بازی RiftBreaker محصول Exor Studios، ترکیبی از ساخت و ساز قرارگاه، دفاع از قلعه، مدیریت منابع و زمان، شوتری با نبردهای شلوغ و حتی نقش آفرینی بوده که برای کنسولهای نسل حاضر و کامپیوتر عرضه شدهاست. در ادامه با نقد این معجون هیجانانگیز همراه ما باشید.
شاید در نگاه اول ترکیب بازی آرامشبخشی مثل Factorio با استراتژی همزمانی همچون Starcraft و اضافه کردن عناصر شوتر با نبردهایی شلوغ ایده چندان جالبی به نظر نرسیده و منجر به سرگیجهمان شود. اما بازی RiftBreaker توانسته تمام اینها را در خود جای داده و در کمال تعجب محصول سرگرمکنندهای که هیچیک از عناصر اضافه شده با هم در تضاد نباشند را نیز عرضه کند. فکر این موضوع که یک بازی وجود دارد که در آن پس از چینش با دقت ساختمانهایمان، به دل دشمنان رفته و با شعله افکنمان کبابشان میکنیم، ممکن است در ابتدا باعث سردرگمی شود، اما سازندگان بازی به خوبی توانستهاند بین این دو تعادل برقرار کرده و محصولی ارائه دهند که علاقهمندان بازیهای استراتژیک و شوترهای شلوغ را یکجا راضی کند.
داستان در این بازی از کمترین اهمیت برخوردار است و فقط زمینه را برای وارد شدن هر چه سریعتر گیمپلی بازی، که نقطه قوت آن است فراهم میکند. شما در این بازی کاپیتان اشلی نوواک (Ashley Nowak) را کنترل میکنید که به همراه ربات عظیم الجثهاش آقای ریگز (Mr.Riggs) به سیارهای دور افتاده فرستاده شده تا پس از فراهم کردن شرایط سکونت، با ساخت پرتالی بازگردد. داستان در بازی RiftBreaker چندان مقابلمان قرار نمیگیرد و ما هم نبود آن را اصلا حس نمیکنیم چرا که انقدر گیمپلی بازی ما را به خود سرگرم میکند که اصلا یادمان میرود داستان چه بوده.

اما نکتهای که واقعا آزار دهنده بوده و از همان دقایق اول علامت تعجب قرمز بزرگی بالای سرمان ایجاد میکند، صداگذاری افتضاح بازی است. کاپیتان اشلی یکی از حوصلهسر برترین شخصیتهایی است که تاکنون تجربه کردهایم و صداگذاری یکنواخت و خستهکننده آن سبب شده که تماشای خشک شدن رنگ روی دیوار، قابل تحملتر و جذابتر از گوش دادن به سخنان شخصیت اول داستان باشد. کاپیتان اشلی شبیه فردی بوده که سر جلسه امتحان مشغول مرور کردن جواب سوال در سر خود قبل از نوشتن آن است.
اینگونه یکنواخت دیالوگ گفتن سبب میشود حتی بعضی مواقع ترجیح دهیم آقای ریگز را شخصیت اصلی بدانیم چرا که علیرغم اینکه صداگذاری شخصیت آقای ریگز هم تعریف چندانی ندارد، اما از کاپیتان اشلی شخصیت جذابتری دارد. با اینحال خوشبختانه بازی تاکید چندانی روی شخصیت پردازی و دیالوگهای گفتهشده نمیکند و اجازه میدهد که عذاب نکشیده و مشغول گیمپلی هیجان انگیز و سرگرمکننده آن شویم.
گیمپلی بازی RiftBreaker به دو بخش ساخت و مدیریت قرارگاه و دفاع از آن تقسیم میشود. در بخش مدیریت قرارگاه، با یک بازی استراتژی کلاسیک طرف هستیم. جمع آوری منابع مورد نیاز برای ساختن بناها، تامین برق آنها و ساختن برجهای دفاعی برای دفاع از زحماتی که کشیدهایم بخش ساخت قرارگاه بازی را تشکیل میدهند.
لازم است برای پیدا کردن منابع بیشتر در نقشه بازی به جستوجو بپردازیم. نقشههای متنوعی در بازی وجود دارد، یکی به شدت گرم بوده و برای ساخت ساختمان در آن نیازمند تکنولوژی خنک کننده هستیم در حالیکه در یکی مینهایی درون زمین وجود دارند که کار حرکت روی نقشه را به شدت دشوار میکنند. این تنوع در نقشهها سبب شده تا هر مرحله به یک روند تکراری و یکنواخت جستوجو در نقشه و ساخت و ساز و سپس دفاع از آن تبدیل نشود و با ایجاد چالشهایی هیجان انگیز، ما را به صفحه نمایشمان میخکوب کنند.

ساختمانهای بازی متنوع بوده و برای هر کاری از دفاع از ساختمانهای قرارگاه گرفته تا تامین برق آنها، گزینههای خوبی برای استراتژیهای متنوع هر بازیکن در اختیارشان قرار میدهند. به عنوان مثال، میشود برق قرارگاه را از طریق نیروگاههای بادی تامین کرده یا با ساخت ساختمانهایی مخصوص روی منابع حیاتی با استفاده از آنها برق تولید کرد. از این مثالها در بخش مدیریت RiftBreaker کم نیست و خوشبختانه گیمپلی بازی در این بخش عمق قابل قبولی دارد.
بخش دوم گیمپلی بازی به مبارزات شلوغ و هیجان انگیز بازی اختصاص دارد. سیارهای که شخصیت اصلی بازی برای آماده کردناش به آن وارد شده، چندان جای مهربانی نیست. موجوداتی که در این سیاره زندگی میکنند علاقهای به حضور افرادی از خارج، به خصوص افرادی که نیامده شروع به ساخت و ساز کردهاند نداشته و با هر ساختمانی که میسازیم، توجه آنها را به سوی خود جلب میکنیم. اینجاست که این موجودات در قالب لشکرهایی پر تعداد به سمتمان هجوم میآورند و باید برای دفاع از دسترنجهایمان با آنها مبارزه کنیم. دسته دسته نیروهایی که به سمتمان حمله ور میشوند، به شدت یادآور لشکر بیشمار زرگها در بازی Starcraft هستند. به خصوص هنگامی که آقای ریگز را مجهز به شعله افکن کرده و به میانشان میرویم تا از سر راه برشان داریم.
در بازی چیزی به نام ارتشی که بسازیم و مقابل این نیروها بایستیم وجود ندارد. در عوض اقای ریگز که کاپیتان اشلی از درون آن را هدایت میکند، مثل ارتشی یک نفره به دل دشمنان رفته و آنها را با سلاحهای متنوعی که دارد از میان بر میدارد. البته ساختمانهای دفاعی به ما در حفاظت از قرارگاه کمک میکنند، اما وظیفه اصلی و نجات ساختمانها از خطر له شدن زیر پای موجودات خشمگین، بر عهده آقای ریگز و سلاحهای متنوعاش است. خوشبختانه همانند بخش ساختوساز، در مبارزات نیز تنوع خوبی وجود دارد و میتوانیم از میان سلاحهایی متنوع و قابل ارتقا، سلاح مورد علاقه خود را انتخاب کرده و از مسلسلهای سنگین گرفته تا شعله افکن که با آن میشود دشمنان را گروهی سرخ کرد، موجودات فضایی خشن را به خاک سیاه بنشانیم.

مهمترین عنصر گیمپلی بازی آقای ریگز است. آقای ریگز نقشی اساسی در گیمپلی بازی RiftBreaker، چه بخش ساخت قرارگاه و چه مبارزات آن ایفا میکند. همانند نقش این ربات در مبارزات که به آن اشاره کردیم، آقای ریگز در بخش مدیریت قرارگاه نیز نقش اصلی را ایفا میکند.
در بازی کارگرهایی که ساختمانهایمان را بسازند وجود ندارد. آقای ریگز مثل هابای عمل میکند که از طریق آن میتوانیم به فهرست ساختمانها که بر اساس عملکردشان دستهبندی شدهاند، دسترسی داشتهباشیم. با انتخاب هر ساختمان در صورت داشتن منابع مورد نیاز و گنجایش ساخت، آقای ریگز مدل آنرا در منطقه انتخاب شده قرار میدهد و ساختمان، مثل مدلی که از پرینتر سه بعدی به آرامی پرینت میشود، ساخته شده و آماده استفاده میشود.
به جز ساخت و ساز که به آن اشاره کردیم، جستوجو در نقشه و پیدا کردن منابع جدید نیز توسط آقای ریگز انجام میشود. میشود حتی برای تسریع در روند برداشت منابع، خود دست به کار شده و با استفاده از آقای ریگز و دریلش منابع مورد نیاز را از دل زمین بیرون بکشیم.
اما سوال مهمی که پیش میآید این است که آیا سازندگان بازی RiftBreaker کنترل مناسبی طراحی کردهاند که بازیکنهایی که این بازی را با کنسولهایشان تجربه میکنند، تجربهای یکسان با بازیکنهای کامپیوتر داشتهباشند؟ عدم وجود موس که با آن نقشه را به راحتی بتوان در کنترل داشت، همواره یکی از چالشهای بازیهای استراتژیک روی کنسولها بودهاست.
سازندگان بازی RiftBreaker تا جایی که توانستهاند تنظیمات کنترلی ساده تعریف کردهاند که بیش از همه، به درد بازیکنهای کنسول میخورد. آقای ریگز همه کاره اینجا نیز وارد میشود و نقش موس را ایفا میکند. به جز بخش ساختوساز و ایفای نقش هاب که به آن اشاره شد، با حرکت دادن آنالوگها بهجای نشانگر موس که به این سو و آنسو برود، آقای ریگز را کنترل میکنیم. گویی که مثل کاپیتان اشلی پشت کنترل این ربات نشستهایم. علیرغم اینکه این نوع کنترل برای راحتی مخاطبان کنسول طراحی شده، مخاطبان پلتفرم کامپیوتر هم میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و از همان چند دقیقه اول، میشود به آن عادت کرد.

البته در بازی چیزی به اسم مرحله آموزشی وجود ندارد. بازی از همان اول صفحهای شامل کنترلها به ما نشان داده و سپس رهایمان میکند. بعد از آن هیچ توضیحی بابت اینکه چگونه باید ساختمانها را بسازیم و چه کلیدی چه کاری انجام میدهد گفته نمیشود و تنها راهنمایی صورت گرفته، صدای یکنواخت و حوصله سربر کاپیتان اشلی و گفتوگویاش با آقای ریگز است. خوش بختانه کنترل در بازی RiftBreaker آنقدر راحت است که نبود مرحله راهنمای درست و حسابی، بازیکنها را گیج نمیکند.
میتوان جنبه گرافیکی بازی RiftBreaker را بعد از گیمپلی آن نقطه قوت آن دانست. جلوههای بصری در این بازی واقعا زیبا هستند. در این بازی گذر زمان را حس میکنیم. شب و روز به خوبی به کمک نورپردازی قوی بازی حس میشوند. نورپردازی بازی به خصوص در شب هنگامی که چراغهای آقای ریگز روشن میشود و با تاثیر نور بر تاریکی و سایه به وجود آمده، خود را نشان میدهد.
اما در کنار گذر زمان، تغییرات آب و هوایی را نیز در این بازی حس میکنیم. بارش باران یکی از بارزترین تغییرات آب و هوایی در این بازی است. اگر نبردهای نفسگیر و هیجانانگیزی که باعث میشوند از جای خود بلند شویم نبودند، میشد از فضای آرامش بخشی که باران در این بازی ایجاد میکند لذت ببریم.
موتور گرافیکی بازی به خوبی ساخت و ساز بناهای بسیار و نبردهای شلوغ آن و هجوم موجودات خشمگین به سمت آقای ریگز را به اجرا در میآورد. از نمونههای عدم افت فریم در این بازی زیاد مشاهده میشود. به عنوان مثال در لحظههای نبرد هنگامی که ربات زرد رنگ ما وسط صدها دشمن ریز و درشت به شکل لیمویی کوچک دیده میشود و اسلحه شعله افکنمان مشغول کباب کردن گروهی دشمنان است. یا در ساخت قرارگاه هنگامی که آنقدر ساختمان ساختهایم که یادمان رفته هر کدام در کجای نقشه قرار دارد. علاوه بر موارد گفته شده رنگهای شاد به کار رفته در کنار تنوع محیطی نقشهها که هر یک جزییاتی منحصر به فرد دارند، در کنار طراحی بافتهای محیطی نظیر گل، بافتهای گیاهی زنده و … بیشتر جلوههای بصری بازی را نشان میدهند.

بازی RiftBreaker یک اثر جاه طلبانه است که توانسته چندین ژانر و نقاط قوت آنها را با هم ترکیب کرده و بازی ای ارائه دهد که در کنار دوستداران سبک استراتژیک، طرفداران سبک شوتر را نیز به خود جذب کند. از مبارزات پرهیجان و شلوغ گرفته تا حجم جزئیات در ساخت پایگاه و مدیریت زمان و منابع، این اثر دو بازی استراتژیک و شوتر است که با هم ترکیب شدهاند و نتیجه چیزی است که طرفداران هر دو سبک را راضی می کند.
- مطلب مرتبط: بهترین بازی های 2021
خلاصه انگلیسی از نقد بازی:
RiftBreaker is an ambitious game that has been able to combine several genres and their strengths to provide a game that along with the lovers of the strategic genre, will also satisfy fans of the shooter genre. From thrilling and crowded battles to the number of details in base construction and resource management, this game will satisfy the fans of both genres.
The Review
RiftBreaker
بازی RiftBreaker یک اثر جاه طلبانه است که توانسته چندین ژانر و نقاط قوت آنها را با هم ترکیب کرده و بازی ای ارائه دهد که در کنار دوستداران سبک استراتژیک، طرفداران سبک شوتر را نیز به خود جذب کند. از مبارزات پرهیجان و شلوغ گرفته تا حجم جزئیات در ساخت پایگاه و مدیریت زمان و منابع، این اثر دو بازی استراتژیک و شوتر است که با هم ترکیب شدهاند و نتیجه چیزی است که طرفداران هر دو سبک را راضی می کند.
PROS
- ساختمانهای متنوع مناسب برای استراتژیهای مختلف اداره قرارگاه
- اسلحههای متنوع و قابل ارتقا
- نقشههای متنوع که هر یک چالشی خاص مقابل بازیکن قرار میدهند
- نبردهای شلوغ و هیجان انگیز
- جلوههای بصری زیبا که در نقشههای متنوعی که هر یک محیطهای مختلف دارند قابل مشاهدهاست
- نورپردازی خوب که به خصوص در شب بیشتر خود را نشان میدهد
CONS
- صداگذاری بد شخصیتهای بازی، به خصوص شخصیت اصلی
بازیبسیار جذابی هست و نقد عالی شده بود