«وانداویژن» (WandaVision) با بازی «الیزابت اولسن» (Elizabeth Olsen) و «پاول بتانی» (Paul Bettany) در نقشهای «واندا مکسیموف» (Wanda Maximoff) و «ویژن» (Vision) بعد از انتظار فراوان از شبکهی اینترنتی دیزنی پلاس منتشر شد. در این پروژهی خاص مارول، بینندگان وارد دنیایی خیالی میشوند که یادآور سیتکام های آشنا و دوستداشتنی سالهای گذشتهی تلویزیون است. «واندا» و «ویژن» با یکدیگر ازدواج کردهاند و در خانهای در حاشیه شهر زندگی میکنند و زندگی معمولی دارند که شامل رفت و آمد با همسایهها و راضی نگه داشتن صاحبکار میشود. با وجود فضای شاد و سرگرمکنندهی سریال، اما، چیزی سر جایش نیست. یکی از مهمترین سوال هایی که در حین تماشای سریال پیش میآید این است که چه چیزی باعث شده چنین دنیایی به وجود بیاید و از زمان پایان «انتقامجویان: پایان بازی» (Avengers: Endgame) چه اتفاقاتی افتاده است. در ادامهی مطلب، لیستی از ایستراگ های سریال وانداویژن و ارجاعات مختلفی که در اپیزودهای سریال تا به حال پیدا شدهاند جمعآوری شده است. این ایستراگها شامل ارجاعاتی به کمیکبوکهای مارول و دنیای سینمایی مارول میشوند و همینطور میتوانند راهنمایی باشند برای اینکه درک کنیم چه رمز و رازی پشت داستان سریال «وانداویژن» نهفته است. پس اگر سریال را تماشا کردهاید و نگرانی از بابت اسپویل شده داستان ندارید، در ادامه مقاله با پی اس آرنا همراه شوید تا این ایستراگها را با هم بررسی کنیم.
این مطلب با اکران قسمتهای جدید سریال بهروز میشود.
همینطور برای نقد سریال وانداویژن بهتر است سری به این مطلب بزنید تا نقد محمدمهدی بهاروند را از این سریال مطالعه کنید.
فهرست ایستراگ های سریال وانداویژن:
- ایستراگ های قسمت اول سریال وانداویژن
- ایستراگ های قسمت دوم سریال وانداویژن
- ایستراگ های قسمت سوم سریال وانداویژن
- ایستراگ های قسمت چهارم سریال وانداویژن
- ایستراگ های قسمت پنجم سریال وانداویژن
- ایستراگ های قسمت ششم سریال وانداویژن
- ایستراگ های قسمت هفتم سریال وانداویژن
- ایستراگ های قسمت هشتم سریال وانداویژن
- ایستراگ های قسمت نهم سریال وانداویژن
ایستراگ های قسمت اول سریال وانداویژن
کراوات «ویژن»
طراحی الماس شکلی که بر روی کراوات «ویژن» خودنمایی میکند، یادآور لباس کاری است که این شخصیت در کمیکبوکهای The Vision میپوشید. در این مجموعه که توسط «تام کینگ» (Tom King) نوشته شده و «گبریل هرناندز» (Gabriel Hernandez) آن را طراحی کرده است، «ویژن» کراواتی میپوشید که همانند الماس روی سینهاش بود و در «وانداویژن» این کراوات نیز همچنین وظیفهای را بر عهده دارد.
محل کار «ویژن»
در یکی از ایستراگ های سریال وانداویژن به هویت واقعی این شخصیت در دنیای مارول که کامپیوتری محرک و سخنگو بود، «ویژن» در بخش “محاسبات کامپیوتری” شرکتی مشغول به کار است. با وجود اینکه خود او نمیداند که دقیقا چه وظیفهای دارد و شرکت دقیقا چه کاری انجام میدهد، با این حال «ویژن» در انجام کارش بینظیر است.
تستر شرکت «استارک»
تبلیغ قسمت اول «وانداویژن» تماماً دربارهی تستر بیمانندی است که توسط شرکتی ساخته شده است که اکنون همه طرفداران دنیای سینمایی مارول باید با آن آشنا باشند: شرکت «استارک» (Stark Industries). با وجود اینکه شخص «هاوارد استارک» در تبلیغ حضور ندارد، اما لوگو و اسم این شرکت بر روی تستر جایی برای سوءتفاهم نمیگذارد. برای اینکه شکی در این ایستراگ وجود نداشته باشد تنها کافی است به این صحنه با دقت بیشتری گوش دهید. هنگامی که دستهی تستر فشرده میشود، همان صدایی از دستگاه بلند میشود که از لباس «آیرونمن» (Iron Man) در هنگام آمادهسازی برای شلیک درمیآمد.
سلام سوکوویایی
یکی از چندین جوکی که در صحنهی شام فاجعهبار «وانداویژن» جای گرفته است مربوط به صحنهای میشود که «واندا» فراموش کرده است که چرا بیست و سوم آگوست روز مهمی است. پس هنگامی که «ویژن» همراه با آقا و خانم «هارت» (Hart) به خانه میآید، «واندا» آقای «هارت» را با شوهرش اشتباه گرفته از پشت سر دستش را روی چشمهای او میگذارد. در هنگام خداحافظی هم این کار توسط زوج مهمان تکرار میشود. «ویژن» برای توضیح این اتفاق میگوید که این روش خوشآمد گویی سنتی کشور سوکوویا، جایی که «واندا» از آنجا آمده، است. این اشاره به کشور «واندا» از جمله ایستراگ های سریال وانداویژن به گذشتهی او در سریال است.
دفترچه S.W.O.R.D
این اولین اشاره به S.W.O.R.D در «وانداویژن» است و باید انتظار داشته باشیم که باز هم از چنین ارجاعاتی ببینیم. چرا که این شرکت کسی است که مسئول به وجود آمدن دنیای سیتکامی است که شاهد آن هستیم. در کمیکبوکهای مارول، S.W.O.R.D آژانس ضد تروریستی و اطلاعاتی است که وظیفهی انجام مأموریتهایی را دارد که ممکن است ریشههای فرازمینی داشته باشند. همانطور که گروه S.H.I.E.L.D حواسش به اتفاقات روی زمین است، S.W.O.R.D نگاهی به آسمان دارد.
کارگردان سیتکام: «ایب براون»
یکی از دلایلی که باعث میشود بینندگان ترغیب شوند تا هر اپیزود «وانداویژن» را دو بار ببیند، چنین ایستراگی است. در تیتراژ پایانی سیتکامی که در قسمت اول پخش میشود، نام کارگردان اپیزود «ایب براون» (Abe Brown) درج شده است. این نام، اشاره به یکی از سه قهرمان هنرهای رزمی به نام «فرزندان ببر» (The Sons of the Tiger) دارد. این شخصیتها مربوط به مجموعه کمیکبوکهای «دستهای کشندهی کونگفو» هستند که شامل گروه قهرمانهای مختلفی میشوند که یکی از آنها شخصیت «شنگ چی» (Shang-Chi) است. از آنجایی که این شخصیت قرار است در فاز چهارم دنیای سینمایی مارول حضور پیدا کند، پیدا کردن چنین ارتباطی در این ایتسراگ جذابیت خاصی دارد.
ایستراگ های قسمت دوم سریال وانداویژن
«بووا میلک»
تیتراژ ابتدایی «وانداویژن» که به صورت انیمیشنی ساخته شده است، هم ارجاعی دوستداشتنی به سریال سیتکام «افسونگر» (Bewitched) است و هم اشارهای به کودکی «واندا» دارد. هنگامی که او در حال خرید است، بر روی دیوار پوستری دیده میشود که تبلیغ شیری به نام «بووا» (بووا میلک) است. در کمیکبوکهای مارول، «بووا میلک» نام شخصیتی است که در به دنیا آمدن «واندا» کمک کرده است.
شکل سنگ ذهن
طرح شش ضلعی از جمله ایستراگ های سریال وانداویژن است که فراوان دیده میشود. اما در این قسمت و به خاطر شکل کشداری که به خود گرفته است، بسیار یادآور سنگ ذهن است. در نسخهی دنیای سینمایی مارول، «ویژن» به خاطر داشتن این سنگ است که نوعی قویتر از رباتها محسوب میشود. درحالی که این اشاره ممکن ایستراگی جذاب باشد که دیگر تکرار نشود، اما از این به بعد حواستان را برای پیدا کردن شش ضلعیهای کشیده شده جمع کنید.
هلیکوپتر اسباببازی
اسباببازیای که «واندا» در حیاط خانهی خود پیدا میکند، از ارجاعات مهم سریال است، اما نه فقط چون فیلم «پلزنتویل» (Pleasantville) را یادآوری میکند. هنگامی که «واندا» هلیکوپتر را برمیدارد که به خاطر تکنیکالر بودنش کاملاً به چشم میآید، مشخص میشود که لوگوی S.W.O.R.D روی آن حک شده است. این اسباببازی رنگ لباس «آیرونمن» را نیز تداعی میکند. هر دو ارجاع به آژانس و «آیرونمن» پیش از این نیز تکرار شده بودند که نشان از اهمیت آنها میدهد. ماهیت خود اسباببازی، یعنی هلیکوپتر بودن آن، میتواند یادآور نجات و نظارت باشد که با توجه به مسیری که سریال در آن قرار گرفته است، میتواند نشانهی مهمی در «وانداویژن» باشد.
ساعت «استراکر»
تبلیغ تلویزیونی این قسمت، مربوط به ساعت دستی «استراکر» (Strucker) میشود. این اسم از آنجایی اهمیت پیدا میکند که در دنیای سینمایی مارول، «وولفگانگ وون استراکر» کسی است که روی «واندا» و برادرش آزمایش انجام داده است. در کمیکبوکها اسم «استراکر» وابسته به گروه تروریستی HYDRA است و این جای تعجب ندارد که سطح ساعت به آنها نیز اشاره دارد. از آنجایی که به هر دو اسم در سریال اشاره شده است، بینندگان نیاز دارند که بدانند آنها چه ارتباطی با اتفاقاتی که شاهد آن هستند دارند.
زنبوردار S.W.O.R.D
زنبوردار مرموزی که سر از خیابان محلهی «وانداویژن» در میآورد، شبیه دیگر همسایههای این زوج ظاهرا خوشبخت نبود. مهمترین چیزی از این شخصیت که توجهها را به خود جلب میکند، لوگوی S.W.O.R.D روی لباس زنبورداریاش است. به علاوه، لباسی که شباهت به لباس زنبورداری دارد، یادآور اعضای گروه A.I.M است. این گروه در کمیکبوکهای مارول، تشکیل شده از دانشمندانی است که قصد سرنگونی دولتهای دنیا را دارند. نکته جالب بعدی این است که این گروه توسط «استراکر» که ایستراگ قبلی اشاره به او داشت، تأسیس شده است.
ایستراگ های قسمت سوم سریال وانداویژن
مغازهی «ونتوورث» و شش ضلعیهای تیتراژ
تیراژ ابتدایی این اپیزود از سیتکام واندا و ویژن دو ارجاع به A.I.M دارد. یکی از آنها شکلهای شش ضلعی هستند که هم یادآور تیتراژ سریال «Brady Bunch» است و هم میتواند اشارهای به علاقهی گروه دانشمندان به زنبور داشته باشد. اشارهی دیگر به این گروه، مغازهای است که «واندا» و «ویژن» از آن خارج میشود که نام «ونتوورث» (Wentworth) را دارد. این نام در کمیکهای مارول به عنوان نام اصلی شخصیتی به اسم «سوپریا» (Superia) استفاده شده است. او که از شخصیتهای کمتر شناخته شده است و از او به عنوان یکی از اعضای «انتقامجویان تاریک» (Dark Avengers) یاد کرد، تا به حال در دنیای سینمایی مارول به او اشارهای نشده است. با توجه به گسترش این دنیا اما، میتوان امیدوار بود که این ارجاع نشان از اضافه شدن این داستانها نیز باشد.
شماره خانهی «واندا» و «ویژن»
در صحنهای که «ویژن» به همراه دکتر «نیلسون» از خانه خارج میشود، شماره پلاک خانه عدد 2800 را نشان میدهد. با وجود اینکه این از ایستراگ های سریال وانداویژن است که کمی غیرقابلباور به نظر میآید، اما نتیجهی جذابی میدهد. در دنیای چندگانهی کمیکبوکهای مارول، تمام اتفاقاتی که روایت میشوند، مربوط به زمین 616 هستند. در دنیای سینمایی مارول اما، دنیایی که شاهد آن هستیم، زمین 2800 است. از آنجایی که مولتیورسیتی قرار است نقش مهمی در قسمت دوم فیلم «دکتر استرنج» بازی کند و «واندا» نیز در این فیلم حضور دارد، این عدد میتواند نقش مهمی داشته باشد. نکتهی دیگری که شاید نشاندهندهی این باشد که استفاده از این عدد اتفاقی نبوده این است که عقربههای ساعت استراکر در قسمت قبل، اعداد 2 و 8 را نشان میدادند که میتواند اشارهای دیگر به عدد 2800 باشد.
رنگ «سیمسر»
در بخشی از این قسمت «وانداویژن» هنگامی که دو شخصیت اصلی مشغول درست کردن اتاق کودک بودند، نام رنگ «سیمسر» (Simser) به چشم میخورد. این اسم اشاره به «جرمی سیمسر» (Jeremy Simser) دارد که طراح استوریبورد این سریال است. او همچنین در پروژههای آیندهی مارول از جمله Doctor Strange in the Multiverse of Madness و She-Hulk همکاری میکند.
«شکسپیر» و «مانکیز»
در این ایستراگ های سریال وانداویژن که چندان زیرکانه کار نشدهاند، واقعیت رویاگونه و فانتزی سیتکامی که در حال تماشا هستیم، خود را نمایان میکند. در مورد اول، هنگامی که «ویژن» و «واندا» در مورد اسم بچه صحبت میکنند، «ویژن» طرفدار اسم بیلی است و برای دفاع از نظر خود به «ویلیام شکسپیر» اشاره میکند و حتی جملهی معروف کی از نمایشهای او را تکرار میکند: “تمام دنیا صحنه نمایشی است.” همچنین، هنگامی که «مونیکا» از دنیای سیتکام به قرارگاه S.W.O.R.D پرت میشود، آهنگ «Daydream Believer» از گروه «مانکیز» (The Monkees) پخش میشود که همچون نقلقول «شکسپیر» اشاره به رویا و طبیعت غیرواقعی دارد.
پودر حمام «هیدرا» و گردنبند «جرالدین»
در این بخش از ایستراگها، به دو مورد اشاره میکنیم که تا به حال تکرار شدهاند. یکی از آنها، پودر «هیدرا» است که اشاره به HYDRA دارد و پیش از این دربارهی آن صحبت کردهایم. مورد دوم مربوط به صحنهای میشود که «واندا» در آن متوجه گردنبند «جرالدین» شده و روی این گردنبند، لوگوی S.W.O.R.D به چشم میخورد. به معنی و اهمیت این گروه نیز پیش از این اشاره شده است. چیزی از این صحنه که مهم میشود اما این است که طرفداران دنیای سینمایی مارول از قبل با خبر بودند که «تیونا پاریس» (Teyonah Parris) قرار است در نقش «مونیکا رمبو» (Monica Rambeau) ظاهر شود. دیدن این صحنه در دنیای سیتکامی «وانداویژن» این موضوع را تایید کرده و به «واندا» نشان میدهد که هر چیزی را که میبیند باور نکند.
«پیترو» و «اولتران»
در صحنهی مهمی از این اپیزود که «واندا» همراه با «جرالدین/مونیکا» مشغول مراقبت از «بیلی» و «تامی» هستند، «واندا» ناگهان اشارهای به گذشته خود میکند. او میگوید که دوقلو بوده و برادری به اسم «پیترو» داشته است. ما مدتهاست که نام او را در دنیای سینمایی مارول نشنیدهایم و یادآوری این شخصیت توسط «واندا» میتواند نشاندهندهی فضای خیالی «وانداویژن» باشد که ممکن است به هوش آمدن «واندا» از این رویا را نتیجه دهد. اشاره دیگر به اسم «پیترو» اما توسط «جرالدین/مونیکا» انجام میگیرد که اشاره به مرگ او توسط اولتران دارد که در فیلم «انتقام جویان: عصر اولتران» (Avengers: Age of Ultron) شاهد آن بودیم.
صابون ظرفشویی «کوی»
این احتمالا عجیبترین ایستراگ این قسمت از سریال باشد. در این صحنه که «واندا» در آشپزخانه است، پشت سر او میتوانید صابونی را ببینید که نام «کوی» (Coy) روی آن خودنمایی میکند. آیا میشود این اسم را به یکی از شخصیتهای کمیکبوکهای مارول ارتباط دارد؟ منظور ما «هنک مککوی» (Hank McCoy) در سری داستانهای ایکسمن است. درست است که شاید کمی زیاده روی در تجزیه و تحلیل جزییات باشد، اما شاید سازندگان این اسم را از عمد انتخاب کرده باشند.
ایستراگ های قسمت چهارم سریال WandaVision
بازگشت «مونیکا رمبو» به زندگی
این قسمت از «وانداویژن» با صحنهی زیبایی شروع میشود که در آن نشان میدهد مونیکا چگونه به دنیای واقعی بازمیگردد. این یادآور اتفاقی است که در آن «ثانوس» (Thanos) با بشکنی که میزند، نیمی از دنیا را محکوم به نابودی میکند. از آنجایی که مونیکا در میان سریال به دنیای زندگان بازمیگردد، این نشاندهندهی آن است که اتفاقاتی که شاهد آن هستیم مربوط به بعد از فیلم «انتقامجویان: پایان بازی» است و مونیکا پنج سال از زندگیاش را از دست داده است، از جمله مرگ مادرش، «ماریا رمبو».
«ماریا رمبو»
«وانداویژن» این موقعیت را به طرفداران میدهد که پایان داستان «ماریا رمبو» را شاهد باشند و نشان میدهد که ماجرای او بعد از پایان فیلم «کاپیتان مارول» (Captain Marvel) به کجا میرسد و چه نقش مهمی در دنیای سوپر قهرمانان دارد. در صحنهای که در این اپیزود لوحهی «ماریا» را نشان میدهد و برای اولین بار به طور رسمی گروه S.W.O.R.D را معرفی میکند که «ماریا» همانند کمیکبوکها در اینجا هم نقش مؤسس آن را دارد. تفاوت مهمی که بین این موسسه در کمیکبوک و دنیای سینمایی وجود دارد اما در اسم آن است. S.W.O.R.D در کمیکبوکها مخفف عبارت «دپارتمان نظارت و واکنش به دنیاهای دارای ادراک» (Sentient Worlds Observation and Response Department) به « بخش پاسخ نظارتی سلاحهای دارای ادراک» (Sentient Weapon Observation Response Division) تغییر کرده است.
یادآوری دوست قدیمی توسط «مونیکا»
اولین ملاقات «مونیکا» با سوپر قهرمانها مربوط به کودکی او میشود که با دوست صمیمی مادرش، «کارول دنورز» (Carol Danvers) که بیشتر با اسم «کاپیتال مارول» شناخته میشود ملاقات میکند. «کارول» و «مونیکا» اما دوستیشان را تا به امروز نگه داشتهاند و ما این را از کجا میدانیم؟ در این قسمت هنگامی که «مونیکا» با مدیر «هیوارد» (Hayward) صحبتی دارد، به این مساله اشاره میکند که با وجود اینکه تهدیدهای فراوانی در جهان ممکن است وجود داشته باشد، اما متحدانی نیز وجود دارد. او به طور مستقیم اشارهای به «کاپیتان مارول» نمیکند اما تقریبا این مساله غیرقابلانکار است.
به نیوجرسی خوشآمدید
قسمت چهارم «وانداویژن» این موضوع را تایید میکند که «وستویو» (Westview) در نیوجرسی واقع شده است و این مکان نقش بزرگی در دنیای مارول ایفا میکند. اولین اشاره به این ایالت در فیلم «کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو» (Captain America: The First Avenger) بوده که «استیو راجرز» برای گذراندن تمریناتش به آنجا میرود. همینطور «کامالا خان» (Kamala Khan) در نیوجرسی زندگی میکند و آنجایی که قرار است سریال «خانم مارول» (Ms. Marvel) به زودی منتشر شود، حضور این شخصیت در «وانداویژن» نمیتواند دور از انتظار باشد.
«جیمی وو»: استاد شعبده بازی
در صحنهای که «جیمی وو» (Jimmy Woo) با بازی «رندال پارک» (Randall Park) برای اولین بار با «مونیکا» ملاقات میکند، او کارت خود را ظاهر کرده و به اول میدهد. اهمیت این صحنه در میان ایستراگ های سریال وانداویژن در این است که «وو» در فیلم «مرد مورچهای و زنبورک» (Ant-Man and the Wasp) تلاش برای یادگیری این حرکت را داشته و بالاخره در این کار موفق شده است.
امواج کیهانی
با بازگشت دکتر «دارسی لوییس» (Darcy Lewis) پس از غیبت طولانی از آخرین باری که او را در فیلم «ثور: دنیای تاریک» (Thor: The Dark World) دیدهایم، او اشاره به مفهومی آشنا در دنیای مارول میکند: تابش زمینه کیهانی که از «وستویو» منتشر شدهاند. این امواج که در واقعیت نیز وجود دارند، مربوط به بیگ بنگ میشوند اما در دو اتفاق مهم در مارول نیز نقش ایفا کردهاند. یکی از آنها ساخت سنگهای ابدیت است و دیگری به وجود آمدن چهار شگفتانگیز (Fantastic Four). در حالی که خیلی بعید است که سازندگان موفق به نوشتن ارتباطی میان اتفاقات «وانداویژن» و چهار شگفتانگیز شده باشند، اما با توجه به اینکه فیلم جدید این داستان در حال ساخت است، یادآوری این امواج میتواند برای طرفداران جذاب باشد.
رد نظریهی زنبوردار
در حالی که قسمت دوم با نشان دادن این لباس زنبورداری سوال های بسیاری را به وجود آورده بود، اما در این بخش از «وانداویژن» مشخص شد که این مأمور که «فرانکلین» نام دارد از دنیای واقعی وارد فضای سیتکام شده بود و لباسی که برای محافظت پوشیده بود، صرفا برای مناسب شدن با دنیای سریال، تبدیل به لباس زنبورداری شده بود. پس ارجاعات آن بخش از ارجاعات رد میشود، اما به دلیل جذابیتش، همچنان متن آن ارزش خواندن دارد!
بازگشت «اسکرولها»
در صحنهای که «وو» در حال استفاده از تخته سفید است، به عنوان یکی از عواملی که میتواند باعث اتفاقات «وستویو» باشد، روی تخته نام «اسکرول» (Skrulls) به چشم میآید. آخرین باری که این شخصیتها در دنیای سینمایی مارول دیده شدهاند مربوط به فیلم «کاپیتان مارول» میشود و از آنجایی که این موجودات توانایی تغییر شکل دارند، نظریهی قابل قبولی میتواند باشد. هر چند این واقعیت که این شخصیتها با مفهوم سیتکام آشنا باشند و از آن برای اداره کرده «واندا» استفاده کنند کمی دور از انتظار است.
جسد «ویژن»
در یکی از تاریکترین صحنههای «وانداویژن» تا به حال، سریال در کلوزآپی جسد بیجان «ویژن» را به تصویر میکشد. از آنجایی که در قسمت قبل «ویژن» با شکل قرمز و نقرهای خود حضور پیدا میکند، به نظر میرسد که این تصویری است که «واندا» یا هر کسی که مسئول سیتکامهاست، میخواهد به نمایش درآورد. اما دیدن پیشانی خرد شدهی «ویژن» که یادآور اتفاقی است که در انتهای «انتقامجویان: جنگ ابدیت» (Avengers: Infinity War) افتاده، یادآور دنیای خارج از فانتزی سیتکامهایی است که تا به حال دیدهایم. همینطور دوباره سریال اشاره به این واقعیت دارد که این رویای رنگارنگ چقدر میتواند شکننده باشد. نتیجهی دیگری که از این صحنه میتوان برداشت کرد این است که ممکن است تمام چیزهایی که شاهدش بودیم صرفا جادویی باشد که به دنیایی از بین رفته، جانی دوباره میدهد و اگر این واقعیت داشته باشد، این داستان یکی از تلخترین روایتهای دنیای مارول میشود.
آهنگ Voodoo Child
با اینکه در این قسمت از «وانداویژن» شاهد آهنگ تیتراژ نبودیم، اما در انتهای اپیزود با آهنگی دیگر جبران میشود. در صحنهای که «واندا» برای اولین بار قدرت خود را تا حد قابلتوجهی استفاده میکند تا به «جرالدین» صدمه بزند. تا به حال «واندا» تا جایی که دنیای سیتکامی به او اجازه میداد از جادویش استفادههای محدودی میکرد اما این بار جادوی او خود را کاملتر نشان میدهد و به همین دلیل است که آهنگی از «جیمی هندریکس» به نام Voodoo Child پخش میشود که هم به هویت «واندا» اشاره دارد و هم برای فضای دهه هفتادی سریال کاملا مناسب است.
ایستراگ های قسمت پنجم سریال وانداویژن
لو رفتن «آگاتا هارکنس»
به نظر میآید که «وانداویژن» در حال آماده شدن برای مشخص کردن هویت واقعی «اگنس» است. با وجودی که اطلاعات مربوط به این شخصیت در سریال بسیار ناچیز بوده است، اما شروع این اپیزود نوید این را دارد که ممکن است به زودی او را به عنوان «آگاتا هارکنس» (Agatha Harkness) بشناسیم. این شخصیت، جادوگری است که هم به «واندا» مرتبط میشود و هم ارتباطی با رهبر گروه چهار شگفتانگیز یعنی «رید ریچاردز» (Reed Richards) دارد. در صحنهی پیش از تیتراژ قسمت پنجم، «اگنس» به «واندا» میگوید که چند حقه بلد است که میتواند «تامی» و «بیلی» را آرام کند. با اینکه بعد مشخص میشود که حقههایش چندان که انتظار داشتیم جادویی نبودند، اما همین اشاره نیز برای طرفداران کافی است تا معانی پنهان را دریافت کنند، هر چند شاید فاش کردن هویت واقعی به این زودی اتفاق نیفتد.
تیتراژ ابتدایی گمراهکننده
تیتراژ سیتکامی این قسمت، که اشاره به سریال Family Ties دارد، تصاویری از گذشتهی شخصیتها را نشان میدهد. در تصاویری که مربوط به «واندا» میشوند اما، نکات جالبی وجود دارد. این عکسها احتمالا از خاطرات خود «واندا» استخراج شدهاند و واقعیت ندارد. همینطور «پیترو» در هیچکدام از آنها دیده نمیشود. اما موردتوجهترین این عکسها، مربوط به تصویری میشود که «واندا» را بر روی دیواری نشان میدهد که خوشحال است و میخندد اما پشت سرش «سوکوویا» ی جنگزده و مخروبه نیز به تصویر کشیده شده است.
«ویژن» جوان
نکته جالب بعدی این است که «واندا» علاوه بر بازسازی گذشته و خاطرات خود، برای «ویژن» نیز گذشتهای میسازد. در میان عکسهای خودش، ما شاهد تصاویری از «ویژن» کم سن و سال و جوان هم نیز هستیم. اما تمام طرفداران متوجه این واقعیت میشوند که این عکسهای تخیلی بیش نیستند. چرا که ما در فیلم «انتقامجویان: عصر اولتران» شاهد بودیم که «ویژن» با بدن مردی بالغ و پا به سن گذاشته به وجود آمده است.
دوباره گذشتهی «واندا»
عجیب بود که در این قسمت از «وانداویژن»، سازندگان دوباره برای بررسی گذشتهی شخصیت اصلی داستان وقت گذاشتند. طرفدرانی که در حال دنبال کردن این ماجرا هستند طبیعتا از تاریخچهی آن خبر دارند و بسیاری از جزییات که توسط «هیوارد» و همکارانش بررسی شد تکراری بودند. از جمله اینکه «واندا» و «پیترو» در ده سالگی والدینشان را از دست دادند و همینطور فعالیتهایشان در نوجوانی و عضو شدنشان در برنامه HYDRA. از نکات جدید این بخش البته، میتوان به سال تولد آنها اشاره کرد که 1989 اعلام شد که سال تولد «الیزابت اولسن» نیز هست. همینطور نام پدر و مادر «واندا» مشخص شد: «ایرنا» (Irina) و «اولگ ماکسیموف» (Oleg Maximoff).
توافق «سوکوویا»
در حین ملاقات تیمی، «هیوارد» اعلام میکند که «واندا» دو هفته قبل از اتفاقات این اپیزود، جسد «ویژن» را که پیش از این دیده بودیم، از S.W.O.R.D دزدیده است. «جیمی» همینطور اضافه میکند که این کار «واندا» برخلاف توافق «سوکوویا» بوده است و زنده کردن جسم «ویژن» برای اینکه خودش بتواند زندگی ایده آلش را تجربه کند نیز برخلاف حق زندگی «ویژن» است. چند نکته مهم میشود از این صحنه برداشت کرد. اول اینکه با وجود اتفاقاتی که توسط «تانوس» و انتقامجویان افتاد، توافق «سوکوویا» همچنان پا برجاست و رعایت آن الزامی است. همینطور این بخش به ما یادآوری میکند که «واندا» به خاطر خواستهی خودش، هویت و اصل «ویژن» را فراموش کرده و نسبت به او چنین بیاحترامی کرده است. سوالی که مطرح میشود این است که با توجه به وضع روحی و روانی «واندا» آیا ممکن است او کارهایی وحشتناکتر از این هم کرده باشد؟
سلام «اسپارکی»
«اسپارکی» (Sparky) فقط اسم سگ بانمکی نیست که در قسمت پنجم «وانداویژن» حضور پیدا میکند. این سگ از جمله ایستراگ های سریال وانداویژن است که اشاره به کمیکبوک Vision از «تام کینگ» (Tom King) و «گبریل هرناندز والتا» (Gabriel Hernandez Walta) دارد. در این کمیکبوک، «ویژن» به همراه خانوادهاش در حاشیهی شهر زندگی میکند و «اسپارکی» همچون در سریال، در آن داستان نیز از بین میرود.
مهندس هوافضایی که توانایی مقابله با این چالش را دارد
شاید «وانداویژن» فکر میکند که دربارهی ایستراگهایش در مورد چهار شگفتانگیز بسیار ظریف و نامحسوس کار میکند، اما واقعیت چیز دیگری است! در صحنهای که «دارسی» و «مونیکا» دربارهی اتفاقات «وستویو» فکرشان را روی هم ریختهاند، «مونیکا» به مهندس هوافضایی اشاره میکند که میتواند جوابی برای این اتفاقات غیرعادی داشته باشد. از آنجایی که «ریچارد ریدز» و «مونیکا» ممکن است در S.W.O.R.D با یکدیگر ملاقات داشتهاند، آقای شگفتانگیز قطعا مهمترین نامزد برای این مهندس بینام است. اما علاوه بر او، «شوری» (Shuri) نیز گزینهی دیگری برای حل مشکلات میتواند باشد، چرا که علاقهی بسیار زیادی به مسائل علمی و تکنولوژی دارد و در مواقع نیاز میتواند کمک خوبی باشد.
آیا «واندا» قویترین انتقامجو است؟
در ادامه صحنه که «جیمی»، «مونیکا» و «دارسی» در حال صحبت دربارهی «وستویو» هستند و سعی دارند تصور کنند که اتفاقی در حال افتادن است، گفتگوی آنها به این سمت حرکت میکند که جادوی «واندا» چقدر قوی است که میتواند در چنین اندازهی بزرگی اجسام را تحت کنترل خود دربیاورد. همینجا است که «مونیکا» به این موضوع اشاره میکند که «واندا» حتی میتوانست به تنهایی «تانوس» را به زانو درآورد. در کنار یادآوری اتفاقات «انتقامجویان: پایان بازی» این گفتگو اشارهای به قدرت بینظیر «واندا» دارد که ممکن است تمام روایت سریال را تحت تاثیر خود قرار داده باشد.
حولهی کاغذی «لاگوس»
تبلیغ تلویزیونی این قسمت از «وانداویژن» دربارهی حولهی کاغذی «لاگوس» است و همانطور که بسیاری از طرفداران متوجه شدن، این فقط یک تبلیغ معمولی نیست و یکی دیگر از ایستراگ های سریال وانداویژن را در خود جای داده است. «لاگوس» اشاره به شهری دارد که در ابتدای فیلم «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (Captain America: Civil War) دارد که در آن «واندا»، «کاپیتان آمریکا»، «بیوه سیاه» (Black Widow) و «فالکون» (Falcon) به دنبال خنثی کردن نقشههای Crossbones هستند. در ادامه ماجرا اما «واندا» که قصد نجات مردم از انفجار بمب را داشته، باعث مرگ بسیاری میشود و این یکی از اتفاقاتی است که به توافق «سوکوویا» منجر میشود.
حضور «پیترو»
قسمت پنجم «وانداویژن» با اتفاقی باورنکردنی تمام میشود و آن حضور «ایوان پیترز» (Evan Peters) به عنوان «پیترو مکسیموف» است. همچون «واندا» بینندگان دنیای سینمایی مارول تصور میکردند که «پیترز» در فیلم «انتقامجویان: عصر اولتران» از بین رفته است و در آن فیلم نیز این شخصیت توسط «آرون تیلور جانسون» (Aaron Taylor-Johnson) به تصویر کشیده میشود. «ایوان پیترز» اما این شخصیت را در دنیای ایکسمن بازی میکرد و تا به حال هیچ صحبت و نشانهای از اینکه این دو دنیای سینمایی قرار است با یکدیگر ارتباطی داشته باشند، نبود. با این حال، با حضور «پیترز» کوهی از تئوریهای مختلف از حضور این شخصیت در این دنیا به وجود آمده و طرفداران را درگیر خود کرده است.
ایستراگ های قسمت ششم سریال WandaVision
لباسهای هالووین «ویژن» و «واندا»
لباسهای که دو شخصیت اصلی برای قسمت ویژهی هالووین پوشیدهاند، چیزی نیستند جز بازسازی دقیقی از لباس آنها در کمیکبوکها. برعکس چیزی که ادعا میکنند، که لباس «واندا» مربوط به فالگیرهای سوکوویا میشود و «ویژن» هم لباس کشتیگیر مکزیکی پوشیده است، این دو لباس ایستراگی از کمیکبوک مارول است. در حالی که امروزه این دو شخصیت با این لباسها در کمیکبوک شناخته میشوند، «واندا» اما از ابتدا لباس به این رنگ نداشت و از سال 1964 بود که چنین رنگ سرخی به او داده شد. لباس «ویژن» اما از اولین حضورش در سال 1968 به همین شکل و رنگ بوده است.
لباس هالووین «پیترو ماکسیموف»
لباسی هم که «پیترو» برای هالووین انتخاب کرده است، اشاره به یکی از اولین ظاهرهای این شخصیت در دنیای داستانهای مارول دارد. از لباس آستینبلند با رعد و برق کجی که روی آن نقش بسته، تا موهایش که به سمت بالا شکل گرفتهاند، تمام خصوصیات او یادآور یکی از تصاویر کلاسیک «کوییکسیلور» است تا یکی دیگر از ایستراگ های سریال وانداویژن به داستانهای کلاسیک را ارایه کند.
لباسهای هالووین «بیلی» و «تامی»
لباسهای این دو شخصیت در «وانداویژن» نیز تا حدودی یادآور ماجراهای «تامی» و «بیلی» در کمیکبوکهای مارول است. در آن داستانها، «بیلی» تبدیل به سوپر قهرمانی به اسم «ویکان» (Wiccan) میشود که قدرتهایش را از سمت خانوادهی «واندا» گرفته است. «تامی» اما سوپر قهرمانی به اسم «سرعت» (Speed) میشود که قدرتهایی شبیه به قدرتهای داییاش، «پیترو» دارد. لباس او اما دقیقا بازسازی لباسهایش در کمیک نیست چرا که در داستان اصلی، او لباسی براقتر و سبزتر میپوشید. اما این تغییر قابلپذیرش است چرا که نشاندهندهی مسحور شدن «تامی» نسبت به «پیترو» است.
«کیک اس»
استفاده از چنین جملهای در این قسمت از «وانداویژن» اشارهای به پیشرفت آزادی سیتکامها در دهههای 90 و شروع قرن جدید است که استفادهی چنین جملاتی رایجتر شده است. علاوه بر آن، «کیک اس» (Kick-Ass) نام فیلمی است که در سال 2010 ساخته شده و هر دو بازیگر «کوییکسیلور» که در دنیاهای مارول و ایکس من در این نقش بازی کردهاند یعنی «ایوان پیترز» و «آرون تیلور جانسون»، در آن فیلم نیز حضور داشتهاند.
ماست Yo-Magic
یکی از ترسناکترین بخشهای این اپیزود از «وانداویژن» مربوط به تبلیغ تلویزیونی آن بود. در قسمتهای قبل تبلیغات مربوط به گذشتهی «واندا» میشدند، اما تبلیغ این هفته که مربوط به ماست Yo-Magic میشود، ارتباطی به گذشتهی او ندارد. این ویدئو که پسری تنها در جزیرهی دور افتاده را نشان میدهد، به جملهی “خوراکی برای بازماندگان” تاکید دارد. میتوان اینگونه برداشت کرد که این جمله اشاره به وضعیت کسانی دارد که در «وستویو» گیر افتادهاند. ما در قسمت پیشین و این قسمت شاهد خطرهایی که «واندا» میتواند برای دیگران داشته باشد بودیم و اسم ماست که کلمهی جادو را در خود دارد و شعار این ماست میتواند اشاره به ارتباط جادوی «واندا» و بازماندگان احتمالی «وستویو» بکند.
سالن «کورونت»
به تصویر کشیدن سالن پخش فیلم «کورونت» (Coronet) در این اپیزود، از جمله ایستراگ های سریال وانداویژن است که نکات زیادی دارد. اولین نکته مهم این سالن این است که در حال نمایش فیلمهای «شگفتانگیزان» (The Incredibles) و «دام والدین» (The Parent Trap) است. با وجود اینکه فیلم دوم دو نسخه دارد که در سالهای 1961 و 1998 ساخته شدهاند، اما به خاطر «شگفتانگیزان» که در سال 2004 اکران شده، میتوان گفت که این قسمت در دهه ابتدایی قرن بیست و یکم میگذرد. همینطور نکته مهم دیگر این فیلمها این است که هر دو مربوط به شرکت دیزنی میشوند که این سریال از شبکهی اینترنتی آن در حال پخش است. دیگر اهمیتهای این ایستراگها از آنجایی مشخص میشود که ارتباطی با داستان «وانداویژن» دارند. «شگفتانگیزان» داستان خانوادهای است که همهی اعضای آن سوپر قهرمان هستند و سعی دارند که در حاشیهی شهر برای خود زندگی معمولی دست و پا کنند. «دام والدین» نیز روایت دوقلویی است که از یکدیگر جداشدهاند و همدیگر را پیدا میکنند. این داستان هم میتواند اشارهای به روایت «واندا» و «پیترو» داشته باشد، و هم ممکن است یادآور داستان «تامی» و «بیلی» در یکی از کمیکبوکها باشد.
خیابان «آلیس»
اشاره به خیابانی با نام «آلیس» به نظر میآید که یادآور نویسنده معروف کمیکبوک، «وارن آلیس» (Warren Ellis) باشد. چیزی که این ایستراگ را عجیب میکند این است که در میان کارهای «آلیس» ارتباطی با دنیای «وانداویژن» به سختی میتوان پیدا کرد. شاید نزدیکترین کاری که او دربارهی این شخصیتها داشته، مربوط به کمیکبوک Ruins میشود که داستان دنیای رو به نابودی مارول را به تصویر میکشد و در آن، «کوییکسیلور» و «اسکارلت ویچ» حضور بسیار کوتاهی دارند.
لباس هالووین «اگنس»
به نظر میآید که وقت آن رسیده که «وانداویژن» به طور رسمی اعلام کند که «اگنس» همان «آگاتا هارکنس» است. در این اشارهی نه چندان نامحسوس، فضولترین همسایهی «وستویو» با لباس جادوگران حضور به عمل میآورد که یادآور هویت احتمالی این شخصیت در دنیای واقعی است.
چند نکته دربارهی «مونیکا»
در این قسمت از سریال، «مونیکا» چند اشاره به نکات مهمی میکند که نیازمند بررسی بیشتر هستند. اولین آنها مربوط به مهندس هوافضایی میشود که قبلاً دربارهی آن صحبت کرده بودیم. «مونیکا» در اینجا اشاره میکند که قرار است به ملاقات او برود و در جملهاش از ضمیر مذکر استفاده میکند. با وجود اینکه ممکن است این تنها یک استفاده کلی از این ضمیر باشد که به هر دو جنسیت اشاره دارد، اما اگر این کلمه را نشانی از مرد بودن این مهندس بدانیم، شانس «رید ریچاردز» بودن آن افزایش پیدا میکند.
نکته مهم بعدی مربوط به صحبتهای «دارسی» دربارهی آزمایشهایی است که روی خون «مونیکا» انجام شده است. او به این اتفاق اشاره دارد که بعد از بازگشت «مونیکا» از Hex و بررسی خون وی، آنها متوجه شدهاند که تغییرات فراوانی در سطح سلولی بر او اعمال شده است و مهمتر از آن اینکه این تغییرات همچنان ادامه دارند. از آنجایی که داستان «مونیکا» در کمیکبوکها نهایتاً او را در مسیر تبدیل شدن به قهرمانی به اسم «اسپکتروم» قرار میدهد، میتوان امیدوار بود که چنین اتفاقی در دنیای سینمایی مارول نیز قریبالوقوع است.
آیا «مفیستو» اینجاست؟
یکی از سوالهایی که برای طرفداران مارول در طول تماشای «وانداویژن» پیش میآید این است که آیا «مفیستو» (Mephisto) در این سریال قرار است نقشی ایفا کند؟ این شخصیت شیطانی فرمانروای دنیای کوچک به اسم «جهنم» (Hell) است. در کمیکبوکها «واندا» برای اینکه بتواند با «ویژن» خانوادهای داشته باشد، بخشی از روح «مفیستو» را استفاده میکند و نتیجهی آن «بیلی» و «تامی» میشود. با توجه به این روایت، اینکه این دو شخصیت بدون هیچ توضیحی ناگهان وارد داستان شدهاند، کمی توجه طرفداران را به خود جلب کرده است و ممکن است این واقعیت قابل بررسی باشد که شاید همین الان هم «مفیستو» در سریال حضور دارد.
نتیجهی این استنتاج، ما را به «پیترو» میرساند که تنها کمی بعد از به دنیا آمدن دوقلوها وارد سریال شد. در قسمت 6 «پیترو» نشان داده است که اطلاعات فراوانی دربارهی Hex دارد و حتی ارتباط بین «واندا» و اتفاقی که در حال افتادن است هم میداند. او اشارهای به تغییر شهر، به دام انداختن مردم و نقش «واندا» در آنها اشارههایی میکند. همچنین «پیترو» نقشی پدروار نسبت به دو کودک در این اپیزود دارد که یادآور «مفیستو» و تولد این دو شخصیت است. اگر همچنان این نشانهها کافی نیست، میشود به این نکته اشاره کرد که در این اپیزود که اتفاقا فضای هالووینی دارد، «پیترو» ایدهی جهنم را مطرح میکند. آیا ممکن است این شخصیت، همان شیطانی باشد که طرفداران انتظارش را میشکند؟
جسد «پیترو»
در صحنهی پرتنشی که «پیترو» و «واندا» در میدان شهر دربارهی ماهیت «وستویو» صحبت میکنند، «واندا» برملا میکند که این دنیای خیالی زادهی حس غم و تنهایی است که او بعد از ماجراهای فیلم «انتقامجویان: پایان بازی» تجربه کرده است. «واندا» پشت به برادرش میکند و هنگامی که برمیگردد، ما جسد «پیترو» را میبینیم که زخمی که در انتهای فیلم «عصر اولتران» به او وارد شده است نیز بر بدنش هویداست. دو احتمال در این باره وجود دارد.. یک اینکه این تاثیر جادوی «واندا» است که برادرش را به آخرین شکلی که در خاطره دارد به یاد او آورده است. احتمال دوم این است که چون ما جسد «ویژن» را نیز قبلا به همین صورت دیده بودیم، پس دنیای خیالی که شاهد آن هستیم در واقعیت مجموعهای از جسدهایی است که با جادو به حرکت در آمدهاند.
فایل «آب مروارید»
هنگامی که «مونیکا» و «جیمی» از S.W.O.R.D خارج میشوند، «دارسی» به تنهایی میماند و فایلهای شخصی «هیوارد» را میگردد. در این جستجو، او با فایلی مواجه میشود با اسم «آب مروارید» که این موضوع را تأیید میکند که «هیوارد» «ویژن» را زیر نظر دارد و احتمالا از طریق او قصد دارد که «واندا» را شکست دهد. اسم فایل چندین معنی با خود به همراه دارد: یکی از آنها مربوط به هویت و اسم «ویژن» میشود و دیگری اشاره به این واقعیت دارد که او تحت نظر جادوی «واندا» است و به همین دلیل تصویری واضح و دقیق از اتفاقات «وستویو» ارائه نمیدهد.
یادآوری «جنگ ابدیت»
یکی از هولناکترین تصاویر قسمت 6 مربوط به صحنهای میشود که «ویژن» سعی میکند از Hex خارج شود و برای نجات مردم «وستویو» تلاش کند. از آنجایی که جادوی «واندا» حدی فراتر دیگر قدرتی ندارد، «ویژن» با رد شدن از مرز دوباره در مسیر مرگش قرار میگیرد. این صحنه یادآور پایان «انتقامجویان: جنگ ابدیت» است که در آنجا «ویژن» از «واندا» میخواهد که سنگ ذهن را برداشته و نابود کند تا دست «ثانوس» به آن نرسد. کاری که «واندا» برای انجام دادنش نیاز به کنار گذاشتن احساساتش داشت و باید کار درست را انجام میداد. کاری که اکنون «واندا» در انجام آن ناتوان است.
ایستراگ های قسمت هفتم سریال وانداویژن
دنیای سیتکامی جدید
در قسمت جدید «وانداویژن» سریال یادآور سیتکامهایی است که بسیاری از بینندگان آشنایی بیشتری دارند. این سیتکامها که به مستندنما یا Mockumentary معروف هستند، شامل سریالهایی میشوند که در آنها شخصیتها رو به دوربین صحبت کرده و همه چیز طوری به نظر میرسد که انگار به شکل مستندی از زندگی واقعی این افراد فیلمبرداری شده است. بیشترین سیتکامهایی که این اپیزود سبک خود را از آنها برداشته است «خانواده مدرن» (Modern Family) و «آفیس» (The Office) هستند. به نظر میرسد که دورههای سریالهای کمدی آمریکایی به پایان رسیده است و بالاخره «وانداویژن» به زمان حال بازگشته است.
لباسهای «تامی» و «بیلی»
با وجود اینکه دیگر در زمان هالووین نیستیم، اما رنگ لباسهای که دو پسر «واندا» پوشیدهاند کاملا یادآور شخصیتهای آنها در کمیکبوکهای مارول است. حتی «تامی» که در قسمت قبل لباس آبی رنگ به تن داشت که با رنگ لباس اصلی شخصیتش متفاوت بود، در این اپیزود لباسی سبز رنگ به تن کرده است.
«شوگر اسنپس»
تا به حال در «وانداویژن» محصولات فراوانی دیده شدهاند که نام آنها اشاره به چیزی فراتر از دنیای سیتکامی سریال دارد. یکی از این ایستراگ های وانداویژن در این قسمت، جعبهای است که «واندا» برای صبحانه خود از کمد خارج میکند. به وضوح اسم «شوگر اسنپس» (Sugar Snaps) روی محصول دیده میشود که اشاره به اتفاقات مربوط به «ثانوس» دارد که با بشکن (Snap) نیمی از دنیا را نابود کرده و در کنار آن زندگی «واندا» را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است.
گمشده
یکی از نکات این قسمت که اشاره به ادامهی داستان همان اپیزود دارد، عکس مربوط به پسر گمشدهای است که روی پاکت شیر دیده میشود. تا انتهای قسمت «تامی» و «بیلی» هم غیب میشوند و «واندا» به جستجوی آنها میرود.
تیتراژ سیتکام
تیتراژ ابتدایی این قسمت از «وانداویژن» نکات بسیاری را در خود جای داده است. سبکی که تیتراژ ساخته شده است یادآور تیتراژ سریال Happy Endings است. همچنین در انتهای تیتراژ و هنگامی که نام «ویژن» در کنار «واندا» قرار میگیرد، فونت استفاده شده در این عکس به وضوح لوگوی «خانواده مدرن» را یادآور میشود که اصلیترین منبع اقتباس این اپیزود از «وانداویژن» است.
اگر با دقت فراوانی تیتراژ را بررسی کنید، در یکی از فریمهای آن پیامی مشاهده میشود که میگوید: «من میدانم داری چکار میکنی واندا». این پیام میتواند هم اشاره به «ویژن» داشته باشد که نامش تقریبا به طور کامل از تیتراژ حذف شده بود و سعی در کشف واقعیت دنیای «وستویو» دارد، و هم اشارهای به پایان همین اپیزود داشته باشد که یکی از رازهای مهم سریال فاش میشود.
نکتهی بعدی تیتراژ، یکی از مخفیترین ایستراگ های سریال وانداویژن است. در یکی از نسخههای مختلف نام «واندا»، اعداد 122822 حک شده است که معادل تاریخ 28 دسامبر سال 1922 میباشد. این تاریخ از آنجایی در دنیای مارول اهمیت دارد که تاریخ تولد «استن لی»، خالق بزرگ کمیکبوکهای فراوانی از مارول است و «وانداویژن» بدین صورت به او ادای احترامی کرده است.
قرص «نکسوس»
تبلیغات تلویزیونی این قسمت از «وانداویژن» برخلاف اپیزودهای پیشین ارتباطی به گذشتهی «واندا» ندارند و در عوض شامل ایستراگ های سریال وانداویژن میشوند که اشاره به دنیای سینمایی و کمیکبوکهای مارول میکنند. کلمهی Nexus در دو قسمت از داستانهای پیشین مارول نقش قابل توجهی دارند. یکی از آنها در فیلم «تور: دنیای تاریک» (Thor: The Dark World) است که در آن به «ارتباط تمام واقعیتها» (Nexus of All Realities) اشاره میشود که راه ارتباطی بین تمام دنیاهای مولتیورسیتی محسوب میشود. مورد دوم این ایستراگ دربارهی «موجودات نکسوس» (Nexus Beings) است که به افرادی گفته میشود که توانایی تغییر دنیا را دارند. «واندا» خود یک نکسوس محسوب میشود و دنیایی که در آن قرار گفته است نیز حاصل چنین فرایندی است. کمی بعد از پایان تبلیغ حتی ما «واندا» را میبینیم که یکی از همین قرصها را مصرف میکند.
ورود «مونیکا» به Hex
پیش از این دربارهی تغییراتی که «مونیکا» به خاطر ورود و خروج از دنیای ساختگی دچارش شده است صحبت کردیم و به این موضوع اشاره شد که این تغییرات میتواند شروع داستان تبدیل او به شخصیت سوپر قهرمانیاش در کمیکبوکها به اسم «اسپکتروم» باشد. این بار که او از مرز Hex عبور میکند، مسخ او کامل میشود و سریال مستقیما به آن اشاره میکند. در حین این تغییر اما ما صداهایی از گذشتهی «مونیکا» میشنویم که دیالوگهایی از فیلم «کاپیتان مارول» هستند. همینطور طریقهی عبور «مونیکا» به شدت یادآور سکانسی از فیلم «تماس» (Contact) ساختهی «رابرت زمکیس» است. آن فیلم داستان زنی را نشان میدهد که همه خانوادهاش را از دست داده و سعی به فراموش کردن غم خود دارد و شباهت داستان سریال و آن فیلم غیرقابلانکار است.
قدرتهای «اسپکتروم»
در کمیکبوکهای مارول، شخصیت «اسپکتروم» بر اثر امواج فرابعدی قدرتهای خود را بهدست میآورد و به واسطهی همین مساله توانایی تبدیل و استفاده از انرژیهای الکترومغناطیسی را دارد. در سریال وقتی «مونیکا» وارد Hex میشود، میتواند میدانهای الکترومغناطیسی که دور سیمهای برق وجود دارند را به راحتی ببینند. با این نکته ریز، «وانداویژن» تبدیل او به شخصیت سوپر قهرمانی «اسپکتروم» را تایید میکند.
کتاب جادویی
پس از اینکه «واندا» متوجه میشود که دوقلوها گمشدهاند، به دنبال آنها خانهی «آگنس» را میگردد و در زیرزمین با فضایی عجیب و جادویی روبهرو میشود. یکی از ایستراگ های سریال وانداویژن در این سکانس، کتابی جادویی است که برای مدت کوتاهی دیده میشود. این کتاب تا حدودی یادآور کتاب Cagliostro از فیلم «دکتر استرنج» است. همینطور چنین کتابهای جادویی در کمیکبوکهای مارول نیز دیده شدهاند. از جمله در شماره 11 کمیک بوک Fear در سال 1972 که برای اولین بار Nexus of All Realities در آن معرفی شده است و پورتالی که از طریق آن میشود بین دنیاها سفر کرد با استفاده از چنین کتابی ساخته شده است.
«آگاتا هارکنس»
دیگر کمتر کسی را میتوان پیدا کرد که از اضافه شدن شخصیت «اگاتا هارکنس» به دنیای سینمایی مارول خبر نداشته باشد. در نهایت اما این جادوگر شرور در انتهای اپیزود «وانداویژن» به طور رسمی به سریال وارد شد. نکته مهمی که باید در این سکانس به آن توجه کنید اما، رنگ جادوی اوست. همانطور که «واندا» جادویش با رنگ قرمز که با آن شناخته میشود نشان داده شده است، جادوی «آگاتا هارکنس» رنگ بنفش دارد.
سکانس بعد از تیتراژ پایانی
درحالی که شش قسمت قبلی سریال «وانداویژن» همه طرفداران منتظر صحنهای بعد از تیتراژ بودند، برای اولین بار در قسمت هفتم از این تکنیک آشنا استفاده شد. نکته مهمی که اضافه شدن این صحنه در این قسمت دارد این است که سریال دیگر از دنیای سیتکامها خارج میشود و رسما وارد دنیای سینمایی مارول خواهد شد. دیگر دورههای سیتکامها با نمایش سریالهای کمدی چند سال اخیر مثل «خانواده مدرن» به اتمام رسیده و وقت آن است که مارول جایگزین آنها شود. خبرها نیز حاکی از آن هستند که قسمتهای باقیمانده قرار است یک ساعته باشند که با اپیزودهایی که تا به حال دیدیم متقاوت است. نکته دیگر این صحنه اما چشمهای «مونیکا» است. رنگ روشنی که در چشمهایش دیده میشوند، آیا نشان از قدرتهای خود او دارد، یا او هم مانند «واندا» تحت سلطهی «آگاتا هارکنس» قرار گرفته است؟ باید تا قسمت بعدی صبر کنیم تا به جواب سوالهای خود برسیم.
ایستراگ های قسمت هشتم سریال وانداویژن
لوگوی مارول
در طول سالهای گذشته، شرکت مارول لوگوی خود را به مناسبتهای مختلف تغییر داده است. از جمله مرگ «استن لی»، ادای احترام به «چدویک بوزمن» و همینطور حذف نیمی از سوپر قهرمانان از لوگو بعد از موفقیت «ثانوس» در نابود کردن نیمی از زمین. در این اپیزود از «وانداویژن» شاهد تغییر رنگ قرمز لوگو به بنفش هستیم که اشارهای به قدرت جادویی «آگاتا هارکنس» و تاثیر او در سریال دارد.
داستان گذشته «آگاتا»
در کمیکبوکهای مارول، «آگاتا هارکنس» جادوگری قدرتمند و باستانی است که پیر نمیشود. در یکی از ماجراهای مربوط به این شخصیت، «آگاتا» خود را درگیر ماجراهای به آتش کشیدن جادوگران در آمریکا میکند. در این داستانها گروهی از جادوگران با نام «هفت جادوگر سالم» (Salem’s Seven) معرفی میشوند و در سکانس فلشبک در «وانداویژن» که از گذشتهی «آگاتا» میبینیم هم هفت جادوگر به غیر از مادر او دیده میشوند که این میتواند اشارهای به کمیکبوکها باشد. همینطور این سکانس از آنجایی اهمیت پیدا میکند که دنیای سینمایی مارول خود را کاملا از داستان «اگاتا» در کتابها جدا میکند.
مادر «آگاتا»
در صحنهای که مادر «آگاتا» از تمام قدرت خود برای مقابله با او استفاده میکند، تاجی جادویی بر روی سرش نمایان میشود که یکی از ایستراگ های سریال وانداویژن محسوب میشود. این تاج آبی رنگ یادآور تاج شخصیتی جادویی به اسم Zhered-Na در کمیکبوکهای مارول است. اگر این ارتباط از قصد باشد، میتوان کتاب جادویی که در قسمت قبل در زیرزمین دیده شد را نیز به این بخش از دنیای مارول ارتباط داد. آن کتاب ممکن است Tome of Zhered-Na باشد که به خاطر پیشگوییهایی که دربارهی نابودی آتلانتیس در آنها شده بود، باعث تبعید این شخصیت از سرزمینش شد. علاوه بر تاج مادر «آگاتا»، سنجاقسینهی او نیز اهمیت دارد چرا که در تمامی قسمتهای قبلی، «آگاتا» از آن استفاده کرده که نشان میدهد آن را از جسد مادرش برداشته است و از آن نگهداری میکند.
ارجاعات سیتکامها
در این قسمت از «وانداویژن» بالاخره دلیل استفاده از سیتکام در دنیای خیالی «واندا» مشخص میشود. در سکانسی که پدر «واندا» مجموعهی دیویدی سیتکامهای مختلف را به خانه میآورد میتوانیم سریالهایی چون I Love Lucy، Malcolm in the Middle و Bewitched رو ببینیم که در ایستراگ های سریال وانداویژن به آنها اشارات فراوانی شده بود. اپیزودی که خانواده «مکسیموف» تصمیم به تماشای آن میگیرند از سریال The Dick Van Dyke Show است به اسم It May Look Like A Walnut. این اپیزود داستان شخصیت اصلی سریال را نشان میدهد که خیال میکند دنیای اطرافش واقعی نیست و به همه چیز شک میکند. دلیل استفاده از این اپیزود در «وانداویژن» تقریبا واضح است. نکته جالب دیگر دربارهی سیتکامها در این بخش این است که صحنههای مربوط به کودکی «واندا» و «پیترو» به سال 1999 برمیگردند. در حالی که پدر آنها کالکشن کامل Malcolm in the Middle را دارد که شروع آن از سال 2000 است.
حمله به «سوکوویا» و شرکت «استارک»
در فیلم «انتقامجویان: عصر اولتران» ماجرای حمله به کشور «واندا» و «پیترو» بازگویی شده بود. هرچند تا به حال هیچگاه صحنهای از آن اتفاقات دیده نشده و «وانداویژن» برای اولین بار این کار را انجام میدهد. در بخشی از این سکانس، بمبی از شرکت «استارک» دیده میشود و صدای بوق آن نیز واضح است. لوگوی شرکت «استارک» و صدای بوق یادآور تبلیغ تلویزیونی قسمت اول سریال «وانداویژن» است و این صحنه نشان میدهد که چرا آن تبلیغ خیالی برای «واندا» اهمیت داشته است.
عصای «لوکی»
همانطور که در فیلم «انتقامجویان: عصر اولتران» شاهدش بودیم، عصایی که لوکی در اختیار داشت در خود یک سنگ ابدیت جا داده بود و HYDRA از آن برای آزمایش بر روی «واندا» و برادرش استفاده میکرد. در این قسمت ما با ماهیت آزمایشهایی که به آنها پیش از این اشاره شده بود آشنا میشویم.
لباس «واندا»
اگر باری دیگر سکانس بعد از تیتراژ پایانی «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» را تماشا بکنید، میتوانید یکی دیگر از ایستراگ های سریال وانداویژن در این قسمت را متوجه شوید. در آن صحنه ما برای اولین بار با «واندا» در دنیای سینمایی مارول آشنا میشویم و اگر به لباسش دقت بکنید، میبینید که همان لباس در این صحنه از سریال نیز دیده میشود. این نشان از بازهی زمانی صحنههایی است که «آگاتا» و «واندا» در حال تماشایشان هستند.
ظهور «اسکارلت ویچ»
پس از اینکه «واندا» به سنگ ابدیت نزدیک میشود، صحنهای را میبیند که طرفداران کمیکبوکهای مارول به سرعت میتوانند آن را تشخیص دهند. در این تصویر نورانی میشود نمایی از آیندهی «واندا» را دید که قرار است تبدیل به «اسکارلت ویچ» بشود. شنل بلند و شکل خاص تاجی که در این صحنه قابل تشخیص است یادآور لباسی است که «واندا» با اسم «اسکارلت ویچ» در کمیکها با آن معروف است و شناخته میشود. پیش از این همین لباس خاص «واندا» از دنیای مارول در ایستراگ های سریال وانداویژن نیز استفاده شده بود. در قسمتی که مربوط به هالووین میشد، او لباسی مشابه پوشیده بود هرچند که از آن به عنوان لباس پیشگویان سوکوویایی یاد شده بود.
عروسک «ویژن»
در این ایستراگ جزیی، «واندا» در سلولش مشغول تماشای سریال The Brady Bunch است. در صحنهای از این سریال عروسکی دیده میشود که در اپیزود سوم سریال «وانداویژن» بینندگان مشابه آن را دیده بودند. در آن صحنه «ویژن» از آن عروسک استفاده میکرد تا توانایی خود در پوشک کردن کودکان بسنجد.
جسم از هم گسستهی «ویژن»
«واندا» که به دنبال خداحافظی و دفن «ویژن» است، با صحنهی وحشتناکی رو به رو میشود. بدن او به تکههای کوچک تقسیم شده و بر روی تختهای جداگانه قرار گرفته است. این صحنه یکی از ایستراگ های سریال وانداویژن به کمیکبوکهای مارول است. در شمارههای 43 و 44 کمیکهای West Coast Avengers «ویژن» تصمیم به کنترل تمام کامپیوترهای دنیا میگیرد و به همین دلیل به خواست دولتهای دنیا، او از کار افتاده و بدنش به قطعههای کوچک تقسیم میشود. دقیقاً چنین قابی در کمیکها دیده میشود که جسم «ویژن» در حالی که به سیم و تکههایی فلزی تقلیل شده است، روی صفحههایی پخش شده است.
هنگامی که «واندا» بالای سر «ویژن» میرود و میگوید که «نمیتوانم تو را حس کنم» نیز یادآور آخرین گفتگوی این دو شخصیت در انتهای «انتقامجویان: جنگ ابدیت» است که «ویژن» دربارهی حس کردن وی حرف میزند.
اشارهای به «استن لی»
اگر با دقت فراوان به پلاک ماشین «واندا» توجه کنید یکی دیگر از معدود ایستراگ های سریال وانداویژن به «استن لی» را میبینید. زیر پلاک میشود کلمهی Excelsior را دید که مدتی شعار «استن لی» بود و در دهه 60 در بخش پاسخ به نامهی طرفداران در کمیکبوکهای مارول، از این کلمه بسیار استفاده میکرد.
لباس «آگاتا هارکنس»
پس از انتظار فراوان برای معرفی شخصیت واقعی «اگاتا هارکنس» و آشنایی بیشتر با او در ابتدای این قسمت از «وانداویژن»، بالاخره از لباس رسمی او در دنیای سینمایی مارول رونمایی شد. این لباس تیره رنگ شباهت بسیاری به لباس این شخصیت در کمیکبوک دارد. در حالی که «آگاتا» در کتابها به شکل پیرزنی مسن ظاهر میشود اما به تصمیم سازندگان مارول این شخصیت در سریال جوانتر شده اما از نظر پوشش به نسخهی اصلی خود وفادار مانده است.
«اسکارلت ویچ» و «جادوی آشوب»
از زمان اولین حضور شخصیت «واندا» در کمیکهای مارول در شماره 4 مجموعهی Uncanny X-Men از سال 1964، این شخصیت با نام «اسکارلت ویچ» شناخته شده است. با وجود حضور زیاد و مهمی که او در دنیای سینمایی مارول داشته، از این اسم هیچگاه برای اشاره به «واندا» استفاده نشده بود. تا اینکه «آگاتا هارکنس» وارد شد و در پایان این قسمت از اسم «اسکارلت ویچ» استفاده کرد. این مساله در کنار تصویری که «واندا» از سنگ ابدیت مشاهده کرد همگی اشاره به این واقعیت دارند که قرار است این اسم را بیشتر در دنیای مارول بشنویم.
یکی دیگر از ایستراگ های سریال وانداویژن دربارهی شخصیت «اسکارلت ویچ» مربوط به «جادوی آشوب» (Chaos Magic) میشود. این جادو یکی از تواناییهای «واندا» در کمیکهاست و در دنیای مارول، ارتباطی میان او و شخصیت «دکتر استرنج» ایجاد میکند. با توجه به برملا کردن ماهیت این جادو، و خبرهایی که حاکی از حضور «واندا» در قسمت دوم فیلم «دکتر استرنج» منتشر شده است، میتوان مطمئن شد که تماشای این سریال مقدمهای بر ماجرای فیلم است.
«ویژن» سفید
برای دومین صحنهی بعد از تیتراژ پایانی سریال «وانداویژن»، یکی دیگر از مهمترین پیچشهای داستانی سریال برملا میشود. در این صحنه شاهد این موضوع هستیم که «هیوارد» با استفاده از انرژی که از «واندا» به دست آورده است، «ویژن» را به زندگی بازمیگرداند. اهمیت این صحنه از میان ایستراگ های سریال وانداویژن در این است که «ویژن» جسمی تماما سفید رنگ دارد. این نسخه از «ویژن» یادآور کمیکهای سال 1989 نوشتهی «جان بیرن» (John Byrne) به اسم «مأموریت ویژن» (Vision Quest) است. در این داستانهای مارول، «ویژن» که بدنش از هم باز شده و دوباره سرهم شده بود، تبدیل به موجودی جدید میشود. در این نسخهی بازسازی شده، او دیگر خاطرات گذشتهی خود را ندارد، احساسات انسانیاش از بین رفتهاند و برای جان انسانها ارزشی قائل نیست. پیش از این در طول سریال «وانداویژن» شاهد نیتهای نه چندان اخلاقی «هیوارد» بودیم پس بعید نیست که بازسازی «ویژن» به این صورت نیز از دیگر اهداف منفی او باشد. برای رسیدن به جواب این سوال و چندین سؤال دیگر، باید برای قسمت جدید صبر کنیم.
ایستراگ های قسمت نهم سریال وانداویژن
جادوگر شهر از
در یکی از ایستراگ های سریال وانداویژن در قسمت پایانی، سازندگان سریال به داستان و فیلم کلاسیک «جادوگر شهر از» ارجاع میدهند. در این صحنه که پس از حملهی «واندا» به «آگاتا» دیده میشود، کفشهای جادوگر زیر خرابههای خانه دیده میشود که یادآور صحنهی معرف فیلم اصلی است. این ایستراگ اشاره به اصرار «آگاتا» میتواند داشته باشد که سعی دارد به «واندا» بفهماند که او هم یک جادوگر است.
«دارکهولد»
در قسمت آخر «وانداویژن» بالاخره ماهیت کتاب جادویی که دو قسمت قبل دربارهی آن حدس و گمانهای بسیاری به وجود آمده بود مشخص شد. این کتاب، همانطور که «آگاتا» میگوید «دارکهولد» نام دارد و به جادوی سیاه مربوط میشود. طبق گفتهی او، در این کتاب یک فصل کامل دربارهی «اسکارلت ویچ» نوشته شده است که نشان از شخصیت او میدهد و همینطور قدرت بینظیرش را برملا میکند که طبق گفتهی کتاب، بیشتر از جادوگر بزرگ است که پیش از این در «دکتر استرنج» او را دیده بودیم و این میتواند یکی دیگر از ایستراگ های سریال وانداویژن در ارتباط به قسمت دوم این فیلم باشد. در کمیکبوکهای مارول هم به این کتاب جادویی اشاراتی شده است. مهمترین آنها مربوط به سازندهی آن «چتون» (Chthon) است که در آن داستانها از «اسکارلت ویچ» استفاده میبرد تا بتواند به زمین حمله کند. این شخصیت را ممکن است در «دکتر استرنج 2» یا قسمتی دیگر از فاز چهارم دنیای سینمایی مارول ملاقات کنیم.
سینمای «وستویو»
در صحنهای که سینما دچار تغییرات متعدد میشود، تابلوی تبلیغی فیلمهای مختلفی برای لحظات بسیار کوتاهی دیده میشوند که دارای چند ارجاع هستند. یکی دیگر از ایستراگ های سریال وانداویژن به فیلمهای معروف تاریخ سینما در همین لحظه اتفاق میافتد که عبارت Tannhäuser Gate دیده میشود. این عبارت اشارهای است به فیلم بهیادماندنی و معروف «بلید رانر» و صحنهای که در آن شخصیت اندروید فیلم مونولوگ «گریه در باران» را میگوید. شباهت این سکانس با صحنهای از پایان قسمت آخر «وانداویژن» غیرقابلانکار است که در آن «ویژن» قطره اشکی از چشمش میریزد. از دیگر نکات مربوط به سینمای «وستویو» میشود به عبارتهای «از بزرگ و قدرتمند» و «قرمز بزرگ» اشاره کرد که به ترتیب ارجاعاتی به «جادوگر شهر از» که بالاتر دربارهی آن صحبت شد و خود «اسکارلت ویچ» دارند.
قدرتهای «مونیکا»
اکنون دیگر هویت سوپر قهرمانی «مونیکا» و تغییراتی که در او به وجود آمده است بر هیچکدام از طرفداران سریال پنهان نیست. در مورد قدرتهای او اما، همچنان ابهاماتی وجود داشت و در این بخش از «وانداویژن»، سازندگان تصویری هرچند جزئی از قدرتهای او به ما نشان دادند. جذب گلولهها با انرژی و جلوی آنها را گرفتن و تغییری که در مسیر آنها میدهد، یادآور قدرتهای این شخصیت در کمیکبوکهای مارول است و میتوان امیدوار بود که دیگر قدرتهای «اسپکتروم» در ساختههای آیندهی مارول نیز دیده شوند.
من «ویژن» هستم
تقابلی که دو نسخهی «ویژن» در آخرین قسمت «وانداویژن» داشتند، چیزی نبود که طرفداران انتظار آن را داشته باشند. آن دو به صورت منطقی با یکدیگر صحبت میکنند تا به نتیجهای برسند و این نتیجه تبدیل به یکی از ایستراگ های سریال وانداویژن به کمیکبوکهای مارول میشود. در داستانها، این دو شخصیت برخوردهای چندانی ندارند اما در یکی از صحنههای کتابها، «ویژن» خوب، خاطراتش را به «ویژن» شیطانی منتقل میکند تا تغییری در او به وجود آورد. در این جابهجایی ما شاهد صحنههای بسیاری از فیلمهای قبلی دنیای سینمایی مارول هستیم که طرفداران با آنها آشنایی فراوانی دارند. مورد دیگر اما جملهای است که «ویژن» سفید میگوید: «من ویژن هستم». این جمله یکی از به یادماندنیترین دیالوگهای فیلمهای مارول است که «تونی استارک» در آن هویت خود را اعلام میکند. البته این مساله دربارهی «ویژن» صدق نمیکند چونکه در قسمت آخر «اسپایدرمن» شاهد بودیم که او هنوز مرده محسوب میشود در حالی که اتفاقات آن فیلم چند ماه بعد از سریال «وانداویژن» اتفاق میافتد. پس با وجود اینکه «ویژن» از این جمله استفاده میکند اما برخلاف «آیرونمن» خود را در معرض دید عموم قرار نداده است.
لباس «اسکارلت ویچ»
بعد از انتظار فراوان، بالاخره «اسکارلت ویچ» واقعی ظاهر شد و لباس او نیز برای طرفداران این شخصیت برملا شد. لباس این شخصیت یادآور دو لباس از کمیکها است. یکی مربوط به ظاهر «اسکارلت ویچ» در کمیک Uncanny Avengers است و دیگری مربوط به نسخهی Scarlet Witch ساختهی «جیمز رابینسون» (James Robinson) میباشد.
اشک «ویژن»
دربارهی صحنهای که «ویژن» در آن اشک میریزد پیش از این اشارهی کوتاهی کرده بودیم. این سکانس از جایی اهمیت پیدا میکند که از جمله ایستراگ های سریال وانداویژن به کمیکبوکهای مارول است. در یکی از معروفترین صحنههای کتابها که مربوط به شخصیت «ویژن» میشود، اعضای گروه «انتقامجویان» حمایتی بینظیر از این شخصیت کرده و از قهرمانیها و انسانیت او تعریف میکنند و «ویژن» در تأثیر این اتفاق مهم، قطری اشکی میریزد که تاییدی بر وجهه انسانی او میشود. در این سکانس در سریال نیز ما شاهد تک قطره اشک این شخصیت هستیم که بسیار یادآور این صحنه معروف از کتابهاست.
سکانس میان تیتراژ
در صحنهای که در آن «مونیکا» با «اسکرول» ملاقات میکند، سازندگان سریال ما را برای پروژههای بعدی مارول آماده میکنند. در سکانس بعد از تیتراژ در فیلم «اسپایدرمن: دور از خانه» ما «نیک فیوری» (Nick Fury) را میبینیم که با «اسکرول» ها متحد شده و به دنبال رفع خطری است که از بیرون از این کرهی خاکی، زمین را تهدید میکند. این دو نکته میتوانند مقدمهای باشند بر سریال Secret Invasion و میتواند این شخصیتها را در آن سریال دور هم جمع کند. علاوه بر آن، این سکانس میتواند مقدمهای باشد بر قسمت دوم فیلم «کاپیتان مارول» که بیش از هر پروژهی دیگر مارول انتظار میرود که «مونیکا» و شخصیت سوپر قهرمانیاش «اسپکتروم» را آنجا ببینیم.
سکانس بعد از تیتراژ
این صحنه تقریبا آیندهی شخصیت «واندا» در دنیای سینمایی مارول را مشخص میکند و با یکی از جزئیترین ایستراگ های سریال وانداویژن، نشانهای جالب به طرفداران میدهد. در این سکانس «واندا» دیده میشود که در دو جسم دیده میشود و با یکی از آنها مشغول مطالعهی کتاب «دارکهولد» است. این صحنه غیرمستقیم یادآور صحنهای از فیلم «دکتر استرنج» است و همینطور بر قدرت بینظیر «واندا» تاکید میکند که بدون آموزشهای لازم تواناییهای جادوگری خاصی را به دست آورده است. پس باید صبر کرد و ادامهی داستان او را در قسمت دوم فیلم «دکتر استرنج» دید. از آنجایی که دو فرزند «واندا» از بین رفتهاند ولی صدای آنها در انتهای این سکانس شنیده میشود، و قسمت دوم «دکتر استرنج» با محوریت «مولتیورسیتی» است، آیا ممکن دوباره «تامی» و «بیلی» را در دنیاهای موازی ببینیم؟ برای جواب به این سوال و دیگر سوالهای باید در انتظار پروژههای آینده مارول ماند.
امیدواریم که این مطلب برای شما مفید واقع شده باشد و متوجه نکات جدیدی از این سریال شده باشید. آیا ما ایستراگی از سریال وانداویژن را جا انداختهایم؟ در قسمت کامنتها نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید.
مرسییییی دمتون گرم بینظیر بود ♥