در مقایسه با دیگر فیلمهای منتشر شده از مردعنکبوتی در چند سال اخیر، فیلم Spiderman Far From Home بهترین آنها محسوب نمیشود. قطعاً به نزدیکی سطح تجربهی نفسگیر انیمیشن Spiderman Into the Spiderverse هم نمیرسد، که احتمالاً میتوانیم از این انیمیشن به عنوان بهترین اتفاق در دنیای اسپایدرمن یاد کنیم. این عنوان حتی نسبت به فیلم Spiderman Homecoming 2017 نیز کمی افت داشته است. تام هالند هنوز در حال متقاعد کردن تماشاچی برای بازی در نقش پیتر پارکر است، اما Chris McKenna و Eric Sommers نویسندگان این فیلم باید متوجه شوند که استعارههای طنز جوانانه تا زمانی باید مورد استفاده قرار بگیرند که برای بیننده تکراری و اجباری نشوند.
برای مثال، در فیلم Homecoming، پارکر علاقهای به Liz Allan (با بازی Laura Harrier) داشت و در راه تلاش برای تحت تاثیر قرار دادن او، در موقعیتهای خجالتآور و زنندهای قرار گرفت. حال در فیلم Far From Home، پیتر به Michelle Jones (با بازی Zendaya) علاقهمند شده است و برای ابراز علاقه به او، مانند قسمت قبل، در موقعیتهای بدی قرار میگیرد. مشکلات یک جوان دبیرستانی برای ابراز علاقه به یک دختر. ما این مشکلات را فهمیدیم. آیا میتوانیم چیزهای بیشتری از رشد و توسعه این کاراکتر را ببینیم؟
باید این را نیز یادآوری کنیم که جنبههایی از داستان مردعنکبوتی نه تنها در فیلم Far From Home اصلاح شده، بلکه پیشرفت هم کرده است. به طور مثال، شخصیتهای MJ و Aunt May در این فیلم نسبت به کاراکترهای کمیکی آنها روند پیشرفتی را طی کردهاند به طوری که همیشه در کمیکها این افراد هیچ کمکی به مردعنکبوتی نمیکردند و تنها در صحنه حضور داشتند، ولی در فیلم Far From Home میتوانیم صحنههایی از این دو نفر را ببینیم که به پیتر برای حل مشکلاتش کمک میکنند.
{خطر اسپویل}
اما قویترین و بهترین ویژگی فیلم Far From Home آنتاگونیست آن است: Quentin Beck معروف به Mysterio با بازی Jake Gyllenhaal. این موضوع به طور قطع نشانهی مثبتی برای دنیای سینمایی مارول (MCU) است، چون بعد از سری Infinity Saga، فاز جدید نیاز دارد تا جای خالی Thanos (تانوس) را با یک آنتاگونیست اصلی پر کند.
افشا شدن ذات اصلی میستریو به عنوان آنتاگونیست فیلم Far From Home زیاد شوکهکننده نبود. در حقیقت، Mysterio یکی از برجستهترین دشمنان مردعنکبوتی و یکی از اعضای گروه شرور Sinister Six محسوب میشود، این گروه متشکل از ترسناکترین ابرشرورهای دنیای کمیک مردعنکبوتی است. حتی زمانی که میستریو در نیمهی اول فیلم در مقابل گروه “Elementals” مبارزه میکرد، باز هم میدانستیم که او در حال خودنمایی است.
با وجود پیشبینی این قضیه، باز هم پیچ و خمهای فیلم عملی شد و توانستیم هر آن چیزی که برای درخشش Beck نیاز بود را ببینیم و انگیزه و هدفت او را درک کنیم، که با تشکر از نویسندگان، هدف او کمی بیشتر از یک کلیشهی تسلط بر دنیا بود. به علاوه، باید یاداوری کنیم که این اولین تجربهی میستریو به عنوان دشمن اصلی در دنیای فیلمهای مردعنکبوتی است. البته، قبل از این فیلم، شایعاتی درباره حضور Bruce Campbell برای بازی در نقش Mysterio در فیلم Spiderman 4 نیز پخش شده بود.
زیبایی انگیزهی میستریو در سادگی دروغهایش پنهان شده است. او صرفاً گرسنهی جلب توجه است و از ساخت مجسمه و قدردانی توسط دیگران به عنوان یک ابرقهرمان دروغین، لذت میبرد. بدین ترتیب او از توهمات و فریبها استفاده میکند تا به دیگران این حقیقت را القا کند که او همان قهرمانی است که بقیه نیاز دارند. او همچنین بعد از مرگ تونی استارک از آسیبپذیری پیتر پارکر استفاده میکند تا رابطهاش را با او قویتر کرده و پیتر را قانع کند که Beck همان کسی است که میتواند مانند یک پدر روی او حساب کند.
در بحث انگیزه، دنیای سینمایی مارول تا به اینجا آنتاگونیستهایی با هدفهای متفاوتی به ما معرفی کرده است. برای مثال، در فیلم Iron Man 2، آقای Ivan Vanko معروف به Whiplash به دنبال گرفتن انتقام تمسخر پدرش توسط استارک بود. در فیلم Captain America Civil War، آنتاگونیست داستان آقای Helmut Zemo نیز برای تلافی مرگ خانوادهاش در جنگ سوکویا در فیلم Avengers Age of Ultron جنگی بین ابرقهرمانان بوجود آورد.
کوئنتین بک مانند یک سیاستمدار شیطانی در تلاش است تا با استفاده از دروغگویی و اخبار غلط، خودش را به عنوان رهبر و محافظ زمین معرفی کند. اگر این موضوع شما را به یاد تعدادی از رهبران دنیای امروزی میاندازد، تنها نشاندهندهی اهمیت انگیزهی او است.
میستریو در کمیکها همیشه به عنوان استاد توهم شناخته میشود. اما رفتار هوشمندانه مارول درباره عادت میستریو به فریب مردم در فیلم Spiderman Far From Home، نشاندهندهی سطح خودآگاهی او از نقصهایش است. در مقالهای از سایت Birth.Movies.Death. اینگونه درباره میستریو نوشته شده است: “شخصیت بک با بازی جیلینهال این را به ما میگوید که دنیای سینمایی مارول به سیارهای با بحرانهای تکاندهنده تبدیل شده است و در این دنیا تنها باید در زمان مناسب و لباسی رنگارنگ خود را نشان دهید تا برندهی اعتماد و ستایش مردم شوید.”
بیشتر وقتها تهدیدات از طرف آنتاگونیستها به روشهای فیزیکی رخ میدهند، حتی اگر این تهدیدات فیزیکی توسط هوش آنها طراحی شده باشد. تاریخچهی مردعنکبوتی نیز پر از اینچنین دشمنانی است، افرادی همچون: Doc Ock، Rhino، Scorpion، Vulture، Kraven the Hunter، Sandman، Shocker، Electro، Venom، Carnage.
نتیجهی حضور این آنتاگونیستها، وجود صحنههای اکشن فوقالعاده و پر از جلوههای ویژه است. اما تعداد گروه کوچکی از این ابرشرورها، کسانی هستند که برروی تهدیدات روانی و ترفندهای ذهنی تمرکز کردهاند تا با آنها پروتاگونیست داستان را به چالش بکشند. Mysterio در فیلم Far from Home معمولاً تمرکز را از جلوههای ویژه به سمت مشکلاتی تغییر میداد که کمتر در فیلمهای ابرقهرمانی درباره آنها بحث میشد. او قصد دارد تا برای دریافت اطلاعات و یا کشتن پروتاگونیست داستان، با ذهنیت ابرقهرمانان بازی کرده و لایههای عمیقی را افکار آنها پیریزی کند.
یکی از مثالهای خوبی که از اعمال میستریو میتوانیم به آن اشاره کنیم، صحنهی مقابلهی میستریو و مردعنکبوتی است که در آن Mysterio با ایجاد توهمات پشت سرهم و نقش بازی کردن در مقابل او، اعتماد Spiderman را نسبت واقعیت از بین میبرد.
البته، ابرشرورهایی وجود دارند که مانند تانوس در Infinity War و Endgame، از تهدیدات روانی نیز استفاده میکنند. میستریو هم در Far From Home، از قدرت آتش پهبادهایش نیز در مقابل مردعنکبوتی استفاده میکند. اما همانطور که تانوس به قدرتهای فیزیکی و ارتشاش تکیه میکند، میستریو نیز به همان میزان از ترفندهای روانشناسانهی خود استفاده میکند.
میستریو برای مردعنکبوتی، شبیه کاراکتر مترسک (Scarecrow) برای بتمن و یا کاراکتر Kilgrave برای جسیکا جونز است. با این تفاوت که Scarecrow در فیلمها و کمیکهای بتمن از داروهای کنترل ذهن استفاده میکند تا قربانیهایش را در عمیقترین ترسهایشان گرفتار کند، و یا Kilgrave به صورت مستقیم ذهن افراد را کنترل میکند تا هر چیزی که میگوید را انجام بدهند. چیزی که این سه آنتاگونیست را از بقیه جدا میکند این است که آنها از طریق روانی و روشهای ذهنی با پروتاگونیستهای خود مقابله میکنند.
حال که حماسهی Infinity به پایان رسیده است، مارول باید آنتاگونیستهای جدیدی را معرفی کند، کسانی که به بینندگان راههای غیرمتعارفی برای دیدن یک درگیری و جنگ میان خیر و شر را پیشنهاد میکنند. متاسفانه به نظر میرسد که میستریو دیگر به فیلمهای مردعنکبوتی برنمیگردد، به همین دلیل باید دشمنانی شبیه به او – مانند Chameleon (ابرشروری که استاد تغییر چهره است و در بعضی از کمیکهای Spiderman، توانایی تغییر شکل یا Shape-Shift نیز دارد) – در فیلمهای بعدی دنیای سینمایی مارول معرفی شوند.
همچنین شما میتوانید تمام اطلاعات کاراکتر Mysterio را از طریق لینک زیر مطالعه کنید و بیشتر با این شخصیت و قدرتهایش آشنا شوید:
مطلب مرتبط: میستریو ابرشرور فیلم Spiderman Far From Home
حال تنها باید منتظر بمانیم تا مارول خبرهایی را از نقشهها و برنامههایش برای فاز چهارم دنیای سینمایی خود منتشر کند. دیدگاه شما دربارهی آینده فیلمهای Marvel چیست؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.