اگر نام رمان Metamorphosis (مسخ) را شنیده باشید، حتماً میدانید که رمان عجیبوغریب فرانتس کافکا، از داستانهای مشهور دنیای ادبی است. این داستان که تبدیل شدن شخصیت اصلی را به جانوری – به تعبیری سوسک مانند- را بیان میکند از زمان انتشار از دیدهای مختلفی تحلیل شده است. دنیای مالیخولیایی این داستان و دیگر آثار کافکا به حدی تأثیرگذار بوده که اصطلاح Kafkaesque در توصیف شرایط کابوسوار و دیوانهکننده در زبان انگلیسی متداول شده است. با این پیشزمینه است که بازی Metamorphosis که بنا به گفته سازندگاناش از داستان معروف کافکا الهام گرفته سعی در به نقش کشیدن این داستان در قالب بازی ویدیویی دارد.
داستان بازی Metamorphosis اقتباسی از همتای خود نیست بلکه از آن بهعنوان الهام استفاده میکند. در این بازی، شخصیت اصلی یعنی گرگور (همنام باشخصیت اصلی رمان Metamorphosis) پس از شبی که با دوست خود به جشن گرفتن گذارنده از خواب بیدار میشود و در حین تلاش برای باز کردن در و پیدا کردن دوست خود، متوجه می شود که به یک سوسک تبدیل شده! دنیای گرگور از همان ابتدا حالت فانتزی و عجیب غریب پیدا میکند و قهرمان داستان متوجه میشود که برای بازگشت به حالت انسان باید خود را به برجی برساند. در کنار این، بازی داستان جانبی دوست گرگور را دنبال میکند که به جرمی نامعلوم متهم شده و به زودی باید بدون آن که حتی بداند این جرم چیست، مجازات خود را قبول کند. در حین پیش روی در مراحل بازی، گرگور سوسک شده در قسمت های مختلف شاهد تلاش دوست خود برای پیدا کردن وکیل و سردرآوردن از محتوای جرمی است که بدان متهم شده است.

اگر با توجه به دنیای رمان Metamorphosis انتظار داستان پیچیده کابوس وار را داشته باشید، متأسفانه باید گفت که ناامید میشوید. در پی شروع جذاب و اسرارآمیز بازی و جلب شدن توجه مخاطب برای دنبال کردن این داستان عجیب غریب، بازی مدتی نمیگذرد که به یک پلتفرمر ساده با پازلهای سرراست تبدیل میشود. این مسئله در نیمه دوم بازی بسیار بیشتر پررنگ میشود و برخلاف انتظار، حالتی بسیار فانتزی و تا حدی شاد دارد. اضافه شدن انواع و اقسام کارترهای سوسک مختلف در محیطهای مختلف مانند شهر کوچکی که دارای بازار کوچه کوچکی در میان است، بیش از هر چیز نگارنده را به یاد دنیای فانتزی Psychonauts انداخت تا یک تریلر ترسناک و مرموز. البته بازی سعی میکند در پی دیالوگهای مختلف، بهخصوص دیالوگهای مربوط به دوست گرگور، معانی عمیقتری را در اختیار قرار دهد ولی این موضوع در کنار رودهدرازی بقیه کارترهای سوسک که در طول بازی با آنها آشنا میشوید گذرا و کم تأثیر هستند. بهطور خلاصه باید گفت که به فکر یک بازی با تم روانی و عمیق به سراغ بازی Metamorphosis نیایید.

در کنار داستان، شاید مهمترین نقطه قوت بازی مراحل مختلف آن است که اکثراً در کنار اشیای واقعی با اندازه واقعی قرار دارد. توضیح آن سخت است، ولی دیدن اشیای معمولی مانند پنکه، مهر و یا استکان قهوه از دید موجود بسیار کوچک جذابیت خاصی دارد. به نظر میرسد که سازندگان بازی Metamorphosis نیز کاملاً به این موضوع واقف بودهاند و تقریباً در اکثر محیطهای بازی تلاش کردهاند از اشیای معمولی و شناختهشده استفاده کنند. بهترین مثال اینگونه مراحل در اتاق وکیل دوست گرگور میگذرد که از داخل گرامافون او آغازشده و به قفسههای پرونده منتهی میشود. در اینگونه محیطها است که پازلهای بازی قرار دارند که اکثراً همه با قسمت پلتفرمر پیوند خوردهاند و ساده هستند. در بازی قابلیت دید از فاصله دور محیط وجود دارد که بهجز چند مورد، هدف را کامل مشخص میکند و به همین دلیل نیاز به گشتوگذار چندانی در محیط نیست.
در موارد مختلفی این مراحل در کنار شخصیتهای انسان مختلف حاضر بازی اتفاق میافتند. حرکت کردن در کنار این موجودات عظیم نیز مانند گشت و گزار در مراحل خالی از لطف نیست. البته فرصت طراحی سناریوهایی که بتوان بهصورت مستقیم باشخصیتهای انسان تعامل کرد، فرصت از دسترفتهای است که میتوانست از پتانسیل بازی کردن در نقش سوسکی کوچک به نحو احسن استفاده کند. اکثر چالشهای روبروی مخاطب در این مراحل به پیدا کردن مسیر و حل کردن پازلهایی میگذرد که همگی در راستای همان مسیریابی و رسیدن به هدف هستند. در قسمتهای مختلفی قابلیت راه رفتن روی سطوح عمودی نیز اضافه میشود که تغییر مطلوبی در روال عادی بازی است. همانطور که قبلاً اشاره شد خود بازی بهطور واضح هدف هر قسمت را نشان میدهد که لزوم این قابلیت در نبود آن در یکی دو قسمت کاملاً درک میشود. توانایی بالا رفتن از سطوح بالا و قرارگیری هدف در گوشه و کنار مراحل بدون راهنمایی مسیر میتوانست به مسئلهای کلافهکننده تبدیل شود.

باوجود جالب بودن طراحی اکثر محیطهای بازی Metamorphosis، کیفیت فنی آن چندان بالا نیست و بیشتر در حد و اندازه بازی نسل قبلی است. بافتها بهخصوص چندان کیفیت خوبی ندارند و در کنار آن، ضعیفترین قسمت گرافیکی بازی طراحی انسانهای آن است. این مدلها بسیار اغراقشده و میتوان گفت زشت هستند که ممکن است از قصد اینگونه طراحیشده باشند. ولی جایی که به نحوی ضعیفترین قسمت طراحی بازی است، انیمیشین این شخصیتهای انسان است. این انیمیشین ها بسیار مصنوعی و خشک هستند که با توجه به اینکه از دید بسیار کوچکی دیده میشوند، بسیار بیشتر به چشم میآیند. در کمال تعجب انیمیشین شخصیتهای سوسک موجود در بازی ولی بسیار بهتر و طبیعیتر کارشدهاند! حداقل طراحی فانتزی و عجیب غریب مراحل در کنار استفاده از نورپردازیهای مناسب از نظر هنری مراحل مختلف بازی را در کل قابل قبول کرده است.

در این قسمت باید به صداگذاری بازی Metamorphosis نیز اشارهای کرد. صداپیشگان همگی کار خود را بهخوبی انجام دادهاند و صداگذاریها باکیفیت مناسب است. در کمال تعجب پس از گذشت قسمت اولیه بازی کمکم صدای گرگور تغییر میکند و در ادامه تبدیل به صدای عجیبوغریب و غیرانسانی میشود. متوجه شدن قضیه که آیا صداها توسط سیستم خود بازی ساختهشدهاند و یا اینکه واقعاً صداپیشهها در حال درآوردن این صداها هستند سخت است، ولی با توجه به کار خوب صداپیشه گرگور حسرتآور است که دیالوگهای انسانی آن در قسمت کوتاهی از بازی وجود دارند.
بازی Metamorphosis کاملاً در حد خود قابلقبول در تا حد مناسبی سرگرمکننده است. گیمپلی این بازی در حد پلتفرمر ساده است که البته کشته شدن در صورت سقوط به قسمتهای پایین مراحل مانند پلتفرهای معمول وجود دارد. طراحی هنری مراحل مختلف نیز شاید بیشتر از گیمپلی بازی مخاطب را به ادامه آن و به پایان رساندن تشویق میکند. ولی بااینوجود نمیتوان از ناامیدی در مقابل داستان نهچندان جذاب سخنی نیاورد. با توجه به منبع الهام این بازی، داستان آن اصلاً در حد و اندازه رمان Metamorphosis نیست. باوجود اینکه به نظر میآید سازندگان تلاش کردهاند معانی عمیق در باب خیانت در رفاقت و عذاب وجدان (پایه ثابت بازیهای روانکاوی!) را قرار دهند، رودهدرازیهای طولانی در قسمتهای مختلف که هدف خاصی ندارند بخشهای دیگر داستان را تحتالشعاع قرار داده است. پایان بازی بهخصوص بسیار ناگهانی و بدون نتیجهگیری خاصی است که بیشتر عدم پرداخت مناسب به این منبع الهام عظیم و غنی را نشان میدهد. شاید اینگونه قضاوت درباره این بازی و داشتن انتظار در حد رمان Metamorphosis از آن چندان منصفانه نباشد، ولی این سازندهها هستند که خود با تکرار این منبع الهام چنین انتظاری را به وجود آوردهاند!
کد بازی توسط سازندگان برای سایت پی اس آرنا ارسال شده است.
خلاصهای انگلیسی از نقد بازی Metamorphosis:
Metamorphosis takes the enormous task of taking the Metamorphosis novella by Kafka as the inspiration for a game. Its gameplay is a perfectly serviceable platformer with some great level design with a unique twist of being from the point of view of a roach. However, one cannot help but to feel like in the story department, the psychological themes of the novel have mostly gone unused, leading to a story that is pretty mundane without any resemblance to its subject of inspiration.
The Review
بازی Metamorphosis
بازی Metamorphosis، برخلاف منبع الهام خود دارای داستان چندان روانکاوانه و عمیق نیست و ازنظر گیمپلی بیشتر در حد و اندازه پلتفرمرهای فانتزی با چاشنی پازلهای ساده است. قویترین قسمت این بازی، تجربه دنیای واقعی از دید سوسک کوچکی است که تا حد زیادی کمبودهای آن مانند داستان ضعیف و بخشهایی از گرافیک فنی را جبران کرده است. بااینوجود، نبود شباهت میان داستان و دنیای بازی و رمان Metamorphosis منبع الهام آن، باعث از دست رفتن پتانسیل بیان یک داستان مالیخولیایی در غالب یک بازی ویدئویی شده است.
PROS
- بازی کردن از دید یک سوسک در محیط ملموس در کنار اشیا عادی جذاب است
- طراحی هنری محیط، گشتوگذار در مراحل مختلف را جذاب میکند
- گیمپلی ساده پلتفرمر در حد کافی مناسب است تا مخاطب تشویق به ادامه دادن بازی و دیدن محیطهای مختلف آن شود
CONS
- گرافیک فنی بازی، بهخصوص انیمیشنهای انسانهای آن کیفیت چندان بالایی ندارند
- داستان بازی سطحی و بدون تأثیر است و دیالوگهای فراوان بیهدف در آن زیاد قرار دارند
- مهمتر از همه، داستان بازی اصلاً در حد و اندازه منبع الهام آن، یعنی رمان Metamorphosis نیست که فرصتی ازدسترفته است.


