سری بازیهای Borderlands با توجه به ذات خود، شوتری سرگرمکننده و چند نفره با محوریت کشتن انبوهی از دشمنان با انبوهی از سلاحهای متنوع و رنگارنگ، تاریخچه و Lore عمیق بسیار جذابی دارد که در سال جاری با انتشار بازی Borderlands 3 بسط و ادامه پیدا خواهد کرد. اگر نمایشها و تصاویر این بازی چشمتان را گرفتهاند یا با توجه به این که ۷ سال از انتشار دومین قسمت سری میگذرد نکات کلیدی داستان آن را فراموش کردهاید، به احتمال زیاد به یک آنچه گذشت نیاز دارید. در این مطلب سعی میکنیم به این مساله پاسخ داده و خلاصهای از بازیهای پیشین سری را بیان کنیم. این خلاصه شامل بازیهای اصلی، محتواهای قابل دانلود آنها، کتابهای مصور و حتی عنوان فرعی اشاره کلیک Tales from the Borderlands استودیوی Telltale میشود. لازم به ذکر نیست که این مطلب شامل محتویات داستانی مهم از تمامی داستانها و بازیهای مرتبط با Borderlands که تاکنون منتشر شدهاند، است.
داستان بازیهای Borderlands قرنها پیش از بازی نخست و با نژادی کهن به نام Eridians آغاز میشود. ما چیز زیادی در مورد این موجودات نمیدانیم به جز این که در رویدادی مرگبار منقرض شده، تکنولوژیهای پیشرفتهی خود را در مجموعهای از Vaultهای مختلف در سرتاسر کهکشان مخفی کرده و موجودات مبارزی به نام Guardians را برای محافظت از آنها خلق کردهاند. البته مدت زیادی طول نمیکشد تا مجموعهای از کمپانیهای حریص در مورد این Vaultها آگاهی پیدا کنند. طبق این شایعه این مکانها شامل منابع عظیمی از Eridium، مادهای ارزشمند که هر فردی را به میلیاردری کهکشانی تبدیل میکند، هستند. این مسئله گنجیابی کهکشانی عظیمی را رقم میزند که در آن سرمایهداران و افراد عادی به دنبال Vaultها گشته و این موضوع در نهایت دو کمپانی بزرگ Dahl و Atlas را به یکی از این مکانها که در سیارهی پاندورا در لبهی کهکشان (که به آن Borderlands میگویند) میکشاند.
این دو کمپانی به سرعت مشغول به ساخت کولونیها در پاندورا میشوند اما خبر ندارند که در اواخر زمستان هفت سالهی این سیاره بر آن قدم گذاشتهاند. با فرا رسیدن بهار، حیوانات و موجودات طبیعی پاندورا از مخفیگاههای خود بیرون میآیند. این موجودات علاقهی چندانی به این مهاجمان جدید نداشته و تهدیدی مشخص برای آنها هستند. این مسئله پاندورا را به آشوب کشانده و کمپانیها نیز تصمیم به فرار میگیرند. کمپانی اتلس در این راه از Gortys Project و ارتش خصوصی The Crimson Lance و Dahl نیز ساختمانهای حفاری خود را رها کرده و به افراد باقیمانده در سیاره اجازهی تسخیر آنها را میدهند. در همین زمان یکی از دانشمندان کمپانی Dahl به نام Patricia Tannis مدارکی مبنی بر وجود کلیدی برای یک Vault را پیدا میکند که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
کمپانی Dahl همچنین سعی بر دستیابی به Vaultی بر قَمَر پاندورا، Elpis، داشته است. رهبری این عملیات بر عهدهی Colonel Zarpadon بود. این عملیات با شکستی فاجعهبار تمام میشود. تلاشهای این کمپانی مبنی بر حفاری سطح این قمر منجر به گشوده شدن آن، نابودی اتمسفر پاندورا و رخ دادن اتفاقی به نام Crackening میگردد.
در همین زمان، Zarpadon و ارتشش راه خود را به درون یک Vault پیدا میکنند، اما اتفاقات گذشته بر آنها نظر آنها را تغییر داده و تصمیم میگیرند با جدایی از Dahl گروه مستقل خود به نام The Lost Legion را به منظور دفاع از این Vault و تمامی محتوای آن انجام دهند. این مسئله در کنار فجایع رخ داده این کمپانی را مجبور به رفتن از پاندورا میکند.
داستان بازی Borderlands از اینجا آغاز میشود. با خروج Dahl و Atlas از پاندورا، عملیات جستجوی Vault بر سطح پاندورا بر عهدهی گروههایی از مزدورهای گنجیاب به نام Vault Hunters که شامل گروهی از شخصیتهای اصلی بازی نخست، Lillith، Mordecai، Brick و Roland میشود، قرار میگیرد. این گروه سفر خود را از شهر کوچک Fyrestone، خانهی Claptrap، آغاز کرده و توسط «فرشتهای» که با آنها ارتبط ذهنی برقرار میکند، راهنمایی میشوند. راهنماییهای این فرشته آنها را به یک Eridian Artifact که نخستین قسمت از یک Vault Key است، میرساند. اما در همین زمان گروه The Crimson Lance و رهبرشان، Commandant Steele از راه رسیده و با خبردار شدن از این قضیه میخواهند در گنج سهیم باشند. اما طبیعتا این اتفاق نیافتاده و گروه ما به کمک Tannis باقی قسمتها را پیدا کرده و درهای Vault را میگشایند.
اما در این هنگام مشخص میشود که دست Tannis با دست Steele در یک کاسه بوده و او علاوه بر اهدای کلید به Steele، قهرمانان ما را نیز به دنبال نخود سیاه میفرستد. گروه ما درست به موقع برای مشاهدهی گشوده شدن درهای Vault به دست Steele فرا رسیده و متوجه میشوند تنها چیز موجود در آن هیولایی ترسناک به نام The Destroyer است که فرمانده را یک لقمهی چپ میکند. در اینجا مشخص میشود که این Vault محلی برای مخفی کردن تکنولوژیهای پیشرفته نبوده و زندانی برای سلاحی زنده است و قهرمانان ما مجبور به کشتن آن میشوند.
قهرمانان ما پس از کشتن این هیولا، کلید را به Tannis بازمیگردانند. با این حال به نظر میرسد که گشودن این Vault منجر به افزایش منابع Eridium در سرتاسر پاندورا شده است. این مسئله توجه Hyperion، کمپانیای دیگر، را جلب کرده و در لحظات پایانی بازی مشخص میشود که «فرشته» برای آنها کار میکرده است. مدتی پس از این قضایا، قاتلی که به گروه Crimson Lance خیانت کرده است، به نام Athena، با قهرمانان ما تماس گرفته و از آنها میخواهد تا افراد باقیماندهی این ارتش را همراه با آخرین رهبر آنها، General Knox، به قتل برسانند. آنها در این راه موفق شده و کمپانی Atlas برای همیشه از پاندورا به بیرون رانده میشود. اعضای باقیماندهی این گروه نیز Roland را به عنوان رهبر خود انتخاب کرده و در کنار یکدیگر گروه The Crimson Raiders را تشکیل میدهند.
در جریان رویدادهای بازی Borderlands the Pre-Sequel که با Athena و تلاش او برای یافتن کار آغاز میشود. سرانجام نیز یکی از کارکنان کمپانی Hyperion به نام Jack، او را به کار میگیرد. در ادامه مشخص میشود که این کمپانی در تلاش برای ساخت ایستگاهی جدید به نام Helios بر سطح قمر Elpis است، اما Colonel Zarpodon و گروه Lost Legion او بر سر راهشان قرار دارند. آتنا در کنار مزدورهایی به نام Wilhelm، Nisha و Claptrap به مقابله با این گروه میپردازند. متاسفانه گروه Lost Legion موفق میشوند که Helios را تسخیر کنند و Jack را مجبور به فرستادن مزدورهای خود بر سطح Elpis به منظور نابودی منبع سیگنالی مزاحم میکنند. در این جا گروه ما با Janey Springs، دلال مواد مخدری محلی، آشنا شده و او آنها را برای رسیدن به بزرگترین شهر Elpis به نام Concordia و ملاقات با Roland و Lillith راهنمایی میکند.
با نابودی سیگنال مزاحم و راه افتادن سیستم Fast Travel، جک راه خود را به Concordia پیدا کرده و شهردار/کلانتر آن را میکشد. این مسئله Lillith و Roland را نگران وضعیت روانی او میکند اما مدتی طول نمیکشد که گروه ما به یکی از کارخانههای قدیمی کمپانی Dahl حمله کرده و ارتشی از روباتها را برای مقابله با Lost Legion میسازند. در ادامه Zarpodon شکست داده شده و در آخرین لحظات پیش از مرگش مکان Vault را به جک میگوید. اما به او هشدار میدهد که باز کردن در آن هزینهای را در پی خواهد داشت. او به سخنان کلنل شکست خورده اهمیتی نداده و با شلیک یک گلوله کار او را تمام میکند.
هنگامی که گروه ما به Helios میرسد، با دانشمندی که مشغول کار بر تکنولوژی پیشرفتهی هوش مصنوعی است، به نام ناکایاما ارتباط برقرار میکنند. او علاقهی عجیبی به آپلود کردن ذهن فردی مرده بر کامپیوتری مخصوص داشته و همچنین علاقهی دیوانهواری به جک دارد. جالب است، نه؟
در این حال Roland، Lillith و Moxxi به جک خیانت کرده و هر دو گروه برای رسیدن به Vault تلاش میکنند. قهرمانان ما نیز از سمت دیگری در حال پیشروی بوده و در راه خود با ارتشی از Guardianها روبرو شده و راه را برای جک باز میکنند. سرانجام جک وارد Vault شده، به جسم کهن و مرموز حاضر در آن دست زده و بینشی از Vault دیگری بر سطح پاندورا دریافت میکند که موجودی آتشین در آن محبوس شده و به هر کس که آن را آزاد کند خدمت میکند. اما درست در میان بینش جک، لیلیث وارد Vault شده و جسم کهن را به صورت جک میکوبد.
جک که حالا به طرز وحشتناک و کریهی تغییر شکل داده و قدرت مستش کرده است، ماسکی به صورت زده و از لقب جک خوشتیپ (Handsome Jack) استفاده میکند. وی در ادامه مدیر کل هایپریون را کشته و کمپانی را تحت اختیار خود در میآورد. حال او کینهای شدید از تمامی Vault Hunterها داشته و منابع کمپانی را صرف گشتن به دنبال آن Vault مرموز میکند. او همچنین از سلاحی مخفی در عمق نرمافزار Claptrap آگاه شده و او را مجبور به یافتن قطعهی گم شدهی خود میکند.
این سلاح به جک اجازهی نابودی تمامی Claptrapهای موجود را میدهد. خوشبختانه نمونهی اصلی این روبات که یکی از قهرمانان بازی The Pre-Sequel بود، نجات یافته و به کمک شکارچیای محلی به نام Sir Hammerlock به زندگی برمیگردد. تصمیمهای شرورانهی جک منجر به آزردگی آتنا و زده شدن او شده و آتنا به عنوان جایزهبگیری تمام وقت در کنار Janey به پاندورا بازمیگردد.
در بازی Borderlands 2 با چهار شخصیت جدید به نامهای Axton، Zero، Maya و Salvador آشنا میشویم. این قهرمانان به دنبال گنجهای وعده داده شده توسط جک به پاندورا میآیند. جک در پی انتقامگیری خود از تمامی جستجوگران گنج کهکشان، افراد مختلف را به پاندورا کشانده و آنها را میکشد. قهرمانهای ما نیز خود را رها شده در سرزمینهای یخزدهی Windshear Waste مییابند. خوشبختانه Claptrap به نجات آنها میآید. او که از زمان پایان ماجراهای بازی The Pre-Sequel به تنهایی زندگی کرده، قهرمانان ما را به نزد دوست جدید خود به نام Sir Hammerlock میبرد و یاری آنها را در مبارزه با جک درخواست میکند. راهنماییهای او قهرمانان ما را به Sanctuary، شهری برای انقلابیون و مخالفان جک، میرساند.
قهرمانان ما در این شهر با گروه The Crimson Raiders روبرو میشوند. رهبر آنها، Roland، به دست راهزنان گروگان گرفته شده و شخصیتهای ما برای نجات او از کمک Siren جایزهبگیری به نام The Firehawk استفاده میکنند. همانطور که احتمالا میدانید، Sirenها زنهایی جنجگو هستند که قدرتهایشان توسط Eridium تقویت شده و تنها شش عدد از آنها در یک زمان وجود دارند. تا به اینجای کار ما با سه مورد از این گروه آشنا شدهایم: لیلیث، مایا و فرمانده استیل. در ادامه مشخص میشود که Firehawk همان لیلیث بوده و اکنون به دلیل افزایش مقادیر Eridium بر سطح پاندورا قدرتمندتر شده و در تمام این مدت از دست جک مخفی شده است.
قهرمانان ما به کمک لیلث رولند را نجات میدهند و جستجوی کلید Vault را، که اکنون در حال انتقال توسط جک در قطاری متعلق به کمپانی هایپریون است، آغاز میکنند. آنها به قطار حمله کرده و به کمک مورتدکای و Tiny Tina، دختری نوجوان و متخصص امور انفجاری، سعی بر به دست آوردن کلید میکند. اما به نظر میرسد که همهی این موارد حقهای بیش نبوده و یکی از دست راستهای جک، با قصد کشتن قهرمانان ما به آنها حمله میکند. قهرمانان بازی Borderlands 2 او را شکست داده و از Power Core او برای راه اندازی سپرهای Sanctuary برای مقابله با جک استفاده میکنند. اما مشخص میشود که این نیز تلهای دیگر بوده و این Core تمامی سپرهای شهر را از بین میبرد. در این هنگام لیلیث ناچار میشود تمامی شهر را، برای نجات آن از آتش بیامان افراد جک، تلپورت کند.
در این لحظه «فرشته» سرانجام اعتراف میکند. او میگوید که در تمامی این مدت به صورت اجباری برای جک کار میکرده و کلید Vault را به منظور آزادسازی موجود زندانی در آن و نابودی پاندورا شارژ میکرده است، اما اکنون دیگر خسته شده و مکان حضور خود را برای قهرمانان ما میفرستد. هنگامی که ما به آنجا میرسیم مشخص میشود که «فرشته» نه تنها یک Siren است، بلکه دختر جک بوده و از تشنگی قدرت و وسواس او خسته شده است. قهرمانان ما در کنار رولند، لیلیث، مورتدکای و بریک باید فرشته را کشته تا بتوانند سلاح مخفی و قدرتمند جک را از بین ببرند. اما پس از مرگ او، جک وارد شده و پس از کشتن رولند، لیلیث را به عنوان Siren جدید خود گروگان میگیرد.
با تکمیل شارژ شدن کلید به دست لیلیث، جک برای آزادسازی هیولا به Vault میرود و قهرمانان ما در اینجا باید او را شکست داده و از نابودی پاندورا جلوگیری کنند. با مرگ او، تنها کاری که باقیمانده خالی کردن یک گلوله در مغز شیطانی جک است. در این لحظه کلید شارژ شده نقشهای را حاوی دهها Vault دیگر در سرتاسر کهشان نشان میدهد و قهرمانان ما نیز تصمیم به یافتن آنها میگیرند.
داستان بازی Tales from the Borderlands مدتی کوتاه پس از ماجراهای بازی دوم آغاز میشود. با وجود داستان چند شاخه و متغیر این بازی، بیان خلاصهای کلی از آن کاری دشوار است و استودیوی Gearbox نیز مسیر اصلی (Canon) داستان آن را مشخص نکرده است. با این وجود در ادامه سعی میکنیم به مهمترین نکات داستانی این بازی که با داستان بازی Borderlands 3 ارتباط دارند، بپردازیم.
شخصیتهای اصلی این بازی Rhys و Vaugh، دو نفر از کارمندان جزیی هایپریون که سعی به تبدیل شدن به جک خوشتیپ بعدی را دارند، و فیونا و ساشا، دو خواهر پاندورایی هستند که سعی بر کلاهبرداری از آن دو کارمند را دارند. احتمالا میتوانید بقیهی ماجرا را حدس بزنید. در ادامه این چهار نفر برای یافتن یک Vault با یکدیگر همکاری کرده و نقشهی پروژهی Gortys کمپانی Atlas را مییابند. گورتیس روباتی است که به وسیلهی اتلس برای شناسایی، باز کردن و متعادلسازی Vaultهای سرتاسر کهکشان طراحی شده است، اما برای عملکرد درست نیاز به قطعاتی دارد که بر سطح پاندورا و Helios یافت میشوند.
در ادامه Rhys تصادفا هوش مصنوعی جک خوشتیپ را از طریق عملیات عصبی Nakayama، به ذهن خود انتقال میدهد. در ادامه با رسیدن شخصیتهای بازی Tales from the Borderlands به Helios، سطح آن کاملا نابود شده و ریس پس از یافتن مدارک کمپانی در خرابههای دفتر جک و خارج کردن او از ذهنش، به مدیر کل هایپریون بدل میشود. در ادامه او و فیونا به طرزی مشکوک ناپدید میگردند.
در قسمتی از داستان بازی آتنا نیز به گروه میپیوندد، اما در میان راه به دست بریک و مورتدکای گروگان گرفته میشود. او در ادامه به گناهان خود در نزد لیلیث اعتراف میکند. در ادامه The Watcher وارد ماجرا شده و به تمامی Vault Hunterها هشداری مبنی بر جنگ پیش رو را میدهد.
مدتی بعد، لیلث با وظایف خود به عنوان رهبر گروه The Crimson Raiders به مشکل میخورد. سخنان The Watcher به شدت بر روی او و دیگران تاثیر گذاشته و آنها همچنان نقشهی Vaultهای سراسر کهکشان را در اختیار دارند. اما شهر Sanctuary تا مرز فروپاشی پیش رفته و افرادی چون بریک و مورتدکای به دلیل خنثی بودن او، آزرده شدهاند. اما پیش از این که لیلیث بتواند نقشهای طراحی کند، گروهی جدید به نام New Pandora، که از سربازان سابق کمپانی Dahl تشکیل شده و کلنل هکتور رهبریشان میکند، به آنها حمله کرده و با استفاده از سلاحی شیمیایی افراد را به زامبیهایی بیمغز بدل میکند.
لیلیث و گروهش مجبور میشوند که از شهر فرار کرده و به کمک یاران جدیدی چون Vaughn، که اکنون رهبر گروهی از فراریهای Helios است، به مقابله با کلنل هکنور و افرادش میپردازند. اما سرعت آنها کافی نبوده و کلنل خود و شهر را به کل آلوده میکند. این اتفاق لیلیث را مجبور به نابودی کامل شهر و کلید Vault میکند. با نابودی Sanctuary، لیلیث سرانجام وظیفهی رهبری خود را انجام داده و Vault Hunterها را با هدف یافتن Vaultهای مختلف، میشوراند. با این حال او و ما میدانیم که احتمال نابودی کلید بسیار پایین بوده و در بخشهای پایانی تریلر بازی Borderlands 3، آن را در دستان شخصیتی مرموز میبینیم.
داستان بازی Borderlands 3 چهار سال پس از ماجراهای بستهی قابل دانلود Commander Lilith جریان داشته و چهار شخصیت اصلی جدید را در کنار دوقلوهای شروری به نام Calypso Twins معرفی میکند. نام این دو نفر Tyreen و Troy بوده و تایرین پنجمین Siren شناسایی شده در دنیای بازیهای Borderlands است. به نظر میرسد که با چهرههای آشنای زیادی در بازی روبرو شویم. بازی Borderlands 3 سیزدهم سپتامبر سال جاری برای پلتفرمهای PS4، Stadia، PC و Xbox One منتشر میشود.
منبع: Gamesradar