تئاتر موزیکال یکی از شیوههای تئاتری است که به شکلی گسترده نزد مردم ایران محبوب شده. در واقع ترکیب درام با موسیقی و حتی حرکات موزون، ترکیبی جذاب برای مخاطب است که آن را میتوان به شکلهای مختلفی در تئاتر ایران جستوجو کرد.
تئاتر موزیکال چیست؟
پاسخ این سؤال به نظر ساده میآید. تئاتر موزیکال تئاتری است که شامل رقص و موسیقی و آواز میشود. با این وجود تعیین حد و مرزهایی که تئاتر موزیکال را به شکلی مستقل از اپرا، نمایشهای ایرانی و… به رسمیت بشناسد کار چندان سادهای نیست. حتی اگر کمی عقبتر برویم به خوبی میتوانیم ببینیم که نمایش ایرانی هرگز دور از موسیقی و آواز نبوده است. تا جایی که حتی در تعزیه در برابر گفتار خشک اشقیا، اولیا با زبانی شعرگونه سخن میگفتند. در ادامه میتوانید شکلهای ترکیب اجرا با موسیقی را در تئاتر امروز ایران جستوجو کنید.
تئاتر موزیکال در درجه نخست یک تئاتر است. به همین خاطر نمیتوانیم نمایشهای ایرانی مانند تعزیه، سیاه بازی و نمایشهای روحوضی را در این چهارچوب تعریف کنیم. تئاتر و نمایش تا حد بسیار زیادی به یکدیگر شبیهاند. بالأخص از سوی مخاطب چندان تفاوتی میان دو اثر وجود ندارد. صرفاً تئاتر دارای شکل رسمیتری است و نمایش فاقد آن است. در واقع همین شکل رسمیتر بخش عمدهای از تفاوت تئاتر و نمایش را شکل میدهد.
تئاتر نیاز به یک طراحی دقیق دارد. آنچه در نمایش به شکلی اتفاقی، تصادفی و بداهه رخ میدهد در تئاتر طراحی شده است. نمایش بیش از تئاتر حالت آیینی خود را حفظ کرده و در هر فضایی قابل اجراست. در حالی که تئاتر، سیر تکامل را از آیین طی کرده و مکانی تعریف شده دارد. به عبارتی اگر قرار است یک تئاتر حتی در خیابان و یا یک خانه قدیمی اجرا شود، باید از اصولی که محیط برای او تعیین میکند برخوردار باشد. این شکل از تئاتر با محیط درهم تنیده است و نمیتوان آن را دقیقاً به همان صورت در تالار وحدت و یا یک پلاتوی کوچک و یا حتی یک اتوبوس اجرا کرد.
جزئیات در تئاتر حساب شده و این در حالی است که نمایش بر اساس بداههگوییهای فراوان شکل میگیرد. حتی تعزیه که متنهای از پیش تعیین شده دارد به خاطر ویژگیهای بداهه دیگر مانند میزانسن به اندازه تئاتر چندان حساب شده نیست. همانطور که میدانید به عنوان مثال تمرین گروههای تعزیه در برابر تمرینهای چند ماهه یک گروه تئاتر تنها یک مرور ساده است. البته میتوان به این صورت هم نمایش و تئاتر را از یکدیگر جدا کرد که اگر هنر یکی از دغدغههای اصلی تئاتر است برای اغلب نمایشها دغدغه به شمار نمیآید.
نکته جالبی که باید در این زمینه بدانید این است که شیوه اجرایی تمامی نمایشها و در این مورد خاص نمایشهای ایرانی میتواند مبنای یک اجرای تئاتر باشد. همانطور که علی اصغر دشتی کتاب «شازده کوچولو» را با فرم تعزیه به صورت تئاتر اجرا کرد یا «مجلس مختلف خوانی» به کارگردانی مرتضی جلیلی دوست به شیوهای دیگر تعزیه را در خود جای داده بود. «طرب نامه» بهرام بیضایی با الهام از نمایشهای روحوضی یک تئاتر موزیکال است و همچنین «برخوانی شکر شکن از تلخکامیهای آکل» با استفاده از شیوه اجرایی نمایشهای آیینی سنتی ایرانی، یک تئاتر است.
تئاتر موزیکال در مقایسه با اپرا و باله
مسئله مهم دیگر در تعریف تئاتر موزیکال تفاوت آن با باله و اپراست. در اپرا و باله درست مانند تئاتر درام وجود دارد ولی آنچه اینها را از یکدیگر متمایز میکند کارکرد موسیقی، آواز و رقص در آنهاست. اگر در تئاتر موزیکال موسیقی و رقص و آواز به عنوان بخشی از کار حضور دارد در اپرا و باله تمامی ماجراست.
از طرفی دیگر نمیتوان هر تئاتری که در آن ساز و آواز و رقص وجود دارد را یک تئاتر موزیکال دانست. این عناصر باید در بدنه تئاتر نقش بپذیرند و بار روایی داشته باشند. اگر داستان را پیش نمیبرند به عنوان مونولوگهای افشاگر حضور داشته باشند. صرف وجود موسیقی در تئاتر، آن نمایش را به یک تئاتر موزیکال تبدیل نمیکند. همانطور که اگر عدهای در یک نمایش باله برقصند، آن نمایش به باله بدل نمیشود. به عنوان مثال تئاتر «همه فرزندان مکبث» که سال گذشته در جشنواره فجر اجرا شد با وجود برخورداری از حرکات فرم و آواز و به طور کلی بخشهای موزیکال، یک تئاتر موزیکال نیست. حالا که مرزهای تئاتر موزیکال را شناختیم بد نیست که به احوال این شیوه از تئاتر و چگونگی آن در تئاتر امروز ایران بپردازیم.
نقش موسیقی در تئاتر ایران
خوشبختانه تئاتر این روزهای ایران به هیچ عنوان بیبهره از عنصر جذاب موسیقی نیست. تا جایی که حتی موسیقی نقش بسیار مهمی در بسیاری از این آثار ایفا میکند. هرچند همانطور که گفتیم به صرف استفاده از موسیقی نمیتوان عنوان موزیکال را برای یک اثر انتخاب کرد. با این وجود حتی مطابق با معیارهایی که از تئاتر موزیکال میشناسیم، صحنههای تئاتر ایران بعضاً نمایش دهنده چنین رویدادهایی هستند. در ادامه تلاش شده تا برخی از این آثار را در دستهبندیهای متمایز معرفی کرده و نقش المانهای شناخته شده تئاتر موزیکال را بررسی کنیم.
موزیکال غربی در تئاتر رسمی
تئاتر رسمی اغلب به تئاترهایی گفته میشود که در راستای چهارچوبهای تثبیتشده و از پیش تعیین شده حرکت میکند. این تئاتر به دنبال راهی جدید و تجربهای تازه نیست و در تلاش است تا رسالت خود را به عنوان یک رسانه به بهترین نحو انجام بدهد. در سویی دیگر تئاتر تجربی شاید شبیه یک آزمایشگاه در صدد شکستن ساختارهای تئاتر رسمی و دست یافتن به شیوههای اجرایی جدید است. اغلب میتوان تلاشهای تئاتر تجربی را در تئاتر دانشجویی پیدا کرد. تجربههای تثبیتشده و موفق تئاتر تجربی اغلب به تئاتر بدنه یا رسمی راه پیدا میکنند.
اگر از این تعاریف کمی گیج شدهاید میتوانید با مشخصههای دیگری تئاتر رسمی را بشناسید. به عنوان مثال اغلب میتوانید در سالنهایی مانند تالار وحدت به دنبال تئاتر رسمی بگردید. سالنهایی وسیع با تعداد تماشاگر بالا. در حالی که تئاترهای تجربی اغلب در سالنهای کوچک و شبه پلاتو اجرا میشوند و مخاطبان کمتری را در هر اجرا پذیرا هستند. هرچند این ملاک خوبی برای تشخیص این دو از یکدیگر نیست ولی در بسیاری از موارد شما میتوانید سادهتر حدس بزنید که با چه شکل از تئاتر طرف هستید.
اگر مخاطب تئاتر باشید به احتمال زیاد در سالهای اخیر نام اجرای «بینوایان» حسین پارسایی در اسپیناس پالاس را شنیدهاید. اجرایی که پس از «الیور توییست» حسین پارسایی در تالار وحدت سر و صدای زیادی به پا کرد و با مخالفت و موافقت بسیاری از اهالی هنر و تئاتر مواجه شد. فارغ از تمامی بحثهایی که درباره این اجرا و اصالت تئاتری آن وجود داشته و اصطلاحهایی مانند تئاتر لاکچری، این اثر را میتوان به عنوان یک نمونه از تئاتر موزیکال در بدنه تئاتر ایران شناخت. و به عبارتی آخرین اثر موزیکالی که در ایران بر روی صحنه رفت و بسیار دیده شد. به دلایلی چون استفاده از بازیگران چهره، موسیقی حرفهای وتبلیغات فراوان و خالی بودن جای این شکل از تئاتر در ایران این نمایش با حجم مخاطب بالایی در تعداد اجراهای متعدد توانست جایگاه خوبی پیدا کند. که البته تمایز فانتزی و جدی بودن و هم چنین قصهی آشنای بینوایان و تاریخچهی دختری به نام «کوزت» بر این دیده شدن بیتاثیر نبوده است. نمونههای مشابه این اثر مانند «الیور توییست»، «عروس مرده»، «مری پاپینز» و… نیز به همین ترتیب اجرا رفتهاند. آثار دیگری نیز مانند «شاه لیر» دکتر دلخواه از سوی بسیاری به عنوان نیمه موزیکال خطاب شدهاند.
از نزدیک دیدن تئاتر موزیکال
در این گونه آثار رهبر موسیقی همراه با کارگردان و یا حتی طراح حرکت در خصوص هدایت اجرا تصمیمگیری میکنند. تصمیم نهایی با کارگردان است اما این تصمیم نیازمند نظر و مشاوره رهبر ارکستر است. دیالوگها در برخی مواقع به صورت آواز بیان شده و رقص بخشی جدا نشدنی از آن است. این نمایشها اغلب نه در موسیقی و نه در داستان و نه در طراحی لباس و سایر بخشها سمت و سویی ایرانی نداشته و اغلب برای قطعههای موسیقی از پیش نوشتهشده شعر میسرایند. به طور کلی نقطه اشتراک این آثار با مخاطب تنها زبان است و اتفاقاً یکی از مهمترین المآنهای تئاتر موزیکال همین مسئله ست. که به زبان رسمی مردم اجرا شود. اگر قرار باشد تا تئاتر موزیکال را تنها مشابه آنچه در مشهورترین آثار جهان دیدهایم بشناسیم، این نمونهها تنها شکلی هستند که از تئاتر موزیکال در ایران میتواند وجود داشته باشد. ولی اگر به دنبال بومیسازی مفهوم تئاتر موزیکال مطابق آنچه ما از تئاتر و موسیقی میشناسیم باشیم قطعاً نمونههای دیگری پیدا خواهیم کرد که در ادامه به گوشهای از آنها اشاره خواهیم کرد.
موزیکال به شیوهی ایرانی
زمانی که نام تئاتر موزیکال به میان میآید اغلب افراد به دنبال چیزی شبیه به آثار مشهور موزیکال جهانی مانند بینوایان بر روی صحنهاند. اما اگر کمی ایرانیتر به ماجرا نگاه کنیم جای هیچ تعجبی ندارد که آثار موزیکال در شکل و شیوه ایرانی به روی صحنه بروند. این آثار اغلب شیوه اجرایی خود را از نمایش سنتی ایران وام گرفتهاند. به عنوان مثال «طرب نامه» بهرام بیضایی یا «شیرهای خان بابا سلطان» افشین هاشمی نمونههایی از این دسته اجراها هستند.
این اجراها تا حد زیادی تئاتری شدهی نمایش سنتی روحوضیاند و از سیاه بازی و دیگرگونههای نمایش ایرانی الگو میگیرند. اگر در تئاترهایی مانند مری پاپینز شیوه رقص و نوع موسیقی کاملاً غربی است این نمایشها کاملاً از دل هنر سنتی ایران بیرون آمدهاند. سازها، موسیقی، شکل آوازها همراه با درونمایه اثر تماماً ایرانی است. حتی برخی نمایشها مانند «برخوانی شکر شکن از تلخکامیهای آکل» شیوه آوازی خود را به نقالی نزدیکتر کردهاند.
آثار موزیکال در تئاتر تجربی
در تئاتر تجربی مانند تئاتر رسمی با شکل مشخصی از نمایش روبرو نیستیم و به سختی میتوان برای این آثار چهارچوب خاصی تعیین کرد و آنها را در دستهبندی خاصی قرار داد. در واقع بزرگترین تلاش تئاتر تجربی خلق آثاری است که در چهارچوب خاصی قرار نگیرند و خود تعیینکننده چهارچوب تازهای باشند برای شکستن.
به عنوان مثال در «پرومته/ طاعون» نمایشی از رقص و آواز و ساز تنها به دست سه اجراگر حاضر در صحنه در انتظار تماشاگر است. شاید حتی بیننده کلمهای از این اجرا را متوجه نشود ولی پس از آن برداشت و دریافت حسی و شنوایی و دیداریای خواهد داشت که به احتمال بالا میتواند برایش کافی باشد. این نمایش به نوعی یک اجرای معاصر است و از نمونههای مشابه دیگر میتوان به تئاتر دانشجویی «آئورا» و یا «مده آ» اشاره کرد. یا در بسیاری از نمایشها آواز به صورت تک خوانی یا سرود حضور دارد، هرچند که نقشی پیش برنده در روایت نداشته و صرفاً کارکرد معنایی دارد. به عنوان یکی از نمونههای جذاب در این زمینه میتوان از بخش تعزیه موتزارت در تئاتر «نام برده» علی اصغر دشتی اشاره کرد. یا در نمایش «آندورا» از آواز گروهی و یا سرود به عنوان شکلی از فضاسازی و یا حتی سرود ملی استفاده شده است. و یا در «همه فرزندان مکبث» به کارگردانی مجتبی رستمی به شکلی جالب از حرکات فرم و موسیقی استفاده شده بود و میتوان به عنوان نمونه مشابه از تئاتر «راز بقا» یاد کرد. در این اثر آهنگ و شعر برای نمایش ساخته شده و در بخشهایی شبیه به میان پرده با حضور دختران اجراگر لبخوانی و اجرا میشد. با این وجود حتی به سختی نمیتوان برای این آثار عنوان موزیکال را انتخاب کرد. اغلب این آثار صرفاً آثاری هستند که از موسیقی استفاده کرده و موسیقی یکی از عناصر اصلی آنها نیست.
تئاتر کودک
موسیقی در تئاتر کودک به هیچ عنوان مبحث تازهای نیست. اگر تئاتر میخواهد برای کودکان بار آموزشی داشته باشد، هیچ ابزاری بهتر از موسیقی و آواز در تئاتر نمیتواند او را سرگرم کرده و همزمان آموزش بدهد. نمایشهای تالار هنر اغلب از موسیقی برای کارهای کوک بهره میگیرند و تمامی تلاش خود را به کار گرفته تا اثری شاد خلق کنند. البته از «مری پاپینز» و یا «عروس مرده» نیز میتوان در دل تئاتر رسمی به عنوان نمونههای تئاتر کودک موزیکال یاد کرد.
در پایان
نکته مهمی که قبل از هر چیز باید به آن اشاره کنیم ذکر این مسئله است که اغلب نمایشهای یاد شده متعلق به دهه نود شمسی هستند و قطعاً در آثار دهههای پیش نیز میتوان این آثار را دنبال کرد و نمونههای بسیاری از آنها را برشمرد. هرچند که در این اسامی کمدی موزیکالهای سرگرمکننده که بیشتر به یک شو زنده شبیه هستند، از قلم افتاده است. در بسیاری از تئاترهای موزیکال عدم تسلط بازیگران به آواز یکی از بزرگترین معضلات است که با توجه به عدم برگزاری دورههای مناسب در رشته بازیگری دانشگاهها و همچنین انتخاب بازیگر بر اساس مصلحتهای دیگر رخ دادن این مسئله چندان هم دور از انتظار نیست. البته با این وجود هم تنوع و تعدد آثار موزیکال در تئاتر ایران بسیار بیشتر از سینمای ایران است و این به نوبه خود شایسته تحسین است. در آخر اینکه نباید از یاد برد؛ تئاتر و موسیقی هر دو از زیباترین هنرها هستند و بهترین اتفاق در به هم پیوستن این دور هنر، صرفنظر نکردن از یکی به سود دیگری است.