حول و حوش ده سال از اولین باری که بازیبازان سراسر دنیا با نیتن دریک و دنیای جذاب و بینهایت سرگرم کنندهاش آشنا شدند میگذرد. پس از اتمام بینقص ماجرای نیتن در قسمت چهارم، اکنون نوبت به یکی از جذابترین شخصیتهای فرعی سری،کلوئی رسیده تا نقش محوری را بر عهده گرفته و بار دیگر ما را در دنیای جذاب سری غرق کند.
داستان بازی چندین ماه پس از پایان قسمت چهارم رخ میدهد و کاملا متمرکز بر شخصیت کلوئی و ماجراها و پیشینهی او است. کلوئی تفاوتهایی زیادی با نیتن دارد که بزرگترین آنها غیرقابل پیشبینی بودن و اصول اخلاقی کاملا متفاوت اوست. برای پیدا کردن عاجی بخصوص، کلوئی به کوهستانهای هندوستان سفر میکند و طبق معمول همهچیز طبق برنامه پیش نرفته و وی میان یک جنگ داخلی گیر میافتد. البته او در این ماجرا دستتنها نیست و یکی از شخصیتهای جذاب قسمت چهارم، نیدین نیز او را همراهی میکند. طبق گفتهی Naughty Dog یکی از نکات جذاب روایت بازی درگیریها و تفاوتهای شخصیتی این دو است. از طرفی کلوئی به فکر منافع شخصی خودش است و چندان موافق برنامهریزی نیست در صورتی که نیدین شخصیت شدیدا منظم و سختگیر دارد. به نظر میرسد در طی بخش داستانی بازی که طبق گفتهی سازندگان حدود ۱۰ ساعت طول میکشد، شاهد تحول و پخته شدن شخصیت کلوئی خواهیم بود.
Lost Legacy در ابتدا قرار بود به عنوان یک DLC نچندان گسترده برای قسمت چهارم منتشر شود اما سازندگان بعد از دیدن پتانسیل محتوایی که در دست داشتند تصمیم گرفتند که آن را توسعه دهند و این گونه شد که اکنون با عنوانی طرفیم که میتوان آن را کاملا مستقل در نظر گرفت. نکتهی دیگر این که سازندگان عنوان کردهاند که امکان عرضهی عناوین دیگری همچون Lost Legacy وجود داشته و بعید است که به این زودیها کارشان با این سری تمام شود.
گیمپلی قسمت چهارم را شاید بتوان بینقص عنوان کرد و بنابراین بنظر نمیرسد که تغییرات چندانی را در این قسمت شاهد باشیم. کلوئی شاید سبک مبارزاتش با نیتن فرق کند، اما در بخشهای آکروباتیک و پارکور مانند چیزی از او کم ندارد و همان گیمپلی روان و جذاب قسمت چهارم را شاهد هستیم. هر چند بنظر میرسد تلهها و معماهای مکانیکی بیشتری را شاهد هستیم و شاید بتوان گفت سازندگان کمی از سری جدید Tomb Raider الهام گرفتهاند. گانپلی بازی نیز بدون تغییر چندانی از قسمت قبلی طراحی شده است. همچون عناوین قبلی سری نیز همچنان گنجهای مخفی فراوانی در طول مراحل وجود دارند که با پیدا کردن آنها لباسهای جدیدی برای کاربر آزاد میشوند. مجموعا میتوان گفت از آنجا که سازندگان طی عمر نسبتا طولانی سری به فرمول نهایی نسبتا بینقصی رسیدهاند تغییرات چندانی ندادهاند و همان گیمپلی قسمت قبلی را توسعه و پیشرفت دادهاند که مسلما نکتهی بدی نیست و تضمین یک تجربهی سرگرم کنندهی دیگر را میدهد.

چهارمین قسمت آنچارتد از دیدگاه سمعی و بصری، بدون شک بی مانند و از بهترین تجارب دیداری این نسل بود که تمام قدرت چهارمین کنسول سونی را به کار میگرفت و نتیجهی نهایی فوقالعادهای را به ارمغان میآورد. در این قسمت نیز شاهد گرافیک فوقالعادهای هستیم و خوشبختانه شاهد بازگشت صداپیشگان اصلی شخصیتها هستیم. همچون آثار کارگردان مشهور انگلیسی، Mike Leigh، صدا پیشگان که شخصیتهایشان را بهتر از هر کس دیگری میشناسند به داستان و دیالوگنویسی کمک کرده و نقش بسزایی در طراحی روایت بازی داشتهاند. این کار موجب شده تا همچون قسمت های اخیر داستانی شخصی و روایتی جذاب داشته باشیم که به بیان ویژگیهای ریز و درشت شخصیتها و تغییراتشان میپردازد. شخصیت منفی این قسمت یک دیکتاتور نظامی به نام Asav است که همچون کلوئی و نیدین در پی عاج گنش است تا از آن در راستای اهداف شخصی خودش استفاده کند. عاج مورد نظر، گویا ارتباطی با گذشتهی کلوئی داشته و معنای شخصی برای او دارد. سازندگان شخصیت آساو را همچون رییسان کارتل های مکزیکی توصیف کرده و او را رهبری کاریزماتیک و مردمی میدانند.

ماجراهای قسمتهای پیشین سری آنچارتد، عمدتا شامل شخصیتها و بناهای تاریخی معروفی چون مارکو پولو و دزد دریایی معروف، هنری آیوری بود. حال آن که در این قسمت به دلیل کوچکتر بودن تیم سازنده و وقت تولید کمتر، تاکید اصلی سازندگان بر ناحیهای که بازی در آن جریان دارد و فرهنگ و فلسفهی آن منطقه است. از جذابترین نکات هندوستان، مذهب هندو و فلسفه و اسرار پر رمز و راز آن است که سازندگان به پرداختن داستان بازی به آن اشاره کردهاند. که این موضوع داستان بازی را کمی به سه قسمت اول نزدیک تر و از حال و هوای گرفتهی چهارمین قسمت دور میکند.
نکتهی دیگری که سازندگان به آن اشاره کردهاند، بزرگتر بودن محیطهای بازی نسبت به قسمت چهارم و آزادی عمل نسبی بیشتری است که این قسمت در اختیار کاربران میگذارد. طبق سنت همیشگی سری، در این قسمت نیز شاهد مراحل و مکانهای متنوعی خواهیم بود که از محیطهای شهری و جنگلی گرفته تا کوهستانها و مقبرهها و معابد هندو را شامل میشود. نماد گذاری و سنتهای هندو نیز برای سازندگان در طراحی محیطها از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. رمز و رازهای هند و مکتب هندو جذابیت فراوانی دارند و اگر به درستی در روایت بازی به کار گرفته شوند پتانسیل زیادی دارند و بنظر میرسد که ناتی داگ به خوبی از پس این کار برآمده و عنوانی در خور این جذابیت ارائه خواهد داد.
از نکات تازهی اضافه شده به بازی میتوان به کلت مجهز به صدا خفه کنی اشاره کرد که اولین بار است در سری وجود دارد و میتوان آنرا اولین سلاح مخفیکاری کشندهی سری دانست. همچنین راههای مبارزات بازی همانطور که گفته شد افزایش پیدا کرده و هر مبارزهای برای هر کاربری متفاوت است و میتوان به اشکال متفاوتی دشمنان بازی را شکست داد یا به طور کلی از درگیری خود داری کرد. دیگر المان جدید، سیستم Lockpicking که به نظر میرسد از استانداردهای موجود پیروی میکند و پیشروی در بازی را برای بازیبازان راحتتر خواهد کرد.همچون همیشه Set-Piece های خیره کنندهی معمول سری را شاهد خواهیم و بنظر میرسد ناتی داگ در این قسمت تمام سعی خود را کرده تا Lost Legacy چیزی از برترین عناوین اکشن روز کم نداشته باشد.
ناتی داگ یکی از برترین شرکتهای تولید بازیهای ویدئویی است و شکی در آن نیست. تک تک عناوین آنها در این سالها بهترین بودند و میتوان آنها را از عمدهترین دلایل موفقیت سونی در بازار دانست. آنها با چهارمین آنچارتد نشان دادند که به هیچوجه موفقیتهای پیشین اتفاقی نبوده و واقعا استحقاق بهترین بودن را دارند. پس از Left Behind که نمونهی کامل یک DLC برای شاهکار The Last of Us بود، این بار ناتی داگ سعی کرده تا بار دیگر یک عنوان فرعی در خور سری شاهکارش تحویل کاربران بدهد و آنگونه که از اطلاعات و ویدئوهایی که از بازی منتشر شده به نظر میرسد، کارش را خوب انجام داده و مانند همیشه پرچمداری برای کنسول سونی ارائه خواهد داد.
سایتتون خیلی عالیهکارتون درسته چیزی از سایت های بزرگ کم ندارید.موفق باشید
خیلی ممنون از شما.
امیدواریم با وجود شما بتوانیم سرعت پیشرفتمان را بیشتر کنیم.