تقریبا یک سال و نیم از اکران «مردان متشخص/The Gentlemen» و بازگشت گای ریچی از بلاکباسترسازی به سبک و سیاق قدیمی و معروف خودش میگذرد و حالا این بار، این فیلمساز انگلیسی به ساخت تریلر و اکشنی متفاوت و در عین حال دارای امضای خودش روی آورده است. با بررسی و نقد فیلم Wrath of Man (خشم مرد) همراه پی اس ارنا باشید.
آنچه که گای ریچی را به سینمادوستان و فیلمبازان شناساند، نه فقط خصلت بریتانیایی او یا کمدی متفاوتش -که بسیاری آن را از دسته کمدی سیاه میدانند- بلکه ویژگیهای ممتاز و بدیع پستمدرنیست او بودند که منجر به مقایسه او با کوئنتین تارانتینو نیز میشد. گانگسترهای متفاوت بریتانیایی که از نواحی مختلف لندن و دیگر مناطق پدید آمده بودند و با گویشهای کاکنی و ایرلندی و لباسهای زیبنده و متفاوتشان نوعی هویت و فرهنگ مختص به ریچی ساختند و بسیاری آن را در بدعتگذاری مقابل سینمای زمان بریتانیا ریشهیابی کردند.
اما همانطور که اشاره شد، ریچی صرفا به خصلت بریتانیاییاش -از طنازیهای لفظی ظریف مختلف با زبان و لغات دیرینه انگلستان تا شوخی با نژاد و فرهنگ و جامعه- محدود نمیشود و شیطنتهایش با روایت در فیلمنامه از جمله داستانگویی غیرخطی و فلشبکهای مختلف -و حتی روایت داستان در داستان- میان سینمادوستان زبانزد بودند. به طبع، برای بسیاری سوال پیش میآید که آیا میتوان فیلم Wrath of Man را در راستای سبک و سیاق او و دارای امضای محبوبش دانست یا خیر.
هشدار: متن زیر دارای اسپویلر است و به بسیاری از لحظات مهم فیلم اشاره میشود.
البته که طرح چنین پرسشی نیز طبیعی است چرا که گای ریچی بر خلاف دیگر فیلمسازان پستمدرنیست مشابهاش همچون کوئنتین تارانتینو یا مارتین مک دونا که در طول سالیان، ویژگیها و شیوه خود را حفظ کردند، به تجربههای دیگری نیز روی آورد؛ از ساخت فیلمی عاشقانه با حضور مدونا و فیلمهای شرلوک هولمز رابرت داونی جونیور تا فیلم جاسوسی و حتی بلاکباسترسازی.
آنچه که میتواند فیلمی سرقتمحور را تازه کند، نوآوری در استفاده از مولفههایی بدیع و در هم آمیختن ژانرها (همچون «حالا منو میبینی/Now You See Me» یا نمونه متاخر آن «تنت/Tenet» کریستوفر نولان) و طراحی سرقتی متفاوت است با ایدههایی جدید (مانند فیلمهای یاران اوشن استیون سودربرگ). تارانتینو و ریچی نیز در آغاز کارنامهشان («سگهای انباری/Reservoir Dogs» و «قفل، انبار و دو بشکه باروت/Lock, Stock and Two Smoking Barrels») با ویژگیهای تازه و متفاوتشان -چه در لحن و چه در ساختار و روایت فیلمنامه- سری از سرها در آوردند.
فیلم Wrath of Man نیز شاید برای بسیاری صرفا یک اکشن بیمووی سرگرمکننده به نظر بیاید که سعی شده با روایتی غیرخطی، ایراداتش پوشیده شوند و هیچ شباهتی به آثار معروف سازندهاش ندارد اما در حقیقت این فیلم نیز از امضای ریچی بهره میبرد. خرده فرهنگ گانگسترهای شیکپوش چپتر دوم و ایرلندی خواندن نام «پاتریک» توسط «اِیچ/H» و گوشزد کردن ملیت بریتانیاییاش کم و بیش و تا حدودی یادآور لحن و سبک خاص ریچیاند، اما نکته برتر و ممتاز فیلم بدعتگذاری آن است.
اما چه چیزی این فیلم را نسبت به دیگر تریلرهای اکشن سرقتمحور یا انتقام محور بدیع و تازه میکند؟ پیشتر نیز به موفقیت یک فیلم سرقتمحور اشاره شد که طراحی سرقت یا پرداخت به تبعات آن از چه اهمیتی برخوردارند؛ عامل موفقیت فیلم نه صرفا در ویژگیهای کمرنگ و آشنای ریچی بلکه حفظ ریتم و ایجاد تعلیقی است که اغلب زیر سایه دیگر ویژگیهای او میروند. تصمیم ریچی برای روایت غیرخطی نه صرفا به منظور دوری از کلیشههای این دسته از فیلمها و ایجاد تازگی بلکه تماما در جهت ایجاد تعلیق بود.
تعلیق آنگونه است که مخاطب را از وجود خطری -یا وقوع آن- آگاه کنی که کاراکترها بیخبر به سوی آن میروند و مخاطب بیش از دیگران دچار هراس و اضطراب شده است. آنچه که ترکیب انتقام و سرقت میسازد در اینجا موثر واقع میشود؛ در چپتر اول «اِیچ/H» را قوی و شکستناپذیر دیدیم که در ادامه، چپتر دوم علت خشونت از بند گسیخته او را آشکار میسازد و شخصیت او با انگیزه و مصیبت سازندهاش شکل میگیرد. اما این بار در چپتر سوم، روایت «جن/Jan» را از سرقت ابتدای فیلم میبینیم و رفتهرفته داستان او و گروهش به سمت سرقتی بزرگ و وسوسهبرانگیز میرود.
بدینترتیب، پروتاگونیستی که به دنبال انتقام مرگ فرزندش است به قاتل فرزندش نزدیک میشود و از آن سو، آنتاگونیست خشن لجامگسیخته و اعتمادناپذیر راهی سرقتی است که فردی آنجا منتظر او با هدف قتل او ایستاده. در حالی که هر دو از وقوع این تقابل بیخبرند، این مخاطب است که از خطر آگاهی دارد و نزدیکی لحظه به لحظه هر دو به یکدیگر را مشاهده میکند. در این میان، نباید از نقش موسیقی پرتنش فیلم در القای این تعلیق غافل شد زیرا همانطور که انیو موریکونه و کوئنتین تارانتینو در توصیف موسیقی «هشت نفرتانگیز» میگفتند، موسیقی خبر از وقوع مصیبتی ترسناک و خونین میدهد!
شاید بتوان گفت که استفاده گای ریچی از جیسن استاتهام و اسکات ایستوود نیز بخشی از ابتکار و تازگی او بوده است؛ جیسن استاتهامی که در چند سال اخیر تنها با نقشهای مشابه و تکراری در بیموویهای اکشن حضور داشت و این بار، با وجود حفظ همان شخصیت فناناپذیر و بزن بهادرش، نقشآفرینی موفق و کاراکتری نسبتا متفاوت داشته است و در سوی دیگر، اسکات ایستوودی که شمایل کابویهای پدرش، کلینت ایستوود را در قالبی متفاوت و به عنوان یک آنتاگونیست لجامگسیخته و خشن ارائه میدهد. و بدین ترتیب، ریچی گانگستر انگلیسی را مقابل قاتل کابویمانند آمریکایی قرار میدهد.
«خشم مرد» نه تنها از بهترین و سرگرمکنندهترین تریلرهای اکشن چند سال اخیر هالیوود، بلکه در کارنامه گای ریچی نیز اثر موفق دیگری است که باری دیگر با سبک و سیاق خود، این بار با کمی تفاوت و تنوع، برای طرفداران خود تجربهای لذتبخش و نفسگیر از سرقت و انتقامی خونین فراهم کرده.
در این مطلب به بررسی و نقد فیلم Wrath of Man پرداختیم. نظر شما کاربران همیشگی پی اس ارنا درباره این فیلم چیست؟ آیا از تماشای فیلم لذت بردید؟ حتما نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید. برای خواندن نقدهای دیگر فیلمها میتوانید به «اینجا» مراجعه کنید. با پی اس ارنا همراه باشید.
The Review
Wrath of Man
«خشم مرد» نه تنها از بهترین و سرگرمکنندهترین تریلرهای اکشن چند سال اخیر هالیوود، بلکه در کارنامه گای ریچی نیز اثر موفق دیگری است که باری دیگر با سبک و سیاق خود، این بار با کمی تفاوت و تنوع، برای طرفداران خود تجربهای لذتبخش و نفسگیر از سرقت و انتقامی خونین فراهم کرده.
با فیلمش حال نکردم. شما فیلم Heat یا مخمصه رو ببین، کلا دیگه هیچ فیلم سرقتی رو نگاه نمیکنی. آل پاچینو و رابرت دنیرو تو اون فیلم فوقالعاده زیبا بازی کردند.