آیا میدانستید روش درمانی بر اساس خواب و خواب دیدن وجود دارد؟ این درمان بر اساس ثبت کردن خواب و تفسیر آن توسط متخصص انجام میشود و ثابتشده که واقعاً مفید است! بازی Superliminal بر پایه این ایده در سبک پازل-اول شخص ساخته شده است. سازندگان این بازی بهطور واضح از آثاری مانند Portal و Stanely Parable ایده گرفتهاند، ولی در کنار آن موفق شدهاند با ارائه مکانیک خاص و ایده تازه مسیر خود را در این ژانر باز کنند.
در بازی Superliminal مکانیک تازهای وجود دارد که حداقل ازنظر نگارنده، تابهحال نظیر نداشته است. تمامی پازلهای این عنوان بر اساس زاویه دید و یا پرسپکتیو طراحیشدهاند. اولین و اساسیترین مکانیک، تغییر اندازه اشیا قابل تعامل با توجه به فاصله آنها از دید است. این مسئله سبب میشود که بتوان اندازه هر چیز قابل برداشتن را با دور یا نزدیک شدن و سپس برداشتن آن تغییر داد. علاوه بر این، معماهایی که بر اساس تغییر زاویه دید است نیز در بازی وجود دارند، مثلاً با قرار گرفتن در زاویه خاصی، میتوان قسمتهای مختلف از یک مکعب که بر دیوار کشیده شده را کنار هم قرارداد که در این صورت این مکعب بهصورت فیزیکی ظاهر میشود. از ایندست راهحلها در جایجای مختلف بازی استفاده شده است که باوجود تکراری بودن، از جذابیت آن کم نمیشود.
ایده بازی Superliminal بهقدری جذاب است که حداقل در دقایق اولیه مقدار زیادی مخاطب را توسط تغییر اندازه اشیا مختلف سرگرم میکند. مثلاً، تلاش برای بزرگ کردن قوطی نوشابه به حداکثر و تماشای سقوط آن با صدای بلند و لرزیدن زمین در پی آن بسیار جالب و گیرا است. مدت زیادی نمیگذرد که بازی شروع به تغییر این فرمول میکند و ایدههای جدیدتری در پی این مکانیک اصلی ارایه میدهد. توضیح کامل این ایدهها از لذت دیدن برای بار اول آنها میکاهد، ولی کافی است که بگوییم این ایدههای جدید شامل تغییر اندازه خود بازیکن در هنگام ورود به اشیا که خود تغییر اندازه دادهاند، واردکردن سایهها به پازلها و تکثیر اشیا در حین حفظ مکانیک تغییر زاویه دید هستند. بسیار سخت است که توصیف این نوع مکانیکها در غالب متن ارائه شود و بهترین کار دیدن عکسهای موجود در این نقد برای درک این موارد است.

تلاش طراحان پازلهای بازی برای نوآوری با گسترده کردن مکانیک زاویه دید جای تقدیر دارد. اضافه کردن روشهای مختلف از حل پازل در کنار افزودن مکانیکهای جدید، باعث میشود که همیشه در حال کشف و تغییر نحوه نگاه کردن به راه حل پازلها باشید. البته در برخی موارد تغییر ناگهانی منجر به سردرگمی میشود چون بازی به خوبی مخاطب را برای این مسئله آماده نمیکند. از آن سختتر، ارایه ناگهانی پازلهایی کاملاً متفاوت با روال قبلی بازی است، بهخصوص در یکسوم پایانی بازی. چون کاملاً حس و حال بازی رو اتمام بودن آن است، حداقل اینجانب انتظار نداشتم که با مکانیکهای جدید و راهحل متفاوت با روال قبلی بازی مواجه شوم. این مسئله سبب شد که زمان فکر کردن و تلاش برای حل پازل پیش رو بیشتر از قبل باشد. حتی میتوان گفت که دریکی دو مورد بازی با قرار دادن نشانههای گیجکننده، باعث میشود که مخاطب به دنبال راهحلی بسیار پیچیده برای پازل باشد، درحالیکه راهحل در بسیاری موارد بهسادگی مثلاً خارج شدن از محیط است!

مشکل گنگ بودن قسمتهایی از بازی Superliminal را میتوان به زمان بسیار کوتاه آن مرتبط دانست. در بهترین حالت بازی زیر دو ساعت زمان میبرد و همین مسئله سبب میشود که برخی از پازلها و راهحل خاص آنها به خوبی پرداخته نشوند. در یکسوم پایانی به نظر میآید که سازندگان سعی دارند که از هر آنچه در طول بازی یاد گرفتهاید استفاده کنید، ولی بازهم حس اینکه مکانیکهای بهکار رفته نیاز به یادگیری سیستم جدیدی دارند وجود دارد. تا حد زیادی این حس به وجود میآید که این پازلهای موجود در بازی دستچین شده از تعداد بسیار بیشتری بودهاند که در این میان موجب به هم ریختن شیب سختی و نحوه معرفی آنها به مخاطب شده است.
با توجه بهقرار داشتن بازی Superliminal در دنیای خواب و خواب دیدن، دست سازندگان باز بوده تا هر محیطی که میخواهند طراحی کنند؛ بنابراین مراحل مختلف آنچنان به یکدیگر ربطی ندارند و ناگهان تغییر میکنند. البته باید اشاره کرد که بهجز قسمت پایانی، اکثر محیطهای بازی آنچنان فانتزی نیستند و در مکانهایی معمولی مانند ساختمان کاری، انباری و هتل مانند قرار دارند. جلوههای دیداری بازی چیزی بین واقعگرا و فانتزی قرار دارد و نکته جالب بازی کردن به چینش محیط بر اساس زاویه دید است. قسمتهایی از بازی توسط خطای دید به گونه طراحیشده که در ابتدا جور دیگری دیده میشود. برای مثال، همانطور که در عکس زیر مشخص است در خروجی در اصل خطای دید در اثر قرار دادن عکس در و محیط اطراف بهگونهای خاص است. این تغییر در زاویه دید و استفاده از خطای دید در قسمتهای پایانی بسیار پررنگتر میشود و در هر محیط جدید، اتفاقی جدید تجربه میشود که بسیار شوکآور (از نوع خوب!) است و مانند عکسهای خطای دید که همه دیدهایم، چند ثانیه طول میکشد تا متوجه شوید چه اتفاقی افتاده است. مثال کوچکی برای این مسئله یکسان شدن پسزمینه تا خود مرحله و برعکس است که در لحظه اتفاق برای زمان بسیار کوتاهی کاملاً حس میکنید که مغزتان در حال تحلیل این است که الآن چه اتفاقی افتاده؟!
بازی Superliminal تجربهای بسیار جالب و متفاوت در ژانر پازل اولشخص است. برخلاف منابع الهام آن، داستان چندانی در بازی وجود ندارد و بیشتر ایده کلی توسط AI کنترلکننده خواب و فایلهای صوتی دکتر معالج بیان میشود. البته این داستان در دقایق آخر ناگهان بسیار پررنگتر میشود. صدای دلنشین صداپیشه نقش دکتر، در کنار توضیح تفکر انگیز او در مورد بازی و نقش زاویه دید در زندگی واقعی باعث میشود که کمرنگ بودن بخش داستانی در طول مراحل بازی بیشتر به چشم بیاید. این مسئله در کنار کوتاهی طول زمان بازی تا حدی از این مورد نشأت میگیرد که سازندگان بازی چند سال روی ایده اولیه آن در جانب Tech demo های مختلف کارکرده بودند. مکانیکهای موجود در این بازی بهقدری جذاب است که بهاحتمالزیاد توسط سازندگان دیگر در ژانرهای دیگر بکار برده خواهند شد. اگر از کوتاهی بازی بگذریم، تجربه آن به همه حتی کسانی که به این سبک زیاد علاقه ندارند شدیداً توضیح میشود.
کد نقد این بازی از طرف سازنده برای سایت پی اس آرنا ارسال شده است.
خلاصهی انگلیسی نقد بازی Superliminal:
Superliminal follows the foundation laid by the giants of the first person puzzler genre. It successfully presents a new sets of mechanics, all based on the perspective of items in the world and it can be said that the results is an awesome and enjoyable game. The only problem with the such a refreshingly unique experience is that it is just too damn short. This does not help the fact that some of the mechanics, and especially the story seems rushed which somewhat dampens the overall joy of the game. Overall however, the developers of Superliminal have managed to make a name for themselves that is very special and highly fun to play.
The Review
بازی Superliminal
بازی Superliminal باعرضه مکانیک جالب خطا و زاویه دید در سبک پازل اولشخص، توانسته در میان سردمداران این سبک به خوبی عرضه اندام کند. حیف که کوتاهی آن و پرداخت دیرهنگام به بخش داستانی سبب میشود که پتانسیل فراوان گیمپلی بهطور کامل درک نشود.
PROS
- استفاده بینظیر از مکانیک زاویه و خطای دید که لحظات جذابی را پدید میآورد
- داستان جالب با پیام تفکر انگیز، هرچند کوتاه
- طراحی مراحل با استفاده از خطای دید که بااینکه در جریان گیمپلی تأثیر ندارند، ولی دیدن آنها خالی از لطف نیست
CONS
- زمان کوتاه بازی و تمام شدن آن بدون اینکه ایدههای جالب بهطور کامل پرداخت شود
- در برخی موارد، مکانیکهای تازه به خوبی معرفی نمیشوند که موجب سردرگمی مخاطب میگردد.