سال 2020 سالی پرماجرا برای مردم بهویژه شهروندانِ سیاهپوست آمریکا بود. اتفاقات اخیر نشان دادند نژادپرستی به قوت قبلش باقی است و برپایی عدالت خواسته خیلی از شهروندان آمریکایی است. فیلم یهودا و مسیح سیاه (فیلم Judas and the Black Messiah) مخاطب را به اواخر دهه شصت میبرد. زمانی که یکی از احزاب مدافع حقوق سیاهپوستان آمریکا با اتفاقاتی غیرمنتظره روبرو میشود.
فیلم Judas and the Black Messiah اولینبار در جشنواره ساندنس ۲۰۲۱ پخش و سپس توسط کمپانی وارنر برادرز در آمریکا اکران عمومی شد. دنیل کالویا برای بازی در این فیلم توانست افتخار نامزدی بهترین بازیگر نقش مکمل گولدن گلوب را بهدستآورد. در ادامه با نقد و بررسی این فیلم با پی اس آرنا همراه باشید.
درباره حزب
حزب پلنگ سیاه (Black panther party for self defense) سازمانی با عقاید سوسیالیستی در آمریکا بود که توسط بابی سیل و هیو نیوتن پایهگذاری شد. تشکیل این گروه به سال ۱۹۶۶ برمیگردد. پلنگ سیاه با اعمال عقاید سوسیالیستی در پی دفاع از حقوق سیاهپوستان آمریکا بود و تلاشهای زیادی در طول تاریخ برای مقابله با فاشیسم و نژادپرستی انجام داد. این حزب در آمریکا بین سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۸۲ فعال بود، قسمت بینالمللی در بریتانیا اوایل دهه هفتاد و در الجزایر بین سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲ فعالیت داشت.
فعالان این حزب از شعارهایی «چون قدرت برای مردم» استفاده میکردند تا دایره خود را گسترش دهند. هدف اصلی این گروه بهبود وضعیت تحصیل، بهداشت، زندگی و کار برای سیاهپوستان آمریکا بوده است. سردسته این حزب در سال ۱۹۶۸ فرد همپتون (Fred Hampton) فردی با کاریزمای منحصربهفرد بود که پس از به قتل رسیدنش در سن ۲۱ سالگی بر شهرتش افزوده شد و تبدیل به یکی از مهمترین چهرههای سیاسی سیاهپوستان آمریکا گردید. در مستند پلنگ سیاه: سرلشکر انقلاب (Black Panther: Vanguard of revolution) که در سال 2015 توسط استنلی نلسون ساخته شد میتوان اطلاعات دقیقتری درباره چگونگی تشکیل این حزب و تأثیرات آن بر تمدن و فرهنگ امریکا بهدستآورد.
با این مقدمه کوتاه میتوانیم به سراغ فیلم تاریخی فیلم Judas and the Black Messiah برویم. داستانی درباره فرد همپتون با بازی درخشان دنیل کالویا (Daniel Kaluuya) و جاسوس سیاهپوست افبیآی ویلیام اونیل با بازی کیت استنفیلد (LaKeith Stanfield).
قدرت برای مردم
فیلم Judas and the Black Messiah روایتگر یک دوره تاریخی است که تحت تأثیر شخصیت انقلابی فرد همپتون به جنبوجوش میافتد. فیلم پر است از سخنرانیهای انگیزشی در باب عدالت، حقوق انسانی، تبعیض و جنگ که با مضامین دیگری چون خیانت. عشق و فداکاری ادغام شده و اثر قابل قبولی در نوبه خودش پدید آورده است.
آنچه فیلمنامهنویسان فیلم Judas and the Black Messiah شاکا کینگ (Shaka King) و ویل برسون (Will Berson) در آن موفق عمل کردهاند بیشتر خلق فضای منحصربهفرد این دوره در شیکاگو است تا داستانی گیرا و مهیج. قصه در طول فیلم کشش یکدستی را برای مخاطب ایجاد نمیکند. در بعضی موقعیتها تنها در صدد انتقال اطلاعات است و فراتر از یک گزارش صرف نمیرود. مانند خیلی از فیلمهای تاریخی اهمیت اتفاقات و صحت آنها از کشمکش و شخصیتپردازی دراماتیک پیشی میگیرد.
اما برخلاف دیگر فیلمهای جانبدارانه سیاهپوستی آمریکایی، فیلم Judas and the Black Messiah تلاش مذبوحانهای در جهت ضربه به گروه مقابل یعنی سفیدپوستان نمیکند. اگرچه روایت نمایانگر حقههایی است که پلیس افبیآی در آن دوران برای خاموشکردن اعتراضات استفاده میکرده، اما فیلم در تلاش نیست تا با نگاهی شخصی اینگونه رفتارها را محکوم کند و تا جای ممکن از قضاوت خودداری میکند؛ همچنین سعی دارد وقایع را با استناد تاریخی و بدون دخالت هیجانات جانبدارانه روایت کند.
فیلم از زبان ویلیام بیل اونیل و با تصاویری از مصاحبه شخصی او در سال ۱۹۸۹ روایت میشود. او پس از پخش این مصاحبه خودکشی میکند. اونیل ۱۷ ساله مجرم سیاهپوستی است که خود را بهجای یک مأمور افبیآی جا میزند و ماشینهای شخصی مردم را به سرقت میبرد. پس از دستگیری او توسط پلیس آمریکا برای جبران حکم
زندانش به استخدام افبیآی در میآید و زندگی جاسوسی خود را در خانواده چپگرای فرد همپتون آغاز میکند. اونیل موفق میشود اعتماد همپتون را جلب کند و تبدیل به یکی از اعضای مهم پلنگ سیاه شود. وی از Roy Mitchell با بازی جسی پلمونس (Jesse Plemons) افسر افبیآی دستور میگیرد و اطلاعات درخواستی را در دست پلیس قرار میدهد.
فرد همپتون در گروه بهعنوان یک شاعر شناخته میشود او محرک اصلی پلنگ سیاه برای بهدستآوردن حقوق سیاهان در آمریکای آن دوره است و با توانایی خارقالعادهاش در سخنرانیهای تأثیرگذار نقش مهمی برعهده دارد. توانایی همپتون در شروع فیلم، با متقاعدکردن سردسته گروه انقلابی دیگری به نام کراونز و متحد شدن با آنها نشان داده میشود. همپتون عاشق دبورا جانسون با بازی (Dominique Fishback) یکی از اعضای حزب میشود و رابطه عاشقانه او با دبورا حال و هوای متفاوتی در داستان ایجاد میکند.
عنوان فیلم Judas and the Black Messiah
در صورت آگاهی نسبت به اتفاقات تاریخی این دوره، انتظار میرود فیلم Judas and the Black Messiah درباره شخصیت قهرمانانه فرد همپتون باشد اما همانطور که عنوان فیلم به ما گوشزد میکند یهودا هم بهاندازه مسیح سیاه شخصیت مهمی دارد. این مطلب بهتنهایی باعث خاص شدن رویکرد فیلم نسبت به این دوره تاریخی میشود. فیلم با اونیل آغاز میشود و اهمیت او بهعنوان شخصیت اصلی چیزی است که نویسندگان فیلم بر آن تأکید دارند.
در مقابل، همارزش بودن همپتون و اونیل ضربههایی به فیلمنامه وارد کرده است که از جمله آن ازدسترفتن انسجام درونی داستان است. تمرکز روی دو شخصیت اصلی علاوهبر ازدیاد اتفاقات و موقعیتها باعث شده از بسیاری حوادث و احساسات سریع بگذرد و به حد کافی زمان برای اختصاص به جزئیاتی که نبودشان مخرب خواهد بود نداشته باشد. شخصیت همپتون آنطور که باید پرورش پیدا نمیکند و همین باعث میشود از هدفی که در انتهای فیلم و پایان خشونتآمیزی که دارد بازبماند. همپتون در اواسط فیلم به زندان میافتد و این سبب کمرنگ شدن نقش او در قصه میشود.
در مقابل قرارهای ملاقات اونیل با افسر افبیآی با جزئیات زیادی نمایش داده میشود. این انتخاب خواه آگاهانه و خواه سهوی، میتواند اهدافی خارج از مسائل زیباییشناختی سینما داشته باشد، اهدافی که بیشتر از پس ایدئولوژی هستند تا ایجاد هیجانات انسانی در فیلم! اگر فیلم Judas and the Black Messiah را بهعنوان یک اثر بررسی کنیم میبینیم ایرادات دراماتیکی بر آن وارد است. مهمتر از همه عدم اختصاص زمان و موقعیتهای مناسب به هر شخصیت برای رشد و رسیدن بهغایتش است. همانطور که عواطف و عقاید همپتون در داستان فرصت نمایش پیدا نمیکند؛ برعکس صحنههایی از مأمور افبیآی، میشل در فیلم وجود دارد که حاکی از شک و تردید او در مسائل ملی است که بدون پرداخت رها میشود و شاید بتوان گفت در داستان اضافی است و حذف آن صدمهای به فیلم وارد نمیکند.
هنگامی که فیلم را از نگاه تاریخی و سیاسی بررسی میکنیم متوجه میشویم این عدم انسجام داستانی نتیجه اصرار برای انتقال یکسری مفاهیم خاص است. همانطور که گفته شد فیلم Judas and the Black Messiah با وجود موضوع جنجالی که دارد از ورود هرگونه نگاه جانبدارانه چه در قصه و چه در المانهای سینمایی از جمله دوربین و صحنه میپرهیزد. همانطور که اونیل در فیلم به جامعه سیاهپوستان و همپتون خیانت میکند میشل هم نوعی خائن ملی نشان داده میشود. در صحنه رودررویی با رئیسش متوجه میشویم روی میشل به آنچه انجام میدهد باور ندارد و این هم نوعی خیانت محسوب میشود. همه این ظرافتهای داستانی با اختصاص دادن مصالح بیشتر به این موضوع امکان تحقق داشتند اما آنچه میبینیم یک سری اطلاعات و احساسات خام از مأمور افبیآی است که به نتیجه دراماتیک نرسیدهاند.
سینما و یادآوری
آلن دوباتن یادآوری را یکی از کاربردهای هنر معرفی میکند. بهیادآوردن در طیف گستردهای بین اطلاعات حسی و اطلاعات مربوط به وقایع و تاریخ اتفاق میافتد. در فیلمهایی که بهاصطلاح هنرمندانهتر هستند؛ یادآوری بیشتر بهصورت حسی صورت میگیرد. اساساً ژانر تاریخی و زندگینامه در سینما به دلیل ماهیت تاریخی خود، نمود بارز این کارکرد هنر است. به این صورت که نسل حاضر رخدادهای نسلهای گذشته را مرور میکند.
در سال گذشته شاهد تظاهرات بسیاری در آمریکا بودیم که با جنبش جان سیاهپوستان مهم است
(Black Lives Matter) توسط فضای مجازی در سراسر جهان غوغا کرد. پنجاه سال پیش تظاهرات سیاهان در آمریکا اتفاقی تاریخی است که شاید یادآوری آن برای آمریکای امروز مهم و ضروری باشد.
شاکا کینگ کارگردان فیلم Judas and the Black Messiah در مصاحبهای میگوید امیدوار است تا فیلم فرصتی باشد برای کنکاش در صداهای خواستار عدالت درگذشته و امروز آمریکا که سرکوب شدهاند. این درواقع خود نشان از بازگشت به گذشتهای است که میتواند در پاسخ به سؤالات حال و آینده مثمر ثمر واقع گردد. وظیفهای که برعهده سینماست.
سینما در این قرن بیشتر از هر هنر دیگری با زندگی مردم آمیخته میشود و میتواند متعهد به آرمانهای جامعه انجاموظیفه کند. نمیتوان از مدیومی با چنین قدرت انتظار داشت در جریانهای سیاسی و فرهنگی هر مملکتی خاموش بماند. تولید انبوه فیلمهایی با مضامین عدالت اجتماعی اما مسئله دیگری است که امروزه تنها مختص سینمای آمریکا نیست بلکه استراتژی خیلی جشنوارههای فیلم در سراسر دنیا هم هست. بااینحال این امر تا حدی در دنیای امروز با مدیای گستردهای که دارد اجتنابناپذیر است. پذیرفتن این نوع سینمای دنبالکننده جریان زمانی سخت میشود که بدانیم راه را برای ساختهشدن فیلمهایی با دغدغههای شخصیتر و بهتبع آن هنرمندانهتر تنگ میکند. اساساً فیلمهای پیرو جریانات سیاسی و فرهنگی این سؤال را برای دوستداران سینما به وجود میآورند که این نوع فیلمها آیا ضربهای به سینمای امروز و آنچه بهعنوان تجربه متفاوت از تماشای یک فیلم باید وجود داشته باشد نیست؟ در دههای که فیلمهایی با مضامین نژادپرستی، تبعیض و ناعدالتی که در دسته Social justice warriors قرار میگیرند و بهوفور در سینمای امروز جهان یافت میشوند؛ تجربه هنر سینما را برای مخاطبان تقلیل نمیدهد؟
دنیل کالویا، شاعر انقلابی
دنیل کالویا بازیگر انگلیسی تبار این بار در فیلم Judas and the Black Messiah نقش یک لیدر انقلابی را ایفا میکند. او صاحب شخصیتی کاریزماتیک و سخنوری است که در یک سکانس درخشان میتواند شخصیت اونیل ( خائن حزب) را به وجد آورد و با خود همراه کند. او پیشتر برای بازی در فیلم بلاکباستر پلنگ سیاه
(Black Panther) و برو بیرون (Get Out) شناخته شده بود. کیت استنفیلد و لیل ری هاوری نیز در برو بیرون حضور داشتند.
فرد همپتون و اونیل هر دو در فیلم حدود ده سال بزرگتر از آنچه در واقعیت سال 1968 بوده هستند. باورکردنی نیست که دنیل کالویا یک پسر 21 ساله باشد و بهکلی از این موضوع در فیلم چشمپوشی شده است. مسئله سن میتوانست تأثیرگذار باشد. در نظر بگیرید زمانی که همپتون پدر میشود تنها 21 سال دارد و توسط افبیآی به زندان انداخته میشود!
درخشانترین و دوستداشتنیترین پلان فیلم Judas and the Black Messiah کلوزاپ دبورا در سکانس پایانی فیلم است که در آن شاهدِ بازی درخشان دومینیک فیشبک هستیم. او برای بازی در سریال یک قهرمان نشونم بده (Show me hero) و همچنین سریال (The Deuce) شناخته شده است. در این کلوز اپ ما با چهره پریشان دبورا روبرو هستیم و در عمق تصویر که به علت تاریک بودن واضح نیست قتلی در حال اتفاق افتادن است. این نما شباهت زیادی به استفاده از دوربینِ فیلمساز ایتالیاییی آتونیونی کارگردان فیلم ماجرا دارد. آنتونیونی در سکانسی از فیلم مسافر (The Passenger) که کنش اصلی آن هم اتفاقا یک قتل است را از چشم مخاطب مخفی نگاه میدارد. قتل در اتاق در حال رخ دادن است اما دوربین نمایی از بیرون پنجره اتاق را نشان میدهد. در یهودی و مسیح سیاه درست مثل مسافر تنها عنصر صدا از چیزی که مخاطب آن را نمیبیند خبر میدهد. صدا است که مخاطب را هدایت میکند تا تصویر آنچه را که میشوند در ذهن خود بسازد. اگر این تصاویر ترسناک یا خشونتآمیر باشند، تاثیر استفاده از چنین تکنیکی دوچندان خواهد بود همانطور که در یهودا و مسیح سیاه اتفاق میافتد. صورت دبورا نیمی از تصویر را گرفته و به سمت دوربین نگاه میکند. او هم آنچه را میشنود که ما میشنویم و درست مانند مخاطب تصویری از تیر خوردن همسرش نمیبیند.
سخن آخر
فیلمهایی هستند برای یادآوری تاریخ که شاید به وظیفه خود در یک برهه مشخص زمانی عمل کنند اما خود نیز فراموش خواهند شد. فیلم Judas and the Black Messiah داستان چند شخصیت مهم در تاریخ سیاهپوستان آمریکا و جزئیات حزب پلنگ سیاه در اواخر دهه شصت را به تصویر میکشد. آمریکای امروز به اینگونه فیلمها برای پرکردن شکافهای فرهنگی خود نیازمند است. فیلم بازگویی رخدادهای واقعی است از زبان شخصیت منفی که نگاهی نو به آن میبخشد اما به لحاظ حس دراماتیک چندان موفق عمل نمیکند. بررسی فیلم به لحاظ هنری ما را به عدم انسجام در فیلمنامه میرساند که به فیلم ضربه وارد کرده است. همچنین جای خالی ذوق و قریحه در مباحث بصری و صدای فیلم دلسرد کننده است.
The Review
فیلم یهودا و مسیح سیاه
فیلمهایی هستند برای یادآوری تاریخ که شاید به وظیفه خود در یک برهه مشخص زمانی عمل کنند اما خود نیز فراموش خواهند شد. یهودا و مسیح سیاه داستان چند شخصیت مهم در تاریخ سیاهپوستان آمریکا و جزئیات حزب پلنگ سیاه در اواخر دهه شصت را به تصویر میکشد. آمریکای امروز به اینگونه فیلمها برای پرکردن شکافهای فرهنگی خود نیازمند است. فیلم بازگویی رخدادهای واقعی است از زبان شخصیت منفی که نگاهی نو به آن میبخشد اما به لحاظ حس دراماتیک چندان موفق عمل نمیکند. بررسی فیلم به لحاظ هنری ما را به عدم انسجام در فیلمنامه میرساند که به فیلم ضربه وارد کرده است. همچنین جای خالی ذوق و قریحه در مباحث بصری و صدای فیلم دلسرد کننده است.