مفهوم ژانر در هنر از لحاظ تاریخی با روشهای خاصی برای سازماندهی و طبقه بندی هنر مرتبط است. سلسله مراتب ژانرها اغلب در زمینه های مختلف هنری وجود دارد. مناظر و طبیعت بی جان، نقاشی تاریخی و پرتره حیوانات اغلب در این طبقه بندی ها نشان داده شده است. نقاشی ژانری در قرن هفدهم در هلند به عنوان بخشی از سلسله مراتب کامل تر ژانرها توسعه یافت. این به زیر شاخه های هنرهای تجسمی به جای پرتره، مناظر، یا مناظر ایده آل تاریخی اشاره داشت.
هنر چیست؟
هنر تجسمی شاخهای از هنر است و به یک شئ یا تجربه بصری اطلاق میشود که بیانی آگاهانه از مهارت یا تخیل باشد؛ به این معنا که هنرمند به واسطهی مهارتها و برداشتهایش از جهان بیرون و درون، اثری خلق کند دیدنی برای عموم. از این رو هنر تجسمی گستره پهناوری دارد؛ نقاشی، مجسمهسازی، چاپ، طراحی، عکاسی و هنرهای تزیینی از جمله زیرشاخههای هنر تجسمی هستند.
اگر شما هم علاقه مند به یادگیری بیشتر در مورد حوزه های مختلف هنر هستید، می توانید با استفاده از لینک زیر معرفی شده از سایت فرادرس به اطلاعات جامعی دست پیدا کنید.
هنرهای تجسمی مختلف همگی در یک زنجیره قرار میگیرند؛ زنجیرهای که یک سوی آن متشکل از آثاری است که تماما هدف زیباییشناسی و ظرافت اثر را دنبال میکنند و سوی دیگر، آثاری هستند که تنها هدفشان سودمندی و فایده داشتن است. این دو قطبی در هدف، در دو اصطلاح رایج هنرمند و صنعتگر بازتاب یافته است. منظور از صنعتگر آن است که توجه خود را معطوف به سودمندی میکند. البته باید در نظر داشت که نباید این یک چهارچوب را یک طرح قطعی و سفت و سخت دانست. حتی در یک فرم هنر، انگیزهها میتواند به تعداد انسانها متفاوت باشد؛ بنابراین یک سفالگر یا بافنده ممکن است اثری تماما کاربردی خلق کند که در عین حال زیبا هم باشد (مثل یک ظرف زیبا یا پتویی با طرحهای رنگارنگ). یا شاید هم اثری خلق کند که جز تحسین شدن، هدف دیگری نداشته باشد.
در فرهنگهایی از قبیل فرهنگ آفریقا و اقیانوسیه، قرنهاست تعریفی از هنر وجود دارد که این پیوستگیها را در بر میگیرد. اگرچه در غرب، طی اواسط قرن 18 توسعهی آکادمیهای نقاشی و مجسمهسازی این برداشت را به وجود آوردند که این ساختهها «هنر» هستند و آنان را از ساختههایی که بیشتر جنبه کاربردی داشتند، جدا کردند. این تفکیک و مرزبندیها میان اشکال مختلف هنری تا اواخر قرن 20 میان موسسات هنری ادامه یافتند. اما بعد از کم کم چنین تمایزها و تفکیکها سختی زیر سوال رفتند.
در قرن 20، بحثهای متفاوتی بر سر تعریف هنر پیش آمد. یکی از لحظات مهم در این بحث و جدالها، در سال 1917 رقم خورد؛ زمانی که Marcel Duchamp، هنرمند جنبش Dada، یک ظرف پیشاب چینی را با نام Fountain در یک نمایشگاه عمومی در شهر نیویورک به نمایش گذاشت. Duchamp به واسطه این کار، تعریف جدیدی از آنچه که یک کار هنری را تشکیل میدهد، ارائه داد. او استدلال کرد که برای یک هنرمند تنها کافی است تا یک چیزی را هنر بنامد و آن را در یک محل مورد قبول عموم قرار دهد. پیام و مفهوم این حرکت، چالشی برای موسسات هنری آن زمان (مانند موزهها، گروههای نمایشدهنده و گالریها) بود. گروهی که قدرت تصمیمگیری درباره این که چه چیزی هنر است و چه چیزی نیست را داشتند.
این آزمایشهای فکری به واسطهی تحرکاتی از قبیل «هنر مفهومی» و «مینیمالیسم» در سراسر قرن بیستم ادامه یافتند. با آغاز قرن 21، انواع مدیومهای جدید (مانند هنر ویدیویی) بیش از پیش، تعاریف سنتی هنر را به چالش کشیدند.
از ابتدای قرن بیستم ، جنبش های هنری جدید قلمرو ژانرهای سنتی را شکست. آوانگارد هم الزامات سبکی و هم موضوع مورد علاقه ژانرها را به نفع روشهای کاری متفاوت تر از خود برجای گذاشت. کوبیسم با چارچوب های موجود بازی کرد ، هنرهای ترکیبی را ایجاد کرد که نقاشی را برای کولاژ پشت سر گذاشت و اشکال هنری و دیدگاه های سبک های مختلف را در هم آمیخت. عکاسی کمک بزرگی به اختلال کلی نقاشی به عنوان مخاطب ژانرهای هنری کرد. این عکس راه های جدیدی برای دیدن جهان معرفی کرد. حرکات هنری و ژانرهایی مانند رئالیسم سوسیالیستی ، مستندسازی ، فوتوریسم و هایپررئالیسم بدون دوربین غیرقابل تصور بود.
زیر شاخه های هنرهای تجسمی
دوره رنسانس
دوره رنسانس به عنوان دوره ای شناخته می شود که در آن نقاشی برای نقاشی به عنوان یک هنر زیبا به طور جدی آغاز شد. در دست هنرمندانی مانند میکل آنژ ، روبنس و کاراواجو ، هنر به عنوان راهی برای نمایش دستاوردهای انسان در زمینه مجسمه سازی ، نقاشی و چاپ و همچنین به عنوان فعالیتی که به وضوح پتانسیل های انسان را نشان می داد شناخته شد. مجموعه مسترهای هلندی مارک سیلن در این دسته است. گلهای زنده او یادآور نقاشیهای روغنی ویلم کالف و پیتر کلاش است که در جنبش هنری بزرگی که هنر در آن شکل گرفت ، شرکت کردند.
روکوکو
روکوکو یا اواخر باروک در هنر یکی از زیر شاخه های هنرهای تجسمی محسوب میشود و دوره ای بود که طی آن عناصر زیبایی شناختی در نقاشی ، معماری ، مجسمه سازی و دیگر هنرهای زیبا مطرح شد. در هنر اروپایی قرن 18 ، “تزئین” کلمه اصلی بود و تقارن، واقع گرایی و هدف غایی با توجه به تجملاتی که مشتریان از آثار هنری سفارشی انتظار داشتند ، در درجه دوم قرار گرفت.
پرتره های حیوانات توسط آندریاس آمرهین از آثار هنری روکوکو شیک و مجلل با حیوانات استفاده می کند. تأثیر مشابهی در آثار کاترین لدنر به دست می آید ، که آثار هنری در قالب کوچک بی نظیر را خلق می کند. از نظر رنگ و سبک ، کپیهای مورد تقاضا از نقاشی های Ysabel Lemay به اندازه کارهای روکوکو مجلل و متراکم است.
رمانتیسیسم
در اوج رمانتیسیسم ، که در اواسط قرن نوزدهم آغاز شده بود ، هنرمندان گام های بلندی در جهت افزایش خودمختاری هنر به عنوان یک رشته با استانداردهایی برداشته بودند که بیشتر به جنبه شهودی و تکانشی تجربه می پرداخت و برخی را از این موارد را پشت سر گذاشته بود. رمانتیسیسم آمده بود رسمی گرایی ریاضیوار و مذهبی را که از قبل به هنر ارتباط داده بود ، درجه بندی کند.
آثار هنری جذاب و نفس گیر هنرمند عکاس آندریاس چودوفسکی آثار معروف شهادتنامه کاسپار دیوید فردریش را به یاد می آورد، که نقاشی های رنگ روغنی دیدنی او جستجوی انسان را برای یافتن معنای معنوی بیان می کند. عکاسی سانتیاگو انسان را به دورترها میکشاند و ناظر را در پیش زمینه ای قرار میدهد که مملو از طبیعت است و نوید یک بشریت سرگردان در جایی در افق را می دهد.
امپرسیونیسم
امپرسیونیسم که در اواخر قرن نوزدهم توسط اشخاصی چون پل سزان، کامیل پیسارو و آلفرد سیسلی پایهگذاری شد، تلاش کرد تا برداشت ها از نقاشی را از قراردادهای واقع گرایی و بازنمایی دور کند و آنها را به ادراک طبیعی باز گرداند. هنرمندان پست امپرسیونیسم ، مانند ژرژ سئورات ، شیوه استفاده از نقاشی برای به تصویر کشیدن جهان را بهطور اساسی تغییر دادند.
اکسپرسیونیسم
اولویت بندی احساس شدید به عنوان هدف هنر با نقاشی های معروف وینسنت ون گوگ همراه است. در دهه های پیرامون جنگ جهانی اول ، هنرمندان اروپایی ، به ویژه در آلمان ، به دنبال ترسیم حالات روحی و روانی بدون واسطه بودند. این آغاز یک تلاش طولانی و گام به گام برای فرار از قانون هنری غرب بود. از قضا، مدرنیسم، به عنوان یک فرهنگ لغت بصری منسجم از نارضایتی ها از قوانین مرکزی، برای خودش تبدیل به یک قانون شده است. بنابراین، اکسپرسیونیسم می تواند به عنوان نقطه شروع هنرهای زیبای مدرن نیز تلقی شود. از اکسپرسیونیسم می توان به عنوان تلاشی برای آزادسازی سرانجام هنر از استانداردهایی ظاهری هستند و ایجاد ارزش زیبایی شناختی بر اصول جدید ، بدون قید و بندهای قراردادهای آکادمیک و واقع گرایی فرهنگ عالی در Fin de siècleنام برد.
سورئالیسم
هیچ یک از زیر شاخه های هنرهای تجسمی از نظر شکل دهی به انتظاراتمان از این که یک اثر هنری زیبا باید چگونه باشد – از نظر سبک، جاه طلبی و تطابق مضامین خود – تأثیر بیشتری از سوررئالیسم نداشته است. در حالی که دیگر جریانات مدرنیستی احساس بازنمودگرایی یا فاصله سرد را به عنوان فضیلت های اساسی هنر زیبا ارائه کرده اند، سوررئالیسم شکافی بین هنر زیبا و فرهنگ عامه ایجاد کرده است. سورئالیسم با ایجاد تصویری واقع گرایانه در چیدمان ها یا موقعیت های غیرواقعی، ناخواسته دری را برای هنرهای زیبا باز کرد تا به عنوان ابزاری برای زیبایی شناسی مخاطب، اهمیت پیدا کنند. اما این دو طرفه بود: این جنبش برای هنرهای زیبا نیز جایگاهی به عنوان عملی که در فرهنگ بصری عمومی مشارکت می کند، فراهم کرد.
هنر انتزاعی
هنر انتزاعی یکی از جنبش های شاخص هنر مدرن و هنر های تجسمی است. هنر انتزاعی متشکل از هر دو تصویر مجازی و غیر مجازی است و ترکیبی از عناصر مختلف از مجسمه های پر پیچ و تاب گرفته تا روشهای تصادفی نقاشی اکسپرسیونیسم انتزاعی در اواسط قرن بود که مأموریتی جدید برای هنر به شمار می رفت.
زیبایی ظاهری ، هندسی و رنگ بندی آثار هنرمندان مانند سارا موریس و برند اوهده یادآور آثار پیشگامان هنرهای انتزاعی مانند واسلی کاندینسکی یا کازیمیر مالویچ است. آثار هنری اصلی بئاتریس هیگ یا مجسمه ساز زاها حدید از همان اراده به انتزاع برخاسته است که در نقاشی های انتزاعی مشهور جاسپر جان یا لی کراسنر دیده شده است.
باهاوس
شاید هیچ جنبشی به اندازه هنر باهاوس بر طراحی ، هنر و معماری تأثیر نداشته باشد. باهاوس در دوره جنگ در آلمان در این کشور شکل گرفت. نظریه پردازان ، طراحان ، مجسمه سازان و عکاسان باهاوس که تمایل به کشف و اثبات مفاهیم جدید داشتند ، روش ها و سبک های جدیدی را برای کار ایجاد کردند که جهان را همانطور که ما می شناسیم شکل داده است.
هنر پاپ
هنر پاپ یکی از زیر شاخه های هنرهای تجسمی است. جنبشی که آمریکایی ها مانند روی لیختن اشتاین و اندی وارهول از آن استفاده میکردند، تا به امروز و در تعریف اهداف، روشها و مرزهای هنرهای زیبا ، تأثیر بی اندازه ای بر هنر داشته است. از نظر فلسفی ، هنر پاپ نشان دهنده دور شدن از دوگانگی حقیقت و زیبایی است – دغدغه اصلی کانت و دیگر فیلسوفان ایدئالیسم آلمانی – و قطبی جدید از حقیقت و اصالت را آغاز کرد. در این مدل ، زیبایی به نوعی طنز درونی تبدیل شد. به جای آنکه مورد تمسخر قرار گیرد یا چیزی که باید اثبات کند می تواند از گروتسک بیرون بیاید ، زیبایی به نوعی بی ربطی ملایم تبدیل شد یا به عنوان موضوعی به عنوان یک شیء اجتماعی جالب توجه شد، مانند موردی از موزه هنرهای پاپ مریلین مونرو.
رئالیسم
رئالیسم یکی دیگر از زیر شاخه های هنرهای تجسمی است که در هنر طیف وسیعی از گرایش ها و سبک ها را در بر می گیرد. رئالیسم در فرمول بندی اولیه خود جاه طلبی برای تسخیر جهان را همانطور که هست، می باشد. قرار داد و تعریف بعدی آن را هنری تعریف کرد که به دنبال تصرف واقعیت های اجتماعی است. امروزه هنر رئالیستی با نقاشی فوتورئالیستی شکل می گیرد ، جنبشی که در دهه 1970 آغاز شد و در سراسر جهان هنر گسترش یافت و از آن زمان به هنرها در همه رسانه ها اطلاع داده است.
در این مطلب ما ابتدا در مورد هنر صحبت کردیم و به این موضوع پرداختیم که اصلا هنر چیست. سپس 10 مورد از شاخه های هنر را به شما معرفی کردیم. با توجه به این که شما به مباحث هنری علاقه دارید، بد نیست که سری به مطالب آموزشی فرادرس از جمله آموزش رشته هنر، آموزش کارگردانی سینما و دیگر مباحث آن بزنید و گستره علمی خود را گسترش دهید.