مدت اندکی پس از پایان سریال Game of Thrones، سریالی دیگر جایگزین آن خواهد شد که به داستانی دیگر از سرزمین وستروس خواهد پرداخت. با این حال هیچکدام از شخصیتهای محبوب سریال GoT چون جان اسنو، دنریس تارگرین یا تیرین لنیستر در سریال دیگری بازنخواهند داشت.
به تازگی George R.R. Martin اطلاعاتی از چهار سریال Spinoff در حال ساختی که در دنیای سریال Game of Thrones جریان خواهند داشت منتشر کرده است. مارتین پیش از هر چیزی بیعلاقگی خود به واژهی Spinoff نشان داده و گفته است که لغت سریال جایگزین را به آن ترجیح میدهد. موضوع بعدی این که برخلاف خبری که قبلا منتشر شده بود پنج سریال جایگزین برای سریال Game of Thrones ساخته خواهند شد. در ادامه وی از المانهایی که این سریالهای جایگزین سریال GoT دربر نخواهند داشت سخن گفته است. این سناریوهای داستانی انقلاب رابرت و مجموعه داستانهای Dunk & Egg که دو تا از محبوبترین داستانهای پیشدرآمد رویدادهای سریال Game of Thrones هستند میباشند. نکتهی دیگری که مارتین به آن اشاره کرده است پیشدرآمد بودن تمامی این پنج سریال خواهد بود.
طبق گفتههای مارتین، او و نویسندگان این سریالها گفت و گوهای زیادی با یکدیگر در مورد دنیای سریال Game of Thrones و جزییات کتابهای The World of Ice & Fire و The Lands of Ice & Fire داشتهاند. نخستین این کتابها کاملترین و جامعترین منبع اطلاعاتی عاشقان دنیای GoT است که توسط مارتین و بنیانگذاران وبسایت Westeros.org نوشته شده است. این کتاب ماجراهای دنیای سریال Game of Thrones را از دیدگاه یکی از اساتید سیتادل، یندل، روایت میکند که روشی هوشمندانه برای ارائهی دایرهالمعارفی برای این دنیاست. این کتاب شمال داستانهای جذاب در مورد پادشاهان تارگرین است و به هفت اقلیم در زمانهای دور میپردازد.
تاکید مارتین و دیگر نویسندگان این سریالهای پیشدرآمد سریال Game of Thrones به این معنی است که ما نیز باید نگاهی نزدیکتر به آنها داشته باشیم. در پایین به پنج حالت زمانی و مکانی مختلف که پتانسیل تبدیل به سریالی مستقل از دنیای GoT را دارند میپردازیم.
دوران اولیه و عصر قهرمانان
نخستین نقطه در نمودار زمانی دنیای سریال Game of Thrones به دوران اولیه (The Dawn Age) معروف است که به دورهی زمانیای اشاره میکند که در آن نخستین انسانها در وستروس سکنت گزیدند. داستانهای حماسی متعددی پیرامون کشف این سرزمینها توسط جنجگویانی شجاع و جنگی کهن بین انسانها، فرزندان جنگل و White Walkerها وجود دارد.
دورهی بعدی عصر قهرمانان نام دارد که در آن اجداد خاندانهای کنونی مشهور وستروس چون استارکها و لنیسترها در اوج بودند. در کتاب The World of Ice & Fire، یندل در مورد این دوران میگوید: “نامهایی چون برندن بنا، گارث دستسبز، لن باهوش و دورن خداترس در تاریخ ماندگار شدند و داستانهای آنها بیش از حقیقت، رویایی است. من برای به دست آوردن حقیقت این داستانها تلاش خواهم کرد؛ اما فعلا بد نیست نگاهی به این ماجراها داشته باشیم.”
افسانهی نیمریا (Nymeria)
طبق گفتهی مارتین، امکان حضور دوبارهی آریا استارک بر صفحات تلویزیون ما وجود ندارد. اما آیا این موضوع در مورد جنگجویی که آریا نام گرگ خودش را به افتخار او، نیمریا، گذاشت هم صدق میکند؟ پرنسس نیمریا اهل نای سار موضوع یکی از جذابترین بخشهای کتاب The World of Ice & Fire است. در دوران زندگی او مردان و زنانی که در حوالی رودخانهی بزرگ Essos زندگی میکردند طی جنگی مجبور به ترک مکان زندگی خود شدهاند. هدایت این گروه که Rhoyne نام داشتند بر عهدهی نیمریا بود. وی آنها را توسط ده هزار کشتی و در جستجوی آزادی از ولریا، تمدن کهنی که اجداد تارگرینها محسوب میشوند، خارج کرد.
این فصل کتاب که ده هزار کشتی نام دارد به ماجراهای گذر نیمریا و مردمش از مکانهای مختلفی چون دریای تابستان و جزایر باسیلیسک میپردازد. در انتهای داستان آنها به سرزمینی آشنا به نام Dorne میرسند که با تمامی پادشاهیهای دنیای سریال Game of Thrones متفاوت است. این سفر خطرناک و سپس جنگ این افراد با امپراطوری Dorne چندین سال به طول میانجامد که میتواند محتوای مناسبی برای اقتباس برای سریالی جایگزین سریال GoT میباشد.
Yi Ti
کال دروگو و دیگر دوتراکیهای دنیای وستروس نقش مهمی در سریال Game of Thrones دارند که بدون ترس از تمدنهای پیشرفتهتر به جنگ با آنها میپردازند. در شرقیترین نقطهی دنیای سریال GoT و پس از شهر مقدس Vaes Dothrak کوهستانی بزرگ به نام استخوانها وجود دارد که یندل اینگونه به توصیف آن میپردازد:” استخوانهای انسانها، اسبها، غولها؛ شترها و گاوها و هر گونه حیوان، پرنده و هیولایی در این کوهستان وحشی یافت میشود.” افراد شجاعی که با حماقت خود به این کوهستان پا میگذارند و با خوششانسی از سفر خود جان سالم به در میبرند، سر از یکی از قدیمیترین سرزمینهای دنیای سریال Game of Thrones به نام Yi Ti درمیآورند.
یندل در رابطه با این سرزمین کهن مینویسد: “سرزمینی که حتی در هفت اقلیم نیز آوازهی آن پیچیده است. Yi Ti کشوری بزرگ و متنوع با دشتهای بادگیر، کوهستانهای بزرگ، جنگلهای سرسبز و بارانی، دریاچههای عمیق، رودهایی متعدد و دریاهایی کوچک است. ثروت افسانهای این کشور به پادشاهان آن اجازهی زندگی در خانههایی از طلای خالص و لذت بردن از غذاهایی لذیذ را میدهد. لوماس لانگاسترایدر که مبهوت زیباییهای این سرزمین شده بود، آن را سرزمین هزاران خدا و هزارن شاهزاده نامید که توسط یک خدا-امپراطور فرمانروایی میشود.”
وی ادامه میدهد: “کسانی که این سرزمین را دیدهاند ادعا میکنند که هزاران خدا و شاهزادهی Yi Ti هنوز وجود دارند. اما در آنجا سه خدا-امپراطور وجود دارد که هر کدام ادعایی بر تخت پادشاهی این کشور دارند. هیچکدام از این سه نفر به قدرت واقعی دسترسی ندارند. ممکن است که امپراطور لاجوردی پیروان جان بر کف زیادی داشته باشد، اما قدرتش فراتر از مرزهای شهر تحت کنترلش نخواهد رفت. هزاران شاهزادهای که لوماس به آنها اشاره میکند نیز به حکمرانی بر سرزمینهای خود میپردازند.”
به عبارت دیگر، این کشور همچون وستروس تنشهای سیاسی فراوانی دارد که با فرهنگ و تاریخ غنی آن، آن را به نامزدی ایدهآل برای سریال جایگزین سریال Game of Thrones بدل کردهاند.
Sothoryos
وستروس و اسوس تنها قارههای تایید شده در دنیای سریال GoT هستند. اما احتمال وجود قارهی سومی تحت عنوانم Sothoryos نیز وجود دارد. این قاره شباهات زیادی به آفریقا دارد و طبق گفتهی یندل عمدتا متروکه است. وی در این مورد مینویسد: “برده داران، تاجران و جستجوگران گنج طی سالها به این سرزمین سر زدهاند، اما تنها شجاعترین آنها از کاخها و اجتماعهای ساحلی آنها فراتر رفته و به بررسی اسرار عمیق آن میپردازند. کسانی که این کار را میکنند دیگر دیده نمیشوند. ما از اندازهی دقیق این قاره اطلاعی نداریم. نقشههای جستجوگران قارتینی زمانی آن را به صورت جزیرهای عظیم نشان میدادند. با این حال کشتیهای متعددی که بررسی این نواحی پرداختند هرگز نتوانستند به درک کاملی از آن دست یابند. گیسکاریهای ساکن زمتار و گوروش اعتقاد دارند که Sothoryos به بزرگی وستروس است. جنرا بلاریس سوار بر اژدهای خود، ترکس، برای نخستین بار در جستجوی دریاهایی جوشان و رودخانههایی داغ به جنوبیترین ناحیهی این جزیره سفر کرد، اما تنها با جنگلهایی بیپایان، بیابانهایی بزرگ و کوهستانهای متعدد روبرو شد. او پس از سه سال به مقر پادشاهی خود بازگشت و ادعا کرد که این سرزمین چون اسوس، بیپایان است.
اطلاعات کمی که از این سرزمین موجود است آن را به مکانی ایدهآل برای روایت داستانی نو بدل میکند. از جمله جانورانی که در این سرزمین زندگی میکنند میتوان به تمساحانی بزرگ، انواع ماهی، خزندگانی عظیمالجثه و گوریلهایی غولآسا اشاره کرد که حتی از بزرگترین غولها نیز بزرگتر بوده و قدرت کشتن فیلها در یک ضربه را دارند. شاید بتوان ترسناکترین جانوران این سرزمینها را Wyvernها دانست. این موجودات ترسناک با بالهای چرمی خود بر فراز آسمانها پرواز میکنند و خطری جدی برای هر موجودی محسوب میشوند. Wyvernها نزدیکترین موجودات به اژدهایان هستند با این تفاوت که توانایی تنفس آنشین ندارند اما وحشیگری بیشتری نسبت به آنها دارند.
در قلب این سرزمین، یا دست کم در قلب شناخته شدهی آن، شهری کهن به نام Yeen وجود دارد که عمیقا ترسناک است. یندل در این باره مینویسد: “این شهر که اکنون خرابه است بسیار قدیمی بوده و از سنگهای سیاه روغنی ساخته شده است. آجرهای عظیم آن به قدری سنگین هستند که برای حمل انها به دهها فیل قدرتمند نیاز است. Yeen مدت زیادی است که متروک مانده اما نکتهی جالب عدم رسوخ جنگل اطراف آن به داخلش است. هر گونه اقدامی برای بازسازی یا سکنی گزیدن در این شهر با شکستی ترسناک روبرو شده است.