هفتهی گذشته، نخستین قسمت از آخرین فصل سریال Game of Thrones، پس از انتظاری ۵۹۵ روزه منتشر شد. این قسمت هیجان و زد و خورد چندانی نداشت اما توانست پیریزی مستحکمی برای ادامهی این فصل بازی تاج و تخت انجام دهد. این قسمت به اندازهی جزییات داستانی مختلف را نمایش داد که طرفداران سریال Game of Thrones را مشتاق قسمتهای آتی نگاه دارد. در ادامه به پنج سکانس برتر و مهم این قسمت از سریال بازی تاج و تخت خواهیم پرداخت.
پی بردن جان اسنو به هویت پدر و مادر خود
سرانجام و پس از ۶۸ قسمت، جان اسنو از هویت و نام واقعی خود مطلع شد. نام واقعی او ایگان تارگرین است. مادر او لینا استارک و پدرش ریگار تارگرین افسانهای است. به عبارتی جان اسنو وارث بر حق تاج و تخت و شاه حقیقی وستروس است. این خبر توسط بهترین دوست و یاور همیشگی جان، سمول تارلی دوستداشتنی و باهوش، به او داده شد. علاوه بر این سم در همین زمان به ادعای نه چندان درست دنریس مبنی بر بودن وارث حقیق تخت پادشاهی و انتخابهای او نیز انتفاد کرد. او از جان پرسید که آیا دنریس نیز برای محافظت از مردم خود حاضر است دست به کارهایی که او زده، بزند؟
شیوهی پی بردن جان به هویت واقعی و ریشههای تارگرینی خود نیز به شیوهای مناسب به تصویر کشیده شده بود. با این حال نیازی به زیادهروی نویسندگان خصوصا در لحظات پایانی فصل پیشین سریال Game of Thrones نبوده و آن سکانسها اکنون کاملا بیهوده به نظر میآیند. جان به طرز قابل باور و منطقیای توسط این خبر شوکه میشود؛ با این حال به نظر میرسد که غیر قابل هضمترین بخش این خبر برای او دروغ گفتن سرپرست و داییش، ادارد استارک، به او بوده است. جان در ابتدا از باور این خبر خودداری میکرد و دلیل خود را نیز شرافتمندی مشهور ند استارک فقید میدانست. با این حال هنگامی که سم به محافظت ند از او با این کار اشاره کرد، جان چارهای جز مقابله با حقیقت نداشت. هر کس که تهدیدی برای حکومت رابرت براتیون به حساب میآمد از دم تیغ گذرانده میشود و جان نیز از این روند مستثنی نبود.
این سکانس موجب ایجاد جوی ناآرام بین جان و دنریس خواهد شد. خبر بر حق بودن پادشاهی جان شاید تفاوت چندانی برای او نداشته باشد، اما تصمیم او مبنی بر اعدام پدر و برادر صمیمیترین دوستش دست کم موجب تغییر دید جان به دنریس شد. سوزاندن بیهودهی دو زندانی که بر حسب اتفاق از اعضای خانوادهی نزدیکترین دوست جان هستند بدون شک موجب زیر سوال رفتن لیاقت دنریس به عنوان رهبری مطمئن میشود؛ به حدی که موجب ایجاد شباهت بین او و پدرش، شاه دیوانه، شده و همه میدانیم که کمتر کسی در دنیای بازی تاج و تخت به آن شاه منفور وفادار است. این مسئله با وجود درخواست (کنونی) دنریس مبنی بر زانو زدن جان و استارکها ممکن است به شباهت مکلهی اژدها با شاه دیوانه دامن بزند.
ملاقات دوبارهی جان و آریا
این سکانس را میتوان یکی از معدود ملاقاتهای مجدد دلگرمکنندهی این قسمت سریال Game of Thrones دانست. جان برای نخستین بار پس از فصل اول بازی تاج و تخت با آریا، یکی از صمیمیترین اعضای خانوادهاش، و شمشیر مشهورش، نیدل، دیدار میکند. آریا نیز به استفادهی اندک از آن اقرار میکند. جان را نمیتوان شخصیتی باهوش دانست و به همین دلیل بعید نیست این دروغ واضح را باور کرده باشد. با این حال نگاه جان در آن لحظه خبر از آگاهی او از اتفاقات احتمالی گذشته بر آریا میداد.
این سکانس را میتوان از یکی از سکانسهای مربوط به روابط خانوادگی و اهمیت آنها در این قسمت بازی تاج و تخت دانست. جان به شوخی به دفاع آریا از سانسا اشاره میکند و آریا نیز سانسا را باهوشترین شخصیتی که به عمرش دیده میخواند. در اینجاست که بلوغ آریا نسبت به آخرین دیدار این دو شخصیت مشخص میشود. مهمترین هدف او در زندگی محافظت از خانوادهاش است و اکنون ابزار این کار را نیز در دست دارد.
در انتهای سکانس و پس از اشارهی جان به اهمیت خانواده و وفاداریش به سانسا، آریا دیالوگی میگوید که ممکن است نقشی مهم در ادامهی این فصل سریال Game of Thrones داشته باشد؛ “اینو هیچوقت فراموش نکن.”
این دیالوگ بیش از جملهی محبتآمیز به تهدیدی خصمانه شبیه است و این موضوع را از حالت چهرهی آریا در انتهای این سکانس نیز میتوان فهمید. باید منتظر ماند و دید که رفتار آریا با دانستن هویت واقعی جان چه تغییری خواهد کرد.
مرگ آمبرها
شاید این سکانس از نخستین قسمت فصل پایانی سریال Game of Thrones را بتوان تنها سکانس هیجانانگیز در این قسمت که مملو از ملاقاتهای مجدد و صحنههای عاشقانه بود، دانست. پس از سقوط دیوار، تورموند و ادیسون باری دیگر در قلعهی Last Hearth با یکدیگر میپیوندند. به نظر میآید که خانهی سابق خاندان آمبر توسط ارتش مردگان تخریب شده باشد. در میان اجساد مشاهده شده و باقیمانده نیز اثری از زندگی و بازماندگان دیده نمیشد. با این حال یک آمبر در این قلعه باقی مانده بود. ند آمبر به طرزی عجیب به دیواری میخ شده بود و توسط دستها و پاهای قطع شدهی خاندانش و در حالی که شکلی خاص و آشنا برای طرفداران سریال را نشان میداد محاصره شده بود.
لرد کوچک هیچ شانسی در برابر قدرت این ارتش بیرحم نداشت. البته شاه شب با تبدیل ند کوچک به یکی از اعضای ارتش خود آرامش را از جسد بیجان او نیز سلب کرده بود. جیغهای گوشخراش ارباب جوان برای مدتی در اذهان طرفداران سریال بازی تاج و تخت خواهند ماند. این سکانس نشان میدهد که شاه شب از لحاظ بیرحمی چیزی از زندگان کم ندارد. او علامت خود را برای نشان دادن قدرت خود و ارسال پیامی به زندگان باقی گذاشت. به نظر میرسد که با وجود سکوت این شخصیت، بتوان او را یکی از انسانیترین شخصیتهای سریال Game of Thrones دانست.
نجات گریجویها و علاقهی عجیب سرسی لنیستر به فیل
به نظر میرسد که اکنون با اطمینان میتوان بگوییم که ریک مرده است. ثیان گریجوی با وجود شکنندگی خود توانسته شجاعتش را به دست آورد و خواهر خود را نجات دهد. یارا نیز با ضربهای به سر و همانطور که از گریجویها انتظار میرود از او استقبال میکند. دیدن شجاعت ثیان بدون شک برای مخاطبان سریال Game of Thrones لذت بخش است؛ اما بخش عمدهای از راحتی او در نجات یارا را میتوان غرور یا حماقت یورون دانست.
در این زمان یورون کمی مشغول صحبت کردن با ملکهی هفت اقلیم بازی تاج و تخت، سرسی لنیستر بود. او به قول خود مبنی بر اجیر کردن مزدورهای کمپانی طلایی از اسوس عمل کرد، با این حال سرسی تمایل عجیبی به داشتن فیل داشت و از نبود آنها ناامید به نظر میرسید.
با فرار گریجویهای باقیمانده به جزایر آهنین، یارا نقشهای مبنی بر محافظت از آنجا به عنوان آخرین مقر دفاعی زندگان در برابر شاه شب کشید. با این حال به نظر میرسد که آنها از اژدهای شاه خب خبری ندارند.
نگاه هولناک جیمی لنیستر به برن استارک
جیمی لنیستر سرانجام به وینترفل بازگشت. با این حال به نظر میرسد تنها کسی که او را میشناسد، برن است. با وجود تیرهتر شدن موی شاهکش دوستداشتنی و وجود ریشی بر صورتش، چهرهی جیمی مشخص و قابل شناسایی است. نگاه خالی و آرام برن به مردی که موجب فلج شدن همیشگیش شده بسیار عجیب و در عین حال خندهدار بود. با این وجود این سکانس را میتوان سکانسی احساسی برای جیمی لنیستر دانست. در این هنگام ترکیبی از احساسات مختلف چون غم، پشیمانی و ترس بر چهرهی او مینشیند. جوانترین فرزند استارکها در هنگام نخستین ملاقات این دو در فصل اول بازی تاج و تخت تنها یک کودک بود. بعید است که شاهد رویارویی مجدد این دو باشیم؛ اما در هر صورت حضور جیمی در وینترفل جنجال زیادی را به همراه خواهد داشت.
در صورت تایید ادعاهای مخاطبان مبنی بر آزور آهای بودن جیمی توسط برن، احتمالا شاهد آزادی او خواهیم بود. اما در حال حاضر تنها باید منتظر ماند و دید که نویسندگان چه برنامهای برای این دو شخصیت دارند.
اگر هنوز این قسمت را ندیدهاید و احساس میکنید داستان را فراموش کردهاید میتوانید به لینکهای زیر مراجعه کرده و خود را برای فصل پایانی سریال بازی تاج و تخت آماده کنید.
سریال Game of Thrones | برترین جنگجوی دنیای بازی تاج و تخت
سریال Game of Thrones | مهم ترین شخصیت دنیای بازی تاج و تخت یا بازنده ای ابدی ؟
سریال Game of Thrones | کلاغ سه چشم و دانای کل بازی تاج و تخت
سریال Game of Thrones | مهرهی غیرقابل پیش بینی بازی تاج و تخت
سریال Game of Thrones | گرگ مظلوم خاندان استارک یا برنده ی نهایی بازی تاج و تخت؟
سریال Game of Thrones | قهرمانی که چیزی از بازی تاج و تخت نمیدانست