شخصیت های بازی Resident Evil از همان نسخه اول در سال 1996 تا این لحظه خاطرات زیادی را برای ما ساختهاند. از لئون کندی، پلیس تازه کار Racoon City گرفته تا کریس ردفیلد، اسطورهی تشکیلات BSAA، همهی شخصیت های بازی رزیدنت اویل برای ما بهیاد ماندنی بودهاند. همه این شخصیتهای مثبت تمام تلاششان را بهکار گرفتند تا شهر خود را از گزند تهدیدات بیوشیمیایی حفظ کنند. حالا که چیزی به عرضه رزیدنت اویل 8 نمانده، بهتر است نگاهی به شخصیتهای قابل بازی Resident Evil بندازیم. نگران نباشید، در این مقاله قرار نیست داستان بازیها را اسپویل کنیم.
اشلی
حقیقا سربارترین کاراکتر در بین همه شخصیت های بازی رزیدنت اویل کسی نبود جز اشلی. در بازی Resident Evil 4 او دائما در خطر بود و ما باید از او محافظت میکردیم. روی اعصابتر از مراقبت دائمی از او وقتی بود که، اشلی به یک شخصیت قابل بازی تبدیل میشد و مجبور بودیم او را حرکت دهیم.
وقتی کنترل اشلی را برعهده داشتیم باید دائم به اینور و آنور میرفتیم و معما حل میکردیم که اصلا کار خوشایندی نبود. درحقیقت اشلی اصلا شخصیت جذابی نداشت که از بازی با او لذت ببریم. البته نقش او بهعنوان دختر دزدیده شدهی رئیس جمهور در بازی Resident Evil 4 خوب بود اما فقط تا همان حد و نه بیشتر.
کارلوس
کارلوس در بین شخصیت های بازی رزیدنت اویل یک کاراکتر جذاب بود و رفتارش دوستداشتنی بود. او دوران بچگی خوبی را سپری نکرده بود و بهسختی توانسته بود خود را زنده نگه دارد. او به جایی رسیده بود که راهی جز عضویت در Umbrella برایاش باقی نمانده بود.
کارلوس یک شخصیت مکمل برای جیل در بازی Resident Evil 3 بود و در مسیر داستان تاثیر بهسزایی داشت. ما در این بازی میتوانستیم در چند بخش کنترل کارلوس را برعهده بگیریم اگرچه نسبت به سایر شخصیت های بازی Resident Evil فرصت کمتری به او داده شد.
بیلی
بیلی در بازی Resident Evil Zero نقش یکی از شخصیتهای مثبت داستان را برعهده داشت. خط دوستانی او به نقش رازآلودش در قتل عام 12 نفر گره خورده بود که با گذشت زمان متوجه بیگناهی او در آن قضیه میشویم.
شخصیت خشک این کاراکتر در کنار پسزمینهای مبهم، او را به یکی از جالبترین شخصیت های بازی رزیدنت اویل تبدیل کرده بود. البته همین که تا پایان بازی ما متوجه گناه کار بودن یا نبودن او نمیشویم موجب میشود که این شخصیت به کاراکتری تکبعدی بدل شود. با این وجود اگر بازی Resident Evil Zero را تجربه کرده باشید بدون شک بیلی در خاطرتان مانده است.
شوا
اگر چه بهنظر خیلیها شوا یکی از کاراکترهای اضافی در بین شخصیت های بازی Resident Evil 5 بود اما او در روند داستان نقش موثری داشت. در نسخه قبلی بازی ما شخصیت اشلی را بهعنوان کاراکتر مثبت مکمل داشتیم که چندان هم دوست داشتنی نبود. اما از آنجایی که شوا مهارتهای خاصی داشت، کنترل کردناش هم سرگرمکننده بود.
متاسفانه سازندگان اصلا روی قوس شخصیتی شوا کار نکرده بودند و او صرفا به یک کاراکتر معمولی در بین سایر شخصیت های بازی رزیدنت اویل 5 تبدیل شده بود؛ البته این بدان معنا نیست که شوا یک کاراکتر ضعیف بود. درحقیقت شوا کسی بود که کریس میتوانست بهسادگی روی او حساب کند.
هلنا هارپر
هلنا هرپر، مامور ویژه و مامور سابق CIA بود که اولین بار در بازی Resident Evil 6 معرفی شد. او با لئون کندی همکاری میکرد تا پرونده قتل رئیس جمهور ایالات متحده، آدام بنفورد را حل کنند. هلنا خلق و خوی تندی داشت و همین موجب جذابیتاش بین شخصیت های بازی Resident Evil میشد. این موضوع باعث اخراج شدناش از CIA بهدلیل سوء رفتار مکرر شده بود و موجب شد که به سرویس مخفی ملحق شود.
هلنا برای کمک به کسانی که دوستشان داشت از هیچ تلاشی فروگذار نمیکرد و برای محافظت از آنها همه کار میکرد؛ حتی اگر نجات کسی مثل خواهرش به قیمت کمک به درک سیمونز برای به قتل رساندن رئیس جمهور باشد.
شری برکین
ما او را در بازی Resident Evil 6 در نقش یک مامور DSO میبینیم. شری برکین کودک بد شانسی بود و در خانوادهای متولد شد که والدیناش هردو ویروس شناس بودند و برای سازمان Umbrella کار میکردند. والدین او، انت و ویلیام برکین از محققین برجستهی پروژهی T-Virus بودند که کار آنها نهایتا به قیمت جان میلیونها انسان تمام شد.
پس از بهوقوع پیوستن این مشکلات، شری تحت حضانت و محافظت دولت ایالات متحده بزرگ شد. او نهایتا به DSO ملحق شد و با همکاری جیک مولر، آلبرت وسکر را برای همیشه از سر راه برداشت.
جیک مولر
نمیشود از شری برکین صحبت کرد و نامی از جیک مولر نبرد. او که یکی از تاثیر گذارترین شخصیت های بازی Resident Evil است، تنها پسر بیوتروریست بینالمللی، آلبرت مولر بود و همین موضوع بار سنگین روی شانههای جیک گذاشته بود. او هیچگاه پدرش را ندیده بود و دوران جوانیاش را در مناطق اروپای شرقی در کنار مادرش گذرانده بود.
جیک در اوایل جوانی برای تامین شرایط مالی درمان مادرش به یک مزدور تبدیل شده بود. متاسفانه مادرش خیلی زود از دنیا رفت و او را تنها گذاشت.
ربکا
ربکا شخصیت مهربان و خوش قلبی است که بهدلیل چهره معصومانهای که دارد یکی از محبوبترین شخصیت های بازی رزیدنت اویل محسوب میشود. او میتوانست بهخوبی در مبارزات از عهده خود بر بیاید و با این حال چهرهاش همچنان مظلوم و کاریزماتیک بود.
ربکا در طی اتفاقات نسخههای Resident Evil و Resident Evil Zero هنوز نوجوان بود و با شخصیت جذاب و منحصر به فردش توانسته بود به کاراکتری خاص و دوست داشتنی نسبت به سایر شخصیت های بازی رزیدنت اویل تبدیل شود. جای تاسف دارد که ما دیگر در هیچ یک از نسخههای Resident Evil شاهد حضور او نبودیم، درحالی که ربکا میتوانست رنگ و بویی تازه به این مجموعه اضافه کند.
ایدا وانگ
غیرقابل پیشبینی، مرموز، مبهم. این سه کلمات بهترین واژههایی هستند که میتوان برای توصیف ایدا وانگ بهکار برد. برخلاف سایر شخصیت های بازی Resident Evil، کسی نمیداند که ایدا وانگ دقیقا کیست و پیش از وقایع Raccoon City در سال 1998 کجا بوده و چه میکرده. حتی کسی نام واقعی او را نیز نمیداند.
برای دههها ایدا قلب لئون کندی را تسخیر کرده بود و روی قضاوتها و تصمیم گیریهایش تاثیر میگذاشت. وانگ شاید از نظر فیزیکی خیلی قوی نباشد اما مهارت اصلی او دقت فوقالعادهاش در نشانه گیری و تیراندازی با سلاح مخصوصاش است. شما پس از گذراندن سه بخش اصلی بازی Resident Evil 6 میتوانید کنترل او را برعهده بگیرید.
اتان وینترز
اتان وینترز فقط یک مهندس ساده بود که هیچ مهارتی در مبارزه یا استفاده از اسلحه نداشت. با این حال او باید به زمینهای بیکرها میرفت تا همسرش را پیدا کند. در بازی Resident Evil 7 اتان حقیقت تلخی را درمورد یکی از مهمترین افراد زندگیاش میفهمد. او کسی است که برای عزیزاناش همه کاری میکند و هیچ چیز جلودارش نیست.
این بازی از نظر سبکی با آثار اکشن محوری مثل Resident Evil 5 و Resident Evil 6 متفاوت است و همین موضوع موجب شده که اتان وینترز به یکی از خاصترین شخصیت های بازی رزیدنت اویل تبدیل شود.
پیرز نیوانز
یکی از شخصیت های بازی Resident Evil که اخیرا معرفی شده است پیرز نیوانز نام دارد. او در بازی Resident Evil 6 معرفی شد و درحقیقت سربازی از تشکیلات BSAA است که تحت فرمان کریس ردفیلد فعالیت میکند. در آن زمانها کریس به فکر بازنشستگی بود و در باری در Edonia مشغول نوشیدن و فراموش کردن وضعیت جهان بود که پیرز بهموقع حاضر شد و او را از تصمیماش منصرف کرد.
متاسفانه پیرز برای شکست دادن باس آخر چارهای نداشت جز آلوده کردن خود با C-Virus. اگر به لطف فداکاری پیرز نیوانز نبود، کار کریس ردفیلد تمام شده بود.
کلر ردفیلد
کلر بازماندهای از وقایع Raccoon City در سال 1998 است و یک اسطوره در بین شخصیت های بازی Resident Evil بهحساب میآید. او پس از مرگ ناگوار والدیناش در دهه 80 میلادی، درکنار برادرش، کریس ردفیلد بزرگ شد.
کلر یک تیرانداز ماهر است و حتی با نارنجکانداز مخصوصاش خطرناکتر هم میشود. کریس کسی بود که پیش از ملحق شدن کلر به مبارزه علیه بیوتروریسم به او آموزشهای لازم را میداد. این کاراکتر که یکی از مهمترین شخصیت های بازی رزدینت اویل است، در نسخههای Resident Evil 2، بازسازی همین نسخه و Code Veronica قابل کنترل است.
جیل ولنتاین
نمیشود حرفی درمورد تشکیلات BSAA زد و اشارهای به جیل ولنتاین نکرد. او که یکی از موسسان این تشکیلات است، از وقایع Arklay County در سال 1998 جان سال بدر برد و همین موضوع موجب شد که او حتی ذرهای در تعهدش برای نابودی بیوتروریسم سست نشود.
جیل یکی از مهمترین شخصیت های بازی Resident Evil است و یک مبارز قوی محسوب میشود که میداند چطور باید کارها را پیش برد. جیل ولنتاین حوادث زیادی را به چشم دیده است که از مهمترین آنها میتوان به نابود Raccoon City، وقایع کشتی منحوس Queen Zenobia و اتفاقات Spencer Estate اشاره کرد. همچنین او تنها زنی بود که در تیم آلفای کاپیتان وسکر حضور داشت.
کریس ردفیلد
کریس ردفیلد که یک اسطوره در بین شخصیت های بازی رزیدنت اویل محسوب میشود، چهرهای آشنا در تشکیلات BSAA است. او پیش از این که به تیم نجات و نیروهای ویژه شهر Raccoon City بپیوندد، در نیروی هوایی ایالات متحده مشغول به کار بود.
همچنین تایید شده است که کریس ردفیلد قرار است در بازی Resident Evil Village حضور داشته باشد و بهنظر میرسد که شخصیت منفی داستان خواهد بود.
لئون کندی
مبالغه نیست اگر بگوییم که فرنچایز Resident Evil داستان زندگی لئون کندی است. لئون همیشه با وقایع غیرمنتظره و ناگوار زیادی دست و پنجه نرم میکند و تنها یک روز از پیوستن او به نیروی پلیس میگذشت که وقایع Raccoon City به وقوع پیوست. همچنین لئون تنها افسری بود که برای رسیدگی به ماجرای گم شدن دختر رئیس جمهور گراهام در سال 2004 اعزام شد، آن هم با تجهیزات محدود.
هرچند پس از اتفاقات بازی Resident Evil 6 دیگری خبر از لئون نبود، با این حال چیزی نمیتواند مانع از بازگشت او در بازی Resident Evil Village شود، اینطور نیست؟
این بود معرفی همه شخصیت های بازی Resident Evil که میتوانستید آنها را کنترل کنید. امیدوارم از خواندن این مقاله لذت برده باشید. شما کدام یک از شخصیت های بازی رزیدنت اویل را بیشتر دوست داشتید؟ نظر خود را در قسمت کامنتها با ما به اشتراک بگذارید.
سلام، خسته نباشید!
همسر ایتن، میا، هم میتوانست نفر آخر باشد.
اشلی واقعا هوش مصنوعی خوبی دارد، یکم دستوپای آدم رو میگیرد که طبیعیست ولی در کل مشکل خاصی ندارد و مرحله خصوصی خوبی هم تو بازی دارد.
بازیها آنقدر غنی اند که میشود یک لیست هم از آدم منفیها نوشت.
ممنون از این که وقت گذاشتید و مطالعه کردید.
سلام
قربون شما
واقعا از نظر من مقاله سطح بود!
عذر میخوام ولی جز ضعیف ترین مقاله هایی بود که خونده بودم. اویل داستان زندگی لیان کندی؟
واقعا به نظرم شما حتی بازیش نکردید
مقالات خیلی جالبی مینویسید
ممنون از این که وقت گذاشتید و مطالعه کردید.
سلام ، در رزیدنت اویل ویلیج کریس ردفیلد یک نقش تاثیر گذار و همچنین مثبت هست
مقالتون خیلی خوب بود متشکرم.
خوشحالیم که خوشتون اومد و مقاله مفید واقع شد.
من لئون دوست دارم خیلی فرز سریع از کریس بهتره
سلام من خاطره های زیادی از رزدنت اویل دارم یادش بخیر اولین بازی ترسناک من رزدنت اویل بود که تو سن 4 سالگی رفتم
من شخصیت مورد علاقه ام بدونه شک لیون هست همون مرد اخمو و از کپکام میخواهم که حتما در قسمت نهم لیون برگرده درضمن کلر خانوم هم از یاد نره خیلی این دو شخصیت را دوست دارم
جای البرت وسکر خالیه
کریس و جیل اول دوم لیان و کلر
فقط لیان و کلیر
سلام. مقالتون ضعیف بود. از داستان های هر کدام چیز خواستی ننوشته بودی. چند شخصیت دیگه هم مثل . لوییس، میا، رز رو هم متونستید بذارید، به هر حال اصلن راضی نبودم.
سلام.من واقعا نمیدونم چرا ایدا وانگ نباید اول باشه؟
یا حداقل دوم . لیان اول میشد و ایدا هم دوم . بهترین ها اینان . جیل هم بنظرم آخر میشد . چون من اصلا ازش خوشم نمیاد . اگر بازی رو بازی کرده باشید ویدونید جیل چقدر دست و پا چلفتیه و ایدا و لیون چقدر سرعتی و خفن .