انیمیشن Encanto یا انکانتو یکی از محبوبترین انیمیشنهای سال 2021 است که فضای موزیکال و فانتزی بسیار زیبایی را خلق کرده و همانطور که انتظار میرفت، برنده و نامزد جوایز بسیاری از جمله «بهترین انیمیشن بلند» در هفتادونهمین جشنواره گولدن گلوب و نامزد سه جایزه «بهترین انیمیشن بلند»، «بهترین ترانه اورجینال» و «بهترین موسیقی متن» در جشنواره اسکار امسال شده است. در این مقاله با یکی دیگر از انیمیشنهای کمپانی بزرگ دیزنی بازمیگردیم، تا ببینیم دیزنی ورای سرگرم کردن مردم سراسر جهان، با اثر جدید خود تا چه اندازه در رقابت با کمپانیهای انیمیشن دیگر موفق عمل کرده است؟
نکته قابلتوجه این انیمیشن آن است که بایرون هاوارد (Byron Howard) و جَرِد بوش (Jared Bush)، دو تن از عواملی که به ترتیب کارگردانی و فیلمنامهنویسی انیمیشن فوقالعاده زیبای زوتوپیا را برعهده داشتند، در این انیمیشن باری دیگر به عنوان کارگردان در کنار یکدیگر قرار میگیرند تا ایده خود را برای ساخت انیمیشنی براساس خانوادهای شلوغ و پرجمعیت عملی کنند. آنها که این ایده را از خانوادههای پرجمعیت خود گرفته بودند، برای ایجاد اثری سرگرمکننده و خانوادگی به سراغ ترانهنویسی خوشنام و خوشذوق به نام لین مانوئلا میراندا (Lin-Manuel Miranda) میروند.
میراندا، بازیگر، خواننده-ترانهنویس و کارگردان آمریکایی، در دنیای انیمیشن به واسطه ترانههای بهیادماندنی و درخشانی که برای انیمیشنهای موانا (Moana) و ویوو (Vivo) ساخته است، شناخته میشود. حضور او در این پروژه جدید دیزنی، برگ برندهای است که بدون آن، این انیمیشن یک شکست تجاری محسوب میشد و نمیتوانست به موفقیت فعلی خود دست یابد!
موفقیت انیمیشن انکانتو به عنوان یک اثر سرگرمکننده و دلنشین

انکانتو که در ترجمه فارسی به «افسون» معنا شده، داستان دختری به نام میرابل مادریگال (Mirabel Madrigal) است که در خانهای جادویی و در خانوادهای بزرگ شده که هر یک از اعضای آن دارای یک قدرت جادویی منحصربهفرد هستند؛ در حالی که خود میرابل هیچ قدرت جادویی ندارد و همیشه به دنبال راهی است تا جایگاه واقعی خود را در این خانواده استثنایی پیدا کند. خانهای که این خانواده جذاب و دوستداشتنی در آن زندگی میکنند، نیز به نوبه خود از یک شخصیت مستقل برخوردار است و با شخصیتهای داستان کنش و واکنشهای پیدرپی و گاهاً طنزآمیزی دارد که تماشای آن را لذتبخش میسازد.
اما در پس این ظاهر شاد و پرانرژی، معلوم میشود که جادویی که این خانواده را کنار هم نگه داشته، در حال محو شدن است و منشا این بدبختی شاید به خاطر میرابل باشد. میرابل که تصمیم میگیرد ریشه این مشکل را پیدا کند و خانواده را نجات دهد، به ظاهر اوضاع را بدتر کرده و ممکن است دودمان خانواده را نابود سازد. اما درنهایت مشخص میشود که شاید از بین رفتن جادو، تقصیر تمام اعضای خانواده و خصوصا مادربزرگ آلما (Alma Madrigal) باشد که ناخودآگاه تلاش داشتند به هر قیمتی از این جادو محافظت کنند، حتی به قیمت فاصله افتادن و کمرنگ شدن عشق در میان اعضای خانواده.

اول از همه باید بگوییم که این انیمیشن پیام زیبا و تاثیرگذاری دارد که آن هم بیان مشکل بزرگی است که همه ما در خانوادههایمان به نوعی با آن روبهرو هستیم و بارها به خاطر آن در خانواده سرکوب و ناامید شدیم. حس کافی نبودن، دیده نشدن و بیاهمیت بودن تکتک قابلیتها، استعدادها و علاقیات کوچک و بزرگمان نزد بعضی اعضای خانواده مثل والدین یا پدربزرگها و مادربزرگها. این انیمیشن به خوبی به کودکان نشان میدهد چگونه برای خود بجنگند و خود واقعیشان را سرکوب نکنند و در عین حال به والدین آموزش میدهد که نگاه بستهشان را باز کنند و به فرزندانشان توجه و حمایتی که لازم دارند را بدهند. به همین دلیل است که این انیمیشن یک اثر بسیار زیبا برای خانوادهها به حساب میآید که با پایان دلنشینش میتواند به قلب شما و خانوادهتان گرما ببخشد.
در عین حال، انیمیشن انکانتو دارای شخصیتهای متنوع و جذابی است که با وجود زمان محدود یک سینمایی، فرصت کمی وجود داشت تا فیلم بتواند به طور کامل به تمام خواهران و برادران میرابل بپردازد و در اکثر اوقات، تنها به اشارههای کوتاهی به روحیات هر کدام اکتفا کرده است. در واقع، یکی از وجهتمایزهای این انیمیشن با سایر انیمیشنها و یکی از بزرگترین چالشهای انیماتورهای آن، همین تعداد زیاد شخصیتهایی است که باید در یک محیط محدود (خانه جادویی مادریگال) سازماندهی میشدند و برای هر کدام یک ژست خاص، لباس خاص، موها و رنگ پوستهای متنوع و قدرتهای جادویی متفاوت، اختصاص مییافت.

بنابراین با وجود زمان بسیار کم سینمایی، بسیاری از بار شخصیتپردازی بر دوش انیماتورها بود تا بتوانند در نبود پرداخت روایی کامل برای هریک از کاراکترها، با ارائه جزئیات کافی از شیوه راه رفتن، رقصیدن، لباس پوشیدن و ادا و اطوارهای متنوع، درک دقیقتری از روحیات و روانشناسی شخصیت هرکدام به مخاطب بدهند. اما اشتباه برداشت نکنید، شخصیتپردازی در بستر روایی این انیمیشن با وجود زمان محدود، بسیار عالی انجام شده و میتوان گفت عملکردی بهتر از آن در چنین محدودیت زمانی، واقعا غیرممکن بوده است. با این حال، شخصیتهای این انیمیشن آنچنان قابلیت دارند که میتوان برای هر کدام از آنها یک سینمایی جدا ساخت و به احساسات آنها پرداخت.
بعد از شخصیتها، پویانمایی و جلوههای بصری این انیمیشن حرفی برای گفتن باقی نمیگذارد. همانطور که از کمپانی دیزنی برمیآید، جزییات و بافت روی پوست، مو، لباس و کوچکترین گلدوزی و نخ روی لباس شخصیتها، با ظرافت دیوانهواری به صورت سهبعدی طراحی شدهاند که این نتیجهی تمام تجربیات استودیو از انیمیشنهای فروزن، موانا، رایا و آخرین اژدها و غیره است.

و اما موسیقی انیمیشن که پیشتر گفتیم، مهمترین عامل موفقیت این اثر جدید دیزنی است. آثار موزیکال به طور کلی مخاطبان را به وجد میآورند، چه برسد به آن که از ریتم و ملودی چنان خاصی برخوردار باشند که در لحظه در ذهن تماشاگر حک شوند و هفتهها ورد زبانشان باشند؛ جادویی که مانوئل میراندا به همراه آهنگساز این انیمیشن، جرمین فرنکو (Germaine Franco) با ترانه «We Don’t Talk About Bruno» بر مخاطبان گذاشته و اکنون این ترک به یکی از موفقترین ترانههای دیزنی در تاریخ تبدیل شده است. دیگر ترانهها نیز همچون «Surface Pressure» و «The Family Madrigal» به ترتیب در جایگاه 9 و 20 برترین ترانههای هفته در جدول Billboard Hot 100 آمریکا، قرار گرفتهاند.
جرمین فرنکو، که به واسطه آهنگسازیاش برای انیمیشن کوکو (Coco) شناخته میشود، برای این انیمیشن موسیقی متنهایی ساخته که به خوبی با ریتم و حسوحال فرهنگ موسیقی کلمبیا هماهنگی دارد و شور و حال رقص و زندگی را در این انیمیشن تقویت کرده است.
با همه این تعاریف، شکی نیست که استودیوی دیزنی توانسته است با اثر جدیدش بینندگان خود را سرگرم کند و با ترانههای زیبا و پیام تاثیرگذارش مخاطب را احساساتی و هیجانزده سازد. تا جایی که ما را وسوسه میکند برای بار سوم و چهارم نیز به تماشای آن بنشینیم! اما اگر به سایر انیمیشنهای امسال نگاهی بیاندازید، متوجه میشوید که ویژگیهای نام برده، حداقل نقاط قوتی است که در انیمیشنهایی همچون sing 2، Vivo یا انیمیشنهای قدیمیتری همچون Coco دیده میشود و کمپانی دیزنی به نوآوری بیشتری نیاز دارد تا بتواند خود را به روز نگه دارد، تا حداقل با شاهکارهای روبه رشد استودیوی پیکسار همچون انیمیشن Inside out و Soul رقابت کند.
شکست انیمیشن Encanto به عنوان اثری که بتواند کمپانی دیزنی را از تکرار خود نجات دهد

اگر سکانسهای موزیکال و موسیقی پرزرق و برق مانوئل میراندا را از انیمیشن انکانتو حذف کنید، تازه متوجه میشوید که داستان این انیمیشن چه ساختار ساده، سرراست و تکراری دارد. پروتاگونیست داستان دختری از یک خانواده بزرگ و ثروتمند (دارای جادو یا ثروت زیاد) است، دقیقا همانند انیمیشن Tangled (گیسوکمند) که پروتاگونیست آن راپانزل یک شاهدخت بود. فروزن که در آن السا و آنا هر دو شاهدخت هستند. موانا که دختر رهبر قبیله است. در رایا و آخرین اژدها نیز رایا دختر یکی از رهبران قبایل بزرگ چین است و در نهایت انیمیشن انکانتو، که میرابل دختری از خانواده مادریگال، از بزرگان روستا است.
پس به طور خلاصه، دختری از یک خانواده برگزیده و بزرگ، با تهدیدی مواجه میشود که باید برای رفع آن به سفری برود؛ سفری برای جستجوی یک راه حل، یا در بیرون از خانه یا در این انیمیشن، در درون خانه. سپس با کشف راه حل به خانه بازمیگردد و با یک اوج دراماتیک، داستان به پایانی خوش میرسد. به شخصه پس از گذشت 10 دقیقه از زمان فیلم به راحتی میتوانستم پایان آن را پیشبینی کنم و حتی پیام پایانی داستان را که بر پایه ارزش نهادن به جادویی نبودن قدرت میرابل بود، حدس بزنم.
در این انیمیشن حتی مضامین خانوادگی و تم آمریکای جنوبی موجود در آن نیز از تازگی زیادی برخوردار نبود، همانطور که باز هم در انیمیشن کوکو ساخته پیکسار و ویوو ساخته Sony Pictures شاهد آن بودیم. حتی بزرگترین نقطه قوت این انیمیشن که موسیقی جرمین فرنکو و مانوئل میراندا محسوب میشد نیز از یک تم تکرارشده در انیمیشن کوکو و ویوو پیروی میکرد که همه اینها باعث شد که شخصا از تماشای این انیمیشن، به اندازه دیگران لذت نبرم.

زمانی که صحبت از خلاقیت میشود، منظور دقیقا همان کاری است که استودیوی پیکسار انجامش میدهد. کمی به ایده پشت انیمیشنهای Inside out و soul بیاندیشید، یا به ایده داستان اسباببازیها، وال-ای یا انیمیشن بالا (Up) فکر کنید و ببینید پیکسار چگونه هر دفعه با یک ایده جدید ما را غافلگیر میکند. امروزه حتی استودیوی Sony Pictures هم با انیمیشنهای ویوو، خانواده میچلها علیه ماشینها و Spider-Man: Into the Spider-Verse به لحاظ فرمی و ترکیب جسورانه انیمیشن دوبعدی و سهبعدی و فیلم زنده، گام جدیدی در جهت تغییر مرزها و گرافیک انیمیشن به وجود آورده است. تنها نوآوریای که کمپانی دیزنی در این دهه اخیر از خود به خرج داده است، ساخت انیمیشن زوتوپیا با مفاهیم جنجالی نژادپرستانه نهفته در آن بوده. اما پس از آن باز هم به عقب بازگشته و به اصرار سعی در ادامه ساخت واریاسیونهای جدیدی از پرنسسهایی دارد که قرار است دیزنی را از اتهام کلیشههای جنسیتی مبرا سازند.
همانطور که در انیمیشن فروزن و شخصیت مستقل السا یا شخصیت رایا در رایا و آخرین اژدها و در نهایت در انیمیشن انکانتو شاهد آن هستیم. پرنسسهایی که دیگر منتظر شاهزادهها نیستند و خودشان به تنهایی از پس مشکلاتشان بر میآیند که در انکانتو پیشرفت بیشتری پیدا میکنند و شامل زنانی میشوند که میتوانند موهای کوتاه، پوستهای رنگین، قد و هیکل متوسط و نه چندان لاغر مثل میرابل یا هیکلهای تنومندی همچون شخصیت لویزا (Luisa) در عین وجود روحیات زنانه داشته باشند.

گذر از کلیشههای جنسیتی سیاستی است که دیزنی مدتهاست روی آن سرمایهگذاری کرده و احتمالا در آینده شاهد تغییرات بیشتر و خوشایندتری باشیم اما این امر به تنهایی نمیتواند ایدههای داستانی تکراری کمپانی دیزنی را توجیه کند و در کنار المانهای پرزرق و برقی چون موسیقی و جزییات بصری سهبعدی، کمبود روایی و نداشتن خلاقیت آن را بپوشاند.
در نهایت باید برای کسانی که به تماشای انیمیشنها با دوبله فارسی علاقهمند هستند، کمی درباره دوبله فارسی انیمیشن انکانتو صحبت کنیم. در حال حاضر، سه دوبله از کمپانی گلوری اینترتینمنت، گروه دوبلاژ سورن و گروه دوبلاژ آوای نوین هنر برای این انیمیشن موجود است که از میان آنها، دوبله گلوری و سورن از کیفیت بهتری برخوردار هستند، اما در دوبله گلوری تنها دو ترانه از این فیلم دوبله شده و سایر ترانهها به زبان اصلی است که برای کسانی که به شنیدن ترانههای زبان اصلی علاقهمند هستند، پیشنهاد میشود. اما دوبله سورن به زیبایی توانسته ترانهها را با حفظ ریتم و ملودی ترانه اصلی، به فارسی برگرداند و واژههای زیباتر و پرمفهومتری را به نسبت دوبله آوای نوین هنر، جایگزین واژههای انگلیسی بکند. بنابراین، تماشای این انیمیشن با دوبله سورن میتواند تجربه تازه و مفرحتری را به نسبت زبان اصلی برایتان فراهم آورد.
آیا شما نیز انیمیشن انکانتو را تماشا کردهاید؟ درباره این انیمیشن و آثار متاخر کمپانی دیزنی چه فکر میکنید؟
The Review
نقد و بررسی انیمیشن Encanto
انیمیشن انکانتو، اثری بسیار مفرح و سرگرمکننده است که حاوی پیام بسیار تاثیرگذاری برای خانواده ها و کودکان است. این انیمیشن از سکانسهای موزیکال بسیار هیجانانگیز نیز برخوردار است که تماشای آن را بسیار لذتبخش ساخته، اما این انیمیشن در مقایسه با انیمیشن سایر استودیوها از کمبود خلاقیت در ایده و داستان رنج میبرد و ساختار داستانی مشابهی با انیمیشنهای پیشین کمپانی دیزنی دارد.