سال ۲۰۱۸ دوران خوبی برای مخاطبان بازیهای ویدئویی بود. عناوین شاخص و مطرحی از جمله Street Fighter V، Monster Hunter و Spider-Man به بازار عرضه شدند، اما فکر کنم شما نیز موافق باشید که گل سر سبد سال گذشته دو بازی Red Dead Redemption 2 و God of War بودند و این مشخص بود که نبرد برای بدست آوردن جایزه بازی سال بین این دو بود. شاید بسیاری از مخاطبان حتی قبل از این که بازی Red Dead 2 را تجربه کنند آن را لایق لقب بازی سال میدانستند و یکی از مهمترین دلایل آن، بازاریابی فوق حرفهای راکستار و ایجاد هایپ در مخاطب برای این بازی بود. با این حال، این Kratos، Atreus و خدایان نوردیک بودند که آرتور مورگان و دار و دسته داچ را شکست دادند و لقب بازی سال را از آن خود کردند. با این حساب، چرا رد دد دو، بازی سال نشد؟
یک اشتباه رایج در مورد جایزه بازی سال وجود دارد که مردم آن را با جایزه «بهترین» بازی سال اشتباه میگیرند، در حالی که این جایزه به عنوانی داده میشود که خدمتی به پیشرفت صنعت بازیسازی و دنیای بازیهای ویدئویی کرده باشد. در این صورت معیارهای داوران برای انتخاب بازی سال متفاوت خواهد بود. پس آنها به دنبال این که کدام بازی کارکرد گرافیکی بهتری داشته یا این که کدام بازی بی نقص بوده نیستند. با این حساب هم ردد دو و هم بازی خدای جنگ خدمات بزرگی به این صنعت روا داشته اند پس چرا این خدای جنگ بود که پیروز از این میدان نبرد بیرون آمد؟
واقعیت این است که هر دو بازی لایق این لقب بودهاند؛ بازی God of War که در قسمت گیم دیزاین انقلابی به پا کرد و شاید یکی از نمونههای تقریبا بی نقص این بخش است که این بازی را به کلاس درسی برای عناوین هکن اسلش تبدیل میکند. اگر یادتان باشد در قسمت سوم بازی کریتوس آنقدر اسلحه داشت که نمیدانست با آنها چکار کند، همه آنها سلاحهای کاربردی و پرقدرتی بودند و مخاطب در انتخاب بین آنها به مشکل میخورد، آخر هم به همان Blade of Chaos بسنده میکرد. کوری بالروگ متوجه این موضوع بود و در این قسمت تنها دو سلاح در اختیارتان قرار داد، منتها با زمان بندی فوق العادهاش هم گیم پلی بازی را از باتلاق تکراری شدن نجات داد و هم استراتژیهای جدیدی را برای مخاطب فراهم کرد، حال این بماند که به همین بهانه شما را مشتاق به گشت و گذار بیشتر در دنیایش کرد. این فقط یکی از مواردی بود که این بازی را به یک شاهکار بدل کرد اما در طرف دیگر بودند کسانی که از برخی از بخشهای این بازی راضی نبودند، از مبارزات با غولهای کم بازی گرفته تا کمبود تنوع در دشمنان بازی.
مطلب مرتبط: افسانه خرجین شرقی | راهنمای کامل ساخت آیتمهای بازی Red Dead Redemption 2
همین موضوع برای Red Dead نیز صدق میکند، Red Dead Redemption 2 یک «بازی» با چاشنیهای واقع گرایانه است. این یعنی المانهای واقع گرایانه بازی لطمهای به لذت بخش بودن آن وارد نمیکنند؛ دست آوردی که شاید در تاریخ بازیهای ویدئویی بی سابقه باشد. کارگردانی خارق العاده آن نیز در تاریخ این صنعت کم سابقه بود که حتی آن را به استانداردهای دنیای پرده نقرهای نزدیک کرد اما بیایید از حق نگذریم، راک استار کمی بدقول نیز بود. چند مورد از جزئیات به ظاهر جذابش قلابی از کار در آمد، برای مثال آن ماسکهای بی خاصیت که مثلا قرار بود هویت آرتور را در حین ارتکاب جرم مخفی نگه دارد، اما در واقعیت تنها شانس فرار کردن از دست قانون را کمتر کرد یا ضعف داستانی بازی که شاید به بازی God of War کمک کرد. آیا با خود فکر کردهاید که چرا جان مارستون هیچگاه از آرتور مورگان در طول بازی قبلی و حتی این بازی یاد نکرد؟ در حالی که طبق خط داستانی رد دد دو، آرتو یکی از مهمترین نقشها را در زندگی جان مارستون بازی کرد و حتی خود را برای او فدا کرد یا این که چرا بازی در چپتر پنج پایان خود را لو میدهد؟ در حالی که God of War به خوبی از افسانههای خدایان نوردیک استفاده کرد و تعلیقهای زیبا و نهفتهای را زیرکانه در بازی خود جای داد. یک دلیل دیگر نیز وجود دارد که شاید در نظر داوران تاثیر گذار بود و آن هم آفتی به نام Microtransaction است که دامن رد دد دو را نیز به خود آلوده کرده، کاری که شاید وجهه راک استار را از چشم خیلی از طرفدارانش انداخت. با همه این احوال، بازی Red Dead Redemption 2 آنقدر در جبهههای دیگر خوب ظاهر شد که توان مبارزه با عنوان خوش ساخت God of War را داشته باشد اما در انتها بخت با رد دد دو یار نبود تا عنوان بازی سال را از آن خود کند.