فیلم روز واقعه ساخته سال 1373 به کارگردانی شهرام اسدی، اثری است که تقریبا هر سال در محرم بازپخش میشود. فیلمی که در تمام این سالها، از حواشی مصون نبوده و بارها داستان ساخته شدن آن به دست کسی جز نویسنده فیلمنامهاش یعنی «بهرام بیضایی» روایت شده است. فیلم را اما میتوان فارغ از این هیاهوها و برای خودش بررسی کرد. در این متن تلاش میکنیم نقد فیلم روز واقعه را از نظر مکانیسمهای داستانی و زیبایی شناختی بررسی کنیم. در ادامه با پی اس ارنا همراه باشید.
آنچنان که به دلیل مضمون داستان، روایت واقعهی کربلا و همچنین نوشته شدن فیلمنامهاش به دست یکی از هنرمندان تبعیدشدهی تئاتر و سینمای ایران، فیلم روز واقعه بیشتر مورد تحلیلهای روایی و تاریخی بوده است، این فیلم هنوز ابعاد کشفنشدهای دارد. به درستی فیلم روز واقعه مهمترین و شاید بهترین فیلم ساخته شده از کربلا است. اگر اینچنین در نظر بگیریم، این فیلم هرگز آن توجهی که لایقش بوده را دریافت نکرده است. نه فقط از سوی منتقدان، که تحلیل مختصری بر فیلم نوشتهاند و نه از سوی مخاطبین که، هرگز بیش از آنکه صحنههایی از فیلم را در تلویزیون ببینند و رد بشوند، به آن توجه کردهاند.
نقد فیلم روز واقعه باید همانقدر که به داستان و درونمایههای اعتقادی آن میپردازد به ساختار و عناصر تشکیلدهنده آن نیز توجه کند. فیلم به درستی بر یک فیلمنامه قدرتمند و شکیل بنا شده و وجود آن به شکلی که اکنون میبینیم، بیش از اندازه مدیون فیلمنامه است. اما آیا فیلم شهرام اسدی از خود هیچ ندارد؟ آیا این فیلم از حیث کارگردانی، بازیگری و موارد دیگر فاقد هرگونه هنرمندی است که مدام آن را از حیث وفاداری به فیلمنامه میسنجیم؟
شاید نکته مهم در این جدالِ طاقتفرسای رسانهها و منتقدان، که مردمِ تماشاگر هم عمدتا وارد آن نمیشوند، بزرگی و وزنِ اعطا شده به نام هنرمندی چون بیضایی است. بیضایی که مورد غضب وزارت فرهنگ و ارشاد قرار گرفت و پیش از آنکه از ایران بگریزد و دیگر فیلمی در اینجا نسازد، آثارش مثله میشدند و یا جلوی نمایش آنها گرفته میشد. اکنون او با تالیفات فراوانش، با نمایشنامهها و فیلمهایی که ساخته از جایگاه والایی برخوردار است. به همین خاطر هرگاه صحبت از فیلم روز واقعه میشود، فیلمنامه بیضایی برجستهتر نشان داده میشود. به حق، این فیلمنامه چند مرتبه از فیلم جلوتر است. کیفیت متن آثار بیضایی تضمین شده است، و همین هم کاری کرده که فیلم روز واقعه امروز پس از گذشت قریب به سی سال، هنوز اثری تازه و شگرف باشد. اما این به معنای تهی بودن فیلم شهرام اسدی از ارزشهای هنری و سینمایی نیست.
بیضایی خود درباره فیلم روز واقعه گفته بود که نمیتواند بگوید از فیلم راضی است یا نه. و در ادامه تصریح کرده که فیلم را قطعا او متفاوت از چیزی که هست میساخت. طبیعتا، با سابقهای که از فیلمسازی بیضایی سراغ داریم، اثری متفاوت از روایت منقطع شهرام اسدی خلق میشد. بیضایی گفته است که نگذاشتند خودش این فیلمنامه را کارگردانی کند. به علاوه میدانیم که فیلم شهرام اسدی بخشهایی از فیلمنامه بیضایی را در بر ندارد. بخشهایی که، ظاهرا نویسنده حاضر نبوده از فیلمش حذف کند و دلیل اصلی تغییر کارگردان شده است. به هر حال، فیلم روز واقعه با حذفیاتی نسبت به فیلمنامه ساخته شد و اگر نقدی به این اتفاق وارد باشد باید متوجه مسئولین وقت سینمای ایران بشود، نه کارگردان اثر.
روز واقعه در کارگردانی به ویژه در نشان دادن حال و هوای درونی قهرمان و تکگوییهای شخصیت اصلی، از فیلمهای همزمان خود جلوتر است. آنچه در کارگردانی فیلم مشهود است، سراسیمگی برای رسیدن به نقطهی اوج فیلمنامه است. این را میتوان تاثیر حذف فصلی از داستان که مربوط به شهربانو است دانست. اما فیلم، بدون توجه به پتانسیل دیالوگها و فضاسازیهای صورت گرفته، خیلی سریع از وقایع عبور میکند. فیلمساز فرصت چندانی به هیچیک از شخصیتهای فرعی و داستانها و روایتهایشان از دیدار با حسین بن علی نمیدهد. همچنین در مقدمهی داستان و سکانسهای ابتدایی فیلم هم این سراسیمگی مشاهده میشود که باعث شده شخصیت عبدلله و آتش سوزان عشقش، چندان برای مخاطب جا نیفتد. با اینکه پس از شروعِ سفر، پیرنگ عاشقی عبدلله از زاویهای دیگر هم بررسی میشود و با ملاقات مجدد با راحله این موضوع تثبیت میشود، اما به سایر پیرنگهای داستان در فیلم ابدا اهمیتی داده نمیشود.
این سراسیمگی به شکل ناراحتکنندهای موجب هدر رفتن تلاشهای بسیار در بخشهای هنری دیگر فیلم هم شده است. علاوه بر چهرهپردازی و گریم، طراحی لباس و دکوراسیون که فیلم از آنها بهره گرفته، بازی بسیاری از بازیگران نیز به همین خاطر نادیده گرفته شدهاند. نقش عزت الله انتظامی در فیلم به یک چشم به هم زدن تمام میشود و ابدا از پتانسیل او در بازیگری استفادهای نمیشود. همین الگو، برای جمشید مشایخی و نقش مهمی که در فیلم دارد هم تکرار میشود. حمیده خیرآبادی را هم به این جمع اضافه کنید. البته به نظر میرسد که حضور این بازیگران (با سابقهای که در سینمای قبل انقلاب داشتهاند) در آثار مذهبی، بیشتر به خاطر تطهیر نام آنها بوده است. کما اینکه در مورد خود بهرام بیضایی نیز، این موضوع صادق است که نمایندگان مجلس در برههای انتظار برخورد شدیدتر وزارت ارشاد با او داشتهاند، که با استفاده از فیلمنامه روز واقعه خنثی شدهاند.
تنها بازیگرانی که نقشآفرینی آنها در فیلم روز واقعه برجسته و قابل نقد است علیرضا شجاعنوری و سعید نیکپور هستند. اگر بخواهیم بازی آنها را در کلاس خودشان بررسی کنیم، اجرای تمیز و دقیق شخصیتهای فیلمنامه مهمترین رکن این بازیگری محسوب میشود. به علاوه، نقش شجاعنوری نسبت به سایر نقشهای فیلم سختتر هم هست. او هم با درون خود درگیر است و ناچار است قلیان احساسات خود را بدون کلام و حرکت و تنها با بازی صورت منتقل کند، و هم در بیرون کنش و واکنش زیادی دارد. نقش عبدلله هم درونی است و هم فیزیکی است. او اسبسواری میکند و شمشیر میزند که مهمترین اکتهای او محسوب میشوند. به علاوه، این شخصیت مدام درگیر یک شک است که باید در تمام فیلم روی چهرهی او و در دیالوگهایش هویدا باشد. شجاعنوری در بازی نقش عبدلله همهی اینها را به خوبی ارائه کرده است، و برای خود یک مرزبندی هم قائل شده که تنها در سکانس پایانی فیلم مشخص میشود. زمانی که در داستان عبدلله به یقین رسیده و به میان قبیله برمیگردد و آنچه دیده را روایت میکند.
کارگردان تنها در چند صحنه خاص از دوربین برای تاکید روی مفاهیم مد نظر فیلمنامه کمک میگیرد و یک رفتار متمایز از خود بروز میدهد. این را هم میتوان یک نکته مثبت در نظر گرفت و هم یک نکته منفی. از این رو مثبت است که تلاش اضافهای برای انتقال مفهوم صورت نگرفته و فرمزدگی ایجاد نشده است. فرمزدگی که اتفاقا در دههی هفتاد و هشتاد در سینمای ایران رواج بسیار داشت، گزندی به فیلمنامه بیضایی نرسانده است. دست یازیدن به تکنیکهای برجستهی غربی که میزانسن را به هم میزنند و به یک باره تصویر را برای منقلب کردن تماشاگر برمیآشوبند، در این فیلم خودنمایی نمیکند. تنها چند مرتبه، وقتی که صحبت از ردپای حسین بن علی میشود، دوربین با یک زوم شلاقی، حساسیت عبدلله بر این موضوع را متوجه مخاطب میکند. تکنیکی که مستقیما از وسترنهای اسپاگتی آمده و دقیقا به همین منظور استفاده شده، اینجا به شکل جالبی به کار گرفته شده است. اما آنقدر تکرار نمیشود و چندان هم با ملودی موسیقی پسزمینه هماهنگ نیست که حسِ سینمای وسترن ایتالیایی را منتقل کند.
مهمترین ویژگی فیلم روز واقعه الگوی «سیاحت» (Pilgrimage) در ساختار داستانی آن است. عبدلله با شنیدن ندایی درونی عزم کوفهای میکند که مکانی ناشناخته برای اوست. او نمیداند چه در انتظارش هست و راه را نیز بلد نیست، و تنها میتواند با دل به مسیر سپردن و حرکت کردن، از آنچه در انتظارش هست مطلع شود. او یک نمونه در میان فراوان شخصیتهای در پی حقیقت است که به درستی وارد مسیر عارفانهی سیاحت میشود. الگوی سیاحت در داستانهای کهن، از جمله آنها که در تورات نقل شدهاند یک الگوی مهم به شمار میرود. و در شخصیتپردازی داستانهای اعتقادی نیز یک اصل اساسی است. فیلم روز واقعه، با تکیه بر همین الگو که در فیلمنامه برجستهتر هم هست، مسیر عبدلله برای رسیدن به یقین و یاری رساندن به حسین بن علی را همزمان تقدیس و داستانی میکند.
مسیر این مرد نصرانی تازه مسلمان شده برای رسیدن به کوفه، بیشباهت به عزیمت عیسای ناصری به اورشلیم نیست. او همچنین ندایی را میشنود که از جانب حسین بن علی است که میگوید آیا کسی هست که مرا یاری رساند؟ او همچنین میشنود که ندایی میگوید فردا مسیح را در کربلا به صلیب میکشند! شنیده شدن این ندا در فیلم به دو صورت توجیه میشود. اول آنکه یک بار عبدلله خوابی میبیند که در آن این ندا خطاب به او گفته میشود. و دوم اینکه زمانی که در مجلس عقد راحله در کنار سران قبیله عرب نشسته، مردم در حال گفتگو درباره سفر علی به کوفه هستند. اخبار رسیده از وضعیت مردم کوفه و تقاضای آنها از حسین برای به دست گرفتن خلافت، و گمانههایی که زده میشود، همه با لحنی گفته میشوند که گویی حسین و راهی که انتخاب کرده تنها است و یار و یاوری ندارد. اینجا دوباره عبدلله این ندا را میشنود و تصمیم میگیرد به کوفه سفر کند.
همچنین مسیر این سیاحت، بیشباهت به هفتخان رستم نیست. او که در این مسیر با موانعی مواجه میشود که هر یک تصمیمی را طلب میکنند، طبق الگوی اساطیری ایرانی قدم برمیدارد. شاید موفقیت فیلم نزد مخاطبان را بتوان در همین شباهت به قهرمانی ایرانی یافت. مسیر اسطوره که برای حق طلبی و رهایی از شک راهی شهری ناشناخته است، چند ایستگاه سرنوشتساز دارد. در جایی به معبد خالی بتپرستان برخورد میکند، و جایی دیگر انگ دزدی به او زده میشود. بعد اسبش از تشنگی میمیرد و خودش به حسب اتفاقی شبیه به معجزه به مقصد میرسد.
اگرچه فیلم روز واقعه با آنچه میتوانست باشد متفاوت است، اما اثر درخشانی است. با اشتباهات کم و فرار کردن از باتلاقهای مرسوم فیلمسازی در دهه هفتاد در ایران، فیلم روز واقعه توانسته یک تصویر متشخص از یک داستانِ تاریخی آیینی به دست دهد. تصویری که حالا هر سال حداقل یک بار در آستانه روز عاشورا پخش میشود و هر بار رنگ و بوی تازگی دارد، از متن روان و جذابش گرفته تا بازی استادانه بازیگرانش به ویژه شجاعنوری جوان، و بعد از موسیقی مجید انتظامی که خود حرفهایی برای گفتن دارد. فیلم روز واقعه آنقدر فیلم مهمی است که با توجه به حواشی پیرامون آن در این سالها، میشود نتیجه گرفت که هرگز حقش در فضای رسانهای ایران ادا نشده است. همانگونه که در جشنواره فیلم فجر هم اینطور نشد و سیمرغهای اصلی مثل بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه را از این فیلم گرفتند و در عوض سیمرغ بهترین فیلم را به آن دادند.
The Review
روز واقعه
اگرچه فیلم روز واقعه با آنچه میتوانست باشد متفاوت است، اما اثر درخشانی است. با اشتباهات کم و فرار کردن از باتلاقهای مرسوم فیلمسازی در دهه هفتاد در ایران، فیلم روز واقعه توانسته یک تصویر متشخص از یک داستانِ تاریخی آیینی به دست دهد.