در نخستین قسمت از فصل ششم سریال Game of Thrones یکی از دوتراکیها با لحنی تحقیرآمیز خطاب به دنریس تارگرین میگوید: “تو هیچکس نیستی. هرچقدر هم که اسمت طولانی بشه، ملکهی هیچ چیزی نیستی.” واضح است که این فرد فصول قبلی سریال GoT را تماشا نکرده بود چرا که سه قسمت پس از این اظهاراتش به طرز فجیعی کشته شد و گروه جدیدی از دوتراکیها به پیروان پرشمار دنریس اضافه شدند. این داستان را میتوان به تمام زندگی دنریس بسط داد. کسی که در طول داستان سریال بازی تاج و تخت مدام دست کم گرفته میشود. کسانی که مرتکب این اشتباه میشوند معمولا با زندگی خود بهای آن را میدهند.
حدود دو ماه تا انتشار نخستین قسمت از فصل پایانی سریال GoT زمان مانده است و در آن دنریس شاهد بزرگترین نبرد زندگی خود خواهد بود. دنریس در این فصل سریال Game of Thrones در دو جبهه خواهد جنگید. وی از یک طرف چشم به تخت آهنین وستروس دارد و از سوی دیگر نیز شاید تنها کسی باشد که شانس ایستادگی در برابر شاه شب و ارتش مردگانش را دارا است. شرایط برای دنریس همچون همیشه بسیار خطرناک به نظر میرسند. در این نوشته نگاهی به اتفاقات گذشته بر این شخصیت و ماجراهای احتمالی او در فصل پیش رو خواهیم داشت.
عناوین و القاب: دنریس اول زادهی طوفان از خاندان تارگرین، وارث حقیقی تخت آهنین، ملکهی راستین موجودات و انسانهای نخستین، محافظ هفت پادشاهی، مادر اژدهایان، کالیسی دریای بزرگ سبزهها، شکنندهی زنجیرها و کسی که آتش او را نمیسوزاند.
نخستین حضور: دنریس را نخستین بار در قسمت اول سریال Game of Thrones به نام Winter is Coming ملاقات کردیم. او و برادرش ویسریس در شهر پنتوس پناه گرفته بودند و تارگرین بزرگتر و ظالمتر در حال پیریزی نقشهای برای بازگشت به وستروس بود. نقشهی او به این صورت بود که با اهدای دنریس به یکی از فرماندهان دوتراکی، کال دروگو، ارتشی از مبارزان قدرتمند را دریافت و به وستروس حمله کند. همانطور که احتمالا یادتان هست نقشهی او همانطور که انتظارش را داشت پیش نرفت و وی با یکی از دردناکترین مرگهای سریال Game of Thrones به کار خود پایان داد.
آخرین حضور: در قسمت پایانی فصل هفتم. در این قسمت مشاهده میکنیم که بین دنریس و جان اسنو رابطهی بسیار نزدیکی ایجاد شده است که در آینده و با وجود اطلاعات داستانی فاش شده در این قسمت شکل نامناسبی بخود خواهد گرفت.
بهترین یاران و دوستان: شاید بتوان دنریس را محبوبترین شخصیت سریال GoT دانست که مجموعهای از یاران و دوستان گوناگون را با خود همراه کرده است. از جملهی آنها میتوان به جورا مورمونت، دلباخته و فرماندهی محافظان دنریس، میساندی، مشاور مورد اعتماد و سخنران قهار او، گری وورم (کرم خاکستری) رهبر نظامی آنسالیدها، تیریون لنیستر، دست راست ملکه و دو اژدها به نامهای دروگون و ریگال اشاره کرد.
بدترین دشمنان: شاید خطرناک دشمن دنریس در سریال Game of Thrones را بتوان شاه شب دانست. وی با هدایت سپاهی عظیم از مردگان، با سرغت زیادی از شمال در حال نزدیک شدن به قلب وستروس است. این شخصیت با وجود این که تنها در هفتمین فصل سریال GoT با دنریس برخورد داشت توانسته بیشترین ضربه را به او بزند و یکی از اژدهایانش به نام Viserion را شکار کند. ماجرا به همینجا ختم نمیشود و شاه شب توسط جادوی خاص خود ویسریون را به زندگی بازکردانده و او را به اژدهای دستآموز شخصی خود بدل کرده است. نبردی نفسگیر بین دنریس و یکی از فرزندانش بدون شک یکی از هیجانانگیزترین رویدادهای فصل آخر سریال Game of Thrones خواهد بود. از دیگر دشمنان دنریس میتوان به سرسی لنیستر، ملکهی کنونی وستروس، اربابان خلیج برده داری و جادوگران آبیزبان خانهی جاودانگان اشاره کرد.
بهترین قتل: موارد زیادی برای اشاره وجود دارند اما برجستهترین آنها را میتوان در چهارمین قسمت فصل سوم سریال Game of Thrones جستجو کرد. در این قسمت، به نام And Now His Watch Has Ended، دنریس و یارانش طی حرکتی هوشمندانه آنسالیدها را به جرگهی خود در میآورند و اربابان آستاپور را تبدیل به خاکستر میکنند. پس از داستان نه چندان جالب این شخصیت در دومین فصل سریال، این نقطه را میتوان بازگشتی تماشایی برای دنریس دانست که در نهایت منجر به کلمهی مشهور Dracarys شد.
بدترین زخم: شکنندهی زنجیرها در طول مسیر خود زخمهای فیزیکی و روحی بسیاری را تحمل کرده است، از جمله مرگ نوزاد متولد نشدهاش که طی جادوهای میری ماز دوور منجر به مرگ مغزی همسرش، کال درگو و در نهایت مراسم ختم سوزان او و تولد مادر اژدهایان شد. در طول داستان Game of Thrones درد و قدرت همواره دنریس را همراهی کردهاند. یکی از لحظههای دردناک سریال را میتوان مرگ یکی از اژدهایان او دانست. این درد نیز در نهایت منجر به قدرتمندی دنریس میشود، چرا که به او انگیزهی کافی برای مبارزه و از بین بردن ارتش مردگان را میدهد. انگیزهای که در آخرین فصل سریال GoT و سرنوشت انسانهای وستروس نقش مهمی خواهد داشت.
لحظات کلیدی: داستان دنریس در سریال Game of Thrones را میتواند مملو از لحظات کلیدی دانست. باز شدن تخم اژدهایان او در مراسم ختم کال دروگو، بازگرداندن جادو به وستروس، اسوس و دیگر نواحی، حرکات متوالی او برای جمعآوری ارتشی قدرتمند، جذب آنسالیدها در آستاپور، مزدوران Second Suns در یونکای، تمامی ماجراهایی که در میرین رخ داد، نیروهای دوتراکیای که طی بازگشت او در ششمین فصل به افرادش پیوستند، ملاقاتش با جان اسنو، لنیسترها و شاه شب همگی جزوی از کلیدیترین لحظات سریال GoT هستند.
معمای حلنشده: رابطهی ملکهی اژدهایان با پادشاه شمال تاثیری قطعی بر ادعای دنریس مبنی بر تعلق تخت آهنین به وی خواهد داشت. همانطور که یادتان هست ما چیزی میدانیم که دنی و جان از آن بیخبر هستند؛ جان اسنو فرزند پنهانی ریگار تارگریان، برادر دنریس که مدتها پیش کشته شده است، میباشد و این به معنی ارتباط خونی این دو طرف میباشد. واکنش این دو به این خبر یکی از مهمترین اتفاقات این فصل خواهد بود. اگر فرض کنیم جان اسنو در این فصل کشته شود و دنریس زنده بماند، احتمالا پی بردن ملکهی اژدهایان به این موضوع مهم پس از مرگ جان خواهد بود. اما اگر جان زنده بماند یا هر دوی آنها از این خبر آگاه شوند، میتوان انتظار بروز مشکلات و تنشهایی را داشت. میدانیم که جان اهمیت چندانی به تخت آهنین نمیدهد، تختی که نشستن بر روی آن از بزرگترین خواستههای دنریس میباشد.
پیشبینی نهایی: مدتها پیش، هنگامی که دنریس با تیریون لنیستر برای اولین بار ملاقات میکند، برنامه خود برای آیندهی وستروس را اینگونه تشریح میکند: “لنیستر، تارگرین، استارک و تایرل تنها پرههایی کوچیک هستند که چرخی رو میچرخونند. بعضی وقتها یکیشون بالا قرار میگیره، بعضی وقتها یکی دیگه. من نمیخوام این چرخ رو نگه دارم، میخوانم اون رو بشکنم.”
این رویا همان طور که تیریون به آن اشاره میکند زیبا به نظر میرسد. اما آیا امکان تحقق آن وجود دارد؟ سفر دنریس برای تصاحب تخت آهنین را میتوان همچون سرسی یکی از ویژگیهای شخصیتی او به حساب آورد. تصور نسخهای از سریال Game of Thrones که به پیروزی رژیم سرسی لنیستر ختم شود بسیار مشکل است و امکان تحقق پیروزی دنریس و تابیدن نوری تازه بر هفت پادشاهی بسیار بیشتر است.
با این حال سریال Game of Thrones بارها ثابت کرده که غیر قابل پیشبینی است. موانع زیادی بین دنریس و پیروزی وجود دارند که از آن ها میتوان به ادعای جان اسنو بر تخت پادشاهی، بلندپروازیهای مرگبار سرسی لنیستر و آثار جنگ با شاه شب بر وستروس اشاره کرد. حتی امکان مرگ دنریس را نیز نباید رد کرد. با این اتفاق، خاندان تارگریان را میتوان رسما انقراض یافته دانست. دو مسیر را میتوان برای او در آخرین فصل سریال GoT پیشبینی کرد. نخستین مسیر مرگ او پیش از تصاحب تخت آهنین در قالب فداکاریش برای نجات وستروس میباشد. چنین پایانی را برای جان اسنو نیز میتوان پیشبینی کرد. این دو شخصیت را میتوان رهبران جنگی خوب و فرمانروایانی نه چندان مناسب در زمان صلح دانست. در تمام طول داستان سریال Game of Thrones دنریس به تخت آهنین و تصاحب آن به عنوان حق ذاتی و مسیر نهایی خود نگاه کرده است. اما اگر سرنوشت او فداکاری جان خود برای نجات این سرزمین باشد چه؟
در مسیر دوم دنریس موفق به شکستن چرخ یاد شده میشود، بر وستروس فرمانروایی میکتد و امور این سرزمین را به گونهای تازه و کارآمد اداره میکند. شاید داستان دنریس همانگونه که آغاز شد پایان یابد؛ با یک عروسی. اما این بار شادتر و شاید حتی با کمی تلخی. از آنجایی که شایعات احتمال مرگ جان را بالا میدانند، احتمال ازدواج دنریس با گندری، حرامزادهی رابرت باراتیون فقید، طی حرکتی نمادین برای پایان بخشیدن به دشمنی طولانی این دو خاندان بالا به نظر میرسد. اگر یادتان باشد این نخستین بار نیست که دنریس به شخصی به دلایل سیاسی پیشنهاد ازدواج میدهد و نخستین در پنجمین فصل نیز شاهد چنین اتفاقی بودیم.
دلیل مطرح کردن این دو مسیر رخدادهایی هستند که نخستین بار در دومین فصل سریال برای دنریس افتادند. او در خانهی جاودانگان تصویری از کاخ سرخ در مقر پادشاهی را در آب و هوایی برفی مشاهده کرد که نشان از خالی از سکنه بودن آن بود. آیا این علامتی از مرگ دنریس طی نبردش با شاه شب خواهد بود؟ آیا به این معنی خواهد بود که دنریس بر وستروسی مخروبه فرمانروایی خواهد کرد؟ تنها چند هفته تا دانستن پاسخ این پرسشها باقی مانده است.
آخرین امید: اتحادی پایدار بین دنریس و سانسا استارک. در تصاویر رسمی منتشر شده از فصل نهایی سریال Game of Thrones شاهد ملاقات این دو شخصیت در حیاط وینترفل هستیم. در مجامع آنلاین مخاطبان از بروز نوعی دشمنی بین این دو نفر اذعان نگرانی کردهاند که عمیقا امیدواریم چنین انفاقی نیافتد.