شرکت رسانا شکوه کویر نزدیک به 10 سالی میشود که کار خودش را به عنوان یک استودیوی بازی سازی شروع کرده است. ما آنها را بیشتر با بازیهای سبک ماجراجویی مانند قتل در کوچههای تهران، شیطنتهای علیمردان خان و بازی گربه قجری میشناسیم. این شرکت جزو اولین استودیوهایی بود که توانست وارد بازار جهانی شود و محصول خود را در پلتفرمهای معتبری مانند استیم به فروش برساند. آنها در طی این 10 سال نشان دادهاند که قصهگواند، به قصهگویی علاقه دارند و بسیار بلند پروازند. در واقع همین بلند پروازی آنها منجر به تولید بازی سفیر عشق شد. بازی سفیر عشق زمانی حدود 5 سال در دست ساخت قرار داشت و طرفداران این بازی برای مدت طولانی منتظر انتشار این بازی بودند. حال که این بازی منتشر شده است، رسانه پی اس ارنا برآن شده تا بازی سفیر عشق را مورد نقد و بررسی قرار دهد. با نقد بازی سفیر عشق با پی اس ارنا همراه باشید.
عاشورا، محرم و داستان شهادت امام حسین از جمله مهمترین رویدادهای جهان اسلام است، با این حال تاکنون آثار زیادی در این باره ساخته نشده. اثر این مورد را میتوان پس از پخش سریال مختار دید؛ از زمان پخش این سریال، هر محرم کار تلویزیون شده بازپخش این سریال و درست کردن فیلمهای تلویزیونی از چسباندن قسمتهای مختلف آن. حال جدا از مدیوم سینما و تلویزیون، جای خالی یک بازی در این عرصه هم حس میشد؛ جای خالیای که اکنون با بازی سفیر عشق پر شده است. بازی سفیر عشق یک عنوان هک اند اسلش است که در زمان ملاقات کوفیان با مسلمابن عقیل جریان دارد و داستان یک سردار ایرانی به نام مهران را روایت میکند.
اقتباسی درست، روایتی شلخته
همانطور که گفتیم، بازی سفیر عشق داستان سردار ایرانی به نام مهران را روایت میکند، فردی که حوادث زندگیاش او را به سمت شهر کوفه سوق میدهد. او یکی از زخم خوردگان صلح اجباری حسن بن علی با معاویه است. پس از این اتفاق او به خانه خود در ری بازمیگردد، اما بنا به دلایلی حاکم ری خانه او را به آتش میکشد، برای همین او مجبور به مهاجرت به کوفه میشود. درست زمانی که او در کوفه مستقر شد و به زندگی در کنار همسرش پروانه پرداخت، خبر آمدن مسلمابن عقیل به کوفه در شهر پخش میشود. او نیز با شنیدن نام او بی درنگ به سمت او میشتابد.
بازی سفیر عشق از روایت غیر خطی استفاده میکند. روایتی که با استفاده از فلش بکها سعی میکند تا داستان زندگی مهران و حوادث اصلی که در آن نقش داشته و او را به جایگاه کنونیش رسانده را توضیح دهد. این حرکت سازندگان راهبردی هوشمندانه برای شخصیت پردازی مهران و ارایه اطلاعات راجع به زندگی گذشته او بود. اما همین راهبرد ممکن است باعث گیج شدن مخاطب شود. بازی برای این که به ما بگوید که آیا داستانی که در حال روایت آن است در زمان حال جریان دارد یا گذشته، از سال و ماه قمری استفاده میکند. حال خیلی از مردم ممکن است با این تقویم آشنایی نداشته باشند، پس آیا بهتر نبود که علاوه بر این سال و ماه، یک عبارت «چند سال قبل از حادثه شهادت مسلم» و «چند روز بعد از شهادت مسلم» استفاده میشد؟ همینطور بعضی از نقاط داستانی که شاید به ظاهر کماهمیت به نظر برسند (مانند مرگ فرزند مهران) سرنوشت مشخصی ندارند. برای مثال ما نفهمیدیم که فرزند او کی جان خود را از دست داد. این موارد با این که به ظاهر کماهمیت بهنظر میرسند، اما روی هم رفته به روایت بازی ضربه میزنند.

در کل داستان بازی سفیر عشق با توجه به روایت شلختهاش، همچنان انسجام خود را حفظ میکند و در نهایت یک تجربه مطلوب را در اختیار مخاطبش قرار میدهد. یکی از نکات اصلی و مهمی که سازندگان از آن به درستی استفاده کردند، اضافه کردن یک شخصیت جانبی به یک حادثه تاریخی بود. در واقع خیلی از بازیها به دلیل کپی دقیق از حوادث یک فیلم یا کتاب در چالهای عمیق میافتند که در نهایت باعث شکست بازی میشود. اما بازی سفیر عشق اقتباسی است از حادثه شهادت مسلمابن عقیل. در این بازی تمام شخصیتهای اصلی آن دوران مانند مختار، هانی، نعمان و ابن مرجانه حضور دارند، اما ما به جای این که مثلا در نقش خود مسلم یا مختار به تجربه بازی بپردازیم، از دید یک نفر دیگر این ماجرا را دنبال و نقشمان در آن ایفا میکنیم.
در حین تجربه بازی، متوجه یک شیفت عجیب در کیفیت بازی، چه از لحاظ طراحی مراحل و چه از لحاظ طراحی داستان میشوید. برای مثال بازی برای این که برخی از مکانیکهای خود را به شما معرفی کند، به صورت غیر منطقی در راهتان موانعی قرار میدهد که در هنگام مواجهه با آن از خود سوال میپرسید که «خب چرا اکنون باید از این جسم بپرم و به بالای دیوار بروم؟» البته این مورد بیشتر در ابتدای بازی خود را به شما نشان میدهد و در ادامه با وارد شدن به فاز دوم داستانی با طراحی مراحل منطقی و منسجمتری مواجه میشویم.
یکی دیگر از مشکلاتی که در ابتدای بازی با آن مواجه میشوید برخی از دیالوگهای عجیبی است که بین مهران و شخصیتهای جانبی رد و بدل میشوند؛ دیالوگهایی که با عقل جور در نمیآیند. برای مثال ما از طرف مختار ماموریت داشتیم تا به خانه افراد مشخصی برویم و به آنها خبری برسانیم. در آخرین خانه بعد از این که ما پیام را رساندیم به صورت خیلی ناگهانی پیرمرد به ما دیالوگی با این مزمون گفت که «آیا تو تیراندازی بلدی؟» و سپس به ما یک تیر و کمان داد. در واقع سازندگان میخواستند که مکانیک تیر و کمان بازی را به مخاطب ارایه دهند، اما در این امر کمی عجله کردند. حتا میشد با استفاده از دیالوگی بهتر این حرکت را توجیه کرد. برای مثال آن پیر مرد میتوانست بگوید که «ای مهران، پشت بام خانهها امن نیست، بهتر است با خود یک تیر کمان به همراه داشته باشی تا دمار از روزگار تیراندازان در بیاوری».

اما شاید بتوان نقطه قوت اصلی بازی را -بعد از جلوههای بصری فوقالعاده آن- در پیاده سازی گیم پلی هک اند اسلش بازی دانست. ما در گذشته بازیهای ایرانی داشتیم که سعی در ارایه یک تجربه هک اند اسلش با استفاده از حوادث تاریخی داشتند اما با شکست مواجه شدند. حال این که چرا آن بازیها شکست خوردند نه جایش در این مطلب است و در حوصله آن میگنجد، اما باید گفت که هرجا که آن بازیها شکست خوردند، بازی سفیر عشق در آن پیروز از میدان بیرون آمد.
شاید بتوان نقطه قوت اصلی بازی را -بعد از جلوههای بصری فوقالعاده آن- در گیم پلی هک اند اسلش بازی دانست.
بازی سفیر عشق با توجه به مدت زمان نسبتا کوتاهی که دارد، با ارایه سلاحها و کمبوهای مختلف از افتادن در ورطه تکراری و خستهکننده شدن بازی جلوگیری میکند. این بازی با ریتم درستی سلاحهای پیشرفتهتر را در اختیار مهران قرار و به مخاطب زمان کافی برای امتحان بیشتر کمبوهای اسلحهها را میدهد. شاید تنها مشکلی که درباره سیستم مبارزه بازی به آن بر بخورید، غیبت قابلیت قفل کردن روی دشمنان باشد. در بازیهای هک اند اسلش که دشمنان زیادی دربرابر شما قرار میگیرند، این که بتوانید روبهروی دشمن قرار بگیرید و به سرعت حملات آنها را دفع کنید ضروری است. حال اگر نتوانید روی دشمن خود قفل کنید، در دفاع کردن در برابر آنها به مشکل برخواهید خورد که کمی آزار دهنده است. اما این مشکل طوری نیست که در برابر چالشهای مبارزه بازی به مشکل بر بخورید. دیگر موردی که هر از چندگاهی تنوعی در مبارزات بازی به وجود میآورد، استفاده از مکانیکهای مخفی کاری است که شاید بازی سفیر عشق جزو معدود بازیهای ایرانی باشد که توانسته این مکانیک را به درستی در بازی پیاده سازی کند. از مکانیکهای کاورگیری گرفته تا مخفی شدن در بوشهها، سیستم مخفی کاری بازی با این که سطحی به نظر میرسد، اما باعث ایجاد تنوع خوبی در روند بازی شده است. این سیستم همچنین بستر مناسبی برای روایت داستان ایجاد میکند و دست نویسندهها را برای خلق موقعیتهای مختلف باز میگذارد.
برای انجام ماموریتهای بازی مانند بیشتر بازیهای اکشن ماجراجویی، باید از نقطه A به نقطه B رفته، در این راه از سکوها بالا بروید و با دشمنان مبارزه کنید. یک مشکلی که در اولین باری که این بازی را تجربه کردم با آن مواجه شدم، سیستم راهنمای مسیردهی برای رسیدن به مقصد کوئستهای بازی است. شما برای این که ببینید به کجا باید بروید، باید دکمه T را نگه دارید. در این صورت یک مارکر روی صفحه ظاهر میشود که مسیر شما به سوی مقصد را به شما نشان میدهد. در بار اول حال مشکل این جا بود که اگر این مارکر در دید شما نباشد، شما هیچ راهی برای این که بدانید به کدام سو باید بروید ندارید. تنها راه این است که انقدر به اطراف خود نگاه کنید و دکمه T را نگه دارید تا این که مارکر را ببینید. حال در دور دوم این مشکل کاملا حل شده بود که احتمالا در دور اول درگیر یک باگ شده بودم.
کوفه شهر بزرگی است و جابهجایی در آن با پای پیاده زمان زیادی را میطلبد. به همین دلیل برای چرخیدن در شهر شما باید از اسبها استفاده کنید. اسب سواری در بازی سفیر عشق بسیار به استداندارد جهانی نزدیک و حرکت اسبها هم از انیمیشن مناسبی برخوردار است. البته همانطور که گفتیم در این بین سکوبازیهایی هم وجود دارد که شما را مجبور میکند تا از اسب پیاده شوید، اما مورد عجیب این جا است که بعد از گذر کردن از موانع دقیقا یک اسب انتظار شما را میکشد تا شما را به مقصد برساند. این مورد هم یکی دیگر از موارد غیرمنطقی بازی است که در واقع منطق را فدای گیم پلی کرده.
سیستم مبارزه بازی سفیر عشق شما را یاد سیستم مبارزه بازی God of War میاندازد. همانطور که خود سازندگان هم گفتند، آنها مستقیما از سیستم مبارزه این بازی تقلید کرده و البته در این راه موفق شدهاند. حال ممکن است فکر کنید که تقلید از سیستم مبارزه یک بازی موفق نادرست است. اما این گونه به این مسئله نگاه کنید که وقتی یک فرمول موفق وجود دارد، چرا باید به سراغ اختراع دوباره چرخ برویم؟ درست است که اگر همه این گونه فکر میکردند، دیگر شاهد پیشرفت در این صنعت نبودیم. اما اختراع کردن یک سبک جدید ریسکهای خودش را دارد که برخی از تیمها نمیتوانند از پس آن بر بیایند. پس بهجای این کار به سراغ اقتباس از یک سیستم موفق میروند.
سکوبازیهای این عنوان هم شما را یاد بازی اساسین کرید میاندازد که دیگر جای پای خود را در سکوبازی سوم شخص محکم کرده است، تا جایی که میبینیم که بازی Shadow of War هم از همین سیستم استفاده میکند، حال شرکت بزرگ Monolith با پشتوانه برادران وارنر کجا و شرکت مستقل رسانا شکوه کویر کجا!
نکته دیگری که میتوانست بهتر باشد نحوه قرار گرفتن NPC ها در بازی است. البته که با توجه به این که با یک بازی AAA طرف نیستیم و همچنین شرایط سختی که بازیسازان کشورمان با آن مواجه هستند، اصلا نمیتوان به بازی به این دلیل خرده گرفت، بلکه بازی سفیر عشق تا همین جای کار هم پیشرفت دوچندانی در صنعت بازی ایران به وجود آورده است. اما اگر سازندگان میتوانستند کمی وقت بیشتری روی اکوسیستم بازی و NPC های آن بگذارند، تجربه بسیار لذتبخشتری برای مخاطب بهوجود میآمد. در بیشتر اوقات افراد فقط جلوی خانهها ایستادهاند و مشغول هیچ کاری نیستند، خب این مورد طبیعی نیست و به غوطهور شدن در بازی ضربه میزند، اما خب ما هم توقع یک اکوسیستم مانند بازی Red Dead Redemption 2 را از این بازی نداریم و تا همین جای کار هم به سازندگان بابت ساخت یک بازی نسبتا بزرگ تبریک میگوییم.
در نهایت به سراغ بزرگترین نقطه تمایز این بازی یعنی جلوههای بصری و میانپردههای فوقالعاده آن میرویم. بازی سفیر عشق ممکن است مشکلات کوچکی در بخشهای مختلف دیزاین بازی داشته باشد، اما میتوان با تماشای جلوههای بصری بازی برای لحظهای آنها را فراموش کرد. استودیوی رسانا شکوه کویر از موتور آنریل انجین 4 برای ساخت محیط بازی استفاده کرده است که نتیجه آن را در کارکرد آن و کیفیت جلوههای دیداری بازی میبینیم. همچنین سازندگان برای انیمیشن سازی شخصیتها از تکنولوژی موشن کپچر کمک گرفتهاند.
بافتهای بازی سفیر عشق بسیار باکیفیت هستند و جزییات زیادی دارند. به ریز ریز جزییات زرهها توجه شده است و بافت پارچه با بافت چرم و دیگر قسمتهای زره تفاوت دارد. حتا مو و محاسن شخصیتها هم از کفیت قابل قبولی برخوردارند. انیمیشنهای شخصیتها طبیعی به نظر میرسند و شاید در موارد معدودی کمی مصنوعی جلوه دهند. در این بین، انیمیشن چشمها تنها نکته منفی جلوههای دیداری بازی هستند. در واقع چشمهای شخصیتها ثابت هستند و ما هیچ حرکتی در آنها نمیبینیم، البته باز هم با توجه به این که با یک بازی ایرانی طرف هستیم نمیتوان به این مورد خرده گرفت. انیمیشن جاخالی دادن، دفاع کردن، ضربه زدن و مردن شخصیتها به لطف تکنولوژی موشن کپچر بسیار طبیعی بهنظر میرسند. یکی دیگر از دست آوردهای استودیوی رسانا شکوه کویر، باگهای معدود بازی و کارکرد قابل قبول آن بود. به جز چند مورد معدود، هیچ گونه باگ خاصی در بازی مشاهده نکردم و همان چند مورد هم اختلالی در روند بازی به وجود نیاوردند. شاید بعضی مواقع برای بالا رفتن از در و دیوار باید کمی تلاش میکردم، اما این موضوع صدمه خاصی به تجربه بازی وارد نمیکند. همینطور بازی در روزولوشن 2K با بالاترین تنظیمات با کارت 2060 نرخ فریم نسبتا ثابتی را حفظ میکند که با توجه به جلوههای دیداری آن دست آوردی چشم گیر است. با این حال حدس میزنم که بازی به صورت Fullscreen اجرا نمیشود و در تنظیمات آن هم گزینهای برای تغییر بین حالت Windowed و تمام صفحه نبود که کمی عجیب است، البته امیدوارم که در آینده با ارسال آپدیت این مورد به بازی اضافه شود.
در طرف دیگر جلوههای دیداری بازی، میان پردههای متعدد آن قرار دارند که از کارگردانی حرفهای بهره میبرند. فقط یک مشکل بزرگ در رابطه با میان پرده وجود دارد که امکان رد کردن آنها در بازی گنجانده نشده است. موسیقی بازی هم با تم آن همخوانی دارد، البته بجز در مواقعی که مبارزه شدت میگرفت و یک قطعهی الکترونیک پخش میشد که بیشتر مناسب بازیهای سایبرپانکی بود تا یک بازی تاریخی. اما به غیر از این مورد موسیقی بازی نقش خود را به خوبی در القای حس محیط به مخاطب ایفا میکند. آهنگ تیتراژ بازی هم توسط سالار عقیلی خوانده شده که قطعهای بسیار زیبا و دل نشین است. و اما در آخر باید به صداگذاری حرفهای بازی اشاره کنم که حضور افرادی چون منوچهر والیزاده در باورپذیر ساختن شخصیت مهران نقش به سزایی داشته است.
در نهایت باید توجه کنیم که بازی سفیر عشق را در برابر بازیهای وطنی بررسی کنیم نه این که آن را در برابر نمونههای خارجی و جهانی قرار دهیم. شرکت رسانا شکوه کویر با ساخت این بازی قدمهای ابتدایی برای تحول صنعت بازی ایران را برداشته است. این شرکت اکنون یکی از بهترین استودیوهای بازی سازی کشور است و این بازی هم مهر تاییدی بر این ادعا است. بازی سفیر عشق خشتهای اول ساخت بازیهای AA و شاید AAA را در ایران بنا نهاده و امیدواریم در آینده شاهد بازیهای بیشتری با این کیفیت باشیم؛ بازیهایی که هر کدام بتوانند قدم دیگری برای پیشرفت صنعت بازیسازی ایران بردارند. این بازی شاید چندین سال از بازی سازی کشورمان جلو باشد و میتواند بهعنوان یک کاتالیزور برای سرعت بخشیدن به تولید جدیتر روی پلتفرمی غیر از موبایل عمل کند. عنوانی که با وجود مشکلاتش همچنان میتواند یک تجربه خاص را برای مخاطبان به وجود بیاورد. ما قطعا منتظر بازیهای بعدی این سری هستیم و امیدواریم که در عناوین آینده با بازی کاملتری مواجه شویم.
The Review
بازی سفیر عشق
بازی سفیر عشق یک قدم مثبت برای صنعت بازی سازی کشور محسوب میشود. این بازی تحولی در زمینه جلوههای دیداری بازیهای وطنی بهوجود آورده است و همینطور یک تجربه بازی هک اند اسلش استاندارد را تحویل مخاطب میدهد. البته که بازی در برخی قسمتها مانند طراحی مراحل و طراحی داستان ضعف دارد، اما این ضعفها آنقدر مشکلساز نیستند که جلوی لذت بردن از بازی را بگیرند.
PROS
- جلوههای دیداری نفسگیر
- میان پردههایی با کارگردانی حرفهای
- یک تجربه هک اند اسلش هیجان انگیز
- پیشرفتی چشمگیر در صنعت بازیسازی کشور
- پرفورمنس بهینه بازی
- سیستم مبارزه کمنقص
- انیمیشنهای مبارزه طبیعی
- ارایه تجربه اسب سواری لذت بخش
- استفاده از سیستم مخفی کاری بازی کمنقص
CONS
- طراحی مراحل در برخی مناطق غیر منطقی
- روایت داستان شلخته
- رفتار مصنوعی NPC ها
- چشم شخصیتهای بازی ثابت است و هیچ حرکتی ندارد
- نمیتوان میانپردههای بازی را رد کرد
با سلام
بازی از لحاظ فنی و آرت واقعا اثر چشم نوازی هست و می تونه مخاطب تا آخر پای بازی بنشون.فقط سوال من اینه که این مشکلات حالا در بحث فنی قابل حل هستند و شرکت برنامه ای داره؟
درود بر شما.
از لحاظ فنی هم در زمینه گرافیک بازی مشکلات چندانی نداره و سازنده بازی هم در حال کار روی معدود مشکلات بازی است.
ممنون از شما.امیدواریم سری های بعدی قدرتمند تر ظاهربشن تا بتونیم کار و بهتر از همه لحاظ درک و از اون لذت ببریم
سلام احساس میکنم بدتر از این نمیتوانستید نقد کنید! سرتاسر نقدتان دارید نکات منفی بازی را میگویید با این معیار های شما حتی بازیهای روز دنیا هم کم می آورند !!! بابا یکم منصفانه تقد کنید
دوست عزیز در کنار نکات منفی به نکات مثبت هم پرداختم. ممنون از این که نقد رو خوندید.