پس از به پایان رسیدن سه گانه پاندای کونگ فو کار در سال 2016، تصور میشد که یکی از فرنچایزهای بزرگ دنیای انمیشین برخلاف بسیاری از انیمیشنهای دیگر، به یک پایان بسیار زیبا منتهی شده که در هر سه قسمت آن شاهد رشد شخصیتی فوقالعاده تاثیرگذار کاراکتر پو و رسیدن او به آرزوی دوران کودکیاش بودیم. اما امسال (2024) ناگهان خبر انتشار پاندای کونگ فو کار 4 به گوش رسید و همه ما هیجانزده شدیم و متحیرانه به دنبال آن بودیم که این سری با چه داستان جذابی قرار است روبرو شویم و چقدر بخندیم. پس از مشاهده سینمایی چهارم انیمیشن پاندای کونگ فو کار، آمدهایم تا به نقد و بررسی این انیمیشن بپردازیم. پس اگر شما نیز این انیمیشن را تماشا کردید، با ما همراه باشید.
در پاندای کونگ فو کار 4، پو اکنون به عنوان جنگجوی اژدها زندگی روزمره خود را میگذراند و به پدر ناتنیاش پینگ و پدر اصلیاش، لی، کمک میکند تا رستوران جدید خودشان را باز کنند. در این میان استاد شیفو نیز به پو میگوید که حالا دیگر باید به دنبال جانشینی برای خودش بگردد و سمت جنگجوی اژدها را به جانشین خود واگذار کند. در این میان خبری میرسد که تای لانگ از زندگی پس از مرگ بازگشته و پو به جستجوی دلیل بازگشت او با روباهی مکار روبرو میشود که گویا میداند چه کسی تای لانگ را به زندگی بازگردانده. بنابراین پو به همراه آن روباه به نام ژن (zhen) به سفری میرود تا بتواند با دشمن جدید چین، آفتاب پرست، مقابله کند.

این سینمایی توسط مایک میچل (Mike Mitchell)، کارگردان انیمیشنهایی همچون شرک 4، ترولها و سینمایی سه بعدی اسپانجباب، کارگردانی شده و فیلمنامهنویسان هر سه سینمایی پیشین پاندای کونگ فو کار، به نامهای جاناتان آیبل (Jonathan Aibel) و گلن برگر (Glenn Berger) به همراه نویسنده جدیدی به نام دارن لمکه (Darren Lemke) در این سری حضور داشتند. اما تفاوت این سری با سریهای پیش در آن است که این بار ربکا هانتلی (Rebecca Huntley) جایگزین ملیسا کاب (Melissa Cobb) تهیهکننده سه سینمایی پیشین شده است.
مطلب مرتبط: بهترین انیمیشن های تاریخ
هشدار اسپویل
در مراحل تولید این انیمیشن که توضیحات آن در ویکیپدیا نیز موجود است، گفته شده که داستان سری چهارم پاندای کونگ فو کار از همان سالهای اول پس از اتمام دنباله سوم، مطرح شده بود و جفری کاتزنبرگ (Jeffrey Katzenberg) مدیر اجرایی آن زمان کمپانی دریم ورکس، بیان کرده بود که میتوان 6 دنباله سینمایی از پاندای کونگ فو کار ساخت. همچنین در سال 2018، دو سال پس از پایان سری سوم، زمانی که از جنیفر یو نلسون (Jennifer Yuh Nelson) کارگردان دو دنباله پیشین، درباره ساخت سری چهارم سوال کردند، او بیان کرده بود که همیشه این فرنچایز را به عنوان یک سه گانه میدید، اما تا زمانی که تمرکز داستان بر روی پیشرفت پو قرار داشته باشد میتوان ادامهای بر داستان آن ساخت.
بنابراین میتوان دید که ساخت سری چهارم از این انیمیشن تصمیم یک شبه نبوده و از همان سالها، علاقه به ساخت ادامهای برای این سری دیده می شده. این توقف تا 8 سال بعد ادامه پیدا کرد تا اینکه در سال 2023، فیلمنامهنویسان این مجموعه با داستان جدیدی برای ادامه پاندای کونگ فو کار، بازگشتند و مایک میچلِ کارگردان، آن را نامه عاشقانهای بر سری اول این مجموعه توصیف کرد. اما او به هنگام ساخت سری چهارم احساس کرد که رشد شخصیتی پو در سینمایی سوم به گونهای به تصویر درآمده که انگار دیگر جایی برای پیشرفت شخصیتی او وجود ندارد. به همین دلیل ایده پلیدی به ذهنش رسید که فکر میکنم دلیل اصلی ناموفق بودن داستان سینمایی چهارم شده است.

او بیان میکند که تصمیم گرفت تا تمام پیشرفت شخصیتی پو تا آن زمان را کنار بگذارد و به سازندگان فیلم سپرد تا به دنبال مضامین عمیقی بگردند که در زندگی امروزی بیشتر مطرح است و فضای داستان را مدرنتر کنند. او همچنین میخواست شخصیت پو را تکامل ببخشد و شخصیتهای جدید بیشتری به داستان اضافه کند تا فضای این فرنچایز را گسترش دهد.
نکته جالبی که میچل بیان میکند آن است که شخصیت پو در تمام سریهای پیشین، دید مثبت و منفی به همه چیز داشت و او قصد داشت تا او را با شخصیتی روبرو سازد که از این لحاظ او را به چالش بکشد، یک شخصیت خاکستری به نام ژن که پو را ناامید کند، درست همانطور که در ابتدا شیفو از پو ناامید شده بود و از این لحاظ درام سری اول را بازسازی کند. او همچنین درباره شخصیت آفتابپرست نیز توضیح داده که میخواسته این شخصیت بزرگترین شرور فرنچایز باشد؛ زیرا او نیز همانند پو به خاطر ویژگیهای ظاهری و خاصیت پوستش دست کم گرفته شده و از کونگ فو کنار گذاشته شده بود، اما پو با وجود ظاهر تپلش تبدیل به بزرگترین جنگجوی اژدها و آفتابپرست، بزرگترین شرور میشود.
با وجود تمام اظهارات جالب میچل کارگردان، به شخصه پیش از تماشای سینمایی چهارم پاندای کونگ فو کار، تعریف خوبی از این دنباله سینمایی نشنیده بودم و متوجه شدم به دلایل کمبود بودجه و همچنین اعتصاب بازیگران و صداپیشهها به خاطر تهدید آنها به جایگزینیشان با هوش مصنوعی، بازگشت صداپیشگان شخصیتهای ببر و میمون با هنرنمایی آنجلینا جولی و جکی چان در این دنباله سینمایی ممکن نبود و به همین خاطر هیچ یک از آن ها در این سری حضور ندارند.

این موضوعی است که بیش از نیمی از جذابیت پاندای کونگ فو کار 4 را تحت تاثیر قرار داده و دیگر آن حس نوستالژیکی که بزرگترین نقش را در تولید و فروش دنبالههای سینمایی و سریالی دارد را از دست داده است و قطعا با شنیدن این خبر، با ذهنیت بسیار بدی شروع به دیدن این سینمایی کردم. اما با وجود انتظارات بسیار کمی که از آن داشتم، پس از آن که کامل آن را تماشا کردم، به خودم آمدم و دیدم لبخند ملایمی بر صورتم نقش بسته و متوجه شدم با وجود تمام کاستیها باز هم نتوانستم در برخی سکانسها از خندیدن خود جلوگیری کنم.
نبود شخصیتهای «پنج ابرخشمگین» ( همان ببر، میمون، مانتیس، افعی و ماهیخوار) باعث شده تا این سینمایی دیگر آن حس و حال و شور و اشتیاق گذشته را نداشته باشد و این حس با کمکاری موسیقی متن در رونمایی یک ملودی چینی جدید و زیبا تشدید شده؛ چرا که اگر در سریهای پیش، یک ملودی جذاب جدید به آلبوم موسیقی متن شنیدنی هانس زیمر در این انیمیشن افزوده میشد، در این سری جای خالی این ملودیها بسیار حس میشد و تنها ملودی به یادماندنی سینمایی اول در برخی سکانسها به گوش میرسید.
علاوه بر آن باید اشاره کرد که با وجود تلاش بسیار میچل کارگردان در اضافه کردن شخصیتهای جدید و گسترش دنیای فرنچایز پاندای کونگ فو کار، این اتفاق بیش از حد و با سرعت زیادی انجام شده. نیت اصلی کارگردان و هدف او، هدف درستی بوده اما زمانی که تعداد زیادی از شخصیتهای نوستالژیک حذف میشوند و جای آن با تعداد بسیاری شخصیت جدید که هیچ کدام بک استوری غنیای ندارند، پر میشود، کار ایراد پیدا میکند.

معمولا ورود شخصیت جدید به داستان با کمی احتیاط و ملاحظات انجام میشود، به طوری که تعداد شخصیتهای جدید کم باشد و به آرامی در کنار شخصیتهای قدیمی دل طرفداران را بدست آورند که این کار هم با ایجاد یک درام قوی یا یک بک استوری غنی و یا یک شخصیتپردازی بانمک و تو دل برو انجام میگیرد. اصولا هم انسانها در زندگی واقعی نیز کمتر به سمت شناخت انسانهای جدید میروند و عموما در کنار افراد آشنا بیشتر ارتباط میگیرند. این امر در انیمیشن نیز صادق است مگر آنکه تیم نویسنده به آرامی و با ظرافت مخاطب را با شخصیت جدید خو دهند تا به دل نشیند.
بدین ترتیب پاندای کونگ فو کار 4، به سبب سرعت روایی بالایی که دارد، در زمینه شخصیتپردازی کاراکترهای جدید از نظر من شکست خورده است. این امر در مورد شرور داستان نیز صدق میکند. اگر آفتابپرست قرار است بزرگترین شرور این فرنچایز باشد، ما باید چیزی شرورتر از شخصیت تای لانگ در سری اول ببینیم.
شخصیت تای لانگ شاید از نظر داستانی به نسبت تمام شرورهای این مجموعه، کمقدرتترینشان باشد، اما نزد مخاطب قدرتمندتر و به یادماندنیتر از همه آنها به حساب میآید. دلیل آن، شیوه نمایش نبرد او در فرار از زندانی که با هزاران سرباز حفاظت میشد و همچنین نبرد او با «پنج ابرخشمگین» بود که به مخاطب ثابت میکرد که او چه مقدار قدرتمند و بیرحم است.

و باز هم در این بخش اهمیت حضور پنچ ابرخشمگین حس میشود. در تمام سریها، ببر و میمون و ماهیخوار زودتر از پو به نبرد با شرورها میرفتند و هر دفعه شکست میخوردند تا مخاطب بفهمد که آن شرور چه میزان قدرتمند است و تنها جنگجوی اژدها میتواند شکستش دهد. اما در این سری، آفتابپرست جز با قلدری بر شخصیتهای بیاهمیتی که کونگ فو بلد نیستند، قدرت دیگری نداشته است و از آنجایی که پنج ابرخشمگین نیز مثلا به ماموریتی مستقل رفتهاند، جنگجوی اژدها بدون هیچ ترسی به نبرد با آفتابپرست میپردازد و حتی تلاشی هم نمیکند، زیرا در آخر کاراکتر ژن او را شکست میدهد.
بنابراین از آنجایی که در این سری، پو با هیچ چالشی در شکست شخصیت شرور روبرو نمیشود، بخشهای فلسفی داستان و پرسشهای عمیقی که معمولا پو در جستجوی راه حلی برای چگونگی شکست شرور، به آن میرسید نیز حذف شده است. به همین دلیل راجر ایبرت، منتقد معروف بیان کرده که این انیمیشن در سری جدیدش دیگر زمانی برای تفکر و درک صلح درونی به مخاطب نمیدهد.
شاید بتوان گفت که نزدیک به 70 درصد از غنای فیلمنامه و مضامین عمیق فلسفی نهفته در داستان به واسطه همین شخصیتپردازیهای سطحی و تمرکز افراطی بر سکانسهای طنزآمیز، از بین رفته است. چیزی که باقی مانده یک اثر متوسط سرگرمیمحور با جنس کمدی مشابه با انیمیشن هتل ترانسیلوانیا است. از نظر من شاید انتخاب مایک میچل به عنوان کارگردان و ربکا هانتلی به عنوان تهیهکننده این پروژه از همان ابتدا انتخاب اشتباهی بوده است که شاهکاری با عنوان پاندای کونگ فو کار را به یک اثر متوسط رو به پایین تنزل داده است.

با وجود این، دیدهام که برخی حتی کمدی پاندای کونگ فو کار 4 را هم بیمزه و آبکی توصیف کردهاند که همانطور که پیشتر گفتم، با وجود تمام کاستیهایی که این اثر دارد، اما با این حال در برخی جاها انصافا با آن خندیدم. به عنوان مثال سکانس آن کلبه چوبی بالای صخره یکی از بامزهترین سکانس این انیمیشن برای من بود و همچنین صداهایی که پو در درون خود میشنید از یافتن صلح درونی که آن را با یافتن غذا جابهجا میگوید. اما برخی از سکانسهای کمدی آن، کلیشهای بودند مثل سکانس سقوط لی، پدر اصلی پو از پلههایی چسبیده به صخره که بعد از سقوط او متوجه میشوی زیرپای او خالی نبوده، چیزی که در انیمیشن انکانتوی دیزنی نیز دیده بودیم.
علاوه بر آن، یک سری نکات ریز مثبتی نیز میتوان در این سری مشاهده کرد که زیر انبوه نکات منفی کمتر به آن توجه میشود. مورد اول نوع حرکت دوربینهای هماهنگ با کوریوگرافی شخصیتها به هنگام نبرد است که پویایی و زیبایی رضایتبخشی را به سکانسهای نبرد بخشیده است. در اینجا جای دارد تا به یکی دیگر از بیانات میچل کارگردان اشاره کنم که او در این سینمایی به جای هنرهای رزمی چینی که در سینماییهای پیشین از آن الهام گرفته شده بود، از شیوه نبرد انیمههای ژاپنی تاثیر گرفته که از نظر من این تغییر جهت از شیوه نبرد چینی به نبردی تلفیقی در انیمههای ژاپنی زیاد با فضای این انیمیشن سازگار نبود و از پختگی کوریوگرافیهای این انیمیشن کاسته بود.
نکته مثبت دوم دیزاین یا طراحی بصری شخصیت آفتابپرست بود که توجه مرا به خود جلب کرد، زیرا با جزئیات بسیاری طراحی شده بود و در ظاهر کاملا جذاب و شرور به نظر میرسید که اگر از شخصیتپردازی بهتری برخوردار میشد، میتوانست حداقل با شخصیت طاووس در سری دوم این مجموعه رقابت تنگاتنگی داشته باشد. در این بخش نیز گفته شده که پویانمایی کاراکتر آفتابپرست سختترین پویانمایی را در میان تمام شخصیتهای کمپانی دریم ورکس داشته که شامل 8130 کنترلکننده بر روی مفاصل او میشد تا بتواند به درستی در مدل سهبعدی حرکت کند.

اما علارغم اینها، میتوان گفت پاندای کونگ فو کار 4 جز برای یک سرگرمی معمولی که به سرعت از خاطرات محو میشود، ارزش تماشا کردن ندارد؛ چرا که تمام شکوه سه گانه پیش از خود را در هم میشکند تا بتواند سفری جدید و پایان بازتری را به دنیای پاندای کونگ فو کار تحمیل کند. نتیجه آن داستانی است که میتوانست در یکی از قسمتهای سریال پاندای کونگ فو کار گنجانده شود تا اینکه یک سینمایی کامل را به خود اختصاص دهد.
آیا شما نیز سینمایی پاندای کونگ فو کار 4 را تماشا کردهاید؟ درباره آن چه فکر میکنید؟ نظرات و پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید.
The Review
نقد و بررسی انیمیشن پاندای کونگ فو کار 4
انیمیشن پاندای کونگ فو کار 4 اگرچه از ساختار کمابیش استانداردی برخوردار و مملو از سکانسهای طنزآمیز است که برخی از آنها کلیشهای و برخی دیگر واقعا خندهدار هستند. اما این سینمایی از شخصیتپردازی بسیار ضعیفی برخوردار است، شخصیتهای نوستالژیک بسیاری حذف شده و شخصیتهای جدید نه چندان جذابی جایگزین شدهاند. شرور آن نیز به اندازه کافی قدرتمند و چالشبرانگیز نیست و به دلیل سرعت روایی سریع داستان، فرصتی برای پرداخت به مفاهیم فلسفی صلح درونی نمیدهد.

موافقم