان دارد.
داستان فیلم تنت در چه مقطع زمانی جریان دارد؟
امروز، فردا، دیروز و همینطور نقاطی در این میان. در کل داستان فیلم تنت (تقریبا) در زمان حال جریان دارد، اما زمان شروع فیلم لزوما زمان شروع داستان نیست. تحقیقات شخصیت اصلی در مورد Sator چند روزی داستان را به جلو پیش میبرد و سپس همانگونه که شخصیتها به گذشته سفر میکنند، داستان هم به نحوی به عقب حرکت میکند. در نهایت ما یک جنگ تمام عیار را میبینیم که در واقع قبل از لحظات شروع فیلم (اوپرا) جریان دارد. در واقع داستان همان روزی تمام میشود که شروع شده بود، خط زمانی فیلم مانند عنوانش (Tenet) دو سر دارد که از هر دو طرف میتوان آن را خواند و دید.
«مربع ساتور» (Sator Square) چیست و اصلا چه ربطی به داستان فیلم Tenet دارد؟
مربع ساتور یک لوح مربع مشهور است که تقریبا قدمتی دو هزار ساله دارد. در این مربع کلمات Rotas، Opera، Tenet و Sator نوشته شده است و همینطور از هر جهتی، آنها را برعکس کنید یا از بالا به پایین یا چپ به راست آنها را بخوانید، باز هم همان کلمه را میبینید.
اگر دقت کنید، تمام این کلمات در فیلم هم حضور داشتند: Tenet که اسم فیلم است، Sator شخصیت منفی آن، اوپرا که صحنه اول فیلم است، آرپو کسی بود که نقاشیها را جعل کرده بود و Rotas نام کمپانی Sator است.
«شهرهای بسته شوروی» چه چیزی هستند؟
شهرهای بسته -از جمله Stalsk 12، جایی که Sator اولین بار با آینده ارتباط برقرار کرد و همینطور جایی که جنگ پایانی در آن جریان دارد- مربوط به زمان جنگ سرد هستند. در آن زمان در این شهرها عملیاتهای حساس شکل میگرفت و همینطور رفت و آمد به آن محدود و با نظارت بود. این شهرها در واقع نامرعی بودند، آنها هیچ آدرس یا خط انتقال تجیهزاتی نداشتند و فقط با اشاره به شهرهای اطراف به عنوان یک کد قابل شناسایی بودند.
در این شهرها عملیاتهای محرمانه اتفاق میافتاد (که بیشتر به برنامه هستهای شوروی مرتبط بودند) و همینطور خانههایی برای افرادی که در انجا کار میکردند قرار داشت. شهرهای بسته (Closed cities) روی هیچ نقشهای وجود ندارند و اصلا وجودیت آنها یک راز بسیار محرمانه بود.
« بندر آزاد» (Free Port) چیست؟
یک بندر آزاد جایی است که اجناس قیمتی میتوانند خارج از قوانین مالیاتی کشوری که در آن قرار دارند، قرار بگیرند. اجناسی که به این بنادر وارد میشوند یا مالیات خیلی کمی به آنها تعلق میگیرد یا اصلا مالیات ندارند، همینطور این اجناس خارج از کشور مربوطه محسوب میشوند.
لازم به گفتن نیست که این بنادر مکان ایده آل برای اجناس غیر قانونی یا پنهان کردن یک تکنولوژی برای وارونه کردن زمان هستند.
پروتاگونیست (Protagonist) کیست؟
این شخص که هیچ وقت توسط یک نام خطاب نشد، در واقع همان شخصیت اصلی فیلم است که توسط جان دیوید واشنگتن ایفای نقش شده. او در ابتدای داستان فیلم Tenet (انگاشته) یک مامور CIA است که بعد از آن به تشکیلات Tenet میپیوندد و به مهمترین دارایی آنها تبدیل میشود.
اما وقتی به پایان داستان فیلم تنت و همینطور به نقطه اوج آن میرسیم، مشخص میشود که او نقش بسیار پررنگتری در این تشکیلات دارد: پروتاگونیست، جلوتر در ادامه زندگیاش، خودش تبدیل به پایه گذار «Tenet» میشود.
وارونگی (Inversion) چیست؟
وارونگی پروسهای است که یک جسم (یا یک شخص) آنتروپی یا آشفتگیاش برعکس میشود. در واقع کرونولوژی (رویدادنگاری) خودش را وارونه میکند تا از آن زمان به بعد بتواند در زمان به گذشته سفر کند.
این امر توسط یک نوع از دروازه (Turnstile) صورت میپذیرد: یک دستگاه که دو در ورود و خروج جدا دارد تا مطمئن شود که آن شخص یا جسم با گذشته/ آینده خود برخورد فیزیکی نداشته باشد و باعث انفجار کل هستی نشود.
خب پس صبر کن ببینم، چرا پروتاگونیست (جان دیوید واشنگتن) در صحنه مبارزه در فرودگاه، بعد از لمس کردن خودش در آینده منفجر نشد؟
مثل این که برای این که این تماس فیزیکی صورت پذیرد، باید پوست به پوست برخورد کند، و پوست شخصیت اصلی توسط یک لباس مخصوص پوشیده شده بود. البته که این لباس باید مخصوص باشد، زیرا همانطور که اگر یک شخص به آینده/ گذشته خودش دست بزند، از بین میرود، یک جسم دیگر هم همین اتفاق برایش میافتد.
Temporal Pincer Movement چیست؟
یک تکنیک بازی با زمان است که برای ماموریتها از آن استفاده میکنند: شما دو تیم را تشکیل میدهید که یکی در زمان رو به جلو حرکت میکند و دیگری از آینده رو به عقب. هر تیم از دانشی برای پیشبرد ماموریت استفاده میکند که طرف دیگر آن را تجربه کرده است، بجز این که هر دو تیم به صورت همزمان در حال تجربه آن هستند. کلا تکنیک گیج کنندهای (برای مخاطب) است، اما جواب میدهد. حال اصل این موضوع که حتا در توضیح آن هم آدم گیج میشود، اصلا نکته مثبتی برای یک فیلم نیست!
الگوریتم در داستان فیلم Tenet چیست؟
در واقع این مورد، مکگافین (MacGuffin) داستان فیلم Tenet است. همانطور که « پیریا» (Dimple Kapadia) به «پروتاگونیست» میگوید، الگوریتم یک دستگاه از آینده است که کاملا آنتروپی دنیای ما را وارونه میکند و باعث میشود که واقعیت دنیای وارونه بر واقعیت دنیای ما چیره و در واقع جایگزین آن شود. با اجرای الگوریتم دنیایی که میشناسیمش نابود میشود.
این دستگاه توسط یک دانشمند در آینده اختراع شد که او خیلی سریع از عواقب دستگاهش متوجه شد. حال برای این که از سواستفاده از این دستگاه جلوگیری کند، آن را به 9 قسمت مختلف تبدیل و در گذشته آنها را پنهان کرد. سپس او خودش را کشت تا کسی نتواند دوباره آن را بسازد.
چرا آینده میخواهد گذشته را نابود کند؟
در آیندهی داستان فیلم Tenet (انگاشته) آسیب به محیط اطرافمان آنقدر زیاد شده است که سیاره زمین دیگر قابل سکونت نیست. پس تنها راه زنده ماندن آیندگان این است که در زمان به عقب حرکت کنند و از این طریق به زیستن در گذشته ادامه دهند. حال با توجه به این که ما افرادی هستیم که یخها را آب، و هوا را سمی کردیم، آنها خیلی با کشتن ما مشکلی ندارند.
اما نابود کردن گذشته باعث نمیشود که آینده هم نابود شود؟
در این قسمت است که مشکلات ما با سفر در زمان آغاز میشود و در مورد داستان فیلم Tenet ما با پارادوکس پدربزرگ یا پارادوکس سفر در زمان و مشکل «علیت» (causality) طرفایم. در فیلم تنت ما یک نوع از سفر در زمان را میبینیم که Ontological Paradox نام دارد. جایی که شما میتوانید گذشته را تغییر دهید، زیرا گذشته در حال حاضر تغییر کرده، زیرا شما کسی بودید که آن را تغییر داده است. همینجاست که شما نقش خود را در خط زمانی مروبطه ایفا کرده و حلقه (causal loop) را تکمیل کردهاید.
این همان کاری است که هرمیون با Time-Turner در هری پاتر و زندانی آزکابان کرده بود: بله، او در زمان سفر کرد، اما تنها به این خاطر که به صورت همزمان در دو محل حضور داشت، پس هر کاری که در گذشته انجام میداد، در آینده صورت پذیرفته بود. به همین خاطر تغییری در خط زمانی بهوجود نمیآورد تا با کارهایش در گذشته آینده را تغییر دهد.
آیا این موارد در داستان فیلم Tenet با دنیاهای موازی مرتبطاند؟
خیر. تئوری دنیاهای موازی فقط میگوید که هر گونه نتیجه ممکن از یک عمل در دنیاهای بینهایتی صورت پذیرفته است، پس هر تغییری که شما ایجاد کنید، یک دنیای موازی ایجاد میکند و آن دنیای موازی هیچ ربطی به آیندهای که درواقع گذشتهی شما بود، ندارد. تنت از این مدل استفاده نمیکند.
اما آیا نابود کردن کل گذشته باعث از بین بردن حلقهای (causal loop) که از آن صحبت کردید نمیشود؟
درست است، این دقیقا جایی است که تنت از آن مدل و در کل دنیای فیزیک جدا میشود. جواب ساده به این سوال این است که به خاطر الگوریتم این اتفاق نمیافتد. فیلم Avengers: Endgame دقیقا به همین صورت با استفاده از عبارت «به خاطر سنگهای ابدیت» از واقعیت علمی فرار میکند. «الگوریتم»، با وارونه کردن آنتروپی دنیای ما، فهم ما از زمان و علیت را از بین میبرد.
نقشه Sator در داستان فیلم Tenet چه بود؟
سِیتور که توسط افرادی در آینده استخدام شده بود، قبل از شروع فیلم، 8 قطعه از 9 قطعه الگوریتم را به دست آورده بود. حال ماموریت او به دست آوردن قطعه باقی مانده و فعال کردن دستگاه است.
از آنجایی که او از سرطان رنج میبرد و به زودی میمیرد، او قصد دارد که با استفاده از تکنیکی به نام «کلید مرد مرده» (Dead man’s switch) وقتی که خودش مرد، دنیا را هم با خودش نابود کند.
حین صحنه تعقیب و گریز در اواسط فیلم چه خبر بود؟
بعد از این که آنها «پلوتونیوم» را دزدیدند، که در واقع همان آخرین قطعه از «الگوریتم» بود، سیتور در یک ماشین که به صورت وارونه حرکت میکرد به نیل (رابرت پتینسن) و «پروتاگونیست» حمله میکند. سِیتور تهدید میکند که اگر الگوریتم را نگیرد، «کت» (Elizabeth Debicki) را میکشد. در همین حین یک ماشین دیگر، از حالت تصادف درمیآید و کنار آنها حرکت میکند. راننده ماشین (در آن زمان بیننده نمیدانست) در واقع خودِ پروتاگونیست از چند ساعت بعد از این تعقیب و گریز بود.
پروتاگونیست در حال حاضر (در تعقیب و گریز) جعبهی خالی الگوریتم را به سیتور میدهد و خود الگوریتم را در آن ماشین دیگر که خودِ آیندهاش در آن بود، میاندازد.
خب در جنگ آخر فیلم چه خبر بود؟
حال که سازمان Tenet میداند که قرار است نیروهای Sator در Stalsk 12 الگوریتم را سرهم و فعالش کنند، ماموران تنت به دو گروه تقسیم میشوند: تیم قرمز که در با حرکت رو به جلو در زمان به این مکان حمله میکند و تیم آبی که دقیقا بعد از شکل گرفتن درگیری در آینده به همین محل حمله میکنند، منتها بهصورت وارونه.
آیا تکنیک Temporal Pincer Movement که توضیح دادیم را یادتان است؟ سازمان تنت هم از همین تکنیک در جنگ آخر داستان فیلم Tenet استفاده کرد. با این کار انگار که سربازان تنت هم به صورت وارونه به سربازان سِیتور حمله میکنند و هم در زمان حال و عادی (غیر وارونه). در همین حین، «پروتاگونیست» و Ives (Aaron Taylor-Johnson) که هر دو در تیم قرمز قرار دارند، به سمت پناهگاه زیرزمینی که قرار است الگوریتم فعال شود حرکت میکنند تا مانع عمل کردن نقشه سِیتور شوند.
حال نیل برای این که اوضاع را پیچیدهتر کند، ابتدا در تیم آبی به صورت «وارونه در زمان» به مکان حمله میکند، اما در میان ماموریت راه خود را برمیگرداند و با استفاده از یک Turnstile حرکت وارونه خود در زمان را وارونه میکند، به کمک پروتاگونیست و Ives میشتابد و در واقع با این کار خود دنیا را نجات میدهد.
البته نقش او در همین جا تمام نمیشود، بلکه نیلِ آینده هم در این بین وارد ماجرا میشود. او بعد از جنگ در زمان به عقب و به درون پناهگاه زیرزمینی حرکت میکند تا مطمئن شود که ماموریت با موفقیت به پایان رسیده است. آیا آن جسدی که پشت در قفل شده در پناهگاه بود را یادتان است؟ او در واقع نیل بود که از آنطرفِ در به زندگی بازمیگردد تا در را برای «پروتاگونیست» باز کند و Ives و پروتاگونیست را نجات دهد.
آیا نیل در تمام طول ماجرا عضوی از Tenet بود؟
درست است. همانطور که نیل در پایان فیلم میگوید، او از ابتدا برای پروتاگونیست آینده کار میکند. قبل از این که داستان فیلم Tenet شروع شود یعنی در گذشتهی نیل و در آیندهی پروتاگونیست، این دو با هم دوست بودند.
نولان در اوایل فیلم و در «مومبای» (Mumbai) به صورت زیرکانه این نکته را به مخاطب نشان میدهد. زمانی که نیل میداند که «پروتاگونیست» چه نوشیدنی را همیشه سفارش میدهد. اما این که چرا او این نکته را میداند تا انتهای فیلم مشخص نمیشود.
پروتاگونیست چه زمانی با نیل ملاقات کرد؟
بعد از پایان حوادث فیلم Tenet (انگاشته)، «پروتاگونیست» مشخصا زمان زیادی را در گذشته سپری میکند تا Tenet را بنا بگذارد (با این کار حلقه را تکمیل میکند). در یک زمانِ دور قبل از این که فیلم شروع شود او نیل جوان را استخدام میکند که در آینده به خودِ جواناش (خود پروتاگونیست) کمک کند.
چه کسی جان پروتاگونیست را در اوپرا نجات داد؟
او نیلی بود که در زمان به صورت وارونه حرکت کرده بود. چیزی که ما در اواخر فیلم و وقتی که آویز کیف نیل را میبینیم متوجه میشویم (همینطور روی جسدی که در پناهگاه وجود داشت). حال این که دقیقا کِی نیل وارد این ماجرا میشود مشخص نیست، اما باید قبل از ملاقات او با پروتاگونیست برای اولین بار در مومبای باشد.
آیا نیل در انتهای داستان فیلم Tenet مرد؟
بله. وقتی که در جنگ آخر فیلم، نیل در حمله به صورت وارونه به نیروهای سیتور شرکت کرد، و در بین راه دوباره به صورت وارونه به کمک پروتاگونیست و Ives شتافت، آخرین ماموریت نیل این بود که دوباره به صورت وارونه در زمان حرکت کند، به درون پناهگاه برود تا بتواند در را باز کند و بمیرد.
آیا نیل در واقع همان مکس است؟
خیر! هرچند که این تئوری به دلیل آن صحنه از مکس درحالی که نیل در حال حرف زدن بود، توجهات را به خودش جلب کرده است. با این حال زمان بندی ماجرا درست از آب در نمیآید. زیرا مکس باید نصف زندگیش را فقط در گذشته و در حال حرکت وارونه در زمان بگذراند تا بتواند به سن نیل برسد. علاوه بر این، او وقتی که «کَت» را درحالی که زخمی شده بود دید، هیچ احساسی از خود نشان نداد و حتی او را نشناخت. همینطور هیچ حس خاصی نسبت به مرگ Sator از خود نشان نداد، موردی که اگر آنها پدر و مادر او بودند کمی عجیب بود.
حال که جواب برخی از سوالات خود را گرفتید، بیایید نگاهی به تایملاین داستان فیلم Tenet بیندازیم. در ادامه ما سعی میکنیم تا خط زمانی پیچیده فیلم را توضیح دهیم، میتوانید به آن به عنوان راهنمای داستان فیلم Tenet نگاه کنید. مطلب پیش رو توسط حمیدرضا دره شیری نوشته شده است.
یک حلقه بزرگ
بگذارید تا این قسمت را را با بیان یک جمله آغاز کنم، عبارتی که شاید در ظاهر ساده باشد اما کلید فهم معمای نولان است؛ فیلم «تنت» یک حلقه (Loop) بزرگ است. اگر متوجه منظورم نشدید به وقایع ابتدایی و پایانی فیلم فکر کنید؛ داستان فیلم Tenet در روز چهاردهم ماه و با حمله به Kiev Opera House آغاز میشود و در نهایت در همان روز(!) در شهر مخفی Stalask-12 و ساحل ویتنام به پایان میرسد.
در واقع در نیمه ابتدایی فیلم شاهد ماجراهای چهار کاراکتر اصلی (Protagonist, Neil, Kat و Sator) طی یک ماه هستیم و بعد از آن در نیمه دوم فیلم، میبینیم که این چهار کاراکتر در خلاف جهت زمان حرکت کرده و در واقع آن یک ماه را به عقب میروند تا در نهایت داستان فیلم در روزی به اتمام میرسد که از آنجا شروع بود.
طی نیمه ابتدایی داستان فیلم Tenet شاهد رقابت بین Sator و گروه Tenet (شامل Protagonist, Neil, Ives و تیمش) برای دستیابی به یک جعبه حاوی پلوتونیوم 241 هستیم. Protagonist در ابتدا تصور میکند که Sator قصد دارد از این پلوتونیوم (که در واقع الگوریتم است) برای آغاز جنگ جهانی سوم استفاده کند. اما Sator در واقع به دنبال کامل کردن یک الگوریتم بوده و این الگوریتم هم نهمین و آخرین جزء آن است. الگوریتمی که میتواند آنتروپی کل دنیا را برعکس کند. البته استفاده از این باعث میشود کل دنیا از بین برود.
ماجراهای نیمه اول داستان فیلم Tenet در ماموریت بزرگراه استونی به اوج خودش میرسد؛ جایی که Sator با فریب دادن Protagonist به الگوریتم دست مییابد. بعد از آن وارد نیمه دوم فیلم میشویم. از اینجا گروه تنت Sator را در خلاف جهت زمان دنبال کرده تا در نهایت در روز چهاردهم و طی حملهای سعی میکنند تا جلوی فعال شدن الگوریتم را بگیرند.
ترتیب اتفاقات داستان فیلم Tenet
گذر عادی زمان (رو به جلو)
نیروهای Sator در روزی که به عنوان چهاردهم از آن نام برده شده به Kiev Opera House حمله میکنند اما قهرمان اصلی فیلم (The Protagonist با بازی واشنگتن) نقشه Sator را برای رسیدن به پلوتونیوم خنثی میکند. کمی جلوتر در داستان فیلم و طی ملاقات Protagonist با یکی از عوامل تنت، متوحه میشویم که در همان روز انفجار بزرگی در شهر مخفی Stalask-12 رخ داده است.
بعد از ماجراهای سالن اپرا، داستان فیلم روند سریعتری میگیرد. واشنگتن طی ملاقات با دانشمندی به نام Laura درباره وارونگی یاد میگیرد، با Neil (یک مامور مخفی تنت از آینده) ملاقات میکند، از Priya (یکی از عوامل تنت) اطلاعات جدیدی دریافت میکند، با Kat (همسر Sator) ملاقات میکند، یک هواپیما را به Oslo Freeport میکوبد (برای کسب اعتماد Kat) و در نهایت با Sator دیدار میکند.
Protagonist در این بین متوجه میشود که Sator دستگاههای سری وارونگی زمان با نام turnstiles را در freeportهای سرتاسر جهان نگهداری میکند و حتی در Oslo Freeport با نسخه آینده خود درگیر میشود.
ماموریت بزرگراه
Protagonist بعد از ملاقات با Sator او را متقاعد میکند تا برای دزدیدن پلوتونیوم 241 (الگوریتم) به او اعتماد کند. Sator از او میخواهد تا پلوتونیوم را حین جابجایی در بزرگراهی در Tallinn سرقت کند. Protagonist بعد از آن سعی میکند با دزدیدن الگوریتم برای خودش Sator را دور بزند اما خودش گول میخورد.
Sator با طراحی یک حمله گاز انبریِ زمانی موفق میشود الگوریتم را بهدست بیاورد. بعد از آن او سفر خود را برای برگشت در زمان آغاز میکند تا به روز چهاردهم برگردد. زمانی که Kat معتقد است برای فعال کردن الگوریتم و پایان دادن به دنیا انتخاب خواهد کرد.
بعد از نقشه هوشمندانه Sator در بزرگراه، Neil هویت اصلی خود را به عنوان یکی از مامورین تنت افشا کرده و درخواست نیروی پشتیبانی میکند. یک گروه نیرومند از سربازان تنت که تبحر بالایی در جنگهای با آنتروپی معکوس دارند و توسط شخصی به نام Ives فرماندهی میشوند.
گذر معکوس (رو به عقب)
Sator به روز چهاردهم و تعطیلاتش با Kat در ساحل ویتنام برمیگردد و آماده خودکشی میشود. مرگ او به وسیله مچ بند هوشمندش باعث فعال شدن الگوریتم در Stalask-12 میشود. تیم تنت در همان روز طی یک حمله گاز انبری زمانی ده دقیقهای به Stalask-12 حمله کرده و سعی میکنند تا الگوریتم را به چنگ آورد. در این بین Kat هم سعی میکند تا جلوی مرگ Sator را بگیرد و با این کار برای تیم تنت زمان بخرد.
همانطور که در ابتدا گفتم، کل فیلم Tenet یک حلقه زمانی بزرگ است که در روز چهاردهم آغاز شده و در همان روز هم پایان مییابد. Sator سعی میکند در همان روز اول و با گرفتن پلوتونیوم در اپرا الگوریتم را کامل کند اما با دخالت Protagonist، این کار دو ماه طول میکشد تا در نهایت به روز چهاردهم و به شهر Stalask-12 برمیگردیم. با این تفاوت که این بار Sator الگوریتم را دارد و در حال آمادهسازی برای فعال کردنش است.
ما در این مطلب سعی در توضیح اتفاقات داستان فیلم Tenet و جواب به سوالهای شما بعد از دیدن این فیلم داشتیم، با این حال به شما پیشنهاد میکنیم که باز هم به تماشای فیلم بنشینید، زیرا با هر بار دیدن فیلم متوجه نکتهای میشوید که بار قبل به سادگی از روی آن رد شده بودید. اگر هم با هر یک از جوابهای ما مخالف بودید، در قسمت کامنتها نظر خود را بگویید.
ممنون بابت توضیح خوبتون . داستان فیلم هم هوشمندانه بود و هم اشتباهات اساسی داشت . حلقه زمانی فیلم ناقص بود . نمیدانم این چیزی که میگم درست باشه یا نه …
وقتی پروتاگونیست با کت در رستوران ملاقات میکنه و کت درباره زنی که از روی قایق پریده میگه خب این یعنی اینکه الگوریتم الان دست افراد تنت یعنی پروتاگونیست و آیوز هست و اصلا نباید هشت قطعه اون دست سیتور باشه ! . یک مشکل دیگه اینه که کت در آخر فیلم نسخه آینده شوهرش که به گذشته آمده رو میکشه در حالی که نسخه گذشته شوهرش هنوز زندس .
هم چنین از اونجایی که افراد اگه به 10 روز قبل سفر کنن ، همون 10 روز گذشته میمانن و باید زمان رو عادی بگذرانن ( هیچ راهی برای بازگشت مستقیم و سریع به زمانی که از اون به گذشته آمدن نیست ) پس در آخر فیلم 2 کت وجود داره که یکی از آینده به روز 14 هم سفر کرده و اون یکی به صورت عادی اونجا بوده . حالا مشکل اینجاست که در گذشته فقط یک مکس وجود داره ، حالا قراره مکس با کدام کت زندگی کنه ؟! . اگر با نسخه گذشته کت زندگی کنه پس نباید اون گوشی موبایل ( اونی که پروتاگونیست در کشتی زرد رنگ به او داد ) رو داشته باشه ، به هیچ وجه هم نمیتانه با نسخه آینده زندگی کنه مگر اینکه نسخه آینده صبر کنه که کت گذشته در روز دزدیدن قطعه آخر الگوریتم تیر بخوره و معکوس بشه ، بعدش بره و با مکس زندگی کنه اما اینجا یه مشکل پیش میاد و اونم اینه که کتی که گلوله خورده و معکوس میشه هیچ عذاب وجدانی بابت جا گداشتن پسرش در آینده رو نداره .
قسمت اول حرفتو فهمیدم
امیدوارم جوابشو یکی بده! والا ضایه س ک!
جوابش رو پیدا کردم و متوجه شدم که اگر سازوکار turnstile رو کامل درک کنیم جواب سوال اول پیدا میشه اما سوال دوم خیر . اما حلقه زمانی ای که از آینده به گذشته وصل شده ناقصه .( منظورم از آینده همون آیندگانه که قصد دارن الگوریتم رو فعال کنن)
جوابت خیلی راحته. اینا بازتاب هستن. فرض کن تو الان که داری این کامنت رو میخونی، خود واقعیت هستی. بعد یهو خودت رو میبینی که از جلوت بصورت معکوس رد میشه، اون بازتابه تا موقعی که خودت به اون اتفاقش برسی
اما در جواب سوالت راجب کت باید بگم مثلا کت روز ۱۵ ام معکوس میشه. یعنی بعد روز ۱۵ ام، کتی روی کره زمین وجود نخواهد داشت. خوب مشکل تو اینه که تفکر خطی راجب این فیلم داری. به قول اون زنه باید تفکر خطی رو گذاشت کنار. داشتم توضیح میدادم. حالا کت ما که معکوس شده و برگشته به روز ۱۰ ام، و دوباره عادی میشه. یعنی ما شاهد این هستیم که دوتا کت روی کره زمین داریم. پس کت باید ۵ روز صبر کنه تا به روز ۱۵ ام که معکوس شده برگرده. از دید پسرش یه لحظه اس ولی از دید کت ۵ روز رو بدون پسرش بوده. پس نتیجه میشه گرفت که در اصل بعد روز ۱۵ ام، کت دوباره یه دونه روی کل کره زمین میشه. به نظر من برای درکش باید زمان رو مثل آب تصور کرد که دقیقا جلومونه و می بینیمش. حالا فرض کن اون طلاها رو معکوس کردی. پس خاکش میکنی زیر زمین. به نظرت چی میشه؟ اگه چند دقیقه بعد درش بیاری، هنوز هست یا اینکه گذشتگان اون رو برداشتن؟ جواب این اتفاق این میشه که سرنوشت هر چی که نوشت
یک چیز دیگه هم اینه که در روز حمله اپرا که نیل ، پروتاگونیست رو نجات میده (حالا بماند که اون صحنه به صورت احمقانه ای طراحی شده بود که فقط یک گلوله معکوس رو به ما نشان بده)
نیل (برخلاف تصور بیشتر بیننده های فیلم) معکوس نیست چون اگر دقت کنید هیچ لوله ای به ماسکش وصل نیست ( لوله ای که از کپسول اکسیژن به ماسک وصل میشه ) و حرکتاش نشانی از معکوس بودنش نداره ، حالا مشکل اینجاست که نیل از کجا میدانست که یک گلوله معکوس به کنار بمب برخورد کرده و از کجا میدانست با چه اسلحه ای شلیک شده !!!!
قسمت دوم حرفتون بنظرم نیل اصلا اونجا توی اون سالن کنسرت در گذشته نبوده و بطور طبیعی داشته زندگی خودش رو طی میکرده برای همین هم هست که حرکاتش معکوس نیس در واقع این سیاه پوسته نقش اصلی داستان انقدر در گذشته سفر میکنه که با نیل اشنا میشه و دوست میشن و به نیل میگه مه در اینده خودت با من اشنا بشو و حواست به من باشه
دقیقا. خیلی ها اینجا اشتباه فکر کردن. درواقع فقط اسلحه نیل معکوس شده بود. مثل اون اسلحه ای که اون زنه اول کار به واشنگتن نشون داد و گفت تو گلوله رو شلیک نمیکنی، بلکه میگیریش
مطالبتون خوب و درست بود. اما یه سوال برای من حل نشد. اونم اینکه سیتور چرا توی سکانس اپرا با ماموران tenet همکاری میکنه؟ اصلا سکانس اپرا که سیتور هم درش حضور داره و قطعه 9 الگوریتم هم اونجا هست، در چه زمانیه؟ (چون بعد از ماجرای اپرا تازه پروتاگونیست وارد تنت میشه.)
در کل به نظرم نقاط ابهام حل نشدنی در فیلم هست که به جنبه تخیلی بودن فیلم برمیگرده و علمی نیست که ما بخواهیم پاسخی براش پیدا کنیم.
بازم ممنون
سلام. اتفاقا ویدیو عالی بود و منصفانه. از هر چهت چه موافق و چه مخالف دیدگاه های متفاوتی ارایه شد. واقعا از نقد منصفانه شما کلی اموختم. هیچ تعصبی نه بر روی کارگردان بود و نه بر شخصیت و نه فیلمنامه و وو. زنده باد و منتظر این گپ و گفت های ریبا هستیم.
کپی آینده اون خانم، مادر بچه چطور میشه؟؟
بچهه دوتا مادر داره که نباید بهم دست بزنن؟
خوب ببین در یک زمان دوتا مادر داره. ولی وقتی مثلا یک ماه بگذره، مادرش یکی میشه ولی با این تفاوت که مادره یک ماه دیگه هم میره روی تفاوت سنی بچه و مادره
متوجه یه چیز جالبی شدم. من از لحاظ درک زمانی مشکلی ندارم. ولی دوجای فیلم رو نفهمیدم. یکیش همون سکانس اول فیلم هست که چرا پلیس اوکراین میخواست بمب کار بزاره و اونا کی بودن که واشنگتن رو گرفتن. اما دومیش مربوط میشه به همون سکانس معکوس اتاق آبی و قرمز که برام سوال بود چرا واشنگتن به گذشته سفر کرد. که چی بشه. ولی شما نوشتید بخاطر اینکه الگوریتم رو انداخت توی ماشین معکوس برگشت که برش داره. ولی اینجا کریستوفر نولان یه سوتی داده. اگه سکانس عادیش رو نگاه کنید میبینید که واشنگتن، الگوریتم رو پرت نکرد توی ماشین، بلکه توی دست خودش نگه داشت. منم روی این حساب با خودم گفتم الگوریتم که دست خودشه. پس چیکار دارن میکنن
اما برای اونایی که سکانس فرودگاه رو درک نکردن باید بگم که برای درک کردنش کافیه دوتا خط بغل هم روی کاغذ بکشید. یکیش زمان عادی باشه و یکیش معکوس. حالا با خودکار آبی روی اونی که معکوسه خط بکشید و مانند فیلم ناگهان جهتش رو عوض کنید. یه حالت نیم دایره ای پیش میاد. از اون طرف هم از دید واشنگتن کت و شلواری روی زمان عادی پیش برید و با خودکار قرمز خط بکشید. این نهایت راهنمایی بود که میتونستم راجب درک این فیلم بگم. یه چیزی هم راجب این سکانس هست. توی این سکانس از دید واشنگتن معکوس یه جاییش هست که واشنگتن عادی اسلحه از چندمتری میاد یهویی توی دستش. برای همین معکوسش پاش رو میزاره روی دستش که نتونه اسلحه رو تکون بده
ولی از دید واشنگتن عادی، ما می بینیم که معکوسش پاش رو میزاره روی دستش و باعث میشه اسلحه پرت بشه چندمتر اون طرف تر. این یعنی اینکه اینجا نه معلول قبل علته، و نه علت قبل معلول