باعرضه ادامهای مستقیم برای بازی Resident Evil 7: Biohazard ، به نظر میآید که کپکام تصمیم گرفته است این سری محبوب را بهصورت موازی در دو سبک ادامه دهد. پس از موفقیت نسبی شماره هفتم این عنوان، بازی بازی رزیدنت اویل 8 تلاش کرده که در فقدان ادامهای برای سری سوم شخص بازیهای Resident Evil که در حال حاضر فقط شامل Remake ها هستند، ایدههای جدید و نقاط قوت Resident Evil 7 را گسترش دهد و در همین حین ارتباط آن با داستان کلی این دنیا حفظ کند.
به نظر میآید که تلاش سازندگان در شماره هشتم الهام گرفتن از بهترین شماره این سری یعنی Resident Evil 4 و البته 7 ام بوده است. از جهاتی این حرکت به طرز عجیبی جریانات بازی Resident Evil 5 را به یاد میآورد: تلاش برای حفظ عصاره نسخه هفتم سری و بیشتر عامهپسند کردن بازی Resident Evil Village.
بهتنهایی و بدون توجه به سابقه و تاریخچه بازیهای رزیدنت اویل، شماره هشتم اثری جذاب است که چندین سبک مختلف را در خود دارد. ولی در کنار باقی بازیهای Resident Evil بهخصوص شماره هفت، بازی رزیدنت اویل 8 از بحران هویت و عدم تمرکز رنج میبرد.

همانطور که انتظار میرود، بازی رزیدنت اویل 8 ادامه داستان Ethan است. سالها از اتفاقات شماره هفت گذشته و Ethan به همراه Mia زندگی آرامی دارند و بهتازگی صاحب دختربچهای شدهاند. Ethan بهظاهر در استخدام Chris Redfield است ولی به ماهیت شغل اشارهای نمیشود.
به نظر میآید که اتفاقات وحشتناک شماره هفتم بر زندگی این دو زوج سایه انداخته است و بر رابطه آنها تأثیر منفی گذاشته. در حین این زندگی پرتنش، ناگهان یکشب Chris به خانه Ethan حمله میکند، دختر او را میدزدد و Ethan را بیهوش به مکانی نامعلوم منتقل میکند.
در میان راه به نظر اتفاقی ناگوار رخ میدهد و Ethan وقتی به هوش میآید که از ماشین پرت شده، سربازان همراهش کشتهشدهاند و به نظر میآید در دهکدهای قدیمی در قلب اروپای شرقی قرار دارد.
زمان زیادی نمیگذرد که Ethan متوجه نبودن اهالی دهکده میشود و جایجای آن نمادها و سازههای عجیبوغریب را میبیند. همچنین Ethan با ساکنان جدید دهکده یعنی گرگینه ها آشنا میشود. پس از آشنایی با تعدادی از بازماندگان و صحبت با آنها در حین پیشروی در دهکده به سمت قلعهای قدیمی و بسیار بزرگ، پی میبرد که 4 ارباب به رهبری زنی به نام مادر Miranda دختر Ethan را دزدیدهاند و میخواهند از او برای مراسمی استفاده کنند.
پس از آشنایی مختصر با این 5 شخصیت (که طبیعتاً 5 Boss اصلی بازی خواهند بود)، Ethan به مبارزه با نیروهای اهریمنی آنها و پیدا کردن دختر خود مشغول میشود. برخلاف شمارههای قبل سری Resident Evil، برای اولین بار در شماره جدید آن خبری از زامبی نیست و دشمنان اصلی از گرگینه و خونآشامها تشکیلشدهاند.

اولین تغییر فاحش بازی رزیدنت اویل 8 نسبت به شماره قبلی، حالت نیمه Open World آن است. دهکده موجود در بازی بهعنوان مکان متصلکننده قسمتهای مختلف بازی به هم در بازی حضور دارد و در جایجای مکانهای مختلف مسیر مخفی یا درهای قفل وجود دارد که در حین پیشروی در بازی میتوان به آنها دسترسی پیدا کرد. بهگونهای میتوان گفت که این دهکده شخصیت اصلی بازی است!
بهجز قسمتهای آخر بازی، در هر زمان میتوان از هر قسمت به دهکده بازگشت و به قسمتهایی رفت که قبلاً کاملاً گشته شدهاند. از این لحاظ به نظر میآید که سازندگان تلاش داشتهاند حس و حال و روال عناوین کلاسیک سری را پیاده کنند. البته روال پیشرفت در بازی حالتی خطی دارد و نمیتوان ترتیب گشت و گذار در قلمرو 4 ارباب اصلی و مبارزه با آنها را انتخاب کرد.
باوجوداین پس از شکست دادن هرکدام میتوان به دهکده بازگشت و با کلیدها و وسایل جدید پیدا شده به قسمتهای جدیدی از آن دست پیدا کرد. تا حدی میتوان گفت این کار اجباری است زیرا برای مبارزه با دشمنان نیمه دوم بازی به امکانات بیشتری نیاز است که بدون گشت و گذار در دهکده و پیدا کردن آنها عملی سختتر خواهد بود.

مکانیک دیگر که در راستای دادن انتخاب بیشتر به مخاطب است، قابلیت ساخت وسایل مختلف در بازی رزیدنت اویل 8 است. بهجای اینکه سازندهها تصمیم بگیرند که در کجا چه امکاناتی در اختیار مخاطب قرار دهند، با قرار دادن مواد اولیه در کنار برخی امکانات به بازیکن این انتخاب را میدهند تا تصمیم بگیرد چه مهمات و وسایلی بسازد و درنتیجه، چگونه با چالشها کنار بیاید.
با توجه به کمبود این مواد اولیه، وظیفه بازیکن است که استراتژی خود را انتخاب کند. آیا ترجیح میدهد بیشتر از اسنایپر استفاده کند و با نارنجک از دور مبارزه کند یا اینکه دوست دارد با شاتگان و مین به استقبال دشمنان برود؟ البته تعداد بالای سلاحها و وسایل منفجره منجر به یکی از عجیبترین و احمقانهترین تصمیمات سازندگان شده که تعداد دکمههای انتخاب سریع را به 4 عدد محدود کردهاند!
تعداد محدود دکمههای انتخاب سریع اسلحه با وجود تنوع زیاد آنها به بازی ضربه زده است.
بنابراین در هر زمان برای دسترسی به اسلحه و مهماتی که در آن 4 دکمه قرار ندارند باید به داخل منو رفت و بهصورت دستی بهوسیله مورد نیاز دسترسی پیدا کرد. عدم تمایل برای استفاده از Weapon Wheel یا روی PC استفاده از تعداد بیشمار کیبورد برای این کار بسیار عجیب است.

شاید ولی عجیبترین قسمت بازی رزیدنت اویل 8 متفاوت بودن سبکهای مختلف گیمپلی آن باشد. در همان اوایل که Ethan در میان حمله تعدادی زیادی گرگینه در قسمتی از دهکده گیر میکند و باید در حین مبارزه به خانههای مختلف فرار کند و با قرار دادن موانع در مقابل در، جلوی یورش دشمنان را گرفت (یادآور قسمت جذاب و بهیادماندنی اوایل بازی Resident Evil 4 که روالی مشابه داشت) مشخص میشود که این بار تأکید بر اکشن بیشتر است.
عجیبترین قسمت بازی رزیدنت اویل 8 متفاوت بودن سبکهای مختلف گیمپلی آن است.
طبق گفته سازندگان، شماری از مخاطبان به خاطر ترسناک بودن زیاد شماره هفت، آن را به اتمام نرساندهاند و در بازی Resident Evil Village تلاش شده این قسمت کمرنگتر شود. کم کردن بخشی که سری Resident Evil به خاطر آن محبوب شده از تصمیمات عجیب و غریبی است که درک آن سخت است و دم از انتخابهای اشتباه میزند که گریبان بازیهایی مانند Dead Space 3 را گرفت. ولی درعینحال به نظر میرسد که گیمپلی بازی رزیدنت اویل 8 ترکیبی از چندین ایده و سبک مختلف است.
در اوایل تلاش برنگه داشتن حالت ترسناک سری متمرکز شده بود، در کنار آن کپکام از بازی تقریباً ناشناس خود روی کنسول PS2 به نام Hunting Ground الهام گرفت و همچنین مکانیکهای مشابه Mr X در Residnet Evil را در بازی قرار داده است؛ بهعبارتدیگر، وجود دشمنی دائماً حاضر و نامیرا در کنار فضای تودرتو مملو از دشمنان جانبی دیگر. این قسمتها نزدیکترین گیمپلی به حالت کلاسیک این سری هستند و شنیدن صدای پای ارباب اصلی در قلعه یا دنبال شدن توسط او بسیار پرهیجان و ترسناک است.
حس خوف و ترس از اینکه هرچند وقت یکبار مخاطب مجبور است پا به فضایی بگذارد که خونآشامی عظیم و ترسناک در حال قدم زدن است هیجان را دائم و چند برابر میکند. البته این مسئله سبب میشود که در مواردی تشخیص دادن اینکه باید فرار کرد یا مبارزه، برای مخاطب گنگ میشود. بهخصوص اینکه یکی از مینی باسها چند بار در بازی ظاهر میگردد، ولی در یک مکان خاص و با انجام کار خاص آسیبپذیر میشود. نتیجه این قضیه این است که در برخورد اول مقداری مهمات بیهوده مصرف میشوند تا مخاطب متوجه شود که مبارزه مستقیم بینتیجه است.

پس از قسمت کلاسیک گیمپلی، بازی رزیدنت اویل 8 ناگهان تصمیم می گیرد که هر ایده و سبکی که در ذهن داشته است را پیاده کند. برای مثال در قسمتی برای ادای دین به بازیهای این سری، سبک و سیاق بدون مبارزه و تزریق حال و هوای ترسناک سری هدف قرار میگیرد و بدون توضیح و دلیل خاصی Ethan دسترسی به تمام اسلحه های خود از دست می دهد.
بازی درحالی کاملاً در سبک ترسناک فرو میرود که هنوز مکانیک Hunting Ground یعنی وجود دشمن نامیرا را انتخاب کرده است. در کنار تعدادی پازل که چندان سخت نیستند، این قسمت با از بین بردن یکی از اربابها بهعنوان Boss تمام میشود که بدون شوخی مکانیک آن قایمموشک بازی است!
اینگونه Boss در کنار باقی موارد بازی که کاملاً متکی بر اکشن بسیار است، تجربهای نامتوازن و غریب را ارایه میدهد، بهگونهای که انگار در حال تجربه بازی دیگری هستیم. بدتر اینکه یکی از مرموزترین و جالبترین اربابها، بدون پرداخت مناسب و در حد یکی دو پارگراف متن بهزودی از بازی خارج میشود. پسازآن و در نیمه دوم، بازی از این عدم تمرکز خسته میشود و با تمام وجود به سمت اکشن حرکت میکند! علاوه بر آن، سازندگان علاقه خود بهقرار دادن بازیکن در محیطی محدود و روانه کردن فوج دشمن بهسوی او را نشان میدهند و این کار را چند بار تکرار میکنند.

باوجود حرکت ناگهانی به سمت اکشن خالص، بازی رزیدنت اویل 8 بدون شک یکنواخت نمیشود. تعداد گوناگون دشمنان به همراه قدرتها و نحوه مبارزه در قسمتهای مختلف سبب میشود که هیچوقت سیستم مبارزات در بازی تکراری نشود. تا بازیکن فکر میکند که دیگر هر چه بازی در چنته داشته است دیده، برای مثال ناگهان در مرحله کارخانه مانند دشمنانی کاملاً جدید با نقطهضعفهای متفاوت و قدرتهای مختلف به میان میآیند.
البته دریکی دو ساعت آخر دیگر ترمز اکشن بازی رزیدنت اویل 8 میبرد و گیمپلی با تمام سرعت به سمت اکشن حرکت میکند که تغییر بسیار ملموس و متفاوت با حس و حال کلی بازی تا آن لحظه را حس خواهید کرد.
در پایان نیز تلاشی نصفهنیمه برای مرتبط کردن این دنیا با دنیای سری Resident Evil میشود که حتی در مقابل دنیایی که در آن زامبی وجود دارد بسیار فانتزیتر است. اینجاست که شاید مشکل کپکام با این سبک جدید این سری مشخص میشود. نقطه قوت شماره هفت رها شدن از بندهایی بود که سبب شده بود کیفیت بازیهای Resident Evil پس از شماره 4 در سراشیبی سقوط کند، ولی این اصرار به وصل شدن به دنیای کهنه و تکراری بازیهای قبلی سبب شده بازی Resident Evil Village حالتی منسجم و مخصوص نداشته باشد.
قسمتی که بههیچعنوان نمیتوان به بازی رزیدنت اویل 8 خرده گرفت در بخش گرافیک و صداگذاری آن است. شاید بهجرئت بتوان گفت که بازی رزیدنت اویل 8 بهترین گرافیک ازنظر هنری و فنی در حال حاضر را در معرض قرار داده است.
طراحی تکتک محیطها، بهخصوص مناظر مختلف دهکده و قلعه بازی بسیار زیبا و درعینحال رؤیا مانند و ترسناک است. در هر اتاق و محیط جزئیات بسیار زیادی قرار دارند که در این اواخر در کمترین بازیای دیدهشدهاند. از این بهتر طراحی در معنای کلمه «بینظیر» شخصیتها و موجودات مختلف است. تابهحال چنین جزئیاتی در طراحی شخصیتهای مختلف بهخصوص در صورتهای آنها در دنیای بازیها دیده نشده.
بدون شک بازی رزیدنت اویل 8 در قسمت ظاهری بینقص و عالی است. صداگذاری بازی نیز چه ازنظر صداپیشگان و چه صداگذاری دشمنان و سلاحها به نحو احسن انجامشده است که البته با توجه به کیفیت بالای این موارد در شماره هست چندان دور از انتظار نیست.

بهترین راه برای بیان بحران هویت بازی رزیدنت اویل 8 اشاره به قسمتی است که در آن دست Ethan از مچ قطع میشود و اندکی بعد توسط او مانند اسباببازی لگو بر جای خود وصل! به نظر تکلیف سازندهها با خودشان مشخص نیست. از طرفی سبک بازی (Survival Horror) میطلبد که مخاطب با دقت عمل کند زیرا چند ضربه میتواند مهلک باشد و از طرفی در میان پردهها Ethan هر بلایی که بگویید سرش میآید: تیر خوردن، قطع دست، قطع انگشت، پرتاب شدن از ارتفاع و غیره.
از طرفی دشمن نامیرا همیشه برای مخاطب خطرناک است و از طرفی دیگر، با دویدن به اتاق فروشنده موجود در بازی، آن دشمن از تعقیب مخاطب دست میکشد. بهقولمعروف در خلأ و بدون توجه باسابقه سری Resident Evil، شماره هشتم این سری بازی اکشن-فانتزی-ترسناک جالب و سرگرمکنندهای است و بههیچعنوان بازی بدی نیست. ولی در کنار شماره هفتم و سابقه کلی این سری، سردرگمی مسیر پیشرفت آن کاملاً مشخص است.
به نظر میآید که کپکام واقعاً نمیداند با این سری چه کند. آخرین شماره سبک کلاسیک آن یعنی شماره شش یک افتضاح به تمامعیار بود و شروع دوباره و متفاوت شماره هفت یک موفقیت بزرگ. حال با بازی Resident Evil Village تلاش شده تا به نحوی ترکیبی از دو بهترین عنوان این سری (شماره 4 و 7) انجام گیرد و همزمان داستان دنیای Resident Evil را پیش ببرد. هر چه هست، بازی Resident Evil Village بیشتر مخاطب را نگران میکند که این سری محبوب و در چاله گیرکرده در آینده چکار خواهد کرد.
The Review
Resident Evil 8: Village
بازی Resident Evil Village تلاش کرده تا ترکیبی باشد از دو عنوان موفق این سری، یعنی شماره هفتم و چهارم. باوجود موفقیت در ارائه بازی هیجانانگیز و اکشن در کنار سبک ترسناک و قابلقبول بودن روال آن، شماره هشتم این سری از عدم تمرکز و بحران هویت رنج میبرد. به نظر میرسد تلاش برای رسیدن به چندین هدف مختلف در کنار مرتبط ماندن به دنیای Resident Evil باعث شده که سازندگان نتوانند مانند شماره هفتم تجربهای خاص و ترسناک ارائه دهند و بیشتر به سمت عامهپسند شدن این عنوان حرکت کردهاند.
PROS
- پیاده کردن موفق حالت جهان باز که یادآور عناوین کلاسیک سری Resdient Evil است.
- در اختیار دادن امکانات مختلف و قابلیت Crafting که دست بازیکن را باز میگذارد.
- ترکیب چندین سبک مختلف از ترسناک گرفته تا اکشن خالص
- تغییر گیمپلی در طول بازی و عدم تکراری شدن آن تا لحظه آخر
- گرافیک خیرهکننده و بهجرئت، بهترین در حال حاضر
CONS
- بحران شدید هویت و عدم تمرکز
- تمرکز بسیار بالا بر گیمپلی اکشن بهخصوص در ساعات پایانی که با نفس سری در تضاد است
- بیشازحد فانتزی بودن اتفاقات بازی که با بخش بقای آن در تضاد است
- تلاش بیدلیل و ناموفق برای مرتبط کردن داستان بازی با دنیای کلی Resident Evil
سلام، خسته نباشید!
کپکام میخواد ابرو رو درست کنه، میزنه چشم رو کور میکنه.
میخواد مسیر بازی خوبی مثل اویل 7 رو ادامه بدهد و در عین حال، با تغییراتی، بازی رو عامهپسند کند.
ابن کار اگر درست انجام شود خیلی هم عالیست! مثل اویل 4. ولی اگر خوب پیاده نشود، میشود اویل 6.
مخاطب جذب میکند ولی از اونور هواداران کهنهکار و دوآتشه رو از دست میدهد.
بعضی وقتها هم باید فداکاری کرد، اویل 7 یک چیزهایی رو فدا کرد تا ترسناک شود. در نیمه دوم هم این فداکاری رو نکرد و از ترسناکی افتاد.
شاید اویل 8 میخواهد مسیرِ نیمه دوم اویل 7 رو ادامه بدهد و صیقل بدهد.
در پناه حق
عالی